يادي از استاد زنده ياد علي تجويدي
خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد
|
|
سيد ابوالحسن مختاباد
رمز ماندگاري يك چهره يا شخصيت در چيست؟ و چرا تمامي آدميان در تلاشند كه به چنين جاودانگي برسند و البته اندكي از آنها توفيق چنين بختياري را نصيب مي برند. چرا شخصيت هايي چون استاد تجويدي ماندگار مي شوند و هر مانع و رادعي كه در كار افتد تقدير به سمتي مي رود كه ياد و نام آنها و نغمه هايي كه ساخته اند در گوش و ذهن و ضمير مردمان تمامي نسلها ماندگاري خويش را حفظ كند. اگر بخشي از اين توفيق را به بخت نسبت دهيم و روزگار، بخش اعظم تر را به عوامل ديگري بايد نسبت داد كه جمع بست تمامي اينها در كار مي افتند تا چهره اي همانند تجويدي نشو و نما يابد و به ظرفيت هايي كه برايش تعيين شده است، برسد.
خانواده اي اهل فرهنگ و هنر
استاد تجويدي در خانواده اي متولد شد كه نسل اندر نسل در فرهنگ و هنر غوطه ور بودند. پدرش شيفته نقاشي بود و نزد استاد نامي نقاشي دوران قاجار، كمال الملك هنر آموخته بود. چون پدر علاوه بر نقاشي و مينياتور با موسيقي هم آشنايي داشت و در نواختن تار هم تبحري داشت، اين شيفتگي به هنر به فرزندان هم رسيد چنانكه يكي از آنها راه پدر را در نقاشي ادامه داد و سرآمدتر از پدر شد ( مرحوم محمد تجويدي ، كه بسياري از تابلوهاي كتابهاي ادبيات كهن همانند اشعار حافظ و بابا طاهر و خيام از آثار اوست ) ديگري كه نواي سازهاي دوستان پدر در شب نشيني ها وي را به سمت موسيقي سوق داد و شد علي تجويدي. علي اين فرصت را داشت كه آزادانه به موسيقي بپردازد، درك عمومي مردمان از موسيقي بسيار پايين بود و آن را شغلي پست و دون شأن آدمي مي دانستند، اما پدر علي تجويدي كه درس و سوادي داشت و حشر و نشري با سرآمدان فرهنگ و هنر و منزل وي اطراقگاه برخي از چهره هاي شاخص موسيقي بود نه تنها پسر را شماتت نكرد كه تشويقش كرد به شكلي اصولي نوازندگي را بياموزد. از جمله اين چهره ها استاد ابوالحسن صبا، موزيسين نامي و نوازنده صاحب سبك ويولن و سه تار بود كه براي آموختن نقاشي به منزل پدر علي مي آمد. استاد در گفت وگويي اين حضور و چگونگي شيفتگي اش به موسيقي را اين گونه توصيف مي كند: «مرحوم ابوالحسن صبا چون نزد پدرم نقاشي كار مي كرد به منزل ما رفت و آمد داشت و از همان موقع با ايشان آشنا شدم.»
اين آشنايي سبب شد تا علي نوجوان مشاوري كم نظير بيابد و در نهايت در ابتداي كار به سمت آموزش تار سوق پيدا كند. تجويدي زماني كه در دبيرستان تحصيل مي كرد به گروه پيشاهنگي وارد شد و فلوت آموخت و با نت آشنايي پيدا كرد. در اين دوره موسيقي ايران به دو گرايش تقسيم شده بود: چهره هايي همانند استاد علي نقي وزيري در پي درآميختن موسيقي غربي و ساختار و فرمهاي اين موسيقي به موسيقي ايراني بودند و گروهي ديگر همانند استادان ياحقي، معروفي، شهنازي و در پي ارائه سنتهاي موسيقي ايراني بودند. تجويدي جوان در چنين هنگامه اي به نزد استاد حسين ياحقي براي آموزش ويولن مي رود. ياحقي كه هم در ويولن نوازي و هم در كمانچه نوازي سرآمد بود، شاگردان فراواني تربيت كرد. وي و استاد ابوالحسن صبا دو چهره اي بودند كه توانستند ويولن را كه سازي غربي بود ، ايرانيزه كنند و از آن قرائتي وطني به دست دهند ، به نحوي كه پس از اين دو نواخت ويولن خود به دو شاخه ويولن غربي و ويولن ايراني تقسيم شد.
«تجويدي جوان در ۱۶سالگي به نزد حسين ياحقي مي رود:
در ۱۶ سالگي به كلاس حسين ياحقي رفتم و پس از ۶ ماه نزد ايشان به آموختن ويولن مشغول شدم و سپس به كلاس مرحوم صبا رفتم. ۸ سال نزد استاد به فراگرفتن موسيقي و نوازندگي ويولن پرداختم، در ضمن سه تار و ضرب را هم نزد ايشان ياد گرفتم و براي پيشرفت تكنيك ويولن بنا به توصيه ايشان ۳ سال نزد يك استاد خارجي كار كردم و نيز به وسيله يكي از دوستانم با حضرت حاج آقا محمد ايراني و جناب ركن الدين مختاري و ساير موسيقي دانان ايراني از جمله نورعلي برومند و مرحوم طاهر زاده و مرحوم قهرماني آشنا شدم. در حقيقت دستگاههاي كامل ايراني و تصانيف مرحوم شيدا را نزد اين بزرگواران آموختم.»
تجويدي بنا به توصيه صبا براي تكميل تكنيك هاي نواختن ويولن و آشنايي با موسيقي غرب، چند سالي را نزد مليك آبراهيميان و بابگن تامبرازيان رفت چرا كه استاد معتقد بود براي استحكام انگشتان و آرشه بايد چند سالي نزد يك معلم اروپايي، متد گام هاي موسيقي غربي را بنوازد.
نقشي تازه ؛ آهنگساز
نگاهي به فهرست استاداني كه زنده ياد تجويدي از آنها درس آموخت نشان مي دهد كه در هر شاخه و رشته اي شاخص ترين افراد و نامي ترين استادان به وي موسيقي و نوازندگي آموختند. اينكه تجويدي جوان شوق فراگيري سازهاي مختلفي را در سر داشت و فرصتها را از كف نمي داد به اين جهت بود كه جامعه موسيقي مي خواست نقشي اساسي تر براي وي تدارك ببيند. نقشي به نام آهنگساز كه تنها زماني به دست مي آيد كه فرد شناخت دقيقي از تواناييهاي هر ساز به دست آورد. با توجه به اينكه استاد تجويدي در سه گروه سازهاي بادي ( فلوت ) سازهاي كششي ( ويولن و كمانچه) و سازهاي مضرابي ( تار و سه تار ) خود نوازنده اي چيره دست بود، لذا به ملودي پردازي پرداخت. استعداد سرشار وي در ملودي پردازي اين جا خود را نشان داد و سبب شد تا ركن الدين خان مختاري وي را تشويق به فراگيري فنون آهنگسازي كند.
«ذوق آهنگسازي داشتم ،بنا به توصيه آقاي ركن الدين مختاري به ساختن آهنگ پرداختم و براي آشنايي بيشتر به فن آهنگسازي و همچنين اركستراسيون و هارموني مدتي مثل يك طلبه نزد چند استاد به تحصيل پرداختم و در كلاس كنسرواتور آزاد موسيقي نام نويسي كردم.»پس از اين آموزشها است كه نقش اصلي تجويدي در زندگي هنري اش آغاز مي شود.
نسل آب ديده
زنده ياد تجويدي از نسلي است كه ضمن گذراندن تلاطمهاي سياسي و آبديده شدن در كوره حوادث سياسي اجتماعي سالهاي اوليه قرن بيستم، اين فرصت را داشتند كه با انواع موسيقي آشنا شوند و از آن ميان دست به انتخاب زنند. به تعبير دقيق تر پس از دوره هايي كه مرحوم وزيري تجربه هايي را در موسيقي ايراني سامان داد نوبت به نسل بعدي رسيد كه روح الله خالقي، ابوالحسن صبا ، مرتضي محجوبي و اندكي بعدتر پرويز ياحقي و نيز استاد تجويدي از جمله آنها بودند. ويژگي شاخص اين نسل دستيابي به گونه اي موسيقي بود كه از تلفيق فرمهاي موسيقي غربي با فرمهاي موسيقي ايراني به دست آمده بود . اين نسل توانست ضمن هضم آموزه هاي موسيقي غربي و توجه به ساختار آهنگسازي و هارموني و نيز كشانيدن و گشودن موسيقي چند صدايي به درون موسيقي ايراني، روح كار را نيز ايراني كند. شايد آنچه كه از آن به ايرانيزه كردن كارها و دادن هويت ايراني ياد مي شود در اين آثار ديده شود. نسل اين دوره البته اين شانس را هم داشتند كه همگي با يكديگر همدل و همزبان بودند و كارهايي كه انجام دادند محصول نشست و برخاستها و دوستي ها و مشورتهاي فراواني بود، آنچه كه در سنت موسيقي ايراني بروز و ظهور داشت و متأسفانه چندسالي است كه به مدد استوديو نوازندگان ماشيني از وادي موسيقي ايراني رخت بربسته است.
استاد تجويدي از سالهاي ابتدايي دهه سي و همزمان با پا گرفتن برنامه گلها به راديو آمد و همكاري وي با چهره هاي نامي موسيقي و آواز شروع شد. تجويدي در اين دوران همزمان با كار نوازندگي و آهنگسازي عضويت كميسيون موسيقي و سرپرستي و رهبري اركستر را عهده دار بود. همكاري زنده ياد تجويدي به توليد برخي از درخشان ترين ترانه ها و تصانيف موسيقي ايراني انجاميد. به گفته خود استاد تجويدي در اين دوره نزديك به هفتاد ترانه و تصنيف و آهنگ ساخته شد كه برخي از شاخص ترين آنها عبارتند از: آزاده با شعر زنده ياد رهي معيري در دستگاه سه گاه، ديدي كه رسوا شد دلم در مايه دشتي با شعر رهي معيري، صبرم كن عطا در سه گاه با شعر رهي معيري، مرا عاشقي شيدا با صداي مرحوم بنان كه با شعري از مرحوم رهي معيري در سه گاه خوانده شد، اين همه آشفته حالي در نغمه شور با شعري از رحيم معيني كرمانشاهي؛(اين اثر با تنظيم مرحوم روح الله خالقي در سال ۴۰ شمسي در برنامه گلهاي رنگارنگ شماره ۲۶۱ خوانده شد . بعدها اين اثر با آهنگسازي و تنظيم مهرداد پازوكي و خوانندگي عليرضا افتخاري دوباره خواني شد).
اگر بخواهيم منزلت تجويدي را در آهنگسازي بسنجيم به گمان من وي را بايد همطراز و بلكه تداوم دهنده منطقي تصنيف سازان نامي چون عارف و شيدا به شمار آوريم كه مبنا و پايه تمامي ملودي ها و آهنگهاي خود را بر ساختار موسيقي سنتي ايراني و يا ملودي هاي بومي و محلي ايران استوار ساخته بودند. آگاهي تجويدي از علم هارموني نيز اركستراسيون وي را در جايگاهي بالاتر و برتر از بسياري از آهنگسازان هم عصر و پس از خود قرار مي دهد. شايد يكي از دلايل ماندگاري اين تصانيف و ترانه ها همين استواري و لطافتي است كه در آنها وجود داشته است و جالب توجه اينكه وقتي برخي از اين تصانيف دوباره سازي يا دوباره خواني شد، آهنگسازان بعدي هم نتوانستند در تركيب اصلي آن دستي ببرند، چرا كه ساختار كار به قدري محكم و زيبا بود كه اگر چنين كاري هم مي كردند، زيبايي و استواري كار از دست مي رفت. به تعبير دقيق تر پختگي اين آثار به اندازه اي بود كه هم اينك در زمره آثار كلاسيك آهنگسازي و ترانه سازي موسيقي ايران بايد از آن ياد كرد و مي تواند حتي در دانشگاهها تدريس شود. اين آثار البته به لحاظ ذوقي و اشراقي نيز در اوج بود و چنانكه استاد در جايي گفته اند كه هيچ آهنگي را بدون انگيزه و كشش دروني نساخته اند، همين گونه است و نشان مي دهد نتيجه دانش و ذوق و اشراق يك هنرمند بسي درخشانتر از آن است كه يكي از اين دو بال باشد.
شايد همين ذوق ورزيها است كه سبب شد تا نام استاد علي تجويدي در «دايره المعارف رجال قرن بيستم» كه توسط مؤسسه
(American Biographical Institute (ABI در سال ۱۹۹۸ ميلادي منتشر شد، ذكر شود.
اين كتاب مخصوصاً مورد استفاده اشخاصي قرار مي گيرد كه از آن به عنوان مرجع و مآخذ بزرگان امروز جهان استفاده مي كنند، اين نشان مي دهد كه علي تجويدي در رديف موسيقي دانان طراز اول دنيا قرار دارد.
تلاشهاي استاد تجويدي در همين حد باقي نماند، بلكه به حوزه اي ديگري چون تأليف و تدوين كتاب هم انجاميد كه حاصل آن تأليف رديف موسيقي براي ويولن و كتابهاي بسياري براي موسيقي ايراني بود كه بسياري از آنها منتشر شد و برخي از آنها هم متأسفانه به دليل بيماري استاد نيمه تمام ماند.
پنج سال آخر عمر استاد در بيماري دهشتناكي گذشت كه سبب شد حركت از وي سلب شود. اما به رغم اين بيماري مزمن و آدمي سوز، هرگاه كه به ملاقاتش مي رفتيم روحيه وي تحسين برانگيز بود و نشان مي داد كه زندگي را دوست دارد ، هرچند كه در چنين وضعيتي به سر ببرد. سال گذشته از استاد به عنوان چهره ماندگار عرصه موسيقي تجليل شد، اما بنا به گفته يكي از اهالي موسيقي كه در جريان اين امورات است ، به جاي پرداخت كامل هديه، مبلغي از آن كسر كردند.
استاد تجويدي بحق يكي از بزرگترين آهنگسازان معاصر اين سرزمين بود كه شاهكارهاي بي شماري در پهنه هنر موسيقي از خود به يادگار گذاشت. آثاري كه نمايانگر استعداد شگرف و متعالي او در هنر آهنگسازي است كه ياد آن هيچ گاه از خاطر هنردوستان و شيفتگان عالم موسيقي اصيل ايراني بيرون نخواهد رفت.
جالب توجه اينكه سال گذشته كه به اتفاق برخي از دوستان روزنامه نگار و در معيت استاد شجريان به بم رفته بوديم، در آخرين شب و پس از صرف شام و قدم زدن طولاني در كنار درياچه ارگ جديد بم كل بچه ها و استاد كنار ساحل كوچك نشستيم و من از جناب علي جهاندار خواستم كه آوازي بخواند. جهاندار هم چند بيت شعر در آواز سه گاه خواند و پس از آن به اصرار من و نيز برخي از دوستان ديگر استاد هم همين تصنيف را د ر سه گاه خواند.
خاطره اي از استاد
شبي پس از فراغت از اجراي برنامه گلها با هم برآن شديم تا از ميدان ارگ به استوديوي گلها در ساختمان راديو كه در آنجا قرار داشت، پياده قدم بزنيم. در ميان راه بنان از من پرسيد. به نظر تو چگونه مي توانيم از سه گاه به آواز بيات اصفهان تغيير مكان كنيم و باز از بيات اصفهان به شور و سپس به سه گاه برگرديم؟ هر دو در به دست آوردن راهي مناسب به زمزمه مشغول شديم و هم چنان در يافتن پاسخي بوديم تا اين كه اين تغيير مقام يا به اصطلاح مركب خواني به گونه اي لطيف و خالي از تصنع انجام گيرد. خوب به ياد دارم كه ساعت خروج ما از استوديو ساعت ۷ بعدازظهر بود و راهپيمايي و جستجوگري ما آنچنان پي گرفت كه گذشت مكان و زمان را فراموش كرديم و آنگاه به خود آمديم كه يك ساعت از نيمه شب گذشته بود، تازه دانستيم نزديك پل رومي شميران قرار داريم و در اين مدت خستگي و گرسنگي و تشنگي را به شور و شوق هنر و پويش و همدلي، همه را از ياد برده بوديم، اثر آنچه گذشت، پديد آمدن آهنگ «ياد كودكي» بود كه در آن سير آهنگ از بيات اصفهان به سه گاه و سپس به شور و برگشت فرود به بيات اصفهان است و هر گاه اين آهنگ را مي شنوم ياد فراموش نشدني آن شب برايم زنده مي شود.
آخرين ساخته هاي استاد تجويدي منتشر مي شود
آخرين ساخته هاي با كلام استاد «علي تجويدي» به همت «بهرنگ آزاده» نوازنده ويولن در قالب آلبوم در بازار موسيقي منتشر مي شود. «بهرنگ آزاده» نوازنده ويولن و شاگرد زنده ياد «علي تجويدي» با اعلام اين خبر گفت: در اين آلبوم ۴ اثر از آخرين ساخته هاي با كلام استاد «تجويدي» شامل «يك نگه كرد و گذشت» ، «مراعاشقي شيدا» ، «بي هم زبان» و «تو بودي» را براي اركستر تنظيم كرده ام كه در قالب آلبوم و به خوانندگي «عليرضا فريدون پور» از طريق انتشارات آواي باربد منتشر خواهد شد.
همچنين اگر «فرهاد فخرالديني» بپذيرد اين ۴ قطعه را كه در واقع ۲ تا از آنها جديد هستند با اركستر ملي اجرا خواهيم كرد.
اين نوازنده ويولن در ادامه از انتشار رديف هاي «تجويدي» در قالب آلبوم خبر داد و گفت: چند سال پيش رديف هاي استاد «تجويدي» را با ويولن خودم اجرا كردم كه بعد از اتمام كار آن را براي انتشار به سروش واگذار كردم اما متأسفانه بعد از گذشت سه سال هنوز به بازار موسيقي عرضه نشده و ظاهراً سروش قصد منتشر كردن آن را ندارد و پيگيري هاي ما هم در اين زمينه نتيجه اي را در بر نداشته است.
«بهرنگ آزاده» در خاتمه خاطر نشان كرد: به زودي اين دو آلبوم از طريق انتشارات آواي باربد در بازار موسيقي منتشر خواهد شد.
|