كرملين با سلاحي جديد به دنبال احياي قدرت است
جنگ انرژي با غرب
|
|
بعد از كشمكش ميان روسيه و اوكراين بر سر انتقال گاز در آستانه سال جديد ميلادي، سرگئي ايوانف _ وزير دفاع روسيه- در مقاله اي نوشت: «روسيه بايد قوي باشد» و اجازه ندهد خارجي ها در حياط خلوتش مداخله كنند. روسيه اين روزها همه تلاشش را مي كند تا اقمار سابق (كشورهاي هم پيمان شوروي سابق) به مدار گذشته خود بازگردند.
در اين كشمكش، انرژي، ابزار اصلي روسيه است. مسكو از اين ابزار فقط در منطقه خود استفاده نمي كند و كمي دورتر در رويارويي غرب با ايران هم اين سلاح نيرومند قرن بيست و يكم، يعني انرژي (نفت و گاز و هسته اي) را به كار مي گيرد.
نظم جهاني در حال تبديل شدن به نظامي دو قطبي با دو هسته آمريكا در يك طرف و روسيه و چين در طرف ديگر است. انرژي در اين ميان محور مناقشات است.
شركت گازپروم روسيه- بزرگ ترين توليدكننده گاز دنيا- چندي پيش برسر قيمت گاز با اوكراين اختلاف پيدا كرد و اين اختلاف به بحراني هر چند كوتاه مدت- اما پر بسامد- براي كل اروپا تبديل شد. اما همه مي دانند آنچه اتفاق افتاد، اختلاف بر سر قيمت گاز نبود بلكه نمايش قدرتي بود از سوي كرملين در جدال ميان غرب و شرق براي به دست آوردن قدرت بيشتر در عرصه جهاني. محور اين جدال، اكنون كنترل منابع استراتژيك انرژي است.
چرا اكنون گفته مي شود كه اين جدال شدت گرفته است؟ چه شواهدي وجود دارد حاكي از اينكه نظم جهاني بار ديگر در حال دوقطبي شدن و پيش رفتن به سوي دو بلوك رقيب شرق و غرب است؟
درباره اقدامات اخير غرب به طور كلي و آمريكا به طور خاص در تلاش براي گسترش انقلاب هاي دموكراتيك درون حوزه نفوذ روسيه و به ويژه در حمله به عراق چه تحليل هايي وجود دارد؟
آيا غرب دچار شرايط ناگوار استراتژيك شده و در نتيجه اين شرايط ناگوار، اهميت جهاني روسيه از نظر انرژي افزايش مي يابد؟ نتيجه تحولات در جريان كنوني چه خواهد بود؟
قدرت گرفتن روسيه
براي ناظران محتاط و با دقت، فضاي در حال تغيير كنوني در عرصه جهاني انرژي و به ويژه نقش روسيه در تحولات اخير چندان تعجب آور نيست؛ نفت ارزان دهه ۱۹۹۰ موضوعي مربوط به گذشته است كه ديگر تكرار نخواهد شد. اكنون ديگر بازارها به نفت ۶۰ دلاري عادت كرده اند.
در دهه ۱۹۹۰ و تا همين يك سال پيش، همه اقتصادهاي مدرن و صنعتي اهميت اساسي نفت و گاز را ناديده مي گرفتند. رهبران غربي و كارشناسان اقتصادي اين كشورها ادعا مي كردند كه نفت، قدرت و نفوذ خود را از دست داده و دوران جديدي در اقتصاد كشورهايي مثل آمريكا آغازشده كه استقلال انرژي، ويژگي اصلي آن است. آنها مي گفتند دليل اين استقلال، آن است كه ثروت، بدون وابستگي به نفت توليد مي شود.
اما اين ادعاها هم مانند مدهاي روز كه مي آيند و مي روند، اكنون ديگر طالبي ندارد و جاي آن را اين واقعيت سخت و تلخ [براي غرب] گرفته كه نفت، همچنان كالايي استراتژيك است.
گسترش يافتن يك مطلب كذب به معناي واقعيت يافتن آن نيست؛ حقيقت تغييرناپذير اين است كه نفت و البته گازطبيعي، همچنان خون حيات در رگ هاي اقتصادي مدرن و صنعتي دنياست و در آينده نزديك هم همين طور خواهد بود. دليل آن هم اين است كه تلاش براي به دست آوردن منبع جايگزين ديگري از انرژي به طور جدي، حتي شروع هم نشده است.
كرملين و رهبران كشورهاي غني از نفت و گاز، اين واقعيات را پيش بيني كرده اند؛ آنها خود را براي سرمايه گذاري اقتصادي و سياسي در اين تحولات آماده كرده اند. كرملين اقدام به تحكيم منابع طبيعي خود و تضمين مسير صادرات آن كرده و در برابر تلاش آمريكا براي سلطه يافتن براين صنايع، مقاومت جدي نشان داده است.
كرملين با استراتژي هوشمندانه تسخير بازارها و منابع انرژي و با عقد توافقنامه هاي استراتژيك همكاري با ديگر كشورهاي نفتي از طريق «گازپروم»، «ترانس نفت» و «روز نفت» ، چند سالي است كه در زمينه صادرات نفت و گاز به اروپا، آسيا و نقاطي دورتر خوب عمل كرده است.
اكثر تحليلگران غربي ترجيح مي دهند اين استراتژي آشكار ژئوپليتك روسيه را كم اهميت جلوه دهند و همچنان تاكيد مي كنند كه روسيه هيچ گاه موفق نخواهد شد تا به جايگاه قدرت و نفوذ گذشته جهاني خود بازگردد اما تحولات جهاني اقتصاد و انرژي در اين مسيري كه تحليلگران پيش بيني كرده اند پيش نمي رود؛ منابع غني نفت و گاز خاورميانه به دليل بي ثباتي هاي سياسي منطقه، (براي غرب) چندان مطمئن نيست. با توجه به اينكه آريل شارون- نخست وزيراسرائيل- ديگر از عرصه سياسي اين رژيم خارج شده، به نظر مي رسد فضاي خاورميانه بار ديگر راديكال شود. به اين ترتيب تنها نقاط ديگري كه غرب مي تواند براي به دست آوردن واردات تضمين شده انرژي به آن اميدواري تضمين شده اي داشته باشد، كانادا، آمريكاي لاتين، آسياي ميانه و روسيه است.
اهميت ايران در عرصه انرژي، روز به روز در حال افزايش است چرا كه اين كشور مشغول توسعه شبكه خط لوله خود براي صادرات نفت و گاز است.
اما اين به معناي آسوده شدن خيال غرب در اين باره نيست؛ آمريكا و اسرائيل، هر چند وقت يك بار، ايران را تهديد به جنگ مي كنند و با اين كار موقعيت اين كشور را از نظر انرژي به خطر مي اندازند. از سوي ديگر، ايران متحد استراتژيك روسيه است و بنابراين دو كشور در هر بحران بين المللي به صورت هماهنگ با هم اقدام مي كنند.
منابع غني نفت و گاز عراق چطور؟ در اين زمينه هم آمريكا به جاي امنيت بيشتر انرژي، به امنيت كمتر دست يافته زيرا ناآرامي هاي عراق مانع از ورود اين منابع غني به بازارهاي جهاني شده است. خشونت هاي مرگبار در عراق تا آنجا پيش رفته كه احتمال بروز جنگ داخلي را به موضوعي مطرح تبديل كرده است. در صورت عدم بروز جنگ داخلي هم احتمال روي كار آمدن يك دولت شيعي وجود دارد كه در اين صورت اين دولت به ايران نزديك خواهد شد و منافع آمريكا را در زمينه تأمين انرژي، تضمين نخواهد كرد. آمريكا در خاورميانه شرايطي ايجاد كرده كه پيامدهاي منفي آن مستقيماً متوجه منابع انرژي منطقه مي شود.
در اين شرايط، هم روسيه و هم چين، دامنه نفوذ خود را در نيم كره غربي از جمله كانادا و آمريكاي لاتين گسترده كرده اند. انحصار روسيه بر نظام صادراتي آسياي ميانه، نفوذ كرملين را در منطقه تضمين مي كند. خط لوله باكو- تفليس- جيهان كه مورد حمايت آمريكا هم هست، نخواهد توانست انحصار روسيه را بشكند.
در نتيجه در اثر نفوذ آمريكا در خاورميانه، كل منطقه از نظر امنيت انرژي جذابيت خود را از دست داده و روسيه را به كانون ژئوپلتيك انرژي جهان سوق داده است. از سوي ديگر در اثر اقدامات نامناسب آمريكا براي گسترش دموكراسي و تغيير رژيم در شرق اروپا، آسياي ميانه و حتي در خود روسيه، كل منطقه غني از نفت آسياي ميانه به حوزه نفوذ روسيه و چين تبديل شده و اين دو در كنار هم محور نفوذ رو به رشدي را تشكيل داده اند. دولت هاي جديد مورد حمايت آمريكا همچون اوكراين و گرجستان امنيت انرژي محدودي براي اروپا ايجاد مي كنند و اختلافات گازي اخير اين موضوع را نشان داده است.
سياست غرب به طور كلي و آمريكا به طور خاص خطاهاي استراتژيكي را موجب شده كه براي روسيه فرصت هاي طلايي را در جهان ايجاد كرده است.
كرملين با دقت مشغول مطالعه و بررسي عرصه جهاني انرژي است و ثابت كرده كه مي تواند روي خطاهاي استراتژيك آمريكا سرمايه گذاري كند. اين خطاها و سرمايه گذاري روسيه بر آن، براي مسكو جايگاهي به عنوان يك بازيگر مهم جهاني با ابزار انرژي، فراهم كرده است. اين جايگاه در بحران اخير ميان روسيه و اوكراين بيش از هر زمان ديگري خودنمايي كرد.
تحليلگران ادعا كرده اند كه توافقي كه در پايان به دست آمد، شكستي براي روسيه بود. اين بيشتر از آنكه يك تحليل جدي باشد، يك آرزوست. نكات زير نشان مي دهد كه روسيه در اين مناقشه برنده است:
* توافق جديد به نظام قديمي كه كرملين از آن بيزار بود پايان داد. در آن نظام قديمي اوكراين حق ترانزيت را به صورت نقد دريافت نمي كرد بلكه اين حق با واردات گاز به اين كشور پرداخت مي شد. در آن سيستم اوكراين مقداري از گاز لوله ها را برداشت مي كرد و بازرسي درباره اين گاز برداشت شده از لوله ها براي روسيه يك كابوس بود. طبق توافق جديد، روسيه حق ترانزيت را با پول نقد مي پردازد و هر گونه برداشت گاز از لوله ها توسط اوكراين نقض قانون به حساب مي آيد. به اين ترتيب روسيه كنترل بيشتري بر اقدامات اوكراين در زمينه ترانزيت گاز پيدا مي كند.
* به زودي روسيه به سرمايه گذاران خارجي اجازه مي دهد كه سهام اقليت را در بخش نفت و گاز خود خريداري كنند. سرمايه گذاران از نظام قبلي انتقال گاز ناخشنود بودند زيرا ارزش سهم در اين سيستم نامشخص است. بنابراين طبق توافق جديد سرمايه گذاري خارجي در بخش نفت و گاز روسيه تقويت مي شود. روسيه اكنون براي سرمايه گذاران خارجي موقعيت خوبي است و ورود سرمايه باعث تقويت انحصار روسيه در بازارهاي انرژي مي شود.
* توافق جديد دقيقاً همان چيزي را كه روسيه در تعيين قيمت گاز مي خواست به مسكو داد. روسيه به دنبال قيمت ۲۳۰ دلاري براي هر هزار متر مكعب بود. اوكراين اجازه دارد گاز تركمنستان و قزاقستان را ارزان تر بخرد و آن را با گاز روسيه مخلوط كند تا قيمت خالص گاز براي اوكراين پايين تر يعني ۹۵ دلار شود. با اين حال تركمنستان موجب نگراني مي شود زيرا رئيس جمهور اين كشور به دنبال افزايش قيمت است و دوستي با غرب ندارد.
از سوي ديگر گاز تركمنستان و قزاقستان از خطوط لوله روسيه از اوكراين عبور مي كند، بنابراين اوكراين در توافق جديد استقلالي از روسيه به دست نياورده است. همچنين ۵۰ درصد از شركت واسطه اي كه اوكراين بايد گاز ارزان غيرروسي را از آن خريداري كند، متعلق به گاز پروم است، بنابراين اوكراين از نظر انرژي باز هم به روسيه وابسته است. و بالاخره اينكه روسيه بيشتر گاز خود را به بازارهاي اروپايي مي فرستد نه به اوكراين.
* تخمين زده مي شود كه فقط در سال ،۲۰۰۶ اوكراين تقريباً سه ميليارد دلار بيشتر از قبل صرف خريد گاز مي كند، در حاليكه روسيه فقط ۵۰۰ ميليون دلار بيشتر هزينه ترانزيت مي پردازد. اين رقم ۵/۲ ميليارد دلاري سود خالص روسيه فقط در سال ۲۰۰۶ است.
* اوكراين با رد شرايط پيشنهادي روسيه در بهار گذشته، اكنون بايد ۷۰ دلار بيشتر براي هر واحد گاز بپردازد و اين ناكارآمدي رهبران اين كشور را به رخ مي كشد. مخالفان در پارلمان اوكراين خواستار استيضاح ويكتور يوشچنكو رئيس جمهور شدند و دليل آنها براي اين درخواست همين قرارداد پرهزينه گازي است. اقتصاد اوكراين قبل از روي كارآمدن يوشچنكو هم ضعيف بود، اما از آن زمان تا كنون ركود بيشتر شده و توافق جديد ممكن است اين شرايط را وخيم تر كند.
اين همان شرايطي است كه روسيه به دنبال آن بود و مي خواست كه تا قبل از انتخابات ماه مارس اوكراين اين شرايط محقق شود. بعد از روي كار آمدن دولت مطلوب روسيه در اوكراين، كرملين شرايط قرار داد را به نفع اين كشور تغيير خواهد داد.
*توافق جديد براي روسيه يك برد واقعي است زيرا مقاومت اين كشور به نتيجه اي مطلوب رسيده است. روسيه با اين كار نشان داد كه مي تواند در برابر غرب بايستد و اكثر خواسته هايش را به دست آورد.
روسيه اكنون به بلغارستان اطلاع داده كه قصد دارد شرايط توافقنامه ميان دو طرف را به نفع مسكو تغيير دهد. دليل اين اقدام هم آمادگي بلغارستان براي ميزباني پايگاه هاي نظامي آمريكا است. بلغارستان صددرصد به گاز روسيه وابسته است. روماني هم علاقه مند است كه ميزبان نيروهاي نظامي آمريكا باشد و به همين دليل روسيه دير يا زود به سراغ روماني هم مي رود.
*اوكراين، بلغارستان، روماني و ديگر بخش هاي اروپا مجبور خواهند شد براي اقدامات اخيرشان در حمايت از آمريكا و در مقابله با نفوذ روسيه در منطقه بهاي سنگيني بپردازند.
روسيه در اروپا و آسيا يك قفل انرژي زده است و تنها در صورتي اين قفل گشوده مي شود كه در خود روسيه تغيير رژيم ايجاد شود.
*گزارش ها نشان مي دهد كه شركت گازپروم روسيه در نتيجه توافق اخير پيروزي بزرگتر از آنچه غرب تصور مي كرد به دست آورده است. لس آنجلس تايمز و نيويورك تايمز هر دو گزارش داده اند كه روسيه ممكن است مالكيت و كنترل اوكراين بر شبكه خط لوله در خاك اين كشور را كاهش داده باشد. توافق جديد به دست آمده آشكارا به شركت واسطه يعني «روز اوكراين انرژي» كه شركتي نه چندان شناخته شده است، ۵۰درصد از مالكيت توليد گاز داخلي اوكراين را مي دهد.
يولياتيموشنكو نخست وزير سابق اوكراين كه برنامه هايي را براي به چالش كشيدن اين پيمان در دادگاه دارد مي گويد: «اين بخش از توافق به معناي تهديد بخشي از نظام ترانزيت گاز اوكراين يعني دارايي استراتژيك ماست.» تيموشنكو اين قرارداد را خيانتي به منافع ملي اوكراين مي داند.
روسيه شرايط بسيار مطلوبي را براي بلاروس و كشورهاي لتوني، استوني و ليتواني قرار داده است. بلاروس با امضاي توافقنامه اي با روسيه مالكيت صددرصدي شبكه خط لوله خود به روسيه را به دست آورده و كشورهاي بالتيك هم به روسيه اجازه داده اند در سيستم داخلي انرژي خود سهام قابل توجهي داشته باشد. اما در اوكراين چنين نيست و در نتيجه روسيه براي به دست آوردن مالكيت ۵۰درصدي شبكه داخلي اوكراين اقدام كرده است. طبق توافق جديد، روسيه به اين هدف خود مي رسد.
اگرچه اين توافق مخالفت هايي را در داخل اوكراين دامن زده اما بالاخره روسيه به هدف خود مي رسد.
كرملين در واقع از روي عمد بحران اخير گازي را با اوكراين ايجاد كرد و اين كار درست با آغاز دوران رياست اين كشور بر گروه هشت همزمان شد. روسيه اعلام كرده است كه استراتژي اش در رهبري گروه هشت تمركز بر موضوع امنيت جهاني انرژي است.
روسيه اخيراً در زمينه سياست خارجي اعتماد به نفس تازه اي به دست آورده .اين كشور مصمم است در برابر مداخله بيشتر آمريكا در حوزه نفوذش مقاومت كند و نگذارد كه ماجراي اوكراين و گرجستان تكرار شود. به همين دليل با اقدام خود در برابر اوكراين اين پيام را به گوش غرب و كشورهاي منطقه رساند. كرملين همچنين قصد دارد بهاي سنگين نزديكي به آمريكا را به رخ اروپا بكشاند. پيام مسكو اين است كه مي تواند شريك قابل اعتمادي از نظر سياسي، اقتصادي و در حوزه انرژي باشد، اما تا وقتي كه منافع مشروع و امنيت خودش به طور كامل حفظ شود. امنيت انرژي رايگان نيست و بهاي آن احترام به روسيه و تضمين منافع مشروع اين كشور است.
اروپا و آمريكا هيچ يك منابع جايگزين انرژي درآينده نزديك ندارند و در نتيجه روسيه موقعيت حساسي خواهد داشت. بنابراين غرب نمي تواند وابستگي به مسكو را از اين نظر انكار كند.
روسيه و متحدان استراتژيك مهم آن مي توانند از طريق اقتصاد با غرب مبارزه كنند و پيروز شوند چرا كه اقتصادهاي آمريكا و اروپا وابسته به انرژي است. اما آمريكا هم بي كار نمي نشيند و درصد ايجاد تغييرات حكومتي در روسيه است.
انتخابات ماه مارس در بلاروس و اوكراين فرصت مناسبي است براي قدرت نمايي روسيه.
نظم جهاني در حال تبديل شدن به نظامي دو قطبي با دو هسته آمريكا در يك طرف و روسيه و چين در طرف ديگر است. انرژي در اين ميان محور مناقشات است.
ستاره شناسان مي گويند در مركز هر كهكشاني يك حفره سياه انرژي وجود دارد كه نظم را درون كهكشان حفظ مي كند. وقتي اين حفره سياه مركزي تضعيف شود ساختار كهكشان فرو مي پاشد. اگر آمريكا را به حفره سياه در مركز كهكشان آمريكا تشبيه كنيم، روسيه و چين حفره سياه در كانون كهكشان جديد اوراسيا هستند.
آسياتايمز / ترجمه:اردلان متين
|