دانشجويان براي تامين مخارج تحصيل استثمار مي شوند
جيب هايي پر از خالي
|
|
عكس:گلناز بهشتي
رويا ملكي
روزي قرار بود آنها متوجه هيچ چيز نباشند. به هيچ چيزي فكر نكنند به جز درس و استاد و دانشگاه. سرشان را بالا بگيرند كه بهترين لحظات عمرشان را در راهي سپري مي كنند كه همه اش به درس و كلاس و كتاب ختم مي شود. دور كارهاي شطرنجي را خط قرمز كشيده اند و دانشجو شده اند.
قرار شد سر كلاس به سبد خانواده و دوتا كردن پول هاي جيبشان فكر نكنند؛ به قيمت دلار و بنزين و اجاره خانه هاي نوساز و كلنگي.
حالا ديگر خانواده و جامعه روي آنها حساب ديگري باز كرده اند، ولي آنها تازه اول راه ايستاده اند. بي حرمتي مي بينند تا كاري پيدا كنند. تنها يك كار نه در خور شأنشان، فقط براي امرار معاش. قرار بود آنها اينجا در دانشگاه فكر نكنند به دغدغه هاي جواني شان كه پشت اين همه درگيري فكري خرد مي شوند. فكر نكنند كه كوچك مي شوند و دغدغه هايشان فراموش. فكر كنند كه هنوز لقب دانشجويي را يدك مي كشند. قشر روشنفكر جامعه نفس مي كشند، اما به سختي، قدم مي زنند، اما سنگين، تكراري و از سر خستگي، ولي آنها دانشجو هستند. باهويت و بي دغدغه. دغدغه هزينه هاي روزمره شهريه هاي اجباري و اجاره هايي كه دانشجو و غير نمي شناسند.
آنها دانشجو هستند. بي درآمد و پركار. كارهايي كه شبانه انجام مي دهند. كارهايي كه حتي نمي خواهند نامش را بگويند. از فروختن گل هاي مريم در چهارراه تا پاك كردن شيشه خودروهاي پشت چراغ، ولي هنوز دانشجو هستند؛ سربلند و با هويتي بي چارچوب. يكي - دو ترم كه از درس خواندنشان مي گذرد، اجبار حكم مي كند به فكر كار كردن و پول درآوردن باشند؛ كارهايي در خور يا به درد نخور كه بتوانند حداقل هاي زندگي دانشجويي را تامين كنند.
براي پيدا كردن يك كار دانشجويي مناسب به هزار علامت سؤال جواب مي دهند و فكر مي كنند چه زماني از آنها مي گيرد؟ چقدر به تجربه هايشان افزون مي كند؟ چه سختي هايي درپي دارد؟ اصلا چقدر پول گيرشان مي آيد؟ و آخر براي آنها شغل مناسبي محسوب مي شود يا نه؟ اما زندگي خرج دارد، آن هم زندگي دانشجويي پر شده از خريد كتاب و كپي جزوه و سي دي و مقاله و... .
يكي تدريس خصوصي مي كند و ساعت ها يك مسئله فيزيك را توضيح مي دهد و ديگري به طراحي سايت مي انديشد؛ آن هم دراين بازار پر از دست و شلوغ. آن يكي ويزيتور مي شود و صبح تا صبح حساب مي كند چه درصدي گيرش مي آيد و يكي كتاب هايش را پهن مي كند روي ميز پشت در اتاق رئيس و منشي گري مي كند و ديگري كه شب و روزش و تمام انگشت هايش گم شده از بس تايپ مي كند و تحقيق و ترجمه و آخري ها هم كشيده مي شوند به فعاليت هاي بازاريابي هرمي كه مشروطي درپي دارد و گاه قيد تحصيل.
راهي كه بعد از به در بسته خوردن براي كار باز مي شود و آنها زندگي، تحصيل و همه آبرويشان را گرو مي گذارند براي يك اتفاق يا يك معجزه شايد.
آنها جورچين مي كنند، تمام هزاران راه رفته و نرفته را و آخر سر مي گويند اين هم روي همه. خجالت دست دراز كردن جلو پدر و مادر، خجالت از همكلاسي ها و هم دانشگاهي ها، خجالت از تمام پول هاي قرض كرده و پس نداده و اين راهي است كه مي تواند آرزوي هر دانشجويي را به قهقهرا بكشد. به هر حال امرار معاش دانشجو، حلقه مفقوده تحصيل و زندگي دانشجويي است كه هر چه زمان مي گذرد، شكل ناهنجارتري به خود مي گيرد.
حميد اشرفي- كارشناس مسائل دانشجويي- معتقد است: تامين مخارج تحصيل بزرگ ترين دغدغه فكري دانشجويان را تشكيل مي دهد، مخصوصا دانشجوياني كه از طبقه كارگر وارد دانشگاه ها مي شوند. هزينه هاي سنگين اجاره اي، خوابگاه و تهيه خوراك و پوشاك در شرايطي كه دانشجو از نظر مالي مستقل نيست و از خود توليد ندارد، يكي از مشكلات عديده اين قشر است .
وي مي گويد: خانواده ها به عنوان پشتوانه مالي گاهي دستخوش اقتصاد بيمار شده و توانايي پشتيباني از فرزندان خود را ندارند. نتيجه اين فقر، ترك تحصيل دانشجو است كه در اين ميان استعدادهاي درخشاني از بين مي روند و از درون آنها نيروهاي كار استثمار شده و نيروي انساني تازه نفس زاييده مي شود.
اشرفي با اشاره به گونه دوم دانشجويان غيرمرفه ادامه مي دهد: باوجود تمام محدوديت ها باز هم عده اي ناچيز از دانشجويان با غلبه بر موانع بيشماري كه جامعه مقابلشان قرار داده است، وارد دانشگاه مي شوند و اين بار با افسردگي ناشي از فقر و تحقير آن، دچار افت تحصيلي شده و ناچار به ترك تحصيل و در موارد حادتر خودكشي مي شوند.
اين كارشناس مسائل دانشجويي افزود: در اين ميان گروهي استفاده گر، سعي به بهترين استفاده از اين فاجعه دارند و با شروع هر ترم، انواع و اقسام آگهي هاي كار دانشجويي را بر در و ديوار دانشگاه ها آويزان مي كنند و دانشجويان تحت فشار را وسوسه به اين بيگاري مي كنند؛ ساعت ها كار با ارزش در مقابل دستمزدي ناچيز.
وي با تاكيد بر نبود قوانين مناسب حمايتي براي كار دانشجويي اظهار داشت: نكته مهم اين است كه هيچ قانوني در خصوص كار دانشجويي در دانشگاه يا بيرون از آنجا وجود ندارد و هيچ يك از اين آگهي ها از دستمزد پرداختي چيزي نمي نويسند. بسياري از دانشجويان به مدت يك ترم بيگاري مي كنند و در آخر متوجه مي شوند كه در مقابل ساعتي
500 تومان كار كرده اند كه آن هم پس از چند ماه نصيبشان مي شود.
وي افت تحصيلي را پيامد اينگونه كارها خواند و گفت: حجم سنگين كار، ديگر فرصتي براي مطالعه و پيشرفت تحصيلي باقي نمي گذارد و اكثر اين كارها، وظايف خدماتي است كه بي ارتباط با رشته تحصيلي دانشجو است و خلاقيت وي را از بين مي برد.
اشرفي همچنين با اشاره به بكارگيري دانشجويان در كارهاي خدماتي داخل دانشگاه، به عنوان كار دانشجويي افزود: همچنين در مواقعي مسئولان دانشگاه ها با آگاهي از مشكلات اقتصادي دانشجويان، وظايفي كه بايد با استخدام نيروي كار و بستن قرارداد كار با دستمزد معين انجام دهند را با صرف كمتر از يك دهم حقوقي كه به يك كارمند پرداخته مي شود به بهانه طرح كار دانشجويي انجام مي دهند. براي مثال بسياري از دانشجويان ارشد، كلاس هاي حل تمرين را با دريافت ساعتي 500 تومان برگزار مي كنند در حالي كه اين مقدار در مقايسه با كلاس هاي خصوصي خارج از دانشگاه بسيار ناچيز است.
به هر حال باوجود تمام آگاهي ها از ماهيت شغل موقتي كه براي دانشجو پيش مي آيد، بازهم عده اي از دانشجويان به ناچار مجبورند براي تامين اندكي از مايحتاج مورد نيازشان به كار دانشجويي بپردازند.
اين در حالي است كه همكلاسي هاي مرفه آنها با در اختيار داشتن امكانات وسيع مالي از نظر تحصيل موفق تر و از نظر جسمي و رواني در وضعيت بهتري قرار دارند.
ارائه وام هاي شهريه دانشجويي با شرايط دشوار و با محدوديت زياد، به كارگرفتن دانشجويان در كارهاي دانشگاه از قبيل كار در كتابخانه و... و نبود كار مناسب درخورشأن دانشجو و متناسب با وقت او، همگي عللي مي شود تا معلول بيگاري دانشجويي را پديد آورد.
شرايط كار
ارديبهشت ماه سال گذشته جشنواره اي در تهران برگزار شد كه به طرح هاي سبك و كار دانشجويي اختصاص داشت. در اين جشنواره كه دو روز ادامه داشت، نكات مختلفي درباره كار دانشجويي مطرح شد. در هر صورت اينگونه جشنواره ها اگر به يافتن مشاغل مناسب براي دانشجويان منجر شوند، كاركردي مناسب دارند وگرنه دور هم جمع شدن و از وضعيت موجود سخن گفتن و آنچه همه مي دانند را تكرار كردن، سودي به حال هيچ كس ندارد. براي آنكه شغلي مناسب دانشجويان بيابيم بايد چند نكته مورد توجه قرار گيرد. اول اينكه زمان اين كارها به گونه اي باشد كه به ساعات درسي و استراحت دانشجويان آسيب نرساند.دوم اينكه كاري كه دانشجو به آن مشغول مي شود بايد جايگاه و شأنيت او را دچار خدشه نسازد و اعتماد به نفس را از بين نبرد.سوم اينكه براي دانشجوياني كه در سال هاي بالا و نزديك به پايان دوران تحصيل درس مي خوانند، بايد كاري وجود داشته باشد كه متناسب با رشته تحصيلي آنها باشد و بتواند آنها را براي ورود جدي به بازار كار در آينده اي نزديك آماده سازد.بايد توجه داشت براي آنكه يك دانشجو بتواند دوران تحصيل خود را به پايان برساند پول زيادي از خزانه دولت صرف مي شود. در اين حالت اگر يك دانشجو در سال هاي پاياني ناگزير به ترك تحصيل شود، نه تنها جامعه در آينده از يك نيروي كار ماهر و باسواد محروم مي شود كه تمام هزينه اي كه تاكنون كرده است نيز بي موضوع خواهد شد.
|