چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۵ - - ۳۹۸۱
كتاب تربيت بدني جايگزين زنگ ورزش مي شود
كتاب، بجاي بازي گل كوچك
006411.jpg
شيرين نجوان
قرار است به زودي اتفاقي بيفتد و به واسطه اين اتفاق عادتي چندين ساله ترك شود. اين عادت متعلق به زنگ ورزش دانش آموزان است كه با تدريس كتاب تربيت بدني در تمام مقاطع تحصيلي به فراموشي سپرده خواهد شد.
اما تدريس كتاب چند صفحه اي تربيت بدني چگونه مي خواهد آنچه طي سال هاي متمادي در ساعت هاي ورزش دانش آموزان رخ داده است را به يكباره تغيير دهد؟
***
قبل از آنكه چنين بحثي به زبان ها بيفتد، زنگ ورزش به ساعت آزادي معروف بود؛ ساعتي كه با كنار گذاشتن دفتر و كتاب و به جاي نشستن روي نيمكت هاي سخت و چوبي و رعايت سكوت و آداب در كلاس نشستن، مي شد دويد، فرياد كشيد و همه انرژي هاي اندوخته شده طي يك هفته را در يك ساعت و نيم فرصت، تخليه كرد.
اما ساعت ورزش با همه شور و شوقي كه همواره نسبت به آن وجود داشته است، با خطاهاي بسياري آميخته بوده و هست. چنانچه گاهي سال ها اين خطاها با زنگ هاي ورزش همراه مي ماند تا مسئولان امر، متوجه مشكلات پيش آمده مي شدند و تحولي رخ مي داد تا بالاخره يك ساعت و اندي زمان ورزش دانش آموزان به بهترين نحو سپري شود...
شايد اگر به خاطره هايمان رجوع كنيم به ياد مي آوريم كه ساعت هاي ورزش مان چگونه مي گذشته است. به چه نياز داشتيم و نبود و چه مي خواستيم و شرايط به گونه ديگري بود... و حالا اينكه قرار است كداميك از عادت هاي گذشته با تدريس كتاب تربيت بدني فراموش شود!
يادتان هست؟
ساعت ورزش هر روزي كه بود در برنامه هفتگي مان يك خط قرمز به دورش مي كشيديم تا يادمان باشد كه در آن روز هم درس كمتري داريم و هم اينكه بهترين روز هفته كدام است! پوشيدن شلوارهاي ورزشي با رنگ هاي شاد و كفش هاي راحت و گاهي گرمكن هايي به رنگ شلوارها و يا متفاوت نماد آغاز ساعت ورزش بود. پس از اين مراسم با ورود معلم ورزش و حضور و غياب، زمان خلاصي از كلاس درس فرا مي رسيد. در اين لحظه يورش بچه ها براي ورود به حياطي كه حالا تنها به يك يا دو كلاس تعلق داشت، ديدني بود.
... بعد از اين معمولا سرگروه ها و يا نماينده هاي كلاس همراه با معلم ورزش به كنار كمدهاي فلزي طوسي رنگ  مي رفتند تا كليد در قفل بچرخد و توپ هاي واليبال، بسكتبال و گاهي چند توپ پلاستيكي بيرون بريزد. در اين لحظه مابقي بچه ها آماده بودند تا بهترين توپ ها را بربايند چرا كه معمولاً تعدادي از آنها آنقدر بدون باد بود كه بيشتر از نيم متر نمي جهيد...
به هر حال توپ ها و وسايل ديگر تقسيم مي شدند و معلم ورزش جايي مشرف به دانش آموزان مي نشست و تنها مراقب بود كه مبادا از توپ بسكتبال و واليبال به جاي فوتبال استفاده نشود و يا خطري دانش آموزان را تهديد نكند... و اين ماجرا با به صدا درآمدن زنگ تفريح خاتمه مي يافت. توپ ها نيز بلافاصله جمع مي شدند و به واسطه همان كليد و قفل، در كمدهاي فلزي طوسي رنگ جاي مي گرفتند تا هفته آتي!
... اما اين شرايط هنگام نزديكي به امتحان هاي ثلث، زماني كه قرار بود معلم ورزش ليست نمره هايش را رد كند به يكباره تغيير مي كرد. در يكي دو جلسه باقي مانده زمان امتحان ورزش فرامي رسيد. در آن زمان ديگر خبري از توپ ها نبود و معلم اجازه نمي داد تا كليد در قفل كمدهاي فلزي طوسي رنگ بچرخد. در اين زمان، تعدادي از بچه ها از اتاقك انباري حياط مدرسه، به زور تشكي سنگين و خاك آلود را بيرون مي كشيدند و آن را روي آسفالت سخت حياط مدرسه پهن مي كردند.
تعداد زيادي از بچه ها از دو جلسه آخر كلاس ورزش كه متعلق به زمان امتحان بود، متنفر بودند چرا كه ديگر نمي شد دويد، بازي كرد و توپ هاي سنگين را به هر جا كه مي خواست كوبيد! حالا بايد همگي گوشه اي در سايه به رديف مي نشستند تا معلم ورزش نامشان را صدا بزند و نمره شان را در ليستي بلند، ثبت كند.
.... در اين زمان آنچه امتحان گرفته مي شد ربطي به فعاليت دانش آموزان طي چند ماه گذشته نداشت، بنابراين عواقبي كه به بار مي آمد آسيب هاي جدي به عضلات نحيف اغلب دانش آموزان بود چرا كه در آن زمان چه در ساعت هاي ورزش و چه در زمان امتحان گرفتن، فعاليت هاي سخت بدون گرم كردن بدن و نرمش هايي به اين منظور انجام مي گرفت...
اما با وجود همه آنچه پيش مي آمد امتحان ورزش گرفته مي شد و با خواندن نام هر يك از دانش آموزان زمان آن فرا مي رسيد تا ابتدا روي تشك سنگين و سفت پلاستيكي بخوابد و تا آنجا كه مي تواند به عضلاتش فشار آورد تا بتواند هر چه بيشتر دراز و نشست بزند.
ديدن چهره دانش آموزان در آن دوران تاسف انگيز بود؛ زماني كه با ماهيچه هاي خشك و كار نكرده، دست هايشان را به پشت سرشان حلقه مي كردند، چشم هايشان را به هم مي فشردند و با نفسي حبس شده، با تلاش فراوان گردن شان را به زانوها مي رساندند؛ زانوهايي كه محكم توسط همشاگردي شان گرفته شده بود. هر چه بيشتر، بهتر؛ اما خيلي زودتر از آنچه انتظار مي رفت، كمرها روي تشك پهن مي شد و ديگر تواني باقي نمي ماند!
به همين ترتيب تست هاي مربوط به بارفيكس و دو نيز گرفته مي شد و در نهايت ما مي مانديم و درد عضلات و ماهيچه هاي سفت شده كه گاهي تا چند هفته همراهان بود!
به آنچه رسيديم
... زمان زيادي نگذشت تا فهميديم آسيب هاي جسماني به دانش آموزان جبران ناپذير است و بايد با دقتي بيشتر به مشكلات زنگ ساده و گاهي بي اهميت - در گذشته ورزش پرداخت. از اين رو به آرامي ثلث به ترم تبديل و قرار شد امتحان ورزش پايان هر ترم هماهنگ با فعاليت طول ترم گرفته شود. ديگر شرايط فرق كرده بود و طبق گفته محمودي دبير ورزش يكي از دبيرستان هاي تهران پس از تباه شدن سال ها وقت و انرژي دانش آموزان به اولين حرف الفباي ورزش يعني آماده سازي جسماني رسيديم. فقر حركتي در دانش آموزان به ويژه دختران دليل مسلمي بود تا شيوه گذشته يعني گذران وقت در زنگ ورزش را كنار بگذاريم و به پرورش جسماني دانش آموزان طبق استانداردهاي موجود، بپردازيم. نبود امكانات ورزشي در مدارس از جمله وسايل و محيط مورد نياز، اولين چالش اساسي بود كه جلوي تصميمات آتي را مي گرفت، اما با همت دبيران ورزش از صفر شروع كرديم...
به اين ترتيب نيم ساعت اول زنگ ورزش به انجام نرمش هاي ساده سپري مي شد و سپس از يك ساعت باقي مانده، نيم ساعت به تمرين تست هاي پايان ترم و نيم ساعت وقت آزاد به تفريح دانش آموزان تعلق گرفت...
و به اين ترتيب آغاز دوران سپري شدن سليقه اي زنگ هاي ورزش آغاز شد. هر چند برنامه ها و ترتيب فعاليت ها در طول ترم مشخص بود، اما سليقه هاي اعمال شده دبيران ورزش حكايتي ديگر بود. چنانچه گاهي نيم ساعت وقت آزاد به وقت هاي ديگر متصل و آموزش رشته اي خاص از رشته هاي ورزشي دنبال مي شد؛ آن رشته نيز معمولاً به علاقه دبير مربوطه، ربط داشت.
به اين ترتيب آموزش بسكتبال، واليبال، فوتبال و... آغاز شد و در ناهماهنگي واضحي، امتحان هاي پايان ترم مجدداً تغيير يافت و به جاي تست هاي آمادگي جسماني به تست رشته ورزشي مربوطه، اختصاص يافت و اين در حالي بود كه همچنان برخي از دبيرها به شيوه گذشته پايبند بودند. به اين ترتيب ناهماهنگي هاي هر سال شكل پيچيده تري به خود گرفت؛ به طوري كه اگر دانش آموزان سال گذشته را به مدت دو ترم وقف آموختن رشته بسكتبال كرده بودند حالا با تعويض دبير ورزش زمان آموختن رشته واليبال فرا مي رسيد.
بسياري از دانش آموزاني كه طي سال هاي 69 -83 به مقطع پاياني دبيرستان رسيدند، تقريباً از همه رشته هاي ورزشي آگاهي داشتند، اما هيچ كدام را كامل و به طور حرفه اي نمي شناختند.
كاظم زاده دبير ورزش و دانش آموخته رشته تربيت بدني  اضافه مي كند: ... همه بي نظمي هاي موجود در زنگ ورزش و عدم هماهنگي ميان دبيران گاهي از تفاوت سليقه مابين آنها نشأت مي گرفت. چرا كه گاهي دبيران ورزش همان طور كه امروز نيز همچنان وجود دارد!- دبيران آموزشي بودند يعني تحصيلاتشان به رشته تربيت بدني مربوط نبود و آگاهي هاي مربوط به آن را نيز نداشتند. از اين رو ساده ترين راه يعني صرف شدن بيهوده وقت در ساعت هاي ورزش را انتخاب مي كردند و بدون افزودن كوچك ترين اطلاعاتي به دانش آموزان، با حركات نرمشي بسيار ساده، ترم را به پايان مي بردند. همين طور اگر دانش آموخته رشته تربيت بدني نيز بودند باز هم با اعمال سليقه اي متفاوت از جمله آموزش رشته اي خاص، نرمش هايي متفاوت و... اين ساعت را اداره مي كردند.
و اين جريان با همه ناهماهنگي ها و پستي و بلندي هاي فراوان تا امروز پيش رفته است و حالا قرار است با تدريس كتاب تربيت بدني تحولي ديگر در ساعت فرح  بخش ورزش رخ دهد تا شايد پس از پايان مقطع دبيرستان بتوان علاوه بر كسب مدرك ديپلم به ورزشكاري نيرومند نيز تبديل شد.
تحولي در راه
مصطفي سفال منش مسئول تربيت بدني آموزش و پرورش تهران اهداف تدريس كتاب تربيت بدني را سه عامل مي داند: 1 بحث نگرش مثبت به ورزش، 2 تقويت مهارت هاي ورزشي به صورت عملي (حركات پايه و بنيادي تنظيم شده) 3 بحث دانش و اطلاعات ورزشي به دانش آموزان از قبيل بهداشت ورزش، مقررات و آيين نامه هاي ورزشي.
طرح فوق به مدت دو سال است كه در مدارس ابتدايي آغاز شده و از نظر مسئولان مربوطه نتايج به بار آمده مثبت و قابل بسط يافتن به ساير مقاطع تحصيلي است. از جمله نتايج مثبت حاصله در مقطع دبستان، افزايش اطلاعات دانش آموزان و معلم ها و همين طور هماهنگي و يكپارچه شدن فعاليت هاي ورزشي است. چرا كه براي كلاس هاي اول تا سوم پسرانه كه معمولا معلم هاي خانم دارند و همين طور جزو معلم هاي آموزشي به حساب مي آيند - فعاليت ها بسيار ساده و به دور از استانداردها انجام مي شده است و يا هر يك از معلم ها به سليقه خودشان كلاس هاي ورزش را اداره مي كردند. از اين رو طبق كتاب هاي فوق معلم هاي ورزش نيز با اطلاعات دقيق مربوط به اين درس آشنا مي شوند.
سفال منش در اين رابطه مي گويد: در كنار كتاب هاي فوق، كتابي آموزشي نيز وجود دارد كه به تربيت و آموزش معلم ها مي پردازد و آنها ملزم به آموختن اين كتاب هستند. كتاب مورد نظر قرار است در هر پايه تحصيلي و در 26 جلسه تدريس شود و طبق برنامه تنها مختص دانش آموزان تهراني نيست و شامل همه كشور مي شود. آنچه گسترش و پيش رفتن اين طرح را هموار كرده است، علاوه بر تدريس كتاب در مقطع دبستان، در مقاطع راهنمايي و دبيرستان چهار منطقه 2، 4، 15 و 16 طي يك سال اخير بوده و نتايج به بار آمده هماهنگي و نظم مورد نياز براي ساعات ورزش بوده است.
... اما واقعيت در اين است كه همه اهداف نامبرده به منظور تدريس اين كتاب قرار است تنها در يك ساعت و نيم و نهايتا دو ساعت و وجود زنگ ورزش انجام شود. و اين در حالي است كه درخواست دبيران به منظور افزايش ساعت زنگ ورزش و سپس اجراي اين طرح، رد شده است! به گفته محدودي حتي اگر ساعت ها يكي در ميان به عملي و تئوري نيز تبديل شود همچنان هر دو ناكام مي مانند و اين كتاب تنها بايد به مطالعه آزاد دانش آموزان تعلق گيرد و با آموزش دبيران و تخصيص برنامه اي مشخص به هماهنگي مربوطه رسيد.
از نظر وي به دليل شرايط و آداب كلاس هاي درس، اغلب دانش آموزان از محيط كلاس درس فراري اند و صرف ساعت هايي از زنگ ورزش به تدريس كتاب تربيت بدني و همين طور امتحان از آن براي بسياري از دانش آموزان خوشايند نيست و اجراي كامل اين طرح آينده اي از نقصان هايي ديگر را به تصوير مي كشد كه از امروز قابل رؤيت است.
همين طور كاظم زاده نيز معتقد است: ... بايد نظم مورد نياز را از سال اول دبستان به وجود آورد يعني ابتدا با شناخت ورزش پيش آمد و تنها با پي گرفتن يك رشته ورزشي تا مقطع دبيرستان بدون تغيير او را به ورزشكاري حرفه اي تبديل كرد. در اين حالت خود شخص مشتاق خواهد شد تا براي افزايش آگاهي و تقويت خود، انواع و اقسام كتاب ها و جزوات را مطالعه كند.
... و در نهايت اين طرح با نظارت مثبت و منفي فراوان پيش به سوي اجرا شدن است و به اين منظور از طرف اداره آموزش و پرورش پكيج  بسته هاي ورزشي طبق برنامه هاي ثبت شده در كتاب به مدارس ارسال شده است. اين پكيج بسته ها شامل: انواع توپ، مانع هاي پرش، تشك ژيمناستيك و... است.
حالا مقدمات نيز آماده است و همه چيز دست به دست هم داده اند تا شايد اين طرح نيز به رسم بسياري از طرح ها ابتدا اجرا و سپس ترميم شود!

پيدايش
طرح فوق به مدت دو سال است كه در مدارس ابتدايي آغاز شده و از نظر مسئولان مربوطه نتايج به بار آمده مثبت و قابل بسط يافتن به ساير مقاطع تحصيلي است. از جمله نتايج مثبت حاصله در مقطع دبستان، افزايش اطلاعات دانش آموزان و معلم ها و همين طور هماهنگي و يكپارچه شدن فعاليت هاي ورزشي است. چرا كه براي كلاس هاي اول تا سوم پسرانه كه معمولا معلم هاي خانم دارند و همين طور جزو معلم هاي آموزشي به حساب مي آيند - فعاليت ها بسيار ساده و به دور از استانداردها انجام مي شده است و يا هر يك از معلم ها به سليقه خودشان كلاس هاي ورزش را اداره مي كردند. از اين رو طبق كتاب هاي فوق معلم هاي ورزش نيز با اطلاعات دقيق مربوط به اين درس آشنا مي شوند.

بازتاب
اجازه دهيد بچه ها نفس بكشند
محمد مطلق
فاصله تئوري تا عمل بسيار است قبول، اما آيا اين را هم قبول داريد كه معمولاً  تئوري ها را به بهانه غيرواقعي بودنشان و واقعيات را به خاطر غيرتئوريك بودنشان ناديده مي گيريم؟
به عبارت ساده تر وقتي تئوريسين ها و كارشناسان و تحليل گران در كارگاه ذهني شان مشغول كشتي گرفتن با مفاهيم هستند، مي گوييم خب كه چه؟ اين چه ربطي دارد به برنامه ريزي و راهبرد و عملكرد؟ وقتي هم به برنامه ها و راهبردها و عملكردها نگاه مي كنيم مي گوييم اشكال عمده، غيركارشناسي بودن آنها و عدم مطابقتشان با تئوري ها و تحليل هاست . نمونه بارز و عيني آن هم استراتژي آموزشي ماست كه هم مي خواهد دانش آموزمحور باشد و هم مي خواهد دانش آموز را از تفريح دور كند. هم قرار است معلم آخرين حرف تربيتي و آموزشي را بزند و هم بخشي از وظايف آموزشي بر عهده خانواده ها قرار مي گيرد. واقعاً  جالب است، نه؟
سال هاست كه كارشناسان و تحليل گران مسائل آموزشي از آفات كتاب محوري حرف مي زنند و كم و بيش، رسانه ها نيز بدان مي پردازند اما طرح ها و برنامه ها خبر از آن مي دهد كه به زودي زنگ ورزش هم تبديل به كتاب خواهد شد و لابد اين طرح در راستاي علمي كردن و نهادينه سازي ورزش است! آيا مي توانيم بگوييم آموزش و پرورش ما كتاب محور است؟ اگر چنين فرضي درست باشد- كه نيست و بيش از كتاب محوري، نوعي گرته برداري ناهمسو و نچسب از شيوه هاي آموزشي متفاوت ديده مي شود- بايد به چند آفت محوريت كتاب، به ويژه در مقاطع تحصيلي پايين تر بپردازيم.
پيش از هر چيز، بدون تعارف بايد بگوييم كتاب محوري دقيقاً  به معناي عدم اعتماد سيستم آموزشي به معلمان خود است، يعني اگر امروزه ايده كتاب شدن زنگ ورزش طرح مي شود نشان از آن دارد كه نظام آموزشي ما لااقل در بخش تربيت بدني و تدريس قواعد علمي اين رشته، به توانايي معلمانش بي اعتماد است بنابراين مي توان به بهانه همسان سازي آموخته هاي اين فن، كتاب ديگري به كتب آموزشي اضافه كرد و زنگ ورزش را از دانش آموز گرفت.
حالا ديگر قرار نيست با صيقل دادن روش ها به واسطه آموزش هاي ضمن خدمت، معلمان و دانش آموزان را به حياط بكشانيم تا در كنار انتقال آموخته هاي علمي، بدن هاي تربيت  يافته اي هم داشته باشيم بلكه قرار بر اين است كه همچون درس رياضي يا روخواني فارسي، دانش آموزان چيزهايي هم از ورزش بدانند. و اما آفات:
از آنجا كه در نظام آموزشي كتاب محور، كتاب  محور همه فعاليت هاي علمي، آموزشي و تربيتي قرار مي گيرد، نيازهاي دانش آموزان ناديده گرفته شده و كتاب ها براي توجيه خود، روز به روز قطورتر و انعطاف ناپذيرتر مي شوند.
در اين شرايط كه توانايي معلم و نياز دانش آموز در پيشبرد اهداف آموزشي يكي ناديده انگاشته شده آنچه باقي خواهد ماند. تجزيه و تحليل قواعد خشكي متون است كه به ناچار خانواده بار آن را به دوش خواهد كشيد.
لابد اگر از مدرسه بدون كيف هم حرفي به ميان آيد باز مجريان طرح كتاب شدن زنگ و رزش خواهند گفت: آقاجان اينها همه اش تئوري بافي است، مدرسه بدون كيف يعني چه؟
تئوري مدرسه بدون كيف به سيستم آموزشي اجازه نمي دهد دانش آموز به بهانه تقويت بنيه علمي خانواده را درگير فرايند آموزش كند چرا كه سطح توانايي علمي و تربيتي آنها با هم يكسان نيست. بنابر اين خانواده كار خودش را مي كند و مدرسه هم كار خودش را.
در حالي كه در سيستم آموزشي كتاب محور به ناچار باز هم خانواده ها هم بايد به داد مدرسه برسند.
سال هاست كارشناسان از دو عنصر گمشده در كتب درسي و حتي نظام آموزشي يعني فرم و رنگ سخن مي گويند؛ فرم و رنگي كه هوشمندانه به كار گرفته شده باشد تا كتاب ها خواندني تر شوند و محيط مدرسه خسته كننده نباشد. يكي از اين كارشناسان كه تحقيق ويژه اي نيز در زمينه فرم و رنگ انجام داده، دكتر حسين نژاد است كه اعتقاد دارد حتي تن صداي معلم نيز بايد رنگ آميزي شود و مثل يك قطعه موسيقي، دلنشين و گوش نواز باشد. در چنين ديدگاهي كه دانش آموز محور است البته كتاب ها جايگاه بنياديني ندارند و حرف اول و آخر را نمي زنند بلكه تنها بهانه اي جذاب هستند براي عادت دادن محصلان به مدرسه رفتن و آموختن در سال هاي بعد. گفتم آموختن در سال هاي بعد، بايد به يك نظريه شايد تندروتر هم اشاره كنم كه مدرسه در مقطع ابتدايي را محيطي براي آموختن مفاهيم تحصيلي نمي داند و آن را صرفاً  جايي براي گذار دانش آموزان تصور مي كند. گذار به سال هاي بعد و نرمش دادن ذهن ها براي آموختن در آن سال ها.
كتاب محوري با رويكرد پنهان بي اعتمادي به نقش معلم و نياز دانش آموز، آثار مخربي را در سيستم آموزشي بر جاي مي گذارد كه افت تحصيلي و رويگرداني از آموزش، خطرناك ترين آنهاست. حال در نظر بگيريد كه در سيستم آموزشي كتاب محور- نه به معناي دقيق علمي بلكه در شكل به هم ريخته آن- تنها مفر گريز از كتاب يعني زنگ ورزش را هم از دانش آموزان دريغ كنيم. آيا به عواقب زيان بار اين طرح انديشيده ايد؟ آيا اين بار تئوري ها، مطابقتي با واقعيات ندارند يا واقعيات از تئوري ها پيروي نكرده اند؟ هر كدام از اين دو كه باشد، دود آن به چشم دانش آموزان خواهد رفت.
دانش آموزاني كه همين حالا بار آموزشي مدرسه را به خانه مي آورند، حل معادله ها و مسئله هاي سخت ورزشي شان را به چه كسي خواهند سپرد؟ بياييد اجازه دهيم در زنگ ورزش، حتي به بهانه قدم زدن در حياط يا گريختن به منزل، كودكانمان را ساعتي از كتاب هاي زمخت و نخواندني آزادي ببخشيم تا نفسي تازه كنند.

جدول كاكورو
جدول شماره۲۴
006483.jpg
كاكورو مانند سودوكو، يك بازي جهاني است. اين بازي در سال 2005 مطرح شد و مدت كوتاهي طول كشيد تا توجه عامه مردم را به خود جلب كند. اين جدول، قبل از اينكه در روزنامه هاي ديگر مطرح شود، اولين بار در روزنامه گاردين به چاپ رسيد. ساختار كاكورو خيلي شبيه جدول كلمات است و مي توان آن را در هر سايزي طرح كرد و تنها تفاوت آن، اين است كه اعداد مورد نظر مرجع ندارند و با جمع اعداد احتمالي در هر ستون و سطر مي توان اعداد مورد نظر را پيدا كرد. اين جدول در بسياري از نقاط دنيا شناخته شده است و علاقه مندان آن معتقدند به زودي زود- مانند سودوكو- در همه جاي دنيا فراگير خواهد شد.
006414.jpg
روش حل جدول كاكورو
راه حل هاي زيادي براي حل اين جدول موجود است و همچنين تكنيك هايي كه به شما كمك مي كنند تا بتوانيد به راه حل دست پيدا كنيد. در اينجا مي خواهيم يك نمونه از حل جدول كاكورو را به شما نشان داده و نكته هايي را به شما گوشزد كنيم.
نكته اول: تركيب حداقلي اعداد- اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از 1 تا۹ بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست وجوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولاً اين اعداد از دو خانه در جدول تشكيل شده است. به اعداد۳و 4 در جدول زير دقت كنيد. به طور مثال براي عدد 3، دو احتمال وجود دارد(2و۱)،(1و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم).و براي عدد 4 سه احتمال(1و۳) و(3و۱)و(2و۲) وجود دارد كه احتمال(2و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
به جدول زير دقت كنيد: احتمالات عدد۳ و احتمالات عدد۴ به شما كمك مي كند تا جدول را حل كنيد و احتمالات جدول، شما را محدودتر مي كند. براي عدد 7 در جدول پايين به طور نرمال مي توان احتمالات:
(5و۲)،(6و۱)يا(2و۵)،(1و۶) در نظر گرفت. از طرفي مي دانيم كه جمع عدد 3 (2و۱) يا (1و۲) است؛ پس قراردادن جمع اعداد(3و۴) و(4و۳) منتفي است.
نكته دوم: اعداد مشترك- متوجه شديم براي جمع اعداد۳ و۴ احتمالات(1و۲) و(2و۱) براي عدد۳ و احتمالات(1و۳) و(3و۱) براي عدد۴وجود دارد.عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است.نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.
حل جدول شماره۲۳
006408.jpg


گزارش
شهر تماشا
جهانشهر
زيبـاشـهر
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  زيبـاشـهر  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |