چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۵ - - ۳۹۸۱
مشكلات يك زبان و هزاران واژه اختصاري
ارتباط فرانسوي
006426.jpg
آرش نهاوندي
استفاده از واژگان اختصاري در زبان فرانسه، عاملي براي روان تر صحبت كردن با اين زبان دشوار لاتيني شده است.
البته همين امر تعجب بسياري از خارجياني را كه به سختي به زبان فرانسه صحبت مي كنند برانگيخته است. حتي هيو اسكافيلد، يكي از اتباع انگليسي كه ده سالي است در فرانسه به سر مي برد نيز همچنان در به كارگيري اين واژگان اختصاري دچار مشكلات عديده اي است.
پس از انقلاب صنعتي و انقلاب فرانسه، سياست پيشگي و صنعت مداري، در سراسر جهان توسعه يافت. در فرانسه نيز طي دو سده اي كه از انقلاب بزرگ اين كشور مي گذرد، تغييرات زيادي صورت گرفته اما اين تغييرات، از حجم دستگاه هاي عريض و طويل دولتي نكاسته و در نتيجه، فرانسويان كه در بوركراسي يد طولايي دارند و حاضر نيستند به هيچ قيمتي دولت كشور خويش را حتي المقدوركوچك كنند، به اختصارسازي روي آورده اند تا لااقل به هنگام صحبت به زبان دشوار فرانسه بتوانند بعضي از واژگان را به رواني بر زبان جاري سازند و حداقل از ورود بوروكراسي به فرهنگ لغوي خود جلوگيري كنند.
با وجود آنكه استفاده از كلمات اختصاري زبان براي روان ترشدن مكالمه باب شد، اما امروزه اين پديده ابداعي، خود تبديل به معضلي بزرگ شده، زيرا در حال حاضر فرانسوي ها در مكالمات عادي خود نيز به كرات از واژگان اختصاري استفاده مي كنند و اين براي يك خارجي كه به سختي توانسته زبان فرانسه بياموزد، امري است بسيار دشوار. همانگونه كه مي دانيد، زبان فرانسه به لحاظ نوشتاري زباني است بسيار پيچيده؛ به اين معنا كه شما اغلب همان كلمه نوشته شده را نمي خوانيد، بلكه با لحاظ كردن حذفياتي، واژه اصلي را ادا مي كنيد. به هر تقدير زبان فرانسوي- كه به رغم دشواري هاي نوشتاري گويشي، زباني بسيار زيبا و گوش نواز است، در بسياري مواقع، سوژه گزارش هاي خبري و تحليلي بوده است. اسكافيلد نيز طي گزارشي درباره اين زبان نوشته است:
اغلب براي سفر به كشوري ديگر، بايد خويشتن را با فرهنگ، آب و هوا و غذاي آن تطبيق داد اما در برخي از اوقات چنين امري به سادگي ميسر نمي شود. حتي اگر بتوانيد به خوبي با زبان مردم آن كشور صحبت كنيد، ممكن است تجربه كامل و واضحي كسب نكنيد.
يكي از اولين چيزهايي كه يك فرد مقيم فرانسه به آن احتياج خواهد داشت يك ريب (rib) است يا آنگونه كه فرانسوي ها مي گويند، آن ريب(Unrib) كه در معناي يك ريب به كار مي رود.
اما ر.ي.ب(R.I.B) در چه معنايي به كار مي رود؟
در واقع من پس از ده سال اقامت در فرانسه، هنوز دقيقاً نمي دانم واژه ريب چه معنايي  دارد.
اطلاعات كلي  من درباره اين واژه، خلاصه مي شود به اين كه ريب تكه كاغذي است كه در آن جزئيات حساب بانكي تان قيد شده باشد. اين تكه كاغذ از طريق بانك در اختيار متقاضيان قرار مي گيرد. در واقع اغلب صورت حساب ها با اتكا به اين حساب بانكي پرداخت مي شوند. همين مسئله در مورد واژه لوتيپ(le teep) نيز رخ مي دهد. اين واژه نيز از اصطلاحات بانكي است (من دقيقاً معناي لغوي اين كلمه را نيز نمي دانم اما هر فرد مقيم فرانسه بايد يك لوتيپ داشته باشد).
اغلب ارتباطات اجتماعي و اقتصادي در فرانسه از طريق همين كلمات اختصاري و به ظاهر گنگ و نامفهوم انجام مي گيرند. اما براي يادگيري اين اختصارات بايد حافظه اي قوي داشته باشيد و بتوانيد در يك بازي ذهني، آنها را به خاطر بسپاريد. در اين صورت مي توانيد خود به خود به كشفياتي درباره اين اختصارات برسيد.
توجه و دقتي كه به منظور يادگيري واژگان اختصاري از سوي افراد لحاظ مي شود، آنها را به وادي جديدي از علم زبانشناسي رهنمون مي سازد. پس از ورود به اين دنياي جديد، افراد درخواهند يافت كه آن دسته از واژگاني كه سابق بر اين نامفهوم مي نمودند، اكنون جامه اي از معاني زيبا در بركرده اند. يكي ديگر از واژه هاي غريبي كه اخيراً از طريق شبكه هاي فرانسوي زبان، بسيار به گوش مي خورد واژه اختصاري س پ ا (CPE) است. اين واژه اختصاري در معناي قرارداد كاري جوانان به كار مي رود؛ همان قراردادي كه دولت سعي داشت آن را كه كاملاً به سود كارفرما تمام مي شد، در سراسر كشور به اجرا درآورد. ارائه قانون جديد فرانسه منجر به بروز شورش هاي گسترده و مستمر شد كه در پي آن، دولت عقب نشيني كرده و شرايط اتحاديه هاي كارگري را تلويحاً پذيرفت.
استاپ ها و زپ ها
در بحبوحه اين بحران و در حالي كه با دوچرخه از برابر موزه لوور عبور مي كردم، پلاكاردهايي به چشمم خوردند كه روي آنها نوشته شده بود: استاپ ها در اعتصاب عليه س پ ا . به مجرد ديدن اين پلاكاردها سؤال غريبي ذهنم را به خود مشغول كرد؛ استاپ ها، چه بوده يا چه هستند؟ .
بايد مجدداً به ذهنم رجوع مي كردم؛ آنها تعدادي از دانشجويان رشته هاي ورزشي بودند كه اين پلاكاردها را به دست گرفته بودند. پس از مراجعه به فرهنگ لغت نيز دريافتم كه استاپ يك واژه نيست بلكه اجزاي اين كلمه از حروف اول رشته اي دانشگاهي به نام علوم و تكنيك در فعاليت هاي فيزيكي و ورزشي Sciences et techniques des Activites Physiques et sportives تشكيل شده اند.
اما همگان براي اشاره به اين رشته دانشگاهي از كلمه استاپ (در فرانسه Staps) استفاده مي كنند.
در زمان شورش ها گروه هاي ديگري نيز بودند كه به همراه استاپ ها پلاكاردهايي حمل مي كردند كه روي آنها واژگاني نظير زوس (zus) و زپس (zeps) نوشته شده بود. اين واژه ها از سوي مردم بسيار كم درآمد به محل هايي كه در آنها زندگي مي كنند اطلاق مي شود. در واقع مردم اين مناطق با استفاده از اين واژگان، قصد دارند به مسئولان دولتي بفهمانند كه مناطق  آنها در اولويت ساماندهي قرار دارند.
مردم، قشر كم  درآمد فرانسه را همچنين با واژگاني نظيــــر سميكارد و رميسيت مي شناسند. برخي از اين افراد نيز اس.د.اف
(SDF Sans domicile Fixe) به معناي بي خانمان ناميده مي شوند. اين افراد هيچ شناسي در كسب مدرك دانشگاهي ندارند و تعداد كمي از آنها نيز مي توانند ماليات سالانه خود را به فيسك- مرجع دريافت ماليات بر درآمد- پرداخت كنند.
سوپ خوشمزه الفبا
در هر كشوري از اولين حروف كلمات به منظور خلاصه كردن اسامي استفاده مي شود، اما فرانسه از اين نظر مقام اول را به خود اختصاص داده است.
من تصور مي كنم استفاده بيش از حد از واژه هاي اختصاري، بي ارتباط با نظام عريض وطويل اداري فرانسه نباشد. وابستگي به سازمان ها و نهادهاي رسمي و اتكا به آنها، از نظر فرانسويان امري است عادي. در واقع مردم فرانسه به اين وابستگي  علاقه دارند.
شايد يكي از دلايل اتكاي فرانسويان به واژه هاي اختصاري، در اين نهفته باشد كه در زبان فرانسه كه ريشه در لاتين دارد، امكان استفاده از چنين واژگان كاربردي وجود ندارد.
بسياري از اصطلاحات و واژگاني كه ابتدا از سوي پاريسي ها مورد استفاده قرار مي گرفت، توسط بوبوها(طبقه متوسط شهري داراي اصليت بوهميايي) تغيير داده شد و از آن زمان به بعد استفاده از واژگان اختصاري در فرانسه باب شد.
به عنوان مثال ب ا(Ba) در معناي رفتار و عملكرد خوب- Bon action- به كار مي رود.
البته من دور ديگر واژگان مهم اختصاري نظير ت.ژ.و(TGV) پ.ام.او(PMU) و.ت.ت (VTT) پ.كو.ان (PQN) و پ.كو. ار (PQR) را خط مي كشم، زيرا پرداختن به آنها در اين مجال نمي گنجد و فضا و زمان بيشتري مي طلبد و در اين صورت ديگر مجالي براي اشاره به مردم و علايق آنها به استفاده از نام هاي اختصاري نمي ماند. يكي از اين افراد ليندون جانسون رئيس جمهوري و سياستمدار جاه طلب آمريكايي است كه در ابتداي زندگي سياسي خود علاقه داشت ال بي جي LBJ بنامندش تا از اين نظر ميان وي و فرانكلين دلانو روزولت اف دي ار (FDR)- از رؤساي جمهور سابق آمريكا- وجه تشابهي ايجاد شود.
در فرانسه نيز استفاده از واژگان اختصاري براي اسامي اشخاص از افتخاراتي است كه نصيب هر كسي نمي شود و فقط مختص طبقه خاصي از اشراف و سياستمداران است.
به عنوان مثال و.ژ.ا (VGE) كلمه اي اقتصادي است كه از حروف اول نام والري ژيسكاردستن رئيس جمهوري سابق فرانسه گرفته شده است.
واژه اختصاري مام (Mam) نيز كلمه اي است كه براي اطلاق به ميشل اليوماري- وزير دفاع فرانسه- به كار مي رود.
پ .پ. دا واژه ديگري است كه براي اشاره به نام پاتريك پوار د آروو گوينده راديو به كار مي رود.
اما در حال حاضر مام تنها واژه اي است كه به عنوان كلمه اي اختصاري به يك دولتمرد فرانسوي اطلاق مي شود. البته معلوم نيست؛ شايد هم روزي از كلمات اول اسم ژاك شيراك- رئيس جمهوري فرانسه- نامي اختصاري بسازند.

روز پدر در آلمان
جواد نصرتي - برگزاري روز بزرگداشت پدر در اروپا، تفاوت چنداني با ايران ندارد. در اين روز پدران همه خود را به بي خيالي زده اند و وقتي كه بچه ها و همسرانشان آنها را به يك باره غافلگير مي كنند و فرياد مي زنند روز پدر مبارك، مردها خود را ذوق زده نشان مي دهند و از اينكه بچه ها روز پدر را به ياد دارند متعجب مي شوند. هديه هاي كوچكشان را مي گيرند و حداقل يك روز در طول سال از پدر بودن احساس شادي مي كنند. اين برنامه در سراسر اروپا به همين شكل اجرا مي شود مگر در آلمان.
هر ساله در يكي از پنجشنبه هاي اواخر ماه مي، مراسم روز پدر در آلمان با مراسم و تشريفات باورنكردني خود برگزار مي شود. تصوير عمومي شهرهاي آلمان در اين روز را مي توان با روزهاي انقلاب دانشجويي 1968در فرانسه مقايسه كرد. در اين روز كه مردم آلمان سالهاست آن را تعطيل كرده اند مردم- البته در اين مورد خاص مردان- به خيابان ها مي ريزند و همچون اوباش شهر را به هم مي ريزند. و در نهايت اين نيروي ضد شورش است كه پدران را آرام مي كند و تمام طول شب را در بازداشتگاه ها از آنها پذيرايي مي كند.
روز پدر در آلمان در پنجشنبه مقدسي كه دقيقاً 40روز بعد از عيد پاك است، برگزار مي شود. اين روز تعطيل بهترين فرصتي است كه مردان آلماني مي توانند با خيال راحت و به دور از خانواده هايشان به خيابان ها بريزند. آنها نوشيدني ها و غذاهاي مورد علاقه خود را كه از چند روز پيش تهيه كرده اند با خود به خيابان ها مي برند و تمام روز را در خيابان ها خوش مي گذرانند.
يكي از نكات جالبي كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه بسياري از پدران آلماني، به خاطر اوباشگري و خشونت  كه در سالهاي اخير در روز پدر مشاهده مي شود ديگر در مراسم روز پدر شركت نمي كنند. اما خلأ عدم حضور آنها را، مردان مجرد آلماني پر كرده اند. اين افراد با اينكه پدر نيستند، در روز پدر به خيابان ها مي ريزند و يك روز تمام را در خيابان ها خوش مي گذرانند.
مردان آلماني كه در تمام طول سال مجبورند بسيار رسمي و با لباس هاي مرتب سركار باشند و دقيقاً مثل يك ماشين رفتار كنند، در اين روز خود را از هر قيد و بندي آزاد مي كنند و هر طور كه بخواهند رفتار مي كنند. آنها غالباً شلوار جين و تي شرت هايي كه نوشته هاي خاصي روي آنان نوشته شده است، مي پوشند و همچون اوباش در سطح شهر اين سو و آن سو مي روند. البته اصل روز پدر در آلمان به اين آشفتگي نبوده است. در افسانه هاي آلماني روز پدر اينگونه شرح داده شده است: برادران در جايي كه نشاني از سبزي طبيعت در آن باشد دايره وار در كنار هم مي نشينند، شعر مي گويند، آهنگ هاي سنتي را زمزمه مي كنند و هجوياتي را به عنوان لطائف به هم ديگر مي گويند و پس از گفتن اين هجويات تا آنجا كه مي توانند خود را شرمسار از گفتن و شنيدن آنها نشان مي دهند. اما در طول زمان اين سنن و رسوم جاي خود را به اوباشگري مردانه اي داده است كه شرمش تنها براي ديگر افراد جامعه آلمان باقي مي ماند . مردان پس از يك گردهمايي كوچك در اول صبح و پس از آنكه صحبت هاي مردانه تمام شد حركت دسته جمعي خود را در خيابان ها آغاز مي كنند و اين حركت، شروع شرمساري ديگر آلماني هاست. مردم بي گناهي كه در خيابان ها هستند به يكباره با خشونت و رفتار ناشايست مردان روبه رو مي شوند. رفتار مردان كه البته بيشتر آنان را پسران مجرد تشكيل مي دهند در روز منرتاك(روز مرد) گاهي به قدري زننده است كه زنان آلماني ترجيح مي دهند اين روز را در خانه بمانند.
برگزاري مراسم روز پدر در اروپا به قرن هجدهم باز مي گردد. مسيحيان در اروپا معتقدند اين روز خاص(كه 40روز بعد از عيد پاك است) روز بازگشت حضرت مسيح به سوي پدر مقدس است. در گذشته رسم بوده است كه مردان در درشكه هاي چوبي مي نشستند و تا ميدان اصلي شهر يا روستا برده مي شدند. در آنجا شهردار به پدري كه فرزندان و نوادگان بيشتري داشت، هديه اي مي داد. در قرن 19 حركت دسته جمعي در خيابان ها رواج يافت. در آن زمان مردان و زنان در كنار هم در خيابان ها راه مي رفتند. در اواخر قرن نوزدهم كه مذهب جايگاه گذشته خود را در آلمان از دست مي داد، مردان اين روز را ديگر نه به خاطر دلايل و باورهاي مذهبي كه به عنوان روز خوشگذراني جشن مي گرفتند تا اينكه در قرن بيستم، روز پدر كاملاً به چيزي كه امروزه مي شناسيم تبديل شد: روز اوباشگري.
البته اوضاع در همه آلمان يكسان نيست. براي خيلي ها، روز پدر فرصت مناسبي است تا با دوستان قديمي خود جمع شوند و
دوچرخه سواري كنند، يا در اطراف شهر قدم بزنند. گاهي حتي زنان هم مي توانند در اين جمع مردانه حضور پيدا كنند. البته زن ها ترجيح مي دهند در جاهاي خلوت و بيرون شهر با همسران خود بيرون بروند چون احتمال دارد تجمع مردان در شهر به يكباره به اوباشگري و خشونت تبديل شود. مسئولان هم در اين روز خود را براي مقابله با هر پيشامدي آماده مي كنند. نيروهاي پليس در روز پدر هميشه به حالت آماده باش هستند و سازمان هاي امدادرساني و بيمارستان ها با حداكثر نيرو آماده كمك رساني به مصدومان و حادثه ديدگان هستند.
در سالهاي اخير جنبش هاي فمينيستي تلاش بسياري كرده اند تا از برگزاري مراسم روز پدر جلوگيري كنند. به خصوص اينكه نئونازي ها در سال هاي اخير از اين روز و مراسم سوءاستفاده مي كنند و فعاليت هاي خرابكارانه خود را در روز پدر در سطح شهرها گسترش مي دهند.
به هر حال روز پدر در آلمان ديگر غيرقابل تحمل شده است و بسياري از مردان ترجيح مي دهند حتي همين روز را هم در كنار همسران خود بمانند.

پيشخوان
006444.jpg
هاندلزبلات
اين روزنامه آلماني گزارش و عكس يك خود را به اعتراضات ضدآلماني در پاكستان اختصاص داده است. پاكستاني ها در اعتراض به كشته شدن جواني۲۸ساله به نام امير شيما در آلمان به خيابان ها ريختند. اين جوان در اعتراض به چاپ كاريكاتورهاي موهن حضرت محمد(ص) اقداماتي در آلمان انجام داده بود.
006429.jpg
ميامي هرالد
اين روزنامه گزارش اول خود را به زني اختصاص داده است كه شش ماه پس از ربوده شدن فرزندش، موفق به دستگيري ربايندگان او شده است. اين زن كه از پليس قطع اميد كرده بود خود به تنهايي به تحقيقات ادامه داد و موفق شد ربايندگان فرزندش را شخصاً دستگير كند. اما مسأله اين است كه او فقط ربايندگان را دستگير كرده است و هنوز پسرش را نيافته است.
006438.jpg
بانكوك پست
اين روزنامه تايلندي عكس يك خود را به برگزاري مراسم سنتي بادبادك ها در سه استان جنوب غربي اين كشور اختصاص داده است. ساخت بادبادك هاي سنتي در تايلند هنري است كه به آن بولان مي گويند. طي سالهاي اخير تعداد افرادي كه هنر ساخت بادبادك ها را دارند به شدت كاهش يافته است و دولت تايلند درصدد است با تربيت افرادي، از فراموشي هميشگي بولان جلوگيري كند.
006441.jpg
تورونتواستار
اين روزنامه گزارش اول ويژه نامه آخر هفته خود را به تهديدهاي امنيتي اي كه اين روزها در اينترنت مشاهده مي شود اختصاص داده است. همچنين با اشاره به سانسور شديد اينترنتي در كشورهايي نظير چين از نسل جديد سانسور و شكستن حريم خصوصي افراد خبر داده است. دولت چين با شركت هاي بزرگي نظير ياهو قراردادهايي براي دستري به ايميل شهروندانش بسته است.

دريچه
006423.jpg
مرگ آخرين بازمانده تايتانيك
روز پانزده آوريل 1912 كشتي عظيم تايتانيك بر اثر برخورد به كوه يخ براي هميشه در زير آب هاي خروشان دريا مدفون شد. اين حادثه قربانيان زياد و بازماندگاني برجاي گذاشت.
يكي از اين بازماندگان كه در آن هنگام 5ساله بود، چندي پيش در سن 99 سالگي درگذشت. ليليان گرترود آسپلاند، آخرين بازمانده فاجعه غرق شدن كشتي تايتانيك بود. او در زمان حيات، خاطرات دردناك خود را از آن حادثه مرگبار بازگو مي كرد.
البته خانم آسپلاند آخرين بازمانده از مسافران اين كشتي بود كه خاطراتي از آن دوران در ذهن داشت.
در حال حاضر دو بازمانده ديگر كه هر دو نيز زن هستند در انگلستان زندگي مي كنند. اين دو زن در زمان وقوع حادثه، 10 ماهه و دوماهه بوده اند و از اين رو هيچ خاطره اي از آن در ذهن ندارند.
پس از غرق شدن كشتي تايتانيك كه به مرگ 1503 نفر منجر شد، مادر ليليان آسپلاند طي گفت وگويي با روزنامه هاي ورسستر تلگرام و گازت، حادثه را اينچنين شرح داد: هنگام وقوع حادثه، ما به عرشه بالايي كشتي رفتيم. من مي توانستم كوه هاي يخي كه در فواصل دورتري از ما قرار داشتند را ببينم. دخترم ليلي نيز با من بود. در آخرين لحظات، من با همسر و دخترم سوار قايقي شديم.
006432.jpg
پوتين در سالگرد پيروزي شوروي
تصوير فوق، ولاديمير پوتين را در حال ديدار از آرامگاه سرباز گمنام در مسكو نشان مي دهد.
حضور رئيس جمهوري روسيه در آرامگاه سرباز گمنام براي گراميداشت مراسم سالگرد پيروزي روسيه در جنگ جهاني دوم صورت گرفت.
در زمان جنگ جهاني دوم، روس ها در قالب اتحاد شوروي به نيروهاي متفقين (البته براي مدت كوتاهي تا پايان جنگ) دست اتحاد دادند و در ماه هاي پاياني جنگ با تصرف بخش شرقي برلين، سقوط آلمان نازي را رقم زدند. ازجمله حوادث جالب توجه تاريخي كه در زمان جنگ جهاني دوم اتفاق افتاد، محاصره شهر سن پترزبورگ(در آن زمان لنينگراد) توسط ارتش آلمان بود. اين محاصره مدت زماني طول كشيد و در نهايت ارتش شوروي با احداث خط آهني ويژه، محاصره شهر را در هم شكست.
طي مدت طولاني محاصره، مردم شهر قهرمانانه در برابر آلمان ها مقاومت كردند. از مقاومت مردم لنينگراد برابر نيروهاي آلمان نازي، فيلم هاي مستند زيادي ساخته شده است. لازم به ذكر است كه پس از پايان جنگ، اتحاد روس ها با قدرت هاي غربي به هم خورد و آنها بلوك شرق را در برابر بلوك غرب تأسيس كردند. در اين زمان بلوك غرب به رهبري آمريكا براي آنكه از شوروي عقب نمانند دست به تاسيس سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) زد تا به تقابل با پيمان مشابه شرقي يعني پيمان ورشو بپردازد.
از اين پس تا زمان فروپاشي اتحاد شوروي، دوران جنگ سرد بر روابط ميان شوروي و آمريكا سايه افكند.
006435.jpg
رولز رويس درسنگاپور
مردي در حال عكس برداري از آرم يك دستگاه رولزرويس به تصوير كشيده شده است. اين رولزرويس با مارك EX101 از جمله خودروهاي آزمايشي از اين نوع است كه براي اولين بار در نمايشگاهي در سنگاپور در معرض ديد قرار داده شده است.
رولزرويس از جمله لوكس ترين خودروهاي جهان است كه در اوايل سده گذشته در انگلستان توليد شد. نوع كوچك تري از اين خودرو به نام بنتلي نيز توليد مي شود.
رولز رويس از جمله خودروهاي مورد علاقه  خاندان سلطنتي بريتانيا و اشراف اين كشور است و در انگلستان استفاده از اين خودرو، نمادي از تشخص محسوب مي شود.
به رغم آنكه امروزه شركت هاي خودروساز انگليسي از نظر اقتصادي در وضعيت چندان مطلوبي قرار ندارند، رولزرويس همچنان مانند گذشته در انگلستان و ساير كشورهاي جهان طرفداران بسياري دارد.

جهانشهر
شهر تماشا
گزارش
زيبـاشـهر
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  زيبـاشـهر  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |