سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۸۵
يادي از استاد زنده ياد علي تجويدي
خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد
002832.jpg
سيد ابوالحسن مختاباد
رمز ماندگاري يك چهره يا شخصيت در چيست؟ و چرا تمامي آدميان در تلاشند كه به چنين جاودانگي برسند و البته اندكي از آنها توفيق چنين بختياري را نصيب مي برند. چرا شخصيت هايي چون استاد تجويدي ماندگار مي شوند و هر مانع و رادعي كه در كار افتد تقدير به سمتي مي رود كه ياد و نام آنها و نغمه هايي كه ساخته اند در گوش و ذهن و ضمير مردمان تمامي نسلها ماندگاري خويش را حفظ كند. اگر بخشي از اين توفيق را به بخت نسبت دهيم و روزگار، بخش اعظم تر را به عوامل ديگري بايد نسبت داد كه جمع بست تمامي اينها در كار مي افتند تا چهره اي همانند تجويدي نشو و نما يابد و به ظرفيت هايي كه برايش تعيين شده است، برسد.
خانواده اي اهل فرهنگ و هنر
استاد تجويدي در خانواده اي متولد شد كه نسل اندر نسل در فرهنگ و هنر غوطه ور بودند. پدرش شيفته نقاشي بود و نزد استاد نامي نقاشي دوران قاجار، كمال الملك هنر آموخته بود. چون پدر علاوه بر نقاشي و مينياتور با موسيقي هم آشنايي داشت و در نواختن تار هم تبحري داشت، اين شيفتگي به هنر به فرزندان هم رسيد چنانكه يكي از آنها راه پدر را در نقاشي ادامه داد و سرآمدتر از پدر شد ( مرحوم محمد تجويدي ، كه بسياري از تابلوهاي كتابهاي ادبيات كهن همانند اشعار حافظ و بابا طاهر و خيام از آثار اوست ) ديگري كه نواي سازهاي دوستان پدر در شب نشيني ها وي را به سمت موسيقي سوق داد و شد علي تجويدي. علي اين فرصت را داشت كه آزادانه به موسيقي بپردازد، درك عمومي مردمان از موسيقي بسيار پايين بود و آن را شغلي پست و دون شأن آدمي مي دانستند، اما پدر علي تجويدي كه درس و سوادي داشت و حشر و نشري با سرآمدان فرهنگ و هنر و منزل وي اطراقگاه برخي از چهره هاي شاخص موسيقي بود نه تنها پسر را شماتت نكرد كه تشويقش كرد به شكلي اصولي نوازندگي را بياموزد. از جمله اين چهره ها استاد ابوالحسن صبا، موزيسين نامي و نوازنده صاحب سبك ويولن و سه تار بود كه براي آموختن نقاشي به منزل پدر علي مي آمد. استاد در گفت وگويي اين حضور و چگونگي شيفتگي اش به موسيقي را اين گونه توصيف مي كند: «مرحوم ابوالحسن صبا چون نزد پدرم نقاشي كار مي كرد به منزل ما رفت و آمد داشت و از همان موقع با ايشان آشنا شدم.»
اين آشنايي سبب شد تا علي نوجوان مشاوري كم نظير بيابد و در نهايت در ابتداي كار به سمت آموزش تار سوق پيدا كند. تجويدي زماني كه در دبيرستان تحصيل مي كرد به گروه پيشاهنگي وارد شد و فلوت آموخت و با نت آشنايي پيدا كرد. در اين دوره موسيقي ايران به دو گرايش تقسيم شده بود: چهره هايي همانند استاد علي نقي وزيري در پي درآميختن موسيقي غربي و ساختار و فرمهاي اين موسيقي به موسيقي ايراني بودند و گروهي ديگر همانند استادان ياحقي، معروفي، شهنازي و در پي ارائه سنتهاي موسيقي ايراني بودند. تجويدي جوان در چنين هنگامه اي به نزد استاد حسين ياحقي براي آموزش ويولن مي رود. ياحقي كه هم در ويولن نوازي و هم در كمانچه نوازي سرآمد بود، شاگردان فراواني تربيت كرد. وي و استاد ابوالحسن صبا دو چهره اي بودند كه توانستند ويولن را كه سازي غربي بود ، ايرانيزه كنند و از آن قرائتي وطني به دست دهند ، به نحوي كه پس از اين دو نواخت ويولن خود به دو شاخه ويولن غربي و ويولن ايراني تقسيم شد.
«تجويدي جوان در ۱۶سالگي به نزد حسين ياحقي مي رود:
در ۱۶ سالگي به كلاس حسين ياحقي رفتم و پس از ۶ ماه نزد ايشان به آموختن ويولن مشغول شدم و سپس به كلاس مرحوم صبا رفتم. ۸ سال نزد استاد به فراگرفتن موسيقي و نوازندگي ويولن پرداختم، در ضمن سه تار و ضرب را هم نزد ايشان ياد گرفتم و براي پيشرفت تكنيك ويولن بنا به توصيه ايشان ۳ سال نزد يك استاد خارجي كار كردم و نيز به وسيله يكي از دوستانم با حضرت حاج آقا محمد ايراني و جناب ركن الدين مختاري و ساير موسيقي دانان ايراني از جمله نورعلي برومند و مرحوم طاهر زاده و مرحوم قهرماني آشنا شدم. در حقيقت دستگاههاي كامل ايراني و تصانيف مرحوم شيدا را نزد اين بزرگواران آموختم.»
تجويدي بنا به توصيه صبا براي تكميل تكنيك هاي نواختن ويولن و آشنايي با موسيقي غرب، چند سالي را نزد مليك آبراهيميان و بابگن تامبرازيان رفت چرا كه استاد معتقد بود براي استحكام انگشتان و آرشه بايد چند سالي نزد يك معلم اروپايي، متد گام هاي موسيقي غربي را بنوازد.
نقشي تازه ؛ آهنگساز
نگاهي به فهرست استاداني كه زنده ياد تجويدي از آنها درس آموخت نشان مي دهد كه در هر شاخه و رشته اي شاخص ترين افراد و نامي ترين استادان به وي موسيقي و نوازندگي آموختند. اينكه تجويدي جوان شوق فراگيري سازهاي مختلفي را در سر داشت و فرصتها را از كف نمي داد به اين جهت بود كه جامعه موسيقي مي خواست نقشي اساسي تر براي وي تدارك ببيند. نقشي به نام آهنگساز كه تنها زماني به دست مي آيد كه فرد شناخت دقيقي از تواناييهاي هر ساز به دست آورد. با توجه به اينكه استاد تجويدي در سه گروه سازهاي بادي ( فلوت ) سازهاي كششي ( ويولن و كمانچه) و سازهاي مضرابي ( تار و سه تار ) خود نوازنده اي چيره دست بود، لذا به ملودي پردازي پرداخت. استعداد سرشار وي در ملودي پردازي اين جا خود را نشان داد و سبب شد تا ركن الدين خان مختاري وي را تشويق به فراگيري فنون آهنگسازي كند.
«ذوق آهنگسازي داشتم ،بنا به توصيه آقاي ركن الدين مختاري به ساختن آهنگ پرداختم و براي آشنايي بيشتر به فن آهنگسازي و همچنين اركستراسيون و هارموني مدتي مثل يك طلبه نزد چند استاد به تحصيل پرداختم و در كلاس كنسرواتور آزاد موسيقي نام نويسي كردم.»پس از اين آموزشها است كه نقش اصلي تجويدي در زندگي هنري اش آغاز مي شود.
نسل آب ديده
زنده ياد تجويدي از نسلي است كه ضمن گذراندن تلاطمهاي سياسي و آبديده شدن در كوره حوادث سياسي اجتماعي سالهاي اوليه قرن بيستم، اين فرصت را داشتند كه با انواع موسيقي آشنا شوند و از آن ميان دست به انتخاب زنند. به تعبير دقيق تر پس از دوره هايي كه مرحوم وزيري تجربه هايي را در موسيقي ايراني سامان داد نوبت به نسل بعدي رسيد كه روح الله خالقي، ابوالحسن صبا ، مرتضي محجوبي و اندكي بعدتر پرويز ياحقي و نيز استاد تجويدي از جمله آنها بودند. ويژگي شاخص اين نسل دستيابي به گونه اي موسيقي بود كه از تلفيق فرمهاي موسيقي غربي با فرمهاي موسيقي ايراني به دست آمده بود . اين نسل توانست ضمن هضم آموزه هاي موسيقي غربي و توجه به ساختار آهنگسازي و هارموني و نيز كشانيدن و گشودن موسيقي چند صدايي به درون موسيقي ايراني، روح كار را نيز ايراني كند. شايد آنچه كه از آن به ايرانيزه كردن كارها و دادن هويت ايراني ياد مي شود در اين آثار ديده شود. نسل اين دوره البته اين شانس را هم داشتند كه همگي با يكديگر همدل و همزبان بودند و كارهايي كه انجام دادند محصول نشست و برخاستها و دوستي ها و مشورتهاي فراواني بود، آنچه كه در سنت موسيقي ايراني بروز و ظهور داشت و متأسفانه چندسالي است كه به مدد استوديو نوازندگان ماشيني از وادي موسيقي ايراني رخت بربسته است.
استاد تجويدي از سالهاي ابتدايي دهه سي و همزمان با پا گرفتن برنامه گلها به راديو آمد و همكاري وي با چهره هاي نامي موسيقي و آواز شروع شد. تجويدي در اين دوران همزمان با كار نوازندگي و آهنگسازي عضويت كميسيون موسيقي و سرپرستي و رهبري اركستر را عهده دار بود. همكاري زنده ياد تجويدي به توليد برخي از درخشان ترين ترانه ها و تصانيف موسيقي ايراني انجاميد. به گفته خود استاد تجويدي در اين دوره نزديك به هفتاد ترانه و تصنيف و آهنگ ساخته شد كه برخي از شاخص ترين آنها عبارتند از: آزاده با شعر زنده ياد رهي معيري در دستگاه سه گاه، ديدي كه رسوا شد دلم در مايه دشتي با شعر رهي معيري، صبرم كن عطا در سه گاه با شعر رهي معيري، مرا عاشقي شيدا با صداي مرحوم بنان كه با شعري از مرحوم رهي معيري در سه گاه خوانده شد، اين همه آشفته حالي در نغمه شور با شعري از رحيم معيني كرمانشاهي؛(اين اثر با تنظيم مرحوم روح الله خالقي در سال ۴۰ شمسي در برنامه گلهاي رنگارنگ شماره ۲۶۱ خوانده شد . بعدها اين اثر با آهنگسازي و تنظيم مهرداد پازوكي و خوانندگي عليرضا افتخاري دوباره خواني شد).
اگر بخواهيم منزلت تجويدي را در آهنگسازي بسنجيم به گمان من وي را بايد همطراز و بلكه تداوم دهنده منطقي تصنيف سازان نامي چون عارف و شيدا به شمار آوريم كه مبنا و پايه تمامي ملودي ها و آهنگهاي خود را بر ساختار موسيقي سنتي ايراني و يا ملودي هاي بومي و محلي ايران استوار ساخته بودند. آگاهي تجويدي از علم هارموني نيز اركستراسيون وي را در جايگاهي بالاتر و برتر از بسياري از آهنگسازان هم عصر و پس از خود قرار مي دهد. شايد يكي از دلايل ماندگاري اين تصانيف و ترانه ها همين استواري و لطافتي است كه در آنها وجود داشته است و جالب توجه اينكه وقتي برخي از اين تصانيف دوباره سازي يا دوباره خواني شد، آهنگسازان بعدي هم نتوانستند در تركيب اصلي آن دستي ببرند، چرا كه ساختار كار به قدري محكم و زيبا بود كه اگر چنين كاري هم مي كردند، زيبايي و استواري كار از دست مي رفت. به تعبير دقيق تر پختگي اين آثار به اندازه اي بود كه هم اينك در زمره آثار كلاسيك آهنگسازي و ترانه سازي موسيقي ايران بايد از آن ياد كرد و مي تواند حتي در دانشگاهها تدريس شود. اين آثار البته به لحاظ ذوقي و اشراقي نيز در اوج بود و چنانكه استاد در جايي گفته اند كه هيچ آهنگي را بدون انگيزه و كشش دروني نساخته اند، همين گونه است و نشان مي دهد نتيجه دانش و ذوق و اشراق يك هنرمند بسي درخشانتر از آن است كه يكي از اين دو بال باشد.
شايد همين ذوق ورزيها است كه سبب شد تا نام استاد علي تجويدي در «دايره المعارف رجال قرن بيستم» كه توسط مؤسسه
(American Biographical Institute (ABI در سال ۱۹۹۸ ميلادي منتشر شد، ذكر شود.
اين كتاب مخصوصاً مورد استفاده اشخاصي قرار مي گيرد كه از آن به عنوان مرجع و مآخذ بزرگان امروز جهان استفاده مي كنند، اين نشان مي دهد كه علي تجويدي در رديف موسيقي دانان طراز اول دنيا قرار دارد.
تلاشهاي استاد تجويدي در همين حد باقي نماند، بلكه به حوزه اي ديگري چون تأليف و تدوين كتاب هم انجاميد كه حاصل آن تأليف رديف موسيقي براي ويولن و كتابهاي بسياري براي موسيقي ايراني بود كه بسياري از آنها منتشر شد و برخي از آنها هم متأسفانه به دليل بيماري استاد نيمه تمام ماند.
پنج سال آخر عمر استاد در بيماري دهشتناكي گذشت كه سبب شد حركت از وي سلب شود. اما به رغم اين بيماري مزمن و آدمي سوز، هرگاه كه به ملاقاتش مي رفتيم روحيه وي تحسين برانگيز بود و نشان مي داد كه زندگي را دوست دارد ، هرچند كه در چنين وضعيتي به سر ببرد. سال گذشته از استاد به عنوان چهره ماندگار عرصه موسيقي تجليل شد، اما بنا به گفته يكي از اهالي موسيقي كه در جريان اين امورات است ، به جاي پرداخت كامل هديه، مبلغي از آن كسر كردند.
استاد تجويدي بحق يكي از بزرگترين آهنگسازان معاصر اين سرزمين بود كه شاهكارهاي بي شماري در پهنه هنر موسيقي از خود به يادگار گذاشت. آثاري كه نمايانگر استعداد شگرف و متعالي او در هنر آهنگسازي است كه ياد آن هيچ گاه از خاطر هنردوستان و شيفتگان عالم موسيقي اصيل ايراني بيرون نخواهد رفت.
جالب توجه اينكه سال گذشته كه به اتفاق برخي از دوستان روزنامه نگار و در معيت استاد شجريان به بم رفته بوديم، در آخرين شب و پس از صرف شام و قدم زدن طولاني در كنار درياچه ارگ جديد بم كل بچه ها و استاد كنار ساحل كوچك نشستيم و من از جناب علي جهاندار خواستم كه آوازي بخواند. جهاندار هم چند بيت شعر در آواز سه گاه خواند و پس از آن به اصرار من و نيز برخي از دوستان ديگر استاد هم همين تصنيف را د ر سه گاه خواند.
خاطره اي از استاد
شبي پس از فراغت از اجراي برنامه گلها با هم برآن شديم تا از ميدان ارگ به استوديوي گلها در ساختمان راديو كه در آنجا قرار داشت، پياده قدم بزنيم. در ميان راه بنان از من پرسيد. به نظر تو چگونه مي توانيم از سه گاه به آواز بيات اصفهان تغيير مكان كنيم و باز از بيات اصفهان به شور و سپس به سه گاه برگرديم؟ هر دو در به دست آوردن راهي مناسب به زمزمه مشغول شديم و هم چنان در يافتن پاسخي بوديم تا اين كه اين تغيير مقام يا به اصطلاح مركب خواني به گونه اي لطيف و خالي از تصنع انجام گيرد. خوب به ياد دارم كه ساعت خروج ما از استوديو ساعت ۷ بعدازظهر بود و راهپيمايي و جستجوگري ما آنچنان پي گرفت كه گذشت مكان و زمان را فراموش كرديم و آنگاه به خود آمديم كه يك ساعت از نيمه شب گذشته بود، تازه دانستيم نزديك پل رومي شميران قرار داريم و در اين مدت خستگي و گرسنگي و تشنگي را به شور و شوق هنر و پويش و همدلي، همه را از ياد برده بوديم، اثر آنچه گذشت، پديد آمدن آهنگ «ياد كودكي» بود كه در آن سير آهنگ از بيات اصفهان به سه گاه و سپس به شور و برگشت فرود به بيات اصفهان است و هر گاه اين آهنگ را مي شنوم ياد فراموش نشدني آن شب برايم زنده مي شود.
آخرين ساخته هاي استاد تجويدي منتشر مي شود
آخرين ساخته هاي با كلام استاد «علي تجويدي» به همت «بهرنگ آزاده» نوازنده ويولن در قالب آلبوم در بازار موسيقي منتشر مي شود. «بهرنگ آزاده» نوازنده ويولن و شاگرد زنده ياد «علي تجويدي» با اعلام اين خبر گفت: در اين آلبوم ۴ اثر از آخرين ساخته هاي با كلام استاد «تجويدي» شامل «يك نگه كرد و گذشت» ، «مراعاشقي شيدا» ، «بي هم زبان» و «تو بودي» را براي اركستر تنظيم كرده ام كه در قالب آلبوم و به خوانندگي «عليرضا فريدون پور» از طريق انتشارات آواي باربد منتشر خواهد شد.
همچنين اگر «فرهاد فخرالديني» بپذيرد اين ۴ قطعه را كه در واقع ۲ تا از آنها جديد هستند با اركستر ملي اجرا خواهيم كرد.
اين نوازنده ويولن در ادامه از انتشار رديف هاي «تجويدي» در قالب آلبوم خبر داد و گفت: چند سال پيش رديف هاي استاد «تجويدي» را با ويولن خودم اجرا كردم كه بعد از اتمام كار آن را براي انتشار به سروش واگذار كردم اما متأسفانه بعد از گذشت سه سال هنوز به بازار موسيقي عرضه نشده و ظاهراً سروش قصد منتشر كردن آن را ندارد و پيگيري هاي ما هم در اين زمينه نتيجه اي را در بر نداشته است.
«بهرنگ آزاده» در خاتمه خاطر نشان كرد: به زودي اين دو آلبوم از طريق انتشارات آواي باربد در بازار موسيقي منتشر خواهد شد.

به بهانه انتشار آلبوم «لوليان» كار تازه گروه دستان
همدلي آميخته با دانش روز
002829.jpg
پويا سرايي
تازه ترين اجراي گروه دستان، كه مجموعه اي از ساخته هاي حميد متبسم را شكل مي دهد، با آواز شهرام ناظري به بازار موسيقي عرضه شده است. اين كار از آن جهت اهميت دارد كه فضايي تازه از يكي از قله هاي آهنگسازي در موسيقي ايراني، با ابتنا بر شناخت دقيق از سنت هاي موسيقي ايراني و نيز دانش آهنگسازي را توأمان در خود دارد. همچنين بايد از تجربه تازه (يا شايد بهتر است بگوييم تداوم تجربه) شهرام ناظري در استفاده از تحرير در ساخت يك ملودي و آهنگ و ممزوج در آن نام برد. استفاده دقيق از سازها و توانايي هاي شگرف آن، همانند تمبك پژمان حدادي كه در اوج كارش، گاه تا تداعي يك ملودي در ذهن خواننده پيش مي رود، و نيز سرعت و تمپوي قابل اعتناي قطعات و اجراها را بايد از شاخصه هاي اين گروه به شمار آورد. ضمن آنكه تأكيد بر ريتم هاي لنگ نيز از ويژگي هاي اين گروه است. نوشته زير تحليلي است بر آثار گروه دستان كه از نظر شما مي گذرد.
در هنر- همه هنرها- گوهري ناسفته از غيب مي رسد كه بايد سفته شود و اين هنر و صناعت هنرمند است كه بايد به كار سفتن بيايد (محمدرضا ريخته گران _ تأملي در مباني نظري هنر).
شايد اين نوشته نقد _ به مفهوم كلاسيك آن _ تلقي نگردد. آنچه در اين مقال مورد عنايت نويسنده بوده است، تفسير، برداشت و قضاوتي هنري است از آثار ساخته و اجرا شده گروه دستان در ساليان اخير. با توجه به اجراي صحنه اي مرداد ماه امسال و نيز چند اثر منتشره اين گروه در قالب آلبوم، از جمله آخرين آنها (لوليان) بي مناسبت نديدم كه برخي از مهم ترين نقاط ارزشمند هنر گروه دستان را در اين زمان مطرح كنم. نكته نخست توجه به اصول زيبا شناسي كانتي _ كه مبناي نظرات فلاسفه هنر متاخر نيز قرار گرفت _ مي باشد . او از نخستين متفكراني بود كه به بررسي روشن تفاوتهاي ساختاري قضاوت هاي منطقي، قضاوت هاي شخصي و قضاوت هاي هنري پرداخت. در توضيحي همگون با حوصله اين نوشتار بايد گفت: قضاوت هاي هنري مفهومي حد واسط دو نوع قضاوت ذكر شده است. قضاوت هاي هنري، نه به انعطاف و نرمش قضاوت هاي شخصي_ كه اساساً مبتني بر سليقه فردي است- و نه به انضمام، قالب پذيري و قانونمندي قضاوت هاي منطقي و قانونمندي به معناي عام آنچه كه در مبحث قضاوت هاي هنري عنوان مي شود، تلفيقي است از دو مفهوم مذكور، يعني هنرمند آگاه و با ذوق با توجه به معيارهاي سنجش ارزش اثر هنري، اثري را ارزنده ارزيابي كرده و از آن لذت مي برد و به خاطر اهميت اين موضوع، مخاطبان ديگر را نيز به تعمق در زيبايي اثر مذكور فرا مي خواند. او انتظار دارد، ساير مخاطبان نيز زيبايي هاي فرمال و محتوايي اثر مذكور را دريابند ... بر همين اساس وي به نقد و بررسي اثر مي پردازد. [هورنر _ ۱۳۸۱ _ ص ۶۱]
روشن است همان گونه كه فرآيند نقد و انتقاد هنري، به مفهوم كوبيدن و ناديده گرفتن ارزش هاي اثر هنري نيست، ذكر هرگونه نقطه قوت اثر هنري نيز به معناي تمجيد بي منطق و بزرگنمايي غرض ورزانه نيست.
درباره اين گروه كم نشنيده ايم. گروهي نسبتاً با سابقه، يكدل و يك نفس، با توانايي ها و قريحه موسيقايي ممتاز اعضايش. تجمع نخبگاني نظير: حميد متبسم، سعيد فرج پوري، حسين بهروزي نيا، پژمان حدادي و بهنام ساماني.
انسجام گروه دستان: در زمانه اي كه انسجام از اغلب گروه هاي ايراني رخت بربسته است، مثال زدني است.
بي شك، يكدلي و ارتباط ارگانيك قوي اعضاي گروه دستان، انسجام و در نهايت درخشش آثارشان را سبب شده است. در اين تعامل ارگانيك، هيچ چيزي مستقل نيست و همه در جهت جلوه گوهر سفته حقيقت، در تكاپويند. بر آگاهان روشن است كه هنر شرقي ارتباط ناگسستني با معنويت، عرفان و مفاهيم معنوي از اين دست دارد. هنرمند شرقي هر لحظه ذهن مخاطب را به كنش وامي دارد، در واقع از زمان مشاهده و مواجهه با اثر، مجري و مخاطب، نوعي تعامل دوسويه را آغاز مي كنند. تعاملي احساسي، رواني و معنوي كه تا پايان شهود و مواجهه اثر، برقرار است. در يك كلام موسيقي و هنر شرقي، ايستا و لايتغير نيست (حتي در زمان اجرا). هنر شرقي بدون در نظر گرفتن ارتباط دو سويه اثر _ مخاطب يا مجري _ مخاطب، كامل نيست. در موسيقي شرقي نيز شايد به دليل همين ارتباط معنوي، مبناي بداهه پردازي و خلق در لحظه است. در موسيقي ناب شرقي، كمپوزيسيون به مفهوم غربي - به معناي پديده صوتي ثابت، تدوين يافته و غيرقابل تغيير- معنايي ندارد. حتي در قطعات از پيش ساخته و به ظاهر لايتغير، «تغاير اصوات يكسان در حين تلاقي» (همان هتروفونيك مصطلح در اتنوموزيكولوژي) مشخصاً ديده مي شود؛ به اندازه اي كه پيدا نمودن دو اجراي يكسان از يك قطعه، در موسيقي محلي و كلاسيك شرقي تقريباً غيرممكن است. در موسيقي شرقي همه چيز پويا، سيال و در تكاپو است. سكون وجود ندارد و .... مجري موسيقي، نوبه نو با حس، روان و ذات وجود مخاطب در تعامل قرار دارد. همين معنويت- كه لحظه به لحظه متغير و نوشونده است _ مجري را سرمست مي سازد و هنرمند در لحظه فراآوري مي كند... به ديگر سخن، كمپوزيسيون غربي، جوابگوي شئون متافيزيكي موسيقي شرقي نيست. ارتباط معنوي نه تنها بين مجري و مخاطب بلكه ميان مجريان موسيقي شرقي نيز جريان دارد. هيچ يك از آثار جاويدان تاريخ موسيقي ايران، از اين قانون مستثني نبوده است. موسيقي ايراني بدون همدلي و همرنگي هيچ است. آري، براستي آنچه از دل بربيايد، لاجرم بر دل نشيند. گروه دستان، شايد از معدود گروه هاي حال حاضر جامعه هنري ما باشد كه با عنايت به اين ارتباط معنوي، آثار شاخصي خلق كرده است. جاي بسي تأسف است كه ضدارزش هايي نظير دشيفر نوازي و استوديونوازي در جامعه امروز ما ارزش تلقي شده است. ضدارزش هايي كه به شكل يك بحران جدي، به پيكره معنويت و الوهيت هنر شرقي لطمه وارد مي سازد. اميد است همدلي ها، ارزش دوباره خود را به دست بياورند و به همه جامعه هنري ما تسري پيدا كنند.
مقوله مهم ديگري كه در آثار اجرايي گروه دستان بارز است، كمپوزيسيون هاي (آهنگسازي هاي) اين گروه است. بيشترين و ممتازترين آثار ساخته شده گروه دستان، به كوشش آهنگساز تواناي ايراني _ حميد متبسم _ صورت گرفته است. با توجه به وضع كنوني آهنگسازي ايراني، بسياري از آثار گروه دستان را (كه اغلب ساخته و پرداخته متبسم است) مي توان عيني ترين و شبيه ترين شكل ممكن به مفهوم كمپوزيسيون ارزيابي نمود. به نظر اين نويسنده، آنچه از مفهوم كمپوزيسيون اصيل، زيبا و درخشان در موسيقي ايراني مراد مي شود، به دو شكل است؛ صورت اول كه اغلب در آثار قدما (نظير ركن الدين خان، حاج علي اكبر شهنازي) و يا حتي در بسياري از آثار معاصرين ديده مي شود، مستقيماً و به نحو اكمل و اتم تحت تأثير الگوهاي انتزاعي رديف دستگاهي مي باشد. فونكسيون صداها،  محور و محتواي صوتي جملات ابداع شده در اين گونه قطعات، از منطق رديف و ارزش در محور و محتواي جملات مشابه _ در رديف دستگاهي - مطابقت مي كند. به نوعي شايد بتوان ادعا نمود اين گونه قطعات همان جملات متد آزاد رديف مي باشند كه حال به شكلي ريتميك ظهور يافته اند. در اين قطعات، برداشت ذهني هنرمند از رديف، احساس و بيان مستقل و انحصاري سازنده و انعكاس شخصيت هنرمند در اثر، در حاشيه قرار دارد و آنچه در متن و اهميت است، ايميتاسيون (تقليد) هر چه بيشتر فرمال و استتيك رديف دستگاهي است. در واقع خلق اثري _ هر چه شبيه تر به الگوهاي رديف، - مراد و غايت است. شايد شايسته ترين معادل فارسي كمپوزيسيون در اين نوع فراآوري ها، عنوان «نواسازي» باشد و بعيد نيست آگاهان موسيقي ايراني بنا به ويژگي هاي فوق الذكر اين نوع، براي آن تعبير نواسازي را برگزيدند تا از اين ميان تفاوت ميان نواسازي و آهنگسازي نيز تا حدودي تبيين گردد.
و اما نوع دوم؛ سازنده با توجه به رديف و اصول استتيك آن،  با برداشت، بيان و احساس خود به فراآوري و ابداع همت مي گمارد. وي با تعمق، الهام و برداشت (و نه تقليد صرف) از مفاهيم رديف و با جذب و درك روح متعالي حاكم بر آن، به خلق ملودي جديد مي پردازد؛ ملودي كه اگر چه بعضاً _ به ظاهر _ با محتواي ظاهري و سطحي رديف انطباق دقيق ندارد، اما كاملاً ضابطه مند و نشأت گرفته از رديف است. به ديگر سخن، سازنده در اين نوع قطعات،  با درك روح و با برداشت (و نه تكرار مجدد آن) از مفاهيم رديف به خلق آثاري همگون با رديف دست مي يازد.
به همين دليل، هيچ گسيختگي از محتواي رديف در اين آثار احساس نمي شود. در اين نحو كمپوزيسيون، بيان فردي هنرمند، برداشت  ذهني، احساس و ذوق ملودي پردازي هنرمند در عرض توجه به مفاهيم رديف قرار مي گيرد (نه اينكه يكي به ديگري بچربد). كمپوزيسيون به اين شكل، به مفهوم كمپوزيسيون غربي نزديك تر است و شايد بتوان اين نوع كمپوزيسيون را «آهنگسازي» ترجمه نمود. لازم به ذكر است كه اين نظريه و تقسيم بندي صرفاً جنبه فنومنولوژيك (پديدار شناسانه) دارد و براي تبيين ماهيت مقوله آهنگسازي ايراني مطرح شده است. لذا ادعايي بر رجحان يكي بر ديگري نيست، كما اينكه هر دو مستقيماً از رديف وام دار هستند و انتخاب هر نوع،  به ديد ابزارگاني براي ابداع و فراآوري، امري سليقگي است. حال پس از ذكر اين تقسيم بندي، به بررسي آهنگسازي گروه دستان مي پردازيم. آهنگسازي هاي اغلب آثار دستان، آهنگسازي به معناي خلق واقعي ملودي جديد بر مبناي معيارها و محتواي رديف است(همان نوع دوم ذكر شده در سطور فوق). به همين دليل آثار گروه دستان (بالاخص آثار حميد متبسم) بياني جديد و روايتي انحصاري از موسيقي ايراني است. ملودي ها جذاب و گيرا و مقام گردي ها موجز و متنوع و ملودي پردازي ها در عين توجه به شاخصه هاي هنر ملي ايران، بديع است.
شاخصه اي كه به اين كميت و كيفيت در آثار كمتر آهنگساز امروزي موسيقي دستگاهي يافت مي شود. فراموش نكنيم بزرگترين معضل كنوني موسيقي ملي ايران، نبود آهنگساز قابل و نخبه به تعداد كافي است. در واقع امروزه ما با نوعي بحران نبود آهنگساز طراز اول روبه رو هستيم. پس بديهي است در چنين شرايطي وجود آهنگسازان خوش قريحه و توانايي (نظير حميد متبسم) بسيار ضروري و غنيمت است. علاوه بر كمپوزيسيون، نكته شاخص ديگري در آثار گروه دستان _ به خصوص در آثار متبسم _ همواره مورد تحسين آگاهان موسيقي ايراني بوده است و آن، تنظيم هاي درخشان ايراني و بعضاً پوليفوني اين آثار است. (آثاري از قبيل بامداد، بوي نوروز، شوريده دشتي...) ناگفته نماند اين شاخصه، در آثار اكثر بزرگان همدوره حميد متبسم نظير عليزاده، مشكاتيان و كياني نژاد و كلهر نيز ديده مي شود. در تنظيم هاي اين بزرگان، خط  هارمونيك يا كنترپوانتيك باس در مقابل ملودي، اهميت فوق العادهِ اي دارد. در برخي موارد (در آثار اين بزرگان) تنظيم هاي قطعات به قدري ملهم از موسيقي دستگاهي و رديف هستند كه ملودي با س مذكور، خود يكي ديگر از جملات رديف است (نمونه آن مجموعه دلشدگان اثر حسين عليزاده است). به عبارتي، در تنظيم هاي ايشان، چند ملودي از رديف، با ارتباط و هماهنگي خاص و جالبي، به صورت عمودي به هم پيوند مي خورد و با هم به گوش مي رسد. بي شك برداشت صحيح و عميق اين نخبگان از محتوا و اصالت موسيقي ايراني سبب توفيق آنان در خلق اين گونه آثار است. بي ترديد بسياري با نگارنده هم عقيده اند كه اين سه شاخصه ذكر شده (يعني توجه به روح معنوي هنر شرقي، آهنگسازي به مفهوم واقعي ابداع اصيل و تنظيم هاي جذاب و كاملاً شرقي) سبب گشته تا گروه دستان _ در اين كم فروغي هنر اصيل ايراني _ به عنوان گروهي ممتاز بدرخشد. افسوس كه عموم درخشش اين گروه توانا در خارج از ميهن عزيزمان است. اميد است با همكاري هاي سخاوتمندانه اين بزرگان و با مساعدت مسئولان زمينه انتقال هنر و ذهنيت ناب اين اساتيد به هنرجويان مستعد نيز فراهم آيد تا مگر هر چه زودتر بحران نبود گروه منسجم و آهنگساز قابل به مقدار مورد نياز، مرتفع گردد.
كتاب نامه:
- هورنر و ويستاكوت _ كريس و امريس
ترجمه شهاب قندهاري _ ۱۳۸۱ _ آشنايي با فلسفه هنر_ ميلاد نور- تهران

اركستر سمفونيك تهران در جشنواره موسيقي شرقي آلمان
نادر مشايخي يكي از رهبران ايراني اركستر در خارج از كشور طي سفر اخير خود به ايران ميشل دراير، دبير جشنواره موسيقي شرقي را براي ديدار با محمد حسين همافر به همراه آورده است. دراير و مشايخي از همافر خواستند تا با اجراي اركستر سمفونيك در اين جشنواره كه در مرداد ماه برگزار مي شود موافقت كند.
نادر مشايخي در اين باره گفت: «هر سال برنامه اي با عنوان جشنواره موسيقي شرقي در اسنابروك آلمان برگزار مي شود. اين جشنواره امسال به موسيقي ايراني اختصاص دارد و گروه هاي مختلفي در آن شركت مي كنند. بعد از گفتگو با مسئول دفتر موسيقي او هم با حضور اركستر سمفونيك در جشنواره موافقت كرد. تمام هزينه هاي مربوط به اجرا و سفر اركستر را هم جشنواره مي پردازد.» مشايخي ادامه داد: «هنوز قرارداد رسمي و قطعي ميان جشنواره و دفتر موسيقي بسته نشده است. اما موافقت ضمني انجام گرفته است. اركستر با هفتاد و هفت نوازنده راهي آلمان مي شود. در اين اجرا قطعاتي از موسيقي دانان ايراني به اجرا در مي آيد. سالار عقيلي هم به عنوان خواننده، اركستر را همراهي مي كند.»
مشايخي درباره تاثير مثبت فعاليت هاي فرهنگي ايران در جهان گفت: «متاسفانه در حال حاضر تبليغات منفي زيادي عليه ايران صورت مي گيرد. بيشتر مردم جهان فكر مي كنند ما هيچ هنري نداريم و هيچ كاري نمي كنيم. بايد با فعاليت هاي فرهنگي نشان بدهيم كه ايراني ها ملت صلح جويي هستند.» او ادامه داد: «موسيقي زبان بين المللي هنر است. شايد ادبيات و شعر ما به درستي درك نشود اما موسيقي زبان گويايي است كه با مردم دنيا به طور مستقيم گفتگو مي كند. ما بايد از طريق آنچه مي فهمند و درك مي كنند پيام صلح را به جهان برسانيم.» مشايخي در باره اين موضوع كه آيا شما رهبري ثابت اركستر سمفونيك را برعهده مي گيريد يا نه گفت: «قبلا صحبت هايي شده و من هم شرايطم را اعلام كرده ام و اميدوارم در اين زمينه به توافقات نهايي برسيم.»

موزه موسيقي شيراز در انتظار بودجه
كميته ملي ايكوم در انتظار بودجه اي است كه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري شيراز براي تجهيز موزه موسيقي آواها و نواها وعده داده است تا بتواند آرشيو صوتي آن را تكميل و استوديويي در آن راه اندازي كند. به تازگي قراردادي ميان كميته ملي ايكوم و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري منعقد شده است كه بر اساس آن كميته ملي ايكوم وظيفه ساماندهي و تجهيز موزه موسيقي شيراز را بر عهده گرفته است. از سوي اين كميته پيمان سلطاني به عنوان نماينده انتخاب شده است تا موزه را تجهيز و ساماندهي كند. سلطاني نوازنده تار، آهنگساز و رهبر اركستر موسيقي ملل در اين باره مي گويد: «قرار است ميراث استان شيراز بودجه اي نزديك به بيست ميليون تومان در اختيار ما قرار دهد تا آثاري براي موزه خريداري كنيم. در درجه اول مهمترين بخش موزه كه بايد تجهيز شود، آرشيو صوتي است. موزه موسيقي شيراز قرار است يك موزه آوا و نوا باشد. بايد قبل از هر چيز آرشيو صوتي آن را تجهيز كرد. از سوي ديگر ساخت يك استوديو نيز در اولويت ما قرار دارد.» او ادامه داد: «با توجه به كمبود استوديوي مجهز در اين استان بايد هر چه زودتر آن را راه اندازي كنيم تا حداقل موسيقي بختياري و محلي منطقه شيراز در آن ضبط شود. اين استوديو در بخشي از زيرزمين ساختمان خانه منطقي نژاد به صورت ديجيتال راه اندازي مي شود. براي ساخت تجهيز آن و آگوستيك كردن ديوارها، سقف و كف نزديك به ده ميليون تومان بودجه لازم است.»بخشي از آرشيو صوتي اين موزه پيش از اين و در تابستان سال گذشته افتتاح شده بود و سلطاني مشغول مذاكره با مجموعه داران خصوصي است تا بخشي از آرشيو خصوصي خود را به موزه هديه كنند.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ايران
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |