يكشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴
گزارشي از وضعيت پل كرج، موزه تاريخ معماري منطقه
موزه اي در حال تخريب
001767.jpg
مهندس سياوش دروديان
پل تاريخي كرج، به عنوان قديمي ترين بناي تاريخي كل منطقه كرج و حومه آن، در معرض فروريختن قرار گرفته است.
شكل فعلي اين پل كه در گزارش ثبتي آن متعلق به دوره سلجوقي دانسته شده است، نشانگر قدمت آن نيست. بلكه با توجه به كليه شواهد و مدارك موجود، مي توان اساس آن را متعلق به دوره ساساني دانست. وجود هسته سنگي و همين طور راهدارخانه اي در كنار آن، و همچنين نام خود پل (پل دختر) و موقعيت سوق الجيشي آن، و عريض شدن بستر رودخانه كرج بعد از اين نقطه، كه امكان زدن پل ديگري را بر روي آن با مشكل مواجه مي كند، همه نشان دهنده قدمت آن است كه بحث آن در اينجا نيست. (براي توضيح بيشتر رجوع كنيد به مقاله پل كرج در سفرنامه ها، مجله آباد بوم، شماره ،۲۳ شهريور ،۱۳۸۳ به قلم همين نگارنده) اما در متون تاريخي موجود، از زمان سلجوقي به اين سو، همواره از پل كرج نام برده شده است. حمد الله مستوفي، (متوفي به سال ۷۵۰ ه . ق _ دوره سلجوقي) مي نويسد: «... پل داراي يك تاق بوده و به آن پل خاتون گفته اند و چنان كه گفته اند، به يادبود زبيده، زن هارون الرشيد، به اين اسم ناميده شده است...» (۱) (البته واژه خاتون يا دختر اشاره به آناهيتا، ايزدبانوي آب در ايران باستان است، نه زبيده).
پيترو دلا واله نيز (در ژانويه ۱۶۱۷ م / ۱۰۲۶ ه .ق) به تشريح اين پل مي پردازد. با شرح وي، مشخص مي شود كه شاه نشين بين دو دهانه پل، در زماه شاه عباس صفوي، و به دستور وي ساخته شده است: «... شاه غروب پنج شنبه حركت كرد و ما نيز عازم شديم. بعد از يك شب، راه پيمايي، به رود بزرگي رسيديم كه بر روي آن پل بسته بودند. اين آب«كرحرود »(رود كرج كه سابقاً كرحرود خوانده مي شد و در كنار آن دهكده بزرگي واقع شده كه همين نام دارد.) من كه هفت فرسنگ را پيموده بودم و مي دانستم كه اردو به اين زودي ها نخواهد رسيد، در اتاق زيباي جديد تميزي كه شاه دستور داده بود براي استراحت مسافران، قدري بالاتر از آب در پايين پل بر روي رودخانه بسازند و اطراف آن باز است، به خواب خوشي فرو رفتم...» (۲)
اوژن فلاندن نيز، در دوره قاجار (۱۸۴۱ م / ۱۲۵۷ ه . ق) به تشريح پل پرداخته و در عين حال، تصويري كه وي از پل كشيده است، قديمي ترين تصويري است كه از آن در دسترس است: «... چون از قزوين بيرون شديم، از پلي آجري كه برروي رود كرج زده شده و آبش از البرز سرازير مي شود، گذشتيم. اين پل در وسط، دهانه اي مرتفع و بزرگ دارد كه پايه هايش بر روي صخره هايي قرار گرفته و همين كه فصل باران مي گردد و آب از كوه سرازير مي شود، بدين رود وارد شده، از دهانه اين پل مي گذرد. دو طرف اين دهانه بزرگ، دو دهانه كوچكتر است كه به همان وضع و هيأت است، ولي پايه هر يك مرتفع تر و براي آن است كه جريان آسان تر انجام گيرد...»(۳)
001770.jpg
ميرزا حسين فرهاني (دوره قاجار) نيز مي نويسد:
«... از مهمانخانه شاه آباد به حصارك مي رود و چهار فرسخ است. دو فرسخ كه رفت به پل كرج مي رسد، كرج پنج چشمه، بنا آن از قديم است. باني معلوم نيست... »(۴)
اما ناصرالدين شاه از فردي به نام« حاجي عبدالكريم »نام مي برد، كه احتمالاً آخرين مرمت ها را بر روي پل انجام داده است:« ... از پلي گذشتيم كه حاجي عبدالكريم در روي پل كرج ساخته بود...»(۵)
مراد از آنچه در بالا آورده شد، اين است كه اهميت بنا، به عنوان موزه معماري كرج كه شامل دوره هاي گوناگون تاريخي مي شود، بر خواننده معلوم شود.
هيچ بناي ديگري در اين منطقه، با اين قدمت وجود ندارد. كاروانسراهاي موجود نيز، حداكثر متعلق به دوره صفويست. تپه هاي باستاني هم، هيچ يك شامل بناهايي با چنين قدمتي نيستند.
اما در حال حاضر، تاق اصلي پل در حال فرو ريختن است. دليل آن، با توجه به نوع شكاف قابل رؤيت به نظر مي رسد كه مربوط به حركت در پايه هاي پل باشد. آب بر مثلثي شكل آن نيز تخريب شده و پايه مياني آن در معرض خطر مستقيم آب بردگي قرار دارد.
آن چه ضروري به نظر مي رسد، عمليات رفع خطر، برگرداندن موقت جريان آب به دهانه كوچك پل و مرمت آب بر مثلثي آن است تا در فرصت مناسبتري، مطالعات آسيب شناسي دقيقي بر روي پي و پايه هاي پل انجام گرفته و براساس نتايج آن، طرح مرمت ريخته شود.
اما متأسفانه، اداره ميراث فرهنگي كرج، با تمام تلاش خود نتوانسته است بودجه لازم را (حتي براي عمليات رفع خطر) فراهم كند و خطر فروريختن پل و نابودي اين موزه تاريخ معماري منطقه، هر روز، بيش از پيش مي شود.
از اين رو، از تمامي دست اندركاران شهر و ارگان هاي مربوطه نيز نظير فرمانداري، شهرداري و...، و همين طور تمامي فرهيختگان و دوستداران ميراث فرهنگي و تمامي مردم فرهنگ دوست كرج درخواست مي شود، تا دير نشده، به ياري فرهنگ و تمدن منطقه و يكي از قديمي ترين بناهاي در معرض خطر تمدن كهن ايراني برخيزند. هرچه زودتر، هرچه زودتر.
پانوشت ها:
۱- لسترنج: جغرافياي تاريخي سرزمين هاي خلافت شرقي، ترجمه محمود عرفان، انتشارات بنگاه ،ترجمه و نشر كتاب، تهران ،۱۳۳۷ ص ۲۳۵
۲- پيترو دلاواله: سفرنامه، ترجمه دكتر شجاع الدين شفا، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، تهران ،۱۳۷۰ صص ۲۸۸ و ۲۸۹
۳- اوژن فلاندن: سفرنامه، ترجمه حسين نور صادقي، به نقل از كتاب سرزمين قزوين تأليف دكتر پرويز ورجاوند، صص ۶۳ و ۶۴
۴- ميرزاحسين فرهاني: سفرنامه، به اهتمام حافظ فرمانفرماييان، انتشارات مركز تحقيق و مطالعه تمدن و فرهنگ ايران و خاورميانه دانشكده ادبيات، تهران ،۱۳۴۲ ص ۶
۵- ناصرالدين شاه: شهريار جاده ها، يادداشت هاي روزنامه ناصرالدين شاه در سفر عتبات، به كوشش محمدرضا عباسي و پرويز بديعي،انتشارات سازمان اسناد ملي ايران، ،۱۳۷۲ ص ۹

خبر و ميراث
غارت ۳۰۰ هكتار از محوطه هاي باستاني جندي شاپور
سپيده ميرحسيني*
محوطه باستاني جندي شاپور در جنوب غرب ايران (استان خوزستان) قرار گرفته و در گذشته پايتخت سلسله ساسانيان بوده است. به گفته باستان شناسان، محوطه جندي شاپور محل پادشاهي شاپور اول بوده كه در جنگ با روميان باستان والرين امپراتور روم را در ۱۷۰۰ سال پيش شكست داده است. اين محوطه در دوره ساسانيان دانشكده پزشكي و از قوي ترين مراكز علمي جهان بوده كه در علوم فلسفه و ستاره شناسي نيز شهرت داشته است.
امروزه با چشمان غيرمسلح نيز مي توان افرادي را ديد كه روي تپه هاي خاكي در محوطه اي گسترده به جست وجوي آثار فرهنگي مي پردازند. اما براي باستان شناسان اين تپه هاي اقماري كوچك، گوياي گنجينه اي نهفته از فرهنگ گذشته ايران است كه امروزه به وسيله غارتگران و انجام فعاليت هاي عمراني و كشاورزي تهديد شده است.
سازمان ميراث فرهنگي در ايران به كمك افراد محلي و مراجع قانوني درصدد برخورد با مجرمان به منظور نجات تپه ها و زمين هاي اطراف آنها برآمده است. باستان شناسان در گفت وگو با افراد محلي در منطقه بار ديگر تأكيد كردند هرگونه خرابي آثار فرهنگي توسط بوميان منطقه از سوي بخش حقوقي ميراث فرهنگي مجازات حبس را در پي خواهد داشت.
از سوي ميراث فرهنگي در اين محوطه هرگونه كشت و زرع قدغن شده است و در اين ميان چند تن از كشاورزان منطقه نيز در تخريب حدود ۳۰۰ هكتار از سايت هاي مهم باستاني مجرم شناخته شده و در پي آن تعدادي از اين افراد به مجازات حبس محكوم شدند.
در همين راستا سازمان ميراث فرهنگي نامه اي را به منظور خريداري زمين هاي كشاورزي كه در حريم محوطه هاي باستاني قرار گرفته، تهيه كرده است.
با توجه به موارد مطرح شده بسياري از كشاورزان كشت و زرع را در زمين ها متوقف كردند و با تحقيقاتي كه مأموران انجام دادند، مشخص شد كه بسياري از مصنوعاتي كه در زمين ها پيدا شده، توسط دلالان خريداري و در خارج از كشور به فروش رفته است.
در پي مصاحبه با چند تن از مجرمان كه با دستگاه هاي فلزياب اقدام به جست وجو و حفاري در سايت ها مي كردند آنان اتهامات وارده را انكار كرده و اظهار داشتند كه اگر استفاده از اين دستگاه ها ممنوع است پس چرا آگهي هاي فروش اين نوع دستگاه ها به وفور در شهرها و روستاها ديده مي شود؟
اين حفاران تپه ها را مورد هجوم قرار داده و در گودال ها ظروف سفالي را شكسته و از بين مي بردند آنها پس از مدتي به ساخت نمونه هاي تقلبي از روي سكه هاي اصل پرداختند.
نماينده حقوقي ميراث خوزستان گفت: ما مطمئن هستيم كه بسياري از اين افراد به بهانه كشاورزي قصد بازگشت به زمين ها و ادامه حفاري هاي غيرمجاز را دارند. شايد درآمد آنها از اين طريق بيشتر از درآمد حاصله آنها از كشاورزي است ولي آنان با اين كار نه تنها آثار فرهنگي را تخريب كرده و از بين مي برند بلكه به فرهنگ ملت خود نيز لطمه مي زنند.
در پايان بايد به اين مطلب توجه كرد كه استان خوزستان با قدمت ۷۰۰۰ ساله خود از قديمي ترين مناطق فرهنگي جهان محسوب مي شود، لذا در اين زمان نيازمند توجه بيشتري است.
* عضو مركز مطالعات باستان شناسي جنوب شرق

ياد
اسفندگان، ماه تاريخي زنان
نسيم شريعت پناهي
وقتي مرد زرتشتي روز پنجم اسفند ماه يا به تقويم امروزي ۲۹ بهمن ماه را به عنوان روز «زمين و زن» جشن مي گرفت و هدايايي را به عنوان سپاس گذاري از مهر و پاكي و فروتني تقديم همسرش مي كرد او را از كارهاي روزمره كه در طول سال به آنها مي پرداخت، معاف مي كرد. كسي فكر نمي كرد چند صد سال بعد در ۱۹۱۰ در دومين كنفرانس زنان سوسياليست در كپنهاك كلارا زتكين زن سوسياليست و مبارز آلماني پيشنهاد كند ۸ مارس را به مناسبت مبارزات زنان به عنوان روز جهاني زن نام گذاري كنند.
به هر حال احترام و تقدير از جايگاه زن شاخص مناسبي براي اندازه گيري تمدن يك جامعه است. هرچند اين شاخص در ايران قبل از اسلام،مرد پارسي را وا مي داشت تا در روز «سپنته آرميتي» به همسر خود هدايايي تقديم كند و از مادران نمونه و پارسا در آتشگاه قدرداني به عمل آورد و در فرهنگ اسلامي احترام جايگاه زن با بوسه حضرت محمد(ص) بر دستان دخترش نمود پيدا كرد اما در غرب كار به اين آساني نبود.هنگامي كه در انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ زنان پاريسي خواهان «آزادي، برابري، برادري» و حتي ضمن يك راهپيمايي به سوي ورساي براي نخستين بار خواستار حق رأي شدند و پس از آن،بزرگداشت روز جهاني زن براي نخستين بار در ۱۹ مارس ۱۹۱۱ در كشورهايي همچون اتريش، آلمان و سوئيس توسط زنان برگزار شد، شايد به علت پيش زمينه فكري ساحره انگار غرب نسبت به زن، حتي اميدي هم به موفقيت راهپيمايي هاي زنان در ۱۹۱۲ در كشورهاي فرانسه، هند و سوئد در نهايت تغيير ۱۹ مارس به ۸ مارس در ۱۹۱۳ در نيويورك نبود. اما چنين نشد، از آن پس زنان جهان هرساله روز جهاني زن را در ۸ مارس گرامي داشتند.
با توجه به پيشينه ذهني و تاريخي ايرانيان،اين روز نمادين به سرعت از غرب وام گرفته شد. آنها سال ها قبل تجربه بزرگداشت اسپندگان را داشتند و اين چنين بود كه پس از سالها كمبود اين روز به چشم آمد. بدين ترتيب در ۱۷ اسفند ۱۳۰۱ شمسي (۸ مارس) زنان «انجمن پيك سعادت نسوان» در انزلي روز جهاني زن را براي اولين بار در ايران گرامي داشتند و پس از آن سازمان بيداري زناني كه انشعابي از جمعيت نسوان وطنخواه بود در ۱۳۰۶ شمسي متولي اجراي نمايشنامه اي به مناسبت ۸ مارس آن سال به نام «دختر قرباني» به كارگرداني ميرزاده عشقي شد. سرانجام در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ بعد از انقلاب اسلامي براي اولين بار روز جهاني زن به طور علني در يك سالن عمومي توسط زنان گرامي داشته شد.
اما در طول سالهاي دفاع مقدس و بعد از آن به علت اينكه اين روز نمادي غربي محسوب شد و گرامي داشت آن به منزله ضديت با ارزش هاي اسلامي تلقي مي شد مورد اجحاف قرار گرفت غافل از اين كه بزرگداشت اين روز نه به معناي باور به تمام ارزش هاي فمنيسم غربي بلكه حركتي جهاني در برابر نابرابري جهاني است.
مرد پارسي زانو زد هديه را پيشكش كرد به همسرش. زن لبخند زد، سرش را بلند كرد مي دانست پنجم اسپندگان (۱۷ اسفند) چند صد سال بعد به ۸ مارس جهان تبديل خواهد شد روزي كه زنان فارغ از خشونت ها، نابرابري ها، بي عدالتي ها و همه كارهايي كه در طول سال گرفتار هستند،مي نشيند و از همسران شان هديه دريافت مي كنند.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
رسانه
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  رسانه  |  فرهنگ   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |