جوابيه روابط عمومي فرهنگستان زبان و ادب فارسي
تبرئه تمام غلط ها در دادگاه تاريخ
|
|
رضا ولي زاده
روابط عمومي فرهنگستان زبان و ادب فارسي در پاسخ به گزارشي كه با عنوان شهر مملو از ديكته پر غلط در صفحه 12 روز يكشنبه، 18 دي ماه منتشر شد، جوابيه اي به دفتر روزنامه ارسال كرده و طي آن، گزارش ياد شده را فاقد پايه هاي علمي خوانده است كه مخاطب، با خواندن آن مي تواند از نگاه و مواضع فرهنگستان نسبت به زبان فارسي مطلع شود.
آن گزارش، كاربردهاي غلط برخي واژه ها را براساس ساخت كاربردي زبان فارسي امروز مطرح كرده است، در حالي كه فرهنگستان در مقام پزشكي قانوني زبان فارسي در جوابيه خود به عقب رفته و با توسل به متون كهن نظير تاريخ بيهقي يا شاهنامه فردوسي سعي مي كند ثابت كند كه افعالي نظير مي باشد، نمود، گرديد و... كاركردهاي چندگانه اي دارند و مي توانند به جاي فعل هاي ديگري نيز استفاده شوند. اگر قرار بود ما امروز كاركرد واژگان زبان فارسي را با قواعد قرون گذشته هماهنگ كنيم، پس حيات زبان بايد سال ها پيش از اين متوقف مي شد. فعل كرد در همان متون گاه حتي به معناي نوشتن نيز آمده است: ... او كه تاريخ سيستان بكردي... ؛ پس بر اين اساس و بنابه تحليل هاي فرهنگستان اگر امروز كسي فعل كرد را به معناي نوشتن به كاربرد، هيچ ايرادي به او وارد نيست.
ما در نيمه دوم سال 1384 و آغاز سال 2006 ميلادي زندگي مي كنيم، نه در قرن سوم يا چهارم و همه زبانشناسان جهان معتقدند زبان به عنوان يك موجود زنده حق حيات دارد. به دنبال تغيير شكل ارتباطات افراد جامعه و پيشرفت ابزارهاي ارتباطي، رفته رفته محدوديت دلالت معنايي هر واژه به عنوان يكي از ويژگي هايي كه كاركردهاي رسانه اي زبان را سرعت مي بخشد پذيرفته شده و زبان، خارج از اراده هاي سازماني و آكادميك، مسير خود را ادامه مي دهد.
فرهنگستان زبان و ادب فارسي با چنين نگاهي خود را به عنوان موزه دار زبان فارسي معرفي مي كند و در مقام وكيل مدافع زبان فارسي كهن نسبت به هرگونه پيشنهادي كه ضعف و انتقادي را متوجه آن كند واكنش هاي تندي نشان مي دهد كه هيچ كمكي به زبان فارسي نخواهد كرد.
اين جوابيه، بار سنگيني از دوش آن گزارش كه فضاي محدودي در اختيار داشت برداشته است و دقيقا بنابه همان استدلال هايي كه در اين جوابيه آمده واژه هاي مورد نظر گزارش همشهري صحيح است.
همچنين در آن گزارش واژه خورد به معناي ريزريز شده آمده بود كه اشتباه است و خورد بن فعل خوردن است كه اين نكته از نگاه تيزبين ديده بانان فرهنگستان دور مانده است.
و اما نكته ديگر اينكه آيا در فرهنگستان زبان و ادب فارسي مرجع علمي مشخصي براي رسيدگي به اين امور وجود ندارد كه ويراستار نشريه فرهنگستان چنين وظيفه اي را در كمال ادب! و فرهنگ! به عهده گرفته است؟ خدايش رحمت كناد؛ ياد حرف هاي شاعري مي افتم كه 50 سال پيش گفت بي اعتنايي به تطور زبان فارسي، بي حرمتي به تمام نسل هايي است كه اين تطورات را باعث شده اند.
روابط عمومي فرهنگستان زبان و ادب فارسي به جاي يك جوابيه صرفا علمي پاسخ خود را با موضع گيري هاي شخصي و ادبياتي كه هم شأن نهاد وزيني چون فرهنگستان نيست همراه كرده است؛ چنان كه گويي روزنامه همشهري مقابل اين نهاد موضع گرفته است. در حالي كه روزنامه همشهري نيز با انتشار آن گزارش قصد داشت تا گامي همسو با تلاش فرهنگستان براي دوام و قوام زبان فارسي بردارد و حتي در اين مسير چشم بر خطاهاي موجود در نهادهاي هم خانواده خود نبسته كه عكس آن گزارش نيز خود گوياي اين نكته است. ما به حكم وظيفه مطبوعاتي خود جوابيه روابط عمومي فرهنگستان را منتشر مي كنيم تا خواننده گرامي خود به قضاوت اين ماجرا بنشيند.
***
شهر پر غلط و منتقدان پر غلط تر
*مرتضي قاسمي
چندي پيش، (دقيقا يك شنبه، 18 دي ماه 84)، در صفحه 12 روزنامه همشهري، نوشته اي انتقادي، با عنوان شهر مملو از ديكته پر غلط به چاپ رسيده بود كه با خواندن آن مطلب عميقا دلم به درد آمد. نه اين كه آن چه نويسنده انگشت بر آن نهاده بود اين بلا را بر سر دل من آورده باشد؛ نه! آن چه دل من و دل هر خواننده آگاه ديگر را به درد مي آورد ناآگاهي نويسنده محترم است از آن چه كه درباره آن قلم فرسايي كرده اند، و اين ادعايي است كه اثبات آن را در ادامه نوشته ام خواهم آورد.
اما پيش از آن لازم مي دانم به اين نكته اشاره كنم كه انتقاد شايد به ظاهر امر ساده اي به نظر برسد، اما اگر نگويم اطلاعاتي جامع، دست كم اطلاعاتي در حد معمول از موضوع لازمه كار است، كه اگر چنين نباشد واي بر هر چه نقد و منتقد! از آن گذشته، بي گدار به آب زدن و حاصل تلاش ساليان سال يك شخص يا سازمان را زير سؤال بردن و ايراد جستن، با انتقاد صحيح و سازنده تفاوتي دارد به قاعده فاصله زمين تا آسمان؛ آن هم در موضوع پيچيده و حساسي چون زبان و پديده هاي زباني.
قصد آن ندارم كه زياد بر طول و عرض نصايح و شكواييه ام بيفزايم، اما از گفتن اين مقدار ناچار بودم؛ پس به سراغ پاسخ گويي به مطالب عنوان شده اين دوست عزيز مي روم:
نهار/ناهار: درباره اين واژه به سخن استاد ابوالحسن نجفي استناد مي كنم: بعضي از فضلا استعمال نهار را به جاي ناهار مطلقا مردود مي شمارند و نويسندگان را از آن برحذر مي دارند. اما كلمه نهار لزوما غلط نيست، زيرا مي توان آن را مخفف همان ناهار فارسي دانست. بزرگان ادب فارسي نيز آن را به كار برده اند: گفتم دلا چه بود كه گستاخ مي روي / گفتا شراب داد مرا يار بر نهار (مولوي، ديوان كبير). (غلط ننويسيم، ابوالحسن نجفي، چاپ يازدهم، مركز نشر دانشگاهي، ص 382).
مي باشد / است / هست: در اين قسمت از نوشته دوست عزيزمان مي خوانيم كه: در زبان فارسي مصدر باشيدن اصلا وجود ندارد و اين فعل غلط، اغلب به جاي افعال است و هست به كار مي رود. در اين باره نيز لازم است بگويم كه ما در فارسي مصدر باشيدن داريم، كما اين كه در فرهنگ بزرگ سخن به عنوان مدخل اصلي آمده است. استعمال مي باشد منحصر به دوره معاصر نبوده و طبق تذكر استاد نجفي شاهد كهن نيز دارد: بعضي از فضلا معتقدند كه در نوشته هاي معتبر فارسي هرگز مي باشد به جاي است به كار نرفته و بنابراين استعمال آن غلط است. اين حكم درست نيست. البته موارد استعمال مي باشد به نسبت است بسيار اندك است، ولي بزرگان شعر و نثر فارسي گاه گاه آن را به جاي اين به كار برده اند: چون بوعلي درآمد، شيخ گفت: ما را انديشه زيارت مي باشد. بوعلي گفت: ما در خدمت مي باشيم (اسرار التوحيد، 210). (غلط ننويسيم، ابوالحسن نجفي، چاپ يازدهم، مركز نشر دانشگاهي، ص 377). و هم چنين در كتاب دستور زبان فارسي 2، در شرح افعال ناقص مي خوانيم: فعل هاي ناقص مشهور عبارت اند از: استن، باشيدن، بودن، بايستن، نهفتن، خستن. (دستور زبان فارسي 2، دكتر حسن انوري / دكتر حسن احمدي گيوي، چاپ بيست و يكم، 1380، انتشارات فاطمي، ص 69).
متخصصين / متخصصان: اين قسمت از مقاله دوست گرامي مان اولين شوك را به بنده وارد كرد. ايشان معتقدند كه واژه متخصصين يعني دو متخصص ! در توضيح اين مطلب عرض مي كنم كه علامت هاي جمع در عربي ات و ين است. آن چه كه منظور شماست علامت مثني در زبان عربي است كه ين ماقبل مفتوح ناميده مي شود و تلفظ آن "ain" است، نه "in". البته بنده نيز ترجيح مي دهم كه از علامت جمع فارسي استفاده كنم، اما چنين استدلال اشتباهي كه متخصصين يعني دو متخصص بسيار مخرب تر از به كار نبردن علامت جمع فارسي است.
شئونات / شئون: در كتاب دستور زبان فارسي 2 مي خوانيم: برخي از جمع هاي مكسر عربي، گويي به دلايل و علل زبان شناسي و جز آن، در فارسي، ارزش و مفهوم جمع بودن خود را از دست مي دهند و يا رنگ باخته و كم رنگ مي گردند و در نتيجه دوباره با نشانه هاي جمع فارسي و عربي جمع بسته مي شوند؛ چنان كه جواهر جمع جوهر معرب گوهر در فارسي به معني مفرد به كار مي رود و با ات به صورت جواهرات جمع بسته مي شود. (دستور زبان فارسي 2، دكتر حسن انوري / دكتر حسن احمدي گيوي، چاپ بيست و يكم، 1380، انتشارات فاطمي، ص 91). در ادامه نيز چند مثال ديگر مي بينيم: امورات، نواقصات، لوازمات، قيودات، نذورات و... . واژه شئونات نيز هم در لغت نامه دهخدا و هم در فرهنگ فارسي معين مدخل شده است.
نمودن / كردن: دومين شوك در اين قسمت از نوشته ايشان گريبان گير بنده شد. به گفته ايشان: عبارت لطفا شئونات اسلامي را رعايت نماييد يعني: لطفا شأن هاهاي اسلامي را رعايت نمايش دهيد. !!! نمودن يكي از همكردهاي زبان فارسي است كه در معناي كردن سال هاي سال است مورد استفاده قرار مي گيرد. در فرهنگ بزرگ سخن، ذيل مدخل نمودن، معني شماره 4 آمده است: به صورت فعل همكرد در معني كردن به كار مي رود. مثالي از تاريخ بيهقي: شكر نمود بعد از آن كه علاج كرد سخن هاي سربسته را. (لغت نامه دهخدا، ذيل مدخل شكر نمودن). و من هم چنان در عجبم كه چگونه اين دوست عزيز راضي شدند اين طور حكم كلي بدهند كه: بن فعل نمود ، نما است و تمامي شكل هاي مختلف اين فعل چيزي جز معناي نمايش دادن را نمي رسانند. در حالي كه تنها در فرهنگ بزرگ سخن 10 معني براي اين فعل ذكر شده كه يكي از آن ها نشان دادن است و نه نمايش دادن !!
گشتن / گرديدن / شدن: و باز هم يك ضربه ديگر! ايشان معتقدند كه گرديدن يعني چرخيدن . بي هيچ حرف و حديثي به سراغ فرهنگ بزرگ سخن مي رويم و معني شماره 1 آن: از حالي به حالي ديگر درآمدن. در اين معني اغلب به عنوان همكرد يا به عنوان فعل ربطي به كار مي رود و نشان دهنده تغيير و دگرگوني است؛ شدن؛ گشتن: ... همين كه ساغر زرين خور نهان گرديد / هلال عيد به دور قدح اشارت كرد (حافظ).
ناگفته نماند موارد صحيحي نيز در مقاله ايشان وجود داشت كه به درستي به آن ها اشاره كرده بودند؛ اشاره ايشان به رسم الخط واژه خلأ ، ايرادي كه به استفاده نابه جا از حرف ربط كه گرفته بودند، اشاره به استفاده نادرست از واژه درب به جاي در و به كارگيري اشتباه واژه خورد به جاي خرد در تركيب پول خرد ، همگي صحيح هستند. البته عكسي كه به همراه آن مطلب چاپ شده بود و نشان گر واژه دوگانه غريب و قريب در تابلوهاي خيابان ها بود نيز نكته تأسف باري است كه حاكي از بي توجهي مسئولان به زبان فارسي است.
و اما باز گرديم به ادامه آن نوشته؛ دوست عزيزمان پس از آوردن مثال هاي اشتباه و آن نمايش دردآور، شمشير را از رو بسته و يكسره به فرهنگستان زبان و ادب فارسي تاخته اند، تا جايي كه حتي به تكه كاغذي كه بر سر در آسان بر فرهنگستان نصب شده نيز رحم نكرده، استفاده از واژه آسان بر به جاي آسانسور را نوعي وسواس در برابر اهمال فرهنگستان در انتخاب درست افعال در متون اين نهاد دانسته اند. البته منظور ايشان از افعال، همان مواردي است كه ذكر خير آن ها گذشت. در جايي ديگر نيز اذعان داشته اند: توان و حساسيت فرهنگستان بيشتر نسبت به معادل سازي و جلوگيري از شيوع واژه هاي بيگانه متمركز شده است و نسبت به غلط هاي مصطلح و مشهور زبان فارسي و خطاهاي فاحش در نوع به كارگيري واژه ها و فعل ها، املاي صحيح كلمات و استخوان بندي جمله در زبان فارسي چندان توجهي ندارد. البته بنده به هيچ وجه تقصير را متوجه ايشان و كسان ديگر كه چنين تصوري از فرهنگستان در ذهن مي پرورانند نمي دانم؛ چرا كه با همه تلاشي كه فرهنگستان در راه شناساندن اين سازمان و فعاليت هاي آن داشته، متأسفانه موضع گيري هاي عجيب و غريب مخاطبان و صاحبان رسانه ها، كه هيچ دليل خاصي نيز براي آن نمي بينيم، باعث چنين قضاوت هايي درباره فرهنگستان شده است. صداوسيما به عنوان بزرگ ترين رسانه عمومي و تأثيرگذارترين آن ها، تنها به بخش واژه گزيني فرهنگستان توجه نشان داده است؛ آن هم براي ساخت برنامه هاي طنز!!
* ويراستار خبرنامه فرهنگستان زبان فارسي
|