ضرورت بازنگري در شيوه برخورد با كودكان استثنايي
ناتواني را با محروميت پاسخ ندهيم
ايماني پارسا
|
|
در كنار همه واقعيت هاي موجود در جامعه آنچه كه كمتر مورد توجه و دقت نظر كارشناسان و مردم قرار مي گيرد بحث مربوط به كودكان استثنايي و مشكلات و آسيب هاي آنهاست.
در حالي كه شاهديم جامعه به اندازه كافي در موضوعاتي چون دختران فراري، اعتياد، كارتن خوابها حساسيت نشان مي دهد، در مقوله دردسرهاي تمام نشدني كودكان استثنايي و وضعيت زجرآور آنها كمتر رسانه اي با تيزبيني و موشكافي مسائل آنها را دنبال مي كند.
به باور بيشتر كارشناسان اجتماعي، پديده فقر و معضلات مرتبط با آن به عنوان يكي از عوامل تأثيرگذار بر شدت و حدت زندگي اجتماعي مطرح مي باشد.
كودكان استثنايي هم از اين قاعده مستثني نيستند. بيشتر اين كودكان در خانواده هاي محرومي زندگي مي كنند كه فقدان اطلاعات اوليه براي اداره يك زندگي مهمترين مشخصه آن است. والدين اين كودكان نگاه واقع بينانه اي به زندگي خانوادگي ندارند و فقدان اين نگاه باورپذير بعضاً موجب محدود شدن روابط اجتماعي سالم در كودكان استثنايي مي گردد.
دكتر رنج بخشي، عضو هيأت علمي دانشگاه و متخصص كودكان استثنايي با اشاره به اهميت نقش دولت، آموزش و پرورش و مهمتر از همه والدين اين كودكان اظهار مي دارد: با توجه به شرايط ويژه اي كه اين بچه ها دارند مي بايست مجموعه امكانات خاصي توسط دولت و خانواده هاي اين بچه ها فراهم شده و كمي از بار مشكلات آنها كاسته شود. وي با تأكيد بر مشكلات فرهنگي افراد جامعه و نحوه برخورد نامناسب اطرافيان با اين بچه ها خاطرنشان كرد: آنچه كه در رابطه با بچه هاي استثنايي در اولويت برنامه ها قرار مي گيرد ،مسأله بالا بردن سطح فرهنگ افراد جامعه است ؛چرا كه بعضاً ديده شده است كه بسياري از بزرگسالان در هنگام روبه رو شدن با اين بچه ها خود و فرزندانشان را از آنها دور مي كنند و يا به ديده حقارت به آنها مي نگرند.
به راستي چه بسياري از افراد به ديد يك بيمار مسري به اين بچه ها نگاه مي كنند و يا فكر مي كنند كه اين بچه ها به آنها آسيبي خواهند زد.
واقعيت امر آن است كه استثنايي بودن بيماري نيست بلكه يك حالت و ويژگي است، به عبارتي بعضي ها پايين تر و يا بالاتر از خط نرمال جامعه قراردارند و اين نمي تواند دليلي براي نقض وجود اين افراد باشد.
دكتر رنج بخش در رابطه با علت وابستگي شديد و اظهار محبت زياد اين بچه ها در هنگام رويارويي با افراد غريبه و كساني كه به آنها توجه مي كنند اظهار مي دارد: واقعيت امر آن است كه يك بچه طبيعي از هزاران منبع محبت دريافت مي كند؛ به طوري كه وقتي با يك بچه سالم و زيبا روبه رو مي شويم آن را در آغوش مي گيريم و به آن محبت مي كنيم اما اين بچه ها حداقل محبت و توجه را دريافت كرده اند و تشنه توجه و محبت هستند.
به گفته وي، بسياري از اين بچه ها به دليل همين كمبود سريعاً در دام بسياري از مشكلات افتاده و به خيلي از مسائل آسيب زا دچار مي شوند.
اميررضا پرحلم -كارشناس و آسيب شناس اجتماعي آستانه تحمل و مدارا را در خانواده هاي اين كودكان پايين دانسته و مي گويد: علاوه بر فقر فرهنگي كه جامعه با آن مواجه است خانواده هاي اين كودكان نيز آستانه تحمل بسيار پاييني دارند و متأسفانه از تنبيه به عنوان بهترين روش براي آرام نگه داشتن اين كودكان استفاده مي كنند.
اين رفتارشناس معتقد است كه نگاه بيشتر افراد به واقعيت زندگي كودكان استثنايي نگاهي شيطنت بار و مزاحم است و به همين دليل بعضاً در مواجهه با اين افراد در نهايت شدت عمل رفتار مي شود.
طبق بررسي هاي به عمل آمده در رابطه با وضعيت آموزشي اين بچه ها در كشورمان بايد گفت، متأسفانه اين بچه ها بويژه در مناطق محروم در شرايط نامطلوبي به سر مي برند به طوري كه علاوه بر فراهم نبودن شرايط مناسب آموزشي، مسأله تربيت و مهارت آموزي اين بچه ها نيز مورد توجه قرار نگرفته است و در اغلب موارد به آموزش كتب درسي براي آنها اكتفا مي كنند. وقتي از چند تن از مربيان اين بچه ها سؤال شد كه مهمترين مشكل شما چيست عنوان كردند:
با توجه به شرايط و سختي كار و عدم تناسب ميزان فعاليت مان با دستمزدهايي كه دريافت مي كنيم انگيزه زيادي براي ادامه فعاليت نداريم و اين در حالي است كه به دليل مشاهده نكردن نتيجه كارمان رنجشي براي تلاش بيشتر نداريم و همواره با احساسي توأم با نااميدي و افسردگي به كار خود ادامه مي دهيم.
گفتني است، يكي از بحث هايي كه اين روزها در اغلب كشورهاي پيشرفته دنيا مطرح است مسأله «جريان قالب» است، به موجب اين طرح بچه هاي استثنايي در مدارس عادي آموزش مي بينند و فقط كلاس جداگانه اي دارند.
هدف از اجراي اين طرح افزايش روابط اجتماعي اين بچه ها با ساير بچه هاي عادي است؛ چرا كه در شرايط كنوني به دليل عدم دسترسي اين بچه ها به محيط اجتماعي طبيعي دچار عقب ماندگي هاي اجتماعي شده اند.
آنچه كه اين روزها ذهن بسياري از متخصصين و كارشناسان را به خود مشغول داشته است افزايش آمار بچه هاي استثنايي است؛ چرا كه علير غم پيشرفت علم پزشكي آمار اين بچه ها روبه افزايش است.
دكتر رنج بخش در رابطه با دلايل افزايش آمار بچه هاي استثنايي و عقب مانده ذهني علي رغم پيشرفت تكنولوژي روز پزشكي اظهار مي دارد: در بررسي هاي به عمل آمده معلوم شده است يكي از عمده دلايل افزايش آمار اين بچه ها پيشگيري هاي به عمل آمده جهت كاهش مرگ و مير نوزادان بوده است. وي در اين باره تصريح كرد: درصد بالايي از بچه هاي استثنايي يا درانكي باتور بوده اند و يا فرزندان ناخواسته اي بوده اند كه مادرهايشان در هنگام بارداري دارو مصرف كرده اند.
اين كارشناس روانشناسي از بالاتر رفتن آمار بچه هاي اوتيسمي خبر داد و گفت: علي رغم پيشرفت علم پزشكي شاهد آن هستيم كه به دلايل مختلفي چون استفاده از انكي باتور، استفاده از داروهاي سقط جنين، استفاده از بكيوم براي تولد نوزاد، انجام زايمان هاي سخت در مناطق روستايي دور افتاده، مبتلا بودن مادران به ديابت و فشار خون بالا و همچنين در معرض اشعه ايكس قرار گرفتن مادر تعداد اين بچه ها روبه افزايش است.
در پايان بايد گفت بهترين راه، پيشگيري از تولد اين بچه ها است كه مي توان با آموزش والدين قبل از بارداري و انجام آزمايشهاي ژنتيك براي تمام افراد و آموزشهاي حين بارداري از تولد بچه هاي استثنايي جلوگيري كرد و درنهايت نيز نيازمند يك فرهنگ سازي غني در سطح اجتماع براي نحوه برخورد با اين كودكان هستيم.
|