سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴
جامعه شناسي سوگواري مذهبي در ايران
000825.jpg
محسن حسام مظاهري
مراسم و مجالس سوگواري مذهبي در بين ايرانيان شيعي عليرغم عمق و وسعت و نيز گرما و جوشش عاطفي كه نوعي وفاق و همبستگي اجتماعي را موجب مي شود، كمتر از منظر علمي و جامعه شناختي مورد بررسي قرار گرفته است. شور ديني و مذهبي و كشش و جاذبه هاي مجالس سوگواري تاسوعا و عاشوراي حسيني اغلب جامعه شناسان ايراني و شيعي را نيز در خود گرفته است، به نوعي كه كمتر امكان و مجال آن را يافته اند تا به عنوان محقق و تماشاگر به بررسي علمي اين پديده اجتماعي بپردازند. مقاله زير تلاش كرده است با پرهيز از چنان مشكلي از منظري علمي و روشمند به بررسي جامعه شناسي مراسم ها و مجالس سوگواري مذهبي در ايران بپردازد.
دين
مي توان گفت هنوز هيچ اجماعي بر روي تعريف مقوله دين بين انديشمندان وجود ندارد. اين را هم مي توان به گستردگي و احاطه ناپذيري اين مقوله نسبت داد؛ و هم به اين كه هر دسته از صاحبنظران صرفاً خواسته اند اين پديده گسترده و چندين وجهي را از چشم اندازهاي محدود و منحصر خود نگريسته و تعريف نمايند. لذاست كه فلاسفه، جامعه شناسان، روانشناسان، مورخان، مردم شناسان، متكلمان، فقيهان و... هر كدام مجموعه تعاريف متعددي را ارائه مي كنند كه در ظاهر امر، چندان قابليت تلفيق ندارند.
با اين همه و در بين دانشمندان علوم اجتماعي، شايد هيچ دسته اي به اندازه جامعه شناسان به اين مقوله اجتماعي نپرداخته اند. آن هم با طيف متنوعي از تعاريف مبتني بر رويكردهاي مختلفي چون عقل گرا، شهودي، كاركردي، تحويل گرا، پديداري و وجودي، (شجاعي زند، ۱۹:۸۰)
بررسي و حتي اشاره گذرا به اين نظريات مختلف، نه در حوصله بحث ماست و نه در ارتباط مستقيمي با آن. اما از آنجا كه پيش از سخن گفتن درباره يك مقوله درون ديني (:هيأت هاي مذهبي)  لازم است كه تعريف زيربنايي و مشخصي از خود دين ارائه شود، اجمالاً از بين تعاريف مختلف، به دو تعريف، كه اولي تلفيقي است از مجموعه تعاريف مبتني بر رهيافت كاركردگرايانه و نگرش هاي جوهري (:بيان كننده جوهر و مادي دين) كه كلود بووي و رولان كامپيش در كتاب خود تحت عنوان «اعتقاد ديني در سوييس» آورده اند؛ و دومي تعريفي است مختصر و منطبق بر ديدگاه كلامي- اسلامي كه عباس علي عميد زنجاني در كتاب «مباني انديشه سياسي اسلام» آن را آورده است، توافق مي كنيم:
۱. «دين مجموعه اي است از اعتقادات و آداب و اعمال كه كم و بيش سازمان يافته بوده و با يك حقيقت مافوق تجربي و متعالي مرتبط باشد و در درون يك جامعه معين، يك يا چند وظيفه از اين جمله وظايف را انجام دهد:  يك پارچه ساختن، هويت بخشيدن،  تبيين تجربي و پاسخگويي به ماهيت اساساً حيات فردي و اجتماعي انسانها. »(ويلهم/ گواهي، ۱۷۳: ۷۷)
۲.« دين را مي توان به مجموعه اي به هم پيوسته اي از باورها و انديشه هاي برگرفته از وحي الهي در رابطه با جهان، انسان، جامعه و جهان پس از مرگ تعريف كرد كه هدف آن، هدايت انسان به سوي روش بهتر زيستن و كامل تر شدن است.»(عميد زنجاني، ۷۴: ۸۴)
دينداري
بين دو مقوله «دين »و«دينداري » بايد تفكيك قائل شد. مفهوم دين راجع است به ذات و جوهردين و مرجع تعريفش، خود دين و شارع است؛ و در مورد اديان آسماني؛ نيز مستغني از بشر. (:بعد انتزاعي) اما دينداري به رفتار اجتماعي دينداران راجع است و مرجع تعريفش، فارغ از دستورات و تعاريف دين، عمل بيروني و نمودهاي عيني بشري است. (:بعد عيني) همچنين بر خلاف دين، كه مجموعه تعاريف نسبتاً ثابت (براساس نصوص) را شامل مي شود، دينداري، متأثر از تغيير و تحولات اجتماعي و به تبع مقوله اي دائماً متغير و تحول پذير است. در نتيجه -صرف نظر از تعدد قرائات و برداشت هاي بشري- اگر بتوان براي تعاريف دين اصالت قائل شد، براي تعاريف دينداري نمي توان. چرا كه از جامعه اي به جامعه ديگر، و از زماني به زمان ديگر شكل و بروز آن گونه گون خواهد بود.
مناسك ديني و آيين هاي دينداران
تفكيك بين دو مقوله «مناسك ديني» و «آيين هاي دينداران» نيز لازم است. عليرغم آن كه هر دو مفهوم، اشاره به مجموعه آداب، رسوم و شيوع عمل هاي مشخص و نسبتاً قانونمندي، با جهت گيري ديني و قدسي، و با نتيجه محتمل تقويت باور ديني فرد عامل، دارند، اما در خاستگاه و منشأ مشابه نيستند. مناسك ديني در خود دين ريشه دارند و لذا تأسيس، تعريف و تبيين چگونگي آنان برعهده دين است. در نتيجه، تعريف شرايط و اشكال آنان ثابت و تطورناپذير است. انجام آنان- از منظر دين- «تكليف» و استنكاف از آنان «معصيت» محسوب شده و مستوجب عقاب است. با اين تعاريف بايد مناسك ديني را به عنوان بخش قابل توجهي از «شريعت» ديني قلمداد كرد كه نمود آن در فقه دين است. به عنوان مثال «حج» يكي از مناسك ديني اسلام است.
اما آيين هاي دينداران، برخلاف مناسك ديني، منشأ شريعتي ندارند و تعريف شان برعهده خود دين نيست، بلكه مقوله اي اساساً اجتماعي  اند و تأسيس، تعريف و تبيين چگونگي آنها به نوع عمل و شرايط اجتماعي دينداران برمي گردد. و لذا مانند خود دينداري، تابع تحولات اجتماعي و تغيير پذيرند. در نتيجه،  مجموعه آيين هاي دينداران يك دين، مي تواند بسيار متنوع باشد، از زماني تا زماني و از جامعه اي تا جامعه اي. اين آيين،  هر چند به تبع عرضي بودنشان، تكليف محسوب نمي شوند، اما محتمل است كه خود فرد ديندار يا اجتماع دينداران براي نشان دادن نهايت باورمندي، چنان به انجام آن اهتمام ورزند و خود را مقيد سازند كه در عمل، حتي انجام مناسك ديني هم تحت تأثير قرار گيرد. اين را مي توان با جذابيت ملموس تر و بيشتر آيين هاي دينداران در مقايسه با مناسك ديني نسبت داد. چرا كه اين آيين ها، همان طور كه اشاره شد، منشأ بشري دارند و فرد ديندار يا اجتماع دينداران در شكل دادن آنان مطابق خواست ها و نيازهاي ملموس خود، احساس اختيار مي كند، اما در مناسك ديني از آن جا كه مرجع تعريف  فرابشري است،  فضا و فرصتي براي اعمال نظر دينداران در نظر گرفته نشده است و  آنان بايد صرفاً تابع و پذيرا باشند.
000822.jpg
مجالس سوگواري شيعيان
با عنايت به تعاريف مذكور، مجالس سوگواري شيعيان را بايد يكي از مهمترين مظاهر «دينداري» شيعيان و از زمره «آيين هاي دينداران» به حساب آورد. محوريت مجالس عزاداري شيعيان،  از بدو تأسيس شان توسط امامان شيعه، «واقعه عاشورا» است. در باور شيعه، اين واقعه هولناك ترين فاجعه بشري در طول تاريخ،  و در عين حال بزرگترين اقدام دشمنان براي ايجاد انحراف در اسلام و از بين بردن جريان ولايت و جانشيني برحق پيامبر (:به عنوان جريان استمرار دهنده رسالت وي) محسوب مي شود. بنابراين و براي مقابله با توطئه دشمنان مبني بر اقدام در جهت به فراموشي سپردن اين واقعه، لازم است كه شيعيان هماره خاطره و ذكر اين رويداد را _حتي در سخت ترين حالات- زنده نگه دارند. اين وظيفه اي بوده است كه قاطبه امامان شيعه بر آن پاي فشرده، و بالاترين مقامات اخروي و بيش ترين پاداش هاي جهاني را در ازاي آن به شيعيان خود مژده داده اند.
انتخاب واقعه عاشورا از سوي ائمه، به عنوان عامل محوري تبليغ تشيع را بايد انتخابي زيركانه و سنجيده ارزيابي كرد. چرا كه واقعه مذكور، از جميع جهات، واجد پتانسيل هاي موجود براي نمايندگي گفتمان تشيع به خصوص «تشيع تاريخي» است. در واقعه عاشورا و مقدمات و مؤخرات آن، هم اصول محوري تشيع (: «عدل» و «امامت» ) و هم فروع محوري آن (: «جهاد» ، «امر به معروف» ، «نهي از منكر» ، «تولي» و «تبري» ) در صريح ترين و جامع ترين شكل خود تجلي و نمود دارند. از اين منظر، هيچ نمونه مشابه ديگري را نمي توان چون واقعه عاشورا يافت. خصوصاً اگر وضعيت ويژه تشيع تاريخي در دوران زندگي امامان شيعه _ يعني دوران خلافت اموي و عباسي، كه شيعه هميشه در اقليت و زير بار انواع فشارهاي تبليغاتي و سياسي بوده است _ را در نظر بگيريم، ارزش اين انتخاب، ملموس تر و روشن تر مي شود. علاوه بر اين موارد ناظر به محتوا، واقعه عاشورا از نظر شكلي هم قابليت هاي تبليغاتي فراواني دارد. كشتار بي رحمانه و فجيع امام حسين (عليه السلام) و فرزندان و يارانش _ كه به گواه منابع تاريخي،  در بين عموم مسلمين آن زمان از احترام و مقام والايي برخوردار بودند- غارت بازماندگان و به اسارت بردن زنان و كودكان، جملگي بر پتانسيل تحريك كنندگي احساسات و تأثر انگيزي اين واقعه مي افزايد.
امتياز ويژه مجالس سوگواري، اين است كه موجبات بالفعل شدن اين پتانسيل بالقوه را فراهم مي آورند. از اين رو عنصر «عاطفه» و «احساس» را بايد يكي از عناصر محوري و كليدي در تشكيل و حيات مستمر مجالس عزاداري شيعيان در طول تاريخ دانست؛ عاملي كه مشخصاً در عمل «گريستن» نمود مي يابد.
پديده گريه، در اين مجالس، از بار معنايي خاصي برخوردار است. گريستن در باور شركت كنندگان اين مجالس(:شيعيان)  نشانه اي از برقراري ارتباط متقابل با يك منبع قدسي و ماورايي(:خدا يا امام معصوم)  است و به اين معنا يك ارزش محسوب مي شود، كه ميزان و كيفيت صورت پذيرفتن اين رفتار هم خود بر مقدار ارزش آن مؤثر است. با استفاده از اصول نظري كه كولينز درباره مقوله احساس بيان كرده است، به خوبي مي توان اتفاقي كه در مجالس سوگواري و هيأت هاي مذهبي واقع مي شود را تبيين كرد.
اصول نظري كولينز درباره احساس
* احساسات از طريق تحريك و دست كاري، قابل سرايت هستند، تا حدي كه آن را به يك همبستگي بسيار قوي تبديل كنند.
* تمايل انسان به مشاركت در احساس ديگران، همبستگي را تشديد مي كند. تهييج متناوب و گاه به گاه، ممكن است براي ادامه پايداري يك احساس، مهم باشد. تحريك و تهييج موجب مي شود كه يك احساس، واقعي و معتبر به نظر برسد.
*هر چه تعداد افراد حاضر در يك جمع و مراسم مذهبي بيشتر باشد، احساسات بيشتر تشديد مي شود.
*كساني كه مقدار زيادي انرژي احساسي كسب نمايند، قادر خواهند بود از طريق ادعاهاي مالكيتي و اقتدار، تغييرات ساختاري در يك جامعه به وجود آورند، و اگر اين افراد بتوانند انرژي احساسي ديگران را نيز هدايت و بسيج نمايند، هم سويي آنان تقويت مي شود. استواري و يا تغيير يك نظام اجتماعي، به ميزان تأييد احساس آن نظام از سوي مردم بستگي دارد.
با عنايت به اين اصول مي توان گفت، در مجالس سوگواري شيعيان، مداح و روضه خوان، با يادآوري و نقل مصائب و ستم هايي كه بر اهل بيت رفته است، احساسات شركت كنندگان را تحريك مي كند. برگزاري مستمر اين مجالس، تحريك متناوب احساسات حضار(:جامعه شيعيان) را در پي دارد. در اثر تكرار، اين روند، پس از چندي، تثبيت و نهادينه مي شود و اين مسئله،  نهايتاً به پايداري و تعميق احساسات دائماً برانگيخته شده خواهد انجاميد. نتيجه آن كه مجالس عزا از صرف يك اجتماع معمول مؤمنان، فراتر رفته و به يك منبع احساسي قوي و گسترده مبدل مي شوند. با توجه به بعد حماسي و مبارزاتي واقعه عاشورا، روشن است كه وجود چنين منبعي از احساس متراكم شده ديني، تا چه اندازه مي تواند براي يك حكومت خطرساز و بحران آفرين باشد. خصوصاً هر چه اين مجالس، متعدد و پرجمعيت تر باشند، احساسات متراكم تر مي شوند و محتمل است كه آن اجتماعات،  هويتي مقتدر و وجهه اعتراضي و مبارزاتي بيابند. در تاريخ، مصاديق بسياري مي توان براي اين مسئله يافت؛ مصاديقي كه برخي به يك تغيير جزئي، محدود و مقطعي منجر شدند (مانند واقعه اي كه بنجامن، سفيركبير آمريكا در ايران عهد ناصري، در سفرنامه اش نقل مي كند) و نيز برخي كه به تغييراتي كلي و ساختاري انجاميدند (نظير پيروزي انقلاب اسلامي ايران).
گزارش بنجامن از قدرت هيجان شركت كنندگان در مجالس سوگواري، در عهد ناصرالدين شاه
هيجان عزاداران در روزهاي آخر دهه اول محرم، به حدي است كه معمول است دسته هاي عزاداري، جلوي زندان و يا انبار دولتي رفته و تقاضاي آزادي زندانياني كه فهرست آنها را قبلاً تنظيم كرده اند، مي نمايند. متصديان زندان هم براي آن كه آنها به زندان حمله نكنند، تسليم تقاضايشان شده و آن زندانيان را آزاد مي كنند. در سال ۱۸۸۴ ميلادي كه من در تهران بودم، تعداد ۶۵ زنداني، به اين طريق آزاد شدند. البته مقامات دولتي كمي بعد از عزاداري و فرونشستن احساسات مردم،  دوباره آن عده را دستگير مي كنند. مگر آن كه فرار كرده باشند يا مخفي شده باشند.(بنجامن/كردبچه۳۰۴،:۶۳)
به اين ترتيب راه اندازي دسته هاي سوگواران را مي توان به مثابه اقدامي با هدف قدرت نمايي مجالس عزا و شركت كنندگان در آن ارزيابي كرد. يعني درست همان منظوري كه امير معزالدوله ديلمي از راه اندازي دسته هاي عزاداري در بغداد سال ۳۵۲ هجري دنبال مي كرد.
از اين منظر، همچنين مي توان اقدامات سياست هايي كه حكومت ها و شاهان طول تاريخ در قبال اين مجالس اتخاذ كرده اند را علت يابي كرد. چه حكومت هايي كه بعضي به مخالفت صريح با اين مجالس برخاستند و آنها را ممنوع اعلام كردند (مانند سلجوقيان و رضاشاه پهلوي) و چه آنان كه زيركانه و با دورانديشي، به جاي تعارض مستقيم، همه هم و غم خود را در راستاي استحاله اين مجالس از روح حماسي و مبارزاتي، و منحرف ساختن جهت گيري و در نتيجه بي خطر كردن آن مجالس به كار بستند و در اين راه، ابايي نداشتند كه خود حتي در سلك پيشگامان و دست اندركاران اصلي برگزاري اين مجالس درآيند (مانند صفويان و قاجاريان).
هيأت مذهبي
با وجود سابقه چندين ساله مجالس اهل بيت و دسته هاي سوگواري، استفاده از واژه «هيأت» براي ناميدن اين مجالس، امر چندان با قدمتي نيست و سابقه اي حداكثر هفتاد _ هشتاد ساله دارد. طبق تعريف، «هيأت» يك گروه اجتماعي ، با سابقه تاريخي مشخص و تجمعي از افرادي است كه در راستاي زنده نگه داشتن ياد و خاطره يك مناسبت مذهبي (اعياد، ايام ولادت و شهادت ائمه ) با محوريت واقعه عاشورا و قيام امام حسين (عليه السلام) و براساس ساختار دو گانه «واعظ» (سخنران، آخوند)/ «ذاكر» (مداح، روضه خوان) تشكيل مي شود و اعضا، از طريق روش هايي معمول و آدابي مشخص (سينه زني، زنجير زني/ دست زدن) به سوگواري يا شادماني مي پردازند؛ شركت در آن اختياري و براساس يك اعتقاد و باور دروني است؛ متناسب با ويژگي هاي سازماني و نيز مخاطبان، يك هيأت جداي از هدف اصلي اش، كاركردهاي ديگري را هم مي تواند در بر گيرد.
هيأت را همچنين «نوعي تشكل مذهبي، بر محور عزاداري بر سيدالشهدا و ائمه (عليهم السلام)» ، و نيز: «مجموعه هايي از مردم هر محله، در شهرها يا روستاها، كه جهت سوگواري و روضه خواني براي امام حسين (عليه السلام) و به ويژه در ايام عاشورا تشكيل مي يابد» تعريف كرده اند. (محدثي، ۵۰۴:۸۱)
«هيأت» را مي توان «يك گروه اجتماعي» نيز تلقي نمود. طبق تعريفي كه هومنز ارايه مي كند، «گروه اجتماعي» عبارت است از عده اي افراد كه داراي يك هدف مشترك، فعاليت مشترك، كنش متقابل و احساس تعلق خاطر _ يا احساس «ما» - باشند. (رفيع پور، ۱۰۹:۸۰) بنابراين هر جمعي از افراد، براي آن كه يك گروه اجتماعي تلقي شود، لازم است كه از ۴ شاخصه برخوردار باشد:
- هدف مشترك
- فعاليت مشترك
- كنش (روابط/ تعامل) متقابل
- احساس تعلق خاطر
كه همه اين شاخصه ها را مي توان در هيأت مشاهده كرد:
هدف مشترك: زنده نگه داشتن يك واقعه (اعتقاد/ شخصيت) ديني
فعاليت مشترك: عزاداري (يا شادماني)
كنش متقابل: سينه زني (تعامل مداح و حاضران در مجلس)
احساس تعلق خاطر: دسته گرداني و عضويت در هيأت.
رويكردهاي جامعه شناختي به هيأت هاي مذهبي
با عنايت به تحولات سالهاي اخير جريان مداحي كشور، مشخصا با چهار رويكرد جامعه شناسانه مي توان به هيأت هاي مذهبي پرداخت كه عبارتند از:
۱ _ هيأت به مثابه سازمان ديني
در اصطلاح جامعه شناسان، يك نهاد فضاي شكل رايجي از كردارهاي همگن و هماهنگ است كه در جهت اعمال كنترل اجتماعي و ارضاي نيازهاي اساسي مورد استفاده قرار مي گيرد. (بيرو/ ساروخاني، ۱۸۱:۷۵)
فيختر نهاد را «تركيب يا هيأتي از مدل هاي رفتاري كه توسط جمعي كثير به كار آيد و محور آن ارضاي يك نياز اساسي گروه باشد» تعريف مي كند. (همان) پارسونز هم نهاد را «مجموعه اي از نقش ها (يا روابط بين پايگاه ها)ي نهادي شده» مي داند كه «حايز فضايي ساختي و اهدافي درازمدت اند.» (همان)
با اين تعاريف، هيأت هاي مذهبي را مي توان يك نهاد اجتماعي با كاركرد ديني دانست. خصوصا هيأت هاي سنتي كه همه ويژگي هاي يك نهاد را دارا هستند: هيأت هاي مذهبي _ مشخصاً گونه سنتي - مانند هر نهاد اجتماعي ديگر،  داراي هنجارهايي اجباري براي جمع و اعضاي خود هستند؛ كه مورد حمايت كلي جامعه قرار داشته و به رسميت شناخته شده اند. همچنين آنها از اهدافي روشن پيروي مي كنند كه ثابت و مشخص اند و بنابراين از تغييرات نسلي تأثير نمي پذيرند. آنان هنجارها، ارزش ها و آداب و قوانين معمول و معيني دارند كه مجموعا تشكيل يك نظام واحد را مي دهند كه عليرغم برخورداري از انعطاف نسبي در برابر برخي نوآوري ها،  همواره داراي وحدت و انسجام و يگانگي است.
۲ _ هيأت به مثابه خرده فرهنگ شهري
عده اي از جامعه شناسان بر اين باورند كه يكي از خصوصيات شهروند جامعه صنعتي، «احساس بيگانگي» است؛ احساسي كه سبب مي شود، فرد، خود را از ديگران و از جامعه، بريده محسوب كند. كلود فيشر اجزاي اين بيگانگي را به ۳ نوع تقسيم مي كند:
۱ _ احساس بي قدرتي كردن (ناتواني): كه فرد به دلايل مختلف در زندگي شهري نمي تواند نتايج كار خود را تعيين كند و كارهايش به صورت دلخواه انجام نمي شود. در نتيجه، فرد به بن بست مي رسد و تعلق خود به جامعه را از دست مي دهد و سرخورده مي شود.
۲- احساس بي هنجاري كردن (از هم پاشيدگي):  شهروند جامعه شهري، دايما خود را در معرض آسيب هاي اجتماعي مي بيند و ناهنجاري هاي موجود در جامعه، در نظرش هماره كلي، وسيع، تعميم يافته و بزرگ تر از واقع جلوه مي كند (مثلا: اعتقاد به حاكميت پارتي بازي، در عين وجود قانون)
۳ _ احساس انزواي اجتماعي: در زندگي شهري ، از آنجا كه فرد مجبور است اطرافيان خود را انتخاب كند (جورج زيمل) هميشه احساس مي كند كه دوروبرش خالي است و به هيچ كس نمي خورد. در نتيجه به صورت خواسته، خود را ايزوله مي كند. اين مسأله ممكن است به دليل عدم دسترسي به امكانات براي هماهنگي با ديگران هم رخ دهد. (صديق سروستاني، ۷۸)
در اين بين آنچه كه در برابر اين مصايب و مشكلات به ياري شهروند شهرنشين امروزي مي آيد، «خرده فرهنگ ها» ، به عنوان سمبل زندگي شهري، هستند. خرده فرهنگ، طبق تعريف، وقتي است كه تعداد معيني از مردم شهري كه در يك ويژگي خاص (قوميت، شغل، عقيده، مذهب و....) با هم شباهت و شراكت دارند، همديگر را بيابند و تشكيل يك گروه اجتماعي دهند؛ و البته گروهي با ارزش ها و هنجارهايي متفاوت با ارزش ها و هنجارهاي اكثريت جامعه بزرگ تر. (گيدنز/ صبوري۸۱۷،:۷۸)
خرده فرهنگ ها، كاركردهاي مختلفي براي اعضا در پي دارند. از جمله:
۱ _ رفع نيازهاي اساسي: به وقت ضرورت و نياز، در حوزه هاي خاص مي توانند پاسخگوي فرد باشند.
۲ _ هويت بخشي: خرده فرهنگ ها، يكي از منابع هويت ساز براي انسان شهري محسوب مي شوند. افراد با عضويت، تعامل و برقراري ارتباط با انواع واحدهاي موجود شهري، مورد احترام و شناسايي ديگران قرار گرفته و خود نيز ديگران را مي شناسند و لذا احساس هويت مي كنند. (گريگواستون _ نقدي۹۳،:۸۲)
۳ _ مقابله با حس بيگانگي: خرده فرهنگ ها همچنين از طريق هويت بخشي و تحت حمايت مادي و معنوي قراردادن افراد عضو، حس تعلق و همبستگي را در آنها پرورش داده و بدين ترتيب از احساس بي قدرتي، انزواي اجتماعي و بي هنجاري آنها مي كاهند.
واژه «خرده فرهنگ» گاه در معناي منفي و با ارزش گذاري منفي درك شده است. به صورتي كه بدان معني نوعي فرهنگ عاميانه، مبتذل و پيش پا افتاده در مقابل فرهنگ نخبگان  ، روشنفكران و بزرگان و اشراف (فرهنگ برتر) داده اند. (فكوهي، ۲۸۶:۸۳) در طول دهه هاي پس از جنگ جهاني دوم،  در شهرهاي بزرگ، خرده فرهنگ ها بيش از پيش شروع به تبديل شدن به فرآيندهاي هويت يابي و تشخص اجتماعي كردند. در اين راه خرده فرهنگ ها، ساز و كارهايي چون «خودنمايي» ، «همبستگي و انسجام دروني» و «موضع گيري تهاجمي در برابر بيرون» را پيش گرفتند. به صورتي كه از طريق به وجود آوردن شباهت هايي در نحوه پوشش (لباس ها)،  آرايش (شكل ظاهري)، رفتارهاي كالبدي، زبان، موسيقي، استفاده از اشياء و نمادها و... هر چه بيشتر خود را از ديگران متمايز كردند و به هويت هاي گروهي خود، شكلي «منحصر به فرد» دادند كه البته تداوم اين گرايش، طبعا در خود،  تمايل تبديل خرده فرهنگ ها به ضدفرهنگ را هم داشت. (فكوهي، ۲۸۷:۸۳) نمادهايي كه براي نشان دادن تمايز گزيده مي شوند، كاركرد سازگاري، نشان گذاري، نمادي و برگزيدگي دارند. رفتار ويژه،  به اعضاي خرده فرهنگ اين احساس را القا مي كند كه آنها متعلق به جريان خاصي هستند و بايد آماده پذيرش نقش جديدي باشند. چنين ويژگي مي تواند در لباس، زبان محاوره، شيوه و سبك حركت، گرايش ها و عدم گرايش ها، موضوعات خاص مورد بحث و باورهاي خاص تجلي داشته باشد.(شفرز/ راسخ، ۱۹۹:۸۳)
بر اساس اين تعاريف، امروزه و در جوامع غربي، گروه ها و ستارگان موسيقي پاپ و انواع ديگر مشابه آنها- در ارتباط با مفهوم «فرهنگ جوانان» - يكي از مهم ترين و اصلي ترين منابع شكل گيري خرده فرهنگ ها محسوب مي شوند.
در شهرهاي بزرگ و نيمه صنعتي امروز كشور، مي توان ادعا كرد كه هيأت هاي پاپ هم از چنين جايگاهي برخوردارند. اين خرده فرهنگ جديد، مثلثي است كه علاوه بر مداحي پاپ و مخاطب جوان، ضلع سومي را هم شامل مي شود و آن قرائت خاصي است كه اين هيأت ها از دين و مفاهيم مرتبط با آن ارائه مي دهند: «دين ورزي عرفي»
در مواردي، اعضاي خرده فرهنگ هاي هيأتهاي پاپ، مانند همتايان اهل موسيقي خود، به سمت نوعي يكساني رفتاري پيش مي روند و وجهه «تعارض» و «ستيز» ، در برابر فرهنگ رسمي و قرائت رسمي حاكم از دين- در عين نوعي «بي خيالي» - در آنها كاملاً مشهود است؛ وجهه اي كه به تدريج، به سمت عموميت يافتن و تشكيل تيپ خاصي از جوانان مذهبي، پيش مي رود.
اينان جوانان شيفته اي هستند كه كمابيش ظاهر يكساني دارند و مثلاً در: فرم اصلاح موي سر و ريش، پوشش (: پوشيدن شلوار پلنگي يا خاكي بسيجي و پيراهن يا تي شرتهاي سياه)، چفيه انداختن، تسبيح در دست گرفتن يا در گردن انداختن، با كفش پاشنه خوابيده راه رفتن، زيارت گهگاهي عتبات عاليات و عضويت در گروه هاي (موسوم به:) فشار و يا اساساً كناره گيري از سياست، مشترك اند و پاسخشان به همه مسائل، ظاهراً يك چيز بيشتر نيست: «فقط بگو حسين» !
خرده فرهنگ هيأت هاي پاپ، اقسام متفاوتي را شامل مي شود كه من در اين جا صرفاً به دو مورد از آنها، كه شايع ترينشان هستند و در حقيقت امتداد نمونه هاي مشابه هيأت هاي انقلابي دوران صلح محسوب مي شوند، اشاره مي كنم:
خرده فرهنگ اولي، به گونه اي امتداد امروزي شده «هيأت هاي انقلابي صلح منفعل» است و در دسته «خرده فرهنگ هاي واكنشي» جاي مي گيرد. طبق تعريف، خرده فرهنگ واكنشي، فرهنگي معمولاً كوچك تر است كه در درون فرهنگ يا جامعه و به عنوان واكنشي در برابر آن پديد مي آيد. خرده فرهنگ واكنشي مي تواند مبتني بر طغيان، بي بندوباري و يا انحراف باشد. (نظير: ضدفرهنگ ها، هيپي ها و... كه در برابر جامعه حساب گر، خردگرا و بسيار صنعتي پديد آمدند.) و يا آن كه بر پايه ايثار، تقوا و اصالت، قوام يابد كه باز در رنج از انحطاط كل فرهنگ و در واكنش نسبت بدان نضج مي گيرد. (ساروخاني، ۶۶۳:۷۶).
و خرده فرهنگ دوم كه در ارتباط با تشكيل گروه هاي انصار حزب الله و به گونه اي امتداد امروزي شده «هيأت هاي انقلابي صلح فعال منفي» محسوب مي شود و جزو دسته «خرده فرهنگ هاي ستيز آميز (تعارضي)» جاي مي گيرد. اين خرده فرهنگ ها، طبق تعريف، فرهنگ خاص گروهي مثلاً جوانان يا اقليت ها هستند كه نسبت به فرهنگ رسمي جامعه، وضعي ستيزه جويانه دارند. (ساروخاني، ۱۳۶:۷۵) همان طور كه پيش از اين اشاره شد، به نظر كولينز «كساني كه مقدار زيادي انرژي احساسي كسب نمايند، قادر خواهند بود، از طريق ادعاهاي مالكيتي و اقتدار، تغييرات ساختاري در يك جامعه به وجود آورند و اگر اين افراد بتوانند انرژي احساسي ديگران را نيز هدايت و بسيج نمايند (:وسايل ارتباط جمعي) همسويي آنان تقويت مي شود» . (رفيع پور، ۱۱۷:۸۰) قدرت نمايي هاي اين دسته افراد در سطح جامعه را مي توان، به موازات برخورداري ايشان از رانت هاي تلويحي اجزايي از حاكميت، به همين انرژي احساسي آنان- كه در هيأت هاشان تبلور مي يابد- مرتبط دانست.
۳- هيأت به مثابه سبك زندگي
سبك عبارت است از مجموعه اي از صورت هاي بياني نو و بديع، كه به صورت نمونه هاي خاص (:زبان، مد، حركات بدني، موسيقي و...) تجلي مي يابند. (شفرز/ راسخ، ۱۹۸:۸۳) شيوه (سبك) زندگي را مي توان به مجموعه اي كم و بيش جامع از عملكردها تعبير كرد كه فرد آنها را به كار مي گيرد، چون نه فقط نيازهاي جاري او را برآورده مي سازند، بلكه روايت خاصي را هم كه وي براي هويت شخصي خود برگزيده است، در برابر ديگران تجسم مي بخشند. (گيدنز/ موفقيان، ۱۲۰:۸۳)
به اعتقاد برخي جامعه شناسان مانند ورث، شيوه زندگي مفهومي است كه با شهر و شهرنشيني (به مفهوم نوين و امروزي اش) ملازمت دارد. (بيرو/ ساروخاني، ۹۰۴:۷۶) و (گيدنز/ صبوري، ۵۹۹:۷۸) و در كنش متقابل با محيط زندگي شكل مي گيرد. (فيالكوف/ نيك گهر، ۶۳:۸۳)
«شيوه زندگي» اصطلاحي است كه در فرهنگ سنتي چندان كاربرد ندارد، چون ملازم نوعي انتخاب از ميان تعداد كثيري از امكان هاي موجود است و در عمل، نه فقط از نسل گذشته «تحويل گرفته نمي شود» بلكه «پذيرفته» مي شود. به باور گيدنز شيوه هاي زندگي به صورت عملكردهاي روزمره درمي آيند؛ عملكردهايي كه در نوع پوشش، خوراك، طرز كار و محيط هاي مطلوب براي ملاقات با ديگران تجسم مي يابند. (گيدنز/ موفقيان، ۱۲۰:۸۳)
البته ممكن است مسأله شيوه زندگي تا حدي مبتذل به نظر برسد، چون اغلب منحصراً در چارچوب نوعي مصرف گرايي سطحي مطرح مي گردد و منظور از آن شيوه هاي زندگي پر زرق و برق است كه مجله هاي چشم فريب و پيام هاي بازرگاني بازاري عرضه مي دارند. اما در فراسوي آنچه اين مفهوم القا مي كند، نكته  بنيادي تري وجود دارد: در دنياي متجدد كنوني، همه ما نه فقط از شيوه هاي زندگي معيني پيروي مي كنيم، بلكه به تعبيري ديگر كه اهميت زيادي هم دارد، ناچار به اين پيروي هستيم. در حقيقت، ما انتخاب ديگري جز گزينش نداريم. (همان: ۱۱۹-۱۲۰)
با در نظر گرفتن اين تعاريف، مي توان گفت امروزه هيأت هاي پاپ، خود به مثابه  يك شيوه زندگي مؤمنانه در زندگي جوانان مذهبي شهرنشين ما، ايفاي نقش مي كند؛ شيوه زندگي اي كه استانداردهاي خاص خود (اعم از نوع پوشش، آرايش و تعامل) را دارد و به فرد، هويت مشخص و جديدي (:بچه هيأتي) مي بخشد.
۴- هيأت به مثابه نمودي از جنبش جوانان
«رفتار جمعي» را «پاسخ يك عده از مردم به يك وضعيت يا مسأله اي خاص» تعريف كرده اند. (جلايي پور، ۱۹:۸۱) «جنبش هاي اجتماعي» به عنوان يكي از انواع رفتارهاي جمعي و اعتراضي و به عنوان شبكه وسيعي از افراد، محافل و گروه هاي غيررسمي و رسمي، پديده اي مختص جوامع مدرن هستند. (همان: ۲۰-۲۱)
در يك تقسيم بندي كلي، جنبش هاي اجتماعي را مي توان به دو دسته «متعارف» (در مفهوم كلاسيك و تا چندي پيش جنبش) و «امروزي» (در معناي نوپديد و امروزي جنبش) تقسيم نمود. يكي از معروف ترين جنبش هاي امروزي، بي شك «جنبش جوانان» است؛ جنبشي در ارتباط مستقيم با پديده «جواني» و مقوله «فرهنگ جوانان» ؛ كه اين هر دو نيز از محصولات زندگي جديد محسوب شده و خاص جوامع مدرن اند. فرهنگ جوانان، حامل اين فرض است كه تمامي جوانان در علايق و مشغوليات يكساني در اوقات فراغت شريك اند و جملگي در شكلي از طغيان عليه بزرگتران خود درگيرند. ظهور اين نوع فرهنگ متمايز جوانان، با افزايش خودمختاري آنها، [به دليل افزايش درآمدشان] و نيز افزايش حس انزواي آنها [به دليل افزايش تحصيلات شان] رابطه مستقيم دارد.  (شوكر/ فرهادپور، ۳:۸۱)
جنبش جوانان در بدو تأسيس در اروپا (حوالي سال هاي ۱۸۹۰-۱۹۲۰) در واقع، واكنش در برابر سر سختي، تنگ نظري و سنت گرايي جامعه شهروندي يا بورژوايي بود. آن هم در دوره اي كه از نظر رواني،  زمينه براي پشت كردن به نهادهاي متعارف موجود چون خانواده ،مدرسه، شغل و كار فراهم بود. (شفرز/ راسخ، ۶۰:۸۳)
به اعتقاد برخي جامعه شناسان، با كمي تساهل مي توان عموم جنبش هاي اجتماعي (اعم از متعارف و امروزي) را در دارا بودن ۴ خصلت مشابه دانست:
اول- وجود يك شكاف (تضاد) بين دو دسته/ قشر از جامعه؛ كه بهانه و علت شكل گيري يك تضاد دوگانه و نهايتاً يك جنبش مي شود.
دوم- وجود يك «گفتمان» (يا در معناي كلاسيك اش: «ايدئولوژي» )؛ كه آموزه  ها، ايده ها و شعارهاي مشترك هواداران جنبش را شامل شود و براي ايشان در جريان قبول يا استقبال از اين آموزه ها، موجبات ايجاد و احساس آگاهي، هويت و همبستگي نسبت به يكديگر را فراهم آورد.
سوم- وجود يك شبكه وسيع روابط جمعي و غيررسمي در ميان دسته اي از همفكران، همكاران و دوستان؛ شبكه اي كه نهادهاي حكومتي را ياراي از بين بردن آن، به آساني نباشد.
چهارم- امكان شكلي از اعتراض جمعي. چنين امكاني معمولاً وقتي فراهم مي شود كه يا ساختارهاي دولت، اجازه فعاليت به جنبش ها بدهد؛ يا دولت ضعيف باشد و قادر به كنترل فعاليت جنبش ها نباشد؛ و يا نيروي ناشي از بسيج مردمي جنبش، چنان قوي باشد كه دولت نتواند آن را كنترل كند. (نقل به اختصار از: جلايي پور، ۲۹:۸۱-۳۰)
هيأت هاي نوپديد پاپ و نيز «شبه هيأت»ها به عنوان پديده هايي خاص فرهنگ جوانان، از ويژگي هايي برخوردارند كه مي توان آنها را به عنوان نمودي از جنبش نوپديد جوانان در ايران محسوب كرد.
در برداشتي كلي مي توان هيأت هاي پاپ و شبه هيأت ها را جرياناتي اعتراضي در برابر قوانين، آداب و اسلوب هاي سفت و سخت هيأت هاي سنتي و انعطاف ناپذيري، انحصارطلبي و افراط در سياسي كاري هيأت هاي انقلابي دوران صلح دانست. جرياناتي كه «جوان بودن» اعضا، «ساختار شكني» (در فرم و محتوا) و ارايه يك رويكرد «ديگر» به دينداري و برخي مقولات مذهبي شيعه (از جمله: محبت اهل بيت) از مشخصه هاي بارز و منحصر به فرد آنان است. به عبارت ديگر روند حركت هيأت هاي پاپ و شبه هيأت ها را مي توان در راستاي خارج ساختن نهاد هيأت هاي مذهبي و اصولاً ادب ديني و دينداري از اسلوب هاي «رسمي» (هيأت هاي انقلابي) و «سنتي» (هيأت هاي سنتي) معمول خود و ارايه يك شيوه زندگي و سبك جديد از عمل ديندارانه، كه در آن مقتضيات زندگي جديد و امروزي و نيز ذايقه ها و سلايق نسل جوان و نوجوان به خوبي رعايت و لحاظ شده باشد، دانست. البته نمي توان ادعا كرد كه اين جهت گيري، كاملاً آگاهانه و نيتمند است؛ اما مي توان وجود آن را در جريان كلي اين هيأت ها استنباط كرد. ضمن آن كه نمود بيروني اين حركت متفاوت آن قدر در جامعه مذهبي شفاف و بارز است كه بتوان از وجود «شكاف» بين هيأت هاي پاپ و شبه هيأت ها و ديگر گونه هاي هيأت هاي مذهبي سخن گفت. شاهد مدعا مخالفت ها و اعتراضاتي است كه چه از سوي سنتي ها و چه انقلابي ها، خصوصاً در بدو پيدايش و نيز در دوران تثبيت اين هيأت ها، صورت مي گرفت و كمابيش هنوز هم ادامه دارد. نتيجه اين چالش ها، شكاف محسوس و نه چندان پنهاني است كه بين اعضا، مداحان و مخاطبان هيأت هاي پاپ و شبه هيأت ها و اعضا، مداحان و مخاطبان هيأت هاي سنتي و خصوصاً هيأت هاي انقلابي ايجاد شده است.
هيأت هاي پاپ و شبه هيأت ها، گفتمان ديني متفاوتي را هم دارا هستند. گفتماني كه در ادبيات و گرايش ديني آنها حضور بارزي دارد. از نظر شبكه روابط جمعي هم اين هيأت ها، در مقايسه با گونه هاي ديگر از رشد چشمگير و هماره با نرخ مثبتي برخوردارند و با وجود عمر كوتاه خود، توانسته اند شبكه وسيعي از هواداران پروپاقرص و محكم از بين جوانان و نوجوانان داراي انگيزه ها و علايق ديني گرد آورند. شبكه اي البته [هنوز] غير منسجم و متشكل از كلوني هاي پراكنده و بدون رابطه مشخص و تعريف شده تشكيلاتي و سازماني با يكديگر.
*منابع و مأخذ در دفتر روزنامه موجود است.

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |