سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۸۵ - - ۳۹۵۱
خانه صدراعظم مظفرالدين شاه موزه مي شود
يك توك پا به پنج دري عمارت عين الدوله
003528.jpg
خانه و باغ عمارت عين الدوله در ضلع جنوبي خيابان جمالي در حال بازسازي است تا به حال و هواي دوره قاجار بازگردد
مرضيه سبزعليان
هيچ بعيد نيست كه كسي در خاك خيس اين باغ، در بي صدايي يك نيمه شب مدفون شده باشد. چه توقع كه عين الدوله مستبد، كه هر مشروطه خواهي را گاه با تيزي تيغ و گاه با تيزي پنبه سربريده، بتواند حضور من خبرنگار و آن مورخ عصر مشروطه را كنج عمارتش تحمل كند. اما عمارت عين الدوله در محله مبارك آباد تهران با قدمت 150 ساله اش وقتي ما را به عصر مشروطه برد كه عين الدوله تنها يك عكس بود، از آن ايام.
عمارت عين الدوله از اواخر دوره سلطنت مظفرالدين شاه و اوايل حكومت محمدعلي شاه قاجار يك بند اينجا ايستاده است. اما آن وقت ها هنوز سر و شكلش مرتب بود، از تگرگ و باران تنش فرسوده نشده بود. در شاه نشين و دو گوشواره اش دو طاقچه آينه كاري شده بود كه حالا تخريب شده است. حالا ديوارش پر از گچ زرد رسوب گرفته شده است و ميراث فرهنگي در جست وجوي دستان هنرمندي است كه بتواند طاقچه هاي آينه كاري شده را مرمت كند. وقتي در عمارت عين الدوله چرخ مي زنم انگار يك نفر مرا پرت مي كند وسط عصر مشروطه. محرم 1324 قمري است، بي هيچ حرفي مي ايستم گوشه باغ. عين الدوله حواسش به من روزنامه نگار نيست. بوي تنباكو مي دهد، شق و رق راه مي رود، گاهي مي ايستد و سبيل سفيدش را كه تا بناگوش در رفته توي مشت مي گيرد. انگار دارد فكر مي كند. با خودش مي گويد: اين سياست تظاهر به دينداري و سينه زني براي امام حسين(ع) مي تواند اعتماد از دست رفته در بين عوام مردم و مشروطه خواهان را به من بازگرداند.
بعد دست چپش را با آن سر آستين هاي زر دوزي شده روي غلاف شمشير طلاكوب حلقه مي كند و مي رود انتهاي باغ، آن جا پر از دود هيزم و بوي كباب است. وقتي عربده مي زند: دست بجنبانيد! نوچه ها آن قدر در هيزم ها فوت مي كنند كه چشمانشان رگه هاي قرمز مي گيرد.
امشب هم مانند ديگر شب هاي محرم چند صد نفر از طلاب، مهمان عمارت هستند، اميربهادر و چند نفر از آقازاده ها از راه مي رسند بعد از ذكر مصيبت عاشورا و صرف شام مي روند و لب پاشويه استخر عمارت نيم خيز مي شوند، سرانگشت ها را به خيسي آب تر مي كنند. بعد از روي پل هاي فلزي باريك روي استخر مي گذرند، روي يكي از چند محل كوچكي كه به صورت جزيره روي استخر ايجاد شده و پر از قاليچه و اطلسي است مي نشينند. عين الدوله روي پشتي قرمز لم داده، در استكان كمرباريك شاه عباسي چاي مي نوشد. تعارفشان مي كند و به فراخور نفوذ و قدرتشان مبلغي كف دست هريك مي گذارد. آن ها بلند مي شوند و از ميان درختان جنوبي باغ كه آن روزها هنوز آتش نگرفته بودند مي گذرند و عمارت را ترك مي كنند.
عمارت عين الدوله در سال اوج گيري قيام مشروطه خواهان 1324 گاهي ميزبان مشروطه خواهاني بود كه خواسته هايشان را مسالمت آميز به گوش صدراعظم مستبد مي رساندند و خواهان تأسيس مجلس بودند و گاهي شاهد جلسات عين الدوله با درباريان مخالف مشروطه بود. چنانچه در جمادي الثاني 1324 زماني كه تعدادي از تجار معتبر تهران در سفارت انگليس تحسن كردند و بازار تهران به صورت تعطيل درآمد، حاجي امين الضرب و حاجي آقا محمد معين التجار بوشهري و تعداد ديگري از تجار معتبر تهران بعد از ملاقات با مظفرالدين شاه و درباريان خود را به عمارت عين الدوله در مبارك آباد رساندند. تا خواسته هاي مشروعشان را به اطلاع صدراعظم برسانند. تجار از جهت شمال ساختمان از سكويي با ارتفاع حدود يك متر و نيم گذشتند و وارد ايواني شدند كه به چندين اتاق، مطبخ و انبار راه داشت. يكي از خدمه، آن ها را راهنمايي كرد. تجار از ايوان وارد راه پله ها شدند و به در بزرگي رسيدند كه دو طرف آن پر از اتاق هاي بزرگ با گچ بري هاي رنگي و قوس هاي آينه كاري شده بود، البته حالا نيمي از آن گچ بري ها ريخته و در دست مرمت است. در يكي از اتاق ها عين الدوله روي صندلي انگليسي شق و رق نشسته بود، دست هايش روي زانوها بود و لبه كلاه تخم مرغي اش را تا نزديكي خط ابروها پايين آورده بود. رو به تجار گفت: اين مردم چه مي خواهند هيچ كدامشان از ترس حرفي نمي زنند، ما كه قول عدالت خانه داده ايم! حاجي آقا محمد معين التجار بوشهري ايستاد و گفت: من از اين جماعت نيستم حرفم را پوست كنده مي زنم، اين جماعت تجار جسمشان در خدمت شما و روحشان پيش متحسنين است. آن ها عزل شما از صدارت و برقراري مشروطه را مي خواهند. ما توقع داشتيم عين الدوله عربده بكشد اما آن مورخ نوشته كه عين الدوله سكوت مي كند، متفكر مي شود و مي رود ميان سر ستون ها و تيرهاي چوبي تراس مي ايستد. دود چپق را بيرون مي دهد و به محوطه خارج از باغ و عمارت نگاه مي كند، به كشاورزانش كه از زمين هاي زراعي حسين آباد برگشته اند و در خيابان و قلعه كه محل اطراق كشاورزان و دام ها است در رفت و آمد هستند. البته قلعه خيلي زودتر از عمارت از پا درآمد، حدود 20-30 سال قبل آخرين نشانه هاي قلعه از بين رفت.
وقتي عين الدوله در تراس زير گچ بري سقف ايوان و سرستون ها كه آن وقت ها هنوز فرو نريخته بودند ايستاد، بي گمان تمام فكرش در پي يافتن راه حلي براي سركوبي مشروطه خواهان تهران و تبريز بود، او هرگز فكر نمي كرد روزي اين عمارت با گچبري هاي فروريخته و سرستون هاي پوسيده اش كه به تقليد از معماري اروپايي ساخته شده، مرمت شوند و جزء ميراث فرهنگي اين مرز و بوم به حساب آيند.
آخرين هرم نفس هاي هروي ها
اواخر تابستان 1375 آخرين روزهايي بود كه عمارت عين الدوله هنوز هرم نفس هاي هروي ها را مي شنيد، شهريور 1375 هنوز رختي روي طناب در سايه درختان سبز باغ پهن بود. آن روزها عمارت عين الدوله در دست دخترش شيرين هروي بود. البته وراث همان روزها وقتي نتوانستند مجوز تخريب و ساخت مجدد بنا را بگيرند، عمارت را به شهرداري فروختند و خانه پدري را ترك كردند. هروي نام فاميلي خانواده عين الدوله بود و امروز ميدان هروي در پاسداران به نام همان فاميل است. وراث عين الدوله سه سال پياپي دنبال دريافت جواز براي ساخت و ساز در آن محوطه بودند، اما با توجه به وضعيت خاص بنا از لحاظ ميراث فرهنگي و ملي، شهرداري مجوز صادر نكرد و در نهايت عمارت را خريداري و در اختيار شركت توسعه فضاهاي فرهنگي قرار داد تا عمليات بازسازي و مرمت  عمارت آغاز شود.
عمارت در دست مرمت
در سال 1376 سازمان ميراث فرهنگي كشور طي طرحي تمام ابنيه و ساختمان هاي قديمي تهران را شناسايي كرد و حدود چهل بنا را جزء ميراث فرهنگي كشور به ثبت رساند و به جمع آوري اطلاعات و تاريخچه درباره آنها پرداخت و آن بناها را برحسب نياز و ضرورت در نوبت بازسازي قرارداد و براي هركدام كاربري خاصي در نظر گرفت. در اين ميان مرمت و بازسازي عمارت عين الدوله از حدود چهار سال قبل برعهده شركت توسعه فضاهاي فرهنگي قرار گرفت.
مهندس محمد آرام مدير پروژه هاي فرهنگي منطقه چهار در شركت توسعه فضاهاي فرهنگي، ويژگي خاص عمارت عين الدوله هروي در مبارك آباد را قدمت 150 ساله آن دانست و گفت: خود بناي عمارت از لحاظ مؤلفه هاي شناخته شده در ساخت و ساز و معماري امتياز و اهميت چنداني ندارد، جز آن كه معماري بعضي از نقاط آن مانند گچ بري سرستون ها و سقف ايوان بيانگر تلفيقي از معماري ايراني و اروپايي است.اما قدمت بناي مركزي و اصلي عمارت و تعلق آن به اواخر دوره مظفرالدين شاه و اوايل حكومت محمدعلي شاه قاجار موجب شده است اين بنا جزء آثار ملي ثبت شود.
مهندس آرام بناي مركزي و اصلي عمارت را شامل يك شاه نشين و دو گوشواره دانست و گفت: ديگر فضاهاي عمارت طي زمان توسعه يافت و عمارت عين الدوله به شكل امروزي درآمد و عرصه آن به پنج هزار متر مربع رسيد كه داراي 800 متر مربع زيربنا در دو طبقه شد. مصالح اصلي و اوليه اين عمارت از آجر و چوب است كه متأسفانه طي زمان طولاني بخش هاي وسيعي از آن مانند گچ بري سقف ايوان، سرستون ها و سقف شيرواني عمارت آسيب ديده و يكي از دو طاقچه آينه كاري شده در عمارت كاملاً تخريب شده بود.
آقاي آرام مرمت و بازسازي بناهاي قديمي را طرحي پيچيده خواند كه نيازمند زمان و دقت بسياري است و گفت: با توجه به آن كه براي مرمت در آينه كاري ها و گچبري هاي عمارت نيازمند حضور افرادي متبحر هستيم، عمليات بازسازي كمي به طول انجاميد اما تاكنون تمام مراحل استحكام بخشي، سفت كاري و مرمت ستون هاي عمارت تكميل شده است و حتي شبكه هاي گرمايشي و سرمايشي عمارت هم مجهز و آماده بهره برداري شده اند. در حال حاضر تنها مراحل نازك كاري و محوطه سازي پروژه باقي مانده است كه انجام اين مراحل باقي مانده منوط به تعريفي است كه ميراث فرهنگي از كاربري عمارت عين الدوله ارايه مي كند.محمد آرام كاربري عمارت عين الدوله را قطعاً فرهنگي دانست و گفت: مسئولان هنوز به توافق قطعي براي كاربري عمارت نرسيده اند اما به احتمال بسيار قوي اين عمارت تبديل به يك موزه خواهد شد و به محض مشخص شدن كاربري عمارت ديگر مراحل مرمت و بازسازي در مدت كوتاهي انجام خواهد شد و حداكثر تا اوايل تابستان سال 1385 به بهره برداري خواهد رسيد.ما اكنون تا تابستان 1385 منتظر مي مانيم تا مرمت عمارت تكميل شود و بتوانيم از ميان سرستو ن ها و طاقچه هاي آينه كاري شده اش سفر كنيم به دوره تلفيق معماري ايراني- اروپايي و حتي تاريخ مبارزات مشروطه خواهان را در ذهن مرور كنيم.

آنچه شهروندان از مديران مي خواهند
003534.jpg
ماشاءا... عباس زاده - هر روز در مطبوعات و روزنامه هاي كثيرالانتشار و ساير رسانه ها مي بينيم و مي شنويم كه مؤسسات نظرسنجي متعدد در كشورهاي مختلف و البته عمدتاً در جوامع توسعه يافته تر، موضوعات گوناگون و متنوع كشورشان را از طريق مكانيسم هاي پژوهشي، رفتار پژوهي، نيازسنجي، تحليل خواست ها و ساير آناليزهاي مطالبات اجتماعي شهروندان مي سنجند؛ تا جايي كه از ميزان كم و زياد شدن مصرف يك كالاي خوراكي در ميان شهروندان گرفته تا ميزان كاهش و افزايش محبوبيت رئيس جمهوري شان در طبقه بندي اين نظرسنجي ها لحاظ كرده و بنابر نتايج و داده هاي استخراجي به اتخاذ رويه و نظام برنامه ريزي در عرصه هاي مورد نظر مي انديشند. دايره و دامنه نظرخواهي و نظرسنجي از شهروندان نه تنها از طريق مؤسسات تحقيقاتي و مطالعاتي صورت مي پذيرد بلكه به طور روز افزوني شاهد انجام و اجراء نظرسنجي از سوي روزنامه ها، نشريات، مجلات، سايت هاي اينترنتي و اشكال ديگر تكنولوژي هاي نوين هستيم. در اين ميان يقيناً همگي اين رويه و روال ها در راستاي تعامل، همگرايي و تحقق جريان دوسويه همسويي و همسودي ميان جامعه آماري، ذينفعان، مشتريان و شهروندان از يك سو و برنامه ريزان، نهادمندان و سازمان ها از سوي ديگر است.
در چنين فراگرد متقابل، شناخت اولويت هاي نيازهاي شهروندان و شناسايي مطالبات عمده حيات جمعي آنان براي مسئولين و مديران عرصه هاي شهري و روستايي جهت مرتفع ساختن نارسايي هاي شهري، معضلات موجود در شهرها و روستاها و تلاش براي برنامه ريزي اصولي و به منظور تأمين رضايتمندي ساكنان و رفع نارضايتي ها، تحقق و رشد سرمايه اجتماعي، بسط و تعميق رفتارهاي مدني شهروندان، تقويت بنيان هاي اعتماد عمومي، نهادينه سازي نگرش هاي مشاركت در زندگي شهري و جلوگيري از پديده ونداليسم تأثير به سزا خواهد داشت.
نويسنده اين مقاله با آگاهي بر تأثير تحقيق و پژوهش شهري و اطلاع از توضيحات پيشيني و بنا بر اقتضاء از سوي نهاد اصلي مديريت شهري و روستايي كشور سازمان شهرداري ها و دهياري هاي كشور به پژوهش و نظرسنجي نمونه اي در 4 استان تهران، مازندران، خوزستان و يزد كرده است. اميدوار است نتايج حاصله، در آشنايي هرچه بيشتر شهروندان و مديران شهري به وظايف شهروندي از يك سو و حقوق شهروندي از سويي ديگر تأثير داشته باشد.
چرا كه هم مقوله وظايف و تكاليف شهري از سوي بخش عظيمي از شهروندان ناديده انگاشته مي شود و موجبات خسران در سرمايه و انرژي در پيكره مديريت شهري مي شود و هم حقوق شهروندان بنا بر دلايل تاريخي، فقر منابع موجود و مشكل نگرشي و آموزشي و ... تضييع مي شود.
مهمترين انتظارات شهروندان از مديريت شهري
بيشترين درصد فراواني انتظارات شهروندان با 41 درصد مربوط به بخشودگي عوارض ساخت و ساز است. يافته حاصله، گواه روشني است مبني بر نهادينه نشدن وظايف شهروندي شهروندان در مشاركت عرصه هاي متعدد شهري به منظور بسط شهرهاي توسعه گرا، كه اين مهم خود مرهون آموزش همگاني با شاخصه هاي انگيزشي است.
اين بخش از انتظارات شهروندان كه ريشه تاريخي نيز در اين سرزمين دارد، مشخصه خاصي از تبلور نارضايتي شهروندان از مديريت شهري بوده و تداعي كننده مفهوم محتسب كه به معناي خاص در تاريخ ادبيات، عرفان و آئين كشورداري اين سرزمين در سختگيري و فشار بر مردم مورد اشاره مي باشد. پس از مقوله بخشودگي عوارض، تسهيل در حمل و نقل عمومي درون شهري و رفع معضل ترافيك با 28 درصد از مهمترين خواست شهروندان مورد تحقيق در اين جامعه آماري است.
توسعه فضاي سبز شهري 22 درصد اختصاص مسكن اجاره اي به زوج هاي جوان با 5 درصد و ايجاد امكانات رفاهي و بهداشتي با 8/1 درصد در رده هاي بعدي انتظارات شهروندان قرار گرفته است. نكته قابل توجه در داده حاصله مذكور و يافته اخير اين كه نتايج نشان مي دهند مردم با اختيارات و وظايف شهرداري ها و مديريت شهري آشنايي كافي دارند.
نظر شهروندان درباره قوانين و آئين  نامه هاي شهري
۳۴ درصد شهروندان موافقت و 11 درصد موافقت كامل خودشان را بر زيان آور بودن قوانين شهري براي شهروندان ابراز داشتند. يعني در مجموع 45 درصد شهروندان،  قوانين و آئين نامه موجود شهري را به ضرر و زيان خود مي پندارند و 37 درصد شهروندان نيز مخالف مطلب مذكور مي باشند.از منظر پژوهشگر، عدم آگاهي لازم شهروندان از قوانين و مقررات موجود در عرصه مديريت شهري كشور، خلأ رسانه مستقل شهري و عدم آموزش متناسب با درك شهروندان از سوي مديران شهري و ناديده گرفتن امور تبليغي- ترويجي و اطلاع رساني از جمله برپايي نمايشگاه هاي مديريت شهري به شيوه منطقه اي چنين چالش و شكاف نگرش و رويكردهاي شهروندان نسبت به عملكرد شهرداران را به وجود مي آورد.
ميل به مهاجرت شهروندان و شكل گيري حاشيه نشيني
در نظرسنجي صورت پذيرفته از شهروندان اين چهار استان، بيش از نيمي از شهروندان تمايل دارند بنا بر دلايل گوناگون محل سكونت فعلي خود را تعويض كرده و به  جاي ديگري نقل مكان كنند.يكنواختي مدام، عدم تغيير و تحول در برنامه شهروندي، نبود آرايه هاي محيطي، فقر زيبايي سازي شهري و كم توجهي به امور فرهنگي و رواني در شهرها از جمله علل عمده ميل دروني شهروندان، بر هجرت و تغيير مكان مي باشد. ادامه روند مذكور، به برايند بالاي حاشيه نشيني در كلان شهرها انجاميده و رشد اسكان غيررسمي را در شهرها سبب مي شود.

زاويه ديد
ردپاي عين الدوله تا خانه فرهنگ صدف
003531.jpg
در دوران ناصري آن چه بيش از همه در نگاه نخست به نظر مي آمد وجود زمين هاي باير درون شهري بود كه به راحتي امكان ساخت عمارت ها، كاخ هاي سلطنتي و ديواني، باغ ها و باغچه هاي زينتي، سفارتخانه ها و خانه هاي اعياني و بزرگ را فراهم مي كرد. در آن دوران عمارت هايي توسط اعيان، اشراف، شاهزادگان و اروپاييان مقيم تهران به سبك اروپايي بنا شد.
به طور كلي، شهر و خيابان  سازي جديد موقعيتي را فراهم آورد تا زمين هاي باير دارالخلافه آباد و بسياري از باغ هاي قديم تهران به بخش هايي تقسيم شوند و در آنها عمارت هاي جديد سلطنتي، دولتي، نظامي و... شكل بگيرد. يكي از اين عمارت هاي مهم تاريخي باغ و عمارت عين الدوله هروي در مبارك آباد بود.
اين باغ و عمارت در ضلع جنوبي خيابان جمالي (ياس سابق) واقع شده است.
عين الدوله در حدود سال 1280 هـ.ش. قبل از برقراري حكومت مشروطه سلطنتي بيشترين سود و بهره را از ضعف و ناتواني جسمي مظفرالدين شاه برد و زمين هاي باير بسياري از طهران را به نام خود ثبت كرد. علاوه بر باغ و عمارت عين الدوله در مبارك آباد بوستان و خانه فرهنگ صدف در محله هروي يادگار عين الدوله است. در تاريخ مشروطه مي خوانيم كه عين الدوله صدراعظم مستبد مظفرالدين شاه براي سركوبي مشروطه خواهان به هر نيرنگي دست مي زد كه يكي از آنها تظاهر به مسلماني و دينداري و برگزاري مراسم سوگواري در ايام محرم بود. اما اين تظاهر تا آنجا پيش مي رود كه در يكي از باغ ها در منزل مسكوني اش كه امروز تبديل به خانه فرهنگ صدف شده است يك خانقاه مي سازد.
حتماً متعجب مي شويد اگر بگوييم در پشت خنزر پنزرهاي خانه فرهنگ صدف به يك اتاق حدوداً 9 متري رسيديم كه تمام ديوارهاي آن به سبك يك مسجد و محراب كاشي كاري آبي فيروزه اي شده بود و شش طاق نماي قوسي شكل ميان ديوار (البته يكي از آنها راه ورود به اتاق ديگري بود) و يك طاق نماي كوچك در نزديكي سقف براي تهويه هوا در نظر گرفته شده بود.
عين الدوله در تظاهر به مسلماني و دينداري براي جلب اعتماد عوام و طلاب تا آن جا پيش مي رود كه ما در اين خانقاه روي كاشي هاي منقش ديوار كه از گزند ايام در امان نمانده اند و تقريباً تخريب شده اند مي خوانيم:
اين مكاني كه خانقاه بود
جاي پاكان نيكخواه بود
هروي كرد اين بنا بنياد
تا به نيكي كني ز نيكان ياد
اما همين عين الدوله هروي چند سال بعد، زماني كه فرمانده قشون آذربايجان شد، براي سركوبي مشروطه خواهان شهر تبريز را به خاك و خون كشيد و خانه ها و اموال هم ولايتي هاي تبريزي اش را غارت كرد.جالب است بدانيد كه شركت توسعه فضاهاي فرهنگي از وجود اين خانقاه در انبار خانه فرهنگ صدف بي اطلاع بوده و بازسازي آن هم جزو طرح هاي مرمتي ابنيه هاي تاريخي سازمان ميراث فرهنگي كشور نيست.

از شهر
با دو نرخي شدن بنزين
003537.jpg
شادي حافظي- با توجه به اين كه مجلس شوراي اسلامي سقف واردات بنزين در سال آينده را به 5/2 ميليارد دلار كاهش داد و اين مبلغ تنها براي نياز شش ماه مصرف بنزين كشور كفاف مي كند و مجوز لازم براي دو نرخي شدن بنزين را در اختيار دولت قرار داد تا در صورت نياز و با تصويب شوراي اقتصاد بنزين را به صورت دو نرخي عرضه كند طبيعي است بهترين و مناسب ترين و با صرفه ترين راه براي مقابله با اين معضل تبديل خودروها به دوگانه سوز است.
در شرايطي كه روند گاز سوز شدن خودرو در جهان سرعت قابل توجهي گرفته و امروز طبق آمار موثق چيزي حدود 5 ميليون اتومبيل با سيستم سوخت CNG در جهان در حال تردد هستند ايران با عبور از مرز 100000 خورو گازسوز رتبه قابل توجهي را به خود اختصاص داده است كه با توجه به مبلغ كلاني كه سالانه واردات بنزين بر بودجه بار مي كند و معضلات زيست محيطي كه سوخت بنزين براي ما مخصوصاً در پايتخت به بار آورده است شتاب بخشيدن به اين روند از ضروريات و بخشي از اهداف ملي است.
بي ترديد اطلاع رساني در مورد برنامه دولت در سال 85 براي تأمين بنزين و عرضه آن به مردم با نرخ
دوگانه و سهميه بندي آن از هم اكنون مي تواند به روند گاز سوز كردن خودرو شتابي منظم بخشيده و از تراكم تقاضا در روزهاي پاياني نيمه اول سال 85 براي تبديل بكاهد. آنچه مردم يك كشور را به الگوهاي جديد مصرف مانوس مي كند و از مقاومت آنها كه صرفاً جنبه اي عادتي دارد مي كاهد توجيه آنها با دو روش هاي اقناعي و اجباري است كه البته با دو نرخي شدن بنزين و افزايش قيمت بنزين مازاد بر سهميه صاحبان خودرو بطور طبيعي و ناگزير به سمت سوخت ارزان و جايگزين سوق داده خواهند شد. طبيعي است آگاه كردن هر چه بيشتر مردم به مزاياي سوخت گاز و اين كه در اين روند غير از پرداخت مبالغ كمتر و صرفه اقتصادي از لحاظ زيست محيطي و كاهش آلاينده هاي كشنده در هوا نيز گام موثري را بر
مي دارند مي تواند انگيزه آنها را دو چندان نموده و بر شوق و ذوق شهروندان براي گازسوز كردن خودروها بيفزايد.
منبع:قلم سبز ايران

شهر قصه
بارون درخت نشين
رسول آباديان
رمان بارون درخت نشين نوشته ايتالوكالونيو يكي از رمان هاي مدرن است كه رد پايي ماندگار از وضعيت انسان معاصر را به تصوير مي كشد. آنچه كه در اين رمان حائز اهميت است گريز از خود و شهر و پناه بردن به دامن طبيعت است.
اين رمان به لحاظ ساختاري و انتخاب اتمسفر داستاني يكي از بديع ترين  كارهاي نوشته شده تاكنون است. اين كار با نثري ساده و دلنشين نوشته شده كه مفهومي عميق و فلسفي را با خود يدك مي كشد.
شخصيت اصلي اين رمان كه نمونه موفق يك شخصيت گريزان از جامعه است در يك حركت نمادين تمام محاسن و معايب شهر را رها كرده و تا آخر عمر بالاي درخت ها زندگي مي كند.
آنچه كه در خلال اين رمان براي خواننده روشن مي شود اين است كه اين شخصيت گويي به تعبير حافظ به دنبال ساختن عالمي ديگر و به دنبال آن آدمي ديگر است. اگر بخواهيم با اين رمان برخوردي مستقيم و فارغ از زير و بم هايي داستاني داشته باشيم بايد بگوييم آنچه كه بيش از هر چيز ديگري حاكميت اش را بر ذهن تحميل مي كند آفرينش يك زندگي منحصر به فرد است، يعني درست خلاف آن چيزي كه انسان امروز با آن دست به گريبان است.
آنچه كه انسان شهرنشين امروزي را در هاله اي از جبر فرو برده عدم استقلال و فرديت به سبب گرفتاري هاي زنجيروار زندگي شهري است، يعني اين كه هر فرد شهرنشين قبل از آن كه از موهبت هاي دنياي مدرن بهره مند شود ذات و هويت و فرديت خود را از دست داده است.
شخصيت عاصي ساخته ذهن كالونيو تصميم مي گيرد كه زرتشت وار زاد و بوم رها كند و بيابان يا جنگلي را براي احراز هويت مجدد خود بسازد و باقيمانده رمق و وجودش را در آينه آن جست وجو كند.
شخصيت اصلي رمان بارون درخت نشين در مدت اقامت خود در بالاي درخت ها فقط يك چيز را فراموش نمي كند و آن هم عشق است، عشقي كه در مناسبات شهري شايد مضمحل و مبتذل شده است.
تاكيد نويسنده براين عنصر يعني عشق گمان خواننده را در اين زمينه تقويت مي كند كه دغدغه هاي اهل تفكر دنياي غرب درگريز از ماشينيزم تا چه اندازه پيشرفته و تا چه اندازه به بازنشسته است.
احساس انزجار شخصيت اصلي از شهر و شهرنشيني كه مدام با ياد و خاطره هاي تلخ همراه است هر دم فاصله نمادين او را در رد كردن پيشنهادات بازگشت به شهر توسط افراد مختلف و جايگاه هاي اجتماعي مختلف بيشتر مي كند.
هر پيشنهاد بازگشت گويي پيشنهادي براي دورتر شدن است، زيرا او حتي حاضر نمي شود لحظه اي از درخت پايين بيايد و به حرف ها و حديث هاي از پيش داشته گوش فرا دهد.
تكنيك روايتي كالونيو در اين كار اين حس را در ذهن خواننده مي كارد كه هر كدام از آن ها باعث گريز بارون از شهر شده اند، يعني مايه اي از مناسبات چند وجهي و چند چهره اي شهر و شهرنشيني را با خود دارند.
بارون كه بعضي مواقع به مدتي طولاني در لاي شاخ و برگ درخت ها گم مي شود در بيرون از آن فضاي خود انتخاب كرده، فقط گاه به گاهي سركي به بيرون مي كشد تا چشمش به عشقي بيفتد كه حالا ديگر زياد باورش ندارد اما همچنان پاي بند است، عشقي ازلي ابدي كه انسان را همواره در آغوش مهربان خود جاي داده است.
اين شخصيت كه حالا ديگر پهنه شهر و جنگل برايش مفهومي يكسان دارد در وهله اول مي كوشد كه با دنياي تازه ساز با حس و زباني ديگر روبه رو گردد، او به تدريج در برخورد و ارتباط با دنياي پيرامون حس و حال ديگري مي آفريند، يعني در مفهومي فلسفي به سير و سلوكي عارفانه دست مي زند و به سفري در اعماق خويش مي رود.
در رفت و برگشت هاي تاريخي حاكم براين كار انسان معاصر مجبور است كه يك بار ديگر در شكل و شمايل نياكان اوليه خود ظاهر شود و هويت از دست رفته را يك بار ديگر بازيابد، هويتي كه بيشتر از هر عنصر ديگر به سبب پديد آمدن شهر و شهرنشيني به وجود آمده و استمرار پيدا كرده است.
روحيه ايتاكالونيو را مي توان روحيه اي گريزان از مناسبات مدرن دانست زيرا او در كارهاي درخشان ديگرش مانند ويكنت شقه شده و شبي از شب هاي زمستان مسافري هم اين حس را با خود دارد، آثاري كه به زعم اهل فن تمام مناسبات رنگ و رو رفته شهري را به تمسخر گرفته اند.
عالمي ديگر ساختن و از نو آدمي ديگر در دنياي معاصر نمي تواند از محدوده جغرافيايي خاصي به نام شهر عدول كند، زيرا آنچه كه در اين محدوده اتفاق مي افتد دور شدن لحظه انسان از كمند تعلقات انساني است.
بارون عالم و آدم را مكمل يكديگر مي داند و با اعمالش اين گمان را تقويت مي كند كه عالم و آدم بايد در يك مسير خاص به دوباره سازي يكديگر بپردازند، زيرا عالم بي آدم يا آدم بي عالم به همان جنگلي تبديل مي شود كه او با گذشتن از ادامه زندگي خود دور نمايش را براي ما تصوير مي كند. او تصميم مي گيرد كه در بالاي ذهنيت خود زندگي را ادامه دهد، يعني همان حسي كه در طول زندگي شهري آرزويش را داشته است.
بارون مي خواهد عكس آن چيزي باشد كه تاكنون بوده، او ديگر نفس كشيدن در سطح را نمي پذيرد و حقارت را برنمي تابد، او اكنون آزاد و رهاست و گرچه زندگي نامتعارفي را آغاز كرده اما ظاهراً رگه هايي از خود و اسلافش را در آن مي بيند.

شهر آرا
آرمانشهر
شهر تماشا
گزارش
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
|  آرمانشهر  |  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |