سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۸۵
سياست
Front Page

سايه پوتين بر سياست خارجي آمريكا
002775.jpg
نيلوفر قديري
۱۵ سال بعد از سقوط شوروي، روسيه همچنان در تقلاي يافتن جايگاه واقعي خود در عرصه جهاني است. از يك سو مي خواهد در جايگاه ميانجي بين المللي صلح باشد و عضويت خود را در گروه هاي غربي مانند گروه ۸ تقويت كند؛ و از سوي ديگر از طرف همين نهادها و گروه ها به اقتدارگرايي و ديكتاتوري در داخل متهم مي شود. روسيه امسال رياست دوره اي گروه هشت را به عهده مي گيرد و همچنين تلاش براي پيوستن به سازمان تجارت جهاني را تشديد كرده است. اما تصويب قانوني در اوائل سال جاري ميلادي در روسيه براي محدود كردن حقوق سازمان هاي غيردولتي با انتقاد شديد اين گروه ها و سازمان هاي جهاني روبه رو شد. اين انتقادها به اينجا ختم نشد و با كشمكش روسيه و اوكراين بر سر انتقال گاز و بعد هم ميزباني رهبران حماس در كرملين، ادامه يافت. ايران هم در اين ميان به موضوع اصلي سياست خارجي روسيه و محور تعامل اين كشور با غرب تبديل شده است.
صحنه گردان سياست خارجي روسيه يعني پوتين، روابط در ظاهر خوبي با بوش دارد و در سال هاي گذشته چندين بار چه در مزرعه شخصي رئيس جمهور آمريكا، چه در كرملين و چه در حاشيه نشست هاي بين المللي در ملاقات هاي رسمي و غيررسمي، رابطه اي دوستانه را به نمايش گذاشته است. اما تكاپويي كه اين روزها در واشنگتن جريان دارد نشان دهنده نگراني آمريكا از سياست خارجي و تحولات داخلي روسيه است.
هفته گذشته سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه به مدت نيم ساعت در دفتر بيضي شكل(Ural office) كاخ سفيد ميهمان جورج بوش بود. در اين ملاقات نسبتاً طولاني كه به ندرت ميان وزراي خارجه كشورها و رئيس جمهور آمريكا چنين طولاني مي شود، درباره چندين موضوع گفت وگو شد. آخرين باري كه بوش در كاخ سفيد ميزبان وزير خارجه كشوري بود، ژوئن سال ۲۰۰۵ و هنگام ملاقات با وزير خارجه پاكستان بود كه از دست دادن و احوالپرسي فراتر نرفت.
اين ملاقات طولاني در كنار مجموعه اي از تحركات در واشنگتن، از اهميت يافتن اقدامات روسيه براي دولت بوش حكايت دارد.
در سال ۲۰۰۱ وقتي بوش و گروه او در كاخ سفيد مستقر شدند، وقت چنداني براي پوتين و تعامل با آن نداشت. اما اكنون ابتكارات ديپلماتيك پوتين مشكل جدي پيدا كرده است.
شوراي روابط خارجي آمريكا كه لابي قدرتمند و نهاد مشورتي با نفوذي در سياست خارجي واشنگتن است، چند روز پيش در گزارشي اعلام كرد، ۱۵سال بعد از فروپاشي شوروي روابط روسيه با آمريكا در مسيري غلط به پيش مي رود.
در اين گزارش ۹۸ صفحه اي كه بسياري از كارشناسان ارشد و سياستگذاران سابق و فعلي آمريكايي آن را تهيه كرده اند، ساز مخالف روسيه با آمريكا در چندين مورد از مسائل حساس سياست خارجي از يك سو و از سوي ديگر تحولات داخلي اين كشور كه به سمت تمركز بيشتر قدرت در كرملين پيش مي رود به عنوان دو دليل اصلي نگراني واشنگتن از سياست هاي مسكو ذكر شده و آمده است: در شرايطي كه رئيس جمهور آمريكا دموكراسي را هدف اصلي سياست خارجي اين كشور اعلام كرده، نظام سياسي روسيه روز به روز بيشتر به سمت و سوي اقتدارگرايي پيش مي رود. روسيه امروز، دموكراسي و درهاي باز چند سال پيش را ندارد.
اين گزارش موضع آن گروه از سياستمداران آمريكايي را تقويت مي كند كه به دولت بوش و كنگره براي موضع گيري شديد تر در برابر مسكو فشار مي آورند.
روزنامه واشنگتن پست هفته گذشته نوشت، ديك چني معاون رئيس جمهور آمريكا گروهي از كارشناسان متخصص و مستقل حوزه روسيه را در دفترش جمع كرده و آنها را مأمور بازبيني سياست واشنگتن در قبال مسكو نموده است. چني همچنين از جان نگرو پونته مسئول سرويس اطلاعات ملي آمريكا خواسته برنامه ها و سياست هاي آينده پوتين را ارزيابي كرده و از آن گزارشي تهيه كند.
يك ماه بعد كاندوليزا رايس وزير خارجه كه خود از متخصصان امور روسيه و از مدافعان اصلي حفظ روابط خوب با مسكو در دولت آمريكاست، گروهي مشابه تشكيل داد تا سياست هاي پوتين را بررسي كنند.
اين اقدامات در آستانه به عهده گرفتن رهبري گروه هشت از سوي روسيه كه براي اولين بار بعد از پيوستن روسيه به اين گروه در سال ۱۹۹۸ اتفاق مي افتد، معناي جدي پيدا مي كند. از نظر واشنگتن پوتين روسيه را به سمت و سويي تهديد كننده براي منافع آمريكا و غرب پيش مي برد. به همين دليل بوش در حال بررسي چگونگي حضور در اجلاس گروه هشت در سن پترزبورگ است. سناتور جان مك  كين از رهبران بانفوذ جمهوريخواه و از كانديداهاي اين حزب در انتخابات رياست جمهوري ۲۰۰۸ آمريكا حتي خواستار تحريم اين اجلاس به نشانه اعتراض به سياست هاي روسيه شده است.
گزارش اخير شوراي روابط خارجي آمريكا تا اينجا پيش نرفته و علي  رغم اعلام نگراني درباره سياست هاي روسيه همواره فقط بر تعامل مثبت با اين كشور تأكيد كرده است. در اين گزارش آمده است: «درباره مجموعه اي از موضوعات شامل ايران، انرژي و مبارزه با تروريسم، بايد روسيه را در كنار خود داشته باشيم. اجلاس گروه هشت فرصت خوبي است براي اين كار. اما اگر پيشرفتي در اين زمينه حاصل نشود، اين پرسش براي غرب پيش مي آيد كه روسيه در اجلاس گروه هشت چه مي كند.»
توصيه شوراي روابط خارجي به دولت بوش اين است كه از فرصت پيش آمده در اجلاس گروه هشت استفاده كند و اين پيام را به مسكو برساند كه رياست بر اين گروه جداي از سياست ها و اقدامات اين كشور نيست و راه براي احياي گروه هفت (بدون حضور روسيه) همواره باز است. در اين گزارش از سير تحولات در روابط آمريكا و روسيه در سال هاي گذشته انتقاد شده و «حركت آن را در مسيري نادرست» توصيف كرده است. به عقيده تهيه كنندگان اين گزارش، طرح «مشاركت استراتژيك» ميان آمريكا و روسيه اكنون ديگر واقع بينانه به نظر نمي رسد.
دليل اين غيرواقعي بودن مشاركت استراتژيك ميان آمريكا و روسيه آن است كه موارد عدم توافق ميان دو كشور روزبه روز بيشتر شده و حالا ديگر واشنگتن بايد به فكر «همكاري انتخاباتي» در بعضي موارد باشد.
استفاده اخير روسيه از صادرات انرژي به عنوان ابزاري براي مقابله با كشورها به ويژه همسايگاني مانند اوكراين و گرجستان، بيشترين زنگ خطر و نگراني را براي واشنگتن به صدا درآورده است. آمريكا نگران آن است كه روسيه بار ديگر از اين ابزار استفاده كند.
از سوي ديگر، روسيه اخيراً در «جنگ واشنگتن با تروريسم» از دولت بوش فاصله گرفته است. يكي از نشانه هاي اين فاصله گرفتن تلاش هاي اخير مسكو در كنار چين براي محدودكردن دسترسي آمريكا به پايگاه هاي نظامي در آسياي ميانه و يا نزديك شدن به حماس بعد از پيروزي در انتخابات اخير فلسطين است. روسيه در ماه هاي اخير سياست  فعالي را در خاورميانه در پيش گرفته است.
زماني نه چندان دور، اروپا خود را ميانجي خاورميانه نشان مي داد كه ميان آمريكاي تندرو و دنياي اسلام در اين منطقه ميانجي گري مي كرد.
در آن زمان روسيه كه ابرقدرت منطقه اي به شمار مي آمد، هيچ جايگاهي نداشت. اتحاديه اروپا در بسياري از مناقشات خاورميانه از فلسطين تا ايران ميانجي گري مي كرد و روسيه به فكر سيستم هاي تسليحاتي و حياط خلوت دوران بعد از شوروي خود بود.
اما در دو سال اخير اين فضا دچار تغيير شد. اروپا اكنون به موضع تند آمريكا در خاورميانه نزديك شده و روسيه با اعتماد به نفس به جاي اروپا در جايگاه ميانجي ميان خاورميانه و غرب قرار گرفته است.
چندي پيش در شرايطي كه وزير خارجه آمريكا به تازگي از سفر منطقه اي اش براي متقاعد كردن كشورها به تحريم حماس در فلسطين بازگشته بود، رهبران حماس به دعوت كرملين به مسكو رفتند. سرگئي ايوانف وزير دفاع روسيه همزمان با حضور رهبران در اين كشور گفت: «حماس اكنون در قدرت است و در نتيجه يك انتخابات دمكراتيك روي كار آمده و اين يك حقيقت انكارناپذير است.»
مسكو در تعامل با ايران هم از خط غرب جدا شده است. سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه به صراحت گفته كه روسيه حداقل فعلاً از تحريم هاي سازمان ملل عليه ايران حمايت نمي كند. «سرگئي كرينكو» رئيس سازمان انرژي اتمي روسيه اخيراً به نشريه نيوزويك گفت: هيچ كس حق ندارد كشور ديگري را از حق دستيابي به انرژي اتمي صلح آميز منع كند.
اين موضع گيري ها در خاورميانه، كامل كننده مواضع روسيه در شرق اروپاست. بعد از يك زمستان پرتنش در اروپاي شرقي كه صحنه قدرت نمايي روسيه به اوكراين و گرجستان بعد از تحولات غرب گرايانه دو كشور بود، مسكو متوجه خاورميانه شده است. پوتين پيروزي حماس را «عقب گردي مهم و جدي براي سياست هاي آمريكا در خاورميانه » ناميد. پيام اين جمله اين بود كه آمريكا ديگر قدرت و نفوذ انحصاري در اين منطقه ندارد.
002778.jpg
شرايط براي حضور بيشتر روسيه در خاورميانه مهياست. اكنون كه حماس در فلسطين قدرت را در دست دارد، روسيه محدوديت و مانع حقوقي براي گفت وگو با اين جنبش پيش رو ندارد و اكنون با نزديك شدن به آن، چندين گام از اروپا و آمريكا پيش است. پيش از سفر رهبران حماس به روسيه، نماينده ويژه مسكو در خاورميانه با نمايندگان ارشد حماس در رام الله ديدار و گفت وگو كرد. يوگني پريماكف، وزير خارجه و نخست وزير دهه ۱۹۹۰ روسيه و كارشناس امور خاورميانه دوران شوروي كه اكنون رئيس سازمان بازرگاني اين كشور است، چند ماه پيش سفري كاملاً ديپلماتيك به خاورميانه داشت.
\در اين سفر يك هفته اي پريماكف از ايران، سوريه، لبنان و اردن ديدار كرد. اين سفر شايد اولين نشانه هاي جدي توجه نشان دادن روسيه به خاورميانه بود. يك ماه پيش از اين سفر، بشار اسد رئيس جمهور سوريه ميهمان ديپلماتيك مسكو بود و در اين سفر دو كشور روابط استراتژيك تاريخي خود را ارتقا دادند. در اين ديدار كرملين با بخشودگي تقريباً سه چهارم بدهي هاي ۴/۱۳ ميلياد دلاري دوران جنگ سرد سوريه موافقت كرد. همچنين دوطرف گفت وگوهايي درباره فروش موشك هاي پيشرفته به سوريه انجام دادند. اسرائيل با استفاده از اين موضوع، همزمان با سفر پوتين به بيت المقدس كه در همان زمان صورت گرفت، روسيه را به بي ثباتي خاورميانه متهم كرد.
روسيه اخيراً به بازار تسليحاتي عربستان هم وارد شده و اولين قرارداد دفاعي خود را با آل سعود به امضا رسانده است.
اما ميزباني رهبران حماس و گفت وگو با آنها در شرايط كنوني جدي ترين اقدام روسيه در تقويت جايگاه خود در خاورميانه است.
از نظر مسكو هم حماس بايد موجوديت اسرائيل را به رسميت بشناسد و به توافق هاي قبلي دولت خودگردان فلسطين احترام بگذارد. اما روسيه بدون مشورت و هماهنگي با دولت هاي غربي وارد مذاكره با حماس شده است. اين استقلال عمل، تأكيدي است بر اين كه روسيه ديگر شريك كوچكتر واشنگتن در حوزه سياست خارجي نيست.
مواضع روسيه در خاورميانه بازتاب هاي جدي و قابل تأملي داشته است و در عرصه جهاني عملگرايان بين المللي مثل محمد البرادعي مديركل آژانس بين المللي انرژي هسته اي با سياست هاي مسكو هم صدا شده اند.
البرادعي اخيراً از غرب و ايران خواسته است كه فتيله جدال ميان خود را در رويارويي هسته اي اندكي پايين بكشند؛ چرا كه اكنون فقط به رويكردي همراه با خونسردي نياز است. او گفت، خاورميانه منطقه اي بسيار آسيب پذير و حساس است و بايد در آن به مدارا رفتار شود. شرايط مطلوب اقتصادي، موقعيت روسيه را در سياست خارجي تقويت كرده است. بعد از چهار سال رشد قيمت نفت، اقتصاد روسيه از شرايط نامناسب يك اقتصاد جهان سومي خارج شده است.
اين موضوع در گزارش اخير شوراي روابط خارجي آمريكا هم مورد تأكيد و توجه قرار گرفته است.
در اين گزارش با اشاره به پيشرفت چشمگير اقتصادي اخير روسيه آمده، بين سال هاي ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ تعداد روس هايي كه زير خط فقر زندگي مي كنند از ۴۲ ميليون به ۲۶ ميليون كاهش يافته و نرخ بيكاري هم از بيش از ۱۰ درصد به كمتر از ۷ درصد رسيده است. سياست استقلال طلبي و گسترش نفوذ جهاني پوتين، در داخل روسيه طرفداران زيادي دارد و افكار عمومي اين كشور اين سياست را به عنوان تلاش براي احياي اقتدار از دست رفته روسيه مي ستايند.
به همين دليل شوراي روابط خارجي در انتهاي گزارش خود درباره روسيه، دولت بوش را به تعامل مثبت با مسكو فراخوانده است. توصيه هاي اين شورا به واشنگتن افزايش بودجه« قانون حمايت از آزادي »براي سازمان هاي غيردولتي در آستانه انتخابات رياست جمهوري ۲۰۰۸ روسيه، همكاري با هم پيمانان اروپايي در فشار به مسكو و آزادسازي نظام تجارت و سرمايه گذاري آن است. اين شورا به واشنگتن توصيه كرده كه به مسكو براي خارج كردن شركت هاي انرژي اين كشور از كنترل دولت فشار بياورد. كمك به استقلال كشورهاي هم مرز روسيه و خارج كردن آنها از حوزه نفوذ مسكو از ديگر توصيه هاي اين شورا به دولت بوش در ارتباط با روسيه است.
پوتين سايه به سايه، مراحل سياست خارجي آمريكا را دنبال مي كند و قطعاتي از اين پازل را كه بوش در جاي نادرستي قرار داده، برمي دارد و به  سود خود در جايگاه مورد نظرش مي گذارد. آمريكا همچنان درگير عراق است، رويكردش در قبال ايران هنوز به نتيجه اي نرسيده و پروژه گسترش دموكراسي او در خاورميانه تا اينجا به قدرت گرفتن اسلامگراها منجر شده است.

افق
شكست انقلاب هاي رنگارنگ آمريكايي در خاورميانه

سيدحسين شهرستاني
۱- روز سه شنبه اول اسفندماه ۸۴ دو خبر همزمان از دگرگوني هاي وسيع و غافلگيركننده اي در سطح خاورميانه خبر مي داد كه به طور نمادين به حقيقت واحدي اشاره داشتند: ديدار همزمان دو چهره اسلامگراي پيروز با دو «آيت الله سيد علي» ؛ در يك سو ديدار «ابراهيم جعفري» منتخب شيعي مذهب و استقلال طلب عراقي با «آيت الله سيدعلي سيستاني» در سوي ديگر ديدار «خالدمشعل» رئيس دفتر سياسي- و در حقيقت رهبر- جبهه مقاومت اسلامي حماس با «آيت الله سيدعلي خامنه اي» .
اين دو منتخب هر دو با شيوه دموكراتيك و از نردبان انتخابات، سرسلسله تحولات انقلاب گونه سرزمين هاي عراق و فلسطين شدند.
واكنش هاي آمريكا و اروپا به اين دو گزينش مردمي كه حكايت از شكست ماشين تبليغات غرب به رغم برتري نظامي او مي كرد، آشكارا منفي بود. حماس، رسماً از سوي غربي ها پذيرفته نشد و ائتلاف عراق يكپارچه هم با چالش ها و فشارهاي زيادي روبه روست. چنانچه «جك استراو» در سفر اخيرش به عراق به طرز معني داري، حاكميت هر قوم و مذهب و حزب و گروهي را در عراق نفي كرد و در واقع زمينه هاي تحقق فدراليسم حداكثري را كه از دامنه اختيارات اكثريت پيروز مي كاهد، فراهم ساخت. اما اين واكنش ها همه از موضع انفعال است.
آنچه مسلم است و در ايران، عراق، فلسطين، سوريه و حتي لبنان به تدريج در بسياري از كشورهاي خاورميانه و حتي غيرخاورميانه نمود دارد اين واقعيت است كه ابتكار عمل از دست غرب خارج شده و آلترناتيوهاي نظم تحميل شده جهاني، شروع به بازسازي خود كرده اند.
۲- امروز قطار انقلاب هاي نارنجي آمريكايي از ريل خارج شده و جايگزين آن قطار انقلاب هاي سبز اسلامي است. خط ريل انقلاب هاي نارنجي يا مخملي در منطقه كشورهاي مشترك المنافع كشيده شده بود و به محض ورود به خاورميانه (سال گذشته در لبنان) سرنگون شد و البته بماند كه دلهاي مشتاق و منتظر خيلي ها را در ايران كباب كرد؛ همانهايي كه در همه روزهاي بعد از ترور رفيق حريري، از تجمع صدواندي غرب گراي حامي حزبي كوچك، با تيتر درشت با عنوان «انقلاب» ياد كردند. بگذريم!
اين پيروزي ها نشانگر آن است كه اگر جريان هاي چپ در جهان توان رويارويي با امپرياليسم را ندارند، امروزه آلترناتيو بزرگتر، عميق تر و فراگيرتري پيدا شده كه مي تواند در جبهه پراكنده و وسيعي به مقابله برخيزد و نقشه جهان را دگرگون كند. البته مقدم بر اين پيروزي ها، پيروزي اصولگرايان در انتخابات ايران بود كه در عين حال در اسناد انقلاب ۵۷ قرار داشت و لذا چندان غيرمنتظره نبود.
۳- چهار گوشه جهان حكايت از آن مي كند كه نظم ظالمانه حاكم بر غرب سالاري و حاكميت سرمايه و يكدست سازي فرهنگي جهان و جهاني شدن دستوري استوار شده، در حال فروريختن است. اما تا زماني كه جايگزين نظم كنوني، خود را در قامت اصيل، عيني و دست يافتني خود ظاهر نساخته، نظم فعلي به وضع كنوني كه «ثبات متزلزل» است ادامه خواهد داد.
جايگزين هاي سابق هرچند امروزه در گوشه اي از دنيا- آمريكاي لاتين- دوباره قدرت يافته اند، اما ديگر نمي توانند الگوي خود را به سراسر دنيا صادر كنند و احساسات ضدامپرياليستي را به نفع خود برانگيزانند. شكل گيري جبهه چپ ضدامپرياليسم در  آمريكاي لاتين پديده مباركي است اما ديگر نمي تواند و نبايد رهبري مبارزه با سرمايه سالاري غرب مدارانه را برعهده بگيرد. اين جنبش ها حداكثر به استقلال سياسي داخلي منجر مي شوند و پاسخ نيازهاي ملي را مي دهند و ديگر داعيه دار دعوتي جهاني نخواهند بود.
دعوت جهاني امروز صدايي است كه از مناره مسجدها بلند مي شود. شكاف امروز جهان، شكاف ليبراليسم-كمونيسم نيست؛ شكاف  اصلي ميان تمدن ها و فرهنگ هاست و در اين ميان عميق ترين و فعال ترين شكاف ها، شكاف اسلام- غرب است. چيزي كه در جريان چاپ كاريكاتورهاي موهن عليه پيامبر اسلام _صلي الله عليه وآله- تبلور پيدا كرد. آن روز كه هدف لشكركشي و كودتاهاي آمريكا، ويتنام يا آمريكاي لاتين يا اروپاي شرقي بود گذشت. حضور نظامي آمريكا در افغانستان و عراق، بهترين شاهد براي اثبات اين تغيير جبهه است.
امروز توپ از زمين غرب خارج شده. هر دو الگوي ماركسيسم و ليبراليسم در يك چارچوب تمدني تعريف شده بودند؛ امروز اين چارچوب زير سؤال قرار گرفته و قطعاً آغاز اين تحول اساسي، انقلاب اسلامي ۱۳۵۷ در ايران بود.
حتي اگر در ماجراي پيروزي چپ ها در بوليوي هم دقت كنيم مي بينيم كه گويي ديگر اين چپ بماهوچپ نبوده كه مقبوليت يافته. «مورالس» رهبر پيروز، يك سرخ پوست بومي است و اين نشانگر آن است كه اقليت ها و حاشيه نشين هاي فرهنگي، لب به سخن گشوده اند؛ اين اقليت ها در نظام هاي چپ گراي دوران جنگ سرد به شدت سركوب مي شدند. جريان چپ، مجال و فضايي براي طرح هاي فرهنگي و تمدني غيرغربي براي زندگي باقي نمي گذارد و به شيوه اي مشابه به يكدست سازي و جهاني شدن دستوري مي انديشد.
۴- پس لرزه هاي زمين لرزه اي كه در سال ۵۷ رخ داد، همچنان ادامه دارد. ورق برگشته است. اولين انقلاب پست مدرن جهان (به تعبير فوكو)، امروز خود را تنها نمي بيند. كجايند كلاسيك هاي جامعه شناس و معماران قرن بيستم؛ همان هايي كه با خيال راحت و براي هميشه نظم مبتني بر مذهب را در گور كردند و بشر را تا ابد از ظلمت سنت ها(!) رهايي بخشيدند؟! كجايند تئوري پردازان «توسعه» كه براي شرق و غرب عالم نسخه «آدم شدن» (بخوانيد «غربي شدن» ) بپيچند؟! كجاست «فوكوياما» تا جلوي پيشروي «تاريخ» را بگيرد؟! آري! تاريخ همچنان ادامه دارد؛ چه بخواهند و چه نخواهند.
۵- امروز در غرب «انسان مرده است» - همه فلسفه هاي پست مدرن به اين باور فاجعه بار رسيده اند، «مرگ انسان» همان «پايان تاريخ» و تاريخ سازي است. پايان تاريخ نويسي و بلبل زباني غرب است.
اما تاريخ همچنان ادامه دارد. آنجا كه انسان همچنان زنده است، نفس مي كشد، مي انديشد، معناسازي مي كند، انتخاب مي كند و عمل مي كند.
امروز از تمدن جوان مرگ شده غرب، جز ماشين غول آساي تكنيك چيزي باقي نمانده. نبرد اين ماشين بدون سرنشين با درياي انسان هايي كه در شرق بلكه در تمام سرزمين هاي حاشيه نشين فرهنگي و در محلات حاشيه اي خود غرب نفس مي كشند، نبردي دشوار اما اميدبخش است. در اين نبرد به ما وعده داده اند كه «انسان» پيروز است. ان شاءالله.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   ايران  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  موسيقي  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |