يكشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴
گام به گام با پنجمين جشنواره انتخاب كتاب سال شهيد حبيب غني پور
ديدار ياران حبيب در شبستان
001776.jpg
علي الله سليمي
باورم نمي شود اين همه بهار، به سرعت از كنار ما گذشته باشد و ما اصلاً به ياد نياوريم در آن بعدازظهر بهاري، آسمان ابري بود و يا صاف صاف و فقط به يادمان مانده باشد كه در نزديكي هاي شانزده متري اميري، بچه ها گوشه اي را انتخاب كردند و مشغول فوتبال بازي شدند. امير حسين فردي و هادي علي اكبري هم در ميانشان بودند. عرق، سر و صورت بچه ها را خيس كرد و حميد رياضي توپ را با يك ضربه به ميانه زمين زد و اكبر قدياني آن را گرفت و شوت كرد... گل، گل!
در كناره زمين حبيب غني پور و حسن جعفر بيگلو و بقيه بچه ها كف زدند. حميد رياضي هورا كشيد. هادي چيزي را پشت گوش امير حسين فردي گفت و همهمه اي در ميان بچه ها پيچيد. در آن روز بهاري هيچ يك از بچه هاي سيزده متري حاجيان حتي نمي توانستند در تخيل خود شكل سامان يافته يك تشكل ادبي منسجم را تصور كنند. حالا ۳۲ بهار از آن بهار دل انگيز گذشته است.
تعدادي از آن بچه ها در سال هاي بعد آنقدر بزرگ شدند كه در حصار جسم خاكي خود نگنجيدند و به آسمان ها پر كشيده اند. آن هم در بحبوحه اي كه حيثيت و آبرو و دين و ايمان مردمان سرزمين ما در مخاطره افتاده بود؛ مرداني از آن جمع كه در اواخر بهار سال ۱۳۵۲ پيمان انس با كتاب و ادبيات را بسته بودند و پايگاهشان كتابخانه مسجد جواد الائمه(ع) در خيابان ۱۳ متري حاجيان (۱۶ متري اميري، شهيد سبحاني- خيابان قزوين) بود. در برهه اي از تاريخ معاصر ايران اينان ميدان هاي رزم را به محافل ادبي ترجيح دادند و تعدادي از آنها در اين راه به شهادت رسيدند. گراميداشت ياد و نام آن عزيزان سفر كرده، اين روزها يكي از اصلي ترين دغدغه هاي بقيه بچه هاي مسجد جواد الائمه است. البته آن بچه ها اين روزها ديگر بزرگ شده اند و هر كدام به نوبه خود از افتخارات ادبيات داستاني معاصر ايران محسوب مي شوند. امسال هم تجمع ياران شهيد حبيب غني پور براي گراميداشت ياد و نام او و ساير شهيدان اهل قلم مسجد جواد الائمه(ع) همزمان با سالگرد شهادت اين داستان نويس شهيد در محل مسجد جواد الائمه(ع) برگزار مي شود.
اين گردهمايي در قالب پنجمين جشنواره انتخاب كتاب سال شهيد حبيب غني پور است كه به همت شوراي نويسندگان مسجد جواد الائمه(ع) و با همكاري معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص)، مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري، مركز هنرهاي تجسمي حوزه هنري، بنياد حفظ و نشر آثار و ارزش هاي دفاع مقدس، مؤسسه انتشارات قدياني و كتابخانه جنگ دفتر ادبيات، مقاومت حوزه هنري در تاريخ پنج شنبه يازدهم اسفند ماه سال جاري بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در محل شبستان مسجد جواد الائمه(ع) برگزار مي شود.
مرحله نخست داوري پنجمين دوره انتخاب كتاب سال شهيد حبيب غني پور درحال حاضر به پايان رسيده و شوراي نويسندگان مسجد جواد الائمه(ع) اعلام كرده آثار ياد شده ذيل به مرحله نهايي راه يافته اند:
۱- داستان نوجوان (با موضوع آزاد) در دو بخش:
الف) مجموعه داستان كوتاه؛ پنج اثر نهايي اين بخش عبارتنداز:
سرخ مثل آتش نوشته محمدرضا يوسفي (انتشارات كانون پرورش فكري)، من، سارا سوري نوشته عبدالمجيد نجفي (كتاب هاي قاصدك- انتشارات ذكر)، بالاتر ازخانه عقاب نوشته عبدالمجيد نجفي (انتشارات سوره مهر)، زير درخت انجير نوشته جابر تواضعي (انتشارات سوره مهر) و آوازهاي پينه بسته نوشته شهرام شفيعي (كتاب هاي پروانه- به نشر).
ب) داستان بلند و رمان: آثار راه يافته به مرحله نهايي عبارتند از:
خانواده آقاي چرخشي نوشته طاهره ايبد (انتشارات كانون پرورش فكري)، راز گم شده خاور نوشته عبدالمجيد نجفي (انتشارات سوره مهر)، پارسيان و من- راز كوه پرنده نوشته آرمان آرين (نشر موج) و جام جهاني در جواديه نوشته داوود اميريان (انتشارات قدياني).
هيأت داوران داستان نوجوان شامل آقايان: امير حسين فردي، حميدرضا شاه آبادي، حبيب يوسف زاده، محمد حسن حسيني و سركار خانم اصلان پور بوده است.
۲- داستان بزرگسال دفاع مقدس؛ در چهار بخش به ترتيب:
الف) داستان بلند و رمان: دو اثر مرحله نهايي شامل با هم مي ميريم نوشته سليمان كرمي (ناشر مؤلف) و صدرا نوشته نسرين ارتجاعي (گويا _ اصفهان) مي باشند.
ب) مجموعه داستان كوتاه: از ميان آثار بررسي شده اين بخش، اثري شايسته ورود به مرحله نهايي داوري نبوده است.
ج) زندگي نامه داستاني؛ آثار مرحله نهايي عبارتند از:
چه كسي ماشه را خواهد كشيد؟ نوشته رحيم مخدومي (سوره مهر- نشر شاهد)، از پنج نفر نوشته مصطفي محمدي (نشر شاهد)، آخرين بنكه نوشته رحيم مخدومي (نشر شاهد) و غريبه نوشته داوود بختياري دانشور (نشر شاهد- سوره مهر).
د) تك داستان كوتاه؛ دوازده داستان كوتاه مرحله نهايي شامل: قواره اي براي دو نفر (زهره يزدان پناه)، قايم باشك (نجمه عباسي)، تو مي گي من اونو كشتم (احمد غلامي)، بازگشت (احمد دهقان)، آخرين دست (محدثه رضايي)، ماشيم (كامران سحرخيز)، روزي كه بيست نشدم (عاليه سلطاني گردفرامرزي)، اشك و ابريشم (مريم اكبردوست سليمي)، سه راه مرگ (اكبر صحرايي)، خواب كنار دريا (حميد قاسم زادگان)، بابا انار دارد (آرزو خمسه كجوري) و كلاغ پر (مهدي رسولي).
تركيب هيأت داوران داستان دفاع مقدس شامل آقايان: جهانگير خسروشاهي، مجيد قيصري، خسرو باباخاني، احمد شاكري و سركار خانم منيژه آرمين بوده است.
مراسم پاياني و معرفي برگزيدگان پنجمين دوره انتخاب كتاب سال شهيد حبيب غني پور (آثار چاپ اول سال ۱۳۸۳) روز پنج شنبه مورخ ۱۱/۱۲/۸۴ پس از اقامه نماز مغرب و عشا در محل شبستان مسجد جواد الائمه(ع) به نشاني تهران: خيابان قزوين، خيابان ۱۶ متري اميري (شهيد سبحاني)، خيابان ۱۳ متري حاجيان برگزار خواهد شد.
امير حسين فردي در مقام دبير اين جشنواره (البته فردي معتقد است دبيري جشنواره به صورت گروهي است چون ماهيت كار يك جو هيأتي است) مي گويد: «در امر داروي آثار، جشنواره انتخاب كتاب سال شهيد حبيب غني پور، در اندازه بهترين و معتبرترين جشنواره هاي ادبي كشور است؛ نگاهي به اسامي داوران دوره هاي گذشته و حال صحت اين ادعا را ثابت مي كند. سواي بنيه كارشناسي داوران، نكته بسيار مهم ديگري هم در فرآيند اين انتخاب ها وجود دارد و آن داوري به نام شهيد و به نام مسجد است كه بر مبناي قربه الي الله شكل گرفته كه همين مسأله تضميني براي سالم ترين قضاوت ها و داوري هاست كه بدون ترديد در جاهاي ديگر با اين حساسيت و دقت وجود ندارد.»
فردي معتقد است: «كمتر كتابي ممكن است از دايره داوري بيرون بماند و البته، با بي نظمي ها و نواقص حرفه اي كه در امر صنعت نشر و ارقام و آمار مربوط به اين حوزه وجود دارد و نيز نقص و نقصان موجود در فهرست ها، احتمال عدم دسترسي به برخي از كتاب ها ممكن است.»
همچنين دبير پنجمين جشنواره انتخاب كتاب سال شهيد حبيب غني پور در مورد ملاك هاي داوري در اين جشنواره گفت: «ملاك هاي داوري اين جشنواره، مبتني بر ملاك هاي عام ادبيات داستاني است. يعني در مرحله نخست، ملاك هاي زيبايي شناختي اثر مورد توجه است، نه محتوا و درون مايه آن. حتي از ابتداي امر نيز، هيچ نوع گرايش منفي نسبت به آثار فرم گرا و قائلان به مقبوليت قالب هاي نو وجود ندارد، مگر اين كه در بررسي كارشناسان مشخص شود كه مضمون آن آثار در تقابل با ارزش هاي عام جامعه و در جهت تضعيف بنيان هاي اخلاقي و فرهنگي مردم است. قطعاً يك چنين اثري شانس صعود و ستايش نخواهد داشت. بقيه آثار با رغبت و علاقه كارشناسي شده و در گردونه داوري قرار مي گيرند و براي احراز مقام با ساير آثار موجود مقايسه زيبايي شناختي مي شوند.»
وي يادآوري كرد: «ملاك هاي داوري توسط خود اعضا تعريف و تبيين مي شوند و در انتخاب ها هم، راهنماي عمل، همان ملاك هاست: ملاك هايي كه مبتني بر خلق يك اثر سالم، متعهد و آرمان گرا باشد، نه يأس هاي سياه فلسفي و يا واگويه هاي متكي بر تيره بختي شبيه روشنفكران حاشيه نشين. تا به حال، حمايت كنندگان مالي اين جشنواره، بحثي پيرامون چند و چون ملاك هاي داوري و يا برگزيده شدن آثاري خاص با ما نداشته اند و همواره جو اطمينان و اعتماد بر اين تعامل سالم حاكم بوده و اميدواريم در آينده نيز اين روند به قوت خود باقي باشد.»

كتاب
سفر به دنياهاي اسرارآميز لبريز از رؤيا
نگاهي به مجموعه داستان «بالاتر از خانه عقاب»، نوشته عبدالمجيد نجفي
به انگيزه راهيابي به مرحله نهايي پنجمين دوره كتاب سال شهيد غني پور
001779.jpg
حسين مسلمي
مجموعه داستان «بالاتر از خانه عقاب» متشكل از ۱۲ داستان كوتاه با عناوين «پيرمردي كه تابها را هل مي داد» ، «هي آقا!» ، «بيست دقيقه مانده به درخت» ، «بالاتر از خانه عقاب» ، «عروسك گمشده»، «خانه جديد» ، «بال بوقلمون و فال حافظ» ، «جنگ با اشباح» ، «افسون سايه ها» ، «مهاجر» (آخرين بازمانده)، «معادله» و «ستاره عمرآباي» است كه در عين حال كه كاملاً مستقل از يكديگر هستند (به جز دو داستان بال بوقلمون و فال حافظ و داستان جنگ با اشباح كه با يك شخصيت داستاني پيش مي رود مابقي داستان ها كاملاً از يكديگر جدا هستند) ولي تمامي داستان ها در يك چيز وجه اشتراك دارند و آن نگرش تيره و نااميدانه نويسنده به داستان و ايجاد ابهام در داستان با به منصه ظهور گذاردن داستان هاي ماورايي و متافيزيكي در كليه داستان هاست. داستان ها به نوعي حاكي از تخيل گرايي شديد نويسنده است؛ تخيلي كه رابطه مستقيم با عالم ديگر دارد و همواره بيانگر ايجاد ارتباط انسان خاكي در اين عالم با عالم ديگر است.
نويسنده با بيان داستان ها به سبك و سياق خاص و تجربه نويسندگي بخوبي پيوند اين دو عالم را نشان مي دهد، هرچند گاهي بيشتر شباهت به تخيل محض دارد و نمي توان واقعيتي را در آن ديد. مجموعه داستان ها با ايجاد ابهام و مطرح كردن ارتباط با دنياي ماوراءالطبيعه به نوعي در طول داستان ها موجب سردرگمي مخاطب مي شود و شايد اين سردرگمي ها منجر به ايجاد تنش و طمطراقي در خواننده، حداقل براي چند لحظه بعد از مطالعه داستان ها بشود.به تعبير بهتر خواننده مجبور مي شود بعد از خواندن هر داستان مدت ها به حلاجي كردن بخش هاي داستان در ذهن خود بپردازد. آنچه نويسنده در فضاي تيره و تاريك داستان به مخاطب و خواننده اش تزريق مي كند نوعي احساس ناكامي، حسرت و نداشته هايي است كه همواره روح و روان شخصيت هاي داستان را آزرده خاطر كرده است.اغلب شخصيت هاي داستان به نوعي با فقر و محروميت دست و پنجه نرم مي كنند. به طور كلي آنچه كه نويسنده اثر فوق سعي داشته به خواننده خود القا كند حس ماورايي و متافيزيكي داستان براي بيان بهتر و جذابتر داستان ها بوده است. به نظر مي رسد در بين ۱۲ داستان كوتاه ترين كتاب، نويسنده بهترين عنوان را انتخاب كرده است. اولين داستان يعني «پيرمردي كه تابها را هل مي داد» با استفاده از سبك و نثر ادبي خوب به توصيف مكان و نقل داستان مي پردازد. در واقع در اين داستان نويسنده با تابهايي كه در پارك بدون اين كه كسي باشد هل مي خورند، قصد ايجاد ابهام و هيجان را در خواننده دارد و براي اين كار انگشت روي احساسات و تخيلات مخاطب مي گذارد. عبدالمجيد نجفي در اين اثر خود با انتخاب موضوع و محوريت مسأله متافيزيكي روح و عالم ماوراء الطبيعه قصد ايجاد هيجان و كنجكاوي در مخاطب را دارد. داستان دوم باعنوان «هي آقا» ، ماجراي پسركي ۱۲ ساله به نام اسد است كه براي گرفتن مزد ۴۰۰ توماني، خالي كردن ۱۰تن هندوانه را با چند نفر ديگر به عهده مي گيرد. اين داستان تلنگري عميق و دردناك بر بدبختي و نياز خانواده دونفره اسد و مادرش است كه با هزار زحمت زندگي را مي گذرانند. داستان «بيست دقيقه مانده به درخت» حكايت ماه پري است كه روزگار او را به صورت پيرزني رنجور درآورده است. در داستان «ساعتي» همواره به ميان مي آيد كه عقربه هاي آن روي بيست دقيقه به شش مانده و هيچ حركتي نمي كند. داستان «بالاتر از خانه عقاب» درباره مرتضي و پدرش است. پدر مرتضي مهندس معماري است كه قطعه زميني در دل جنگل هاي شمال، در مكاني بالاتر از جايي كه خانه عقاب مي گويند خريداري مي كند و خانه ييلاقي را بنا مي كند. مرتضي و پدرش به خانه ييلاقي مي روند سراغ موسي را مي گيرند ولي او را نمي يابند. با يدالله جنگلبان صحبت مي كنند و متوجه مي شوند كه علي پسر موسي در دريا غرق شده و موسي هم از غم از دست دادن تنها پسرش ديوانه شده است. در انتهاي داستان متوجه مي شويم كه شخصي كه مرتضي و پدرش با نام يدالله ديدند و با او صحبت كردند در زمان غرق شدن علي، براي نجات او مي رود و خود نيز غرق مي شود. چنانچه مي بينيم در اين داستان نيز همان حلقه اتصال به عالم ماوراء الطبيعه آشكار است. «عروسك گمشده» ، داستان عروسكي است به نام هستي كه سمانه با هزار زحمت پولش را جمع مي كند اما در چهارشنبه بازار آن را گم مي كند. دانشجويي آن  را پيدا مي كند و با شنيدن داستان از زبان عروسك به بازار مي رود تا صاحب عروسك يعني سمانه را پيدا كند. داستان «خانه جديد» مجدداً حال و هواي ابهام، تخيل و ارتباط بر قرار كردن با عالم ديگر و اشخاصي از عالم ديگر را بيان مي كند. شخصي كه سال هاست از دنيا رفته در قبرستان با شخصيت هاي داستان به گفت وگو مي نشيند. داستان «بال بوقلمون و فال حافظ» داستان عمو جبار است كه با مرگ زنش به مرز ديوانگي رسيده است.
«جنگ با اشباح» نيز ادامه داستان شخصيت عمو جبار است كه در انتهاي داستان با خلق آدم برفي كه به عمو جبار حمله مي كند، قصد ايجاد هيجان بيشتر را با تخيل دارد. داستان كوتاه «افسون سايه ها» داستان پسركي است كه در راه بازگشت به منزل، براي سريع تر رسيدن، از راه ميان بر جنگل حركت مي كند. در خيالات خود را مي بيند و با سايه من «خود» آشنا مي شود.داستان «مهاجر (آخرين بازمانده)» داستان حس يك مرغابي است كه با ديدن نور خورشيد كه بر بركه مي تابد و رنگين كماني از رنگ ها را تشكيل مي دهد، مجذوب مي شود، از دوستان خود جدا مي شود و شيرجه اي در آب رنگين بركه مي زند ولي غافل است كه خورشيد هم غروب مي كند. شب فرامي رسد و مرغابي در همان جا مي ماند؛ فرداي آن روز خورشيد بر تن مرغابي مي تابد و او را نوازش مي دهد.
«معادله» هم عنوان داستاني است كه قصه پسركي را تعريف مي كند كه پدرش فوت كرده و با پدربزرگش زندگي مي كند. او سعي دارد معادله اي را حل كند. پدربزرگش براي خريد نان از خانه خارج مي شود. پسرك در مقابل پنجره تصوير پدرش را مي بيند. به دنبال پدر مي رود و در بين راه پدربزرگش را مي بيند كه حالش خوب نيست. داستان آخر با عنوان «ستاره عمرآباي» درباره دختركي به نام يستارا و پسركي به نام بارات است كه به دنبال ستاره عمرآباي مي روند كه جان او را حفظ كنند، اما غافلند كه عمرآباي به اتمام رسيده و كاري از دست آنها برنمي آيد و افسوس كه ستاره عمرآباي افول مي كند.

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
رسانه
فرهنگ
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  رسانه  |  فرهنگ   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |