Hamshahri Newspaper

زماني فقط سرعت فوق العاده اش نام او را بر سر زبان ها انداخت، اما در حال حاضر به عنوان يكي از كامل ترين مهاجمان دنيا به شمار مي رود و شايد هم آماده ترين. در حال حاضر از سوي فيفا به عنوان يكي از سه بازيكن برتر دنيا شناخته مي شود. او در يوونتوس به عنوان يك بال چپ به كار گرفته مي شد، جايي كه پست اصلي اش نبود، اما از بدو ورودش در آرسنال به عنوان يك سانتر فوروارد به كار گرفته شد. آرسن ونژه دقيقاً زماني كه او از بازي در تورين ناراضي بود و به دليل اين كه قبلاً نيز در موناكو با او كار كرده بود، او را به هايبري آورد و او را تبديل به يكي از موفق ترين بازيكنان تاريخ باشگاه كرد. هم اكنون آنري با شكستن ركورد يان رايت به عنوان برترين گلزن تاريخ آرسنال شناخته مي شود. در طول مدت حضور در آرسنال، ونژه به او آموخت كه بجز دريبل زدن در ميان دفاع حريف نفوذ كند و به سوي دروازه حريف شليك كند. تنها نكته اي كه آنري را از ديگر مهاجمان برجسته دنيا مثل رودفان نيستلروي و كريستين ويه ري متمايز مي كند، اين است كه به اندازه تمام گل هايي كه مي زند، سازنده گل نيز هست.
او با موناكو به عرصه فوتبال معرفي شد و با نمايش هاي قابل قبولش در مرحله نيمه نهايي جام قهرمانان در فصل ۹۸-۱۹۹۷ و درخشش در جام جهاني ۱۹۹۸ همراه با تيم ملي فرانسه و كسب عنوان بهترين گلزن اين تيم در جام، به تيم پرافتخار يوونتوس تورين پيوست. چند ماه بعد پس از پيوستن ونژه به آرسنال، او نيز به دعوت مربي اسبقش در موناكو، به هايبري رفت تا در زير آسمان خاكستري لندن به فوتبال ادامه دهد. در يورو ۲۰۰۰ او به موفقيتي ديگر دست يافت و با فرانسه قهرمان اروپا شد و با آرسنال نيز جام اتحاديه را فتح كرد تا دو افتخار بزرگ را در يك سال به دست آورده باشد. جام جهاني ۲۰۰۲ چندان براي وي خوشايند نبود، زيرا پس از اخراج برابر اروگوئه در دقيقه بيست و پنجم بازي با اروگوئه، در پايان دور مقدماتي، فرانسه حذف شد و به خانه بازگشت. از آن پس آنري رفتار بهتري در بازي ها از خود نشان داد و تاكنون تبديل به يكي از بهترين بازيكنان تاريخ آرسنال شده است.
* آيا پس از سردرگمي براي زدن ضربه پنالتي برابر منچسترسيتي كه با رابرت پيرس داشتي، اين مسئوليت از پيش تعيين خواهد شد يا خير؟
- تقصير من نبود، تنها واقعيت اين است. شايد دفعه بعد توپ را به كس ديگري بدهم. من اصلاً رابرت را سرزنش نمي كنم، چون اين ايده من بود. بعضي اوقات پيش مي آيد كه شما اصلاً نمي توانيد شرايط را كنترل كنيد. كمي سخت است كه كسي صادقانه و رك صحبت كند، زيرا فكر مي كنم مي توانستم اين كار را (زدن پنالتي) را بهتر انجام دهم و هميشه دوست داشتم كه توپ به سمت من بيايد. اوقاتي پيش مي آيد كه تصميم به انجام كاري داريد و طرح آن را در ذهن داريد اما همه چيز درست از آب در نمي آيد.
* از چه زماني تصميم گرفتي اين طوري گل بزني؟
- از زماني كه شانزده ساله بودم، دوست داشتم اين طور گل بزنم اما كسي را پيدا نمي كردم. بالاخره يك نفر را پيدا كردم اما انتخاب درستي نبود. البته منظورم اين نيست كه عليه رابرت صحبت كنم! بعضي اوقات ممكن است يك پنالتي را فوق العاده بزنيد ولي تبديل به گل نشود. تصميم من اين بود كه يك كار جالب انجام دهيم كه مؤثر باشد نه فقط نمايشي!!! شايد مردم بگويند كه زمان مناسبي را براي اين كار انتخاب نكردم، اما فرض كنيد كه در يك بازي دوستانه شش بر صفر جلو هستيد و آن وقت اين كار را انجام دهيد، مشخص است كه اصلاً تأثير واقعي اش را نشان نخواهد داد. به اين دليل بود كه در بازي رسمي اين كار را امتحان كردم. دفعه بعد قصد دارم توپ را به يكي ديگر از هم تيمي ها پاس دهم.
* چرا اعتقاد داريد كه نبايد پنالتي هايي را كه خودت به دست آوردي، بزني؟
- اين خرافات نيست. دليلش اينست زماني كه پس از دويدن طولاني و يا كشش قسمتي از بدنتان به زمين مي افتيد (و داور نقطه پنالتي را نشان مي دهد) ديگر توان ذهني لازم را براي زدن ضربه پنالتي نداريد پس نبايد پشت توپ قرار بگيريد. دفعات زيادي ضربات را به دليل اينكه آمادگي ذهني لازم را براي پنالتي زدن نداشتم، از دست دادم دقيقاً چون در ذهنم هيچ تصوري براي زدن ضربه نداشتم، اما از اين به بعد پنالتي ها را خودم مي زنم و فكر كنم همه موافق باشند. فكر نمي كنم كسي بگويد «چرا تيم وي همه پنالتي ها را نمي زند؟» من ضربات را خواهم زد و مردم خواهند ديد كه باز هم بعضي از آنها تبديل به گل نخواهند شد ولي خوشبختانه باز هم گلزني خواهم كرد و اين جلوي حرفهاي بيخود را خواهد گرفت.
* زماني كه موفق به شكستن ركورد يان رايت و تبديل به بهترين گلزن تاريخ باشگاه آرسنال شدي، چه احساسي داشتي؟
- لحظه بسيار خوبي بود، يعني فوق العاده بود. در حقيقت درست به موقع بود، بازي در برابر اسپارتاپراگ در ليگ قهرمانان و بردن بازي. بعضي اوقات ممكن است ركورد را بشكني اما تيم برنده نشود ولي خوشبختانه اينطور نشد ما پيروز شديم. پس از آنكه گل دوم را به ثمر رساندم و دو بر صفر پيش افتاديم، مي دانستم كه بازي در دست ماست. احساس فوق العاده اي داشتم، اگرچه براي لحظه اي از اينكه در هايبري ركورد شكني نكردم ناراحت شدم اما بعداً متوجه شدم كه چه كار مهمي كردم و ركورد بازيكني مثل يان رايت را شكستم. در بازي بعدي كه در هايبري داشتيم، يان رايت درست قبل از مسابقه پيش من آمد و تبريك گفت. كاملاً از خوشحالي او متعجب شده بودم زيرا ركورد او را شكسته بودم ولي او بسيار شادمان بود. زماني كه كسي ركورد من را بشكند بسيار ناراحت مي شوم ولي او نشد.
* آيا زماني كه به آرسنال ملحق شدي، انتظار داشتي كه به يك مهاجم اصلي تبديل شوي؟
- من دوران فوتبالم را به عنوان يك مهاجم شروع كردم اما مسائلي رخ داد كه مجبور شدم به عنوان يك بال به بازي ادامه دهم. اما آرسن ونگر من را به پست اصلي ام يعني سانترفوروارد بازگرداند. نمي خواهم بگويم كه آسان بود، در حقيقت زمان زيادي طول كشيد كه باشگاه با رفتنم موافقت كند اما انتخاب من هميشه آرسنال بوده است.
* بيش از آنكه از يوونتوس فرار كني، دوست داشتي به آرسنال بپيوندي، آيا اين درست است؟
- دوست نداشتم به هر جايي بروم. من يووه را به خاطر آرسنال ترك كردم چون واقعاً دوست داشتم در هايبري بازي كنم. من صحبت هاي زيادي با يووه انجام دادم كه همگي مثبت بود ولي هميشه ذهنم در آرسنال بود.
* آيا از علاقه رئال مادريد نسبت به انتقالت به برنابئو اطلاع داشتي؟
- نه چندان، اما مي دانستم زماني كه هجده ساله بودم آنها خواهان من بودند. در آن زمان صحبتهاي زيادي دراين باره در فرانسه مي شد و حتي با آنها مذاكراتي نيز انجام دادم اما ترجيح مي دادم كه بيشتر با آنها صحبت نكنم چون هميشه در فكر آرسنال بودم.
* فوتبال را چطور آغاز كردي؟
- اگر پدرم من را براي نخستين بار به شنا مي برد، يقيناً شناگر مي شدم، اما او من را به زمين فوتبال برد تا ضربه اي به توپ بزنم، درست كاري كه الان انجام مي دهم. درست چهار ساله بودم كه يك روز شنبه او گفت: «با من بيا» . ما به يك پارك رفتيم و شروع به بازي كرديم.
* زماني كه تازه فوتبال را شروع كردي، از چه بازيكناني خوشت مي آمد؟
- از همان دوران هميشه يك مهاجم بودم و علاقه زيادي به ماركو فان باستن داشتم.
* چه مربياني را دوست داشتي؟
- خوشبختانه در موناكو تحت نظر آرسن ونگر بودم و او تأثير زيادي روي من گذاشت اما در آن زمان ميلان تيم بزرگي بود و بالطبع كاپلو سرمربي اين تيم بود و بازيكنان بزرگ زيادي به او احترام مي گذاشتند. مارچلو ليپي نيز دوران فوق العاده اي را در يووه پشت سر گذاشت .
* در جام جهاني فرانسه، در تمام بازيها به جز فينال بازي كردي، چه احساسي داشتي؟
- اول از همه، فتح جام در سن بيست سالگي و در خانه واقعاً خارق العاده بود. از اينكه نتوانستم در بازي فينال حضور داشته باشم كمي ناراحت شدم. قرار بود در نيمه دوم به ميدان بيايم ولي مصدوميت مارسل دزايي همه چيز را عوض كرد. البته زماني كه جام را بالاي سر بردم همه چيز را فراموش كردم.
* در جام جهاني ۲۰۰۲ چه اتفاقي افتاد كه فرانسه نمايش ضعيفي ارائه كرد؟
- بدون اينكه دنبال بهانه تراشي باشم، بيشتر بازيكنان ما در ليگهاي بزرگي بازي مي كردند و در تورنمنت هاي مهمي شركت داشتند و به مسافرتهايي در ليگ قهرمانان و ديگر جامها مي رفتند پس نتيجه اين شد كه در جام جهاني نه تنها فرانسه بلكه بسياري از تيمهاي بزرگ خسته بودند و زودتر از موقع انتظار جام را ترك كردند. برزيل موفق شد جام را فتح كند ولي براي مثال رونالدينيو در پاريسن ژرمن بازي مي كرد كه در هيچ رقابت اروپايي حضور نداشت چون در پايان فصل دهم شده بود، ريوالدو نيز در بارسلون روي نيمكت بود، رونالدو نيز به تازگي از كمند آسيب ديدگي رها شده بود. اينها بازيكناني بودند كه شرايط شان با ديگران متفاوت بود و به همين دليل انگيزه بهتري داشتند و از لحاظ بدني شرايط خوبي داشتند. (تازه نفس تر بودند). كره جنوبي نمايش خوبي داشت زيرا در خانه بازي مي كرد و انصافاً تيم خوبي در اختيار داشت و آنها كاملاً سرحال بودند. تركيه نيز بازيكنان سرحالي در اختيار داشت.
* در يورو ۲۰۰۴ چه اتفاقي افتاد؟
- دقيقاً مثل جام جهاني. تيم هاي بزرگ با بازيكنان بزرگ بسيار زود به خانه بازگشتند. آن سال تيمهاي باشگاهي معتبر بازيهاي زيادي انجام دادند. من دوست دارم تا در تمام بازيهاي ممكن حضور داشته باشم اما بالاخره ما هم انسان هستيم و خسته مي شويم نه ماشين!!! با همه اين اوضاع، نمايش خوبي داشتيم اما اين كمكي به صعود ما نكرد.
* چطور امه ژاكه، روژه لمه، ژاك سانتيني و ريمون دومنش را با يكديگر مقايسه مي كني؟
- «استاد» . اين لقبي كه پس از قهرماني در جام جهاني ۱۹۹۸ به امه ژاكه داده شد. زماني كه نوجوان بودم، يكي از هواداران سرسخت بوردو بودم و ژاكه مربي آنها بود. وقتي به تيم ملي دعوت شدم همه تيم به او احترام مي گذاشتند.
مطلبي كه در مورد او مي توان گفت اينست كه او اتحاد لازم را به تيم آورد، هيچ كس ستاره نبود، بلكه همكاري تيمي مسأله بود. ما مهاجم بزرگي در اختيار نداشتيم بنابراين تيم براساس دفاع مستحكم و بازي درگيرانه برنامه ريزي شده بود و اين زماني روشن شد كه در جام جهاني فقط دو گل دريافت كرديم.
وضعيت لمه نيز مثل ژاكه بود، زيرا دستيارش بود و راه او را ادامه مي داد، اگرچه در جام جهاني ۲۰۰۲ همه چيز درست از آب درنيامد. اما قهرماني در يورو ۲۰۰۰ را فراموش نكنيد، اين موفقيت بزرگي بود.
سانتيني متفاوت بود. تا آن زمان ما ۱-۵-۴ بازي مي كرديم ولي او سيستم را به ۲-۴-۴ تغيير داد. ما به آساني به يورو ۲۰۰۴ راه پيدا كرديم اما در يك چهارم نهايي به يونان، قهرمان جام باختيم كه مي توانستيم پيروز ميدان باشيم ولي به درستي از موقعيت ها استفاده نكرديم و حذف شديم. مردم عقيده داشتند كه سانتيني بايد برود ولي من فكر نمي كنم كه او كارش را درست انجام نداد.
داستان دومنش بيشتر از سه مربي ديگر است. او زماني مسئوليت تيم را قبول كرد كه اكثر ستاره هاي بزرگ آن بازنشسته شده يا به آن نزديك شده بودند و او مجبور بود كار را با بازيكنان جوان و تازه وارد از نو شروع كند. درچنين موقعيت هايي به زمان نياز است اما تيم زماني در اختيار نداشت، چون رقابتهاي مقدماتي راهيابي به جام جهاني شروع شده بود. در نخست، بخت چنداني براي صعود به جام نداشتيم و مطبوعات نيز به او فشار آوردند و او بازيكناني مثل زيدان و تورام را به تيم ملي بازگرداند و ما به جام جهاني صعود كرديم. در حال حاضر نيز مطبوعات در اين فكرند كه آيا او ما را به فينال جام جهاني خواهد برد يا نه؟!!
* نمايش فرانسه را در تابستان آينده (جام جهاني ۲۰۰۶) چگونه مي بيني؟
- اصلي ترين موضوع اينست كه ما به جام جهاني صعود كرديم و بازيكنان باتجربه به عرصه ملي بازگشته اند و در حال حاضر ما چشم به فينال رقابتها داريم.