سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۴
نگرشي بر فرهنگ استفاده از كارت تبريك در ايران:
به رنگ دوستي
002103.jpg
سارا زيباكلام
انسان نيازمند رابطه است و بلكه ايجاد روابط اجتماعي و فردي، از لوازم زيستن سالم مي باشد. اما اكنون، وقتي مي شود با فشار يك كليد، دنيايي از اطلاعات، درخواست ها، عكس ها، مسائل علمي، مشاغل و ديگر امور گسترده را در كمتر از يك دقيقه رد و بدل و دريافت كرد، ديگر چه نيازي به صرف وقت براي نائل آمدن به ديدارهاي حضوري و پشت سر هم؟ گسترش روابط ميان انسان امروزي در اين ابعاد وسيع و با توسل به تكنولوژيهايي مانند ماهواره ها و اينترنت، تحولي عظيم براي دنياي بشري به شمار مي رود اما فراموش نكنيم كه اين تحول از جنبه هاي ديگري هم قابل بررسي است؛ از جمله اين كه در پي آن، روابط مستقيم و عميق انساني ناخودآگاه كمتر مي شود، ارتباطات محدود مي گردد به يك سري وسايل الكترونيكي سرد و بي جان و با مرور زمان، نياز به روابط حضوري و فيزيكي آن هم با وجود مسافت هاي زياد و بعضاً ترافيك، ديگر كمتر حس مي شود.
در گذشته هاي نه چندان دور، ميان افرادي كه از همديگر دور بودند، سنت حسنه اي وجود داشت تحت عنوان نامه نگاري و ارسال پستي هداياي كوچك و نيز انواع كارت هاي تبريك و كارت پستال ها. با وجود اين كه اين سنت جزو ارتباطات كاملاً مستقيم نبود، اما در روابط ميان انسان ها، شامل مزاياي بسياري مي شد.
002106.jpg
با گام نهادن اينترنت و امكانات آن به حيطه جهاني، عملاً نياز به انجام يافتن بسياري از كارها در زندگي روزمره انسان كاهش يافت كه نامه نگاري و نيز ارسال كارت هاي تبريك، از جمله همان كارها مي باشند. مثلاً با وجود «اي-كارد» ها* در اينترنت، علاوه بر كاهش نياز به صرف وقت و هزينه براي گشتن، خريدن كارت، نوشتن پيغام با قلم، رفتن به اداره پست و ارسال پستي، مي توان در كمترين زمان ممكن به راحتي، متنوع ترين، زيباترين و جديدترين كارت هاي اينترنتي را براي ديگري ايميل كرد. در اين گونه مواقع، گيرنده اگر بخواهد در مورد اي - كارد دريافتي احساسات به خرج دهد، نهايتاً آن را پرينت گرفته و به صورت نسخه چاپي (نقش كاغذي) اما با خطوط تايپي و رايانه اي نزد خود نگاه مي دارد.
سؤال اين است كه آيا مي توان عمق روابط دوستانه و ژرفاي حرف ها و عواطف را از طريق امواج الكتريكي و در ميان صفحات برق و آهن انتقال داد؟ آيا نمي توان دليل اين همه كلافگي ها، دلگرفتگي ها و دلسردي ها را در لابه لاي همين كمبود روابط مستقيم جست وجو كرد؟ از جهت ديگر آيا اصلاً استفاده از كارت پستال ها و كارت هاي تبريك در روابط ميان انسان ها لازم است و يا اين كه آيا وجود آنها در فرهنگ جوامع، مؤثر مي باشد؟ ماهيت اين گونه كارت ها چيست؟ رسانه هستند يا گونه اي از وسيله ارتباط جمعي؟ ارسال آنها براي ديگري، نوعي نامه نگاري است و يا اين كه آنها هديه محسوب مي شوند؟ و در نهايت آيا چنين مقوله اي تعلق به فرهنگ كشور ما دارد و اگر نه، وجود آن را در روابط ميان خود چگونه توجيه مي كنيم؟
درابتدا خوب است بدانيم كه واژه «كارت پستال» در اصل معادل لغوي «پست كارد» (Post Card) به معناي كارت پستي و يا كارتي كه از طريق پست ارسال مي شود بوده است. پست كارد يك تكه كاغذ كلفت و يا مقواي نازك مستطيل شكل است كه با نصب تمبر بر آن، بدون پاكت نامه ارسال مي شود و مي توان پشت آن، محتواي نامه را در قالب يادداشتي كوتاه براي گيرنده نوشت. نام علمي تحقيقات در مورد پست كاردها و جمع آوري آنها به صورت يك مجموعه- كلكسيون-، دتيولوژي(Detiology) مي باشد.
اولين پست كارد، در اول اكتبر ۱۸۶۹ توسط دكتر ايمنوئل هرمن در اتريش تهيه شد كه پشتوانه دولتي داشت و براي ارتباطات محدود طرح ريزي شده بود. نظريه اوليه در زمينه ايجاد پست كاردها اين بود كه از اين طريق مي توان چيزي با محتواي نامه و شبيه هديه را با هزينه اي بسيار ارزان تر از خود نامه، ارسال كرد. پس از آن، به تدريج ديگر كشورهاي اروپايي و آمريكا و بعد حتي شركت ها و گروه هاي خصوصي، اين طرح را اقتباس كردند كه البته ناشران خصوصي تا پيش از ۲۴ دسامبر ۱۹۰۱ ميلادي، اجازه  نيافتند به طور رسمي از عنوان «پست كارد» براي توليدات خود استفاده كنند. قيمت كارت ها در شركت هاي خصوصي، گران تر از دولتي ها بود چرا كه هزينه پست هم به آنها افزوده مي شد.
در طول جنگ جهاني اول، آلمان ها كه تا آن زمان هدايت انتشارات و توليدات پست كارد را در دنيا بر عهده داشتند، به انتشارات گسترده اي با موضوع جنگ دست زدند. پس از جنگ ديگر هيچ گاه گستردگي در توليدات كارتي آلمان ها ديده نشد. در اين مدت آنها از عكس هايي با كيفيت عالي از صحنه هاي مختلف جنگ، به عنوان تصاوير پست كاردهايشان استفاده مي كردند.
002109.jpg
پس از اتمام جنگ جهاني اول تا حدود سال ۱۹۳۰ ميلادي كماكان درخواست هاي فراواني مبني بر تهيه و خريد اين سري از پست كاردها وجود داشت اما از آنجا كه آلمان ديگر آن توليدات اصلي و انبوهش را در اين زمينه از دست داده بود، آمريكا و انگلستان با انتشار كارتهاي خودشان، اين خلأ را پر كردند. اما امروزه در ايران، عبارت «كارت پستال» به غلط به كارتهايي اطلاق مي شود كه در ابتداي امر پيدايي در غرب، به آن «گريتينگ كارد» (Greeting Card)گفته مي شد، در حالي كه معناي لغوي آن، «كارت تبريك» مي باشد.
كارت هاي تبريك گونه ها و اشكال متنوع و زيادي دارند و در اندازه هاي مختلف ارائه مي شوند. در ضمن از آنها فقط براي عرض تبريك استفاده نمي شود، بلكه حتي براي تسليت، ابراز ناراحتي و همدردي و يا دعوت نيز به كار مي روند. كارت تبريك محصولي است چاپي يا دستي، به صورت مقوايي نازك يا كاغذي كلفت كه از وسط به دو نيمه تا شده است و پيام يا يادداشتي درون آن نوشته مي شود. اين نوع كارت معمولاً پاكت مخصوص به خود دارد و با وجود اين كه اكثراً مناسبت هاي خاص را دربرمي گيرد اما گاهي هم صرفاً براي عرض سلام و ارادت هديه مي شود. بسياري از اوقات كارت هاي تبريك را همراه كادو و هديه ها تقديم مي كنيم و البته بعضي از اوقات هم به همراه نامه، پست مي شوند.
تقديم كارت تبريك سنتي است كه از حدود ۲۰۰ سال پيش باب شد؛ در حالي كه در واقع اولين و قديمي ترين كارت تبريك شناخته شده، به قرن پانزدهم ميلادي بازمي گردد. اين قديمي ترين كارت تبريك موجود، عبارت است از كارتي كه به مناسبت «والنتاين» تقديم شده بود و اكنون در «بريتيش ميوزيم» - موزه بريتانيا- British) Museum)- موجود است. تاريخ مباحث مربوط به كشيش والنتاين، به دوران امپراتوري روم بازمي گردد. در آن دوران، روز ۱۴ فوريه براي بزرگداشت و احترام ملكه خدايان و خداي بانوان روم- جونو (Juno) -جشني بزرگ در روم برگزار مي شد.
در روزگار امپراتوري كلوديوس دوم (ClaudiousII)، روم صحنه خونريزي و جنگ و درگيري بود. كلوديوس دوم، سربازان جوان را با زور و اجبار براي جنگيدن به نبرد و كارزار مي كشاند. او دليل بي ميلي سربازان به جنگيدن را، وابستگي و تعلق خاطر آنها به معشوقه ها و خانواده هايشان مي دانست. در نتيجه طي يك اقدام ظالمانه، هر گونه وصلت اعم از عقد يا ازدواج را به طور كلي در سرزمينش منع كرد. در اين ميان، كشيش والنتاين محبوب و مهربان در خفا عقد جوانان و عشاق را مي خواند. خبر اين اقدامات والنتاين به گوش كلوديوس رسيد و بنابراين در ۱۴ فوريه سال ۲۷۰ ميلادي به دستور امپراتوري روم، كشيش والنتاين آنچنان سنگسار شد كه جان سپرد و سپس سرش را از تنش جدا كردند. گفته شده والنتاين پيش از مرگ در حالي كه در زندان به سر مي برد، عاشق دختر نابيناي زندانبانش شد. والنتاين پيش از مرگ براي دختر يادداشت خداحافظي  با طرحي زيبا به جاي گذاشت و زير آن، اين گونه امضا كرد: «از طرف والنتاين تو» .
با اين توضيحات در واقع اولين كارت يا هديه مكتوب، از طرف خود كشيش والنتاين بوده است. امضاي پاياني كشيش، الگوي پيام هاي عاشقانه در روز والنتاين است كه مصادف شده با همان جشن بزرگ روم به نام جشن «لوپركاليا» (Lupercalia) در ۱۴ فوريه. اكثر كارت هاي تبريك كه امروزه به همين مناسبت طراحي شده اند، پيام «از طرف والنتاين تو» را بر چهره خود دارند.همچنين گفته مي شود آن هنگام كه چارلز، دوك اورلئان (Charles,Duke of Orlean) در برجي در لندن زنداني بوده، در واقع اولين كارت تبريك رسمي و حقيقي والنتاين را براي همسرش ارسال كرده است.
تاريخ توليد و تهيه اولين كارت هاي تبريك سال نو هم به حدود همين زمان بازمي گردد، پس در واقع قديمي ترين و مشهورترين كارت هاي تبريك، كارت هاي كريسمس (Christmas) و والنتاين بوده اند. در قرن نوزدهم وقتي قيمت رنگ و چاپ در آمريكا كاهش يافت، توليد و تهيه كارت هاي تبريك، به شدت گسترش يافته و رايج شد. امروزه در دنيا، تجارت كارت پستال و كارت هاي تبريك، بيش از هفت و نيم بيليون دلار هزينه دربرمي گيرد.
و اما، تاريخ دقيقي از زمان، كيفيت و چگونگي ورود كارت هاي تبريك (و همچنين كارت پستال ها) به ايران وجود ندارد. آنچه مسلم است فرهنگ استفاده از اين كارت ها نيز مانند فرهنگ استفاده از ساير توليدات غربي و ديگر لوازم ارتباطي، به تدريج خلط در فرهنگ ايراني و حتي اسلامي شده است. ايرانيان نيز همچون ديگر ملل،  از ده ها سال پيش به مناسبت هاي گوناگون، همراه نامه ها و هداياي خود به همديگر كارت تبريك تقديم مي كرده اند. اكنون در ايران كارت هايي به چاپ مي رسد كه بسياري اوقات به صورت تخصصي به موضوعاتي خاص مي پردازند همچون: هنر ايراني به طور عام مثل معماري ايراني- اسلامي، خطاطي، آثار نقاشان بنام ايران، طبيعت ايران، جشن ها و اعياد ايراني- اسلامي مانند عيد نوروز و عيد غدير، كارت هاي كريسمس براي مسيحيان ايراني و ده ها موضوع متنوع ديگر. بايد گفت كارت تبريك و هديه دادن آن، ظرف خوبي براي پذيرش مظروفي چون «فرهنگ» بوده است. ظرفي كه برخلاف اكثر واردات غربي، به خوبي توانسته است بنابر سلايق مخاطبينش، هويت اوليه خود را تغيير دهد و به رغم خاصيت فرهنگي اش، كمترين آثاري از پديده هايي چون تهاجم فرهنگي دربرداشته باشد، هر چند نمي توان اين نكته را ناديده انگاشت كه به ناچار، رنگ هايي از فرهنگ بيگانه را بر بوم هر كشور و مليت و مذهبي كه به آن نزديك شود، بر جاي گذاشته است.
در قياس مختصري ميان آنچه در مورد كارت هاي الكترونيكي گفته شد با كارت هاي تبريك غيرالكترونيك، بحثي پيش مي آيد مبني بر روح دستنوشته ها. اينكه فرستنده اي با سليقه و احساس، وقت صرف مي كند، در مورد چگونگي انتخاب ظاهر و متن كارتي مي انديشد، داخل كارت را مي نويسد، با دست هاي خود درون پاكت مي گذارد و تقديم مخاطب خود كه غالباً عزيزي است، مي كند و از طرف ديگر حس دريافت كننده كارت، بعد روانشناسي اينكه اين هديه را كه در دستان دوستي بوده است و براي او فرستاده، با دستان خود لمس مي كند و دستخط او را - كه بيشتر مواقع دربرگيرنده شيوه عواطفش است- از نزديك مي خواند؛ به ديوار اتاقش نصب كرده يا روي ميزي قرارش مي دهد كه هميشه جلوي چشمانش است، اينها همه گوياي يك واقعيت است: اينكه هر چند در عصر اطلاعات و قرن سرعت به سرمي بريم و در اين شرايط اكثراً به سختي مجالي براي تفكر و خلوت به انسان دست مي دهد، اما گاه براي خيلي چيزها- در حالي كه مي خواهيم بكر و باطراوت بمانند- نمي توانيم نسخه تكنولوژيك بپيچيم (از جمله مسائل دربرگيرنده ابعاد عاطفه و احساس بشري و مربوط به روابط انساني). و اما چه زيباست بخشيدن اين هداياي ارزان، ولي ارزشمند، خصوصاً وقتي بدون دخل و تصرف شخصيت ها و تصاوير هويتي بيگانه، دربردارنده و نماينده فرهنگ اصيل ايراني باشند.
پاورقي:
۱- CardِE-: كارت پستال ها يا كارت هاي تبريكي كه از طريق اينترنت و معمولاً در قالب ايميل ارسال و دريافت مي شود.
* تمام اطلاعات آماري و تاريخي اين مقاله به صورت پراكنده از اينترنت استخراج شده و تعاريف مربوط به انواع كارت ها هم از سايت دايره المعارف رايگان اينترنتي- Wikipedia است.

خاطرات زندگي روزانه
در زندگي روزمره هر يك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارد كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند، اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا يك خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن، باقي مانده اند. در ورق زدن آلبوم خاطرات يكديگر همراه شويم:
يك پلاستيك نوشابه
يك روز پسرم براي خريد ساندويچ و نوشابه به اغذيه فروشي سر خيابان رفته بود. وقتي برگشت ديدم دارد بلندبلند مي خندد. پرسيدم چه شده؟ گفت وقتي به مغازه وارد شدم و سفارش غذا را دادم شيشه هاي نوشابه را از توي پلاستيك در آوردم و با اشاره شاگرد مغازه توي جعبه كنار در گذاشتم. بعد پلاستيك را به او دادم و گفتم: چهار تا نوشابه توي اين پلاستيك به من بده تا ساندويچ هايم را بگيرم. آن وقت خودم به طرف ويترين غذاها رفتم. چند لحظه اي نگذشته بود كه شاگرد مغازه با صداي بلند گفت: آقا پسر، پلاستيكت يك كم پاره است ها! به عقب برگشتم و ديدم دارد در نوشابه ها را يكي يكي باز مي كند و توي پلاستيك مي ريزد. با فرياد ناخودآگاه من مشتري ها هم به طرف او برگشتند و ناگهان همه با هم زديم زير خنده.
وقتي به او اعتراض كردم با قيافه اي حق به جانب مي گفت: خودت پلاستيك دادي گفتي توي پلاستيك نوشابه بده!
اعظم سادات ميرجلالي- ۳۵ ساله- گرگان
پلاك هم كه نداري!
همان طور كه مي دانيد پلاك بعضي از ماشين ها مثل «رنو» روي در عقب ماشين و به اصطلاح روي در صندوق عقب قرار گرفته است. در چنين شرايطي وقتي در صندوق بالا باشد و باز شده باشد به طور طبيعي پلاك ديده نمي شود. يك روز توي بلوار و خيابان اصلي دماوند داشتيم قدم مي زديم كه متوجه شديم ماشين راهنمايي و رانندگي با بلندگو دارد به يك ماشين رنو به خاطر پارك دوبله تذكر مي دهد. با شنيدن صداي بلندگو همه ما خنده مان گرفته بود. آخر مأمور راهنمايي و رانندگي با عصبانيت فرياد مي زد: «رنو، دوبله پارك كرده اي، پلاك هم كه نداري!»
امير عباس علي ياري- ۴۰ ساله- دماوند
الاغ، (رو)!
يك روز به باغ پدر بزرگم رفته بوديم و اتفاقاً پسر خاله او هم كه يك خر داشت آنجا بود. من و برادرم صادق سوار شديم ولي سجاد هم سوار شد و افسار خر را گرفت. قرار شد به خر بگوييم: «رو» تا حركت كند اما هرچه من و صادق مي گفتيم از جايش تكان نمي خورد تا اين كه سجاد گفت: «رو». در اين لحظه خر با تمام قدرت شروع كرد به دويدن. پدرم در حالي كه دستش را روي شكمش قرار داده بود و از ته دل مي خنديد گفت: بچه ها، آقا خره زبون سجاد را چه قدر خوب فهميد!
سمانه رحيمي- ده ساله- شهر كرد

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |