سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۵
مقدمه اي بر هوش اجتماعي كودكان
ما با تو بازي نمي كنيم
003852.jpg
عكس: عطاء الله طاهركناره
علي دوستي
در لحظات حساس و پرمخاطره زندگي كودك- زماني كه مي خواهد وارد بازي همسالانش شود ولي او را نمي پذيرند- بسيار دردناك تر از بقيه مواقع است. لحظاتي كه وارد بازي شدن يا نشدن،طرد يا جذب شدن، دوست شدن يا متنفر شدن، همه به تصميم جمع برمي گردد بسيار مخاطره آميز است. به همين خاطر است كه توجه كردن، معنا كردن و پاسخ گفتن به پيام هاي عاطفي و علايم بين فردي بسيار حياتي است. اين صحنه كه بچه اي حسرت بار در كنار زمين بازي ايستاده و دلش مي خواهد وارد جمع شود ولي او را بازي نمي دهند در عين حال كه آزاردهنده است ولي در همه جاي دنيا وجود دارد. حتي محبوب ترين بچه ها نيز گاهي اوقات به بازي گرفته نمي شوند. در چنين مواقعي بچه ها به طرز شديدي از لحاظ عاطفي مورد قضاوت قرار مي گيرند.
به گفت وگوي اين چهار كودك كه در يك مهدكودك انجام گرفته توجه كنيد. هديه مي خواهد به شهلا، مهتاب و علي بپيوندد. اين سه نفر مشغول بازي با حيوانات پلاستيكي و قطعات ساختمان سازي هستند. او براي لحظاتي به آنها نگاه مي كند بعد نزديك مي شود و كنار شهلا مي نشيند و شروع به بازي با حيوانات مي كند. شهلا به طرف او برمي گردد و مي گويد: «تو نمي توني بازي كني!»
هديه پاسخ مي دهد: «چرا، مي تونم. من هم مي خواهم چند تا حيوان داشته باشم.»
شهلا با اوقات تلخي مي گويد: «نه، نمي توني. ما تو را امروز دوست نداريم.»
وقتي علي به حمايت از هديه برمي خيزد مهتاب شروع به اعتراض مي كند: «ما امروز او را دوست نداريم.»
همه بچه ها به خاطر همين خطر كه مبادا به طور صريح يا تلويحي به آنها گفته شود «ما از تو متنفريم» در هنگام نزديك شدن به يك گروه، محتاطانه عمل مي كنند. اين نگراني، البته، تفاوت چنداني با احساس دلشوره آن نوجوان ندارد كه در مهماني در جمع عده اي غريب قرار گرفته و از نزديك شدن به گروهي كه شاد و خندان اند و دوستان صميمي به نظر مي رسند هراس دارد. چون اين لحظه -يعني زماني كه بچه در آستانه پيوستن به يك جمع است- براي بچه ها بسيار مهم و حياتي است. ميزان مهارت هاي اجتماعي آنها را در همين مرحله به خوبي مي توان ارزيابي كرد.
تازه واردها معمولا براي مدتي به نظاره مي پردازند. سپس در نخستين گام به طور موقت به جمع مي پيوندند و به تدريج اعتماد به نفس بيشتري به دست مي آورند. مهمترين عامل در پذيرش يا عدم پذيرش بچه اين است كه وي بتواند خودش را در موقعيت موجود گروه جاي دهد و بفهمد بازي از چه قرار است و چه چيز خارج از آن محسوب مي شود. دو اشتباه مهم كه تقريباً هميشه باعث طرد شدن شما از گروه مي شود اين است كه سعي كنيد خيلي زود رهبري گروه را در دست بگيريد و ثانياً از هماهنگي يا موقعيت موجود گروه دست برداريد و اين دقيقاً همان كارهايي است كه بچه هاي نامحبوب ميل دارند انجام دهند.
آنها به زور خودشان را داخل جمع مي كنند. خيلي زود با قلدري سعي مي كنند بازي را عوض كنند، يا عقيده خودشان را مطرح كنند و يا به سادگي با ديگران مخالفت مي كنند- تلاش آشكار براي جلب توجه- و شگفت آن كه همين اعمال موجب طرد شدن يا مورد بي اعتنايي قرار گرفتن آنها مي شود. برعكس، بچه هاي محبوب و پرطرفدار، قبل از وارد شدن به گروه، مدتي را به تماشاي آنها مي گذرانند تا در جريان امور قرار گيرند و سپس كارهايي را كه مورد قبول آنهاست انجام مي دهند.
اينگونه بچه ها قبل از آنكه ابتكار عمل را در دست بگيرند و به اعضاي گروه فرمان دهند منتظر مي شوند تا اعتبار لازم را به دست آورند. اكنون بياييد به مورد راجر بازگرديم، پسر چهارساله اي كه به گفته توماس هاچ داراي هوش بين فردي چشمگيري است. روش راجر براي ورود به گروه اين بود كه ابتدا به آنها نگاه كرد. سپس به همان كاري پرداخت كه ديگر بچه ها انجام مي دادند و بالاخره شروع به صحبت با يكي از بچه ها كرد و به طور كامل وارد بازي آنها شد؛يك روش موفق.
محول كردن مسئوليت به كودكان
ظاهراً بيشتر كودكان تمايل خاصي به در دست گرفتن قدرت هدايت والدين دارند. اين درحالي است كه آنان هنوز قادر به درك نيازها و احساسات خود نيستند، حتي هنوز نمي دانند چگونه در اوقات فراغت، خود را مشغول كنند. در اين زمينه، بايد فرزندان ما قدرت تصميم گيري داشته باشند و مسئوليت اين تصميم را خود به عهده بگيرند. براي اين كار بايد زمينه مناسب را از دوران نوزادي براي آنان فراهم كرد.
تصور كنيد كه پوشك نوزادتان را تازه عوض كرده ايد. او كاملا سرحال است و در سلامت كامل به سر مي برد. يك ساعت كامل را در كنار او گذرانده و با او بازي كرده ايد. اكنون نوبت به كار خانه رسيده است. كودكتان را روي پتوي بازي اش مي گذاريد و مشغول كار خود مي شويد. او حوصله تنها بازي كردن را ندارد و شروع به گريه مي كند. شما چه كار مي كنيد؟ آيا كار خود را رها مي كنيد، نوزاد خود را در آغوش مي گيريد و او را آرام مي كنيد؟ آيا هميشه وقتي كودكتان گريه مي كند، همين كار را مي كنيد؟ نوزاد شما از اين رفتار چه درسي خواهد گرفت؟ او مي آموزد كه: «مادر من مسئول احساسات من است. اگر من حوصله ام سر رفته باشد، او مسئول يافتن نوعي سرگرمي براي من است.» به بيان ديگر، كودك هيچ فرصتي ندارد كه براي سرگرم كردن خود كاري كند. او هيچ فرصتي ندارد كه بياموزد: «من مي توانم هر وقت دلم خواست شروع به گريه كنم، ولي مي توانم دست از گريه بكشم و سرگرمي جديدي براي خودم پيدا كنم.» مادر حق انتخاب بين گريه كردن و گريه نكردن را از كودك مي گيرد و او كم كم وارد چرخه پايان ناپذير مبارزه براي جلب توجه مي شود.
معمولاً هر نوع رفتاري كه در دوران نوزادي آغاز شود، در دوران كودكي نيز ادامه خواهد يافت. كودك شما مي تواند با گذشت زمان، در مورد نوع برطرف كردن نيازهاي خود تصميم بگيرد و مسئوليت پيامدهاي بعدي را نيز خود به عهده بگيرد. شما بايد خودتان تعيين كنيد كه براي مثال،كودكتان چه وقت و چه نوع غذايي بايد بخورد، ولي كودك شما بايد به تنهايي تعيين كند كه چه مقدار غذا مي خواهد صرف كند. به محض اينكه كودك ديگر ميلي به خوردن غذا نداشت، بايد از غذا دادن به او دست برداريد. در صورتي كه به طور منظم و سر ساعت به كودك غذا داده شود، او بزودي به ميزان غذاي مورد نياز خود پي خواهد برد. شما بايد به كودك خود اطمينان كنيد، چرا كه او بهتر از هر كس ديگر قادر به تعيين ميزان غذاي خود است. دويدن با قاشق غذا به دنبال كودك براي دادن چند لقمه غذاي بيشتر به او، رفتاري است كه درگيري كامل مادر و فرزند را در چرخه پايان ناپذير مبارزه براي جلب توجه نشان مي دهد. شما بايد توجه كنيد كه اعتقاد به اينكه: «كودك من غذا كم مي خورد» ، در ذهن هر مادري وجود دارد. هنگامي كه كودك از خوردن غذا سر باز زند، مادر را بسيار ناراحت مي كند. كودك اين ناراحتي را احساس مي كند و از آن در جهت رسيدن به خواسته هاي خود استفاده مي كند و زمينه اي مناسب براي وارد شدن به چرخه مبارزه براي جلب توجه به وجود مي آيد.
مادران كودكان كودكستاني، اغلب از معطل كردن كودكانشان هنگام لباس پوشيدن و آماده شدن براي رفتن به كودكستان شكايت مي كنند. آنان مي دانند كه سر ساعت ۹ صبح در كودكستان بسته خواهد شد.
وظيفه هر پدر يا مادري است كه فرزند خود را سر وقت به كودكستان برساند، ولي اين تصميم گيري كه آيا كودكشان با موهاي شانه زده، لباس آراسته و بعد از صرف صبحانه اي مفصل براي رفتن به كودكستان آماده باشد يا خير، بايد بر عهده كودكان گذاشته شود. اگر او در اين مورد احساس مسئوليت كند، هيچ دليلي براي راه اندازي برنامه اي جديد قبل از رفتن به كودكستان نخواهد داشت.
مشكل سازترين موضوع براي كودكان مدرسه اي، انجام دادن تكاليف مدرسه است. دوباره بايد اين سؤال را مطرح كنيم كه كداميك از اعضاي خانواده اين مسئوليت را به دوش مي كشد؟ شما يا فرزندتان؟ شما بايد اين مسئوليت را به كودكتان واگذار كنيد. شما مي توانيد حد و مرزهايي، از قبيل اينكه چه وقت و چه مدت بايد كودك تكاليفش را انجام دهد، براي او تعيين كنيد، ولي مسئوليت مرتب بودن، كامل بودن و بي نقص بودن تكاليف را بايد به خود او واگذار كنيد. تنها در اين صورت است كه او خود را مسئول نتيجه خوب و بد كار خواهد دانست. شما مي توانيد از روند پيشرفت كودك خود آگاه باشيد و گاهي در صورت لزوم به او پيشنهاد كمك كنيد، تكاليفش را بررسي كنيد و در صورت وجود اشتباه او را راهنمايي كنيد.
در هر گروه سني بايد كودكتان را مسئول اوقات فراغت خود كنيد. اگر شما كودك خود را بي وقفه مشغول كنيد، او هيچ فرصتي براي شناخت نيازها و توانايي هاي خود نخواهد داشت. اگر براي تمام وقت فرزند كودكستاني تان برنامه اي تعيين كرده ايد، نه تنها حق خود، بلكه حتي حق فرزند خود را براي رشد شخصيتي مناسب پايمال كرده ايد. اين مسئله، در مورد مادراني كه همانند يك راننده تاكسي فرزند خود را از كلاسي به كلاس ديگر مي برند نيز صدق مي كند. هرچه برنامه  هاي از پيش تعيين شده بيشتر باشد، اين سؤال بيشتر مطرح خواهد شد كه «مادر، من چه كار كنم، حوصله ام سر رفته است.»
فرزند شما حق دارد حوصله اش سر برود. به هيچ عنوان نگذاريد هر دقيقه از اوقات فراغت كودكتان با تماشاي تلويزيون يا بازي هاي كامپيوتري هدر برود. كودك شما بايد خود مسئول اوقات فراغتش باشد. او بايد خود تصميم بگيرد كه: «آيا من دلم مي خواهد وقتم را تلف كنم يا خودم را به گونه اي سرگرم كنم؟» گاهي كودكان حوصله هيچ كاري را ندارند و ما والدين بايد اين موضوع را بپذيريم. گاهي همين ساعت بيكاري سبب به وجود آمدن افكار ابتكاري، بازي هاي دسته جمعي يا قرار ملاقاتي ناگهاني با همسايه خواهد شد.
برخي از كودكان، در اطرافشان از نعمت محيطي خوبي برخوردار هستند. براي مثال، كوچه آرام و ساكتي كه مي توانند به تنهايي و گاهي با دوستان بازي كنند، ولي متأسفانه چنين امكاناتي براي همه وجود ندارد. در اين صورت، مي توان در منزل مكان مناسبي را به نقاشي كردن، كاردستي درست كردن و به طور كامل، بازي كردن بي دغدغه كودكان اختصاص داد. ممكن است به علت كمبود جا در خانه، امكان اختصاص دادن چنين مكاني براي بازي كودكان وجود نداشته باشد. در هر صورت، انجام فعاليت هاي مختلف بدون برنامه ريزي قبلي براي كودكان بسيار مفيد است. هرچه امكانات رشدي آزاد براي فرزند شما بيشتر باشد، راحت تر مي تواند نوع فعاليت و سرگرمي خود را به تنهايي تعيين كند.
دادن مسئوليت بيشتر به كودكان جرات مي خواهد. بسياري از والدين با ترس مي پرسند: «آيا من مي توانم مطمئن باشم كه كودكم در تمام مدت روز گريه نمي كند؟ هر روز با لباس خواب به كودكستان نمي رود؟ تمام تكاليف مدرسه اش را بدون فشار من انجام مي دهد؟ و تمام روز بيكار نمي ماند؟» آيا شما براي تمام اين تصميم گيري ها به كودك خود اطمينان كافي نداريد؟ آيا شما از كودك خود بدترين ها را انتظار داريد؟ در اين صورت مطمئن باشيد كه چنين نيز خواهد شد. فرزند شما به عدم اطمينان شما پي مي برد و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد.
شما بايد به فرزند خود اين پيغام را برسانيد: «من مي دانم كه تو مي تواني به تنهايي تصميم گيري كني. من مطمئن هستم كه تو كارت را درست انجام مي دهي.» به زبان آوردن يا نياوردن اين كلمات نقش مهمي ندارد. در هر صورت، كودك افكار و عقايد شما را احساس خواهد كرد. اطمينان شما به فرزندتان، او را در قبول مسئوليت و انتخاب راه درست كمك فراواني خواهد كرد.

خاطرات زندگي روزانه
در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
***
003849.jpg
طرح:فريده مرتضوي
به دنبال صاحب يك چك
غروب يكي از روزهاي اسفند ماه ۸۴ بابت خريد خلاصه التفسير قرآن مجيد (خواجه عبدالله انصاري) بيعانه پرداخت كرده بودم و به همين دليل از نظر درآمدي و پولي در مضيقه بودم. در راه مراجعه به منزل يك عدد ايران چك پنجاه هزار توماني پيدا كردم، در آن حوالي اتومبيلي با دو سرنشين متوقف بود. از آنها سئوال كردم، پولي گم نكرده ايد، جواب منفي بود. همچنين به ميوه فروش تنها مغازه آنجا نيز سپردم. به راهم ادامه دادم، با خداي خود نجوايي كردم، روز بعد نيز پي گير شدم، كسي مراجعه نكرده بود. به كمك مهر بانك روي چك كه مربوط به همان منطقه بود و شماره چك و همكاري رئيس محترم بانك شماره تلفن شخصي كه چك پول به نام او صادر شده بود، حاصل شد بعد از تماس و ارائه نشانيهاي مكاني و زماني تحويل گرديد. در مقابل تشكر وي، خواستم، او هم به ديگري كمك كند و قدم خيري بردارد. ع.ا.نوبختي

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |