چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۸۶۸ - Dec 7, 2005
حوادث
Front Page

اعدام يك مرد با دو نام در اصفهان
009495.jpg
گروه حوادث- پارسا فرزين: حكم اعدام يك مرد افغاني كه چهار سال قبل به انگيزه سرقت، همسر صاحب كارش را به قتل رسانده بود، سحرگاه ۱۹ آذرماه سال ۸۴ در پارك باقوچخانه اصفهان به اجرا درخواهد آمد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده دلخراش زماني در دستور كار پليس آگاهي اصفهان قرار گرفت كه عصر روز ۲۳ ارديبهشت ماه سال ۸۰ مسعود.ك مردي نقاش كليد زرد رنگ خانه اش را در قفل در انداخت و چرخاند و ...
مسعود در حالي كه صدايش مي لرزيد روي صندلي دادگاه نشسته بود، رئيس شعبه نهم دادگاه عمومي اصفهان چنين گفت: نفيسه زماني كه تنها ۱۵سال داشت با اميد و آرزو وارد زندگي ام شد. حاصل اين زندگي دو پسر به نام هاي ميثم ۱۱ساله و منصور ۴ ساله است.
او با اضطراب از روز حادثه گفت: ساعت ۱۳‎/۳۰ به منزل آمدم. ميثم به مدرسه رفته بود. با همسر و فرزند ۴ ساله ام ناهار خورديم و ساعت ۱۵‎/۳۰ دوباره به محل كارم برگشتم. ساعتي نگذشت كه پسرم ميثم به محل كارم در خانه يكي از اقوام آمد و گفت: هر چه زنگ مي زنم كسي در را باز نمي كند. كليد را بده تا به خانه بروم. من مشغول كارم بودم كه يكي از دوستانم به نام مهران معروف به محمد به سراغ من آمد و گفت: در راه همسر و فرزندت را ديدم كه به خانه پدرشان مي رفتند. آنها دسته كليد را به من دادند تا به شما بدهم.
مهران پسر ۱۸ساله اي بود كه سال گذشته به معرفي يكي از دوستانم به عنوان شاگرد پيش من كار مي كرد. او مدعي بود اهل تهران است و پدر و مادرش را در كودكي در اثر يك سانحه تصادف از دست داده است. مسعود در حالي كه صورتش از اشك خيس شده بود، ادامه داد: حدود ساعت ۸ شب بود كه مادر نفيسه به محل كارم آمد و عنوان كرد هرچه در خانه را مي زنم كسي باز نمي كند. با نگراني به خانه رفتم و در را باز كردم.
چراغ ها خاموش بودند، از كنار باغچه كوچك كنار ايوان خانه صداي ناله خاموش اما مرگبار مي آمد.
همسرم را چندين بار صداكردم. با دلهره چراغ را روشن كردم. همه چيز بهم ريخته بود. تنها چيزي كه در آن لحظه ديدم پاهاي ميثم بود كه زير رختخواب ها بيرون مانده بود.
در آن لحظه فقط صداي فريادهاي مادر زنم را مي شنيدم. به زور و با دست هاي لرزان بدن ميثم را از زير رختخواب ها بيرون كشيدم. يك بريدگي روي گردن او بود. اما بدنش گرم بود. دستانم را روي گونه هايش گذاشتم فقط چشمانش را باز كرد و با اشاره چشم به رختخواب هاي گوشه اتاق اشاره كرد. داخل اتاق، با جسد بي جان نفيسه رو به رو شدم. سر و صورتش خون آلود بود. ضربات چاقو بر روي سينه و پهلوهايش مشهود بود.
طي تماس تلفني يكي از همسايگان با پليس ،۱۱۰ اكيپي از معاونت كشف جرايم نيروي انتظامي اصفهان در محل حاضر و در حال بررسي صحنه جرم بودند كه صداي خفيفي از داخل حمام به گوش مأموران انتظامي و بازپرس ويژه قتل رسيد. وقتي افسر تجسس  آگاهي در حمام را باز كرد، منصور ۴ساله را ديد كه دست و پاهايش را با چسب بسته بودند. جسد همسرم به پزشكي قانوني انتقال يافت و مأموران اداره آگاهي به بخش اورژانس بيمارستان كاشاني اصفهان رفتند و ميثم را كه تحت مداوا قرار گرفته بود تحت بازجويي قرار دادند. ميثم در حالي كه شوكه شده بود، با كلماتي بريده بريده از جزئيات حادثه سهمگين گفت: ساعت ۴ وقتي به خانه آمدم، مادرم را در حالي كه دست و پاهايش بسته بود داخل اتاق نشسته بود. همان لحظه مهران را ديدم كه با چاقويي در دست مقابلم ايستاد. مرا نيز با تهديد به طرف مادرم و منصور برد و دست و دهانم را بست.
پس از مدتي منصور گفت كه دستشويي دارد و مهران او را به حمام برد. بعد از چند لحظه مهران به تنهايي بازگشت و يك قرص سفيد رنگ به مادرم داد و گفت بخوريد تا وقتي مي خواهم شما را بكشم زجر نكشيد. سپس مرا گرفت و به دستشويي برد.
در آنجا زنداني ام كرد و رفت پس از چند لحظه صداي مادرم را شنيدم كه مي گفت: خفه شدم، خفه شدم و ديگر صدايي نشنيدم. بعد از حدود ۱۵ دقيقه مهران سراغ من آمد و ابتدا مي خواست با دست مرا خفه كند اما بعد، چند ضربه با چاقو به گردنم زد و چند چاقو هم به پشتم زد و مرا به داخل اتاق برد و رختخواب ها را روي سرم ريخت. ديگر چيزي نفهميدم تا اينكه پدرم مرا نجات داد.
دستگيري قاتل
پس از مشخص شدن هويت قاتل پليس اقدامات گسترده اي را جهت دستگيري وي آغاز كرد. ابتدا محل كار وي كه يك سوپرماركت در نزديكي خانه مقتوله بود مورد بررسي پليس قرار گرفت و مشخص شد كه مهران روز حادثه به آنجا مراجعه و سپس سراسيمه از محل خارج شده و تاكنون مراجعه نكرده است تنها چيزي كه از او باقي مانده بود يك دفتر تلفن با چند شماره بود كه در بين آنها يك شماره در قرچك ورامين توجه پليس را جلب نمود.
صاحب سوپرماركت گفت :اين شماره متعلق به احمد، يكي از دوستان صميمي مهران بوده كه حداقل روزي يك مرتبه با آن تماس مي گرفت.
شماره تحت كنترل پليس قرار گرفت و پليس متوجه شد مهران حدود پنج روز است با احمد تماس نگرفته است. ظن و گمان پليس نسبت به اين مسئله كه مهران نزد احمد باشد تقريباً به يقين تبديل شد. شماره متعلق به يك داروخانه بود كه احمد تاجيك اهل افغانستان كارگر آن بود.
سريعاً نيابت قضايي صادر و چهار نفر از مأمورين آگاهي اصفهان به محل اعزام شدند. پس از بررسي محل و تحقيق از رئيس داروخانه مشخص شد چند روز است كه شخصي به نام رستم تاجيك اهل افغانستان به عنوان ميهمان به منزل احمد آمده و احمد نيز مرخصي گرفته و به داروخانه نمي آيد.
با نشان دادن عكس مهران به رئيس داروخانه، وي او را شناسايي و گفت: او همان رستم تاجيك بوده كه يكي از اقوام نزديك احمد است.
ساعت ۱۲‎/۲۱ مورخ ۲۹ ارديبهشت ماه سال ۸۰ پس از اطمينان از اينكه هر دو نفرشان در منزل هستند پليس خانه را محاصره كرده و احمد و رستم را دستگير و به اصفهان منتقل كردند. رستم در اولين بازجويي ها به اين جنايت مخوف اعتراف كرد و گفت: سال ۷۶ براي اولين بار به اصفهان آمدم و خود را محمد معرفي و در خيابان ۱۵ خرداد مشغول به كار باطري سازي شدم كه به صورت اتفاقي با شخصي آشنا شدم. او مرا به مسعود كه نقاش ساختمان بود معرفي كرد.
حدود يك سال پيش او كار كردم و در همين حين اطاقي را در منزل يك پيرزن برايم اجاره كرد در آنجا يك فتوكپي شناسنامه پيدا كردم به نام مهران كه از آن روز به بعد از آن فتوكپي شناسنامه به عنوان اسم جعلي مهران استفاده كردم.
او تنها انگيزه اش را از اين جنايت سرقت عنوان كرد.
پس از استماع اظهارات متهم قاضي كريمي رئيس وقت شعبه نهم دادگاه عمومي اصفهان رأي بر قصاص نفس رستم تاجيك يا همان مهران در محل وقوع جنايت صادر كرد كه پس از تأييد در شعبه نهم ديوان عالي كشور،  قرار است روز شنبه ۱۹ آذرماه امسال رأس ساعت ۸ صبح در محل پارك باقوچخانه اصفهان به اجرا درآيد.

متهمي كه ديوانه بود
آسوشيتدپرس : اعضاي خانواده مردي كه متهم به قتل سه نفر است در دادگاه ادعا كردند كه پسرشان در روز حادثه به شدت غير طبيعي رفتار مي كرده است . رالستون ديويس ۲۱ ساله در حال حاضر با قرار بازداشت موقت در زندان به سر مي برد. وي در حال حاضر با سه مورد اتهام قتل غير عمد روبه رو است .
مادر متهم در دادگاه در خصوص روز حادثه گفت : زماني كه رالستون قصد خروج از منزل را داشت او را در آغوش گرفته و به وي گفتم : رفتار امروزت بسيار عجيب و غريب است ، فكر مي كنم امروز در خانه بماني بهتر است . پليس هويت مقتولان را «رنس» بيست و هشت ساله، «كارلوس» بيست و شش ساله و« باسدو »بيست و نه ساله معرفي كرده است . مامور تحقيق پرونده در ادامه اعلام كرد كه هدف متهم به قتل رساندن «رنس» بوده است و دو نفر ديگر تصادفا مورد هدف قرار گرفته اند . قرار است دادگاه نهايي رسيدگي به اين اتهامات هفته آينده آغاز شود .

اعدام براي ناپدري قاتل
آسوشيتدپرس: دادستان دادگاه عالي كانزاس اعلام كرد كه قصد دارد براي مردي كه دختر ناتني ۳ ساله خود را به قتل رسانده تقاضاي حكم اعدام كند . پليس جنازه دختر بچه فوق را پس از چهار سال سرانجام به تازگي پيدا كرده است . هارل جانسون ۲۶ ساله در حال حاضر با يك مورد اتهام قتل عمد روبه رو شده است . البته حكم فوق از ماه آگوست تا كنون به قتل درجه يك تبديل شده و به همين دليل صدور حكم اعدام نيز مجاز است . دادستان پرونده در اين خصوص مي گويد : مرگ اريكا نه تنها براي خانواده وي بلكه براي تمامي مردمي كه وي و خانواده اش را مي شناختند بسيار دردناك بود . با توجه به عمق جنايتي كه انجام شده صدور حكم اعدام ضروري است . پليس متهم و همسر وي را در روز پنجم ماه مي به اتهام قتل عمد فرزندشان بازداشت كرده و مورد بازجويي قرار داد . پليس جنازه اريك را در سال ۲۰۰۱ پيدا كرده و اين در حالي بود كه سر از بدن جدا شده وي در زير يك سطل آشغال پيدا شده بود . در دسامبر سال ۲۰۰۱ بسياري از مردم شهر براي قرباني مجلس يادبود گرفتند . پليس پس از به خاك سپردن قرباني يك بار ديگر جنازه وي را نبش قبر كردند . متهم در دادگاه ادعا كرد كه از آنجا كه در شب حادثه به شدت مست بوده است به محض اينكه دخترش در برابر رفتن به رختخواب مقاومت مي كند، وي را مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس او را به قتل مي رساند . وي سپس به كمك يك چكش سر دخترش را از بدن جدا كرده و در پلاستيكي مي اندازد .

پدربزرگ نفقه نوه را بدهد
گروه حوادث: دادگاه خانواده با صدور حكمي ضمن سپردن حضانت يك طفل به مادرش، خواستار تأمين مخارج و نفقه زندگي او از سوي جد پدري اش شد. چندي پيش شعبه ۲۵۰ دادگاه خانواده تهران با صدور يك راي حكم طلاق زني را به طور غيابي از همسرش به اجرا گذاشت.اين زن كه داراي يك دختر ۱۱ساله است گفت: چهار سال پيش همسرم براي كار به يكي از كشورها سفر كرد ولي ديگر بازنگشت. پس از مدتي كه درخواست طلاق دادم و گواهي عدم امكان سازش را گرفتم چون فرزندم كوچك بود دادگاه حضانت او را به من سپرد.اكنون فرزندم ۱۱ ساله است و طبق قانون قدرت انتخاب و تصميم گيري دارد و مي تواند بين من و پدرش يكي را انتخاب نمايد، اما من نمي توانم از پس مخارج و هزينه هاي او بربيايم. از طرفي خانواده همسرم حضانت و نگهداري دخترم را قبول نمي كنند !در همين رابطه ليلا سادات اسدي، معاون مجتمع قضايي خانواده نيز اظهار داشت: طبق قانون، حضانت فرزند دختر تا ۷ سالگي برعهده مادر و از ۷ تا ۹ سال برعهده پدر مي باشد. اما در اين مورد خاص و با توجه به اينكه همسر اين زن در ايران نيست، دادگاه حضانت كودك را به مادر سپرده است، چرا كه حضانت فرزند بر عهده والدين است و وقتي پدر نباشد مادر اين امر را متقبل مي شود.

علاقه دو پسر به يك دختر، منجر به قتل شد
گروه حوادث: دو پسر جوان در تهران كه به يك دختر علاقه داشتند وقتي از عشق واحد خود مطلع شدند،  با يكديگر درگير شده و يكي از آنها در اين نزاع به قتل رسيد.
مأموران كلانتري ۱۴۴ جواديه براساس اعلام مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ مطلع مي شوند يك جوان حدوداً ۲۲ ساله به علت خونريزي شديد در بيمارستان شهيد چمران تهران بستري شده است.اين گزارش حاكي است، ماموران كلانتري سريعاً به اين بيمارستان اعزام و متوجه شدند اين مصدوم به هويت «فرهاد» به علت خونريزي شديد مغزي در حالت كما است. در تحقيقات اوليه مشخص شد كه مصدوم توسط دو نفر از دوستانش به نام هاي تقي و مهدي به اين بيمارستان منتقل شده است. براساس اظهارات اين دو، مصدوميت فرهاد به علت برخورد وي با كف آشپزخانه و لبه يخچال بوده است. مصدوم پس از چند ساعت بستري بودن در حالت كما فوت مي كند.اين گزارش حاكي است، اقدامات اوليه توسط ماموران كلانتري انجام شد و جسد به پزشكي قانوني انتقال داده شد. پزشكي قانوني پس از بررسي بر روي جسد، علت اصلي فوت را خونريزي مغزي اعلام كرد.
اين گزارش مي افزايد، با انتقال پرونده به اداره دهم پليس آگاهي، ماموران اين اداره، تحقيقات و جست و جوهاي خود را شروع كردند.پليس آگاهي تهران حين انجام تحقيقات در يافت افرادي كه مصدوم را به بيمارستان انتقال داده اند، موقع تسويه حساب، به بيمارستان آدرس اشتباهي داده اند و همين امر ظن ماموران را به قتل اين نوجوان بيشتر كرد. در بازجويي هايي كه از دوستان متوفي انجام شد، ابتدا آنها منكر هرگونه درگيري و نزاعي با مقتول شدند.يكي از متهمان در بازجويي خود اظهار داشت، مهدي در بيرون از منزل با دوستانش درگير شده بود و با سر و صورت خوني به يكباره وارد منزل شد. او سپس يكباره غش كرد و به كف آشپزخانه افتاد و بر اثر برخورد با لبه يخچال سرش خونريزي كرد.پليس آگاهي تهران بزرگ براي تكميل بررسي هاي پليسي، تحقيقات خود را از اولياي دم شروع كرد. آنها در تحقيقات به عمل آمده اظهار داشتند، مقتول هيچ گونه سابقه بيماري نداشته و سالم بوده است و اصل قضيه اين بود كه وي به دختري علاقه داشته است و از آنجايي كه «مهدي» از دوستان وي نيز به اين دختر علاقه داشت، با يكديگر اختلاف پيدا كرده اند.
اين گزارش مي افزايد: ماموران با هماهنگي مقام قضايي هر دو متهم را به نام هاي مهدي و تقي دستگير و تحت بازجويي قرار دادند.اين دو متهم در ابتدا منكر هرگونه درگيري با متوفي شدند، اما مهدي لب به اعتراف گشود و گفت: من به دختري به نام مونا علاقه داشتم و مدتي با همديگر دوست بوديم و بعد از يكسري بحث ها قرار شد با يكديگر ازدواج كنيم.مهدي در ادامه اعترافات خود گفت: من اين قدر به مونا علاقه داشتم كه نهصدهزار تومان به او داده ام تا بيني خود را جراحي كند. روز حادثه وقتي متوجه شدم مونا با پول من و با فرهاد به بيمارستان رفته ،بعد از برگشت آنها با فرهاد درگير شدم و بر اثر هل دادن، او به شدت به كف آشپزخانه برخورد كرد و بيهوش بر روي زمين افتاد.همچنين تقي نيز علت عدم همكاري با پليس را چنين بيان كرد: از آنجايي كه من بيكار بودم و پدر مهدي قرار بود من را به سر كار ببرد، قول دادم موضوع درگيري فرهاد و مهدي را به كسي نگويم.گفتني است، متهمان دستگيرشده براي تكميل تحقيقات و بررسي هاي پليسي، حسب دستور مقام قضايي با صدور قرار موقت بازداشت مي باشند.

وكيل پرونده  ترور قاضي مقدس:
اميدواريم پرونده تحقيقات به نتيجه  نهايي برسد
ايسنا: وكيل پرونده  ترور قاضي مقدس، گفت: اميدواريم اكنون كه مظنون اصلي پرونده دستگير شده است طي هفته  جاري تحقيقات به نتيجه  نهايي برسد.
محمد اصلاني اظهار داشت: قبلا هم شاهد پرونده هايي بوده ايم كه روند آنها چند سال به طول انجاميده است با اين حال از آنجا كه در اين مورد شاهد عيني وجود داشت كه مي تواند در تهيه  تصوير ضارب كمك كند و در معرض ديد عموم قرار دادن اين تصوير مي توانست در شناسايي ضارب موثر باشد اين انتظار بود كه روند شناسايي ضارب تسريع شود. وي در ادامه با بيان اينكه خانواده  قاضي مقدس از تاخير در رسيدگي به اين پرونده گله مند هستند، اظهار اميدواري كرد: حال كه مظنون اصلي پرونده دستگير شده است طي هفته  جاري تحقيقات به نتيجه  نهايي برسد. اصلاني تصريح كرد: در اين مقطع با معرفي مظنون اطلاع رساني خوبي انجام شده و با توجه به اين كه پرونده در مرحله  تحقيقات است هنوز پرونده به دادگاه ارايه نشده است بنابراين اجازه  دخالت به وكيل در اين مرحله داده نمي شود، در نتيجه هنوز وكالت خود را به دادگستري تهران ارايه نكرده ام و در حال حاضر پرونده در مرحله اي است كه بايستي از اظهارات متهم مطلع شويم.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    حوادث    |    خارجي    |
|   سياسي    |    داخلي    |    شهري    |    ورزش    |    يادداشت    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |