آمد غدير...
|
|
دكتر عدنان درخشان
دوشنبه هجدهم ذي الحجه سال 10 هجري قمري، اول فروردين سال 11 هجري شمسي(1)، 18 مارس سال 632 ميلادي
در اولين روز بهار و نزديك ظهر روز دوشنبه، به مجرد ورود كاروان بزرگ پيامبرخدا(ص) به منطقه غديرخم ، آن حضرت مسير حركت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدير تغيير مي دهند و مي فرمايند: هان اي مردم! دعوت خدا را اجابت كنيد. من پيام آور خدايم .
اين يعني هنگام ابلاغ پيام مهمي فرا رسيده است؛ لذا فرمان مي رسد تا منادي ندا كند: همه بايستند! آنها كه پيش رفته اند بازگردند و آنان كه پشت سرند، خود را سريع تر برسانند... آهسته آهسته همه جمعيت در محل از پيش تعيين شده جمع مي گردند. همچنين از حاضران خواسته مي شود تا كسي زير درختان كهنسالي كه در آنجا هست نرود و آن مكان براي برپايي جايگاه سخنراني خالي بماند.پس از اين دستور، همه مركب ها متوقف و مردمان پياده مي شوند. آن گاه براي توقف سه روزه خيمه مي زنند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغي زمين به حدي است كه مردم و حتي خود آن حضرت گوشه اي از لباس خود را بر سر انداخته و گوشه اي از آن را زيرپاي خود قرار داده اند.از طرف ديگر، پيامبر(ص) چهار نفر از اصحاب خاص خود، يعني مقداد، سلمان، ابوذر و عمار را فراخوانده و به آنان دستور داده اند تا جايگاه سخنراني را در كنار درختان بلند آماده كنند. آنان خارهاي زير درختان را مي كنند و سنگ هاي ناهموار را جمع مي كنند. آنجا را جارو مي زنند و آب مي پاشند. بعد از آن در فاصله بين دو درخت، روي شاخه ها پارچه اي مي افكنند تا سايباني از آفتاب باشد. سپس در زير سايبان، سنگ ها را روي هم مي چينند و از رواندازهاي شتران و ساير مركب ها كمك مي گيرند و منبري به بلندي قامت آن حضرت ساخته مي شود و روي آن را با پارچه اي مي پوشانند. منبر را طوري برپا كرده اند كه نسبت به جمعيت در وسط قرار بگيرد و پيامبر(ص) هنگام سخنراني بر مردم مشرف باشند تا صداي حضرتش به همه برسد و همه ايشان را ببينند.
با توجه به كثرت جمعيت، ربيعه را كه صداي بلندي دارد، انتخاب كرده اند تا كلام آن حضرت براي افرادي كه دورتر قرار دارند، تكرار شود. مقارن ظهر، منادي رسول الله(ص) نداي نماز جماعت مي دهد، مردم مقابل منبر جمع مي شوند و با پيامبرخدا(ص) نماز جماعت مي گزارند.پس از نماز، پيامبر(ص) از منبر غدير بالا مي روند، سپس علي(ع) را فرا مي خوانند تا در سمت راستشان بر فراز منبر بايستند. آنگاه در حالي كه دست راستشان بر شانه اميرمومنان(ع) قرار دارد، سخنراني تاريخي خود را آغاز مي كنند. اين خطابه بيش از يك ساعت به طول مي انجامد.
پيشواي مهربان در ابتدا به حمد و ثناي الهي مي پردازند و سپس مي افزايند كه: بايد فرمان مهمي درباره علي بن ابي طالب ابلاغ كنم كه اگر اين پيام را نرسانم، رسالت الهي را نرسانده ام:
يا ايها الرسول! بلغ ما أنزل اليك من ربك و ان لم تفعل، فما بلغت رسالته...
(مائده/ 67)
پس از آن، امر موكد پروردگار را درباره اعلام ولايت به صراحت مطرح مي دارند: جبرئيل سه بار بر من نازل شده و از طرف خداوند مرا مامور كرده است كه در اين جايگاه به پاخيزم و بر هر سپيد و سياهي اعلام كنم كه: علي بن ابي طالب برادر من و وصي من و جانشين من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون است به موسي؛ جز اينكه پيامبري بعد از من نيست و او صاحب اختيار شما بعد از خدا و رسولش است. خداوند در اين مورد آيه اي از كتابش بر من نازل كرده است:
انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزكاه و هم راكعون (مائده/ 55)
صاحب اختيار شما، خدا و رسول اويند و كساني كه ايمان آورده اند و نماز برپا مي دارند و درحال ركوع زكات مي پردازند.
پسر عمم- فرزند ابوطالب(ع)- است كه نماز را برپا داشته و در حال ركوع، زكات داده است و در هر حال خداوند عز و جل- را قصد مي كند. خداوند از من راضي نمي شود، مگر آنچه را در حق علي بر من نازل شده است ابلاغ كنم .
سپس امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرين روز دنيا اعلام مي كنند تا همه طمع ها يك باره قطع شود:
حلالي نيست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال كرده باشند و حرامي نيست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان ( امامان) بر شما حرام كرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است و آنچه را پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به علي سپرده ام. اي مردم! او از طرف خداوند امام است. هر كس ولايت او را انكار كند، خداوند هرگز توبه اش را نمي پذيرد و او را نمي بخشايد. بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را براي من آورده است كه : هر كه با علي دشمني كند و ولايت او را نپذيرد، به لعنت و خشم خداوندي گرفتار مي گردد.
اي مردم! علي و پاكان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغر اند و قرآن ثقل اكبر است. هر يك از اين دو از ديگري گزارش مي دهد و با آن موافق است. آنها از يكديگر جدا نمي شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. بدانيد كه امير مومنان بودن، براي احدي جز او روا نيست.سپس پيامبر (ع)، اميرمومنان (ع) را به نزديك خود فراخوانده، بازوان آن حضرت را مي گيرند و بلند مي كنند تا همگان ايشان را به چشم خويش ببينند و راه هر گونه شك و شبهه اي تا آخر روزگار بسته باشد. آنگاه بانگ برمي دارد:
من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه
هر كه من صاحب اختيار اويم، اين علي صاحب اختيار اوست. خداوندا! دوست بدار هر كس علي را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس علي را دشمن بدارد. در پس اين ندا، پيامبر خدا (ع) رو به آسمان سخن مي گويند: پروردگارا! تو هنگام روشن شدن اين مطلب و منصوب داشتن علي در اين روز اين آيه را درباره او نازل كردي:
...اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا... (مائده/۳)
و من يبتغ غيرالاسلام دينا فلن يقبل منه و هو في الاخره من الخاسرين .(آل عمران/۸۵)
... امروز دينتان را كامل كردم و نعمت خود را برشما تمام داشتم و از اسلام به عنوان دين شما راضي شدم...
هركه آييني جز اسلام برگزيند، هرگز از او قبول نمي شود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود .
گويي پيشواي دل آگاه و آينده نگر مي داند منافقان و شياطين برسر راه هدايت خواهند نشست و امامان????? هدي(ع) را در راه مطامع خويش شهيد خواهند كرد. اين است كه در بخش ديگري از خطبه، در وصف آخرين حجت الهي چنين فرموده اند:
بدانيد كه آخرين امامان، مهدي قيام كننده از ماست. اوست پيروزمند بر اديان. اوست انتقام گيرنده از ظالمان. اوست چيره بر هر قبيله اي از اهل شرك و هدايت كننده آنان. اوست كه هر صاحب فضيلتي را بر پايه فضلش و هر صاحب جهالتي را به قدر جهلش منزلت و جايگاه مي دهد. اوست انتخاب شده الهي. اوست وارث هر علم و محيط بر هر فهم. اوست خبر دهنده از پروردگارش و بالابرنده آيات حق. اوست كه پيشينيان به او بشارت داده اند. بدانيد او ولي خدا در زمين است و حكم كننده الهي در ميان بندگان و امين او در آشكار و نهان .
پروردگارا! تو شاهد باش كه من ابلاغ كردم (2)
سپس به فرمان پيامبر(ص) حاضران به بيعت با اميرمومنان (ع) فراخوانده شدند. از جمله اولين كساني كه در غدير براي بيعت پيش حضرت آمدند. ابوبكر و عمر بودند كه هنگام بيعت، به اميرمومنان (ع) چنين گفتند: بخ بخ لك يابن ابي طالب اصبحت مولاي و مولي كل مسلم (3)
گوارايت باد اي فرزند ابوطالب، اكنون مولاي من و مولاي هر مسلمان شده اي .
... سرانجام، مراسم غدير در چهارشنبه، بيستم ذي الحجه سال دهم هجري قمري و سوم فروردين ماه سال يازدهم هجري شمسي، پس از سه روز بيعت و تبريك، پايان پذيرفت. بدين سان، راه غدير تا به قيامت روشن شد و چراغ هاي هدايت و كشتي هاي نجات يك به يك معرفي شدند تا حجت كامل شود و كسي را تخلف از آن جايز نباشد.اينك، ما نيز به انتظاريم كه ظهور آخرين موعود غدير و خاتم اوصياء پيامبر(ص) تحقق يافته و امام عدالت گستر بيايد و زمين پر فساد را آسماني كند و انسان در بند خاك را به افلاك برد. اي دوست غديري! برماست كه پيام غدير را برسانيم، چرا كه اين وظيفه را پيامبر رحمتمان برما بايسته ساخت:
فليبلغ الحاضر الغايب و الوالد الولد الي يوم القيامه
پس حاضران به غايبان و پدران به فرزندان برسانند... تا روز رستاخيز .
۱ - امام صادق(ع) از همزماني عيد غديرخم با نوروز و بهار طبيعت خبر مي دهند: ر.ك بحارالانوار/ ج۳۷/ ص 108 و ج 59/ ص 92
۲ - مدرك خطبه غدير: روضه الواعظين ابن فتال نيشابوري/ج۱/ ص۸۹؛ احتجاج شيخ طبرسي/ج۱/ ص،۶۶ اليقين سيدبن طاووس/ص۳۴۶ و بحارالانوار /ج۳۷/ باب 52
۳ - بيش از 60 عالم سني ماجرا و عبارت تبريك دو خليفه را آورده اند از جمله:احمد حنبل پيشواي حنبليان در مسند/ج۴/ص۲۸۱؛تفسير طبري/ج۳/ص۴۲۸؛البدايه و النهايه ابن كثير/ج۵/ صص۲۰۹ و 210؛ سرالعالمين غزالي / ص 9؛ النهايه ابن اثير/ج۴/ ص۲۴۶:ر.ك.الغدير/ج۱/ صص۲۷۲-283
|