چهارشنبه ۹ آذر ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۸۶۲ - Nov 30, 2005
متهم به قتل در دادگاه كيفري استان:
همسرم را از پشت بام پرت نكردم
008886.jpg
گروه حوادث-مهديه مصطفايي: مردي كه متهم است همسرش را به خاطر اختلافات خانوادگي از پشت بام به پايين پرت كرده است، صبح ديروز در حالي كه منكر قتل شد، در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان محاكمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، اين جلسه با حضور پنج قاضي عالي رتبه به رياست قاضي عزيز محمدي و دلداري نماينده دادستان ساعت ۱۰‎/۴۰ آغاز شد. در ابتدا دلداري به قرائت كيفرخواست پرداخت و گفت: در تاريخ ۲۸ فروردين ماه سال ۸۴ ساعت يك بامداد وقوع يك فقره مرگ به مأموران كلانتري باغ فيض اطلاع داده شد.
با حضور مأموران در صحنه حادثه مشخص شد كه زن ۳۱ ساله اي به نام مينا كه دبير بوده است به طور ناگهاني از بالاي پشت بام به پايين پرتاب شده و در دم جان باخته است. در نخستين بررسي ها مهدي (۳۲ ساله) كه همسر مينا بود تحت بازجويي قرار گرفت. وي مدعي شد كه براي درست كردن ماهواره به پشت بام رفته بوديم كه ناگهان همسرم سرش گيج رفت و به پايين پرتاب شد. بررسي از صحنه حادثه ادامه داشت تا اينكه بازپرس ويژه قتل در صحنه حضور يافت. وي در بررسي مقدماتي با توجه به اظهارات مهدي متوجه شد كه پشت بام خانه  داراي يك ديوار ۸۰ سانتي متري است و امكان افتادن فرد وجود ندارد.
رضوانفر ادامه داد: بنابراين مهدي بازداشت شد و مجدداً تحت بازجويي قرار گرفت. وي در زماني كه با ادله مأموران انتظامي و قضايي روبه رو شد لب به اعتراف گشود و به درگيري منجر به قتل همسرش اعتراف كرد. او در مراحل تحقيق گفته است با همسرم اختلاف داشتم و با هم درگيري داشتيم. شب حادثه براي درست كردن ماهواره به پشت بام رفتم او بالا آمد و بين ما درگيري پيش آمد. من وزنه هاي ورزشكاري را به طرفش پرت كردم و او را هول دادم.
نماينده دادستان ادامه داد: اين در حالي است كه متهم در جاي ديگري از مراحل تحقيق مدعي شده است كه يك كاشي ۱۰ كيلويي را برداشتم و توي سر همسرم زدم و بعد او را به پايين پرتاب كردم. هم اكنون باتوجه به درخواست اولياي دم و اعترافات صريح متهم به قتل درخواست صدور حكم قانوني رادارم.
در ادامه جلسه محاكمه، اولياي دم با حضور در جايگاه درخواست قصاص نفس (اعدام) را كردند. سپس مهدي در جايگاه قرار گرفت و ضمن رد اتهام قتل عمدي گفت: من با همسرم اختلاف داشتم اما او را دوست داشتم و با او زندگي مي كردم. اختلاف ما تا حدي نبود كه او را بكشم. تمام حرف هايي كه زده ام زير فشار بوده است. اتهامات را قبول ندارم. من وزنه را به طرفش پرت كردم. او سرش گيج رفت و به پايين پرتاب شد.
بر پايه اين گزارش، پس از دفاعيات وكيل متهم به قتل، قاضي عزيز محمدي ختم جلسه را اعلام كرد و قرار است حكم ظرف مدت قانوني صادر شود.

زني آراسته ،مظنون به جنايت خيابان گاندي
گروه حوادث: كارآگاهان اداره دهم آگاهي دستگيري يك زن را در دستور كار خود قرار داده اند تا شايد با بازداشت وي راز جنايت خيابان گاندي فاش شود.
به گزارش خبرنگار ما جسد جمشيد روز دوم آذر ماه در منزل مسكوني اش واقع در خيابان گاندي تهران كشف شد. مقتول كارمند يك شركت معتبر نفتي و به تنهايي در منزلي كه جنايت در آن به وقوع پيوسته بود زندگي مي كرد.
پليس بعد از حضور در صحنه قتل جسد جمشيد را كه داخل پتو پيچيده شده بود و عامل يا عاملان جنايت آن را در حمام خانه اش رها كرده و متواري شده بودند مورد بررسي دقيق پليس قرار دادند.
بعد از خاتمه كار مأموران تشخيص هويت و پايان تحقيقات كارآگاهان اداره دهم آگاهي مركز، بازپرس حسيني دستور انتقال جسد را به پزشكي قانوني صادر كرد تا آزمايشات لازم براي مشخص شدن علت تامه مرگ اين قرباني انجام گيرد.كارآگاهان اداره دهم آگاهي در بررسي از منزل مقتول در آلبوم عكسهاي وي يك قطعه عكس پيدا كردند كه در آن قرباني در كنار زني نشسته بود. عكس به اقوام جمشيد نشان داده شد و آنان اظهار كردند: «زن مذكور از اقوام آنان نيست و او را نمي شناسند.»يكي از آشنايان جمشيد در اين خصوص به افسر پرونده گفت: «جمشيد به من گفته بود كه از مدتي قبل زني به عنوان مستخدم هر از چند گاهي به خانه وي مي آيد.»عكس ذكر شده به همسايه هاي جمشيد نشان داده شد آنان نيز زن را شناسايي نكردند ولي به پليس آگاهي گفتند: «ما رفت و آمد مستخدم زن را به خانه جمشيد نديده بوديم ولي از چند ماه قبل زني با ظاهري آراسته به خانه جمشيد تردد داشت.» با روشن شدن اين مطلب عمليات چهره نگاري از زني كه همسايه ها از او ياد كرده بودند انجام گرفت.پليس آگاهي با در دست داشتن عكس چهره نگاري شده تعقيب خود براي دستگيري اين مظنون به جنايت را آغاز كرده است.

متجاوزان به عنف دستگير شدند
گروه حوادث: ۵ نفر كه با تهديد چاقو و گاز اشك آور، دختري ۱۹ ساله را سوار پرايد خود كرده بودند شناسايي و دستگير شدند.
به گزارش اداره مبارزه با جرايم جنايي، گشت پليس، زني به نام سارا- س ۱۹ ساله را در خيابان هوشيار مشاهده كرد در تحقيقات به عمل آمده مشخص شد اين دختر بين فلكه اول و دوم صادقيه در كنار خيابان منتظر تاكسي بوده است كه سه نفر از سرنشينان يك دستگاه خودروي پرايد با تهديد گاز اشك آور و چاقو وي را سوار بر خودرو كردند.
مجرمان قرباني را به بهانه اينكه قبلاً طلا و جواهرات مادرشان را سرقت كرده به منزلي در خيابان دكتر هوشيار برده و مورد آزار و اذيت قرار داده اند.
شايان ذكر است دختر جوان به بهانه دستشويي از منزل فرار كرده و به مأموران نيروي انتظامي پناه آورده و مأموران را در جريان امر قرار داده است. با ارجاع اين پرونده به آگاهي تهران بزرگ و با ترسيم چهره فرضي متهمان و بهره گيري از اطلاعات مردمي و راهنمايي شاكيه يكي از متهمان به نام توحيد - م ۲۱ ساله شناسايي شد.با تلاش مأموران متهم در محل كارش دستگير شد. وي ابتدا منكر هر گونه اتهامي شد ولي در نهايت در بازجويي به عمل آمده مشخص شد بزه انتسابي را با همدستي ۴ نفر ديگر به نامهاي مسعود- الف، محمد- ص، محمد و حسين - ر انجام داده است.
در ادامه ۴ متهم ديگر نيز دستگير شدند و به جرم خود اعتراف كردند.

دستگيري مادر و دختر حين اجراي نقشه سرقت
گروه حوادث: مادر و دختري كه قصد سرقت يك خودرو سمند را داشتند با هوشياري راننده و مأموران گشت انتظامي تهران به دام افتادند.
به گزارش خبرنگار ما، به نقل از مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي تهران بزرگ (فاتب) ساعت ۱۰/۱۹ مورخ ۷ آذرماه سال ۸۴ به مأموران كلانتري ۱۱۹ مهرآباد جنوبي اطلاع داده شد كه مأموران گشت انتظامي در حين گشت زني در ميدان فتح متوجه فريادهاي مردي شدند كه از مردم كمك مي خواست. در همان لحظه  مأموران با دو زن روبه رو شدند كه قصد فرار از محل و سوارشدن به يك خودرو پرايد را داشتند.
به اين ترتيب دو زن در يك عمليات غافلگيرانه دستگير شدند و به كلانتري ۱۱۹ مهرآباد جنوبي تحويل داده شدند.
در تحقيق از راننده جوان كه حال مناسبي نداشت مشخص شد كه وي راننده خلبان هاي فرودگاه است و ساعتي قبل از حادثه پس از رساندن دو خلبان به خانه شان، دو زن را در ميدان انقلاب به مقصد آزادي سوار خودرواش كرده است.
شاكي مدعي است: پس از طي مسافتي متوجه شدم كه خودرو پرايدي مرا تعقيب مي كند. سرعتم را كم كردم. در همان موقع يكي از اين دو زن كه دائماً  با من در حال حرف زدن بود، اسپري را به طرف من پاشيد.
من احساس بي حسي كردم اما هنوز به هوش بودم كه توانستم خودرو سمندم را نگه دارم. پنجره را پايين كشيدم و شروع به داد و فرياد كردم. مأموران كه در محل حضور داشتند، بلافاصله به كمك من آمدند.
متهمان كه ناهيد (۴۶ ساله) و مريم (۲۰ ساله) نام دارند، پس از بازجويي مقدماتي مدعي شدند كه مدت ۲۰ روز است به تهران آمده و در يك مسافرخانه اقامت دارند.
بر پايه اين گزارش، هم اكنون پيگيري هاي پليس براي دستگيري و توقيف خودرو پرايد ادامه دارد.

شكايت از همسر سابق به اتهام ربودن فرزند
گروه حوادث: پنج سال پس از فقدان يك پسر بچه، مردي با مراجعه به دادسراي جنايي تهران خواستار بازداشت همسرش به اتهام كودك ربايي شد.
به گزارش خبرنگار ما، شاكي پس از حضور در دادسراي جنايي از مراجع قضايي خواست تا فرزند او را كه توسط همسرش ربوده شده است بيابد. وي به رضوانفر معاون دادسراي امور جنايي گفت: سال ۷۹ به خاطر اختلافاتي كه با همسرم داشتم از او جدا شدم. دادگاه حضانت پسرمان را به من داد و قرار شد او هفته اي يك روز او را ببيند. سوم خرداد ماه همان سال همسرم يك روز پسرم را برد و ديگر او را باز نگرداند. پس از اين ،من از همسرم به اتهام آدم ربايي شكايت كردم كه دادگاه پس از محاكمه به صورت غيابي حكم صادر كرد. قاضي به دليل اينكه همسرم حق ملاقات پسرمان را داشت، عمل او را آدم ربايي تشخيص نداد و طبق ماده ۶۳۲ قانون مجازات اسلامي او را به شش ماه حبس محكوم كرد. با گذشت دو سال از صدور حكم به دليل عدم دسترسي به همسرم حكم اجرا نشده است و من با در دست داشتن حكم جلب سيار نتوانسته ام او را دستگير كنم. اين مرد در ادامه شكايتش خواستار رسيدگي به اين پرونده و دستگيري همسرش به اتهام آدم ربايي شد.

پدر مست خودخواهانه پسر معلولش را به قتل رساند
گاردين: پدر ۳۸ ساله انگليسي كه پسر معلول و ناتوان ذهني خود را به قتل رسانده بود به دادگاه احضار شد.
بنا بر اين گزارش، «اندرو راگ» كه يكي از سربازان سابق ارتش انگليس بود، پسر ۱۰ ساله اش را كه از بيماري «سندرم هانتر» رنج مي برد با بالش خفه كرد.
او در دادگاه اعتراف كرد:  از اين كه چندين سال «جاكوب» از بيماري روحي و رواني شديد و عقب افتادگي رنج مي برد ناراحت بودم و اين كار را تنها به خاطر راحتي خودش، راحتي خودم و خانواده ام مرتكب شدم.
به گفته دادگاه، اندرو در حال ارتكاب قتل، مست بود و  با بالش جاكوب را خفه كرده و سپس خود در تماس با فوريت هاي پليس،  به قتل اعتراف كرد. دادگاه در اين باره گفت: پدر مست، خودخواهانه پسر معلولش را به قتل رساند.

قاتل خانوادگي دستگير شد!
سايت جنايي: جواني بيست ساله كه متهم به قتل والدين، برادر كوچك و مادربزرگ خود است، روز گذشته توسط پليس شهر ماكايا واقع در ايالت فلوريدا دستگير شد.
ريچارد ادگار هانسون در جريان بازجويي اوليه خود اعتراف كرده است كه در بعدازظهر روز عيد شكرگزاري افراد خانواده خود را با لوله اي آهني تا سرحد مرگ مورد ضرب و شتم قرار داده است. اجساد قربانيان اين حادثه دو روز بعد توسط پليس در منزل مسكوني آنها يافت شد. قربانيان اين حادثه عبارتند از ريچارد هندرسون ، جنين هندرسون ، جون هندرسون و جيك هندرسون.پليس از افشاي نتايج تحقيقات پزشكي و افشاي علت واقعي مرگ خودداري كرده است. بدين ترتيب مشخص نيست كه آيا ضربات لوله باعث مرگ اين افراد شده است يا قاتل به روش هاي ديگري متوسل شده است؟
اين جوان ۲۰ ساله هم اكنون به اتهام ارتكاب ۴ فقره قتل عمد در بازداشت به سر مي برد. مقامات پليس با توجه به احتمال وجود همدست در اين جنايت از افشاي اعترافات و جريان بازجويي ها خودداري كرده اند. هرچند گفته مي شود وي به قتل اعضاي خانواده خود اعتراف كرده است.

نجات گربه جان مردي را گرفت
آسوشيتدپرس: مردي كه با بازگشت به خانه آتش گرفته خود در صدد نجات جان گربه هايي بود كه در درون آتش به دام افتاده بودند، جان خود را از دست داد.
به گفته مقامات بيمارستان در شهر ديتون از ايالت اوهايو مايكل مورفي ۴۸ ساله پس از آن كه منزل مسكوني وي به دليل اتصال كابل اصلي برق دچار حريق شد براي نجات گربه خود كه در درون شعله هاي آتش گير كرده بود بار ديگر به ميان آتش بازگشت. وي در جريان اين اقدام متهورانه جان خود را از دست داد.
همسايگان مي گويند كه مورفي و مادر پير وي حدود ۴۰ سال بود كه در اين منطقه زندگي مي كردند. وي در تمام اين مدت به دليل رفتار خوب و مهربانانه خود با همسايگان و به ويژه سالمندان مورد احترام و ستايش بود. شاهدان عيني مي گويند مورفي در جريان تلاش خود براي نجات جان گربه هايي كه متعلق به مادر پير وي بودند موفق به نجات يكي از آنها شد اما در نهايت هنگامي كه تلاش مي كرد گربه ديگر را هم نجات دهد به علت استنشاق دود و گازهاي سمي جان باخت.
پليس مي گويد كه علي رغم گزارش شاهدان آزمايشات پزشكي براي اثبات علت مرگ وي ادامه خواهد يافت. مادر مورفي هم اكنون در بيمارستان به سر مي برد و حال عمومي وي رضايت بخش توصيف شده است.

آتش در خرمن دانش
008889.jpg
دكتر قدرت الله واحدي
خبر كوتاه بود: «كتابخانه دانشكده حقوق دانشگاه تهران در آتش سوخت!» اما اين خبر با همه كوتاهي اش در ازاي همه سال هاي عمر هر شنونده آگاه، غم افزا و اندوه گستر بود. عمق وجود هر كسي را كه سري در كتاب دارد فشرده و فشرده است. سنگيني اين غم بزرگ را آنان كه روزي، روزگاري خوشه چين اين خرمن در آتش سوخته بودند بيشتر و عميق تر احساس كردند. سال هاي دهه ۴۰ كه نويسنده تحصيلات دوره ليسانس و دكتري را در اين دانشكده طي مي كردم، به عنوان سال هاي خوش زندگي ام، هميشه در خاطرم هست و كتابخانه دانشكده حقوق با آن رنگ سبز آرام و آن سكوت با ابهتش، چه فضاي مناسبي از مطالعه تفكر و آموختن را براي من و ساير دانشجويان و مراجعان به اين «معبد علم و آگاهي» به ارمغان مي آورد و كتاب ها كه هر چه مي خواستي بود، از كتب حقوق معتبر و هميشه قابل استفاده تأليف يا تصنيف حقوقدانان و فقيهان بزرگ ايراني گرفته تا آثار حقوقي برجستگان دانش حقوق در جهان و به ويژه به زبان هاي فرانسه، انگليسي و عربي. كتاب هايي كه بعضي به دليل كميابي و حتي نايابي بهاي گزافي داشتند كه خريد آن براي همه و به ويژه براي دانشجويان امكان پذير نبود. ولي اين همه آثار زبده از تراوشات فكري بزرگان دانش حقوق در جهان همه و همه همچون گنج رايگاني! در اختيار دانشجويان و مراجعان به اين دارالعلم، اين مخزن دانش و آگاهي براي تشنگان علم حقوق بوده است. هرگز حس زيبا و شادمانه اي كه پس از ساعت ها مطالعه در آن مكان مقدس در وجودم بود و هنوز از پي سال هاي سال، با همان عمق در وجود خودم دارم را فراموش نمي كنم. اما اكنون، دانشكده من، چگونه با اين همه دلبستگي اين ويراني دارالعلم ترا، نظاره كنم؟ چه سخت است! كه من ياراي ديدن تن سوخته ترا ندارم، نازنين كتابخانه من، اي يادآور سال هايي از نوجواني و جواني من و خيل انبوه سر سپردگانت كه ترا چون معبد مهر و دوستي يافته بودند و آنچه داشتي، چه سخاوتمندانه به ما، به تشنگان آموختن و يادگيري علم حقوق و فنون اين رشته فخيم از دانش بشري، مي بخشيدي و آنچه امروز دارم (به عنوان معلم حقوق كه قريب ۳۰ سال افتخار تدريس دانشجويان، اين ميوه هاي ارجمند باغ هستي كشورم را دارم) از تو دارم. اكنون، در اين سينه مهر، در اين مخزن عشق و آگاهي، آتش سوزان افتاده است!
دلم به حال تو مي سوزد.
به هاي هاي غريبانه تو مي گريم
به روي چهره پرچينت
غبار بي كسي و گرد رنج بنشسته است!
عزيز من
به چه سان
قامت بلند تو، بشكسته است!
اي جان من فداي تو باد!
و در پايان راستي كتابخانه دانشكده حقوق، اين پير پيشكسوت كتابخانه هاي كشور در حد و اندازه يك مجموعه مسكوني، قابل اعتنا نبود؟ كه به موجب ماده ۱۴ قانون تملك آپارتمان هاي مصوب ۱۶ اسفند ۱۳۴۳ مقرر شده است كه «مدير يا مديران مكلفند تمام بنا را به عنوان يك واحد در مقابل آتش سوزي بيمه نمايند. در صورت عدم اقدام و بروز  آتش سوزي، مدير يا مديران، مسئول جبران خسارات وارده مي باشند.»

مجازات زندان براي راننده مست
گروه حوادث: پرونده يك راننده جوان كه در حالت مستي با خودرواش فردي را زير گرفته بود، در دادگاه محلاتي رسيدگي شد.
هفته گذشته يك مرد جوان كه مشروب الكلي مصرف كرده بود، با خودروي سواري خود، پيرمردي ۶۳ ساله را زير گرفت و او را كشت.
اين حادثه روز سه شنبه، در خيابان خاوران روي داد كه فرد مصدوم با كمك مردم به بيمارستان منتقل شد ولي بر اثر صدمات وارده در بيمارستان جان باخت.
بر همين اساس، پرونده تشكيل و راننده با قرار بازداشت موقت ۱۰ ميليون توماني راهي بازداشتگاه شد.گفتني است، روز گذشته در دادگاه شهيد محلاتي جلسه رسيدگي به اين پرونده برگزار شد و با رضايت اولياي دم به دريافت ديه، پرونده مختومه شد.
اين گزارش حاكي است، از آنجا كه اين راننده جوان در حالت مستي پشت فرمان اتومبيل نشسته بود، به يك سال حبس محكوم شد.

مادري با ضربات چاقوي پسرش به قتل رسيد
گروه حوادث: در پي درگيري خانوادگي در شهرستان آبادان استان خوزستان، پسري با چاقو مادرش را به قتل رساند.
ساعت ۲۱ و ۳۰ دقيقه روز يكشنبه تلفن پاسگاه گروهان مرزي خسرو آباد واقع در آبادان به صدا درآمد و خبر وقوع قتلي را به پليس داد.
بلافاصله اكيپي از مأموران پليس به محل وقوع قتل واقع در روستاي هميسه رفته و دريافتند زني به نام جميله در پي درگيري با پسرش با ضربه چاقو از سينه چپ مجروح شده كه پس از انتقال به بيمارستان فوت كرده است.
گفتني است، پسر متوفي پس از اين حادثه از منزل گريخته و تحقيقات پليس براي دستگيري اين متهم فراري آغاز شده است.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |