مترجم: وحيدرضا نعيمي
در سال هاي پس از انقلاب، بخش آموزش و علم كشور رشد چشمگيري كرده است. ظرفيت دانشگاه هاي كشور چند برابر شده و اكنون بيشتر دانشجويان تازه وارد را دختران تشكيل مي دهند. به علاوه برون داد علمي كشور به صورت مقالات و طرح ها گسترش يافته است. مسلماً چنين دستاوردي در سطح منطقه ستودني است. اما به نظر مي رسد تا حصول به شرايط مطلوب، فاصله زيادي باقي است. در مطلبي كه از پي مي آيد، يك دانشمند خارجي مشاهدات خود را از وضعيت علم در ايران توصيف مي كند. وي با اشاره به اشتياق فزاينده مردم ايران به خصوص جوانان براي كسب علم، از رشد بسياري شاخص هاي كمي در اين ارتباط سخن مي گويد. با اين حال وي معتقد است تحقيقات جاري در ايران بيشتر از نظر كمي برجستگي دارند نه كيفي. به اعتقاد وي نظام تأمين بودجه براي تحقيقات به گونه اي است كه مانع از اجراي پرسش هاي اصيل مي شود به علاوه گرايش به سمت اجراي تحقيقاتي است كه در كوتاه مدت پاسخ مي دهد. نگارنده خاطرنشان مي كند اين وضع قابل تغيير است و ايران مي تواند با توجه به برخورداري از جوانان بسيار مستعد و آموزش با كيفيت جايگاه در خور خود را در عرصه علم پيدا كند.اين مقاله در شماره جديد نشريه لوگوس درج شده است.
«مقدم ستاره شناسان آمريكايي و آلماني را به شهرمان خوشامد مي گوييم» اين جمله اي بود كه روي تابلوي تبليغاتي كوچكي در چهار راه اصلي اين شهر۰۰۰/۱۰ نفري نوشته شده بود. ما تعداد زيادي نبوديم و از اين رو خوشامدگويي به ما تعجب آور و مطبوع بود. اما تعجب ما زماني تبديل به شگفتي شد كه ديديم تابلوهاي زيادي براي خوشامدگويي به ديداركنندگان خارجي در شهر نصب شده است. ديدن دانشمندان خارجي در هر شهر كوچك جهان سوم كه خارج از مسير جهانگردان باشد، مسلماً غيرعادي است، اما معمولاً باعث نمي شود تا اهالي شهر به آنان خوشامد بگويند. اما واقعيت آن است كه مسئولان شهر و مطبوعات محلي و نيز تعداد زيادي از شهروندان اين واقعه را جدي گرفته بودند. ما از كشورهايي آمده بوديم كه پيشگام علم است و شهر كوچك سعادت شهر علاقه زيادي به علم قديم نجوم دارد كه كمتر در جاهاي ديگر ديده مي شود. براي ديداركنندگان غربي از ايران شگفتي ها و تناقض هاي زيادي وجود دارد كه شايد در هيچ جا بيش از سعادت شهر به چشم نيايد.
حضور ستاره شناسان از كشورهاي پيشگام در نجوم رخدادي نيست كه هر روز در ايران رخ دهد. اما در اين شهر كوچك در صحراي جنوب ايران، نجوم علاقه مندان زيادي دارد. يك روز جمعه كه در جمع گروهي از مردم صحبت مي كردم، امام جمعه نيز حضور داشت كه بعد از مدتي عذرخواهي كرد و براي اقامه نماز رفت. صحبت از نجوم جزيي از فرايض ديني معمولي مسلمانان نيست، مگر در سعادت شهر توصيف آنچه نمازگزاران مي توانند در آسمان شب ببينند، اغلب در مراسم گفته مي شود در مسجد گروه هاي علاقه مند به نجوم اطلاعات مربوط به ديدن اجرام آسماني كه خداوند خلق كرده است، دريافت مي كنند. قرآن اجرام سماوي را نشانه وجود خداوند مي خواند.
اصغر كبيري، دبير مدرسه، از جمله كساني است كه نقش عمده اي در علاقه نامعمول اهالي سعادت شهر به علوم دارد. علاقه كبيري و دانش آموزان به نجوم فراتر از كلاس درس است. سقف پرستاره آسمان، آزمايشگاهي طبيعي است كه مردم شهر در آن به دانش آموزان مي پيوندند. وقتي مهماني عمومي بزرگ ستاره ها اعلام مي شود، برق شهر قطع مي شود تا تلألو چراغ ها كه شكوه آسمان اين منطقه را كم رنگ و اجرام آسماني را كم سو مي كند از بين برود.
روي تپه اي در نزديك شهر، روياي كبيري در مورد ساخت رصدخانه در حال تحقق است. كارگران گاه به طور مجاني در ساخت اين بنا كمك مي كنند و حتي زناني جواهر خود را براي كمك مالي به طرح فروخته اند. كبيري در مصاحبه با رويتر گفت: «خدمتكاران و معلمان مدرسه همه بخش كوچكي از حقوق خود را براي كمك به ساخت رصدخانه اهدا كردند. حالا اين رصدخانه مايه مباهات شهر است. نجوم علمي الهي و در اسلام تشويق شده است. بنابر اين در شهري كوچك مانند سعادت شهر، مردم به فعاليت هاي ما كمك مي كنند همان گونه كه براي ساخت مسجد پول مي دهند.»
سعادت شهر فقط يك نمونه از علاقه به علم در ايران است. خارجي ها اغلب از ارزشي كه در ايران و ساير كشورهاي مسلمان به علم مي دهند متعجب مي شوند. آمريكايي ها كه گاه در اخبار شاهد تقبيح دستاوردهاي جهان معاصر توسط برخي مسلمانان هستند، انتظار دارند در سراسر جهان اسلام چنين نگرشي را شاهد باشند. در دوره طلايي اسلام، جهان اسلام راهبري علم را برعهده داشت، در حالي كه غرب دوران تاريكي را مي گذراند. اما اين قرن ها پيش بود. دستاورد اخيرشان چه بوده است؟ پاسخ اين سؤال اغلب نه چندان زياد در مقايسه با تمدن غرب است. اما در حالي كه علم در جهان اسلام از آن زمان افول كرده است، اين امر به علت تفوق عقايد برخي افراطيون مسلمان مانند طالبان در افغانستان نبوده است. در ايران، دانشمندان و شعراي هزار سال قبل مانند قهرمانان بزرگ داشته مي شوند و در كشور دانش فزاينده علمي و فناوري را براي بازيابي نفوذ بيشتر در منطقه مهم تلقي مي كنند.
|
|
پر بيننده ترين برنامه در شبكه چهار (كانال علمي دولتي) برنامه اي كوتاه در مورد نجوم به نام آسمان شب است. اين برنامه شامل مصاحبه با ستاره شناساني مانند روزنامه نگاران نشريه نجوم است كه تنها نشريه جدي ستاره شناسي در خاورميانه است. بابك تفرشي سردبير نجوم و از ميهمانان هميشگي آسمان شب را اغلب در خيابان مي شناسند. وي به گزارشگر رويتر گفت: «مردم مي گويند به اين برنامه علاقه دارند، چون ارتباطي با هيچ كدام از مشكلات در جامعه، سياست و غيره ندارد. تيراژ نجوم در حال افزايش است، به مانند تعداد اعضاي باشگاه ستاره شناسي. پارسال به هنگام گذر زهره كه نيمرخ اين سياره براي نخستين بار پس از قرن نوزدهم با گذر از برابر خورشيد مشاهده شد، شبكه چهار به مدت چهار ساعت از نقاط مختلف به طور زنده برنامه پخش كرد. ايران نقطه مناسبي براي مشاهده اين رخداد بود و نگارنده سرپرستي گروهي از ستاره شناسان آمريكايي را برعهده داشت كه تلسكوپ هاي خود را كنار مقبره ۲۵۰۰ ساله كورش برپا كردند. اين كانال تلويزيوني با ارسال گزارشگر و واحد ارتباطي ماهواره اي به اين محل تاريخي، به طور مستقيم مصاحبه با ديداركنندگان خارجي را پخش كرد.
جامعه علمي ايران، پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ رشد زيادي كرده است. شمار جوامع علمي حرفه اي ظرف اين مدت پنج برابر شده و بيشترين افزايش در يك دهه گذشته اتفاق افتاده است. شمار كتاب هاي منتشره در زمينه علم و فناوري در خلال شش سال از ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۱ تقريباً دو برابر شد. جايگاه بين المللي ايران در عرصه علم نيز ارتقا پيدا كرده است. شمار مقالات منتشره در نشريات علمي بين المللي كه پس از انقلاب كمتر از ۱۰۰ عدد بود، به حدود ۳۵۰۰ عدد در سال ۲۰۰۴ رسيد و فقط بين سال هاي ۲۰۰۲ تا ،۲۰۰۳ اين افزايش ۴۴ درصد بود. اين تغييرات اتفاقي نيست. در چشم انداز اهداف ايران در عرصه علم و فناوري در خلال ۲۰ سال آينده كه اخيراً منتشر شده است، آمده است ايران از نظر اقتصاد علم فناوري در منطقه در رتبه اول قرار خواهد گرفت و با رشد فزاينده علم همپا حركت خواهد كرد. به طور فزاينده همكاري بين المللي براي تحقق اين هدف مهم تلقي مي شود. بسياري از دانشمندان ايراني كه در غرب تحصيل كرده اند، از اين نكته آگاه هستند. وزارت علوم تحقيقات و فناوري چندين برنامه براي تسريع برنامه هاي بين المللي به خصوص برنامه هاي همكاري با اروپا در دست اجرا دارد.
اما مانند وضعيتي كه اغلب وجود دارد، ارقام كل ماجرا را نمي گويد. انجمن هاي حرفه اي در ايران با پول نفت دولت تأمين مالي مي شود نه ماليات يا حق عضويت. بنابر اين تأسيس اين انجمن ها ضرورتاً نشان دهنده همان تقاضايي نيست كه در كشورهاي غربي باعث پيدايش آنها مي شود. بودجه دولتي سبب كنترل دولتي بر اين انجمنها نيز مي شود. و با وجودي كه طرح هاي همكاري بين المللي سودمند است، بيشترشان شامل مسافرت ايراني ها به كشورهاي ديگر است. كمتر طرح پژوهشي توسط خارجي ها در ايران آغاز مي شود مگر آنكه ايران خود موضوع آن باشد. كمبود بسياري منابع نقد در ايران عاملي در ايجاد اين مبادله يك سويه است.
يك طرح جالب براي جذب دانشمندان خارجي در خورونق در جريان است، روستايي با كمتر از ۳۰۰ نفر جمعيت در كوير مركزي ايران نزديك شهر قديمي يزد. در اين شهر، يك قلعه خشتي كه حدود ۴۰۰۰ سال قدمت دارد، نوسازي و تبديل به يك مركز بين المللي همايش شده است. كاروانسرايي در نزديك اين قلعه به محل ديگري براي گردهمايي تبديل شده است. ساكنان روستا در فعاليتهاي مركز شركت مي كنند و جامعه شناسان آثار دوران جديد و نيز مسافران خارجي را بر جوانان روستا بررسي مي كنند.
ايران در سالهاي اخير با فرار مغزها روبه رو بوده است. دانشجويان ايراني در غرب بسيار دوست دارند پس از فارغ التحصيلي به كشورشان برگردند اما كمبود فرصت هاي مناسب مانع از تحقق اين امر مي شود. دانشمندان ايراني دچار كمبود منابع براي انجام تحقيقات اصيل هستند، اما مهم تر از آن دچار كمبود ابتكار هستند. در بيشتر كشورهاي جهان سوم تحقيقات اغلب تكراري است و از مسير مطمئن براي انتشار مي گذرد، اما فاقد نوآوري است كه بيشترين دستاورد اكتشافات، پيشرفت ها و شناسايي بين المللي را به همراه دارد. نتايج اغلب برحسب كميت انتشار سنجيده مي شود نه كيفيت آن. كنترل دولتي بر علوم اغلب سبب مي شود كارمندان اداري در منصب قدرت قرار بگيرند، هر چند كه فاقد آشنايي كافي با حوزه هاي مربوط براي ارزيابي مناسب نتايج علمي باشند. اين كنترل اداري مي تواند نتايج بسيار متناقضي به همراه داشته باشد. پول نفت موجود براي طرح ها و خريدهاي برجسته سبب مي شود خريدهاي بزرگ براي كساني كه با وزارتخانه ها در ارتباط هستند، ميسر باشد. اما وقتي هزينه يك خريد از يك كمك مالي تأمين مي شود، انگيزه اي براي استفاده مشترك يا تقسيم هزينه دستگاه وجود ندارد. مثلاً از ۱۹ دستگاه ام آر آي موجود در ايران خيلي كم استفاده مي شود. در غرب، دستگاه هايي از اين دست در اختيار مصرف كنندگان در خارج از سازمان خريدار قرار مي گيرد تا با كار ۲۴ ساعته و ۷ روز در هفته، هزينه خريد آنها هر چه زودتر برگردد. يك ويژگي ديگر در نظام علمي غرب يعني پاسخگويي سازمانهاي كمك مالي دهنده در بسياري از خريدهاي بزرگ كه با پول نفت انجام مي گيرد، غايب است. در حالي كه برنامه هاي برجسته تأمين مالي مي شوند، بسياري پيشنهادهاي كوچكتر اما با كيفيت بالاتر از يافتن پشتوانه مالي باز مي مانند. اين پيشنهادها را اغلب كساني كه در موضع تصميم گيري قرار دارند، به خوبي درك نمي كنند و به علاوه فرايند بررسي علمي به سبك كشورهاي غربي يعني شامل كميته اي متشكل از كارشناسان مربوط وجود ندارد. اين امر در ايران كه روحيه كار گروهي رايج نيست، عجيب نيست (هركس كه نحوه تردد خودروها را در تهران ديده باشد، به سرعت اين موضوع را درك مي كند!) ممكن است افرادي روي طرح هاي مشابه كار كنند اما به ندرت با همكاران خود همكاري مي كنند. در حالي كه دانشمند غربي به هنگام نياز به شخصي در يك گروه علمي يا سازمان ديگر به وي رجوع مي كند، دانشمند ايراني تمايل بيشتري دارد كه تمام نقش هاي لازم را خود ايفا كند. از اين رو، دانشمندان ايراني اغلب در خلأ بدون قرار گرفتن در معرض افكار يا روش شناسي جديد كار مي كنند و با زمينه هايي كه ممكن است كارشان را برجسته كند، بيگانه هستند.
نتيجه اين وضع نبود پيوستگي در جامعه علمي است و اين امر باعث مي شود تا دانشمندان ايراني از اين نظر نسبت به همتايان غربي خود در موقعيت بسيار پايين تري قرار بگيرند. از آنجايي كه بخش اعظم علم به جاي توليد در داخل، وارد مي شود، نيروي محركه ايجاد جامعه علمي فراگير و تعاملي موجود نيست. طرح هاي مشترك- و مبادله آزادي كه چنين كار گروهي پديد مي آورد- در ايران رايج نيست، در حالي كه در آمريكا و اروپا، هدف انتشار تحقيقات با كيفيت بالاست.
دكتر محمد يالپاني شيميدان و مدير مركز تحقيقات و همكاري بين المللي در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري ايران وضعيت علم را در شرق و غرب به كمك موسيقي توصيف كرد. در حالي كه اركستر غربي متشكل از افراد زيادي است كه هر كدام نت هاي متفاوتي را مي نوازند، مصنف و رهبر اركستر وظيفه هدايت و تركيب اين نت ها را براي ايجاد هارموني و حتي ساختارهاي پيچيده تر به عهده دارند. موسيقي ايراني بيشتر اوقات شامل رهبري است كه نت يا دستمايه اي را مي نوازد و ساير نوازندگان از آن پيروي مي كنند. در عرصه شيمي، دكتر يالپاني با برنامه هاي غربي ها آشناست كه با آميختن انواع زيادي از شيميدانان فناوري جديد توليد مي شود و اين طرح احتمالاً رهبر دارد. وي مي گويد در ايران همه كار را خودش انجام مي دهد در حالي كه بعيد است دولت و همسايه اش چيزي درباره كارش بدانند.
|
|
نوسان بودجه دولتي علم و فناوري در ايران مشكل آفرين است. هشتاد درصد بودجه علم و تحقيقات و توسعه به وزارتخانه هاي مربوط داده مي شود كه بخش تحقيق و توسعه دارند. اما هشتاد درصد پژوهشگران در دانشگاهها هستند نه در وزارتخانه ها. از اين رو بودجه به درستي هدايت و توزيع نمي شود. بدون بازخورد و پاسخگويي، مسئولان سازمانهاي تأمين مالي كننده انگيزه چنداني براي تغيير ندارند. چه بسا ديوانسالاراني از اين دست فقط علاقه مند به حفظ وضع موجود و موقعيت خودشان باشند. اين امر باز ما را به موضوع تصميم گيري درباره اختصاص بودجه برمي گرداند. تصميم گيرندگان از بخش هايي از جامعه علمي كه نوآوري هاي راستين در آن مي تواند رخ دهد، جدا هستند و در نتيجه اطلاع كمي از حوزه هايي كه بودجه در آن به خوبي مصرف مي شود، دارند. اين يكي از دلايل آن است كه باعث مي شود دانشمندان ايراني به راحتي نتوانند براي طرح هاي بلند مدت منبع مالي پيدا كنند. چون اين طرح ها به سرعت نتايجي را بار نمي آورد كه تصميم گيرندگان بتوانند آن را نشانه موفقيت قلمداد كنند. برخي سازمانهاي تأمين مالي كننده حتي هدف غايي كشورهاي جهان سوم را يعني بهبود فناوري داخلي از طريق علوم كاربردي در نظر ندارند. به گفته دكتر يالپاني بودجه اي صرف علوم انتزاعي يا نظري مي شود كه بيش از حد است.
ديوانسالاران را همواره مي توان به راحتي مقصر قلمداد كرد، اما كساني ديگر هم مقصر هستند. استادان دانشگاه در كشوري كه رقابت براي موقعيت شديد است، بايد مراقب وضعيت خود باشند. از آنجايي كه دولت بودجه بيشتر تحقيقات را مي دهد، استادان احساس مي كنند در خدمت نيازهاي دولت هستند. مدت زمان هدايت دانشجويان كم مي شود و دانشجويان دوره هاي تكميلي گاه از هدايتي برخوردار نيستند كه در دانشگاه هاي غربي رايج است. اين امر بخصوص در مورد استادان برجسته صادق است كه مشاغل اجرايي به آنان واگذار مي شود و معمولاً رد نمي كنند.
جوانان ايراني مي توانند ايران را به نقطه برجسته علم برگردانند. هفتاد درصد جمعيت زير ۳۰ سال هستند. با توجه به آنكه دانشگاهها فقط براي يك چهارم متقاضيان ظرفيت دارد و فارغ التحصيلان با بيكاري فزاينده روبه رو هستند، گروهي از اين نسل جوان دلسرد و سرخورده مي شوند. اما همه آنان نااميد نيستند. دانشگاههاي خوب ايران همچنان دانشمندان درجه يك و كارشناساني تحويل مي دهند كه با پيشرفت ها و روشهاي روز دنيا آشنا هستند. اصغر كبيري در سعادت شهر از پيشتازان آموزش راه علم به اين جوانان است. وي اشتياق جوانان را به اين اعتقاد سوق داده است كه اگر بخواهند، مي توانند به هر آنچه بخواهند، دست پيدا بكنند و علم حتي براي جوانان روستايي ايران است. منابع طبيعي كه ايران به آن نياز دارد، در اين جوانان است و كبيري راه پرورش آن را به جوانان مي آموزد.