جريان شناسي سياسي كشور در گفت وگو با سيدمرتضي نبوي - واپسين بخش
وزن كشي سياسي اصولگرايان
|
|
روز گذشته بخش اول گفتگو با سيدمرتضي نبوي، به چاپ رسيد. وي در بخش ابتدايي اين گفتگو ضمن تشريح فعاليت هاي سياسي احزاب در دهه ۶۰ و ۷۰ به نحوه شكل گيري حزب كارگزاران اشاره كرد و دلايل پيروزي جريان اصلاحات در دوم خرداد ۷۶ را مورد بررسي قرار داد.
تحليل انتخابات رياست جمهوري اخير، پيش بيني آينده جريانات سياسي كشور، تشريح گفتمان جديد اصول گرايي، بررسي وضعيت جبهه دموكراسي خواهي و چند سئوال شخصي مهمترين محورهاي بخش پاياني گفتگو با سيدمرتضي نبوي است كه از نظرتان مي گذرد.
*برخي تحليل گران بر اين باورند كه مردم آقاي هاشمي را نماد حفظ وضع موجود مي دانستند و احمدي نژاد را نماد تحول و از اين رو هر كس كه در مرحله دوم مقابل آقاي هاشمي قرار مي گرفت محكوم به پيروزي بود اين تحليل تا چه اندازه صحيح است؟
- براي همه كانديداها نمي توان اين حكم را صادر كرد، اگر نماد حركت افراطي اصلاح طلبي به مرحله دوم مي رفت مردم به او رأي نمي دادند چرا كه از آن جريان روبرگردانده بودند يعني اكثريت مردم اگر امر بين آقاي معين و آقاي هاشمي داير مي شد به سمت آقاي هاشمي مي رفتند چرا كه فكر مي كردند ايشان مملكت را به هم نمي ريزد و مقداري از مشكلات را حل مي كند. يعني اين حركتي از سوي مردم بود كه به طيف اصول گرا گرايش خود را نشان دادند. البته اين گرايش آنها به اصول گراياني بود كه هيچ گاه در قدرت به معني دولت نبودند و در دو پله قبلي اعتماد مردم را جلب كرده بودند.
* شوراي هماهنگي در دو انتخابات قبل با سياست چراغ خاموش خوب عمل كرد اما در انتخابات رياست جمهوري تكثر جدي پيدا كرد و نهايتاً جمع بندي بر آقاي لاريجاني بود و از آقاي احمدي نژاد هيچ جريان اصول گرايي حمايت نكرد.
- مي توانيد آراي آقاي احمدي نژاد را به حساب شوراي هماهنگي نگذاريد ولي به عنوان عضوي از جريان اصول گرا كه شكي در آن نيست.
* پس رابطه جريان اصول گرا با شوراي هماهنگي چيست؟
- شوراي هماهنگي همان طور كه از اسمش پيداست در يك هماهنگي يعني انتخابات شوراها و مجلس ايجاد شد. اگر شوراي هماهنگي انتخابات رياست جمهوري هم به كانديداي واحد مي رسيدند قطعاً باز هم اين جريان پيروز صحنه بود. نكته ديگر اينكه آقاي احمدي نژاد به طور مشخص از چهره هاي واقع اصول گرا بود چرا كه انتخابات شوراها را ايشان كليد زد و اجرا كرد.
البته درست است كه در مرحله اول احزاب از ايشان حمايت نكرد ولي در مرحله دوم همه در قالب اين جريان از ايشان حمايت كردند و به طور كلي نمي توان آقاي احمدي نژاد را از جريان اصول گرا تفكيك كرد.
* البته در مرحله دوم هم هيچ يك از كانديداهاي اصول گرا و حتي احزاب از آقاي احمدي نژاد به صراحت حمايت نكردند و برخي نيز مانند مؤتلفه، و شوراي هماهنگي هر دو كانديدا را مورد حمايت قرار دادند؟
- اگر هم اعلام رسمي نشد به خاطر تفاهمات صورت گرفته بوده ولي از سوي برخي جريانات مانند جامعه مهندسين، حمايت رسمي از آقاي احمدي نژاد اعلام هم شد.
البته اين اختلافات در مرحله اول و وزن كشي كه بين اصول گرايان صورت گرفت مي توانست منشاء يك شكست شود كما اينكه براي اصلاح طلبان در دور دوم شوراها رخ داد اما اين اتفاق براي اصول گرايان رخ نداد.
* چه طور ممكن است كه شوراي هماهنگي قبل از انتخابات به صورت غيررسمي تمام تلاش خود را كرد كه آقاي هاشمي وارد صحنه نشود اما در مرحله دوم صراحتاً از يكي از كانديداهاي خود مقابل آقاي هاشمي حاضر به حمايت نشدند؟
- اين نكته به اين برمي گردد كه مركزيت شوراي هماهنگي موفق شد كه هماهنگي را تا انتخابات حفظ كند و اين گونه مسائل هم جزو مسائل اختلافي بود و اگر در يك مجموعه، چند نفر تصميم گير باشند اين اختلافات بين رأس و بدنه به وجود مي آيد و روي اين قضيه تحليل خيلي مشخصي وجود ندارد.
* حالا فكر مي كنيد شوراي هماهنگي با اين تجربه انتخابات رياست جمهوري باز هم بتواند فعاليت خود را در آينده هم ادامه دهد؟
- من تصورم اين نيست كه با آن طيف گسترده و انسجام بتواند ادامه فعاليت دهد. ممكن است اكثريت قابل توجهي باز هم با هم هماهنگ شده و كار را پيش ببرند كه اين امر هنوز به طور كامل مشخص نيست.
* آقاي نبوي شما در جريان چپ بعد از سال ۷۶ به يك نوع استحاله قائل هستيد، من هم فكر مي كنم جريان اصول گرا هم بعد از ورود به شوراها و مجلس هفتم دچار نوعي استحاله شد و ديگر قائل به شعارهاي اقتصادي دهه ۶۰ مبني بر اقتصاد باز نبود بلكه اين بار شعار عدالت گرايي در مجلس هفتم در پيش گرفته شد و نماد اين جريان هم افرادي نظير آقاي توكلي بودند. از سوي ديگر سياست هاي شما در مواجهه با غرب و آمريكا هم سرسختانه تر شد يعني تقريباً گفتمان جريان چپ در دهه ۶۰ را اتخاذ كردند؟
- من بايد بخشي از مطالب شما را اصلاح كنم. جريان اصول گرا از نظر مواضع اقتصادي در يك مركز تعادل حركت كرده است و مانند جناح مقابل نوسان زيادي نداشته است كه مثلاً از چپ چپ به راست راست تغيير موضع دهد. ما اگر در دهه ۶۰ مي گفتيم اقتصاد دولتي نباشد به اين معنا نبود كه ما طرفدار اقتصاد سرمايه داري هستيم لذا در مجلس چهارم و پنجم هم وقتي احساس كرديم اگر برخي از كالاهاي اساسي به صورت كوپني در اختيار مردم قرار نگيرد، مردم با مشكل مواجه مي شوند بر خلاف اصرار آقاي هاشمي بر كوپني ماندن آن كالاها تأكيد كرديم. ما زمان جنگ هم نمي گفتيم هيچ كالايي نبايد كوپني شود بلكه مي گفتيم كالاهاي غيراساسي نيازي به كوپني شدن ندارند. ما با هر دو نوع اقتصاد سرمايه داري و دولتي مخالف بوديم و اعتقاد داشتيم اسلام خود چارچوب هايي دارد و عدالت در آن خيلي مهم است و اين بيان خود حضرت امام بود كه كارهايي كه مردم مي توانند بكنند دولت نكند و دولت به عنوان سياست گذار و حفظ كننده تعادل اقدام كند.
جريان اصول گرا از نظر مواضع اقتصادي در يك مركز تعادل حركت كرده است و مانند جناح مقابل نوسان زيادي نداشته است كه مثلاً از چپ چپ به راست راست تغيير موضع دهد. ما اگر در دهه ۶۰ مي گفتيم اقتصاد دولتي نباشد به اين معنا نبود كه ما طرفدار اقتصاد سرمايه داري هستيم
* اين گفتمان جديد اصول گرايي كه در حال حاضر جريان اصول گرا به آن معتقد است بر چه پايه هايي استوار است و با جريان مقابل خود چه تفاوت هايي دارد؟
- اولين ويژگي اين گفتمان، اعتقاد به هويت مستقل ايراني اسلامي است و جريان مقابل اين گفتمان هم مدرنيته و نفي دين و سنت در عرصه اجتماع است. دومين ويژگي، پايبندي به آزادي است اما آزادي مسئولانه كه پاسخگو و مسئول در مقابل خدا باشيم. ما به دموكراسي هم باور داريم اما قالب مردم سالاري ديني را به عنوان يك هويت مستقل پذيرفته ايم و جريان مقابل ما دموكراسي ليبرال است هرچند اين روزها به صورت مطلق دموكراسي بيان مي شود.
ديگر ويژگي گفتمان ما اعتماد به عدالت و رفع فقر و فساد و تبعيض است. ما آزادي و عدالت را در مقابل هم نمي بينيم. يك تعبير زيبايي هم وجود دارد كه «عدالت، آزادي به نظم درآمده است.»
در مورد توسعه هم ديدگاه ما مغاير با ديدگاه غربي است. ما توسعه را رشد و تعالي هم در جهت مادي و هم در جهت معنوي مي دانيم در حالي كه توسعه آنها يك بعدي است.
ما به اصلاحات درون ساختار معتقديم. دين را در حوزه اجتماعي مؤثر و كارآمد مي دانيم ولي جريان مقابل ما دين را به تبع از مدرنيته در عرصه خصوصي مؤثر مي داند.
در عرصه سياست خارجي دكترين ما تعامل مثبت و سازنده است. كليه موارد فوق گفتمان غالب اصول گرايان است اما اگر بتوانند گفتمانشان را شفاف كنند و وحدت و انسجام جديدي به دست آورند، مِي تواند به فعاليت خود به همراه دولت و مجلس ادامه دهد. البته برخي از طيف هاي درون اصول گرا هم ممكن است علي رغم اعتقاد به گفتمان فوق، اختلاف سليقه هايشان باعث شود مسير جدايي را طي كنند و هم در جريان اصول گرا، گستردگي گذشته را نداشته باشيم ولي جريان غالب با همين گفتمان ادامه فعاليت دهد.
* آينده جريان سياسي كشور به ويژه جريان اصلاحات را چگونه پيش بيني مي كنيد؟
- به نظر مي رسد دو جريان عمده موجود كه از زمان حضرت امام (ره) شكل گرفتند ادامه حيات بدهند، بخشي از اين جريان كه در چارچوب خط نظام و امام ادامه فعاليت مي دهند در مجمع روحانيون و حزب اعتماد ملي ادامه فعاليت مي دهند.
جريان اصول گرا هم علي رغم اختلافات دروني شان ادامه حيات خواهند داد و طيف بندهاي آنها هم در مجلس منعكس شده است.
يك جريان سومي هم هست كه از قبل از انقلاب هم بوده كه در دهه اول بروز نداشت اما در دهه دوم ظهور پيدا كرد كه نام خود را دموكراسي خواه گذاشته اند.
اين جريان از زمان مشروطيت شكل گرفت و به دنبال حاكم كردن جريان مدرنيته در ايران هستند و طرفداران آنها بيشتر در اقشار دانشگاهي است و در ميان مردم كمتر طرفدار دارند. آنان اعتقاد دارند جدايي ميان سنت و مدرنيته بايد به نفع مدرنيته تمام شود و در سال ۷۶ هم مي خواستند جريان اصلاحات را استحاله كنند كه جامعه به اين جريان پاسخ منفي داده است.
* فكر مي كنيد اين جريان در موضع اپوزيسيون قرار دارد؟
- قاعدتاً شعارها و گفتمان آنها در ساختار قانون اساسي ما نمي گنجد و فعلاً در موضع اپوزيسيون قرار دارند.
* البته به نظر مي رسد مجموعه نظام قصد دارد اين مجموعه در چارچوب فعلي نظام به فعاليت ادامه دهد؟
- اين امر به خود آنها بستگي دارد. اگر آنها تصميم بگيرند بر راه قبلي شان يعني افراط و راديكاليسم تأكيد كنند و دموكراسي خواهي را به عنوان مطلقش يعني وجه مشتركشان با ملي مذهبي ها و سكولارها دنبال كنند كه در آن صورت اپوزيسيون مقابل ساختار خواهند شد ولي اگر دست به اصلاحات مواضع زده و به اصول لايتغير قانون اساسي اذعان كنند در آن صورت براي آنها مشكلي وجود نخواهد داشت.
البته ناگفته نماند كه اختلافات داخلي هم به صورت جدي در ميان اين جبهه وجود دارد.
* به نظر مي رسد اختلافات داخلي اصول گرايان هم جدي تر شده و از اختلاف سليقه پا فراتر گذاشته؟
- اختلاف درون اصول گرايان بروز خارجي پيدا كرده و در انتخابات رياست جمهوري نمونه بارز آن را شاهد بوديم. خيلي روشن نيست كه جهت گيري هاي درون اين جبهه به چه شكل پيش خواهد رفت ولي قطعاً همه آنها قائل به گفتمان مشترك اصول گرايي هستند.
* آقاي نبوي، چند سؤال خصوصي؛ مردم دوست دارند بدانند نماينده قبلي شان در مجلس، امروز به چه كاري مشغول است. خيلي ها انتظار داشتند شما در دولت پست هاي اجرايي بگيريد ولي گويا شما عزم به كار ديگري داريد؟
- خدمتگزار قبلي مردم در كسوت نمايندگي، در حال حاضر عضو تشخيص مصلحت نظام است و به عنوان يكي از سه عضو كميسيون نظارت اين مجمع براي نظارت بر سياست هاي كلي در امر برنامه و بودجه فعاليت دارد، مديرمسئول روزنامه رسالت هم هستم ولي اين قضيه وقت چنداني از من نمي گيرد. بعد از مجلس پنجم ترجيح دادم از تجربياتم استفاده كرده و بيشتر به كارهاي فكري و مطالعاتي بپردازم. فكر مي كنم با تجربه اي كه دارم با اين كار بيشتر مي توانم در خدمت مردم و نظام باشم.
* پس كماكان قصد ورود به عرصه اجرايي را نداريد؟
- به طور اوليه سليقه خودم اين است كه وارد عرصه امور اجرايي نشوم ولي ما يك مسئوليتي هم داريم و اگر جايي مكلف باشيم كه كاري را انجام دهيم، ممكن است از باب زمين نهادن آن وظيفه، آن كار را انجام دهيم. من ترجيح مي دهم افراد جوان تر و پرانرژي تر وارد عرصه اجرا شوند.
* خبري منتشر شد كه وظيفه هدايت فكري و نقد دروني جريان اصول گرا به شما سپرده شده است.
- آن خبر بيشتر خبري سايتي و جرياني بود. من چنين مسئوليتي ندارم اما صحنه سياسي را نگاه مي كنيم و اگر احساس كنيم جايي بايد نقد ناصحانه داشته باشيم يا حمايت كنيم ورود خواهيم داشت.
|