شنبه ۸ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۹
فوتبال عامل وحدت ساحل عاج
در انتظار معجزه آفريقا
000717.jpg
ساحل عاج در يك نگاه
جمهوري ساحل عاج در غرب آفريقا واقع شده است. ساحل عاج از غرب و شرق با كشورهاي ليبريا، گينه، مالي و غنا هم مرز است. از جنوب نيز مرز آبي اين كشور با خليج گينه ترسيم شده است.ساحل عاج از توسعه يافته ترين كشورهاي غرب آفريقا محسوب مي شود، البته بايد در نظر داشت كه به رغم مهيا  بودن اسباب و لوازم توسعه در اين كشور، عوامل مخربي نظير بحران هاي سياسي، فساد اداري و عدم تمايل هيات حاكمه به انجام اصلاحات مورد نياز، روند پيشرفت در ساحل عاج را به شدت كند كرده اند.پيش از ورود استعمارگران و كاشفان اروپايي به ساحل عاج در سال 1460، اين كشور از جمله مناطق ناشناخته جهان محسوب مي شد.در مقايسه با غنا – از كشورهاي همسايه- ساحل عاج از پديده شوم برده داري كمتر ضربه خورده است. استعمارگران اروپايي، كشورهاي ديگر آفريقايي كه داراي بندرگاه هاي مناسب تري بودند را براي تجارت برده مناسب تر مي دانستند. در واقع نبود مكان هاي مناسبي براي احداث بندرگاه در ساحل عاج طي عصر برده داري به مزيتي براي اين كشور بدل شده بود.در سال 1840 فرانسوي ها وارد ساحل عاج شده و پس از مدت اندكي با جلوگيري از ورود تجار غيرفرانسوي به آنجا مراحل اوليه تصرف اين كشور را آغاز كردند.نهايتا طي جنگ عليه نيروهاي ماندينكا، فرانسوي ها توانستند ساحل عاج را به طور كامل به تصرف خويش درآورند. فرانسوي ها طي دوران استعمار ساحل عاج، توانستند با استثمار نيروي كار بومي صادرات قهوه و كاكائو را به انحصار خود درآورند.اما مردم ساحل آرام ننشستند و با اتكا به رهبران بومي، استقلال خويش از فرانسه را در سال 1960 كسب كردند.

پس آن كه شورشيان در سال 2001 در شمال ساحل عاج به قدرت رسيدند، اين كشور عملاً  به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم شده است و شورشيان در شمال و دولت در جنوب به صورت جداگانه حكمراني مي كنند. از آن زمان به بعد فقط شبحي از معجزه آفريقايي دهه هاي 70 و 80 ميلادي به جا مانده است و امروز از اين كشور فقط گهگاه به خاطر درگيري  نيروهاي شورشي و دولتي ياد مي شود.
اما گويا قرار است تيم ملي فوتبال اين كشور- فيل ها - اين وضعيت تأسف آور را تغيير دهد. اين تيم براي شروع سال گذشته پس از انجام بازي هاي متعدد در مراحل مقدماتي و گذشتن از سد رقيبان قدرتمندي همچون كامرون توانست براي اولين بار در تاريخ كشورش به جام جهاني، جايي كه بي شك محلي براي دوباره مطرح شدن سرزمين  فيل ها است راه يابد. صعود تيم ملي ساحل عاج علاوه بر اين كه باعث تعجب همگان شد، بهانه اي براي ملتي شد كه چند سالي است طعم تلخ جنگ را مي چشند. با صعود فيل ها به جام جهاني مردم در سراسر ساحل عاج– چه مناطق تحت كنترل شورشيان و چه مناطق تحت امر دولت- به خيابانها ريختند و به جشن و پايكوبي پرداختند.
بازيكنان اين تيم از سوي هر دو طرف درگير به شدت مورد استقبال قرار گرفتند. رئيس جمهور لوران گباگبو به تمامي آنها خانه اي مجلل هديه كرد و گروه هاي مخالف دولت هم به نحو شاياني از آنها تقدير كردند.
روح تيم
تمامي اعضاي تيم به خوبي مي دانستند كه فرصتي استثنايي در دست دارند تا اتحاد را به كشور دو پاره شده خود بازگرداند. به همين خاطر بود كه كاپيتان تيم ديديه دروگبا- ستاره تيم چلسي انگلستان- پيش از بازي سرنوشت ساز با سودان در راه رسيدن به جام جهاني از بازيكنان در رختكن درخواست كرد زانو بزنند و براي برقراري صلح در ساحل عاج دعا كنند. آنها همگي گفتند: اي ساحل عاجي ها، ما خواهان بخشش شما هستيم. بگذاريد با هم باشيم و جنگ را پشت سر بگذاريم.
بازيكنان تيم ملي فوتبال ساحل عاج كه از شمال و جنوب كشور دور هم جمع مي شوند در كشور الگوهايي هستند كه مردم آنها را دوست دارند و مي خواهند مثل آنها باشند. در تيم ملي تفاوتهاي سياسي و نژادي كنار گذاشته مي شود كه همين امر نتايج درخشاني براي همه دارد. تمامي بازيكنان تيم ملي به خوبي اين مسأله را مي دانند.
كولوتوره مدافع تيم آرسنال انگليس در اين مورد مي گويد: ما مسئوليت بزرگي برعهده داريم چون كشورمان در حال جنگ است. ما مي خواهيم به جهانيان نشان دهيم كه در ساحل عاج چيزهاي ديگري به جز جنگ هم وجود دارند و به خوبي مي دانيم كه مردم بر روي ما حساب ويژه اي باز مي كنند تا نمايندگان خوبي براي كشورمان باشيم.
جام ملت ها
حالا تيم ساحل عاج بايد در جام ملت هاي آفريقا بار ديگر با حريفان دست و پنجه نرم كند و مردم در سراسر كشور، با هر سليقه سياسي با تمامي وجود از اين تيم حمايت مي كنند.
هفته گذشته طرفداران رئيس جمهور لوران گباگبو به خيابانها ريخته بودند تا در حمايت از رئيس جمهور بر ضد سازمان ملل راهپيمايي كنند اما روز پنج شنبه تمامي خيابانها خالي از معترضيني شده بود كه تمام روز با فرياد از رئيس جمهور خود حمايت مي كردند. همه آنهايي كه در ساحل عاج زندگي مي كنند دليل اين غيبت يكباره مردم از خيابانها را مي دانند. يكي از همين معترضين در اين مورد اينچنين مي گويد: ما تظاهرات را متوقف كرديم تا بتوانيم بازي هاي فيل ها در جام ملت ها را ببينيم. وقتي كه اين مسابقات پايان يابند و فيل ها مسابقات را با پيروزي پشت سربگذارند، ما دوباره به خيابانها برمي گرديم.
فيل ها در ظاهر تيمي معمولي هستند كه مانند هر تيم ديگري مي خواهند پيروز شوند و براي كشورشان افتخار كسب كنند. اما اين تيم تفاوت هاي زيادي با تيم هاي ديگر دنيا دارد و به خوبي مي توان آثار تنش هايي كه در سطح جامعه وجود دارند را در اين تيم مشاهده كرد. شايعات زيادي در مورد تأثير تصميمات سياسي بر اين تيم وجود دارد. براي نمونه گفته مي شود چند سال گذشته وزير وقت ورزش ساحل عاج- گنويو بروگبره- اينچنين عنوان كرده است: شمالي هاي زيادي در تيم وجود دارند.
هنوز هم طرفداران مهاجم سابق تيم هاي مارسي و اورتون- ابراهيم با كايوكو- اعتقاد دارند اين مهاجم سرشناس فقط به اين خاطر كه شمالي است از تيم ملي كنار گذاشته مي شده است و هزاران شايعه با بوي سياست كه فوتبال را هم آلوده كرده است.
چه اين شايعات درست باشند يا نه، امروز تمامي ساحل عاجي ها مشتاقانه از تيم خود در جام ملت هاي آفريقا حمايت مي كنند. اگر فيل ها بتوانند جام ملت هاي آفريقا را به خانه ببرند بدون شك دو پاره جدا شده ساحل عاج را كمي به هم نزديك تر خواهند كرد و به دنيا نشان خواهند داد كه در ساحل عاج به جز جنگ و مناقشات سياسي چيزهاي ديگري هم وجود دارند.
اما فقط كمي نزديك تر، چون مسأله تقسيم شدن ساحل عاج به قدري پيچيده و ريشه دار است كه اتحاد دوباره اين كشور كه روزي ثروتمندترين كشور غرب آفريقا بود، بارها سخت تر از تصور قهرماني فيل ها در جام جهاني است.
به طور كلي مي توان گفت مردم شمال ساحل عاج بيشتر از اين كه با مردم جنوب قرابت فرهنگي و نژادي داشته باشند، با كشورهاي همسايه شمالي دارند. زبان اصلي مردم شمال ديولا است، زباني كه هم خانواده  زبان بامبرا، زبان اصلي مالي و مالينكه، زبان مناطق شمال شرق گينه است.
با اين كه اهداف نيروهاي جديد، شورشياني كه كنترل شمال كشور را از دولت مركزي سلب كرده اند و خود اداره امور را به دست گرفته اند صرفاً سياسي است، تفرقه ميان دو بخش شمالي و جنوبي مسائل قومي و نژادي را بار ديگر مطرح كرده است.
مسأله تبعيض نژادي در ساحل عاج به اواسط دهه 90 بازمي گردد. زماني كه مجمع دموكراتيك ساحل عاج كه از سال 1960 (سال استقلال ساحل عاج) تا 1999 زمام امور را در اين كشور به دست داشت ايده ايووريته يا همان عاجي بودن را مطرح كرد. طبق اين ايده كاملاً نژاد پرستانه كساني كه نام يا اصالت شمالي داشتند متهم به عاجي نبودن مي شدند.
آغاز بحران
در سال 2000 رهبر جنبش آزاديخواهان ساحل عاج (RDR) ، آلاسانه كواتارا، كه يك ديولا بود به دليل شبهاتي در مورد مليت اش از كانديداتوري انتخابات رياست جمهوري كنار گذاشته شد. اين طور اعلام شد كه والدين كواتارا ساحل عاجي نيستند و به همين خاطر او حق ندارد نامزد رياست جمهوري  شود. اين عمل دولت طرفداران RDR را به شدت عصباني كرد. اين مسأله شايد محرك شمالي ها براي جدايي بوده باشد اما يك دهه نقض مداوم حقوق شمالي ها زمينه ساز اصلي طغيان شمالي ها بوده است. در يكي از موارد نقض حقوق بشر توسط دولت مركزي، به گزارش سازمان ملل 120 نفر در كمتر از سه روز به قتل رسيدند كه اكثرشان از شمالي ها بودند. همين گزارش مسئولان بلند پايه دولتي را مسئول انجام اين عمليات حساب شده اعلام مي كند. نيروهاي جديد هم بارها گفته اند كه آنها عليه اين مسائل غيرانساني جنگ مي كنند.
شورشيان وطن پرست
دو ماه پيش به نظر مي رسيد شورشيان احتمالاً استقلال شمال را اعلام خواهند كرد. اما رهبر نيروهاي جديد، گيلامه سورو با اين پيشنهاد به شدت مخالفت كرد و گفت ساحل عاج يكي و تقسيم ناپذير است. اين اظهارات از سوي مردي كه نيمي از خاك كشور را ضميمه كرده است واقعاً  عجيب به نظر مي رسد.
اما اوضاع در جنوب هم در حال تغيير است. شكايات نيروهاي جديد در مجلس به بحث گذاشته مي شوند و دولت مركزي اعلام كرده است در صورتي كه شورشي ها سلاح هاي خود را بر زمين بگذارند و كنترل بخش هاي شمالي را به دولت بازگردانند، ترتيب برگزاري يك رفراندوم در مورد قانوني كه آلاسانه را از كانديداتوري منع كرد برگزار خواهد كرد. اين درحالي است كه شورشيان اعلام كرده اند در صورتي سلاح ها را بر زمين خواهند گذاشت كه اين قانون لغو شود. به هر حال بايد منتظر ماند و ديد كه آيا ساحل عاج روزي دوباره معجزه آفريقا خواهد شد.

رؤياي آفريقايي، سراب اروپايي
000720.jpg
جام ملت هاي آفريقا طبق روال هميشه (يعني هر 2سال يك بار) در شهر قاهره آغاز شد تا فوتبال خودجوش و تب هواداران فقير فوتبال قاره سياه را به نمايش بگذارد. ديديه دروگبا ساحل عاجي چلسي- ساموئل اتوئو- كامروني بارسلونا- و ستاره هاي جهاني آفريقا نيز در اين جام حضور دارند.
اما هزاران كيلومتر آن طرف تر از پايتخت مصر و در حومه پاريس از اين جشن، چندان خبري نيست. هر روز به جز يكشنبه ها حدود 50 جوان آفريقايي، سرماي زمستان را به جان مي خرند تا تمرين كنند. آنها اهل مالي، سنگال، بنين، گينه، ساحل عاج و كامرون هستند. اين فوتبال دوستان بي باشگاه، بين 15 تا 30 سال سن دارند و در سطح آماتور در حومه پاريس يا شمال فرانسه تمرين مي كنند تا روزي وارد باشگاهي حرفه اي شوند.
در كنار زمين، يك دلال كه با يونان و مولداوي معامله مي كند ايستاده است. جواني اهل كامرون دستيار اوست و اعتراف مي كند كه تعداد زيادي نوجوان 15، 16 ساله را بدون مدارك لازم از كشورشان به اينجا آورده است.
ژان 17 ساله از سال 2001 و از وقتي كه دلالي او را از زادگاهش- كامرون- به حومه ليون آورد، روزهاي سختي را مي گذراند؛ بدون اوراق شناسايي و بدون خانواده، ژان كه در يك باشگاه محلي توپ مي زند، حتي جرأت اعتراض ندارد. او در سن 14 سالگي براي عضويت در تيم ملي زير 17 ساله هاي كامرون پذيرفته شد، اما مصدوميت موجب شد نتواند در جام ملت هاي آفريقا شركت كند و به همين دليل تسليم پيشنهاد يك دلال پرتغالي شد تا شايد رؤيايش براي بازي در باشگاهي اروپايي چيزي كه رؤياي همه فوتبال دوستان اروپايي است- محقق شود. او حتي براي پرداختن پول هواپيماي خود مجبور شد يكهزار يورو از دوست و آشنا قرض بگيرد، اما در هواپيما دلال به او گفت كه برنامه عوض شده و به جاي پرتغال بايد به فرانسه بروند تا او در چند تورنمنت فرانسوي شركت كند و وقتي مصدوميتش كاملا برطرف شد به پرتغال برود. وقتي دلال او را به ليون فرستاد تا براي حضور در اين تيم تست بدهد ژان با سرابي واقعي روبه رو شد؛ نه تنها خبري از دلال و نماينده باشگاه ليون نبود، بلكه او ديگر پولي هم ته جيبش نداشت، اما جالب اين است كه تب فوتبال در ميان چنين نوجواناني آن قدر بالاست كه با وجود فقر و گرسنگي، همچنان در حومه ها به تمرين مي پردازند تا روزي جذب باشگاهي شوند. مبومين مجمعي به نام فرهنگ فوتبال منسجم ايجاد كرده و حدود 600 نوجوان آفريقايي فريب خورده و بي پناه را تحت پوشش قرار داده است. او معتقد است كه فيفا و يوفا بايد دست به اقدامي بزنند. البته اين كار نژادپرستي نيست، اما سوءاستفاده از كودكان فقير به شمار مي رود. دلالاني كه براي باشگاه هاي دسته پايين اروپايي بازيكن پيدا مي كنند واقعا دست به تجارت كودكان زده اند. كودكان زير 10 سال به طور غيرقانوني به اردوهاي تمريني در جنوب ايتاليا، اسپانيا و پرتغال برده مي شوند تا شايد روزي به باشگاه هاي بزرگ فروخته شوند و سود كلاني را نصيب دلالان كنند. مسئولان يوفا مي گويند: آماده ايم تا اينگونه دلال ها يا باشگاه هايي را كه در اين سوداگري نقش دارند مجازات كنيم، اما پيش از هر چيز به دولت ها هشدار داده ايم تا در مورد مهاجرت هاي مخفيانه تحقيق كنند .
رافائل پولي محقق مركز بين المللي مطالعه ورزشي در دانشگاه نوشاتل سوئيس و كارشناس مهاجرت هاي بين المللي فوتباليست ها- مي گويد: فوتباليست هاي آفريقايي، قرباني سيستمي سوداگرانه هستند. فوتبال آفريقا به منزله مواد اوليه اي است كه آن را مي پرورانند تا به قيمتي بالاتر به فروش برسانند. آنها ابتدا در جام هاي بي اهميت تري مثل روماني، آلباني، قبرس و مالت شركت مي كنند و بعد به سوئيس، بلژيك و هلند برده مي شوند و در نهايت به باشگاه هاي حرفه اي فروخته مي شوند . در سال 2003، جوانان آفريقايي 20 درصد از 5 هزار خارجي حاضر در باشگاه هاي حرفه اي يا نيمه حرفه اي اروپا را تشكيل مي دادند. آژاكس آمستردام چندي پيش محكوم به پرداخت جريمه اي 10هزار يورويي شد، چرا كه به آفريقايي هاي حاضر در باشگاه دستمزدي بسيار پايين تر از حداقل جهاني پرداخت مي كرد. دلالان يا مسئولان باشگاه ها براي فرار از قوانين فيفا كه نقل و انتقال بازيكنان زير 18 سال را ممنوع كرده و بانيان اين كار را به جريمه هاي سنگين محكوم مي كند- نام يا سن بازيكنان را تغيير مي دهند. به اعتقاد رافائل پولي، يكي از اصلي ترين عوامل، فقر و ناامني است كه رؤياي مهاجرت را در ميان جوانان آفريقايي تقويت مي كند.
كساني كه شكست مي خورند دچار حس تحقير و ضعف شديد شخصيتي مي شوند. آنها غالبا خجالت مي كشند كه با خانواده شان در اين مورد صحبت كنند. اگر آنها موفق نشده اند، حمل بر ناتواني و تنبلي شان مي شود. از طرف ديگر با توجه به پولي كه براي رفتن قرض گرفته اند، نمي توانند دست خالي بازگردند. شايد هم هيچ طلبكاري داستانشان را باور نكند و آسوده شان نگذارد. اين است كه آنها ماندن را به بازگشت ترجيح مي دهند. امه ژاكه مدير فني تيم ملي فرانسه- به طور جدي با فرهنگ فوتبال منسجم همكاري مي كند و در تلاش است تا باشگاه ها را نسبت به سرنوشت جوانان آفريقايي حساس تر كند؛ البته او به رغم آنكه درصدد تسهيل انجام تمرينات و پيوستن آنها به باشگاه هاست، خانواده ها را مقصر مي داند كه به اميد رسيدن به درآمد، فرزندانشان را به دلال ها مي سپارند. از سال 2001، آكادمي فوتبال كريبي در جنوب غربي كامرون فعاليت هاي اجتماعي و شهري خاصي را آغاز كرده و به دختران و پسران 8 تا 18 سال عاشق فوتبال امكاناتي مي دهد. خانه جوانان فوتباليست مركزي است كه جوانان، والدين و باشگاه هاي آفريقايي را آموزش مي دهد تا به تبعيد به اروپا تن ندهند. البته تا زماني كه سوداگران و دلالان به فعاليت ادامه مي دهند و فقر و آشفتگي، قاره سياه را دربرگرفته به نظر نمي رسد چنين مراكزي راه به جايي ببرند.
منبع: لوموند
كابوس فوتبال دوستان
فوتبال دنياي پيچيده اي دارد. اين ورزش كه ديگر مي توان به تعبيري آن را صنعتي عظيم دانست از سويي عاملي است براي وحدت ملت ها و همبستگي هرچه بيشتر مردم جهان و از سويي ديگر نابودگري است كه مي تواند همه را در كام خود فرو برد. وسوسه فوتبال موجب شده كه دلالان خرد و كلان از هر گوشه جهان به اين ورزش رو بياورند و براي ملت هاي فقير دام هاي خود را بگسترانند. اين پديده در كشورهاي آفريقايي و جهان سوم تا اندازه اي رو به رشد است كه بسياري مسئولان را نگران كرده است، چرا كه اين پديده تبديل به استثمار كودكان و نوجوانان شده است. خانواده هايي كه در اشتياق ثروت و قدرت مي سوزند آينده فرزندانشان را در عزيمت به اروپا مي دانند و آنها را به دست دلالاني مي سپارند كه كارشان چيزي جز آواره كردن جوانان نيست. آفريقا كه از سويي با فقر دست به گريبان است و از سويي ديگر بيماري هايي مانند ايدز و درگيري هاي داخلي آن را تهديد مي كند اين بار نيز آسيب پذيرتر از همه قاره ها به اميد رهايي از فقر به دام اين دلالاني افتاده است كه تنها به جيب هاي خود مي انديشند.

ايرانشهر
آرمانشهر
جهانشهر
در شهر
زيبـاشـهر
علمي
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |