چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۵
نقش تلفن همراه در ايجاد هويت فردي
همراه هويت بخش
004299.jpg
سينا كلهر
در حالي كه بنابر آمار رسمي اعلام شده حدود ۸ ميليون نفر از جمعيت كشور داراي خطوط تلفن همراه هستند و نزديك به ۵/۷ ميليون نفر نيز در انتظار خطوط جديد مي باشند، تاثيرات اجتماعي اين وسيله امروزه بيش از پيش مورد توجه انديشمندان جامعه قرار گرفته است. تلفن همراه به عنوان جزء ضروري زندگي بسياري از افراد جامعه درآمده است، به گونه اي كه تصور زندگي بدون تلفن همراه تا حدودي بسيار دشوار شده است. تاثيرات اجتماعي و فردي اين وسيله محدود به جامعه و كشور خاصي نبوده و تمامي جوامعي را كه به نحوي پذيراي اين تكنولوژي شده اند، تحت تاثير قرار داده است. در انگلستان تقريباً نزديك به اكثريت افراد جامعه داراي خطوط تلفن همراه هستند. ديويد تي ثر از محققين علوم اجتماعي كه درباره تاثيرات تلفن همراه بر جامعه و افراد كار مي كند بر اين باور است كه «تا چند سال پيش مردم درباره اين موضوع بحث مي كردند كه چه تعداد از افراد مي توانند تلفن همراه داشته باشند و به چه ميزان مي توانند از آن استفاده كنند. در حالي كه امروزه همه اين نكته را پذيرفته اند كه هر كسي خواهان تلفن همراه باشد، در مدت زمان اندكي مي تواند آن را بدست آورد. حالا بحث بر سر اين نيست كه چطور مي توان تلفن همراه تهيه كرد، بلكه بحث بر سر اين است كه چه موقع بازار تلفن همراه اشباع خواهد شد» .
به نظر او وجود اين تعداد تلفن همراه در جامعه نشانگر يكي از بزرگترين تغييرات اجتماعي ۱۰ سال اخير است. اين در حالي است كه شركت هاي رسانه اي چون CNN، شركت هاي نرم افزاري چون مايكروسافت و غول هاي اينترنتي چون ياهو و كمپاني هاي سازنده گوشي هاي تلفن همراه مثل نوكيا، همه براي بدست آوردن بخشي از اين بازار در تلاشند.
شركت هاي سازنده گوشي هاي همراه در تلاشند تا هر روز بر قابليت هاي گوشي ها افزوده و با قابل رقابت ساختن آنها با كامپيوترهاي شخصي، جاي آنها را بگيرند. از همين رو هم يك شركت معروف گوشي همراه پيش بيني كرده است كه در آينده اي نزديك تلفن هاي همراه شبكه اي در ارتباطات اينترنتي از كامپيوترهاي شخصي پيشي بگيرند. در همين حال دومينيك استروبريج، مدير قسمت اروپا، آفريقا و خاورميانه شركتي ديگر با اين پرسش كه «چرا بايد براي مردم وسيله اي ساخته شود كه در مدت زمان اندكي قابل استفاده باشد؟» كامپيوترهاي شخصي را بازنده اصلي اين رقابت مي داند.  به نظر او دليلي ندارد مردم به علت استفاده از چنين وسيله اي يعني كامپيوترهاي شخصي خسته شوند. بنابراين «چرا نبايد از وسيله اي استفاده كنند كه هميشه همراه آنهاست. مگر نه اين است كه تكنولوژي براي آسايش مصرف كنندگان ايجاد شده است؟ تلفن همراه اين كار را انجام خواهد داد. من فكر مي كنم مردم آن را پذيرفته و با آن به آسايش خواهند رسيد.» البته كامپيوترهاي شخصي تنها وسايل تكنولوژيكي نيستند كه تلفن هاي همراه آنها را به مبارزه طلبيدند، بلكه ساير وسايل ارتباطي از جمله راديو و تلويزيون نيز دچار همان وضعيت كامپيوترهاي شخصي هستند. تنها بايستي منتظر ماند و ديد كه آيا تلفن هاي همراه موفق خواهند شد همه اين وسايل را از ميدان رقابت به در كنند يا نه.
همزمان با تغيير نقش و جايگاه تلفن هاي همراه در جامعه، نوع نگرش ما نيز درباره آنها تغيير كرده است. اين وسيله به نوعي داراي معناي سيالي بوده و هر آن در حال يافتن معاني جديدي است و همين امر نيز باعث شده است تا خصلت خود را به عنوان يك وسيله صرفا ارتباطي از دست دهد. تلفن هاي همراه به صورت روزافزوني به وسايلي تبديل مي شوند كه كاركردهاي چندگانه اي براي آنها متصور است و همين كاركردهاي چندگانه نيز برمعناي آنها براي اشخاص تاثيرگذار بوده است.
جورج هربرت ميد جامعه شناس آمريكايي بر اين باور است كه «مردم شناخته اي اجتماعي و فيزيكي را كه در جهان با آن برخورد مي كنند، برحسب فايده اي كه براي آن قايلند، تعريف مي كنند.» ميد معتقد است كه موجود انساني ماهيتي دوبخشي دارد، يعني مركب از خود و ذهن مي باشد، خودي كه با انسان كمك مي كند تا با نشان دادن يا اشاره كردن به موضوعات پيرامونش، به تعريف و طبقه بندي آنها بپردازد و به طور كلي «اشاره كردن به يك موضوع بخشيدن معنا به آن است».به نظر او در جريان معنادارشدن، اشياء خصلت و ويژگي پيدا مي كنند كه با آنچه در ساختمان دروني و ذاتي آنها وجود دارد، ممكن است متفاوت باشد. «معناي يك موضوع براي موجود انساني، امري ذاتي در آن نيست، بلكه موجود انساني اين معنا را بدان مي بخشد. بنابراين يك موضوع به اصطلاح طبيعي ممكن است براي موجود انساني كه از زمينه هاي اجتماعي متفاوتي بدان نزديك مي شوند، معاني اساساً متفاوتي داشته باشد. براي مثال يك درخت ممكن است معناي خيلي متفاوتي براي يك گياه شناس، يك باغبان،  يك چوب بر و يك شاعر داشته باشد.»
با توجه به معنايي كه يك شيء براي شخص دارد، نحوه رفتار فرد نيز با آن شيء شكل مي گيرد. انسان ها موجوداتي هستند كه با اشياء برحسب معنايي كه براي آنها دارند، رفتار مي كنند. بنابراين معناي اشياء براي افراد متغير و سيال بوده و مدام در حال دگرگوني است و در حال سازگاري با «خودي» است كه افراد دارند. هر فرد بر مبناي نقش و جايگاهي كه به ديگران (چه افراد و چه اشياء) در «خود» خويش مي دهد با آنها رابطه برقرار مي كند. اين «خود» هويت افراد است كه از ديدگاه ميد سيال و بي ثبات است. اين «خود» يا هويت افراد است كه معناي خاصي براي تلفن همراه قايل مي شود.
روزگاري هنگامي كه اولين بار تلفن همراه وارد بازار شد، چيزي نبود جز يك وسيله ارتباطي متحرك. تلفني كه افراد در همه حال و همه جا مي توانستند از آن استفاده كنند، اما با افزايش سطح استفاده از آن، قابليت ها و خدمات آن نيز افزايش يافت. در كنار WAP، تلفن هاي همراه دارايSMS، بازي ها، دفترچه يادداشت، ساعت و زنگ دار و... شدند. اين تغييرات در قابليت هاي تلفن هاي همراه باعث تغيير معناي آن در نزد افراد استفاده كننده شد. از همين روي افراد نظرات متفاوتي درباره آن دارند، برخي آن را هنوز وسيله اي مي دانند كه استفاده يگانه اي دارد و صرفاً وسيله ارتباطي است. «همانطور كه من تلويزيون را به عنوان تلويزيون مي بينم، تلفن همراه هم براي من چيزي بيش از يك تلفن همراه نيست. اما براي ديگران اين وسيله كاركردهاي متنوع و متعددي دارد.
معناي تلفن همراه براي نوجوانان
پيتر.اس. الگزندر در سال ۲۰۰۰ در تحقيقي به بررسي اين موضوع پرداخته است كه نوجوانان چگونه معاني را كه تلفن همراه براي آنها دارد، تعريف و بازتعريف مي كنند. به نظر او اگر ديد ما محدود به قابليت هاي حاضر در تلفن همراه باشد، ممكن است از برخي جنبه هاي بسيار مهم آن غفلت كنيم.
به نظر او امكان دارد نوجوانان با روش هاي شفاهي انتقال علايق و برقراري رابطه احساس راحتي نكنند، به عبارت ديگر براي نوجوانان ابراز علايق و برقراري رابطه از طريق زبان و سخن گفتن، دشوار است. از همين روي هويت نماديني كه مد و سبك آنها به آنها مي دهد به عنوان واسطه در روابط اجتماعي آنها در درون خرده فرهنگ نوجواني بسيار مهم است. از همين  روي تلفن همراه براي آنها همچون نشانه اي از هويت شان عمل مي كند. هر چند اين تنها تلفن همراه نيست كه اين ويژگي را دارد بلكه اصولاًً همه تكنولوژي هاي روز براي آنها چنين نقشي را ايفا مي كند. چرا كه نه تنها بر الگوي رشد آنها تاثيرگذار است بلكه هويت آنها و اينكه چگونه« خودشان » را مي بينند را نيز تحت تاثير قرار مي دهند. تلفن همراه علاوه بر موارد فوق به آنها كمك مي كند تا هويت خودشان را درك كنند.
تلفن همراه و آرمان هاي افراد
رولن بارت بر اين باور است كه مصرف همواره جنبه اي دوگانه دارد، از يك سو مصرف باعث رفع نياز مي شود و از سوي ديگر حامل ساختارها و نهادهاي فرهنگي و اجتماعي است و در درون آن نمادها تجسم مي يابد. تلفن همراه نيز مي تواند براي ارتباط برقراركردن مورد استفاده قرار گيرد يا آنكه همچون نشان دهنده تصويري از نوع فردي باشد كه استفاده كننده تلفن همراه شبيه او است يا دوست دارد شبيه او باشد. تلفن همراه در اين حالت نماد شخصي آرماني استفاده كننده تلفن همراه است. افراد استفاده كننده مي توانند رنگ، لوگو، برچسب و زنگ تلفن همراهشان را مطابق ميل و سليقه خود تغيير دهند.
تلفن همراه و خلق هويت يا تقويت آن
ژان بودريار بر اين باور است كه همه كالاها، معنايي را دارا هستند كه در درون نظامي از نشانه ها و نمادها به وجود آمده است و توجه به مصرف كنندگان را به خود جلب مي كند. مصرف صرفا فرايندي نيست كه در آن خريدار سعي كند در پاسخ به وجود زيستي اش، يك نياز اساسي را برطرف كند. بلكه مصرف كننده ها به اين دليل در اين فرايند درگيرند كه به صورت مداوم و در حالت فردي و جمعي در حال خلق معنايي از هويت هستند. تلفن همراه هم هيچ نياز زيستي را برطرف نمي كند بلكه خالق يا تقويت كننده هويت است.
تلفن همراه همچون عضوي از بدن
شايد به نوعي بتوان اينگونه عنوان كرد كه تلفن همراه جزيي از وجود افراد است. هيچ وسيله ديگري نتوانسته بسان تلفن همراه باعث ايجاد تغييرات در سبك و سرعت زندگي افراد شود و در جامعه تا اين حد رسوخ يابد و هيچ رسانه قابل حمل ديگري به اندازه تلفن همراه مكرر مورد استفاده قرار نمي گيرد. جايگاه اين وسيله در ميان افرادي كه در جوامع مدرن زندگي مي كنند بسيار حياتي است. مشاهدات و تجربيات نشان مي دهد كه واكنش افراد در قبال دزديده شدن يا از دست دادن تلفن همراه به گونه اي است كه گويي جزيي از وجود او دزديده شده است. هيچ وسيله ديگري در زندگي اشخاص در صورت دزديده شدن اين همه باعث دلهره و هراس نمي شود. يكي از دلايل اين امر آن است كه اين وسيله در شمار شخصي ترين وسايل ارتباطي قرار دارد. فضاي شخصي و صميمي كه تلفن همراه ايجاد مي كند، به نوعي با توليد و باز توليد هويت افراد در رابطه است و دزديدن اين شخصي ترين وسيله در جهان مدرن، به مثابه ربودن هويت افراد است. گويي تلفن همراه براي بسياري نيازي زيستي را برطرف مي كند و حتي بيشتر از آن انگار كه عضوي از بدن آنهاست.
تلفن همراه و شباهت آن به غذا
شايد بتوان نقشي را كه غذا در جامعه دارد براي تلفن همراه نيز قايل شد، به نظر لوي اشتروس غذاها نشانه اهميت و اعتبار افراد هستند و هر غذايي منزلت هاي اجتماعي متفاوتي را نشان مي دهد. تلفن همراه نيز مي تواند نشانگر منزلت هاي اجتماعي افراد باشد و به نوعي با اعتبار آنها در جامعه در ارتباط باشد.

معلم؛ طلايه دار آگاهي
004296.jpg
شيلا توكلي
به معلم فكر مي كردم، به اينكه چرا از كودكي به ما ياد داده اند كه هر بار سؤالي داريم دستمان را بالا ببريم و با انگشت اشاره خدا را نشان دهيم ولي پاسخش را از او بپرسيم؟ با خودم گفتم مگر نمي گويند معلمي شغل انبياست؟ به همين دليل تصميم گرفتم آسماني ترين شان را انتخاب كنم. كسي كه احتمالاً با خدا هم صحبتي بيشتري داشته و مي تواند كه بگويد معلم كيست و الحق كه خدا نيز در اين ميان برايم سنگ تمام گذاشت و كسي را پيش رويم قرار داد كه در كمال فرصت آيينه كاري اش كرده بود، يك معلم شاعر، كسي كه در شعر خود معلم را مسيح زمان و حلقه محبت عشق خدا و خلق معرفي مي نمايد. او كه هم اكنون در آستانه بازنشستگي است در شعري كه سال ۱۳۶۳ به مناسبت روز معلم سروده به قدري زيبا جايگاه و منزلت معلم را بيان مي كند كه گويي با تمام ذرات وجودش اين رسالت را به دوش مي كشد. بنابراين با وي به گفتگو پرداختم.
* خودتان را معرفي بفرماييد و بگوييد چند سال داريد؟
- فروغ مجدد شهروز هستم و ۶۰ سال دارم.
* هنوز تدريس مي كنيد و بازنشسته نشده ايد؟
- دير شروع به كار كردم، قبل از معلمي چند سالي در مشاغل ديگر مشغول به كار بودم اما هميشه فكر مي كردم اين مشاغل پاسخگوي روياهاي من نيست چون من يك شاعر بودم و در روياي من يك معلم چراغي بود فرا راه بشريت، من حرف هايي براي گفتن داشتم ساختن نسل آينده بزرگترين انگيزه من بود سنگيني اين رسالت را بر دوش هايم احساس مي كردم پس بايد قدمي برمي داشتم بنابراين از تمام مزاياي مادي گذشتم و به معلمي روي آوردم.
* چرا شاعري را به عنوان يك شغل در نظر گرفتيد؟
- چون به نظر من شاعري يك شغل نيست، شاعر يك شاهد است آنچه را مي بيند نقل مي كند و اين ديدن چيزي نيست كه در اختيار او باشد.
* آيا شاعر بودن شما تأثيري هم بر روي شغلتان داشت؟
- بله، معلم بودن وجه بيروني من است اما شاعر بودن يك وجه دروني است، من شاهد روياها هستم در رويا شما شاهد زيبايي، ايثار، شجاعت، مهر و... هستيد حتي واژه ها از بيان اين همه زيبايي قاصرند وقتي شما يك معلم شاعر باشيد حداقل آن اين است كه قسمتي از اين احساسات را به وجه بيروني خود منتقل مي كنيد، سعي مي كنيد به انسان كامل نزديك تر باشيد و آن را به ديگران بياموزيد.
* معمولاً اشعار شما در چه سبكي است؟
- آنچه در زندگي تمام افكار مرا به خود مشغول كرده تأمل در هستي و فلسفه حيات بوده به همين جهت اشعارم بيشتر عارفانه است.
* تعريف شما از معلم چيست؟
- معلم، مسيح زمان خويش است، بيداركننده است نور است در ظلمت جهل، آيه است، نشانه است، همه ما نشانه اي از خداييم اما معلم پرچمدار است طلايه دار آگاهي است كه راه را نشان مي دهد.
* چرا شما در شعر معلم، خود از معلم به عنوان ناجي روان و صداي زمان ياد كرده ايد؟
- قبلاً بايد ذكر كنم اين تنها يك شعر نيست يك سرود نيز هست و دليل اينكه معلم اين نجات دهنده روح بشر را به صداي زمان تشبيه كردم اين است كه به نظر من صدا ماندگار است، صدا يكي از اشكالي است كه رسالت تداوم و جاودانگي را برعهده دارد و صداي معلم صدايي است كه تاريخ را بر بال هاي واژه حمل مي كند هر معلمي در زمان خويش ادامه همان صداي نجات بخش است و مقصد اين پرواز جادويي نهايتاً  جايي نيست مگر رسيدن به مقام انسان كامل.
* به نظر شما صفات يك معلم خوب چيست؟
- مسئوليت، عشق، امانتداري و مهمتر از همه داشتن حس حضور دائمي خداوند، انسان امانت كوچكي نيست بايد عاشق بود تا مسئوليت چنين امانتي را پذيرفت، معلم واقعي بنده دلداده اي  است كه شب هنگام سر بر سجاده عشق مي گذارد تا عرش مي رود، درس عشق مي گيرد و باز مي گردد تا بتواند سحرگاه دست خدا باشد براي ياري خلق.
* به عقيده شما تأثير برخورد نامناسب يك معلم با شاگرد تا چه اندازه مي تواند مخرب باشد و روي ذهن او و يا حتي جامعه اثر بگذارد؟
- كودك يك سرسپرده است، امانت است، اختياري از خود ندارد، معصوم است ،ذهن او لوح سپيدي است كه معلم بر آن نقش مي زند و مسلماً نقشي كه بر اين لوح حك مي شود هميشگي است، نقشه راه است، او تمام راه را با اين نقشه خواهد پيمود درست يا غلط. مي دانيم كه باورهاي انسان در همان كودكي شكل مي گيرند، اگر معلمي براي درياي پرتلاطم روح كودك ساحل امني بسازد، اعتماد به نفس را در او ايجاد مي نمايد و به او مي آموزد تا هميشه نه تنها به خود تكيه كند بلكه تكيه گاهي براي ديگران باشد عكس اين نيز اتفاق مي افتد فراموش نكنيم كه جامعه امروز را كودكان ديروز ساخته اند.
* بهترين معلم دوران تحصيل شما چه كسي بوده و چرا از او ياد مي كنيد؟
- خانم كاشاني، هيچ وقت فراموش نمي كنم نام و چهره مهربان و آرام او را كه در يك بحران پيش آمده كودكانه در سال چهارم دبستان چگونه آغوش پرمهر و حمايت خود را به رايگان به من هديه كرد، بار هراس كودكانه ام را از شانه هاي كوچكم برداشت و امنيت از دست رفته را با دستهاي نوازشگر مادرانه اش به من باز پس داد و من همان روز آموختم كه مي توانم حامي باشم، مهر بورزم و ايثار كنم.
* از ديدگاه شما والدين چه نقشي در تربيت فرزندان و ادامه اين راه توسط معلم دارند؟
- به نظر من طراحي شخصيت كودك را در وهله اول والدين و سپس معلمين برعهده مي گيرند و قطعاً بهترين طراحي با مشاركت، تبادل فكر و وحدت نظر صميمانه آنان صورت خواهد گرفت اما نبايد فراموش كرد كه در ابعاد بزرگتر تك تك ما همه به نوعي معلميم، مسئوليم در مقابل تمام كودكان امروز براي طراحي جهان فردا زيرا نهايتاً جهان در انتظار روزيست كه انسان معصوميت از دست رفته اش را باز يابد و بار ديگر حلاوت افسانه انسان بودن را در بهشت بازيافته تجربه نمايد و در بيگانگي از من، خدا را در آينه دلش به تماشا بنشيند.
* در نهايت پيام شما براي روز معلم چيست؟
- در وهله اول فراموش نكنيم كه همه ما به نوعي معلم هستيم و پيام من به همه به خصوص به معلمان عزيز اين است كه توجه داشته باشيم كلمه بذر است، دانه اي است كه خرمن انديشه ببار مي آورد. آنچه ما امروز به عنوان خير يا شر و در نهايت به عنوان بشريت مي شناسيم، حاصل جابجايي و انتقال كلماتي است كه درست يا غلط به كار گرفته شده اند. معلمي شغل انبياست، عالم محضر خداست، كلمه مقدس است بايد با آن بهشت ساخت.

خاطرات زندگي روزانه
در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
***
004302.jpg
طرح: فريد مرتضوي
آي دزد
اين خاطره اي كه براي شما تعريف مي كنم مربوط به ۲۰ سال پيش است. جاي همه شما خالي، ما چند خانواده بوديم كه به اتفاق به شمال (منطقه حسن سرا) رفته بوديم.
تصميم گرفتيم براي شام چلوكباب درست كنيم. درست كردن كباب را من پذيرفتم. كبابها آماده شده بود كه فرياد آي دزد، آي دزد به گوش همه رسيد. افرادي كه دور و بر من بودند همه به طرف صدا دويدند. من ماندم و كبابها. شوهر من هم با يك چاقو به طرف صدا رفت. بعد از چند دقيقه تك تك افراد آمدند و همگي شروع كردند به خنديدن. من كه از ترس دزد، سيني داغ كباب را روي زانو گذاشته بودم، تعجب كردم كه چرا همه مي خندند... به شوهرم نگاه كردم ديدم شوهرم يك چاقوي ميوه خوري كه خيلي هم كند بود به دست داشت و خنده افراد براي همين بود چون هيچي نمي بريد. البته دزد هم فرار كرده بود.
همه دور هم شام را صرف كرديم و جاي تك تك شما خالي بود.
اعظم قاسمي (خانه دار) از شميران

راه زندگي
رمز موفقيت تحصيلي نوجوانان
چگونه مي توان نوجواناني موفق در طول سال تحصيلي داشته باشيم؟ نقطه نظرهاي يك آموزگار باسابقه ما را در اين كار راهنمايي مي كند. با داشتن ۲۶ سال سابقه كاري در مدرسه راهنمايي، دريافتم كه نوجوانان در اين سن گام هاي فراتر از دنياي خود برمي دارند و فكر مي  كنند كه در اين مرحله خيلي بزرگ شده اند، طوري كه همه چيز براي آنها خيلي پيش پا افتاده است.
در خيلي از جاها، آنها بسيار بچه به نظر مي رسند، آنها هيچ قيد و شرط و توجهي به رسم و رسوم تاريخي در تهيه يك گزارش از شورش هاي انقلابي يا كشيدن نقشه اي همانند مرد عنكبوتي براي انجام پروژه  ها ندارند. حتي هرگز به مغزشان خطور نمي كند كه والدين آنها پرستار و نديمه آنها نيستند و تا آنجا كه مي توانند از پدر و مادرشان انتظار دارند. با وجود همه اينها، نوجوانان (بچه ها در مقطع راهنمايي) در اين سن با مسأله رشد جسماني و عقلاني مواجه مي شوند. اندام آنها تغيير مي كند و دنياي خارج آنها نيز بزرگتر و پيچيده تر مي شود. به طور علمي،  تجربيات آنها در اين سنين روي كارآموزي و موفقيتشان در دبيرستان و بعدها اثر مي گذارد.
مطالعات نشان مي دهد كه دوران نوجواني مي تواند نقطه عطفي براي دانش آموزان باشد- و متأسفانه بسياري از آنها از اين فرصت ها استفاده نكرده اند- به عنوان مثال، از طريق آمار داده شده نمره دانش آموزان در طول سال اول دبيرستان به طور چشمگيري كاهش مي يابد. همچنين تحقيقات اخير بيان كننده اين است كه نمره هاي استاندارد دانش آموزان در دروس علمي و رياضي به طور قابل ملاحظه اي مابين نمرات دوازده  تا شانزده افت پيدا كرده است.
اما در هر صورت به وفور مطالب موفقيت آميزي را خوانده ايم كه اين روند را نقض مي كند. همچنين تعداد زيادي از دانش آموزان با نمرات بسيار خوب مقطع دبيرستان را پشت سر گذاشته و براي آينده، برنامه ريزي كرده اند. آيا همه قادرند كه موفق شوند؟ والدين با استفاده از اين ۴ راهكار مي توانند در موفقيت فرزندانشان كمك بزرگي كنند.
* برنامه ريزي و سازماندهي كردن را در رأس كارهايتان قرار دهيد: يكي از مهمترين كارها براي نوجوانان اين است كه به آنها ياد دهيد چگونه برنامه ريزي كنند. اين سخت ترين كار است. دانش آموزان در مقطع دبيرستان بايد فعاليت هاي كلاسي داشته باشند و رضايت آموزگاران دروس مختلف را نيز جلب نمايند. تكاليف شب مشكل تر مي شود همچنين آنها بايد در پروژه هاي ترمي نيز شركت كنند. شما مي توانيد از طريق تهيه كردن دفترچه يادداشت، كلاسور و وسايلي كه مورد نياز فرزندتان است، به او كمك كنيد. (فراموش نكنيد، هنگام خريد وسايل مدرسه، او را نيز همراه خود بياوريد.)
از داشتن ميز تحرير و يا جايي كه او به راحتي بتواند تكاليف مدرسه اش را انجام دهد، اطمينان حاصل كنيد، در كيف او چند مداد و خودكار بيشتر قرار دهيد چون بعضي از دانش آموزان هر چقدر داشته باشند باز هم مي گويند كه كافي نيست. يك تقويم بزرگ در خانه مي تواند كمك كند كه فرزندان بهتر بدانند كه در چه تاريخي چه كاري دارند و همچنين با رنگ كردن بعضي از روزها براي انجام كار مشخصي راحت تر مي توانند برنامه و نوع كار روزانه خود را تشخيص دهند.
از جر و بحث كردن در صبح زود براي چيدن برنامه هفتگي در كيف او اجتناب كنيد و سعي كنيد كه كتاب هايش را شب قبل در كيفش بگذارد. لطفاً  به فرزندتان وقت كافي براي آماده شدن به مدرسه را بدهيد. نوجوانان صبح زود از خواب بيدار مي شوند و معمولاً  والدين فكر مي كنند كه اصلاً  مهم نيست كه فرزندانشان چند دقيقه از وقتشان را در خانه بگذرانند. اما بسياري از آمادگي و عادت ها از همين قدم اول شروع مي شود و دانش آموزاني كه دير به مدرسه مي رسند هميشه احساس دستپاچگي و عجولانه اي دارند. سعي كنيد برنامه منظمي را در كل روز با نظم خاصي براي فرزندانتان آماده كنيد.
*او را به روابط دوستانه در مدرسه تشويق كنيد: بهترين زمان يادگيري نوجوانان وقتي است كه آنها خوشحال و كاملاً  آرام هستند و در اين سن نوجوانان خيلي كارها را با دوستان خود بهتر انجام مي دهند. به موقعيت اجتماعي او در طول سالهاي دبيرستان احترام بگذاريد و اين كار ادامه دار باشد حتي اگر او گاهي كارهاي بدي انجام داد هرگز او را به طور مستقيم كنترل نكنيد كه با چه كسي حرف مي زني و يا با چه كسي بيرون مي روي. به جاي اين، به فرزندتان در پيداكردن محلي مناسب براي برقرار كردن ارتباطي راحت تر با دوستانش در خارج از مدرسه كمك كنيد. او را به دعوت كردن از همكلاسي هايش در آخر هفته تشويق كنيد. مطمئن شويد كه فعاليت هاي خارج از مدرسه او به درسش لطمه اي نمي زند و همچنين او را تشويق كنيد كه اواخر هفته به مكان هاي ورزشي و محل هايي كه نوجوانان مي توانند در امنيت كامل كنار يكديگر جمع شوند و روابط دوستانه شان را محكم تر كنند، برود.
*اجازه دهيد تا آنها نظرات و عقايد جديد را بررسي كنند: بچه هاي دبيرستاني اغلب فرصت خوبي براي شركت در انتخابات كلاس يا تيم هاي ورزشي دارند. بهترين كار تشويق آنها براي شركت در اين گونه فعاليت ها با نظرات و پيشنهادات مختلف است. مثلاً  فرزندتان دوست دارد در زمينه هنر فعاليت كند ولي بدين معنا نيست كه او بايد خيلي جدي و سخت در اين كلاس ها شركت كند طوري كه خسته كننده باشد، به جاي اين، افق فكري او را پرورش دهيد مثلاً : چه كسي مي داند كه چگونه استعدادهاي نهفته افراد شكوفا مي شود؟ همچنين، هرگز فرزندتان را تنها به كارهاي علمي و تجربي وادار نكنيد. زيرا آنچه براي كودكان اهميت دارد، اين است كه آنها مدرسه را مكاني براي تفريح و يادگيري بدانند.
*والدين در فعاليت هاي مدرسه فرزندانشان شركت كنند: با وجود تمام تغييراتي كه كودكان در اين سن مي كنند، تنها يك چيز خيلي مهم است؛ بيشتر دانش آموزان موفق كساني هستند كه والدينشان به طور دقيق بر فعاليت هاي آن نظارت دارند. والديني كه در انجمن اولياء و مدرسه شركت مي  كنند بر روي عملكرد و موفقيت مدرسه نظارت دارند مي دانند كه فرزندانشان در كلاس چه كارهايي انجام داده اند تا آنها را نيز در خانه ادامه دهند و به تكاليف مدرسه آنها دقت مي كنند. مي دانند كه آموزگار از دانش آموز چه مي خواهد و همچنين از طريق يادداشت و تلفن از نحوه علمكرد فرزندشان مطلع مي شوند.
چگونه والدين مي توانند در تكاليف مدرسه فرزندشان كمك كنند؟
۱- ساعت مشخصي را براي انجام تكاليفش در نظر بگيريد كه اين ساعت مي تواند يك ساعت بعد از مدرسه يا كمي ديرتر يعني از بعد از ظهر باشد، تا وقتي كه تكاليفش را انجام نداده به او اجازه تلويزيون ديدن و يا تلفن كردن را ندهيد.
۲- هرگز هنگام انجام تكاليف، كنار فرزندتان ننشينيد، اشتباهاتش را درست كنيد و يا در حل بعضي از مسائل به او كمك كنيد تا آموزگار متوجه شد كه او چقدر ياد گرفته و كجا مي تواند از آنها استفاده كند.
۳- به او در يادآوري تكاليفش كمك كنيد. اگر فرزندتان وقت كم دارد از آموزگارش بخواهيد كه تكاليف او را در آخر روز در يك يادداشت پاراف كند و در انجام تكاليفش به او تأكيد زيادي كند.
ترجمه: رزيتا شاهرخ
منبع:Parents

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |