پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۴
روايت زنانه از جنگ
سارا زيبا كلام
004566.jpg
اولين گلوله جنگ كه شليك مي شود، خاطرات جنگ هم شكل مي گيرد. جنگ، انسان ها را به موقعيتي مي كشاند كه هستي شان را به آزمون مي گيرد. انسان درگير جنگ، موقعيت هايش را در اين آزمون به عنوان خاطره به حافظه اش مي سپرد؛ اما نه به اين انگيزه كه روزي به ديگران منتقل كند.
موقعيت پس از جنگ، فرصتي براي يادآوري خاطراتي مي شود كه در ذهن نشسته است. براي قرار گرفتن در اين موقعيت ها، فقط انسان مطرح است، نه جنسيت؛ اگرچه چگونگي رويارويي با موقعيت ها، متأثر از جنسيت است.
گفت وگوي ذيل، حاصل بازگويي و بازآفريني دو موقعيت است كه يكي براي دختري ۱۴ ساله در ابتداي جنگ پيش آمده و ديگري، موقعيتي كه زني جنگ ديده، خاطراتش را به صورت كتابي در اختيار ديگران گذاشته است.
معصومه رامهرمزي زندگي خوبي داشت. خوشبخت و شيرين در جمع خانواده ايام كودكي را مي گذراند. اما ناگهان سايه جنگ، تيرگي سخت و سخيف خود را در زندگي او مستولي كرد و مسير زندگيش تغيير يافت. معصومه كه در هفت سالگي پدر را از دست داده بود با اصرار و پافشاري در مهد خاطرات، شهر كودكي هايش مي ماند و مي جنگد.
«يكشنبه آخر» روايت بخشي ازروزهاي پرشور و حرارتي است كه او لحظات رعب انگيز جنگ را استوار و مغرور از سر مي گذراند و تصاويري در ذهنش حك مي شود كه گويا قرار است تا پايان عمر، او را رها نكنند. (همچون تصوير شهادت برادرش اسماعيل)
يكشنبه آخر جايزه رتبه دوم كتاب خاطره دفاع مقدس را در نهمين همايش كتب برگزيده دفاع مقدس، به خود اختصاص داد. كتاب توسط دفتر ادبيات و هنر مقاومت و انتشارات سوره مهر، در ۲۵۴ صفحه منتشر شده است.
* خانم رامهرمزي، مختصري خودتان را معرفي كنيد و بگوييد چگونه و به چه دليل وارد جبهه و جنگ شديد؟
- من معصومه رامهرمزي هستم. متولد شهر آبادان. الان هم بعنوان دبير ديني و قران مقطع دبيرستان در منطقه ۱۴ آموزش و پرورش شهر تهران مشغول به فعاليت مي باشم. زماني كه جنگ آغاز شد به عنوان دختر ۱۴ ساله اي در جنگ حضور يافتم. علت حضور ما در جنگ اين بود كه مرزنشين بوديم و در واقع جنگ به مردم ما تحميل شد، ولي به خاطر عرق ديني و مذهبي كه در وجودمان بود و آن حسي كه براي حضور در دفاع داشتيم، ديگر از منطقه خارج نشديم و به عنوان امدادگر همچنان سال ها در آنجا مانديم.
* چه عواملي باعث شد خاطرات مربوط به سال هاي حضورتان در جنگ را مكتوب كنيد؟
- در دوران جنگ، هر موقع فرصتي دست مي داد بخصوص شب ها، مسائل و حوادثي را كه در طول روز پيش آمده بود، اغلب در دفتر كوچكي يادداشت مي كردم - البته بسيار مختصر و كوتاه- اين حوادث برايم بسيار باارزش بود چرا كه حس مي كردم آن تجربيات، منحصر به فرد هستند و ممكن است ديگر هيچ وقت در زندگي ام برايم پيش نيايد، بنابراين تا جايي كه ممكن بود، آنها را ثبت مي كردم.
پس از اتمام سال هاي جنگ، ما حس كرديم با گذشت زمان و فاصله از سال هاي دفاع مقدس، نسل جديدي كه وارد عرصه اجتماع مي شوند، هيچ شناختي نسبت به آنچه در آن سال ها گذشت، ندارند. ما به اقتضاي شغلي كه داريم (آموزگاري)، با بچه ها درگير هستيم. و در طي كارهاي حاشيه اي در كلاس، خيلي سريع متوجه نقاط ضعف و قوت بچه ها در زمينه مسائل فرهنگي، اجتماعي، ديني و غيره مي شويم، لذا طي مراحلي كه خواهم گفت، شايد بتوان مهمترين انگيزه در اين سال ها را براي تهيه كتاب خاطراتم، شاگردانم شمرد.
من در مدرسه، سنتي داشتم كه چون هيچ وقت دلم نمي آمد مباحث مربوط به دفاع مقدس تعطيل شوند، هر گاه فرصتي پيش مي آمد، چه در جمع صبحگاه و چه در كلاس ها،مدام از خاطرات آن سال ها مي گفتم. روزي بچه ها از من پرسيدند كه آيا تا به حال اقدام به نوشتن خاطراتم به صورت يك مجموعه كرده ام يا نه؟ وقتي گفتم نه آنها گفتند: «ما مي خواهيم همه خاطرات شما را بشنويم.» به آنها گفتم كه اتفاقاً يك سري دست نوشته در اين زمينه از گذشته موجود هست اما براي پياده كردن و تنظيم آنها احتياج به كمك فراوان دارم. در اينجا بود كه بچه ها همه براي هر گونه كمكي اعلام آمادگي كردند . با بچه ها خيلي رابطه عميق و عاطفي اي داشتم. از آن روز به تدريج شروع كردم به خواندن يادداشت هاي گذشته و نوشتن خاطراتم. بقيه كارها مثل بازنويسي و پاك نويسي را بچه ها برايم انجام مي دادند. بچه ها بسيار درگير كار و مسائل شده بودند و بايد تأكيد كنم كه واقعاً در اين زمينه برايم ايجاد انگيزه كردند.
*نحوه تدوين اين كتاب، به چه صورت بودو در چه مدتي انجام شد ؟
- بايد اعتراف كنم كه پيش از شروع به نوشتن اين كتاب، چنين كاري به نظرمان بسيار راحت و آسان مي نمود اما وقتي وارد فضاي كار شديم، ديديم كه اگر بخواهيم كتاب خوبي ارائه دهيم تا حتي نسل هاي بعد بتوانند با آن ارتباط برقرار كنند، نياز به پرداخت بسيار خوب، فضاسازي و فصل بندي داريم؛ بدين ترتيب كار تدوين اين كتاب از زمان آغاز كار، ۳ تا ۴ سال طول كشيد و شايد ۴ بار بطور كامل بازنويسي شد. من سعي مي كردم هر بار كه كتاب بازنويسي مي شد، آن را در اختيار گروه كارشناسان قرار دهم، مي خواستم اشكالات كار تا قبل از چاپ آن حتماً كامل گرفته شود. نهايتاً پس از زحمات بسيار، توانستيم اين كتاب را در ده فصل ارائه دهيم.
* به نظر شما «يكشنبه آخر» چه جنبه هاي خاص داستاني را در برمي گيرد؟
- جنبه خاص اين كتاب اين است كه داستان به گذشته قبل از جنگ برمي گردد. در واقع اين كتاب به كودكي شخصيت هاي اصلي كه خودم و برادر شهيدم هستيم برمي گردد. به شرايط و وضعيت زندگي آن زمان، به اينكه در چه خانواده و منطقه اي بزرگ شديم؟ گرايش ها و دغدغه ها و علايق مان چه بود؟ خانه و زندگي گذشته مان را طوري معرفي كرده ام كه خواننده با كل خانواده و فضاي آن مأنوس شود. در واقع ما تمام خواننده ها را به زندگي مان محرم كرديم، اين كار هم با اين هدف انجام شد كه خوانندگان مخصوصاً جوانترها ببينند و درك كنند كه همه آن انسان هايي كه در جنگ شركت داشتند، همين آدم هاي عادي و معمولي بودند و در واقع جنگ فضايي بود براي ورود و سپس رشد و تكامل آنها، عرصه اي كه آن آدم ها با هر شرايطي كه بودند، هنگام خروج از آن نوعي تحول خاص را در خود احساس مي كردند.
در واقع «يكشنبه آخر» داستان دختر نوجواني است كه بنابر دلايل محيطي و تحميلي، ورود به جنگ پيدا مي كند، اما اين دختر ۱۴ ساله بخاطر حوادث و وقايعي كه با آنها مواجه شده، خيلي خيلي زود بزرگ مي شود. او به عنوان يك نوجوان، بعنوان يك زن و يك امدادگر، با حوادث و اتفاقاتي روبرو مي شود و تجربياتي را از سر مي گذراند كه باعث تحولش مي شود طوري كه وقتي از صحنه دفاع خارج مي شود، يك آدم ديگري است. يعني در عين حال كه اقتضائات سني اش حفظ شده است، يك سير صعودي و تكاملي را طي كرده.
شايد اولين قدمي كه ما برداشتيم اين بود كه اثر را برديم سراغ مخاطبين اصلي اش يعني دانش آموزان و نوجوانان. بچه ها خيلي استقبال كردند، خيلي از مواقع نسبت به مباحثه در مورد كتاب و موضوع آن اشتياق نشان مي دادند. بدين صورت بابي باز شد كه حداقل يك گروه از نوجوانان با فضا و آدم هاي جنگ آشنا شوند.
* چه ويژگي خاصي در مورد طرز نگارش كتاب به ذهنتان مي رسد؟
از آنجا كه كتاب يك نگاه كلي به تاريخ كشور ما در آن چند ساله جنگ دارد و از آنجا كه اعتقاد دارم كتاب خاطره مي تواند علمي باشد، سعي كرده ام هوشمندانه نوشته شود. تعيين پاورقي هاي بي شمار در كتاب ديده مي شود كه در واقع تعريف اصطلاحات است. اين اصطلاحات ممكن است پزشكي، نظامي و يا تعيين و تعريف مناطق جغرافيايي باشد. يعني ما مي خواستيم در عين حال كه اولين عنصر يك مجموعه خاطره را يعني مستند بودن آن ، رعايت كرده ، بطور كامل به اين اسناد بپردازيم تا خواننده ببيند كه همه چيز كاملاً واقعي و علمي است و از تخيل چيزي در آن به كار گرفته نشده است. ويژگي خاصي كه در اين كتاب بسيار روي آن تأكيد داشته ام، همين پاروقي ها است، اين است كه مستندسازي شود، كتاب علمي باشد و درواقع كسي كه آن رامي خواند دقيقاً بداند كه اين كتاب با برنامه ريزي نوشته شده است و صرفا تراوش خاطرات نيست، بداند كه نويسنده برنامه ريزي داشته و اهدافي را دنبال مي كند و به خوانندگانش انتقال مي دهد.
* نقطه ضعفي هم در مورد كتاب به ياد داريد؟
- قطعاً كتاب ضعف هايي هم دارد. شايد به لحاظ زباني و ساختاري بايد صميمي تر نوشته مي شد. راوي در روايت شفاهي اش خيلي صميمي تر از روايت كتبي اش است. البته اين كتاب شايد در ۳ يا ۴ حلقه مختلف مورد نقد قرار گرفت. من خودم هم سعي كردم در آن حلقه هاي نقد شركت كنم و خيلي هم از اينكه دوستان كتاب را خوانده و نقاط ضعف و قوتش را متذكر مي شوند، خوشحال شدم.
در ضمن انتهاي كتاب هم مستندات احكام و برگه هاي مأموريت و مرخصي ها و عكس اسناد ديگر را آورده ايم تا خواننده با ديدن اين مدارك و اطلاعاتي كه به او داده مي شود، بصورت يقيني شرايط راوي را درك كند.
* آيا ازدواج شما هم - با توجه به اينكه تا آخر در جنگ حضور داشتيد- در طي جنگ صورت گرفت؟
- بله، در طي جنگ ازدواج كردم - سال ۶۳- البته كتاب از مهرماه ۱۳۵۹ شروع مي شود و تا خردادماه ۱۳۶۱ ادامه دارد. از مباحث مهمي كه كتاب در برگيرنده آن است، ۴۰ روز مقاومت خرمشهر مي باشد. قضاياي مهم ديگري هم هست اما ديگر به مقوله ازدواج نمي رسد. البته در فكر آن هستم كه به طور جداگانه به ادامه خاطراتم بپردازم و مبحث خاطره نويسي را كه شامل موضوع ازدواج هم مي شود، ادامه دهم.
* با توجه به اينكه تحميل جنگ به كشور ما، ۸ سال درگيري را به خود اختصاص داد، آيا فكر مي كنيد در مباحث مربوط به دفاع هشت ساله در برنامه هاي فرهنگي - اجتماعي دچار ضعف هايي هستيم يا خير؟ چرا؟
- بله. به نظر من اگر در بحث دفاع مقدس متأسفانه كمبودها و كاستي هايي وجود دارد، علت آن برخورد متوليان فرهنگي كشور با اين موضوع است كه تاحدي دفاع مقدس را مورد بي مهري قرار داده اند و بيشتر با آن بصورت ژورناليستي برخورد مي كنند. در هفته دفاع مقدس ناگهان اين مباحث در بوق و كرنا مي شود و مابقي سال به فراموشي سپرده مي شود. اين شيوه غلط است. در باب دفاع مقدس بايد كارهاي ريشه اي، پايه اي و اساسي انجام شود.
* فاصله رو به افزايش ميان نسل هاي جديد را با مقوله تاريخي جنگ هشت ساله ايران و عراق، چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- با شرايط فعلي جامعه ما، اينگونه بي اطلاع ماندن جوانان و نوجوانان از مسائل، طبيعي است. اگر شرايط تغيير كند، قطعاً وضع بهتر خواهد شد.
براي مثال، بهترين روش اطلاع يابي در اجتماعات كنوني، رسانه هاي جمعي مي باشد. شما نگاه كنيد به وضعيت راديو و تلويزيون ما. ببينيد چه ميزان از برنامه هاي راديو و تلويزيون، به مقوله دفاع مقدس اختصاص دارد؟ و اگر هم گاهي برنامه اي بود، ببينيد چه زماني و چه ساعاتي از شبانه روز را در برمي گيرد؟ اكثراً به جز در هفته دفاع مقدس و مثلاً هفته بسيج، بدترين موقع اجرا و پخش مي شوند. در حالي كه اگر بخواهيم و بخواهند، يكي از بهترين شيوه هاي اطلاع يابي و ارتباط با مسائل گوناگون، همين تلويزيون است چرا كه الان يكي از اعضاي اصلي هر خانواده و خانه اي محسوب مي شود. اما ما اصلاً از آن رسانه هايي كه عموميت و فراگيري بيشتري دارند، استفاده نكرده ايم. در مورد روزنامه ها هم وضع به همين منوال است. شايد تك و توك روزنامه اي پيدا مي شود كه حداقل هفته اي مثلاً يك صفحه يا يك نيم صفحه در مورد جنگ و دفاع مقدس بپردازند. البته متأسفانه آنها هم بيشتر به صرف انجام تكليف و يا از روي ديني كه حس مي كنند نسبت به شهدا دارند اين كار را مي كنند و اينطور نيست كه پرداختن به اين موضوع براي آنها مسئله باشد. به همين دليل است كه آنها نمي آيند جنبه هاي مختلف اين قضيه را بررسي كنند و از نقطه نظرات و ديدگاه هاي مختلف به آن بپردازند بنابراين اين مقوله در همين اندك روزنامه ها هم تبديل شده به يك صفحه تكراري كه هيچ تنوعي ندارد و متأسفانه به ندرت هم خواننده دارد.
* فكر مي كنيد براي رفع مشكلات ريشه اي كه در زمينه مذكور وجود دارد، چه بايد كرد؟
- در زمينه نشر و نويسندگي بايد متوليان فرهنگي جامعه شرايطي را ايجاد كنند كه ناشر و نويسنده بدانند اگر سراغ مباحث مربوط به دفاع مقدس بروند، لااقل حمايت مي شوند. مسئله بعد اين است كه ما نياز به كارهاي پژوهشي داريم. شايد يكي از ابعادي كه در زمينه جنگ واقعاً درآن فقيريم، پژوهش باشد. كتابخانه هم كم داريم. شايد فقط دو يا سه كتابخانه خوب جنگ وجود دارد تا براي پژوهش به آن مراجعه شود. ما بارها در اين سال ها خواسته ايم كه نسبت به ايجاد كتابخانه هاي غني و باكيفيت پيگيري شود اما متأسفانه در اين زمينه هم بسيار كند عمل مي شود.
* آيا علت خاصي دارد كه كند و كم اشتياق مسائل مربوط به دفاع مقدس را پيگيري مي كنند؟
- حدود ۸ الي ۱۰ سال پيش، افرادي بحث هايي را حول دفاع مقدس آغاز و مطرح كردند و نظرياتي در اين زمينه دادند كه حتي كم كم «تقدس» اين دفاع را نيز زير سئوال بردند، فكر مي كنم اينها بي تأثير نبودند.
* در ادامه گفته شما و فارغ از بحث مقدس بودن جنگ ما به خاطر وجهه تدافعي آن، اگر كمي بررسي كنيم مي بينيم كه در تمام دنيا، حتي كشورهايي كه ما بعضاً كافر و بي دين مي خوانيمشان، احترام و بزرگداشت جانبازان و كشته شدگان جنگ هايشان جزو اهم برنامه هاي آن كشورها خوانده مي شود و اين مسئله يك واقعيت انساني به شمار مي رود كه بايد از آن تجليل شود. موضوع ديگر اينكه در جامعه ما نوعي شكاف به چشم مي خورد. انگار بسيج مردم و دفاع از كشور در مقابل تجاوز دشمن، مختص يك قشر و يا گروه از مردم بوده و بقيه لااقل حالا، ارتباطي به اين قضايا پيدا نمي كنند. فكر مي كنيد اين شكاف چرا ايجاد شده؟
- يك بخش خيلي مهم آن، عدم هماهنگي دفاتر و مراكزي است كه متولي اين كار هستند. اگر بررسي كنيم مي بينيم كه براي مثال چند مركزي كه ادبيات جنگ ما را تحت الشعاع قرار داده اند، همه به موازات هم كار مي كنند و شايد در طول سال، يك جلسه هم با همديگر نداشته باشند. بايد ديد كه هر كدام از اين مراكز چقدر از نياز فرهنگي جامعه را پوشش مي دهد و چگونه و از چه زاويه اي وارد كار مي شوند و سپس از اين طريق بايد برنامه ريزي شود كه كار اين مراكز چگونه در كنار هم قرار گيرد تا سودمند واقع شود.
خيلي از متوليان و مديران جامعه، احساس نياز به مطرح شدن مباحث دفاع مقدس نمي كنند و فكر مي كنند تاريخ مصرفش گذشته است و ضرورتي براي پرداختن به اين موضوعات وجود ندارد. امادردناك تر از همه اينها اين است كه بارها شاهد بي تفاوتي ها و بي توجهي ها از طرف افراد گوناگون بوده ايم.
البته ناگفته نماند كه مراكزي هم وجود دارد كه به نوبه خود زحمات زيادي متحمل مي شوند اما اينها هم اكثراً هر كدام مستقلاً فعاليت مي كنند، مثل يك پازل نيمه تمام و جداي از هم كه كامل ساخته نشده و هنوز يك تصوير نساخته است هر كدام كار خودشان را مي كنند اما بدون همفكري و همراهي و هماهنگي. هر كس به سليقه خودش در اين عرصه قلم مي زند و توليدات فرهنگي خودش را دارد. نكته ديگر اينكه اينها بايد بيايند و سياست هاي جديد را در اين زمينه پايه ريزي كنند، يك تعداد دست از سنت گرايي در اين زمينه بردارند و ببينند كه الان متناسب با نيازهاي جوانان ما چه چيزهايي بايد توليد شود.
ديگر اينكه وزارتخانه هايي كه كار فرهنگي و آموزشي را برعهده دارند بايد با خلاقيت و ابتكارات بيشتر و به اشكال جديدي به موضوع دفاع مقدس بپردازند. مثلاً آموزش و پرورش هيچگاه براي خود در محور دفاع مقدس، هدف بلندمدت تعيين نكرده است و اين فاجعه است. ما ۱۸ ميليون دانش آموز تحت پوشش داريم، به همه چيز اينها مي رسيم،  برايشان سازمان مي سازيم. بحث هاي سياسي و حزبي راه مي اندازيم اما به اين مقوله كه مي رسيم،  هميشه مهجور مانده است.
* به عنوان سئوال آخر بگوييد كه اصلاً نوشتن و پرداختن به موضوعات حول محور دفاع مقدس چه ضرورتي دارد و چرا بايد در اين زمينه،  وقت و هزينه صرف كنيم؟
- دفاع مقدس شامل يك دوره اي از تاريخ عزت و افتخار ما است، اساس ضرورتش همين است. هر ملتي براي تاريخش ارزش قائل است. مخصوصاً براي آن بخش هايي از تاريخ كشورش كه او را سربلند و مفتخر كرده، براي آن قسمتي كه وقتي براي بچه هاي آن سرزمين نقل شود، وقتي براي آيندگان و آنها كه نبوده اند گفته شود، آنها از اينكه جزو اين ملت هستند بر خود مي بالند. ما در طي تاريخ كشورمان مقاطعي را داشته ايم كه اين غيرتمندي را در برداشته اند مثل قيام ميرزا كوچك خان جنگلي، قيام رئيس علي تنگستاني و غيره اما اينها تكه تكه و پراكنده بوده اند و از آنها حمايت هاي حكومتي هم نمي شده.
در دوره ۸ سال دفاع مقدس، بخشي از تاريخ را داشته ايم كه دولت و ملت يكي بوده اند و بلكه اصلاً حامي همديگر بوده اند. اين دوره از تاريخ كشور ما،تماماً بالندگي و رشد بوده است. در اين ۸ سال جوانان ما به بالندگي و رشد فكري، اخلاقي، تقوا و پرهيزكاري رسيده اند. ضرورت دارد كه ما اينها را مطرح كنيم و حداقل به فرزندانمان انتقال دهيم. بچه هايي كه متأسفانه در دوره زماني كنوني، بسياري از آنان اهدافشان را گم كرده اند، از زمان و امكانات به درستي استفاده نمي كنند و الگوهاي كامل و پخته اي ندارند. الگوهايي كه خودشان را در سن و سال آنها فرض كنند و ببينند كه چه كارهاي بزرگي مي توانند انجام دهند؟! ما با طرح دفاع مقدس و بيان ابعاد مختلفي كه در اين ۸ سال رخ داد، مي توانيم همه اينها را بگوييم. آيا اين كار كمي است؟ آيا ضرورت ندارد به فرزندانمان بگوييم و بفهمانيم كه شهدا چرا و چگونه مي توانند الگوهاي آنان باشند؟
دفاع مقدس هويت اين مملكت است، هويت غيرتمند و افتخار اين مملكت است، چرا به اين هويت نمي پردازيم؟ فكر مي كنم بزرگترين ضرورت، همين باشد.

به بهانه انتشار ششمين كتاب هري پاتر در ايران ۲ روز پس از انتشار در اروپا
اسطوره اي از جادو
فاطمه مشهدي رستم
004569.jpg
هري پاتر، توفيقي جهاني يافته است!
البته سعي بر آن است كه تمام مطلب همين باشد! اما آيا به راستي هري پاتر، داراي ويژگي خاص و استثنايي است كه با تكيه بر آن، پيشتاز شناخته شده و جهاني بشود؟ بايد گفت بزرگترين رمز موفقيت هري پاتر، فقط و فقط در بهره گيري از عناصري است كه در تمامي ملل جهان، داراي سابقه اي طولاني و كاملاً آشنا مي باشد. عناصري هرچند مردود و غيرقابل قبول، اما جذاب و پر كشش و اغواكننده! دنيايي به نام جهان مسخ شده و يا در لفظي عاميانه تر، جهاني كه مملو از عنصري به نام جادو و جادوگري است و البته متعاقب اين دنيا، قدرتي شگرف و مافوق بشر و انسان عادي! الفاظ و اعمالي كه در اقصي نقاط اين جهان پهناور و مملو از فرهنگهاي متفاوت، كاملاً ملموس و شناخته شده است و چه بسا كه مثلاً كاربردهاي اتفاقي نيز در ارتباط با آن، گاهي مشاهده گرديده و يا به سمع رسيده باشد! علاوه بر اينها، مي توان به عامل جذابيت و البته به پشتوانه همان عناصري كه به طور طبيعي، مهمترين انگيزه براي سرگرم كنندگي بيش از حد براي خواننده است، از چنين كتابي سخن گفت: مضافاً بر آن كه بايد اعتراف نمود هري پاتر، به شيوه اي پركشش و كاملاً جذاب، خواننده را در مدت زمان همسفري، به نحوي زيركانه، كه بر خاطرات خفته ايام نوجواني و دنياي عجيبش و نيز در رده هاي سني پائين تر، با زخمه زدن بر پيكر لطيف تمنيات و آرزوهاي دور و دراز دست نيافتني، استوار گرديده است از چارچوب فرهنگي كه به او (خواننده) تعلق دارد و نيز برخي سنت هاي تبلور يافته  از همين چارچوب، به در آورده و با تسلط بر خواست هاي رواني اش، روح او را تسخير، و همراه جاروي جادويي خويش، به درون دنيايي مي كشاند كه خود در مركز آن، مستقر مي باشد؛ براي توضيح بيشتر مي توان مسأله را بدين گونه بيان كرد، گاه استقبال از آرزوهاي ناممكن و دلخواسته هاي سرسخت انسان، براي به عينيت درآمدن و يا جدايي از بعضي موقعيت ها و شرايط هاي موجود در زندگي تكراري و بدون تنوع، اين زمينه را براي وي فراهم مي آورد كه اگر شده حتي در عالم تخيل، براي لحظاتي خود را فارغ و آسوده از هر آنچه كه موجب آزار و اسارت و قرار گرفتن در كادري مشخص است، ديده تا بدين وسيله، بار بسياري از مسايل و موارد تحميلي و تزريق شده را براي حتي زماني كوتاه، بر زمين بگذارد. مسايل و موارد تحميلي و تزريقي كه گاه، بدون كوچكترين موقعيت يابي، در قالب سنت هاي تبلور يافته و بايدهايي اجباري و غيرمتعارف به وجود آمده است.
اينجا است كه انسان عصيانگر، خودآگاه و ناخودآگاه، در مقام مقابله و ستيز با چنين خشك مزاجي فرهنگي برآمده و در مسيري كه جداي از شرايط فرهنگي او است، به شتابي غيرقابل وصف، رهسپار خواهد شد! شتاب اين رهسپاري، زماني به اوج خواهد رسيد كه افرادي (خاصه نوجوان و جوان) كه از نظر ثبات فكري و روحي و عملي، دايم در حال تغيير و دگرگوني بوده و از سويي، در بسياري از مقاطع سني و موقعيتي، در دنياي خلاف منطق و حقيقت سير مي نمايند، جذب زمينه اي بشوند كه در ظاهر، با دلخواسته ها و دلمشغولي هايشان، همخواني مناسبتري دارند!
هري پاتر، عاملي براي اين شتاب!
هري پاتر، فقط يك قصه است و بس! نه چيزي بيشتر، نه چيزي كمتر، اما همين قصه، براي توليد جذابيت و رسوخ به ذهن خواننده، با تحريف و به اغراق درآوردن بسياري از عوامل غير متعلق به خود و يا بهتر بگوييم با وام گرفتن از افسانه ها و اسطوره هاي ملل ديگر و جفت وجور نمودن آنها در لابه لاي حوادث و اتفاقاتي كه در كتاب رخ مي دهد به نوعي ذهن مخاطب را درگير استفاده از فرهنگ خرافه پرستي و در نتيجه، ماندن از اصل مطلب نموده و پيشقدم و مشوقي براي رواج اين فرهنگ، حداقل در لابه لاي اوراق و سطور كتابهاي قصه (صرف نظر از ديگر موارد مانند تهيه فيلم و...) براي كسب منافع برخي از به اصطلاح مروجين فرهنگي، گردد.
رهايي و پرواز با جادوي هري پاتر
همان گونه كه در آغاز مطلب آمد، بزرگترين رمز توفيق هري پاتر، در استفاده از عناصري مانند جادو و جادوگري و در مجموعه اعمال غيرقابل تصور و در ادامه، دست يافتن به قدرتي جادويي و مافوق بشري است كه به پشتوانه آن، خواننده در جذابيتي ظاهري و سطحي غرق شده و در مرحله اي از سرخوشي موقت مطالعاتي قرار گيرد.تعارف و توجه  دادن مخاطب به دنيايي جادويي براي پيشبرد قصه و غريب گذاردن واقعيات و نيز رسيدن به قدرت ماوراء تفكر بشري كه از ديرباز آرزوي بسياري از جانداران شريف روي كره زمين بوده و هست، خواننده را وامي دارد تا با هري پاتر هم قدم شده و در مدت زمان مطالعه و حتي پس از آن، بي اختيار نسبت به آنچه كه در ذهنش نقش بسته است، توجه نمايد. در واقع هري پاتر، خواننده را بر آن مي دارد تا همانند او، قدم به دنيايي غيرواقعي گذاشته و آن را در باور خويش جاي دهد؛ چرا كه دنياي عجيب و غريب او، از امتيازات و ويژگي هايي برخوردار است كه جهان واقعي فاقد آنها مي باشد.با توجه به سطور قبلي، بديهي است انسان بي ثباتي كه در ستيز و فرار از برخي چارچوبهاي فرهنگي است و مي خواهد به گونه اي گريبانش را از آنها رهايي بخشد، در برخورد با چنين فضاي دلخواه و مورد توجهي، چگونه سريع جذب آن شده و اين فضا را دستمايه و آويزه اي براي حداقل تفكر دروني خويش انتخاب خواهد كرد! چرا كه انسان يادشده در گريز از واقعيت هاي چه بسا تلخ و ناهنجار پيرامون خويش و فرار از نوعي خستگي ناشي از پايبند بودن به خرده اصالت هاي فرهنگي اش، به دنبال عاملي است تا وي را به موقعيت به ظاهر تازه تري برساند كه بتواند مانوري دلخواهانه داده و در تخيلاتي كه شايد به صورت نطفه اي خاموش در اعماق روحش، سالها انتظار روشن شدن و رهايي (حتي به صورت موقت يا كاذب) داشته است، غوطه ور شود تا با تمسك بر آن، لحظاتي را آن طور كه تمايل داشته و دارد، سپري كند! طرح اين موضوع كه اصولاً انسان (خاصه نوجوان و جوان) در بيشتر مواقع و به طور خاص، در شرايط بحراني و يا كسالت بار زندگي، از نظر رواني خواستار روحيه رهاپسندانه و گاه عجيب و غريب بوده و حتي در برخورد با زندگي منطقي و بدون تعارف نيز، براي انجام كارهاي خويش به آرزوها ،كاش ها و تخيلات بها داده و بعضاً فكر به داشتن نيرو و قدرتي مافوق مي كند بهتر مي تواند تمايل او را در استقبال از دنيايي به نام دنياي هري پاتر و يا انواع مشابه آن نشان دهد. دنيايي كه از قدرت و توان بي چون و چرايي برخوردار است و اين دنياي قدرتمند از سويي همان ارمغان پرشتابي است كه هري پاتر به مخاطب ارزاني مي دارد و از سويي ديگر، رهايي و پروازي است كه در اثر تجسم زنده قدرت مافوق بشري در ذهن خواننده، به وجود مي آيد. البته با توجه به اين نكته كه نيل به چنين تصوراتي، حاصل جابه جايي شخصيت اصلي قصه، با خواننده كتاب مي باشد.
هري پاتر و تسخير جهان، چرا؟
براي اين سؤال، قاعدتاً وجوه گوناگوني را بايد در نظر گرفت كه مهمترين و كلي ترين شان عبارتند از:
۱ _ كالا شدن كتاب و جنبه مادي آن در برخي موارد و زمينه ها.
۲ _ جنبه فرهنگ سازي و به نحوي، رشد تخيلات افراطي و دور شدن از واقعيات.
۳ _ جنبه سرگرم كنندگي و در عين حال سطحي نگري و دور شدن از عمق و لايه هاي زيرين ادبي.
۴ _ جنبه نقاط اشتراك آن با علايق محال و پرورش آن.
۵ _ جنبه قهرمان سازي و رقابت با اسطوره هاي موجود ملل گوناگون.
هريك از اين پنج عامل خود، دربرگيرنده تعاريف و موقعيت ها و مباحث روشن و مشخصي است. به طور خلاصه:
۱ _ اگر در ادامه چنين پديده هايي، حد متعارفي در نظر گرفته نشود، آن هم با جاذبه هاي ظاهري كه دارد، قطعاً در مدت زماني اندك، دنياي گسترده ادبيات كهن و امروزي را (حداقل براي طيف نوجوان) تحت الشعاع خود قرار داده به نحوي كه ارجح بر ساير آثار ماندگار ملل گوناگون شود و اصلاً چه بسا كه من بعد كار ترجمه آنها را هم به يك ساعت تقليل دهد!
۲ _ توجه زياده از حد به سوژه هايي كه تخيل محض است و بيشتر، موارد مربوط به جادوگري و سحر و افسون، مي تواند رشد نيروهاي بالقوه را در وجود آدمي كند كرده و خلاقيت هاي ذهني ممكن را عقيم نموده و واقعيت هاي زندگي و تفكر و تعمق درباره آنها را البته به اقتضاي سن و موقعيت، محدود نموده و دنياي غيرواقعي را ممتازتر از آنچه حقيقت اين جهان است، جلوه دهد.
۳ _ بايد توجه داشته باشيم تا مبادا ناخواسته، سرگرمي هاي گذرا، موجبي براي از دست دادن قدرت تفكر واقعي و درست و جهشي، و نيز هويت هاي مشخص و با ثبات محدوده سني در حال رشد (نوجوان ها) فراهم نيايد.
۴ _ اكثريت قريب به اتفاق انسانها، در هر رده و صنف و گروه و مليت و قوم و نژاد و مسلكي، با هر رده سني، گرايش غيرقابل انكاري نسبت به پديده اي به نام جادو و جادوگري، دارند. بنابراين، چنين نقطه اشتراك جالبي از علايق به مسائل محال و كشف نشده عجيب و غريب، و نيز علاقه مندي و كنجكاوي زياد، مي تواند به عنوان ابزاري مفيد، يا ترفندي ماهرانه، براي جذب افراد ساده و ناآگاه، خاصه كودكان و نوجوانان و انحراف فكري آنان به حساب آيد.
۵ _ با نگاهي به فرهنگ غني ملل ريشه دار، به اسطوره هايي برمي خوريم كه تا به حال، همچنان تثبيت شده، جاويد و ماندگار، برجاي باقي مانده اند و حال شايد لازم بود تا در ادامه اين اسطوره ها و يا در رقابت با آنها، اسطوره جديدي خلق شود تا به پشتوانه پديده اي مانند جادوگري و سحر و افسون، به منزلت و جايگاهي برسد.

ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |