چهارشنبه ۲۸ دي ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۲
شكست در برابر خشخاش
000375.jpg
ترجمه: جواد نصرتي
كارمند ارشد سابق وزارت كشور افغانستان در حالي كه در اتاقي با ملبمان پراكنده نشسته است وضع موجود را نااميد كننده مي داند. گرچه او اجازه هيچگونه مصاحبه اي ندارد و در صورتي كه هويتش مشخص شود جانش به خطر مي افتد، اما از اينكه سكوت كند نگران است و مي گويد: ما در حال باختن جنگ به قاچاقچيان موادمخدر هستيم. اگر امروز هرچه سريع تر با شدت عمل با آنها برخورد نكنيم، درآينده نزديك كنترل همه چيز در دست آنان خواهد بود .
اين بدبيني درتمام افغانستان در حال گسترش است گرچه چندي پيش براي اولين بار پس از سه دهه انتخابات سراسري پارلماني در افغانستان برگزار شد اما قانون در افغانستان مورد هجمه سراسري جنگ سالاران وقاچاقچياني است كه براي خود حكومتي جدا از حكومت مركزي دارند. تجارت موادمخدر در افغانستان را نمي توان فقط بزرگ ناميد، اين تجارت مرگبار بيش از نيمي از اقتصاد ملي افغانستان را شامل مي شود؛ يعني 7/2 ميليارد دلار در سال. دفتر مقابله با جرم و موادمخدر سازمان ملل با اعلام اين ميزان، آن را 52 درصد توليد ناخالص ملي افغانستان مي داند و اما مهمتر از آن، معرفي مسئولان ارشد دولتي در كابل و استان هاي ديگر افغانستان به عنوان عامل اصلي اين تجارت مرگ بار زيرزميني است.
امان الله پيمان، عضو تازه برگزيده شده پارلمان افغانستان از استان شمالي بدخشان كه در مورد مشكلات تجارت موادمخدر در افغانستان تحقيقات گسترده اي انجام داده است، مي گويد شايع است؛ 70 درصد تجارت موادمخدر افغانستان به نوعي با مسئولان دولتي ارتباط دارد و دامنه زنجيره دلارهاي سياه از نواحي كوچك تا بالاترين سطوح دولت گسترده شده است.
علي جلالي يكي از مقامات سابق وزارت كشور افغانستان كه سال گذشته از سمت خود كناره گيري كرد هم به شدت از اين نظريه دفاع مي كند. او بارها اعلام كرده است كه ليستي از 100 مسئول ارشد دولتي افغان در دست دارد كه به گمان او با قاچاق موادمخدر درگير هستند. يكي از منابع نزديك به جلالي كه از ترس جانش حاضر به معرفي خود نيست، مي گويد در اين ليست 13 والي پيشين و فعلي استان هاي مختلف افغانستان و حتي 4وزير سابق يا فعلي كابينه دولت وجود دارند.
با اين حال رئيس جمهور- حامد كرزي- سال گذشته آغاز جنگ مقدس عليه تجارت را اعلام كرد اما به نظر مي رسد به جز چند مورد موفقيت چشمگيري به دست نياورده است. يكي از اين موفقيت ها كاهش 21درصدي توليد خشخاش طي يك برنامه ريشه كني ملي بود اما به هر حال ميزان توليد ترياك فقط 2درصد كمتر از سال 2004 بود. قيمت ترياك خام از كيلويي 90دلار به 100 دلار رسيد و بسياري از كشاورزان به دليل كمبود درآمدهاي مالي دوباره به كشت خشخاش رو آوردند. ژنرال محمدداوود، نماينده رئيس جمهور و مسئول مقابله با موادمخدر در وزارت كشور مي گويد كه رئيس جمهور به تازگي به واليان 10 استان اصلي توليد كننده ترياك اخطارهاي جدي داده است و صراحتا به آنها گفته است: نمي خواهم ديگر هيچ كشت خشخاشي در استان هاي شما ببينم. اين كار باعث بدنامي و متضرر شدن افغانستان مي شود . ژنرال داوود همچنين عنوان مي كند كه كرزي نگران از دست دادن حمايت هاي جامعه بين المللي است و به همين خاطر توليد موادمخدر بايد در اين كشور متوقف شود.
علاوه بر شايعه حضور كسي از نزديكان كرزي، مسئولان ديگري هم مظنون به داشتن ارتباط با شبكه هاي قاچاق موادمخدر در دولت هاي پيشين بوده اند كه يكي از مشهورترين آنها مسئول فعلي مبارزه با قاچاق و توليد مواد مخدر يعني ژنرال داوود است. اين ژنرال پيشين ائتلاف شمال اما مي گويد: اينها اتهامات غلطي هستند. چنين شايعاتي اراده من را ضعيف نخواهند كرد . او همچنين عنوان مي دارد پيشرفت هاي زيادي در راه مبارزه با باندهاي قاچاق مواد مخدر داشته است و تاكنون بيش از 300 قاچاقچي را بازداشت و زنداني كرده كه در ميان آنها چندين پليس مرزي و مسئول دولتي وجود دارند. او با قاطعيت خواهان مبارزه جدي با قاچاقچيان است و مي گويد: اين قاچاقچيان قاتلان انسانيت هستند .
در افغانستان قاچاق موادمخدر بعضي ها را بسيار ثروتمند مي كند و جالب اينجاست كه بسياري از آنها اين ثروت نامشروع را پنهان نمي كنند. در حال حاضر در خرابه هاي شهر كابل ويلاهاي قصرگونه اي ساخته شده اند كه متعلق به قاچاقچيان مواد مخدر هستند و به گفته معماري كه از ترس جان، حاضر به افشاي نام خود نيست، نه با وام بانكي كه با پول نقد ساخته شده اند.
اما اكثر افغان ها به اين خوش شانسي نيستند. بيش از 300 هزار خانواده افغان از طريق كشت خشخاش روزگار مي گذرانند، اما اين كار براي آنها سالانه كمتر از يكهزار و 800 دلار درآمد دارد. 80 درصد مابقي درآمد كلي كشور به قاچاقچيان و دوستان رابط آنها مي رسد. با اين حال براي مبارزه با قاچاق مواد مخدر بايد كار را با سرچشمه آن يعني خانواده هاي فقير كشاورز شروع كرد. احمدنادر نادري عضو كميته مستقل حقوق بشر افغانستان در اين مورد مي گويد: كشاورزان فقير كه كمترين سود را از قاچاق مواد مخدر به دست مي آورند، هدف برنامه هاي ضد موادمخدر هستند، در حالي كه مسئولان دولتي در كابل، واليان استاني و نيروهاي پليس بايد هدف اصلي اين برنامه ها باشند .
در اين شرايط تجارت مواد مخدر هزينه سنگيني را متوجه ديگر افراد جامعه افغان مي كند. طي گزارشي كه از سوي دفتر مقابله با جرم و مواد مخدر سازمان ملل و وزارت مبارزه با مواد مخدر افغانستان منتشر شده است. 170 هزار نفر در حدود 4/1 درصد جمعيت افغانستان- ترياك يا هروئين مصرف مي كنند. در حدود 30 هزار نفر از افراد زنان هستند كه اين ميزان براي كشوري همچون افغانستان بسيار نگران كننده است، اما اين پايان كار نيست. مي توان گفت تمام مشكلات جامعه افغان به نحوي در ارتباط با قاچاق موادمخدر است. يك ديپلمات غربي كه او هم نمي خواهد هويتش افشا شود، مي گويد: گروه هاي نظامي خودمختار، موارد نقص حقوق بشر، اوضاع بد حكومت و... همگي اثرات تجارت مواد مخدر هستند .
در حال حاضر كرزي در بدترين موقعيت ممكن قرار دارد. او نمي تواند يكباره جنگ سالاران قدرتمند را از صحنه قدرت افغانستان محو كند و بايد در مقابله با آنها هوشمندانه عمل كند. جاويد لادين- مشاور ارشد رئيس جمهور- در اين مورد مي گويد: اين نيروها بسيار قدرتمند هستند و ارتباط تنگاتنگي با نيروهاي ائتلاف بين المللي و آمريكا دارند .
با اين حال قاچاقچيان مواد مخدر فعاليت هاي سياسي خود را چندي است آغاز كرده اند و به موفقيت هايي هم دست يافته اند. ديپلمات ها و افراد مطلع افغان مي گويند: شايع است در افغانستان بعضي از قاچاقچيان به پارلمان نيز راه يافته اند. يكي از اين نمايندگان كه سخنگوي مجلس هم هست عارف نورزاي است (خود او داشتن رابطه را انكار مي كند).
نماينده دفتر مقابله با جرم و موادمخدر سازمان ملل در كابل كه به خاطر حساسيت بسيار زياد موضوع نمي خواهد معرفي شود. او در مورد آينده افغانستان و اينكه همه چيز بستگي به توقف كشت مواد مخدر دارد، مي گويد: توقف كشت و قاچاق مواد مخدر سنگ بناي تمام كارهايي است كه قرار است در آينده در افغانستان انجام گيرند. اين مسئله به ايجاد عدالت، سيستم اجراي قانون و پيشرفت هاي سياسي و اقتصادي مربوط مي شود . اين ديپلمات تاكيد مي كند چنين امري بدون حمايت هاي جامعه بين المللي محقق نخواهد شد و افغانستان يا كرزي نمي توانند به تنهايي اين معضل را كه دامنه جهاني دارد ريشه كن كنند.
منبع: MSNBC

از ولتر تا انفجارهاي لندن
000345.jpg
آقاي كميسر اين روزها خبرنگاران را به حضور نمي پذيرد و دليل رسمي اين كار هم اين است كه رسانه هاي بسياري خواهان گفت وگو با او هستند و انتخاب، كار دشواري است؛ البته دليل واقعي اين كار منطقي  تر و قابل درك تر به نظر مي رسد.
سر يان بلر رئيس پليس متروپليتن لندن- يا به عبارتي ديگر اسكاتلنديارد، دراين شرايط به هيچ وجه علاقه ندارد با خبرنگاران روبه رو شود، چون سكوت اختيار كرده و دلش نمي خواهد زماني كه زير فشار تحقيقاتي مستقل در مورد عملكردش پس از فاجعه 22 ژوئيه در لندن و قتل جان چارلز منزس برقكار جوان برزيلي كه در ايستگاه مترو استاك ول، پليس شهري به اشتباه 8 گلوله به سرش شليك كرد- قرار دارد، به كسي توضيحي بدهد.
سر يان در دفتر كارش كه پنجره اي روبه ايستگاه ويكتوريا دارد به اندازه كافي وقت دارد كه در مورد عملكردش در سال 2005 و در راس پليس شهري فكر كند. سال گذشته واقعا سال پردردسري بود. انفجار بمب در روز 7 ژوئيه كه 56 كشته (از جمله 4 بمب گذار) برجاي گذاشت، سوءقصدهاي روز بيست و يكم كه خنثي شدند و فاجعه بعد از آن يعني مرگ منزس بي گناه، وجهه پليس انگليس را كه تبديل به اسطوره اي بي رقيب شده بود به شدت خدشه دار كرد. اين همان پليسي بود كه مي گفتند بهترين نگهبان بچه مدرسه اي ها و مراقب توريست هاست.
سر يان بلر مي گويد: وقتي رياست اسكاتلنديارد را به دست مي گيري بايد زره جنگ بر تن كني . اسكاتلنديارد با 30 هزار مامور پليس و 15 هزار لباس شخصي، بزرگ ترين نيروي كار در لندن را به خود اختصاص داده است. در سال 1829 رابرت پيل كه بعدها نخست وزير شد، آن را بنا نهاد و نام آن را نيز از خيابان كوچكي واقع در محله وايت هال كه مدت هاي طولاني محل استقرار آن بود، گرفت. هدايت اسكاتلنديارد نياز به خونسردي، جديت و حوصله دارد كه البته تا پيش از حوادث مرگبار 22 ژوئيه همه سر يان را واجد آنها مي دانستند.
يان وارويك بلر كه در سال 1953 در چستر متولد شده در روياي هنرپيشگي بود، اما در سن 21 سالگي به پليس شهري پيوست. او همزمان با توني بلر، نخست وزير انگلستان - كه البته هيچ نسبتي با هم ندارند- در آكسفورد مشغول به تحصيل بود و ادبيات مي خواند و بعد خيلي زود پله هاي ترقي را طي كرد.
پس از 11 سال خدمت، بازرس ويژه شد. او خود را پليسي كه تفكر مي كند مي داند و البته يك آزاديخواه و اصلاح طلب هم هست. در سال 1985 كتابي در مورد تغيير روش هاي پليس در مواجهه با جنايات منتشر كرد كه معتقد بود در برخورد با جنايتكاران بايد با ملايمت بيشتري رفتار شود. پس از آن رئيس پليس جنايي شد و در سال 1999 به بخش جنگ با نژادپرستي و سوءاستفاده جنسي پليس رفت. بلر عاشق ادبيات، اسكاتلنديارد را به غولي خفته تشبيه مي كند. او عاشق ادبيات و جمله هاي شاعرانه است و موقع صبحت به وفور از جملات ولتر، ييتز و تنيسون استفاده مي كند. بلر پس از انفجارهاي لندن مي گفت: اعضاي القاعده هيچ وجه مشتركي با شخصيت هاي گراهام گرين ندارند . البته خيلي ها اين حرف ها را به مسخره گرفتند، اما سربلر كه در سال 2003 از سوي ملكه لقب نجيب زاده گرفت، مرد عمل است و جزئيات را خوب مي داند. در سال 1987 و در آتش سوزي ايستگاه مترو كينگز كراس كه 31 كشته بر جاي گذاشت، اومسئول شناسايي اجساد قربانيان بود. در سال 1993 نيز تحقيقاتي وسيع را در مورد فساد پليس آغاز كرد كه كاملا بي سابقه بود.
او در عين حال بسيار دقيق و سمج است و مي گويد پليس بايد صميمي، دقيق و درعين حال غيرمسلح باشد. همچنين بايد شكست ناپذير و تاثيرگذار بوده و به آزادي افراد احترام بگذارد. او بحث را به اين شكل آغاز كرده و منتظر پاسخ مردم است. به ويژه در مورد روش هاي ضدتروريستي موسوم به شليك براي كشتن او عبارت شليك براي دفاع را انتخاب كرده و منتظر واكنش مردم مانده است. جان استاكر- همكار او در منچستر -پاسخ مي دهد: مردم نبايد استراتژي پليس را تعيين كنند. پليس، روسايي دارد كه موظف به اين كار هستند .
استاكر او را در مورد به عهده گرفتن نقشي سياسي در ماجراي 90 روز مراقبت ويژه كه به دستور توني بلر و تحت عنوان پليس ضدتروريست انجام شد، سرزنش مي كند. اين طرح در نهايت به تصويب پارلمان هم نرسيد. سر يان در مجموع پليسي است كه از مدت ها پيش حزب نوكارگري انگليس آن را مطلوب ارزيابي كرده است. مسلما او خود را براي مرگ جوان بي گناه برزيلي سرزنش مي كند و ناراحت است از اينكه بلافاصله پس از مرگ او صحبت كرده و او را مرتبط با حوادث لندن و گروه القاعده دانسته است. پس از آن هم او به ديدار خانواده مقتول رفت و از آنها عذرخواهي كرد. يان به استعفا فكر مي كند و گفته است اگر در تحقيقات مقصر شناخته شود حتما اين كار را مي كند، چرا كه به گفته او تحت هيچ شرايطي نبايد دشمن تراشي كرد.

پيشخوان
000360.jpg
ليبراسيون
اين روزنامه انتخاب اولين رئيس جمهور زن در كل تاريخ آمريكاي جنوبي را براي عنوان اصلي خود برگزيده است. 16 سال پس از برافتادن ديكتاتوري نظامي در شيلي، مردم اين كشور يك زن سوسياليست را به عنوان رئيس جمهور خود برگزيده اند. به اعتقاد خانم ميشل باشله، انتخاب او نشان دهنده تغيير نگرش مردم كشورش و همچنين بلوغ دموكراسي در آمريكاي جنوبي است.
000357.jpg
لاووا دولوكزامبورگ
اين روزنامه چاپ لوكزامبورگ نتايج انتخابات رياست جمهوري فنلاند را براي خبر اول خود انتخاب كرده است. خانم تارجاهالونن رئيس جمهور سوسيال دموكرات فعلي فنلاند- توانست 4/46 درصد آرا را به خود اختصاص دهد و پيشاپيش سائولي نينيستوي محافظه كار قرار بگيرد. به اين ترتيب انتخابات به دور دوم كشيده شده و مردم اين كشور بايد روز 29 ژانويه دوباره به پاي صندوق هاي راي بروند.
000372.jpg
مسكو تايمز
در صفحه اول اين روزنامه عكس مردي كه در حال رنگ كردن مجسمه اي يخي است ديده مي شود. اين مجسمه بخشي از نمايشي تحت عنوان تخيلات زمستاني است كه در پارك ايسكوستف در نزديكي خانه مركزي هنرمندان مسكو قرار دارد. گفته مي شود اين هفته يك جبهه هواي بسيار سرد از سيبري به سمت مسكو در حركت است.
000351.jpg
اوي
روزنامه اسپانيايي زبان اوي چاپ اكوادور خبر و عكس اول خود را به درخواست رئيس جمهوري اين كشور مبني بر دستيابي به توافقي در راستاي اصلاحات قوانين انتخاباتي اختصاص داده است. رئيس جمهوري اكوادور همچنين طي سخناني وضعيت پرداخت بدهي هاي خارجي را مورد بررسي قرار داد.

شهرهاي جهان
رسيفه- برزيل
آرش نهاوندي
رسيفه دومين شهر بزرگ نواحي شمال شرقي برزيل است. اين شهر كه در زبان پرتغالي ريف ناميده مي شود، داراي 3/1 ميليون جمعيت است كه با احتساب نواحي حومه و اطراف، جمعيت آن به 5/3 ميليون نفر مي رسد. رسيفه پنجمين شهر برزيل و پايتخت استان پرنامبوكو است. اين شهر در محل تلاقي رودهاي ببريبه و كاپباريبه قرار دارد. در واقع رسيفه، در مصب دو رود ياد شده در سواحل اقيانوس اطلس بنا شده است.
علاوه بر اين شهر از سوي رودخانه هاي متعددي احاطه شده و داراي جزاير بسياري است. اين جاذبه هاي طبيعي به رسيفه جلوه اي ويژه بخشيده اند. از همين رو در افواه عموم شهر را ونيز قاره آمريكا مي نامند. در واقع وجود اين رودخانه ها عاملي شده تا اين شهر را با ونيز مشابهت دهند. رسيفه همچنين از جمله شهرها و مراكز عمده فرهنگي برزيل محسوب مي شود.
رسيفه زادگاه شاعران و نويسندگان مشهوري نظير مانوئل بانديرا، كارلوس پنافيلهو،  سباستيائو اوچوا ليته، نلسون رودريگس، ژيلبرتو فريره، پائولو فريره و ژائوكابرال دملونتو است. آهنگسازان مشهوري نيز مانند لنينه، فردزرو كواترو، اوتو، پوچويا آندراده، دون ترونكسو، برادران والنشا، آنتونيو بوبرگا، نانا واسكونسلوس، ژرژه دوپيكس، پائولو دينيز، فرناندو لوبو، آنتونيو ماريا و چيكو ساينس در اين شهر پا به عرصه وجود گذاشتند. رسيفه ستارگاني نظير ريوالدو و روبين رگهر را نيز به جهان ورزش اهدا كرده است.
تاريخ
مناطق اطراف رسيفه از جمله اولين نواحي بود كه توسط افراد وابسته به خاندان سلطنتي پرتغال براي زندگي در نظر گرفته شد. در سال 1534 پادشاه پرتغال، برزيل را به مناطق تحت اداره يك كاپيتان تقسيم كرد. قدرت حكومتي در اين مناطق كه كاپيتاني ناميده مي شدند، به صورت موروثي از پدر به فرزند منتقل مي شدند. اين تقسيم بندي به آن دليل صورت گرفت كه استعمارگران پرتغالي از منابع مالي و انساني كافي براي چپاول مستعمره اي به بزرگي برزيل برخوردار نبودند، از اين رو طي فرماني حكومتي وظيفه سرمايه گذاري در اين منطقه وسيع به بخش خصوصي واگذار شد. اين نظام اقتصادي تحت عنوان دوناتاريوس نام گرفت. سيستم ياد شده پيش از آن در مستعمرات پرتغال واقع در قاره آفريقا به كار گرفته شده بود.
اما نظام اداري كاپيتاني در برزيل بنا به دلايل عديده اي كه از مهم ترين آنها مي توان به عدم حمايت شهروندان پرتغالي اشاره كرد، به ضعف و تشتت گراييد. در اين ميان كاپيتاني هايي نيز وجود داشتند كه به دليل پياده كردن نظام اداري صحيح در آنها بيش از سايرين دوام يافتند.
يكي از اين كاپيتاني ها، كاپيتاني پرنامبوكو بود كه اداره آن به دوارته كوئلهو پريرا واگذار شده بود. در اين زمان اقتصاد استان پرنامبوكو با اتكا به صنعت نيشكر رونق پيدا كرد. در آن زمان اروپايي ها از شكر قهوه اي استفاده مي كردند كه در مقايسه با شكر به دست آمده از نيشكر از شيريني كمتري برخوردار بود. از همين رو بود كه شكر صادراتي برزيل در اروپا بسيار مورد توجه قرار گرفت. همين عامل سبب شد تا دوارته كوئلهو نيز تلاش هاي خود را به توسعه مزارع كشت نيشكر در اين سرزمين حاصلخيز متمركز كند. او براي نيل به هدف ارتقاي سطح كشت نيشكر در استان پرنامبوكو، نياز به نيروي كار داشت. در واقع نيروي كار جديد بايد در گروه هاي مختلف جهت حفاظت و به كار انداختن دستگاه هاي چوبي برداشت نيشكر فعاليت مي كردند، به همين منظور پرتغالي ها در ابتدا تصميم به استفاده اجباري از بوميان سرخپوست گرفتند. اما آنها به زودي دريافتند كه فرهنگ سرخپوست هاي ساكن نواحي آمريكاي جنوبي به هيچ وجه با كار در مزارع نيشكر مطابقت ندارد. پرتغالي ها براي حل اين بحران راه حل بسيار غيرمنطقي و غيرانساني را پيدا كرده و آن را به اجرا گذاشتند؛ وارد كردن بردگان از آفريقاي سياه. اين روند از قرن شانزدهم ميلادي تا قرن نوزدهم ادامه يافت. در همين راستا بردگان زيادي وارد پرنامبوكو شدند. همين امر سبب شد تا به مرور، فرهنگ جديدي در اين مناطق رواج پيدا كند؛ فرهنگ سياهان. حضور اقوام پرتغالي، سياهپوست و سرخپوستان بومي در رسيفه اين شهر را از نظر تنوع فرهنگي غني ساخت، البته مدتي بود هلندي ها نيز به اقوام ساكن در برزيل و رسيفه افزوده شدند. طي سال هاي 1580 تا 1640 پادشاهي هاي اسپانيا و پرتغال به دليل فتوحات اسپانيايي ها در پرتغال يكي شدند.
در اين زمان اسپانيا كه حاكميت اين امپراتوري متحد را در دست داشت با پادشاهي هلند وارد جنگ شد، همين عامل سبب شد تا اسپانيايي ها از ورود واردكنندگان هلندي شكر به برزيل جلوگيري كنند. اما هلندي ها در مقابل اين اقدامات يك جانبه نگرانه آرام ننشسته و حمله به شهرهاي توليدكننده شكر را سرلوحه اقدامات نظامي و سياسي خويش قرار دادند. آنها طي چندين نبرد شهرهاي سالوادور و ناتال را تصرف كردند، در سال هاي 1630 تا 1654 نيز آنها شهرهاي رسيفه و اوليندا را تحت انقياد خود درآوردند. رسيفه طي اين زمان و سال هاي پس از آن، به يكي از مراكز عمده تجمع انساني تبديل شد. درگير شدن هلندي ها در نبرد با انگلستان سبب شد تا ساكنان رسيفه خود دست به اقداماتي جهت اخراج استعمارگران جديد هلندي  بزنند.
از اين نبردها در تاريخ تحت عنوان قيام در پونامبوكو ياد شده است. پس از خروج هلندي ها و طي سال هاي قرن هجدهم در شهر، درگيري هاي زيادي ميان مزرعه داران اوليندا و تجار پولدار رسيفه درگرفت. شهر رسيفه از مزيت هاي بسياري نسبت به اوليندا برخوردار بود، در حالي كه اوليندا بندرگاهي نداشت، بندر رسيفه يكي از بهترين بندرگاه هاي سواحل اقيانوس اطلس محسوب مي شد. همين عامل پيروزي نايب السلطنه رسيفه و بورژواهاي تحت فرمان وي بر اشرافيت پوسيده ساكن اوليندا را در پي آورد. اين پيروزي عامل مهمي شد تا طي قرن هاي بعد نيز چرخه پيشرفت در رسيفه متوقف نشود. امروزه رسيفه شهري است بسيار بزرگ در حالي كه اوليندا، همچنان شهري كوچك و تاريخي باقيمانده است.

جهانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
شهر آرا
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |