شنبه ۱۷ دي ۱۳۸۴ - - ۳۸۹۴
فصل تازه اي براي آينده
پس از 9 سال، سيد محمد بهشتي در يك مراسم رسمي
ساختمان خيابان آزادي را ترك كرد
008391.jpg
عكس: علي زارع
ماهور نبوي نژاد
در جاي جاي خاك اين سرزمين، ميراث مادي و معنوي پدرانمان آرميده است.در كنار حرف ها و سنت هايي كه از آنها به يادگار داريم، مسجدها، كاخ ها، مدرسه ها و... هستند كه معماري، هنر و خلاقيت آنان را به رخ مي كشند.
سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با همه بار مسئوليتي كه به گردن دارد در يك سال اخير خودش بستر تغيير و تحولات ساختاري بوده است. بيش از 2 سال پيش لايحه تشكيل وزارت ميراث فرهنگي و گردشگري از سوي دولت تقديم مجلس و با مخالفت نمايندگان مجلس روبه رو شد. سپس كاربرد اين نهاد از وزارتخانه به سازمان تنزل يافت و با اين تغيير به تصويب مجلس رسيد.سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اخير، نتيجه ادغام دو سازمان ايرانگردي و جهانگردي و ميراث فرهنگي بود. يك سال و نيم پيش سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري شكل گرفت و پس از تغيير در ساختار و ايجاد بخش هاي جديد، نوبت به تغيير در مديريت ها رسيد.
انتصاب مديران جديد از راس سازمان آغاز و تا هفته پيش كه به معاونت ها رسيد، ادامه داشت.طي حكمي از سوي مشايي – رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري - معاونان گردشگري و ميراث فرهنگي سابق و مديران جديد منصوب شدند.در مراسم معارفه و توديعي كه روز چهارشنبه، چهاردهم دي ماه در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري برگزار شد، دست اندركاران اين سازمان و علاقه مندان اين حوزه جمع شدند تا ضمن تقدير از تلاش هاي مديران قديم، برنامه هاي مديران جديد و دلايل رياست سازمان از ايجاد اين تغييرات را بشنوند.علي هاشمي از سال ۸۳ معاونت گردشگري سازمان را بر عهده داشت و اكنون محمد شريف ملك زاده به جاي او مي نشيند. علي هاشمي در صحبت هاي كوتاهش بر صنعت گردشگري و نقش اين صنعت در معرفي ايران به جهان تاكيد كرد و فرصت را به محمد شريف ملك زاده داد تا برنامه هايش در سمت جديد را تشريح كند. ملك زاده اينگونه آغاز كرد: گردشگري به عنوان منبع درآمد و اشتغالزايي از سياست هاي استراتژيك محسوب مي شود، ولي در ايران جايگاه خودش را پيدا نكرده، با وجود پتانسيل هايي كه در ايران وجود دارد .
ملك زاده تحكيم هويت ملي، ارتقاي شأن ايراني در جهان از طريق برگزاري نمايشگاه هاي فرهنگي، نگاه علمي به صنعت توريسم و فراهم آوردن زمينه ورود بخش خصوصي به اين حوزه، تدوين و اجراي استانداردهاي گردشگري و استفاده از تفكرات نخبگان در توسعه اقتصادي گردشگري را از مهمترين اهداف و برنامه هاي خود برشمرد.پس از آن، نوبت به سيدمحمد بهشتي رسيد كه سابقه طولاني در سازمان ميراث فرهنگي سابق و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري جديد دارد.
او كه دانش آموخته دانشكده معماري دانشگاه شهيدبهشتي است از سال 1376 رياست سازمان ميراث فرهنگي را بر عهده گرفت و سپس با ادغام دو سازمان و تشكيل سازمان جديد در سمت معاون ميراث فرهنگي و رياست پژوهشگاه منسوب شد. محمد بهشتي در ميان صداي دست هايي كه متوقف نمي شد و همكاران و دوستاني كه به احترام او و براي تقدير از زحماتش ايستاده بودند، پشت تريبون رفت،دقايقي صبر كرد و متواضعانه سر خم كرد تا جمعيت انبوه سالن اجتماعات سازمان ميراث فرهنگي به او مجال صحبت بدهند. هر چند همه، سراپاگوش بودند، ولي بهشتي كوتاه از حضورش در اين سازمان ابراز غرور، افتخار و خرسندي كرد و گفت:   در طول خدمت در اين سازمان اهميت ارزش فرهنگ ايراني را بيش از پيش درك كردم و فهميدم ايراني بودن ثروت بزرگ و مسئوليت سنگيني است .
وي ادامه داد:  اين سازمان و اعضاي آن، افراد شريف و محترمي هستند كه بسيار مظلوميت كشيده، در فقر و حاشيه مانده و با رياضت كشي سعي كردند كيان فرهنگي كشور را حفظ كنند .بهشتي كه رفت، نوبت طه هاشمي، معاون پس از اين بخش ميراث فرهنگي رسيد تا اولين حرف هايش را بگويد. طبق پيش بيني، صحبت هايش از اهميت بحث ميراث به عنوان مهم ترين و شاخص ترين بحث فرهنگي آغازشد و در ادامه برفعاليت هاي پژوهشي سازمان تاكيد كرد و گفت: ظرفيت هاي پژوهشي عظيمي در سازمان موجود است كه اگر از آنها بهره ببريم نام سازمان در اذهان خواهد ماند. در اين راستا سازمان تلاش مي كند عمده اتكايش به مراكز علمي – پژوهشي و دانشگاه ها باشد . وي همچنين از تصويب مجلس براي الحاق ايران به كنوانسيون ميراث معنوي خبر داد و گفت: با اين حركت، كار عظيمي به عهده سازمان در حوزه شناسايي مواريث معنوي و نامحسوس گذاشته مي شود .
طه هاشمي پيش از اين سمت هايي چون رياست شوراي عالي نظارت بر صدا وسيما و عضويت در هيات رئيسه مجلس را برعهده داشته است.
در پايان اين سلام و خداحافظي ها نوبت به اسفنديار رحيم مشايي- رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و مشاور رئيس جمهور- رسيد تا دلايل اين رفت   و آمد ها را تشريح كند. وي پس از نثار تشكر و قدرداني به مديران سابق گفت: در اين چند سال در مرحله راه اندازي بوديم و مديران نگاه تاريخي به اين حوزه داشتند. اين نگاه تاريخي به مرور تبديل به مكتب شده و براي خودش هويت پيدا كرده است. با تحولي كه در جامعه نسبت به ميراث فرهنگي و گردشگري مي بينيم، نگاه ما بايد تغيير كند. در واقع سازمان نياز به تغيير رويكردي دارد كه بدون داشتن نگاه هاي متفاوت ممكن نيست . وي افزود: بايد نگاه جديد مديريتي و اجرايي در سازمان داشته باشيم و ظرفيت هاي علمي را پشتوانه راهمان قرار بدهيم . در ادامه روي صحبت مشايي، با مديران تازه از راه رسيده بود كه آنها را به تعصب، پايبندي، احساس تعلق عاطفي و تعهد عقلي توصيه مي كرد. به گفته مشايي او مديراني انتخاب كرده كه ضمن آشنايي با سازمان و فعاليت هاي آن، قدر زحمات كارشناسي در حوزه ميراث فرهنگي را مي دانند. رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بار ديگر در پايان سخنانش بر پژوهش تاكيد كرد و گفت: پژوهش گام به گام مسير سازمان را روشن مي كند و برقراري ارتباط ميان سازمان و پژوهش از مشكلات ما تا امروز بوده است، در نتيجه نيازمند حركت پرشتاب هستيم تا هر حركت سازمان با تحقيق و تفحص همراه باشد . اين مراسم چند منظوره با اهداي حكم مديران جديد و تقديم لوح سپاس به مديران گذشته پايان يافت. ملك زاده و هاشمي در ميان همكاران جديدشان ماندند و محمد بهشتي و علي هاشمي هم كه مسافر بودند، نگفتند كجا مي روند. با تغييرات ايجاد شده در مديريت ها، فصل جديدي در فعاليت هاي سازمان گشوده مي شود و حرف هايي كه آن روز زده شد، آنقدر كلي بود كه نمي شود تصور كرد چه آينده اي پيش روي سازمان ميراث فرهنگي است و از ميان هزاران كار مانده در اين حوزه، كدام اولويت پيدا مي كنند و به سرانجام مي رسند.

ما... خداواهل بيت-9
سيد محمد سادات اخوي
اينترنت و ما
صداي جيرجير اتصال رايانه مردخندان به اينترنت در فضاي اتاق پيچيد و مجبورم كرد مجله توي دستم را كنار بگذارم و كنار مرد خندان بنشينم. آهسته گفت: - با اين خانم تازه آشنا شده ام؛ فوق ليسانسه و درس ميده...
ID ساحل روي صفحه نمايشگر رايانه نشست؛ يعني كه آماده چت كردن است. مرد خندان، همان طور كه حروف نگاري مي كرد، ادامه داد: - پايان نامه اش اطلاعاتي داره كه من مدت هاست دنبال شونم...
ناگهان اين نوشته روي صفحه نشست كه: اي ميل تون رو بخونيد! . مرد خندان با تعجب همان كار را كرد. پيامش كوتاه، مودبانه و ساده بود. شماره تلفنش را هم تايپ كرده بود و آخر آخرش هم نوشته بود:I love you
مرد خندان، آهسته صفحه را بست و رايانه را خاموش كرد. به شوخي گفتم: بابا، خانم تون كه نيست!
مرد خندان بعد از سكوتي كوتاه، ظرف ميوه را نزديك آورد و گفت: قول و قرار من كه هست .
اول: حرف هاي اين بخش و يكي- دو بخش آتي، كمي دردناكند. حوصله كنيد و بخوانيد؛ اميدوارم كسي مصداق بخش هاي تلخش نباشد. آدم ها وقتي ارتباط ندارند، دنبال اختراع وسيله هايي براي ارتباطند و وقتي وسيله پيدا مي شود، دنبال خصوصي كردن ارتباطشان مي گردند. خيلي عجيب است؛ روزي، همه به اين فكر مي كردند كه چگونه مي توانند با كسي در آن سوي دنيا تماس بگيرند و برايشان مانند رويايي دست نيافتني بود، اما حالا، اينترنت، ماجراي دنيا را متفاوت تر از پيش روايت مي كند. مي توانيد بي آنكه زحمت حركتي را بدهيد، در يك لحظه ميهمان كسي در سوي ديگر دنيا باشيد، ارتباط داشته باشيد و بشناسيد. حالا ما از اين ميهماني مجازي چه استفاده اي مي كنيم؟ در دنيا يكي از خدمت هاي اينترنت، ارتباط محض است، اما همه تلاش مي كنند از راه اينترنت، يا فرهنگ تازه اي را درك كنند يا فرهنگ خودشان را به كسي يا جايي معرفي كنند. براي همين است كه تا حرفي به ذهن كسي مي رسد، تلاش مي كند پايگاهي اينترنتي بسازد و حرف هايش را بزند.
نكته بسيار و واژه ها، كوچك/حرف هايي نگفتني دارم
دوم: امام علي(ع) معتقد است كه آدم ها از چيزهايي كه نمي شناسند، مي ترسند. هر پديده اي هنگام ورودش به منطقه يا بخشي از دنيا ناشناخته است. اگر براي همه ناشناخته باشد، حس ترس يا نگراني در همه ايجاد مي شود و اگر گروهي آن را بشناسند، كمتر از ديگراني كه نمي شناسند، نگران مي شوند. ورود پديده هاي تازه، براي آدم هايي كه ديندار يا مذهبي هستند، به يك اندازه نگران كننده تر از ديگران است. آدم هاي عادي، با ديدن تازه ها اول به منافعشان فكر مي كنند و بعد به خطرهايي كه ممكن است از پديده تازه براي منافعشان پيش آيد، اما آدم هايي كه معتقدند، يك كار ديگر هم مي كنند؛ با شتاب، اعتقادشان را مرور مي كنند تا بفهمند كه پديده تازه با عقيده شان هماهنگ است يا نه. اگر به پاسخ درستي برسند(كه به صورت معمول، خيلي بعيد است) شانس آورده اند، اما اگر دچار ترديد شوند، يا پديده را كنار مي گذارند يا به جاي قانونگذاري تازه، تسليم قانون هاي تحميلي پديده مي شوند؛ مانند اينترنت كه امكاني براي ارتباط، دريافت خبرهاي تازه، پژوهش باشتاب، شناخت فرهنگ هاي گوناگون است و ريشه در فرهنگي ديگر دارد.
تو پشت پنجره/من پيچكي خفته در پياده رو
... و فكر مي كنم براي رسيدن به تو، نردبانم چند پله مي خواهد
سوم:گذشته ها كه امنيت كمتر از امروز بود، معتقد و با اعتماد به عمق حكمت خدا در حكم هاي شرعي، هنگام بيرون رفتن از خانه از همسر خود نظر مي پرسيد (يا حتي اجازه مي گرفت) و اين در مردان معتقد هم به صورت خودكار و زير سايه عاطفه متقابل وجود داشت. درستي يا اشتباهي اش را نمي گويم، مي گويم كه گذشته ها اين جوري بودند و بسياري هنوز هستند. حالا و در اين روزگار بعضي زنان و مردان فقط به هم خبر بيرون رفتن را مي دهند. تفاوت ها بسيار آرام و حلزوني رخ داده اند و ما هم آن قدر نازيبا و اهانت آميز بر اجازه گرفتن زنان از مردان تاكيد كرديم كه يك رابطه عاشقانه مبتني بر مفاهيم اعتقادي جانيفتاد و مقابل لج بازي فمنيستي قرار گرفت. از اين هم نگذريم كه احكام اسلام براي همسران با اين فرض است كه آدم ها مومن اند (ايمان را بي آزاري عاشقانه زيستن و مهرباني با همسر مي دانم)؛ يعني نه زن و نه شوهر از احكام هم و حتي از قدرت بدني يا عاطفي يا مالي خود سوءاستفاده نخواهد كرد... و تازه اگر اصل فرهنگ اهل بيت را بخوانيم، مي فهميم كه احكام هم براي زنان اند و هم براي مردان. زنان يا مرداني كه از احكام سواستفاده مي كنند، جايشان در بخش تعزير است! زنان قديم اجازه نمي گرفتند تا شان خودشان را خرد كنند يا ضعف شان را نشان دهند؛ هم عمل به حكمي ديني را تمرين مي كردند و هم مي خواستند كه هم  خانه شان را نگران نكنند. مي گفتند كه براي حضور و نگراني اش ارزش قائلند تا به بهانه گفتگويي كوتاه ابراز محبتي كنند تا نگاه عاشقانه ايي را هنگام خداحافظي حس كنند. تازه اين رسم مهربانانه كنار عادت هاي خوب ديگري مي ايستاد و مجموعه زندگي را شكل مي بخشيد كه در مجموع اسمش را وفاداري مي گذاريم. وفاداري پيوند قلب هاي آدم هارا محكم مي كرد وتا كسي در همسرش وفاداري را مي يافت به او اطمينان پيدا مي كرد. اطمينان امنيت مي آورد و امنيت سبب مي شد قديمي ها از زندگيشان لذت ببرند.
عشق بي دعوت من و تو رسيد/چشم هاي تو راست مي گفتند!
تا بعد: اينترنت، مانند بسياري از پديده هاي دنياي امروز، بومي ايران نيست. معناي حرفم شعارهاي مرسومي نيست كه دست آخر به فيلتر شدن مي رسند؛ نه تخصصش را دارم و نه خيالش را، اما يقين دارم همه باور كرده ايم كه تا امروز نتوانسته ايم متناسب فرهنگمان از اينترنت استفاده كنيم و اگر هم حركت هايي كرده ايم، منظم، برنامه ريزي شده و از سر شناخت نبوده اند. كافي است به سرگرداني امروز و بخش دردسر آفرين اينترنت نگاه كنيم. مهمترين نكته اين است كه هر پديده را در بستر زمانش ببينيم. به اين فكر كنيم كه بخش مهمي از شيوه استفاده از اينترنت را آداب امروزمان تشكيل داده است. يقين دارم اگر اينترنت در دوره پدران و مادران ما بود، شيوه هاي استفاده شان مناسب تر و اخلاقي تر مي شد.در بخش بعد، منظورم را بيشتر تشريح خواهم كرد و سعي خواهم كرد با تعادل، نمونه هايي را بگويم تا به ذهن هم نزديك تر شويم.

در شهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
علمي
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  در شهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |