ترجمه: رضا محتشم
در ارتباط با پيشرفت در تحقق اهداف توسعه هزاره، اختلافات شديد منطقه اي و درون كشوري مشهود است. كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس كه از درآمد بالايي برخوردارند، در موقعيت خوبي براي تحقق اين اهداف قرار دارند. توان بالقوه كشورهاي مغرب و مشرق كه درآمد متوسط دارند براي دستيابي به هر هدف متفاوت است چون خصوصيات ملي آنها فرق مي كند. براساس روندهاي گذشته، كشورهاي كمتر توسعه يافته عرب (كومور، جيبوتي، موريتاني، سومالي، سودان و يمن)، عراق و فلسطين از دسترسي بيشتر اين اهداف ناتوان خواهند بود. ممكن است اكثر اين كشورها و آنهايي كه با مناقشه دست و پنجه نرم مي كنند، پيشرفت محدودي بكنند. كشورهاي ثروتمند عرب و سراسر جهان بايد به فوريت منابع خود را به اين كشورها اختصاص دهند.
بدون اصلاح حاكميت شامل بهبود هدفمندي، توزيع برابر ثروت و خدمات و پاسخگويي، منابع كافي نيست. روي هم رفته، اقدامات بيشتري در سراسر منطقه مورد نياز است تا به اهداف كاهش فقر، برابري جنسي و پايداري محيط زيست جامه عمل پوشانده شود، مشاركت هاي راهبردي جهاني و منطقه اي تشكيل شود و سياست هاي مؤثر اجتماعي و اقتصادي كلان تدوين شود. بعيد است كشورهاي عرب به طور كلي موفق به از بين بردن فقر و گرسنگي به خصوص در كشورهاي كمتر توسعه يافته شوند .
هدف اول: از بين بردن فقر و گرسنگي شديد
به رغم تفاوت روش هاي اندازه گيري، آمار ملي دقيق ترين ابزار موجود براي ارزيابي فقر است. براساس اين آمار و داده هاي موجود درباره ۱۰ كشور عرب كه ۶۴ درصد جمعيت جهان عرب را تشكيل مي دهند (يعني الجزاير، كومور، جيبوتي، مصر، اردن، موريتاني، مغرب، سوريه، تونس و يمن)، ۸/۱۶ درصد جمعيت عرب در سال ۲۰۰۰ در فقر زندگي مي كرد. اين رقم يك دهه قبل ۴/۱۶ درصد بود. در سال ،۲۰۰۰ برآورد فقر در مشرق ۷/۱۵ درصد، در مغرب ۱/۹ درصد و در كشورهاي كمتر توسعه يافته ۱/۴۷ درصد بود. در مورد كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس اطلاعاتي وجود ندارد. با وجودي كه بين سال هاي ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ نوسانات اندكي در مشرق و مغرب مشاهده شد، در كشورهاي كمتر توسعه يافته فقر تقريباً دوبرابر شد و به طور كلي بعيد است كه اين منطقه در تحقق هدف اول موفق شود.
هدف دوم: دستيابي به آموزش ابتدايي براي همگان
با وجودي كه در خلال سال هاي ۱۹۹۰ و ،۲۰۰۰ نرخ خالص ثبت نام در آموزش ابتدايي حدوداً ۸ درصد افزايش يافت، هنوز در اين منطقه آموزش ابتدايي براي همگان محقق نشده است. در سال ،۲۰۰۲ حدود ۲۰ درصد بچه هاي سن دبستان ثبت نام نشدند. مناطق مغرب، مشرق و شوراي همكاري خليج فارس به تحقق هدف آموزش ابتدايي براي همگان نزديك شدند و نرخ خالص ثبت نام در آنها به بيش از ۹۰ درصد رسيد. از سوي ديگر حدود نيمي از تمام بچه هاي كشورهاي كمتر توسعه يافته عرب در آن سال در مدرسه ثبت نام نشدند.
هدف سوم: اشاعه برابري جنسي و توانمندي زنان
نابرابري هاي جنسي در سواد و آموزش: به رغم آنكه نرخ باسوادي افزايش يافته است، برآورد مي شود كه در سال ۲۰۰۲ ، ۴۴ ميليون زن بزرگسال (بالاي ۱۵ سال) يعني حدود نيمي از جمعيت زنان، نمي توانستند بخوانند يا بنويسند. از ۱۳ ميليون نفر جوان بي سواد (بين ۱۵ تا ۲۴ سال) در اين منطقه، ۵/۸ ميليون نفر زن بودند. انتظار مي رود در صورت حفظ روند جاري پيشرفت، كل منطقه عرب تا سال ۲۰۱۵ در تحقق برابري جنسي در تمام مقاطع آموزشي موفق شود. بين سال هاي ۱۹۹۰ تا ،۲۰۰۲ شاخص برابري جنسي در تمام مقاطع آموزشي افزايش يافت؛ از ۷۹/۰ به۹/۰ در آموزش ابتدايي، از ۷۶/۰ به ۹۱/۰ در دبيرستان و از ۶/۰ به ۸۵/۰ در آموزش دانشگاهي.
هدف چهارم: كاهش مرگ و مير كودكان
بين سال هاي ۱۹۹۰ تا ،۲۰۰۳ مرگ و مير كودكان زير ۵ سال در منطقه عرب از ۹۱ به ۷۰ مورد مرگ به ازاي هر۱۰۰۰ مورد تولد زنده كاهش يافت. به استثناي كشورهاي كمتر توسعه يافته، كشورهاي عرب در مسير تحقق هدف كاهش مرگ و مير كودكان به ميزان يك سوم حركت مي كنند. در عراق، ميزان مرگ و مير كودكان در نتيجه ۱۰ سال جنگ و تحريم افزايش يافته است. در سال ۲۰۰۳ در مشرق، نرخ مرگ و مير زير ۵ سال از ۷۸ مورد مرگ به ازاي ۱۰۰۰ مورد تولد زنده به ۵۶ مورد كاهش يافت. در مغرب، كاهش چشمگيري در مرگ و مير كودكان رخ داده است. از سال ،۱۹۹۰ ميزان مرگ و مير كودكان در اين منطقه به كمتر از نصف كاهش يافته است. اين نسبت در سال ۲۰۰۳ ۳۷، مورد مرگ بود. مرگ و مير كودكان در كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس از همه جا كمتر است؛ اين نسبت در سال ۲۰۰۳ ، ۲۳ مورد مرگ بود.
جنگ، فقر شديد و سرمايه گذاري اندك در خدمات اجتماعي شامل بهداشت، آموزش و آب بهداشتي برخي از عوامل اساسي مرگ و مير كودكان است. مرگ و مير كودكان زير ۵ سال در كشورهايي از همه بيشتر است كه دچار مناقشه مزمن يا توسعه نيافتگي است، يعني، جيبوتي، عراق، موريتاني، سومالي، سودان و يمن. در اين كشورها، حدود يك نفر از هر ۱۰ بچه پيش از رسيدن به ۵ سالگي مي ميرد. فقط در كشورهاي كمتر توسعه يافته، مرگ و مير كودكان نيمي از كل آمار مربوط را در كل جهان عرب به خود اختصاص مي دهد. در اين كشورها، مرگ و مير كودكان ارتباط نزديكي با سوء تغذيه، دسترسي اندك به خدمات بهداشتي، تغذيه نامناسب و بي سوادي مادران دارد.
هدف پنجم: بهبود بهداشت مادران
به رغم پيشرفت به دست آمده، نرخ جاري مرگ و مير مادران و اطلاعات مربوط به بهداشت نوزادان حاكي از آن است كه اين منطقه در مسير برآوردن اهداف مربوط به بهداشت مادران حركت مي كند. در سال ،۲۰۰۲ به ازاي هر ۱۰۰ هزار تولد زنده، ۳۷۷ مورد مرگ مادران وجود داشت و اين رقم در سال ،۱۹۹۰ ۴۶۵ مورد بود. بيشترين كاهش مرگ و مير مادران در كشورهاي كمتر توسعه يافته عرب بود كه رقم يادشده به ميزان ۲/۲ برابر ميزان سال ۱۹۹۵ كاهش يافت. با اين حال، تنوع قابل توجهي بين مناطق كوچك تر وجود دارد. در سال ،۲۰۰۰ مرگ و مير مادران در كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس به ازاي هر ۱۰۰ هزار تولد زنده، ۸/۲۹ مورد بود و اين رقم در مشرق و مغرب به ترتيب ۸/۱۴۴ و ۵/۱۶۵ مورد بود. در كشورهاي كمتر توسعه يافته عرب، به ازاي هر ۱۰۰ هزار تولد زنده، ۷/۷۱۶ مورد مرگ و مير مادران وجود داشت. خدمات نامناسب بهداشت مادران باردار و نبود دسترسي به خدمات پس از زايمان،اغلب عامل اصلي مرگ و مير بالاي مادران،شناخته مي شود. عوامل ديگر عبارت است از شبكه هاي ضعيف ارجاع و كمبود مراقبت اضطراري مادران.در سال هاي بين ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱ فقط ۶۷ درصد كل زنان عرب با كمك كاركنان بهداشتي ماهر زايمان كردند. در اين مدت، بيش از ۹۰ درصد زايمان ها در كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس با كمك كاركنان بهداشتي ماهر صورت گرفت. اين نسبت در كشورهاي كمتر توسعه يافته اندكي بيش از نيم بود. در مناطق مشرق و مغرب، نسبت زايمان هاي انجام شده توسط كاركنان بهداشتي ماهر به ترتيب ۱/۶۷ و ۷/۷۱ درصد بود.
|
|
هدف ششم: مبارزه با اچ آي وي (ايدز)، مالاريا و ساير بيماري ها
با وجودي كه اچ آي وي (ايدز) در كشورهاي عربي شايع نيست، شمار موارد رو به افزايش است. بين سال هاي ۱۹۹۰ تا ،۲۰۰۳ شمار موارد گزارش شده ايدز با ۴۲ درصد افزايش به ۱۳۸۶۵ مورد رسيد. بيش از نيمي از اين موارد در كشورهاي كمتر توسعه يافته عرب بود كه بيش از يك درصد جمعيت بين ۱۵ تا ۴۵ سال آنها داراي اچ آي وي مثبت هستند. با اين حال، چه بسا شمار موارد ايدز به علت نقصان جمع آوري اطلاعات، شبكه هاي متفاوت و گزارش كمتر گزارش شده باشد. در نتيجه، در مورد ميزان گسترش ويروس در ميان گروه هاي اصلي در معرض خطر ابهام زيادي وجود دارد. به علاوه، اطلاعات در مورد وضعيت زنان باردار در ارتباط با اچ آي وي ناقص است. بايد تلاش شود با ايجاد شبكه هشدار زود هنگام و بهبود شناسايي، تفاوت و گزارش، اين بيماري را پيش از آنكه به مشكلي براي منطقه تبديل شود، مهار كرد.
هدف هفتم: اطمينان از پايداري محيط زيست
در پرداختن به چالش هاي توسعه پايدار در بسياري از كشورهاي منطقه، پيشرفت حاصل شده است. تعدادي از مجامع سياسي در سطح منطقه اي تأسيس شده است، از جمله «ابتكار عرب براي توسعه پايدار» كه در سال ۲۰۰۲ توسط ليگ كشورهاي عرب پيشنهاد شد. هدف از اين طرح بهبود مالكيت، تعريف اهداف و زمينه هاي نيازمند اقدام فوري و اتخاذ رويكردهاي يكپارچه به توسعه پايدار از قبيل بيانيه سال ۲۰۰۳ ابوظبي است. با اين حال، تحقق پايداري محيط زيست نيازمند اقدامات فشرده بيشتر براي حفظ منابع طبيعي به خصوص منابع انرژي، آب و خاك، بهبود كارآمدي در استفاده از انرژي تجديدناپذير و منابع آب و اصلاح نارسايي هاي بازار از طريق گنجاندن محيط زيست در گزارش هاي ملي است.
دسترسي به انرژي و كارايي آن
به رغم منابع عظيم انرژي منطقه، در سال ۲۰۰۳ فقط ۶/۷۸ درصد جمعيت كشورهاي عرب به برق دسترسي داشتند. اين نسبت در كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس تقريبا ۱۰۰درصد و كمتر از ۸درصد در كشورهاي كمتر توسعه يافته است. كارايي كلي انرژي در منطقه (كيلوگرم نفت معادل هزار دلار توليد ناخالص داخلي) در دهه گذشته به طور نابرابري، بهبود يافته است. در سال ۲۰۰۲ كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس بيشترين مصرف انرژي را گزارش كردند (۵۰۴ كيلوگرم نفت به ازاي هزار دلار توليد ناخالص داخلي) و پس از آن كشورهاي مشرق (۲۶۲ كيلوگرم نفت به ازاي هزار دلار توليد ناخالص داخلي) و مغرب (حدود ۱۳۷ كيلوگرم نفت معادل هزار دلار توليد ناخالص داخلي) قرار دارند. اطلاعات موجود درباره مصرف انرژي در كشورهاي كمتر توسعه يافته عرب كامل نيست.
هدف هشتم؛ ايجاد مشاركت جهاني براي توسعه
تحقق هدف هشتم به طور مستقيم به ايجاد محيطي مناسب براي توسعه به نفع فقرا در سطوح ملي، منطقه اي و جهاني مربوط است. اين امر مستلزم تعهد كشورهاي توسعه يافته براي كمك به كشورهاي در حال توسعه به منظور رشد و مشاركت فعال در اقتصادي جهاني است. در عين حال، كشورهاي در حال توسعه بايد سياست هايي را اتخاذ كنند كه توسعه و يكپارچگي اجتماعي- اقتصادي را ترويج مي كند و با چالش هاي جهاني شدن، روبه رو مي شود. مشكل عمده فراروي كشورهاي عرب اين است كه بسياري از كمك دهندگان، همچنان اين كشورها را غني و فاقد اولويت براي دريافت كمك رسمي براي توسعه مي دانند. قرارگرفتن بسياري كشورهاي عرب در دسته كشورهاي داراي درآمد متوسط، باعث تقويت اين تلقي مي شود.
چالش ها و مسائل عمده
كشورهاي عربي در بسياري از زمينه هاي مربوط به اهداف توسعه هزاره، پيشرفت كرده اند. با اين حال، پيشرفت در نواحي مختلف و در سطح كشوري- كه نابرابري ها بين شهر و روستا پابرجاست- متفاوت است. به رغم تلاش هاي فشرده، عقب گردهايي وجود دارد كه مي توان به عواملي چند نسبت داد؛ از جمله عملكرد اقتصادي ضعيف، بودجه كم و مناقشات و تنش هاي سياسي. در سال هاي دهه ۱۹۹۰ و اوايل دهه ،۲۰۰۰ كشورهاي عرب يكي از پايين ترين نرخ هاي رشد توليد ناخالص داخلي سرانه را داشتند. اين رشد ضعيف، در پيشرفت كند در توسعه انساني به نسبت ميانگين كشورهاي در حال توسعه بازتاب پيدا كرده است و كشورهاي عرب براي تحقق اهداف توسعه هزاره با چالش هايي چند روبه رو هستند.
بيكاري
بيكاري از عوامل مهم رشد و درآمد بالاست. كشورهاي عرب با چالش هايي در بازار كار روبه رو هستند كه تبعات خطرناكي دربردارد. نيروي كار عرب به ميزان ۵/۳ درصد در سال رشد مي كند. آمار بيكاري ساختاري دو رقمي و بيكاري زنان، دو برابر مردان است. نرخ بيكاري جوانان عرب در سال ۲۰۰۴ميلادي ۲۱ درصد بود كه بيش از دو برابر بيكاري بزرگسالان بود. از سال ،۱۹۹۹ اين ارقام در سراسر منطقه، بالا باقي مانده است. مشكل بيكاري در منطقه فقط به كشورهاي داراي درآمد متوسط و كمتر توسعه يافته محدود نمي شود؛ در كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس، بيكاري به يك نگراني ملي بدل شده است. يك مشكل اصلي اشتغالزايي، غلبه بخش انرژي است كه ارزش اشتغالزايي پاييني دارد و موضوع نيروي كار خارجي است كه از اشتغال بوميان بيشتر است. اين امر، مشكل كسب تابعيت نيروي كار را دربر دارد. در سطح منطقه، مشكل بيكاري به كيفيت آموزش و ناهمخواني بين مهارت هاي دانش آموختگان و نيازهاي بازار كار مرتبط است.
اختلاف جنسي
از آنجا كه برابري جنسي بخشي جدايي ناپذير از توسعه است،اختلاف جنسي، چالش به همراه دارد. برابري جنسي و توانمندسازي زنان، مؤلفه هاي اساسي تمام هشت هدف توسعه هزاره است و به اين علت، رفع اين اختلاف، حياتي است. به استثناي مغرب و اين اواخر عراق، هيچ كشور عربي در عرصه سياسي براي زنان سهميه در نظر نگرفته يا ظرفيت هاي آنان را براي مشاركت سياسي در مقام رأي دهنده و نامزد، پرورش نداده است. ساير عوامل، مانند هنجارهاي فرهنگي و اجتماعي كه زنان را حاشيه نشين مي كند هم بايد در نظر گرفته شود.
بيسوادي
كشورهاي سراسر جهان، مبارزه با بيسوادي را يكي از اولويت هاي مهم قرار داده اند. مصر، مغرب و كشورهاي كمتر توسعه يافته عرب بالاترين نرخ بيكاري را دارند.
جنگ و مناقشات
هزينه جنگ و مناقشه از نظر جان انسان ها، بي خانماني و عقب گرد توسعه همچنان بالاست؛ همان طور كه به خصوص در عراق، فلسطين، سومالي و سودان مشهود است. تنش هاي سياسي و جنگ همواره گريبانگير اين منطقه بوده و بودجه دولتي را به سوي هزينه نظامي، بازسازي و پيامد مناقشه سوق داده است. بي ثباتي ناشي از جنگ و مناقشه، پايداري و توزيع برابر دستاوردهاي دولتي را تهديد مي كند. منطقه عرب به فوريت به صلح و ثبات نياز دارد تا تلاش هاي بهتري را براي تحقق اهداف توسعه هزاره به عمل آورد.
راه پيش رو
تحقق اهداف توسعه هزاره تا حد زيادي به اتخاذ و اجراي سياست هاي توسعه طرفدار فقرا و نيز راهبردها و قوانيني منوط است كه برابري جنسيتي، محيط زيست، توسعه شهري و روستايي، شبكه هاي بهداشتي، آموزش، علوم، فناوري و نوآوري را دربربگيرد. به علاوه به مشاركت هاي منطقه اي نيرومند شامل گسترش تجارت درون منطقه اي و افزايش سرمايه گذاري براي بهبود بهره وري نياز است.
سياست ها و سرمايه گذاري طرفدار فقرا
دسترسي به رشد اقتصادي بالا كه به تحقق اهداف توسعه هزاره كمك خواهد كرد به سرمايه گذاري بالا در خدمات و زيرساخت اجتماعي نياز دارد. سرمايه گذاري در بخش عمومي مي تواند مسيري براي اجراي فنون به كارگيري نيروي كار و كمك به رشد بخش هاي كاربر باشد. با توجه به ظرفيت اندك ايجاد نرخ بالاي سرمايه گذاري، ناتواني نهادها براي بسيج و هدايت سپرده ها و علائم ناقص بازار در منطقه عرب، حكومت همچنان نقش قابل توجهي در گردآوري منابع براي توسعه دارد.
با توجه به نرخ پايين سواد در ميان زنان و فقرا، سياست مناسب براي تحقق اهداف توسعه هزاره، مستلزم تلاش هاي فشرده براي كاهش بيسوادي در چارچوب سرمايه گذاري در سرمايه انساني است. افزايش مشاركت زنان، فقرا و ساير افراد حاشيه نشين از جمله مهاجران، نيازمند رفع و تغيير موانع نهادي مانند چارچوب هاي حقوقي و مقررات تبعيض آميز رسمي و غيررسمي است.
يكپارچگي و مشاركت منطقه اي نيرومندتر
دستيابي به اهداف توسعه هزاره نيازمند مشاركت جهاني و منطقه اي بر اساس پاسخگويي و مسئوليت پذيري دوجانبه است. كشورهاي ثروتمند بايد با انعقاد موافقتنامه هاي تجاري عادلانه، بخشودگي بدهي و تأمين مالي از تلاش هاي كشورهاي در حال توسعه براي اتخاذ راهبردهاي توسعه مرتبط در چارچوب محيط جهاني مناسب حمايت كنند. همكاري جنوب- جنوب بيشتر نيز براي تبادل تجربه و دانش فني مورد نياز است. يكپارچگي بازارهاي عرب، باعث جذابيت بيشتر اين منطقه براي سرمايه گذاران جهاني، تسهيل سرمايه گذاري و رشد و اشتغالزايي و درآمد مي شود.
كشورهاي عرب براي سرمايه گذاري بايد كمك توسعه رسمي بيشتري دريافت كنند. با اين حال، مهم است كه از منابع داخلي نيز پول جمع آوري شود؛ مي توان رويكردهاي متنوعي را در پيش گرفت؛ از جمله بهبود گردآوري ماليات، افزايش صادرات غيرسنتي، استفاده بهينه از منابع طبيعي، بهبود بهره وري و افزايش رشد. اين اقدامات را بايد در چارچوب راهبرد توسعه ملي جامع طرفدار فقر گنجاند.
بهبود بهره وري
بهره وري در تمام بخش هاي اقتصاد بايد بهبود يابد. بخش هاي قابل توجهي از جمعيت بسياري از كشورهاي عرب از نظر اقتصادي وابسته به كشاورزي است و فقر در ميان اين بخش از جمعيت به مراتب بيش از جمعيت شهري است. توسعه كشاورزي براي تحقق اهداف توسعه هزاره در جوامع روستايي و كشاورزي لازم است. افزايش سرمايه گذاري در زيرساخت و خدمات اجتماعي پايه، براي بهبود بهره وري و درآمد كشاورزي مورد نياز است. سرمايه گذاري قابل توجه در آبياري و خشكاندن زمين ها نه فقط باعث افزايش بهره وري مي شود، بلكه زمين بيشتري را براي توزيع در ميان كارگران كشاورزي بي زمين فراهم مي كند.
ظرفيت سازي نهادينه براي نظارت و گزارش
در سراسر منطقه، ظرفيت هاي نهادينه براي جمع آوري، تدوين، تحليل و استفاده از آمار براي صورت بندي سياست و طرح و مديريت ضعيف است. توسعه ظرفيت هاي نهادينه به منظور توليد آمار معتبر نه فقط نظارت و گزارش در مورد اهداف توسعه هزاره را تسهيل مي كند، بلكه به شفافيت بيشتر و پاسخگويي كمك مي كند.
پايبندي به قول
كشورهاي فقير و غني در منطقه كشورهاي عرب در خطرات و مزاياي عدم سرمايه گذاري منابع مالي و انساني مورد نياز براي تحقق اهداف توسعه هزاره تا سال ۲۰۱۵ سهيم هستند. كشورهاي عرب بايد ظرفيت هاي انساني و نهادينه را تقويت كنند، سياست ها را بهبود بخشند، سرمايه گذاري را تقويت و كمك را افزايش دهند. اين امر نيازمند اقدام مستمر در سطوح محلي، ملي و منطقه اي و اعمال اصلاحات با هدف حاكميت خوب، مشاركت، برابري جنسي، پايداري محيط زيست و سياست هاي اقتصادي طرفدار فقراست.
منبع: ميس