چهارشنبه ۲۸ دي ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۲
دانشجويان براي تامين مخارج تحصيل استثمار مي شوند
جيب هايي پر از خالي
000354.jpg
عكس:گلناز بهشتي
رويا ملكي
روزي قرار بود آنها متوجه هيچ چيز نباشند. به هيچ چيزي فكر نكنند به جز درس و استاد و دانشگاه. سرشان را بالا بگيرند كه بهترين لحظات عمرشان را در راهي سپري مي كنند كه همه اش به درس و كلاس و كتاب ختم مي شود. دور كارهاي شطرنجي را خط قرمز كشيده اند و دانشجو شده اند.
قرار شد سر كلاس به سبد خانواده و دوتا كردن پول هاي جيبشان فكر نكنند؛ به قيمت دلار و بنزين و اجاره خانه هاي نوساز و كلنگي.
حالا ديگر خانواده و جامعه روي آنها حساب ديگري باز كرده اند، ولي آنها تازه اول راه ايستاده اند. بي حرمتي مي بينند تا كاري پيدا كنند. تنها يك كار نه در خور شأنشان، فقط براي امرار معاش. قرار بود آنها اينجا در دانشگاه فكر نكنند به دغدغه هاي جواني شان كه پشت اين همه درگيري فكري خرد مي شوند. فكر نكنند كه كوچك مي شوند و دغدغه هايشان فراموش. فكر كنند كه هنوز لقب دانشجويي را يدك مي كشند. قشر روشنفكر جامعه نفس مي كشند، اما به سختي، قدم مي زنند،  اما سنگين، تكراري و از سر خستگي، ولي  آنها دانشجو هستند. باهويت و بي دغدغه. دغدغه هزينه هاي روزمره شهريه هاي اجباري و اجاره هايي كه دانشجو و غير نمي شناسند.
آنها دانشجو هستند. بي درآمد و پركار. كارهايي كه شبانه انجام مي دهند. كارهايي كه حتي نمي خواهند نامش را بگويند. از فروختن گل هاي مريم در چهارراه تا پاك كردن شيشه  خودروهاي پشت چراغ، ولي هنوز دانشجو هستند؛ سربلند و با هويتي بي چارچوب. يكي - دو ترم كه از درس خواندنشان مي گذرد، اجبار حكم مي كند به فكر كار كردن و پول درآوردن باشند؛ كارهايي در خور يا به درد نخور كه بتوانند حداقل هاي زندگي دانشجويي را تامين كنند.
براي پيدا كردن يك كار دانشجويي مناسب به هزار علامت سؤال جواب مي دهند و فكر مي كنند چه زماني از آنها مي گيرد؟ چقدر به تجربه هايشان افزون مي كند؟ چه سختي هايي درپي دارد؟ اصلا چقدر پول گيرشان مي آيد؟ و آخر براي آنها شغل مناسبي محسوب مي شود يا نه؟ اما زندگي خرج دارد، آن هم زندگي دانشجويي پر شده از خريد كتاب و كپي جزوه و سي دي و مقاله و... .
يكي تدريس خصوصي مي كند و ساعت ها يك مسئله فيزيك را توضيح مي دهد و ديگري به طراحي سايت مي انديشد؛ آن هم دراين بازار پر از دست و شلوغ. آن يكي ويزيتور مي شود و صبح تا صبح حساب مي كند چه درصدي گيرش مي آيد و يكي كتاب هايش را پهن مي كند روي ميز پشت در اتاق رئيس و منشي گري مي كند و ديگري كه شب و روزش و تمام انگشت هايش گم شده از بس تايپ مي كند و تحقيق و ترجمه و آخري ها هم كشيده مي شوند به فعاليت هاي بازاريابي هرمي كه مشروطي درپي دارد و گاه قيد تحصيل.
راهي كه بعد از به در بسته خوردن براي كار باز مي شود و آنها زندگي، تحصيل و همه آبرويشان را گرو مي گذارند براي يك اتفاق يا يك معجزه شايد.
آنها جورچين مي كنند، تمام هزاران راه رفته و نرفته را و آخر سر مي گويند اين هم روي همه. خجالت دست دراز كردن جلو پدر و مادر، خجالت از همكلاسي ها و هم دانشگاهي ها، خجالت از تمام پول هاي قرض كرده و پس نداده و اين راهي است كه مي تواند آرزوي هر دانشجويي را به قهقهرا بكشد. به هر حال امرار معاش دانشجو، حلقه مفقوده تحصيل و زندگي دانشجويي است كه هر چه زمان مي گذرد، شكل ناهنجارتري به خود مي گيرد.
حميد اشرفي- كارشناس مسائل دانشجويي- معتقد است: تامين مخارج تحصيل بزرگ ترين دغدغه فكري دانشجويان را تشكيل مي دهد، مخصوصا دانشجوياني كه از طبقه كارگر وارد دانشگاه ها مي شوند. هزينه هاي سنگين اجاره اي، خوابگاه و تهيه خوراك و پوشاك در شرايطي كه دانشجو از نظر مالي مستقل نيست و از خود توليد ندارد، يكي از مشكلات عديده اين قشر است .
وي مي گويد: خانواده ها به عنوان پشتوانه مالي گاهي دستخوش اقتصاد بيمار شده و توانايي پشتيباني از فرزندان خود را ندارند. نتيجه اين فقر، ترك تحصيل دانشجو است كه در اين ميان استعدادهاي درخشاني از بين مي روند و از درون آنها نيروهاي كار استثمار شده و نيروي انساني تازه نفس زاييده مي شود.
اشرفي با اشاره به گونه دوم دانشجويان غيرمرفه ادامه مي دهد: باوجود تمام محدوديت ها باز هم عده اي ناچيز از دانشجويان با غلبه بر موانع بيشماري كه جامعه مقابلشان قرار داده است، وارد دانشگاه مي شوند و اين بار با افسردگي ناشي از فقر و تحقير آن، دچار افت تحصيلي شده و ناچار به ترك تحصيل و در موارد حادتر خودكشي مي شوند.
اين كارشناس مسائل دانشجويي افزود: در اين ميان گروهي استفاده گر، سعي به بهترين استفاده از اين فاجعه دارند و با شروع هر ترم، انواع و اقسام آگهي هاي كار دانشجويي را بر در و ديوار دانشگاه ها آويزان مي كنند و دانشجويان تحت فشار را وسوسه به اين بيگاري مي كنند؛ ساعت ها كار با ارزش در مقابل دستمزدي ناچيز.
وي با تاكيد بر نبود قوانين مناسب حمايتي براي كار دانشجويي اظهار داشت: نكته مهم اين است كه هيچ قانوني در خصوص كار دانشجويي در دانشگاه يا بيرون از آنجا وجود ندارد و هيچ يك از اين آگهي ها از دستمزد پرداختي چيزي نمي نويسند. بسياري از دانشجويان به مدت يك ترم بيگاري مي كنند و در آخر متوجه مي شوند كه در مقابل ساعتي
500 تومان كار كرده اند كه آن هم پس از چند ماه نصيبشان مي شود.
وي افت تحصيلي را پيامد اينگونه كارها خواند و گفت: حجم سنگين كار، ديگر فرصتي براي مطالعه و پيشرفت تحصيلي باقي نمي گذارد و اكثر اين كارها، وظايف خدماتي است كه بي ارتباط با رشته تحصيلي دانشجو است و خلاقيت وي را از بين مي برد.
اشرفي همچنين با اشاره به بكارگيري دانشجويان در كارهاي خدماتي داخل دانشگاه،  به عنوان كار دانشجويي افزود: همچنين در مواقعي مسئولان دانشگاه ها با آگاهي از مشكلات اقتصادي دانشجويان، وظايفي كه بايد با استخدام نيروي كار و بستن قرارداد كار با دستمزد معين انجام دهند را با صرف كمتر از يك دهم حقوقي كه به يك كارمند پرداخته مي شود به بهانه طرح كار دانشجويي انجام مي دهند. براي مثال بسياري از دانشجويان ارشد، كلاس هاي حل تمرين را با دريافت ساعتي 500 تومان برگزار مي كنند در حالي كه اين مقدار در مقايسه با كلاس هاي خصوصي خارج از دانشگاه بسيار ناچيز است.
به هر حال باوجود تمام آگاهي ها از ماهيت شغل موقتي كه براي دانشجو پيش مي آيد، بازهم عده اي از دانشجويان به ناچار مجبورند براي تامين اندكي از مايحتاج مورد نيازشان به كار دانشجويي بپردازند.
اين در حالي است كه همكلاسي هاي مرفه آنها با در اختيار داشتن امكانات وسيع مالي از نظر تحصيل موفق تر و از نظر جسمي و رواني در وضعيت بهتري قرار دارند.
ارائه وام هاي شهريه دانشجويي با شرايط دشوار و با محدوديت زياد، به كارگرفتن دانشجويان در كارهاي دانشگاه از قبيل كار در كتابخانه و... و نبود كار مناسب درخورشأن دانشجو و متناسب با وقت او، همگي عللي مي شود تا معلول بيگاري دانشجويي را پديد آورد.

شرايط كار
ارديبهشت ماه سال گذشته جشنواره اي در تهران برگزار شد كه به طرح هاي سبك و كار دانشجويي اختصاص داشت. در اين جشنواره كه دو روز ادامه داشت، نكات مختلفي درباره كار دانشجويي مطرح شد. در هر صورت اينگونه جشنواره ها اگر به يافتن مشاغل مناسب براي دانشجويان منجر شوند، كاركردي مناسب دارند وگرنه دور هم جمع شدن و از وضعيت موجود سخن گفتن و آنچه همه مي دانند را تكرار كردن، سودي به حال هيچ كس ندارد. براي آنكه شغلي مناسب دانشجويان بيابيم بايد چند نكته مورد توجه قرار گيرد. اول اينكه زمان اين كارها به گونه اي باشد كه به ساعات درسي و استراحت دانشجويان آسيب نرساند.دوم اينكه كاري كه دانشجو به آن مشغول مي شود بايد جايگاه و شأنيت او را دچار خدشه نسازد و اعتماد به نفس را از بين نبرد.سوم اينكه براي دانشجوياني كه در سال هاي بالا و نزديك به پايان دوران تحصيل درس مي خوانند، بايد كاري وجود داشته باشد كه متناسب با رشته تحصيلي آنها باشد و بتواند آنها را براي ورود جدي به بازار كار در آينده اي نزديك آماده سازد.بايد توجه داشت براي آنكه يك دانشجو بتواند دوران تحصيل خود را به پايان برساند پول زيادي از خزانه دولت صرف مي شود. در اين حالت اگر يك دانشجو در سال هاي پاياني ناگزير به ترك تحصيل شود، نه تنها جامعه در آينده از يك نيروي كار ماهر و باسواد محروم مي شود كه تمام هزينه اي كه تاكنون كرده است نيز بي موضوع خواهد شد.

كوتاه
مشكلات دوران بلوغ
رويا راوري- روز دوشنبه قسمت اول گزارشي را خوانديد كه به بلوغ زودرس و مسائل پيرامون آن مي پرداخت . اكنون بخش پاياني اين گزارش از نظرتان مي گذرد. در قسمت اول ،سخن به بي اطلاعي نوجوانان از مسائل دوران بلوغ رسيده بود.
مبرم معتقد است: اين افراد در آينده اي نه چندان دور- زماني كه تشكيل خانواده مي  دهند و مسئوليت جديدي را در صحنه خانواده بايد بپذيرند- مطمئنا نمي توانند به خوبي وظايف خود را در قبال آنان ايفا كنند. همچنين مشكلاتي در روابط متقابل آنان با ديگر اعضاي خانواده بروز مي كند.
در نتيجه، شبكه ارتباطي خانواده دچار آسيب هاي جدي و فراوان مي شود. از ديگر سو بلوغ زودرس در دختران براي بسياري از خانواده ها نگران كننده و حتي يك مشكل محسوب مي شود.
نگراني اين والدين از اين جهت است كه فرزندان آنها با بزرگ تر از خود معاشرت مي كنند و اين باعث محروم ماندن آنان از روابط نزديك با همسالان خود مي شود.مبرم چنين مي گويد: والدين بايد اين مسئله را درنظر داشته باشند كه بلوغ زودرس ممكن است به آنان ارزش و اهميت بيشتري در ميان همسالان خود بدهد و به همين دليل روابط اجتماعي بهتري را مي توانند برقرار كنند.
والدين در چنين موقعيت هايي بايد در جهت دادن اطلاعات كافي و صحيح بدون هيچ پرده پوشي تلاش كنند و راه را براي از بين بردن كشمكش هاي مختلف و اتلاف نيروي رواني و عدم ايجاد حس حقارت در آنان هموار كنند.
دكتر اصلان ضرابي روانپزشك رفتار والدين در اين دوران حساس را چنين توصيف مي كند: اولين گام براي ارتباط با نوجوانان، پذيرش آنهاست. بايد نوجوانان را با همه كاستي ها و كمي هايشان قبول داشت. بايد كاستي هاي رفتاري آنها را همچون نقاط قوت و توانايي شان پذيرفت و نوجوان را به عنوان فردي كه داراي استقلال، سليقه هاي خاص و عقايد قابل ارائه است، پذيرفت. بايد احساسات نوجوان را قبول كرد و اعتماد به نفس او را با تقدير از كارهاي پسنديده اش بالا ببريم. بايد آنها را درك كرد و نسبت به عقايدشان بي اهميت نبود.
در اين زمينه بايد به عقيده و نظر احترام گذاشت و با كمترين ناراحتي يا بروز رفتارهاي هيجاني به پذيرش يا رد عقيده او اقدام كرد. ارتباط را دوطرفه كنيد. از دادن پند و اندرز مستقيم به او خودداري كنيد. مقداري آزادي عمل به نوجوانتان بدهيد و براي ارتباط با او وقت كافي بگذاريد.
اختلاف بلوغ زودرس در دو جنس
به اعتقاد مبرم در هر دو جنس ( پسران و دختران) اين جهش حدود چهار سال و نيم به طول مي انجامد. هنگامي كه تظاهرات بلوغ از هنجارهاي گروهي منحرف مي شود، به وحشت مي افتند و عزت نفس آنها خدشه دار مي شود.
يكي از دلايل نگرش منفي دختران به تظاهرات بلوغ، عقايد منفي ديگران در اين مورد است. اگر والدين و دوستان طوري با او رفتار كنند كه گويي به خاطر دردسري كه دچارش شده است، نياز به همدردي دارد، او واكنش منفي و بدي را نشان خواهد داد، اما در صورت برخورد معقولانه والدين، بسياري از واكنش هاي منفي دختران به ظهور بلوغ، از بين مي رود يا كمتر مي شود. اين مورد در پسران باعث مي شود خود را جلوتر از همسالان بدانند و رفتارهاي آمرانه و برتري طلبي داشته باشند. اين رفتارها باعث مي شود انعطاف ناپذير و يك دنده برخورد كنند و به سختي قادر به همسان سازي خود با همسالان شوند.
درواقع تجربيات دست اندركاران اصول تعليم و تربيت مويد آن است كه معمولا دخترها از بلوغ زودرس رنج مي برند و احساس ناراحتي مي كنند و سعي دارند حتي المقدور اين موضوع را از ديگران مخفي نگه دارند، در حالي كه پسران نوجوان برعكس دختران، از بلوغ زودرس استقبال مي كنند و با نوعي غرور و شعف با ديگران از آن گفت وگو مي كنند.
به طور كلي تاثيرات بلوغ زودرس در پسران بيشتر از دختران است. شايد يكي از علل مهم آن، اين است كه جامعه به بلوغ پسران نوجوان بيشتر توجه مي كند و در اين توجه كمتر ابهامي وجود دارد.
بنابراين دختران و پسران نسبت به بلوغ زودرس، واكنش هاي يكساني از خود نشان نمي دهند.

نگاه
شغل دانشجويي
سهراب نيكخواه
۱ - آغاز دوران جواني همزمان است با تكامل حس استقلال طلبي؛ حسي كه از دوران نوجواني كم كم به وجود مي آيد و شكل مي گيرد. دقيقا در همين زمان است كه فرد پس از تحمل مشقات فراوان و دردسرهاي گوناگون، وارد دانشگاه مي شود. اينكه چرا تقريبا همه جوانان كشور علاقه مند به حضور در دانشگاه هستند، موضوعي جداگانه است، ولي در هر صورت عده اي وارد دانشگاه مي شوند. فرقي نمي كند دولتي يا آزاد؛ در هر حال دانشگاه پول لازم دارد و جدا از آن، آدم زنده هم خرج دارد. در اين دوران كه بيشتر خانواده ها براي تامين مخارج روزانه و عادي خود دچار مشكلات فراواني هستند، افزايش يك بار بر دوش اقتصاد نيمه جان خانواده چندان اخلاقي به نظر نمي رسد. از همين روست كه دانشجو در فاصله كوتاهي از آغاز دوران تحصيل به فكر يافتن يك كار نيمه وقت مي افتد؛ كاري كه هم خرج تحصيل او را تامين كند و هم بتواند به گذران زندگي او در شهري بزرگ كمك كند. در اين ميان، هستند جواناني كه مجبور به تامين بخشي از هزينه هاي خانواده نيز هستند. به اين ترتيب كار دانشجويي شكل مي گيرد. همه ما دوستاني داشته و داريم كه همزمان با تحصيل كار مي كنند؛ پيك موتوري، پيتزافروشي، ويزيتوري و... . دانشجويان كار مي كنند، هر روز بيشتر از ديروز. آنقدر كار مي كنند كه گاهي ديگر نمي توانند درس بخوانند. آنها ديگر دانشجو نيستند. وارد بازار كار شده اند و به دنبال شغل هستند؛ شغلي كه بتواند درآمد كافي داشته باشد.
۲ - در همه جاي دنيا دانشجويان به هنگام تحصيل كار مي كنند. بسياري از كساني كه در اغذيه فروشي ها كار مي كنند، دانشجو هستند؛ دانشجوياني كه براي گذران زندگي نيازمند پول هستند و البته نمي خواهند تحصيل را رها كنند. تفاوت كار آنها با كار دانشجويان ايراني در چند چيز است:
اول- در آنجا دانشجويان، نيمه وقت كار مي كنند و از ابتدا هم به صورت پاره وقت استخدام مي شوند، اما در ايران كار، كم كم فرصت تحصيل و حتي حضور در سر كلاس درس را هم از دانشجو مي گيرد. كار نيمه وقت اينجا مفهوم چنداني ندارد؛ اگر به صاحبكار بگويي نيمه وقت مي تواني كار كني، قبولت نمي كند، پس مجبوري تمام وقت استخدام شوي. در ابتدا مي توان هر دو را با هم داشت؛ هم دانشگاه و هم كار، اما پس از مدتي جوان خسته مي شود و صاحبكار هم بناي ناسازگاري مي گذارد؛ يكي بايد به نفع ديگري از صحنه بيرون برود.
دوم- در ايران، صنعت با دانشگاه ارتباط اساسي و چنداني ندارد و دانشجو مجبور است تا پايان دوران تحصيل به مشاغلي كه ارتباطي با رشته تحصيلي اش ندارد، بپردازد. اين امر سبب مي شود پس از مدتي فرد نتواند در هر دو عرصه، فعال باشد. به عنوان مثال جواني كه سال آخر رشته مهندسي برق است نمي تواند به راحتي قبول كند كه يك پيك موتوري باشد. از سوي ديگر ورود به بازار كار و برخورد با آدم هايي كه تحصيلات دانشگاهي ندارند، ولي پولدار هستند، جوانان را به رها كردن دانشگاه ترغيب مي كند.در صورتي كه كار كردن در رستوران ها و كافي شاپ ها و... بايد به سال هاي اوليه تحصيل محدود شود و پس از آن صنايع، مراكز علمي و پژوهشي و... بايد دانشجويان را جذب كنند.
سوم- برخي مراكز هستند كه كارهايي متناسب با دانشجو و زمان و شخصيت او ارائه مي دهند، ولي مهم ترين مشكل اين مراكز اين است كه دستمزد مناسبي نمي دهند. به ازاي چندين و چند ساعت كار يك دانشجو حقوقي به او مي دهند كه گاهي كفاف رفت وآمد او به محل كار را هم نمي كند.
۳ - جوان احتياج به درآمد دارد. او نمي خواهد سربار خانواده باشد؛ خانواده اي كه يا درآمد كافي ندارد يا در ازاي پرداخت پول، استقلال جوان را از بين مي برد. پس بايد فكري كرد. دانشجو بي كار نمي ماندو اگر نتوانيم براي او كار مناسبي ايجاد كنيم به سراغ كارهايي مي رود كه هيچ سودي به هيچ كس نمي رساند. نمونه اينگونه كارها اگر بتوانيم نام كار را بر آن بگذاريم بازاريابي شبكه اي است؛ موضوعي كه در ايران با نام گلدكوئيست شهرت دارد. رشد و گسترش گلدكوئيست و ديگر نمونه هاي بازاريابي شبكه اي در ميان دانشجويان دلايل متعددي دارد كه قطعا يكي از اين دلايل بي كاري دانشجويان و نبود شغل مناسب براي آنان است. دانشجويي كه با همه تلاش هايش نمي تواند درآمد كافي و لازم را كسب كند، به راحتي وارد شاخه اي از شاخه هاي بازاريابي شبكه اي مي شود و پس از مدتي هم درس و تحصيل را رها مي كند تا در كوتاه مدتي پولدار شود. كارهايي از اين دست بسيار هستند كه در نبود شغلي مناسب آينده جوان، دانشجو و كشور را تهديد مي كنند.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
شهر آرا
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |