سه شنبه ۱۳ دي ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۸۹۱ - Jan 3, 2006
در انتظار بازگشت كاوشگر
استارداست پيش از پرواز
011934.jpg
011943.jpg
پارس اسكاي: آژانس فضايي آمريكا، ناسا، مي گويد مطمئن است كه مي تواند كپسول حاوي نمونه هاي جمع آوري شده از يك دنباله دار را ماه جاري به سلامت به زمين بنشاند. ماموريت موسوم به استارداست (غبار ستاره) تقريبا دو سال قبل مواد غبارآلود دنباله دار وايلد-۲ را به دام انداخت و محموله ارزشمند خود را قرار است روز ۱۵ ژانويه به زمين بازگرداند. كپسول حاوي نمونه ها با سرعتي كه تاكنون براي اشياي مصنوع بشر سابقه نداشته وارد جو زمين خواهد شد و سپس براي فرودي نرم در صحراي يوتا تلاش خواهد كرد. دانشمندان و مهندسان ناسا معتقدند كه سيستم چتر فرود قادر به انجام فرودي موفق خواهد بود. با اين حال آنها مشكلاتي كه گريبانگير يك كاوشگر نمونه بردار ديگر به نام جنسيس شد را از ياد نخواهند برد. چترهاي آن كاوشگر سال گذشته هنگام فرود باز نشد و به زمين سقوط كرد. اعضاي تيم استارداست گفتند مطمئن هستند كه آن حادثه تكرار نخواهد شد، با اين حال خود را براي مقابله با هرگونه وضعيت اضطراري آماده كرده اند. اد هرست، مدير سيستم هاي استارداست، گفت: «ما از جنسيس درس هاي لازم را آموخته ايم و فرآيند نفس گير و وسيعي را براي بررسي بازگشت كپسول استارداست طي كرده ايم. هميشه اين خطر جزئي وجود دارد كه يك جاي كار هنگام بازگشت ايراد پيدا كند، اما به عقيده ما احتمال آن در حال حاضر خيلي كم است.» تام داكسبري، مدير پروژه استارداست، هم گفت: «كپسول بازگشت خيلي كوچك اما بسيار سخت و مقاوم است. در صورت باز نشدن چتر يا فرودي دشوار، مطمئن هستيم مي توانيم اين ماموريت را با موفقيت تكميل كنيم.»
مناظر حيرت انگيز
كاوشگر استارداست از يك سفر ۸/۴ ميليارد كيلومتري در اطراف منظومه شمسي كه هفت سال طول كشيد به زمين بازمي گردد، سفري كه نقطه اوج آن برخورد نزديك با دنباله دار ۸۱ پي/وايلد- ۲ در روز جمعه دوم ژانويه ۲۰۰۴ بود كاوشگر در جريان عبور از كنار دنباله دار، بيش از ۷۰ عكس از آن برداشت و انبوهي اطلاعات و داده ها را جمع آوري كرد كه دانشمندان هنوز سرگرم مطالعه آنها هستند.آن عكس كه در آن زمان بهترين تصاوير با نماي نزديك از هسته يك دنباله دار بود اطلاعات تازه زيادي را آشكار مي كرد. آن تصاوير يك كوه پرنده آبله رو كه گاز و غبار از آن فوران مي كرد را نمايان مي ساخت .دان برانلي، محقق ارشد اين پروژه گفت: «وقتي كاوشگر به دنباله دار رسيد، براي نخستين بار مشخصات باورنكردني سطح آن مثل پرتگاه هاي تند، بلندي هاي لبه دار، قله هاي تيز و مشخصات زياد ديگري را ديديم و عجيب اين كه قبلا در هيچ يك از اجرام منظومه شمسي شاهد چنين مشخصاتي نبوده ايم» استارداست از ميان گاز و غبار برآمده از اين جرم كه همان دنباله آن است گذشت و ذرات آن را در ماده اي به نام اروژل به دام انداخت. چگالي اروژل بسيار كم است و ۸/۹۹ درصد آن از هوا تشكيل شده. آن نمونه ها در يك كپسول جاسازي شد و همين محفظه است كه كاوشگر استارداست در پرواز از كنار زمين پرتاب خواهد كرد.
كتابخانه فضايي
اين كپسول ۴۶ كيلوگرمي با سرعت ۱۳ كيلومتر در ثانيه وارد اتمسفر خواهد شد و   ردي روشن در آسمان شمال غربي آمريكا از خود به جا خواهد گذاشت. سپس چترهاي فرود باز شده و محفظه را به آرامي در يك پايگاه نيروي هوايي در ايالت يوتا بر زمين خواهد نشاند. پژوهشگران انتظار دارند مطالعات آنها به روي نمونه هايي كه در فاصله ۳۸۹ ميليون كيلومتري زمين جمع آوري شده، به درك نحوه شكل گيري دنباله دارها و همچنين شناخت نخستين روزهاي تاريخ منظومه شمسي كمك كند. داده هاي شيميايي و فيزيكي به دام افتاده در اين ذرات مي تواند حاوي مواد تشكيل دهنده سيارات باشد و نحوه تشكيل كرات را روشن كند. دكتر برانلي گفت: «ماموريت ما استارداست (غبار ستار) نام دارد چون به اعتقاد ما برخي از ذرات موجود در اين دنباله دار از خورشيد و سيارات قديمي تر است و در اطراف ساير ستارگان تشكيل شده است. ما از اين دنباله دار به عنوان نوعي كتابخانه استفاده مي كنيم. اين جرم آسماني مصالح ساختماني منظومه شمسي را به دام انداخته، آنها را دور از خورشيد در دماي پايين براي چهارونيم ميليارد سال حفظ كرده و اكنون در فضا رها كرده است و حالا ما آن مواد را به تله انداختيم.»

رقابت هاي كلامي روي درك تصوير تأثير مي گذارد
راست ببين، درست ببين
011946.jpg
گروه دانش و فناوري- احسان لطفي: با عقل زياد جور در نمي آيد. اما شايد نصب چراغ هاي راهنما در سمت راست خيابان آمار عبورهاي غيرمجاز از آنها را كم كند، مخصوصاً در باره راننده هايي كه ادعا مي كنند رنگ چراغ را تشخيص نداده اند.
داستان، هنوز اين قدرها هم كاربردي نشده اما محققان دانشگاه كاليفرنيا فعلاً به تأثير زبان بر روي فرآيند درك تصوير پي برده اند: آزمايش هاي اين محققان نشان مي دهد كه وقتي رنگ ها در سمت راست ميدان ديد قرار مي گيرند، تشخيصشان براي انسان ها راحت تر مي شود و دليلش هم ظاهراً به نقش زبان و كلام برمي گردد چون اطلاعات سمت راست ميدان ديد، در همان قسمتي از مغز تحليل مي شود كه مسئوليت پردازش زباني و كلامي را هم برعهده دارد.
ايده تأثير زبان بر درك تصوير، بخشي از يك نظريه بزرگ تر به نام نظريه ورف است كه مي گويد ميان شاخه هاي گرامري زباني كه فرد تكلم مي كند و چگونگي درك او از جهان و رفتارش در آن، يك رابطه سازمان يافته وجود دارد. مثلاً قضاوت يك انگليسي زبان در باره رنگ هايي كه در مرز بين آبي و سبز قرار دارند، با نظر كسي كه به زبان تاراهومارا صحبت مي كند متفاوت است. تاراهومارا، زباني است كه در بعضي از مناطق مكزيك تكلم مي شود و در آن براي آبي و سبز فقط يك كلمه وجود دارد.
با توجه به اين شواهد و همين طور جزئيات فرآيند پردازش زبان در مغز محققان فكر كردند كه اگر زبان چنين قابليتي داشته باشد. بايد فقط روي سمت راست ميدان ديد اين تأثير را بگذارد.
براي آزمايش اين نظر، آنها از ۱۳ نفر خواستند كه رنگ متفاوت را از بين مجموعه اي از مربع هاي رنگي تشخيص بدهند. در آزمايش اول، همه مربع ها آبي بودند و شدت رنگ يكي، با بقيه تفاوت داشت. در آزمايش دوم، از دو رنگ آبي و سبز استفاده شد. اين بار شركت كنند ها وقتي كه رنگ متفاوت در سمت راست ميدان ديدشان قرار مي گرفت، آن را زودتر تشخيص مي دادند. در حالي كه عوض كردن جاي مربع در آزمايش اول، هيچ تأثيري روي سرعت تشخيص شركت كنندگان نگذاشت و اين از نظر محققان مي تواند به بخش كلامي ماجرا مربوط باشد. يعني چون در آزمايش دوم، رنگ ها، اسم متفاوتي دارند. مغز مي تواند در صورت قرار گرفتن سوژه ها در ناحيه مناسب، رنگشان را زودتر تشخيص دهد.
براي اطمينان بيشتر از درستي نتايج، تيم تحقيقاتي آزمايش ها را دوباره تكرار كرد و اين بار از شركت كننده ها خواست كه همزمان با پاسخ به سؤال، يك عدد ۸ رقمي مرتباً تكرار كنند تا در كاركرد كلامي و زباني مغز، اختلال ايجاد شود.
پيش بيني درست بود و نتايج آزمايش نشان داد كه با اين كار، اختلاف زمان تشخيص رنگ ها در دو حالت كاهش پيدا مي كند. ظاهراً آزمايش ها نظريه ورف را تأييد مي كنند. البته فقط در سمت راست ميدان ديد!
منبع: BBC News.com

تشابه دي ان آ انسان و سگ
011937.jpg
مهتاب صفرزاده خسروشاهي: پژوهشگران مركز تحقيقات دانشگاه هاروارد، ۸ دسامبر ۲۰۰۵ دي ان آ سگي را رمزگشايي كرده و به بررسي جزئيات ساختاري و ژنتيكي آن پرداختند. در اين پژوهش، رشته دي ان آ سگ ماده به نام تاشا را جدا كرده و به رمزگشايي و پژوهش درباره آن پرداختند. دكتر اريك لندر، سرپرست گروه تحقيقاتي مركز تحقيقات دانشگاه هاروارد دراين باره گفت: «معتقديم با شناسايي ساختار ژنتيكي سگ يا بهتر بگويم گونه سگ سانان به نكات تازه اي درباره علل ابتلاي انسان و حيوانات به بيماري هاي ژنتيكي چون انواع سرطان ها، بيماري هاي قلبي، آب مرواريد، نابينايي، ناشنوايي و حملات صرع دست يابيم و علت آسيب پذيري انسان و حيوانات را در مقابل اين بيماري ها شناسايي كنيم. از سوي ديگر احتمال مي دهيم تعداد ژن هاي انسان كمتر از آن چيزي باشد كه پيش از اين تصور مي شد.»
دكتر لندر درباره انتخاب اين ماده سگ گفت: «تاشا، از ميان بيش از صد نمونه انتخاب شد چرا كه دي ان آ اين سگ به صورت ويژه براي بررسي ۴/۲ ميليون پيوند شيميايي موجود در ساختار ژنتيكي اين رشته دي ان آ جالب، كامل و مورد توجه بود؛ شايد نمونه هاي ديگر نيز ويژگي هايي داشتند اما ساختار ژنتيكي دي ان آ و پيوندهاي شيميايي موجود در دي ان آ تاشا، بسيار كامل و سالم بود.»
پژوهشگران مركز تحقيقات دانشگاه هاروارد مي گويند پژوهش هاي انجام شده بر روي دي ان آ اين سگ بسيار دقيق تر و كامل تر از بررسي هايي است كه در سال ۲۰۰۳ روي يك نمونه انساني (مردي به نام شَدو) صورت گرفته است. هر چند پيش از اين نيز دي ان آ موش، موش صحرايي، شامپانزه، مرغ و انسان مورد بررسي قرار گرفته بود؛ اما پژوهش هاي در حال انجام بر روي دي ان آ اين سگ به مراتب كامل تر است.
دكتر لندر اظهار داشت: «در مقايسه؛ ساختار دي ان آ دو سگ، بسيار متفاوت است و اين مسأله با توجه به شباهت هاي رفتاري سگ ها بسيار تأمل برانگيز است؛ اما در انسان ها با وجود تفاوت در بسياري مشخصه ها، ساختار دي ان آ تشابه هاي بسياري را نشان مي دهد. با وجود تفاوت در ژن ها- بدون در نظر گرفتن شباهت هاي اساسي در ساختار ژن ها- با مقايسه ژن دو سگ نمي توان دريافت اين ژن مربوط به كدام گونه است چرا كه از جهت ساختارهاي پايه اي، بسيار به هم شبيه هستند.»
پژوهش هاي بيشتر نشان داد در طول رشته دي ان آ گونه سگ سانان كدها يا بخش هاي كليدي وجود دارد كه احتمال مي رود از اين جايگاه، ژن ها در معرض جهش بوده و جاندار دچار بيماري ژنتيكي مي شود؛ و نكته قابل تأمل اين كه اين جايگاه ها در دي ان آ انسان نيز ديده شده است.
دكتر لندر در اين زمينه گفت: «شناسايي ژن هاي گونه سگ سانان، راهگشايي جهت تسلط بر ساختار ژنتيكي انسان است. در حقيقت يافتن علت بسياري از بيماري هاي ژنتيكي در حيوانات آسان تر از انسان است و به اين ترتيب مي توان با شناسايي ژنوم سگ و شناسايي نواحي مستعد بيماري در رشته دي ان آ، شيوه مبارزه با جهش ژني و در نتيجه كنترل بيماري هاي ژنتيكي را يافت.»
ويليام تروسول، از مركز بين المللي پژوهش و سلامت سگ سانان آمريكا گفت: «هر چند پژوهش بر روي دي ان آ هر سگ به هزينه اي معادل ۲ ميليون دلار نياز دارد اما با اين پژوهش ها مي توان به افق هاي روشني دست يافت و انسان و ساير جانداران را در مقابل بيماري هاي ژنتيكي مصون داشت. سعي داريم تا با شناسايي بيشتر ژنوم سگ، به ويژه بخش هاي انتقال دهنده، صفات ارثي، ژنوم سگ را از صفات معيوب (ژن هاي معيوب)، پاك كنيم و با دستيابي به ژنومي كاملاً سالم، مانند آن را نيز در انسان پياده كنيم و ژن هاي انسان را نيز سالم سازي كنيم.»
دكتر لندر درباره روند كار و ميزان پيشرفت پژوهش ها گفت: «هر چند پژوهش ها در مرحله ابتدايي است اما اطمينان داريم كه با تلاش و تحقيق بيشتر، بر ساختار دي ان آ و ژن ها مسلط شويم تا حتي صفات ژني معيوب اما نهفته را نيز شناسايي كرده و از بين ببريم. نخستين گام پس از پاكسازي ژنوم سگ، توله هاي متولد شده از اين سگ ها را بررسي خواهيم كرد تا در صورت نتيجه بخش بودن تلاش ها، مانند آن را نيز در انسان آغاز كنيم.»
منبع: مؤسسه اطلاع رساني توسعه فناوري زيستي

سروصداي زياد بيمارستان، هم بيمار را اذيت مي كند و هم پرستاران را
بيمارستان تشديد كننده بيماري است
011940.jpg
گروه دانش و فناوري- ذوالفقار دانشي: حتي فلورانس نايتينگل هم فكر مي كرد تمام سر و صداهاي بيمارستان آزاردهنده هستند. او در كتابش «نكاتي در مورد پرستاري» كه در سال ۱۸۵۹ به چاپ رسيد نوشته است: صداهاي غيرضروري، سنگدلانه ترين سوءاستفاده از پرستاري يك بيمار است. اين آزار و اذيت مي تواند بيماري او را تشديد كند و حالت مساعد او را وخيم تر كند.
بيمارستانهاي عصر ويكتوريا امروزه به موزه تبديل شده اند، اما بررسي ها نشان داده است مشاهدات نايتينگل حتي براي بيمارستان هاي بسيار پيشرفته امروزي هم بسيار دقيق است. نتايج اين بررسي ها نشان مي دهد شدت صدا در طول پنجاه سال گذشته رشدي صعودي داشته و به همين اندازه آسيب هاي بيماران و كارمندان بيمارستانها هم تشديد شده است.
پژوهشگران دانشگاه جان هاپكينز به بررسي مشكل سر و صدا در بيمارستانها پرداختند و فهميدند نسخه امروزي «سنگدلانه ترين سوءاستفاده در پرستاري» ، كار كردن در شرايط پرتنش است. پرستارها به دليل سر و صداي زياد، نمي توانند دستور العمل ها را به خوبي بشنوند و اين مي تواند اختلالهايي در روند احياي بيمار ايجاد كند و در نهايت خطر اشتباهات پزشكي را افزايش دهد.
به اينها اضافه كنيد نتايج دو تحقيق ديگر را كه نشان مي دهد آلودگي صوتي مي تواند سبب افزايش خطر حمله قلبي و فشار خون بالا شود. به نظر مي رسد محيط زندگي ما خودش به يك مشكل جدي سلامت عمومي تبديل شده است.
ماجراي اين تحقيق از آنجا آغاز شد كه معاون رئيس بيمارستان جان هاپكينز در بالتيمور، از الين بوش ويشنياك و جيمزوست، متخصصان آكوستيك درخواست كرد سطح سر و صداي موجود در بخش مراقبت هاي ويژه اطفال (PICV) را تحليل كنند و راهكارهايي را براي حل اين مشكل ارائه دهند. متخصصان هم به جاي بخش مراقبت هاي ويژه، تمام بيمارستان را بررسي كردند و سر و صداي بيست و چهار ساعته جاي جاي بيمارستان را اندازه گيري كردند. با اطلاعات به دست آمده آنها تصوير صوتي محيط بيمارستان را رسم كردند و نتيجه اي غيرقابل انتظار به دست آوردند: تصوير كركننده بود!
همه جا زير استاندارد!
سازمان بهداشت جهاني در سال ،۱۹۹۵ مقرراتي را در مورد وضعيت سر و صداي بيمارستانها تدوين كرده بود كه براساس آن، حداكثر صداي مجاز در اتاق بيمارستان ۳۵ دسي بل است. تحقيقات نشان مي دهد شايد هيچ بيمارستاني را نتوان پيدا كرد كه به چنين آرامشي دست پيدا كرده باشد.
در بيمارستان جان هاپكينز، متوسط شدت صدا در بيمارستان سير صعودي داشته، به طوري كه از ۵۷ دسي بل در سال ۱۹۶۰ به ۷۲ دسي بل و سر و صداي شبانگاهي هم از ۴۲ دسي بل به ۶۰ دسي بل افزايش پيدا كرده است. اين بررسي در شهرهاي مختلفي چون اسلام آباد، آتن، نايروبي و سراسر ايالات متحده نيز انجام شده و همه به نتايج مشابهي دست يافته اند.
اما اين همه سر و صدا از كجا ناشي مي شود؟ بياييد نگاهي به تجهيزات درون بخش مراقبت هاي ويژه اطفال بياندازيم: هر تخت را انواع وسايل مراقبتي احاطه كرده كه يا مدام بوق مي زند، يا پمپ هايي دارند كه صداي مزاحم توليد مي كند و يا آژيري كه هرازگاهي به صدا درمي آيد. صداي بلند گو كه پزشك يا پرستاري را فرامي خواند، غلغله پزشكان، پرستاران، بيماران، خانواده ها و ملاقات كنندگان كه هر يك تلاش مي كند بلندتر صحبت كند تا صدايش شنيده شود، همراه با صداي اين تجهيزات الكترونيكي سبب مي شوند بخش مراقبت هاي ويژه تا بدين حد شلوغ باشد. اين وضعيت مشابه اثر يك مهماني نيمه رسمي است، هر كس سعي مي كند بلندتر صحبت كند تا صدايش از ميان غلغله فزاينده محيط شنيده شود.
اتفاقاً همين پديده از عوامل بروز خستگي مفرط بين كاركنان بيمارستان هم هست، زيرا مجبورند هم بلندتر صحبت كنند و هم با دقت بيشتري به صحبت هاي بقيه گوش بدهند.
افزايش فشار خون
بيماران حتي يك شب خواب راحت هم در بيمارستان ندارند. درست است كه راهروهاي بيمارستان در شب خلوت است، اما سر و صداي تهويه قوي بيمارستان و بيپ بيپ تجهيزات مراقبتي، بيشتر شرايطي شبيه به يك سوپرماركت شبانه روزي را فراهم مي كند تا محلي براي استراحت وآسايش بيماران.
علاوه بر اينها، تحقيقات ديگري كه در ميشيگان و برلين انجام شده، نشان مي دهد آلودگي صوتي مي تواند فشار خون را افزايش دهد و خطر ابتلا به حمله هاي قلبي را نيز زياد كند اين تحقيقات نشان مي دهد افزايش متوسط شدت صدا به مقدار ۱۰ دسي بل، فشار خون سيستوييك را ۲ ميلي متر جيوه افزايش مي دهد و اگر متوسط صدا ۱۳ دسي بل افزايش يابد، فشار خون ديالوستيك هم ۲ ميلي متر جيوه افزايش مي يابد. از سوي ديگر، حضور طولاني مدت در محيط هاي پرسر و صدا مي تواند خطر حمله قلبي را ۵۰ درصد افزايش دهد.
سالن هاي ساكت تر
پژوهشگران جان هاپكينز توانستند دو راه حل مناسب براي كاهش سر و صداي محيط پيدا كنند. آنها با بررسي سقف بيمارستان فهميدند نمي توان از سفال هاي صداگير معمولي استفاده كرد، چرا كه اين مواد شرايط مناسبي را براي رشد ميكروبها و عوامل عفوني فراهم مي كنند. اما بوش ويشنياك و وست دور عايقهاي صوتي فايبرگلاس را با اليافهاي آنتي باكتريال پوشاندند، در نتيجه عايق صداگيري به دست آمد كه كاملاً بهداشتي بود و مي شد در بيمارستانها مورد استفاده قرار بگيرد. اين عايقها توانست بخشي از صداهاي زمينه را جذب كند و از شدت سر و صدا بكاهد. از سوي ديگر براي كاستن صداي فراخوان پزشكان و پرستاران، به هر يك از آنها يك بيسيم دستي كوچك دادند.
مجموعه اين راه حل ها از شدت سر و صدا كاست، اما نه به آن اندازه اي كه استاندارد WHO مقرر كرده است. از اين رو بهتر است راه حل دوم را كه راه حل ساده تري است و فلورانس نايتينگل صد و پنجاه سال قبل پيشنهاد داده بود انتخاب كنيم: استفاده از گوشي.
منبع:L A Times
۲۸ Nov 2005

روش جديد درمان قلب
ستاد ويژه توسعه فناوري نانو: دانشمندان بر اين باورند كه احتمالاً يك روش جديد نويدبخش براي درمان بيماري هاي قلبي در آينده كشف كرده اند. مطالعات انجام گرفته بر روي موش ها نشان مي دهد كه فيبرهاي پروتئيني كوچك حاوي يك ماده شيميايي محافظ به ماهيچه هاي قلب ممكن است بتوانند از طريق جلوگيري از مرگ سلول هاي كليدي درگير در حملات قلبي به نام كارديوميوسايت آسيب هاي ناشي از اين نوع حملات را كاهش دهند.
اين مطالعه اولين گام براي درمان بيماري قلبي با استفاده از روشي جديد در آينده است. سلول هاي كارديوميوسايت لايه ماهيچه اي مياني ديواره قلب (myocardium) را تشكيل مي دهند كه عمل پمپ خون را انجام مي دهند. در ماهيچه طبيعي قلب، سلول هاي كارديوميوسايت توسط شبكه پيچيده اي از رگ هاي كوچك خوني به نام مويرگ، تغذيه مي شوند. اين رگ ها به وسيله سلول هايي احاطه مي شوند كه نوعي ماده شيميايي به نام PDGF-BB از خود ترشح مي كنند. اين ماده شيميايي سلول هاي كارديوميوسايت را سالم نگه مي دارند. با اين حال، زماني كه اين رگ هاي خوني باريك شده يا مسدود شوند (حالتي كه در بيماري cardiovascular پيش مي آيد)، سلول هاي كارديوميوسايت كمبود اكسيژن پيدا كرده و مي ميرند. در نهايت، اين امر مي تواند منجر به از كار افتادن قلب شود.
تيم تحقيقاتي هاروارد روشي طراحي كرده است كه در آن فيبرهاي نانو يا ميكرومقياس پوشيده شده با PDGF-BB به لايه ماهيچه اي مياني ديواره قلب موش هايي كه دچار حمله قلبي شده بودند، تزريق مي شود. اين مطالعه نشان داد كه پس از انجام اين تزريق، فيبرهاي پوشيده شده با ماده شيميايي، به تدريج اين ماده را در ناحيه آسيب ديده رها مي نمايند.
اين سلول هاي كارديوميوسايت، كه به ميزان بيشتري از آسيب محافظت شده اند، آسيب وارده را به حداقل رسانده و كمك كردند تا قلب در بهترين حالت ممكن خود كار كند. تيم هاروارد به رهبري دكتر ريچادردلي و پاتريك هسيه بيان نمودند كه نانوفيبرها قابليت بالايي براي استفاده به عنوان عواملي كه دارو را مستقيماً در بافت آسيب ديده رها مي كنند، دارند.
دكتر لي مي گويد: اين مطالعه مي تواند سرآغاز روش جديدي براي درمان بيماري باشد. او مي گويد: «براي ساليان متوالي ما در انديشه پرورش بافت هاي بزرگ و حتي كل يك عضو و سپس جايگزيني آن در بدن بيمار بوده ايم. ولي اخيراً به فكر توسعه ترميم بافت از طريق كنترل سلول ها در سطح نانو و ميكرو افتاده ايم. بنابراين رهاسازي كنترل شده دارو يا كنترل ترميم بافت به وسيله خود بافت، تازه آغاز شده است و مي تواند براي بافت هاي قلبي و ساير بافت ها به كار رود.پروفسور پيتر ويزبرگ مدير بخش پزشكي سازمان قلب انگلستان مي گويد، اين مطالعه جالبي است كه فناوري نانو و زيست شناسي سلولي را براي محافظت از قلب، گرد هم آورده است.
او مي گويد:« مطالعات زيستي بنيادي در چند سال اخير مولكول هايي را شناسايي كرده است كه مي توانند قلب را از آسيب هايي كه زمان قطع خون قلب صورت مي گيرد (همانند زماني كه حمله قلبي اتفاق مي افتد)، محافظت  كنند. اين مطالعه، اولين گام در توسعه روش هاي جديد براي درمان بيماري قلبي در آينده است. با اين حال، مساله اصلي اين است كه بتوانيم مولكول هاي مناسب را در محل آسيب ديدگي به نحوي رها كنيم كه بتوانند به مدت چند روز عمل محافظت را انجام دهند. اين گروه تحقيقاتي نشان دادند كه با اتصال مولكول هاي محافظ به نانوفيبرها، مي توان از سلول هاي قلب، زماني كه خون به آنها نمي رسد، محافظت كرد.

اميد مادرشدن براي زنان يائسه
گروه دانش و فناوري- مرتضي اسلام زاده: سه ماه پيش يك زن ۳۱ ساله كه به طور كامل بر اثر شيمي درماني جهت معالجه سرطان، قدرت باروري اش را از دست داده بود، يك دختر سالم به دنيا آورد، پروفسور جاشواد دُر و دكتر درور معير متخصص درمان نازايي گزارش موفقيت شان كه نتيجه ده سال تحقيق بود را در آخرين شماره ژورنال پزشكي نيوانگلند به چاپ رسانده اند. پروفسور دُر مي گويد: «ما اميد را به مردم برگردانده ايم، اميد به بچه دار شدن شيرين ترين آرزوست. خانم ها مي توانند عليرغم روش هاي شيمي درماني بسيار سخت براي معالجه سرطان كه بر تخمدان صدمه وارد مي آورد، همچنان قدرت باروري خود را حفظ كنند. من بيماراني را مي بينم كه پيش از شيمي درماني و در طول شيمي درماني به ما مراجعه مي كنند و مي خواهند كه قدرت باروري شان را حفظ كنند.»
بيماري سه سال پيش از آغاز شيمي درماني شديد براي معالجه سرطان غدد لنفاوي به پژوهشگران مراجعه نمود. پژوهشگران بخش هايي از بافت سالم تخمدانش را بريدند و آن را در حالت انجماد حفظ نمودند. سه سال شيمي درماني مداوم و شديد اين بيمار ۳۰ ساله را نازا كرد. اما تخم هاي نارس حفظ و منجمد شده هنوز سالم باقي مانده بودند. زماني كه اين دو پژوهشگر بافت هاي حفظ شده تخمدان را به تخمدان پيوند زدند، پژوهشگران ديگر مردد بودند چرا كه تخمدان اساساً فعال نبود و در تحقيقات پيشين پزشكان نيز موفقيت چنداني را به بار نياورده بود. اما سعي و پشتكار پروفسور دُر و پروفسور معير نتيجه داد. تكه هاي بافت تخمدان يك تخم كامل توليد نمود و موفق به بارور ساختن تخمدان و پرورش نطفه گرديد.
پروفسور دُر مي افزايد: «به نظرم ما كار درستي انجام داده ايم، نمي گويم خارق العاده چون چشم را به گوش پيوند نمي زنيم، ما پيوندي را انجام مي دهيم كه خداوند آن را معين نموده و ما نيز عضو پيوندي را به جاي پيوند مي زنيم كه طبيعت آن را تعيين كرده است. حال ما چرا نبايد سير طبيعي امور را دنبال كنيم؟ اگر كارها را مشابه آنچه در طبيعت اتفاق افتاده است انجام دهيم موفقيت به دنبال خواهد داشت. اگر سعي كنيم در ماهيت طبيعي بدن تغيير ايجاد كنيم با مشكلاتي روبه رو خواهيم شد.»
اين دو پژوهشگر باور دارند كه موفقيت شان در حفظ بافت سالم تخمدان ممكن است سرانجام يك فرصت استثنايي و بي نظير به زنان بالاي ۵۰ سال براي مادر شدن بدهد. بنابر اين شايد اين دو پژوهشگر نابغه با ابداع روشي بتوانند بافت تخمدان را براي زناني كه در انتظار يائسگي هستند حفظ كنند و سپس بافت هاي منجمد را بعد از دوره يائسگي پيوند بزنند و اميدوار باشند كه با اين روش عمر تخمدان طولاني تر خواهد بود.
منبع: New England

دانش فناوري
اجتماعي
اقتصادي
بـورس
حوادث
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |