سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۵
نگاهي به گزارش «كميته سياستگذاري ايران» در ايالات متحده
ايران اتمي نمي خواهيم
003834.jpg
ياسر مرادي
اين روزها خبرهاي مختلفي از رويارويي تهران و واشنگتن به گوش مي رسد. يك روز آمريكا، ايران را حامي تروريست و محور شرارت مي خواند و روز ديگر درخواست مذاكره پيرامون عراق را مطرح مي كند. يك روز، ايران را عامل ناامني در عراق، سوريه، لبنان و... مي داند و فرداي آن از اجماع بين المللي عليه ايران خبر مي دهد. يك روز توسط روزنامه نگارانش از برنامه ريزي قطعي براي حمله به ايران خبرهايي مي آيد و فرداي آن ديپلماسي را تنها راه حل مشكل تهران مي خوانند. در ادامه سياست هاي اخير آمريكا در اين زمينه، «كميته سياستگذاري ايران» كه اجتماعي از مقامات سابق وزارت خارجه، پنتاگون، سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) و برخي از اساتيد صاحب نام دانشگاههاي آمريكاست در گزارش ماه آوريل خود از ميان سه گزينه «ديپلماسي» ، «عمليات نظامي» و «براندازي» بر روي راهكار آخر يعني براندازي تأكيد ورزيده است.
در اين مطلب ضمن اشاره به اين گزارش به نقد سياست هاي آمريكا در قبال ايران خواهيم پرداخت.
همان طور كه در ابتداي مطلب اشاره شد، «كميته سياستگذاري ايران» كميته اي است كه اعلام كننده برآيند نظرات نخبگان سياسي ايالات متحده است.
در گزارش اخير اين كميته تحت عنوان «تهديد ايران راهكارهاي فراروي سازمان ملل، اتحاديه اروپا و آمريكا» ، گروهك منافقين به صورت عاملي جهت تغيير نظام سياسي ايران مطرح شده است. مهمترين مباحث كار براي اين گزارش پيرامون اين نكته است كه آمريكا و متحدان آن خواهان افزايش فشار تدريجي بر ايران هستند كه در اين راستا، در نخستين گام، يك ضرب الاجل و جدول زمان بندي براي تهران ترتيب داده تا در صورت سرسختي ايران، اقدامات شديدتري نظير تحريم هاي هدفمند را، در چارچوب شوراي امنيت سازمان ملل به اين كشور تحميل كنند.
ديدگاه سياستمداران آمريكايي در اين گزارش به مسأله مذاكره ايران و آمريكا چنين است كه: موافقت جمهوري اسلامي با پيشنهاد مذاكره با آمريكا در مورد مسائل عراق، دستاويزي براي تهران به منظور خريدن وقت در سازمان ملل از سوي ايران ارزيابي مي شود. درگير شدن در پروسه پذيرش يا رد طرح هسته اي روسيه براي انجام غني سازي اورانيوم در خارج از خاك ايران هم نمونه ديگري از بازي تهران براي وقت كشي ارزيابي شده است.
به نظر مي رسد كه سياستمداران ايالات متحده كه مخالفت روسيه و چين با تحريم ايران را در راستاي منافع ارزشمند اقتصادي اين دو كشور ارزيابي مي كنند، قصد دارند در چنين گزارش هايي برخي موفقيت هاي ديپلماتيك تهران را زير سؤال برده و متزلزل و مكارانه نشان دهند.
گزينه هاي فراروي جامعه بين الملل
در ادامه اين گزارش به گزينه هاي فراروي جامعه بين الملل اشاره شده و در سه محور مختلف چنين آمده است كه:
در شرايطي كه مذاكرات درباره حل پرونده ايران به نتيجه مطلوب نرسيده و بحث اعمال تحريم ها عليه ايران بيش از گذشته قوت گرفته است، برخي زمينه هاي مناسب براي اعمال تحريم در چهارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد عليه جمهوري اسلامي در زير ارائه مي شود:
الف) تحريم هاي اقتصادي و تجاري: محدوديت در خريد نفت از ايران، محدوديت در خطوط انتقال يا مصرف نفت، ابطال قوانين مربوط به فرود يا پرواز هواپيماهاي ايراني براساس مقررات سازمان جهاني حمل و نقل هوايي، ابطال امتيازات كشتيراني شامل: عبور و مرور در آبهاي ملي، پهلوگيري كشتي ها، بارگيري و تخليه بار در چهارچوب مقررات سازمان جهاني كشتيراني، ممنوعيت همه يا بخشي از معاملات تجاري با ايران از سوي كشورهاي عضو، بلوكه كردن دارايي هاي دولت ايران در بانكهاي كشورهاي عضو، كاهش حمايت ها يا اخراج ايران از سازمان هاي بين  المللي اعطاي وام، تعليق امتيازات مربوط به عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني.
ب) اقدامات يكجانبه آمريكا ۱- كاخ سفيد: حمايت مقامات آمريكايي از رهبران مخالف سياسي، روزنامه نگاران، دانشجويان و وبلاگ نويسان دربند در ايران با ذكر نام آنها، محكوم كردن بي مسئوليتي ايران در برآورده نساختن خواست بين المللي در آژانس بين المللي انرژي اتمي،  پيمان منع گسترش تسليحات هسته اي (ان.پي.تي) و قراردادن اين كشور در مقابل اراده جامعه بين المللي. هشدار به ايران درباره امكان استفاده از گزينه نظامي عليه ايران، اعلام «تغيير رژيم» به عنوان سياست رسمي آمريكا در قبال ايران ۲- وزارت خارجه: تداوم حمايت يكپارچه ديپلماتيك براي برخورد شديد با ايران در شوراي امنيت، خودداري از صدور مجوز براي سفرهاي هيأت نمايندگي ايران در سازمان ملل در بيشتر از حدفاصل معمول ۲۵ مايلي شهر نيويورك، خودداري از صدور ويزا براي هيأت نمايندگي ايران در ورود به آمريكا، باطل نمودن ويزاي اقامت هيأت نمايندگي ايران و آمريكا.
ج) سياست تغيير رژيم: انجام تحقيقات رسمي در رياست جمهوري و بررسي يافته هاي مرتبط با اقدامات مناسب در جهت اجرايي ساختن تغيير رژيم در ايران، خارج كردن نام گروه در تبعيد مخالف جمهوري اسلامي _ مجاهدين خلق _ (گروهك منافقين) از فهرست گروههاي تروريستي (اگر دولت قادر به خروج گروه مجاهدين خلق از فهرست گروههاي تروريستي نيست، بايد كنگره با تصويب طرحي اين اقدام را انجام دهد)، استفاده از تكنيك «پروپاگاندا» (تبليغات سياسي _ جنگ رواني) براي پيشبرد سياست تغيير رژيم ايران در داخل اين كشور، ترغيب گروههاي اپوزيسيون، تلاش براي يكپارچه سازي گروههاي مختلف اپوزيسيون، در پايان اين گزارش مجدداً تأكيد شده است كه: «ديپلماسي قهري» ، «اقدام نظامي» و «تغيير رژيم» سه گزينه اي است كه جامعه بين المللي مي تواند در برابر ايران از آن بهره گيرند. در صورت شكست ديپلماسي، مي توان به جاي ورود به بحث انجام عمليات نظامي، به تغيير رژيم در ايران انديشيد.
جامعه بين المللي بايد به منظور خودداري از انتخاب ميان دو گزينه «ديپلماسي ناكام» و «حمله نظامي» ، سياست «تغيير رژيم تهران» را در دستور كار خود قرار دهد، اما اين سياست مادامي كه مهمترين گروه اپوزيسيون نظام حاكم بر ايران يعني گروه مجاهدين خلق از سوي وزارت خارجه آمريكا در فهرست گروههاي تروريستي قرار دارد، نمي تواند اجرا شود.
نكات قابل توجه گزارش «تنتر»
گزارشي كه بخش هايي از آن را در سه محور ملاحظه كرديد در برگيرنده نكات حائز اهميت زيادي است. اول اينكه ايالات متحده به توانايي هاي اقتصادي ايران اعتراف دارد و لذا در اولين بند تحريم هاي اقتصادي و جهاني را خواستار مي شود.
البته بخش مهمي از محورهاي ياد شده در بند الف (يعني تحريم ها عليه ايران)، تازگي نداشته و مدت مديدي است كه توسط ايالات متحده عليه ايران اجرا مي شود. ضمن اينكه تحريم هاي فوق الذكر قطعاً جهان و به ويژه اروپا را با بحران هاي جدي اقتصادي مواجه خواهد كرد. به نحوي كه عملاً اين تحريم ها غيرممكن مي باشد.
اصولا در مباني حقوق بين الملل امروز جهان ديگر حاكميت ها نيستند كه در مبادلات اقتصادي ميان شركت ها، تصميم مي گيرند بلكه منافع اقتصادي و واقعيات اجتناب ناپذير هستند كه نقش مؤثري را بازي مي كنند و تشريح منافع اقتصادي كشورهاي طرف مبادله با ايران، امري انكارناپذير است و آمريكايي ها هم در اين گزارش به آن تأكيد كرده اند.
اما قبل از اينكه اقدامات يكجانبه آمريكا در اين گزارش را تشريح كنيم بايد به گزارش نيكلاس برنز، معاون سياسي وزير امور خارجه آمريكا در هفتم مارس اشاره كنيم كه در آن آمده است: «منافع جهاني آمريكا در چند زمينه مشخص مستقيماً توسط ايران مورد تهديد قرار گرفته است.
تلاش ايران براي دستيابي به توان تسليحات هسته اي.
نقش ايران به عنوان« بانكدار مركزي »هدايت و تأمين بودجه جنبش هاي اسلامي و نهايتاً عزم ايران براي تسلط بر خاورميانه به عنوان قدرتمندترين كشور در منطقه خليج فارس مهمترين اين موارد مي باشد
لذا سياست ما در قبال ايران روشن و دقيق است. قصد داريم در قالب ائتلاف بين المللي و گسترده كشورها، مانع دستيابي ايران به توان تسليحات هسته اي شويم؛ حمايت اين كشور از تروريسم در منطقه و سرتاسر جهان را پايان دهيم؛ با همكاري با هم پيمانان اروپايي و كشورهاي دوست در سرتاسر جهان اهداف منطقه اي تهران را غيرممكن سازيم» .
نگاهي به گزارش «برنز» ، اقدامات يكجانبه آمريكا در گزارش «تنتر» را با معنا مي كند. ايالات متحده در بخش سياست هاي كاخ سفيد قصد دارد از مخالفين سياسي، روزنامه نگاران، دانشجويان و وبلاگ نويسان حمايت كند. در اين زمينه بايد به اين نكته اشاره كرد كه غير از اپوزيسيون خارج از كشور، ساير گروههاي موجود حتي نهضت  آزادي و ملي مذهبي ها صرفاً به انتقاد نظام پرداخته و صرفاً اصلاح و منع موجود را خواستار هستند و به هيچ وجه از حمايت هاي مالي و معنوي آمريكا حمايت نخواهند كرد. نمونه اين امر را مي توان محكوميت گسترده حضور دو دانشجوي سابق دفتر تحيكم وحدت در كنگره آمريكا توسط تمامي اصلاح طلبان مشاهده كرد.
از موارد ديگر قابل توجه در گزارش «كميته سياستگذاري ايران» اشاره به «هشدار به ايران درباره امكان استفاده از گزينه نظامي عليه ايران» است كه با بند بعدي يعني طرح «تغيير رژيم» به عنوان سياست رسمي آمريكا كاملاً در تغاير است. ضمن اينكه كاملاً مشهود است كه آمريكا قصد دارد از حربه تهديد به حمله نظامي به عنوان اهرم فشار بر ايران استفاده كرده و صرفاً از جنبه جنجالي و تبليغاتي آن استفاده كند.
در بخش سياست هاي وزارت خارجه آمريكا هم به طور اجمالي چنين مي توان گفت كه سران سياسي ايالات متحده قصد دارند فشار زيادي را بر هيأت هاي نمايندگي ايران در سازمان ملل وارد كنند، امري كه سالهاست در حقوق بين الملل منسوخ شده و حتي عقب افتاده ترين كشورها هم حق استفاده ابزاري از آن را در زمينه هاي بين المللي به خود نمي دهند. اما راهكار سياست تغيير رژيم كه گزارش مورد بحث ما بر آن بيشترين تأكيد را دارد پس از رد گزينه هاي «اقدام نظامي» و «ديپلماسي قهري» مورد اشاره قرار گرفته است. اين امر نشان مي دهد كه آمريكايي ها به ناكارآمدي دو گزينه فوق اذعان داشته و پس از حمله نظامي به عراق، در اين مرحله آمادگي حمله به ايران را ندارند و صرفاً سعي دارند از تهديد به حمله براي فشار به ايران استفاده نمايند.
اما نكته قابل توجه استفاده از سازمان منافقين به عنوان بازوي اجرايي اين طرح مي باشد سازماني كه روزهاي آخر عمر سياسي خود را طي مي كند و در طول مدت حياتش تا به اين اندازه دچار ضعف ها و اختلافات دروني و بيروني نبوده است.
منافقين در اين روزها با مشكلات متعددي روبه رو هستند. از يك طرف بسياري از اعضايش پس از سالها دوري از وطن و خانواده،  عزم بازگشت به وطن دارند و از سوي ديگر بسياري از آنها از لحاظ ايدئولوژيك از سازمان منافقين بريده اند چرا كه بر اين باورند كه در اين مدت بازيچه اهداف سران اين جريان قرار گرفته اند. از سوي ديگر اختلافات دروني ميان سران اين جريان تشديد شده و در اين ميان سرنگوني رژيم صدام و بي خانماني منافقين هم مزيد بر علت گشته است. ضمن اينكه ايالات متحده و اتحاديه اروپا هنوز اين سازمان را از ليست سياه گروههاي تروريست خود خارج نكرده اند.
در پايان گزارش هم به تلاش براي يكپارچه سازي گروههاي مختلف اپوزيسيون تأكيد شده است، امري كه تابه حال ممكن نشده و نخواهد شد. از اين رو مي توان نتيجه گيري كرد كه علي رغم پروپاگانداي گسترده آمريكا يي ها عليه ايران، ايالات متحده در اين مرحله، هيچ برنامه عملي براي مقابله با ايران ندارد. چرا كه حتي به اذعان خود آنها، راهكارهاي استفاده از منافقين و جريان اپوزيسيون عملاً غيرممكن مي نماياند.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |