پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۵
مرزهاي ورزش
ديپلماسي ورزشي
005067.jpg
مريم رضايي
توجه جوامع به افزايش سلامت و بهداشت روح و روان و جسم، افزايش اوقات فراغت و نياز به پر كردن آن، گسترش شبكه ارتباطات رسانه اي و شهري، افزايش طرفداران رشته هاي مختلف ورزشي و پيگيري مسابقات از نزديك به عنوان يك برنامه پرهيجان و لذت بخش، اقتصاد ورزش و سوددهي و بهره وري بالاي ورزش در بخش تجارت و عواملي از اين دست، موجب شده است كه ورزش از يك جايگاه خاص و ويژه اي در سطح جوامع انساني برخوردار شود.
توجه به ورزش در نخستين نگاه در ميان عموم طبقات جامعه و در ديگر سو در حوزه سياست و توجه سياستمداران به مقوله ورزش، از جمله مباحثي است كه در بسياري از كشورها، ديرزماني است كه از جمله ابزارهاي ارتباطي، جاذب و فراگير براي ارتباط با بدنه اجتماع و ديگر كشورها به كار رفته و مي رود.
شايد يكي از شناخته شده ترين افراد سياسي در طول تاريخ را بتوان هيتلر نام برد. هيتلر در زمان برگزاري بازيهاي المپيك در ۱۹۳۶ يك استاديوم بسيار زيبا با گنجايش ۱۰۰ هزار نفر ساخت. اين بازيها در زير فشار سياسي و جوي سنگين برگزار شد. هيتلر با لباس كامل نظامي و بازوبند صليب شكسته چكمه و حمايل و زرق و برق كامل در پشت بلندگو قرار گرفت و به عنوان مظهر و شخصيت اول آلمان بازيها را گشود و چنين گفت: من بازيهاي برلين، يازدهمين المپيك جديد را مي گشايم.
در اين لحظه شليك يازده توپ سنگين به نشانه المپيك يازدهم، استاديوم را لرزاند.هيتلر مبارزه در ورزشگاه را با ميدان جنگ يكسان مي انگاشت! 
همچنين در دوران اخير مي توان از سيلويو برلوسكني نخست وزير اسبق ايتاليا نام برد كه باشگاه مطرح آ.ث.ميلان را در حوزه رهبري خود داشت. وي ضمن بهره مندي از ارزش شهرت و محبوبيت و اهداف اقتصادي از طريق اين باشگاه اهداف سياسي خود را هم به پيش مي برد.
ديپلماسي ورزشي
موضوع ديپلماسي ورزش بين حكومتها، شايد يكي از سابقه دارترين مباحث مطرح ديپلماسي كشورها باشد و مؤيد اين گفتار، صداي توپ پينگ پنگ دهه ۱۹۷۰ بين كشورهاي چين و آمريكا بود كه ايجاد روابط حسنه بين دو كشور را نويد داد كه از آن به عنوان ديپلماسي پينگ پنگي در تاريخ ياد مي شود.
همچنين در ۱۹۵۰ زماني كه روس ها درصدد جلب نظر دولت ايران بودند، از سوي ميلتون آيزنهاور رئيس دانشگاه دولتي پنسيلوانياي آمريكا، دعوت نامه اي به دست فدراسيون فوتبال ايران رسيد كه طي آن از ايران خواسته شد كه تيم برتر دانشگاهش را براي يك بازي دوستانه به ايران اعزام كند. در آن روزها تيم آمريكايي، با دسته هاي گل مورد استقبال مردم ايران قرار گرفت! 
به هر تقدير، تا آنجايي كه تاريخ به خاطر سپرده است، در صحنه هاي بين المللي ورزشي، دستگاه هاي متولي ورزش به شدت تحت تأثير سياست هاي سياستمداران قرار گرفته اند و چه بسيار از رقابتهاي ورزشي به صحنه رويارويي سياست دولت ها كشانده شده كه شايد يكي از مطرح ترين آنها سياست عدم رويارويي ورزشكاران ايران با اسرائيلي ها در طول سالهاي گذشته باشد.
كارشناسان در اين باره بر اين باورند كه تماس هاي ورزشي، زماني مي تواند مفيد فايده شود كه از تصميم دو كشور براي تجديد نظر در روابط آنها به كار برده شود. اين تماس ها در بعد ورزش توانسته است، يخ روابط را باز كند. اما روابط ورزشي به تنهايي نمي تواند به حسن روابط منتهي شود. ورزش نيز مانند برقراري روابط هنري، فرهنگي و اقتصادي در ميان كشورها مانند مبادلات و نشستهاي برجستگان و نخبگان رشته هاي مختلف هنر و فرهنگ، فقط تا حدي زمينه ساز برقراري برخي از مراودات بين كشورهاست.
ورزش+ تماشاگران
يكي از مهمترين شاخصه هاي ورزش در جوامع، وابستگي قطعي آن با تماشاگران آن است. در حقيقت ورزش بدون تماشاچي مفهومي ندارد.
از ديگر سو نقش رسانه هاي جمعي نيز به شدت حوزه ورزش را تحت تأثير قرار مي دهد به طوري كه اگر رسانه هاي ارتباط جمعي به هر دليل نخواهند يك رشته ورزشي را تحت پوشش خبري قرار دهند، آن ورزش در فضاي محدود خود، خاموش مي ماند! 
تاكنون بارها شاهد طرح اين مبحث از سوي مسئولان برخي رشته هاي مختلف ورزشي بوده ايم كه از نحوه انعكاس اخبار و گزارشات ورزشي حوزه خود در مطبوعات و بويژه رسانه هاي شنيداري و ديداري گله مند بوده اند و اهميت رويدادهاي ورزشي و قهرمانان ورزشي خود را در گرو پخش به موقع و مناسب اين رخدادها توسط رسانه هاي جمعي عنوان كرده اند! 
ورزش و مردم نيز به جرأت يكي از اثرگذارترين و وسيع ترين نمود حضور در جوامع بوده و هست. شايد كمتر كسي حضور ميليوني زنان و مردان ايران را در تير ماه ۱۳۷۷ و در فاصله زماني ميان بازيهاي مقدماتي جام جهاني، از خاطر برده باشد.
حضور ملي و خوشحالي ميليونها ايراني در خيابانها ناشي از پيروزي تيم فوتبال ايران بر تيم آمريكا بود، به طوري كه مطبوعات، رسانه هاي جمعي و بسياري از سياستمداران را نيز غافلگير كرد.
در آن زمان فيفا اين بازي را جوانمردانه ناميد و ادب و آرامش در ميان مردم و بازيكنان فوتبال در خاطر تاريخ نقش بست.
005070.jpg
ورزش و ورزشگاه عرصه اي مناسب براي تبليغات حكومتي
شايد يكي از شناخته شده ترين چهره هاي دولتي ايران در بعد از پيروزي انقلاب كه حوزه ورزش را حوزه تقويت اراده و هويت ملي و جمعي ناميد، سيد محمد خاتمي رئيس جمهوري اسبق باشد. حضور خاتمي در آخرين بازيهاي مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۶ بين ايران- بحرين در ورزشگاه آزادي كه به پيروزي ايران انجاميد، از جمله اين نوع ديپلماسي ورزشي است.
وي همواره پيروزي هاي ايران را چه در حوزه فوتبال و چه در حوزه كشتي، پيروزي اراده جمعي و هويت ملي مي ناميد و اين اتحاد را فراتر از هر نوع ديپلماسي سياسي مي خواند.
شايد بتوان حضور محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري فعلي ايران را نيز در تمرين هاي مقدماتي تيم ملي فوتبال ايران قبل از جام جهاني در سال گذشته و پوشيدن لباس تيم ملي فوتبال، از جمله اين نوع ديپلماسي ورزشي عنوان كرد. همچنين طرح حضور بانوان در ورزشگاه ها توسط احمدي نژاد، كه هر چند پس گرفته شد، نيز ديپلماسي از راه ورزش بود! 
برخي كارشناسان در اين باره مي گويند كه در مجموع ورزشگاهها و استاديومها به عنوان يكي از عناصر و اجزاي جامعه توسعه يافته و شهري، به عنوان مكانهايي مطرح هستند كه به مداخله تماشاگران با ورزش و در نهايت تسلط تماشا چيان و بروز بيان احساسات و تفكرات آنان مي انجامد.
از ديگر سو جناح هاي مختلف حكومتي نيز در مقاطع مختلف و در طول سالهاي گذشته از هر يك از اين عامل براي بسط و توسعه تفكرات و انديشه هاي خود سود برده اند. به طوري كه جناح محافظه كاران در شرايط فعلي، براي تقويت جوانب مذهبي و ديني خود از طريق ورزش، قواعد و دستوراتي را به جامعه ورزش ديكته مي كنند.
در تأييد اين نگاه شايد يكي از تازه ترين اين نوع دستورات در مبحث اخلاقيات در ورزش كشورمان، دستورات معاون رئيس جمهوري و رئيس سازمان تربيت بدني مهندس محمد علي آبادي در خصوص نحوه حضور ورزشكاران در ميادين ورزشي كشور باشد. وي كه در جمع رؤساي فدراسيون ها چندي پيش سخن مي گفت از چهره هاي ورزشي آرايش شده كشور در ميادين ورزشي انتقاد كرد و تكليف كرد كه از حضور چنين ورزشكاراني در ميادين ورزشي به شدت ممانعت به عمل آيد و عذر چنين ورزشكاراني را بخواهند.
وي همچنين به توجه ورزشكاران براي شركت در مراسم مذهبي و توسعه مسائل فرهنگي در حوزه ورزش بسيار تأكيد كرده است.
هر چند اخلاقيات در ورزش از همان آغازين روزهاي بنيانگذاري بازيهاي المپيك مدنظر بوده است و وفاداري به اصل پاكي، سلامت و  آرمان گرايي ورزش همچنان از اصول مطرح در اخلاقيات ورزش است، اما اين كه اخلاقيات تا چه حد در بخش ورزش به طور واقعي وجود دارد و يا پاس نگاه داشته شده است، خود تأمل برانگيز است و هميشه از آن به عنوان يكي از چالش هاي مهم پيش روي ورزش ياد شده است و نكته اي را كه نبايد از نظر دور داشت اين موضوع است كه ورزش در نوع خود آرمان گراست و تسليم روحيه جمعي است، نه تفكر فردي.
افزايش فعاليتهاي ورزشي
خواست آگاهانه مردم
با رشد و توسعه جوامع مدني و شهري و افزايش اوقات فراغت شهروندان، از جمله خواسته هاي آگاهانه مردم، افزايش فعاليتهاي ورزشي است. اين موضوع در كشور ما نيز در دو دهه اخير مورد پذيرش حكومت قرار گرفته است و در جهت بسط و توسعه آن فعاليت هاي بسياري صورت گرفته است.
موضوع «ملي بودن» در ورزش اصيل ترين محور ورزش است و پيروزي در هر يك از ميادين ورزشي بر رقباي داخلي يا خارجي، همواره خيل عظيم طرفداران را به سوي خود جلب مي كند و به لحاظ رواني و روحي همه به حالت تسليم به طرفداري از پيروزي «يكپارچه» سازماندهي مي شوند.
دولت ها در بسياري مواقع از اين شور و احساسات جمعي به عنوان يك سرمايه سياسي سود جسته اند. در حقيقت ورزش به عنوان ميدان نمايش احساسات يك جامعه، قالب و ابزار مناسبي است كه هويت ملي را بروز مي دهد.
همچنين يك تحقيق دانشگاهي در دهه ۱۳۷۰ درباره انگيزه ورزشكاران و قهرمانان براي شركت در يك مسابقه و درك آنها از وظيفه ملي نشان داده است كه ورزشگاه به نحو بارزي موجب شكل گيري «تصور از جامعه ملي» است و استفاده از مقوله ورزش براي ترويج يك هويت ملي، سابقه تاريخي دارد. حكومت ها در طول تاريخ نشان داده اند كه به شكل كاملاً  مؤثري از ورزش براي جهت دهي اهداف خود از هويت ملي بهره  برده اند.
از ديگر سو، رفتار هواداران استقلال و پيروزي نيز تجلي اين نوع هويت ملي در ايران است. همچنان كه يوونتوس و بايرن مونيخ و يا سه تيم مطرح استانبول در تركيه و امثال اينها هويت ملي آنها را شكل مي دهند.
اما به رغم رقابت عميق و ثابت شده اي كه ميان اين تيم ها و طرفداران آنها مطرح است اما وقتي پاي يك بازي و مسابقه خارجي مطرح مي شود، طرفداران صرف نظر از هويت تيمي خود، تيم ملي خود را حمايت مي كنند.
پس واضح است كه ورزش يكي از پايه هاي اصلي و مهم وحدت ملي بوده و خواهد بود.
حكومتها در طول دوران حكومت خود به شكل هاي مختلفي بسته به جناح تحت تسلط خود بر ورزش مستولي شده اند، خواه اين استيلا بر پايه انگيزش هاي ملي و يا مذهبي بوده باشد. از اين منظر ورزشگاهها همواره به عنوان يكي از مكانهاي نشان دار براي دولتها مطرح بوده است و از اين جهت رفتارهاي تماشاگران مي تواند تفاسير مختلفي را از سوي جناحهاي سياسي به همراه داشته باشد.
روح ورزش
در دوران حكومت قاجاريه ميزان توجه به مقوله ورزش از طريق مطبوعات اندك آن زمان، بسيار ناچيز بود و از اواخر سالهاي ۱۲۹۰به اين سو از ورزش به عنوان يك عامل مهم در سلامتي جامعه ياد شد و از سال ۱۳۰۰ به اين سو فعاليتهاي ورزشي توانستند به عنوان بخشي از زندگي اجتماعي ايرانيان بويژه در طبقه متوسط جامعه رشد و نمو پيدا كند و در حقيقت بخشي از تلاش هاي دولت مردان اين شد كه وضعيت سلامت و بهداشت جامعه را از اين طريق افزايش دهند.
دهه ۱۳۱۰ شاهد افزايش سريع و رواج ورزش هاي مدرن با ايجاد تيم هاي ورزشي در مدارس همراه بود. فعاليت بخشهاي خصوصي در جهت ايجاد مؤسسات ورزشي با حمايت دولت توسعه يافت و نشريات آن زمان اين دهه را رواج «كلوب هاي ورزشي» در جامعه شهري ايران خواندند و انجمن هاي ورزشي در رشته هاي متنوع پا گرفتند.
در اين مقطع، ورزش به عنوان يكي از شاخص هاي شيوه زندگي طبقه متوسط نوين جامعه ايران كه با ساير طبقات متفاوت بود و در عين حال به عنوان نمونه بود، مطرح شد و از سوي ديگر سرمشق و نمونه واقع شدن ورزش براي طبقات اجتماعي مختلف باعث شد كه ورزش به سمت سياست هاي كشوري سوق پيدا كند و به بخشي از تلاش هاي دولت در جهت ايجاد يك ملت سالم و فعال تبديل شود.شايد يكي از ديدگاه هاي مهم در آن زمان اين بود كه ورزش يكي از مهمترين اركان سلامتي است.اما با آغاز شهرنشيني و صنعتي شدن و افزايش تعداد شهروندان تهران از ۲۱۰ هزار نفر در سال ۱۳۱۰ به ۵۴۰ هزار نفر در سال ،۱۳۲۰ مشكلات اجتماعي به گونه اي ديگر رقم خورد.
از اين دوره خستگي يكي از ويژگي هاي ذاتي زندگي شهري شد. در نتيجه ورزش مي توانست تلاش متفاوتي براي رفع اين مشكلات محسوب شود.
به باور بسياري از كساني كه به فلسفه پيشرفت كشورها انديشيده اند، ورزش نيز يكي از عوامل مهم و برجسته ارزيابي توان ملي محسوب شده و اثرات مثبتي بر گرايشات اخلاقي داشته است.
بر اساس همين ديدگاه بوده كه براي حفظ هويت فرهنگي ملي و غرور ملي ورزش نقش اساسي را بر عهده داشته است.
اما موضوع ورزش هر چه هست چه در شكل قديم آن و چه در شكل مدرن و سازمان يافته آن، بر اين نظريه كه كشورها و جناح هاي سياسي از ورزش به عنوان يك راهكار سياسي نيز بهره  مي برند، صحه گذاشته است.

نگاه
ورزش و دوستي ميان ملت ها
شكي نيست كه ورزش گسترش خارق العاده يافته و بي گمان آن جنبه از آداب ماست كه بيشتر از همه در جهان رونق گرفته است . اين شايد تنها جنبه اي است كه ميان جوامع صنعتي كشورهاي در حال توسعه، مشترك است و نيز، تا درجه اي كه هر روز افزايش مي يابد، يكي از زنده ترين عناصر روابط بين المللي است. كمتر تماس و برخورد و مبادله بين المللي به اندازه ديدارهاي ورزشي در توده هاي مردم بازتاب ايجاد مي  كند.
اما ورزش امروزه كه در واقعيت كنوني خود بيش از پيش بين المللي مي  شود آيا در واقع امر و در نهاد خويش هم، آن گونه كه كوبرتن مي خواست، بين المللي است؟ دريغا كه هيچ چيزي نامطمن تر از اين وجود ندارد. در حقيقت ديدارهاي بين المللي روز به روز بيشتر به تسخير ناسيوناليسم، ميهن پرستي افراطي و حتي نژادپرستي در مي آيند، يعني باخت واقعي! احساسات و هيجاناتي كه اين ديدارها پديد مي آورند و وسايل خبري مدرن نيرومند امروز يعني مطبوعات، راديو، تلويزيون و سينما آنها را چند برابر بزرگتر مي نمايند، فقط به ميزان استثنايي از اخلاق كهني كه زئوس فيليوس، رب النوع دوستي محافظ آن بود، نشان دارند. اگر نمي خواهيم كه آلتيس المپ، در سيرك رم يا در ميدان اسب دواني روم شرقي از پا در آيد، بايد اقدام كنيم.
اميدوارم سخنم به درستي درك شود. قضيه عبارت از محدود كردن قدرت احساساتي نمايش ورزشي، كه بزرگترين درام عمومي امروز است، نيست. اين كار، بيهوده و در واقع ناممكن است. يكي از كاربردها و از سالمترين كاربردهاي اين نمايش- و در سطح بسيار بالاتري از جهت شدت- همان است كه ارسطو براي تئاتر قائل بود: همان «تزكيه» معروف، دفع هيجانات و غرايز، همچنين به هيچ وجه موضوع محروم كردن ورزشكار از ستايش، مخصوصاً ستايش هم ميهنانش مطرح نيست؛ شجاعت ورزشي هم مثل هر چيز والاي ديگر شايستگي ايجاد ستايش را دارد و طبيعي است كه كساني كه خيلي آسان به خالق يك عمل برجسته علاقه نشان مي دهند، همان كسان اند كه به شدت اين احساس، البته شريف را تأييد مي كنند.
اما همان گونه كه هيچ مسابقه ورزشي عاري از عشق به پيروزي وجود ندارد، هيچ مسابقه اي هم يافت نمي شود كه فاقد مقررات و اخلاق خود باشد و همين مقررات و اخلاق كه روح آن است ورزش را از مبارزه وحشيانه زندگي كه جنگ نام دارد، متمايز مي كند. انطباق با اين اصول است كه شجاعت را به فضيلت تبديل مي سازد و از آنجا كه اين اصول همگاني اند، نتيجه مي گيريم كه اگر شجاعت داراي ميهني باشد فضيلت يك مقوله كاملاً  انساني است.وانگهي چه چيزي از اين همانند كردن تماشاگران به قهرمان، از اين تأييد ملي پيروزي يك فرد يا يك تيم، وحشيانه تر يافت مي شود؟ اين پرچمها، سرودها، عنوانهاي بزرگ روزنامه ها كه «ما برديم...» يا «شكست ملي...» اگر سوء استفاده بي آذرمانه از بي غرضانه ترين خوش قلبي توده هاي مردم نباشد آيا افراط بيش از حد در بهره گيري از آني ترين حساسيت هاي آنها نيست؟ به هر حال اين امر برخلاف تزكيه و بازگشت به اخلاق ابتدايي و غارنشيني است.
من تصور مي كنم كه بايد واكنش جدي نشان داده شود، از جمله رها كردن برخي از رفتارهايي كه در بازيهاي المپيك ملاحظه مي شود، مثل حذف سرودهاي ملي و دسته بندي بر حسب ملتها كه چنان كه مي دانيم به طور رسمي پذيرفته نشده است. در آن صورت است كه ورزش، در معناي عام آن، رسالت بين المللي خود را براي توسعه دوستي در ميان ملتها بازمي يابد.
* برگرفته از سخنراني رنه ماهو، مديركل يونسكو، به مناسبت صدمين سالگرد تولد  پي ير كوبرتن

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
كتاب
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  كتاب  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |