شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۰۱ - Jun 3, 2006
فرهنگ و آموزش
Front Page

گزارشي از سومين گردهمايي انجمن معلمان انشا
انشا يعني اقرار خويشتن
ائلدار محمدزاده صديق
006183.jpg
سومين گردهمايي معلمان انشا چندي پيش در فرهنگسراي هنر (ارسباران) شهر تهران برگزار شد.
اين همايش كه با هدف معرفي انجمن نوپاي معلمان انشا و آشناسازي معلمان انشا با شيوه هاي خلاق آموزش انشاء برگزار شده بود، با حضور علي اكبر اشعري مشاور فرهنگي رئيس جمهور و رئيس كتابخانه ملي، حجت الاسلام ذوعلم، مديركل دفتر تأليف و برنامه ريزي كتب درسي سازمان پژوهش و برنامه ريزي وزارت آموزش و پرورش، عمراني، مشاور فرهنگي وزير آموزش و پرورش، دكتر خسرونژاد عضو هيأت علمي دانشگاه شيراز و مسئولين سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران همراه بود.
راه اندازي مدارس انشا در فرهنگسراهاي شهر تهران، شايد مهم ترين خبر اين همايش بود كه از قرار معلوم در تابستان امسال حالت اجرايي خواهد يافت.
آشنايي با فعاليت هاي انجمن، توانايي ها و خواست ها و نيازهاي اعضاي آن و چگونگي استفاده از روش هاي خلاق آموزشي در درس انشا و چگونگي خلاق سازي ذهن دانش آموزان، موضوع هاي مطرح شده در اين همايش بود كه مشروح آن در پي مي آيد.

در ابتداي همايش رئيس هيأت مديره انجمن معلمان انشا درباره ضرورت احياي درس انشا در مدارس صحبت كرد. وي اظهار اميدواري كرد اين انجمن بتواند، براي زنده كردن اين ماده درسي بسيار حياتي و مهم قدم هاي مثبتي بردارد.
وي گفت: وقتي كارها با صداقت، صميميت و اخلاص همراه باشد، نه تنها يك انجمن و نه براي يك هدف مادي و سياسي، اقتصادي و دنيايي، بلكه براي يك نيت خير شكل مي گيرند و خداوند هم بركت و رحمت خود را نازل مي كند و بدين ترتيب كار جواب مي دهد.
او كه خود از جمله معلمين انشا مدارس بوده است، به بيان خاطرات آموزشي خود پرداخت و گفت: من در كلاس هاي درس انشا يكي از اولين كتاب هايي كه به بچه ها جهت خواندن معرفي مي كردم و خودم نيز در دوران كودكي آن را خوانده بودم، كتاب «قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب» بود كه بارها گفته ام و اعتقاد دارم اين كتاب يكي از مهم ترين آثار درخشنده و ارزشمند نثر فارسي دوره معاصر است.
رئيس هيأت مديره انجمن معلمان انشا در ادامه به بيان خاطره اي از مؤلف اين كتاب يعني مهدي آذريزدي پرداخت و از احساس تنهايي او سخن گفت. بسياري از معلم هاي انشا كه ما چيزهاي زيادي از  آنها آموخته ايم و امروز فرصت نمي كنيم حالشان را بپرسيم، الان پيرمردها و پيرزن هايي هستند كه وقتي كار و اثر يكي از شاگردانشان را در كتابها، مجله ها و روزنامه ها مي بينند، گلي در درون دلشان شكفته مي شود و خستگي شان برطرف مي شود، هر چند كه شايد برخي از آنها در سخت ترين شرايط فردي، اجتماعي و معيشتي باشند. اما تنها چيزي كه در اين خستگي ها، دل افسردگي ها و تنهايي ها، دل آنها را شاد مي كند، آن روزي است كه در گوشه خلوتي پاي تخته سياه يك جمله نوشتيد و بچه ها كتاب ها و دفترهايشان را درمي آوردند و مي نوشتند، آن نهال و بذر كوچك امروز ثمر دهد.
او ادامه داد: اميد معلم ها به فرداست، دلخوشي تمام كساني كه به عنوان معلم هاي انشا زحمت مي كشند، اين است كه اين مسير، فرآيند و اين جاده به يك مقصد بزرگ و ارزشمند منتهي شود، فردايي ساخته شود كه امروزش در مشاركت اجتماعي، فعاليت ادبي، هنري و قلمي بچه ها در حال شكل گرفتن است.
رئيس هيأت مديره انجمن معلمان انشا، ضمن اشاره به پيشينه شكل گيري اين انجمن از حركت روبه جلوي انجمن اظهار خوشحالي كرد و گفت: ما ديگر در جلساتمان براي درس انشا از واژه «مهجور» استفاده نمي كنيم و اين براي ما خيلي شيرين است. اوايلي كه ما آغاز به كار كرديم، هر كسي كه وارد جمع ما مي شد، اولين عبارات و كلماتي كه به كار مي برد اين بود كه انشا مهجور است و بايد فكري به حال آن كرد، ولي امروز ما مي بينيم كه توجه جدي در حد رئيس جمهور و اهتمام شهرداري تهران به اين موضوع وجود دارد.
وي با بيان اينكه حركت هاي امروزي آثار خود را در سال هاي بعد نشان خواهد داد، گفت: همين موضوع به ما شور و نشاط مي دهد و ما خوشحاليم در سالي كه به نام پيامبر اعظم(ع) نامگذاري شده و با نام آن حضرت گردهم آمده ايم، انشا بركت و شيريني و شادابي و زيبايي اين نام، همه خانواده هاي ايراني وشاگردان و دانش آموزان را در برگيرد.
در ادامه اين همايش سيد حسين حسيني نژاد، دبير انجمن معلمان انشا گفت: در چند سال گذشته ۳ همايش در حوزه انشا برگزار شد. اولين همايش رسمي در اراك و به دنبالش در نيشابور و همايش مفصلي نيز در شهر ورامين برگزار شد. برگزاري اين همايش ها به همراه پيگيري دوستان، منجر به آن شد تا ما از حالت فعاليت متفرق خارج شويم، فراخوان معلمان انشا در سال گذشته كه با ابتكار همشهري محله انجام پذيرفت، سبب شد تا ما نيز همانند شما در آن ثبت نام كنيم و از اين كه به اين درس نگاه جديدي مي شود، خوشحال باشيم. هر چند كه جايگاه اين درس هنوز مشخص نشده است، اما اين حركت را بايد به فال نيك گرفت.
وي در ادامه درباره چگونگي شكل گيري انجمن گفت: مي دانيد كه حتي طرح يك سؤال امتحاني خودش مشكلاتي دارد، طرح يك مقاله كوتاه و نوشتن يك تجربه و خاطره مشكلات خود را دارد. راه اندازي و پيگيري امور انجمن وقتي به حيطه ملي مي رود، كار فراواني را مي طلبد، در اين راستا به دنبال نشستي كه سال گذشته در سالن حركت برگزار شد، انتخاباتي صورت گرفت و هيأت مديره انجمن انتخاب شد.
دبير انجمن معلمان انشا ادامه داد: بايد بگويم، تاكنون هيأت مديره انجمن در حد يك اداره كل آموزش و پرورش زحمت كشيده است و از اينكه كار را به اين حد رسانده ايم، اظهار خوشحالي مي كنيم، ديگر انجمن معلمان انشا شناخته شده است و خيلي ها مشتاق هستند تا به عضويت انجمن درآيند.
وي در ادامه به حمايت هاي سازمان فرهنگي هنري شهرداري از شكل گيري اين انجمن تاكنون اشاره كرد و گفت:  جمعي كه هم اكنون تشكيل شده است، پشتوانه عظيم تري را پشت سر خود دارد و همين موضوع به ما قوت مي دهد تا كار را با جديت بيشتر پي بگيريم. شايد بيشترين سهم را در شكل گيري انجمن غير از كلاس و علاقه و دوستان حاضر در انجمن، سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران داشته باشد. حسيني نژاد در ادامه از مسئولين وزارت آموزش و پرورش گله كرد و گفت وقتي يك سازمان فرهنگي چنين استقبالي را از ما مي كند، اما هنگامي كه در آموزش و پرورش طرح مسأله مي كنيم، هر چند كه در نظر خيلي استقبال مي كنند، اما در عمل موانع يكي پس از ديگري بر جلوي راه ما ايجاد مي شود. وي گفت: اميدواريم اين موانع در آينده برطرف شود تا به گفته آقاي اشعري بتوانيم جنبه ملي به اين كار بدهيم.
او ادامه داد: لازمه كار منوط به اين است كه ما را در حد يك منطقه آموزش و پرورش به رسميت بشناسند تا اين حركت ملي شود. وي تصريح كرد: انرژي كه در انجمن متمركز است، انرژي است كه شايد از سطح ملي هم بالاتر باشد. ولي اميدواريم كه اين موانع از سر راه برداشته شود، سازمان فرهنگي هنري شهرداري با روي باز از ما استقبال كردند و اين كار را همانند يكي از برنامه هاي خودشان ديدند و اجرا كردند كه جاي بسي تشكر دارد.
حسيني نژاد، دبير انجمن معلمان انشا در ادامه تصويري از فعاليت هاي آينده انجمن را بيان كرد و گفت: ما اميدواريم در آينده نزديك، انجمن بتواند هنرستان و مدرسه نويسندگي ايجاد كند و با راه اندازي اين مدرسه از هرز رفتن استعدادهاي نويسندگي جلوگيري كنيم. اين كار در تابستان امسال در برخي مناطق سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران اجرا خواهد شد و سپس طرح احداث مدارس نويسندگي به آموزش و پرورش ارائه خواهد شد.
وي فعال سازي سايت انجمن به نشاني WWW.ensha.ir را از ديگر برنامه هاي انجمن دانست و گفت: بسياري از سايت ها در سراسر جهان به رايگان علم را عرضه مي كنند، اما ما هنوز علم را در پوشه هاي خود نگهداري كرده ايم كه شايد يك روزي به دردمان بخورد.
وي اظهار اميدواري كرد، پس از فعال سازي سايت، مطالب ارزنده اي درباره نويسندگي و انشا در آن گنجانده شود و ادامه داد: از جمله ديگر كارهاي انجمن، فعال  سازي كارگاه هاي آموزش ضمن خدمت در انجمن است، تا برنامه در سطح تهران و استان هاي كشور اجرا شود. او با اشاره به اينكه لازمه اين كار تغيير نگاه در آموزش و پرورش است، گفت: ابتدا بايد ديد آموزش و پرورش چه حرفي براي گفتن دارد و سپس بايد فرصتي را فراهم كند تا گاهاً اين گفت وگو را با معلمان انجام دهيم.
حسيني نژاد درباره مسائل و مشكلات انجمن معلمان انشا گفت: عمده مشكل ما مسأله مكان است، تاكنون ما از مكان هاي شخصي همانند خانه يا دفتر كار بهره مي برديم و مدتي نيز در همشهري محله مستقر بوديم و حال در تلاش هستيم تا جاي مستقلي را در اختيار داشته باشيم.
وي در پايان ضمن تشكر از اهتمام سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران تصريح كرد: در سطح فرهنگسراهاي شهر تهران و در حوزه نوشتن، كارهاي زيادي مي توان انجام داد و انجمن نيز به دنبال آن است.
سپس گروه سرود مدرسه راهنمايي سيد الشهدا منطقه ۸ آموزش و پرورش به اجراي چند سرود از جمله «اي نام تو بهترين سرآغاز» نظامي گنجوي، و سرود «تو انشائي، تو زيبايي» به آهنگسازي سيامك صانعي معلم انشا اين مدرسه و اجراي دانش آموزان مدرسه پرداخت.
در ادامه اين همايش دكتر خسرونژاد، عضو هيأت علمي دانشگاه شيراز سخنراني كرد. اين استاد دانشگاه با بيان اينكه زندگي هر لحظه در وجود انسان انشاء مي شود، درباره درك غلط از مفهوم انشا در مدارس كشور گفت: تا زماني كه معناي خلاقيت درك نشده است و آموزش و پرورش در اين راه گام بر نداشته است، درس انشا قابل درك نخواهد بود. او ادامه داد: اين گردهمايي يك همايش ساده نيست، زيرا بعداً در تاريخ آموزش و پرورش كشور خواهيد ديد كه نوشته مي شود: انجمن معلمان انشا، كه اين كار را به همت چه كساني، در چه تاريخي و در كجا بنيان گذاشته شد. او ادامه داد: از اينكه انجمن سايت دارد، خوشحالم و اين موضوع نشان مي دهد كه يك چيزي در حال نهادينه شدن است. اين نهادينه شدن در واقع آغاز يك تحول كيفي است. يعني تلاش و فكرهايي بوده است كه به جايي رسيده است و هم اكنون مورد توجه و حمايت مسئولين واقع شده است. او ادامه داد: خود معلمين دست اندركار اين را مي خواهند، جامعه به اين درك رسيده است و اين نهاد تشكيل شده است. اما من مي خواهم يك ضرورتي را بيان كنم كه همگي ما مي خواهيم متوجه آن باشيم. وي گفت: از اين به بعد بايد ديد انجمن چه كارهايي انجام خواهد داد؟
وي ضمن اشاره به سخنان رئيس هيأت مديره انجمن معلمان انشا گفت: جاي بسي خوشحالي است كه ديگر از واژه «مهجور» براي درس انشا استفاده نمي شود، ولي حالا بايد منتظر حركت از داخل انجمن باشيم. طرح هاي تحقيقي بسيار قوي انجام پذيرد. پيشكسوتان و مسئولين منتظرند دستاوردهاي چنين انجمني را ببينند. حال اگر در زمينه درس انشا كتاب مي خواهيم تأليف كنيم و يا اگر مي خواهيم تحولي ايجاد كنيم، اگر كتاب ها سليقه اي نوشته شود، درس انشا در يك سيكل معيوب خواهد افتاد و هرگز به آنچه كه مي خواهيم، نمي رسيم و باز هم درس انشا مهجور خواهد بود. ده سال بعد خواهيم ديد كه باز در همان جاي اول هستيم و البته معضل مهجور بودن به شكل ديگري ادامه خواهد داشت.
وي لازمه رشد در زمينه انشا را فعال سازي، تحقيق و ايجاد طرح هاي پژوهشي و ايجاد كارگاههاي آموزشي بسيار دقيق عنوان كرد و گفت:  اگر معلمين گرامي در حوزه درس انشا به دانش  روز اين درس آشنا نشوند و شگردهاي آموزش خلاق و آموزش ادبيات را مطابق با آخرين يافته هاي موجود فرا نگيرند، اين مشكلات به قوت خود باقي خواهند ماند.
اين استاد دانشگاه درباره معناي كلمه انشا گفت: در فرهنگ معين، انشا به مفهوم «آفريدن و ايجاد كردن» ، «آغاز كردن» ، «از خود چيزي گفتن، خواندن و آوردن شعر از خويشتن» ، «سخن پردازي و سخن آفريني» آورده شده است و معادل هايي همانند تشكل، ساخت، تحميل و تدوين براي آن آورده شده است. او ادامه داد: همايش امروز يك انشا بود، گروه سرودي كه در اين همايش هنرنمايي كرد، در واقع يك انشا را اجرا كرد، موسيقي كه براساس يك فكر خلاق ايجاد شده است، يعني ساختن آهنگ بر روي شعرهاي كتاب فارسي، اين قدم اول انشا كردن است.
او در ادامه درباره مفهوم درس انشا كه در مفاهيم سرود اجرا شده در اين همايش آمده بود، گفت: انشا يعني باز كردن غنچه احساس اشخاص، انشا يعني حالت عاطفي به خود گرفتن، اجرايي كه گروه سرود ارائه داد، همان زنگ انشا بود. زنگ هاي انشا در مدارس نيز بايد اين گونه باشند، خلاق و غيرقابل پيش بيني و هر بار يك موضوع خلاق در آن مطرح شود. زيرا انشا جويبار روشن زندگي است.
عضو هيأت علمي دانشگاه شيراز ادامه داد: معتقديم خداوند خالق جهان است، اصلي ترين ويژگي خداوند خالق بودن است.آيا مي توان صنعت خالق بودن را از خداوند گرفت؟ پس يعني خداوند زندگي را دارد، انشا مي كند، عين دقايقي كه طراحي نشده است، انشا زندگي ماست، بايد با چشم نو به اوضاع نگاه كرد، شنيدن و ديدن ما بايد تغيير كند و از عادات روزانه به دور بود. اگر عادت ها را دور ريختيد، آن گاه مي فهميد كه هر لحظه اي معنايي دارد و براي كاري است، آنگاه مي فهميد كه زندگي جاري يك جويبار است و هر لحظه در حال نو شدن و تغيير است.
او ادامه داد: اما ما اينها را درك نمي كنيم و البته اين كار آموزش و پرورش است كه بايد نگاه نو كردن را آموزش دهد، به دانش آموزان بياموزد، هر روزي كه از خواب بيدار مي شوي، يك روز نو و تازه است و با ديروز خيلي متفاوت است. بايد در زنگ انشا آموزش داده شود كه ديگر بايد عادت ها را كنار گذاشت و دور ريخت و نو بودن را تجربه كرد و خلق كرد. اين استاد دانشگاه افزود: معلم انشا نبايد قابل پيش بيني باشد و هر روز براي خود تازه باشد. يعني معلم هاي انشا بايد شگردهاي خلاقيت، آموزش خلاقيت و كار انشا در كلاس را در كارهاي خود قرار دهند تا بدين ترتيب آموزش و پرورش به اهداف خود برسد.
دكتر خسرونژاد با انتقاد از موضوع هاي انشايي كه در مدارس مطرح مي شود، گفت: موضوع هايي همانند علم بهتر است يا ثروت، در آينده مي خواهيد چه كاره شويد؟ چرا به پدر و مادر خود احترام مي گذاريد؟ چرا بايد كشور خود را دوست بداريم؟ انشا نيست، انشا مطرح كردن موضوع هاي اجتماعي و يا فلسفي در كلاس درس نيست. بلكه انشا به مفهوم ساختن و ايجاد كردن همان چيزي است كه در قالب گفتار بسيار زيبايي عنوان مي شود. ما بايد اين مفاهيم را براي بچه ها عنوان كنيم، يعني دانش آموز درباره هر آنچه كه بدان فكر مي كند، بتواند بنويسد، خلق كند و نو بنويسد و نه آن كه كليشه اي و موضوع وار فقط براي خوشايند آن موضوع بنويسد.
وي درباره مفهوم خلاقيت گفت: در مباحث تئوري دو معنا براي خلاقيت آورده شده است، خلاقيت به معناي عام و خاص، معناي عام خلاقيت يعني خودشكوفايي، يعني خدا ما را  آفريده يك فطرت و پتانسيلي دارد كه وجود ما تركيبي از عناصر مختلف است. اگر اين ها در عرصه زندگي ما تبلور پيدا كرد و توضيح داده شد آن موقع خلاقيت به معناي عام خواهد بود. اما خلاقيت به معناي خاص يعني من آن طور كه هستم به حضور رسيده ام. اين چه وقت اتفاق مي افتد؟! زماني كه آموزش و پرورش به من ياد داده باشد كه احساسات خود را چگونه بيان كنم و به زبان بياورم. اما اين در حالي است كه آموزش و پرورش عكس آن را آموزش داده است.
به ما ياد داده اند كه وقتي خوشحاليم، خوشحالي خود را نشان ندهيم و وقتي ناراحت هستيم، گريه نكنيم. چون مرد كه گريه نمي كند!، هرگز نبايد به بچه بگوييم كه چه چيزي را دوست داشته باشد و يا چه چيزي را دوست نداشته باشد. دوست داشتن را نبايد از بيرون به درون القا كرد. اين كار يعني براي وجود و فطرت عميق كودكان كه واقعاً مقدس است، تعيين تكليف كردن. اين كار يعني در انشا وجود بچه گانه خلل ايجاد كردن. او افزود: خداوند واكنش هاي عاطفي همانند خنديدن و گريه كردن را براي گفتن آنچه كه در دلمان مي گذرد، خلق كرده است و نبايد در مقابل آن مقاومت كرد.
اين استاد دانشگاه انشا را وسيله اي براي اقرار خويش دانست و گفت: انشا يعني كمك به فرد و كودك براي اقرار خويش، زنگ انشا بهترين وسيله براي اين كار است. در زنگ انشا بايد به بچه ها بگوييم كه خودشان را بيان كنند. هر چه مي خواهند بگويند. زنگ انشا بهترين وسيله براي اين كار است. در زنگ انشا بايد به بچه ها بگوييم كه خودشان را بيان كنند. هر چه مي خواهند بگويند. زنگ انشا براي بچه هاست و در ساعت انشا هر كسي بايد حرف دلش را بزند و به آساني همرنگ جماعت نشود. اين يعني شكل گيري خلاقيت، اما وقتي حرف دلمان را نمي زنيم و همرنگ جماعت مي شويم اين به مفهوم جامعه پذيري است. او در ادامه با بيان اينكه آموزش و پرورش نبايد يك سويه عمل كند، گفت: بچه ها هم به جامعه پذيري و هم به خلاقيت پذيري نياز دارند. گاهي اوقات بايد جامعه پذير و گاهي اوقات بايد حرف شخصي خود را بزنند. به هر حال شخص وجود دارد و اگر اين شخص وجود نداشته باشد، مدار انشاي هستي از هم مي پاشد. يعني يكه و منحصر بفرد در وجود تك تك بچه هاي ما اين موضوع شكل گرفتني است، در حالي كه تعلق به يك اجتماع خاص و فرهنگ خاص دارند، در دنيا مثل آنها وجود ندارد، هر بچه اي بايد بداند كه تك است و همانند او وجود ندارد. با اين احساس به بچه احساس غرور دست مي دهد. يعني خود را باور مي كند و احساس مي كند كه فقط او اين ويژگي هاي منحصر به فرد را دارد.
وي مرز جامعه پذيري و خلاقيت را بزرگترين معضل آموزش و پرورش دانست و گفت: اگر اين مرزبندي و تعادل ايجاد شود، مي توان گفت آموزش و پرورش راه واقعي خود را يافته است . ولي بنا بر ضرورت اين نشست ما ناچار به تأكيد و تكرار بر روي انشا و خلاقيت هستيم. او در ادامه گفت: هر چه ما احساسات خود را تف بزنيم به ميزان اين تف زدن آمادگي ماوراي ابتلا به ناهنجاري هاي رفتاري و رواني بيشتر مي شود. از نظر روانشناسان نيز افرادي كه مي توانند احساسات خود را بيان كنند و قدرت بيشتري در بروز احساسات داشته باشند، افراد سالم تري هستند.
دكتر خسرونژاد، عضو هيأت علمي دانشگاه شيراز در ادامه به ارائه دو نمونه كار عملي براي كلاس هاي درس انشا پرداخت كه مربوط به تست خلاقيت از دو كتاب «لانه» از «وايل اسميت» و ديگري كتاب «كسي يك كرگدن ارزون نمي خواد» از «شل سيلوراستاين» بود. او در ادامه يك روش تست زني براي ارزيابي ميزان خلاقيت افراد ارائه داد و گفت: همه ما مي توانيم تلاش كنيم و راه هاي بسيار متنوع ديگري نيز ايجاد كنيم.

گزارش
تقدير از يك مدير خسته!
ابراهيم اصلاني
006186.jpg
يحيي اميري ،مدير سابق آموزش و پرورش منطقه يك شهر تهران سوم خردادماه سال گذشته در ايام امتحانات و در حالي كه از منطقه عازم سازمان بود، پشت فرمان اتومبيل، دچار عارضه سكته قلبي شده و بعد از پارك اتومبيل همان جا جان به جان آفرين تسليم مي كند. دوستان مرحوم اميري، نه به واسطه آن كه او مدتي معاون آموزش و پرورش منطقه ۶ و مدتي هم رئيس آموزش و پرورش منطقه يك بود، بلكه به خاطر احترام به ويژگي هاي برجسته شخصيتي و مديريتي او، در ايام سالگردش مراسمي با عنوان زيباي «باران دلتنگي» روز ۶ خردادماه در تالار فرهنگ برگزار كردند. در اين اقدام ابتكاري و شايد بي سابقه، سازمان آموزش و پرورش شهر تهران، مديريت هاي آموزش و پرورش مناطق ۱ و ۶ و سازمان سما نيز مشاركت نمودند. صفحه فرهنگ و آموزش همشهري، هم به پاس مقام والاي انساني مرحوم اميري و هم به احترام جايگاه معلمي و مديريتي ايشان، گزارشي كوتاه از اين مراسم را به همه معلمان و خوانندگان تقديم مي كند.
***
يادنامه
در جريان برگزاري مراسم بزرگداشت، يادنامه اي توزيع شد كه در آن دوستان و همكاران شادروان اميري با نوشته هايي به بيان ويژگي هاي شخصيتي و مديريتي و ذكر خاطراتي از وي پرداخته بودند. جعفر دروند، رئيس سازمان آموزش و پرورش شهر تهران علاوه بر حضور كامل در مراسم و ايراد سخنراني، طي يادداشتي كه در يادنامه چاپ شده، نوشته است: مرحوم يحيي اميري يكي از خوبان بود كه با كوشش و تلاش خستگي ناپذير در مسير معلمي كه شغل انبياست، گام نهاد و خداوند اين توفيق را به او مرحمت فرمود كه در كسوت داعي الي ا... و در مسير تعليم و تربيت جهادگري نموده و جان بر سر اين رسالت سترگ بگذارد.
در اين يادنامه دو مقاله از مرحوم اميري و مطالبي از همسر و فرزند ايشان درج شده است. دستخط هايي از اميري هم در يادنامه وجود دارد كه در يكي از اين دستخط ها رمزهاي موفقيت را در ده نكته خلاصه كرده است.
برنامه هاي مراسم
بعد از تلاوت آياتي از قرآن كريم،  ويدئو كليپي كوتاه از زندگي مرحوم اميري پخش شد كه حضار را تحت تأثير قرار داد. سخنران افتتاحيه جفعر دروند بود كه طي مطالبي كوتاه به تجليل و تقدير از مقام شخصيتي و جايگاه مديريتي اميري پرداخت.
سخنراني هاي مراسم به صورت ميزگردهايي طراحي شده بود، سخنرانان در سه ميزگرد به بيان ويژگي هاي مديريتي، شخصيتي و تربيتي اميري پرداختند. ميزگرد اول با حضور مرتضي طاهري، مرتضي مجدفر و يوسفعلي رضايي تشكيل شد.
مجدفر در سخنانش ضمن ابراز تأسف از اين كه سه بار براي مديران موفق مطلب نوشته و هر سه بار زماني بود كه آنها در قيد حيات نبوده اند، ابراز اميدواري كرد كه براي مديران زنده هم چنين بزرگداشت هايي تدارك ديده شود.
رضايي هم به بيان خاطره اي پرداخت و گفت: زماني كه مدير يكي از مدارس ابتدايي بزرگ منطقه ۶ بودم، مرحوم اميري به عنوان مسئول مقطع براي بازديد به مدرسه آمد. او از من پرسيد كه اهداف و برنامه هايت چيست؟ چه برنامه هاي كوتاه مدت و بلندمدتي را در نظرگرفته اي؟ چند سال بعد كه اميري معاون منطقه ۶ شد براي عرض تبريك به اتاقش رفتم و همين سئوال ها را از خود وي پرسيدم. اميري در را بست و در نيم ساعت كليه برنامه هايش را كه براي سه سال به صورت مكتوب آماده كرده بود، برايم تشريح كرد.
در ميزگرد دوم با حضور ابراهيم سليمي، خدا رحم محمدشاهي، حسن سوهاني و مرضيه احمدي كه هر كدام مدتي با اميري همكار بوده اند، ويژگي هاي شخصيتي اميري بررسي شد.
صبر،  آرامش،  صلابت، پرهيز از توصيه و عدم توصيه پذيري، مناعت طبع، صراحت و صميميت از شاخص ترين ويژگي هاي شخصيتي اميري بود كه مورد تأكيد سخنرانان قرار گرفت.
ميزگرد سوم كه به بررسي ويژگي هاي تربيتي مرحوم اميري اختصاص داشت بيشتر جمعي خانوادگي بود. در اين ميزگرد حبيبه خبار رحيمي (همسر)، اميرحسين اميري (فرزند)، مريم بهرامي(خواهرزاده)، ولي اله صنايع پركار از دوستان خانوادگي و همكار قديمي اميري كه در حال حاضر مديريت دبيرستان البرز را برعهده دارد، حضور داشتند.
همسر مرحوم اميري با بيان خاطره اي تأكيد كرد كه ايشان هميشه در مسائل تربيتي سعي مي كرد نقش مادر برجسته تر باشد. وي گفت: وقتي پسر بزرگم اميرحسين، وارد دوره راهنمايي شد، به دليل تغيير دوره تحصيلي در درس رياضي نمره اي در حد انتظار نگرفت. من از اين موضوع عصباني بودم، اما اميري يادآوري كرد كه نبايد برخوردي با اميرحسين بكنم.
از مرحوم اميري دو فرزند پسر به نام هاي اميرحسين و اميررضا به يادگار مانده كه اولي در پايه سوم رياضي دبيرستان و دومي در كلاس اول دبستان مشغول تحصيل هستند. امير حسين هم در مطالبي كوتاه گفت كه پدرم به من اصرار نمي كرد درس بخوانم، بلكه راه و روش  درس خواندن را ياد مي داد كه از اين بابت هميشه مديون او هستم.
در اين مراسم افراد و گروه هاي زيادي از معلمان و مديران مناطق مختلف تهران و همچنين رؤساي سابق و فعلي مناطق آموزش و پرورش و دوستان و همكاران مرحوم يحيي اميري حضور داشتند. در پايان مراسم لوح هاي يادبودي به خانواده آن مرحوم اهدا شد.
استقبال گسترده فرهنگيان و مسئولين از اين مراسم نشان مي  دهد كه معلمان و مديران شايسته و موفق بايد با روش هاي مناسب و به دور از مسائل جانبي، مورد توجه، تقدير و احترام قرار گيرند. بي مناسبت نيست كه با عنايت به جايگاه مديريتي يحيي اميري و مديران همكاران وي ، سازمان آموزش و پرورش تهران، هر سال جشنواره الگوهاي مديريت موفق را برگزار نمايند تا از اين طريق هم نام و ياد اميري ها زنده  بماند و هم به مديريت در آموزش و پرورش بهاي بيشتري داده شود.
به گفته يكي از سخنرانان قرار بود مطالبي از اميري در ماهنامه رشد مديريت مدرسه وزارت آموزش و پرورش با عنوان «يادداشت هاي يك مدير خسته» به چاپ برسد تا تجارب ارزنده مديريتي وي به ديگران نيز منتقل شود كه متأسفانه اجل مهلت نداد و به جاي آن مقاله اي به ياد اميري در همان مجله به چاپ رسيد و اميدواريم گزارش هاي بعدي درباره معلمان و مديراني باشد كه در قيد حياتند.

تواضع و فروتني
بخش بيست و هفتم
خداوند تبارك و تعالي به پيامبر خود فرمود: «واحفض جناحك لمن اتبعك من المومنين.» (۱) پر و بال خويش را براي پيروان خود كه با پايمردي در ايمان، به تو اظهار علاقه مي كنند فرو هشته ساز و نسبت به آنان متواضع و فروتن باش و رسول خدا(ص) فرمود: «ان الله اوحي الي ان تواضعوا» خداوند متعال به من وحي فرمود- كه به شما اعلام كنم تا- تواضع را پيشه خود سازيد و به راستي آن بزرگوار تجسم عيني اين تواضع و فروتني بود، چنانكه همواره بدون اين كه از خود ذلتي نشان دهد، متواضع بود و بين خود و ديگران امتيازي قائل نمي شد تا آنجا كه ابوذر رحمه الله عليه مي گويد: هرگاه شخص غريبي وارد مجلس مي شد، آن حضرت را نمي شناخت، تا اين كه مي پرسيد، كداميك از شما محمد(ص) است؟ آن حضرت در مجالس و ديدارها به كسي اجازه نمي دادند كه براي ايشان بپاخيزد و به شدت از اين كار ناراحت مي شدند. تا آنجا كه چون مردم مي دانستند پيامبر(ص) از اين كار واقعاً آزرده مي شوند از اين رو جلوي پاي آن بزرگوار بلند نمي شدند، روزي يكي از يارانشان اجازه خواست كه جلوي پايشان به خاك افتد، يعني ايشان را سجده كند، فرمودند:
چه مي گويي؟ اينها روش قيصر و كسري است و شأن من در «پيغمبري و بندگي» است. وقتي مي خواستند جايي تشريف ببرند، اگر گروهي مي خواستند دنبال ايشان به راه بيافتند، اجازه نمي دادند و اگر سواره بودند و كسي مي خواست همراه ايشان پياده بيايد او را ميان سه كار مخير مي ساختند: يا اين كه جلوتر برود و پشت سر ايشان نيايد و يا صبر كند ايشان بروند و بعد او بياد و اگر ممكن بود، دو نفري بر مركب حضرت سوار مي شدند، مي فرمودند: اين كه من سواره باشم و شما پياده صحيح نيست. محال بود كه اجازه بدهند خود سواره حركت كنند و يك نفر پياده ايشان را همراهي بكند. به كلي از جلال و دبدبه ظاهري متنفر بودند(۲) و با هرگونه آثار تكبر و خودپسندي در ميان مسلمين مبارزه مي كردند.
حضرت علي(ع) مي فرمايد: من و رسول خدا(ص) با هم در راهي مي رفتيم، به جمعيتي برخورديم كه اطراف مردي را گرفته بودند، پيامبر(ص) پرسيد: اين مردم براي چه چيز جمع شده اند؟ آنان گفتند: ديوانه اي است آزاردهنده كه مردم دور او را گرفته اند. رسول خدا(ص) فرمود: اين مرد دچار بيماري است، ولي ديوانه حقيقي كسي است كه در حال حركت و راه رفتن دستانش را به علامت تكبر حركت مي دهد، شانه اش را بالا مي اندازد و از خدا بهشت مي خواهد در حالي كه وجود او پر از گناه و معصيت است و اين نشانه اي از خودخواهي و تكبر است.(۳)
روزي رسول اكرم(ص) در مجلسي با يارانش حلقه وار نشسته بودند. مردي مسلمان كه تهيدست بود و لباس كهنه اي به تن داشت، وارد شد. نگاهي به اطراف مجلس كرد تا جايي خالي پيدا كند. بالاخره در نقطه اي جايي خالي يافت و در آنجا نشست. اتفاقاً در آن نقطه، كنار مرد ثروتمندي قرارگرفت. مرد ثروتمند كه گويا از نشستن آن فقير در كنار خود احساس ناراحتي كرده بود لباس هاي خود را جمع كرد و خودش را به كناري كشيد و از آن فقير فاصله گرفت. پيامبر(ص) كه مراقب رفتار او بود، روبه  او كرد و فرمود:
- ترسيدي كه از فقر او چيزي به تو برسد؟
- نه يا رسول الله.
- ترسيدي لباس هايت در اثر تماس با او آلوده شود؟
- نه يا رسول الله.
- پس چرا خودت را جمع و جور كردي و از او فاصله گرفتي؟
- يا رسول الله اعتراف مي كنم كه مرتكب خطايي شده ام و اكنون براي جبران اين خطا و كفاره اين گناه، حاضرم نصف ثروتم را به اين برادر مسلمان ببخشم.
مرد فقير وقتي سخنان او را شنيد گفت: يا رسول الله من حاضر نيستم بپذيرم. حضار با تعجب پرسيدند:
چرا؟ گفت: مي ترسم در اثر ثروت، من هم گرفتار غرور و خودخواهي شوم و روزي با يكي از برادران مسلمان خود آن چنان رفتار كنم كه امروز اين مرد با من رفتار كرد.
رسول اكرم(ص) در پرهيز دادن ياران خويش از خودخواهي، دقت زايد الوصفي داشتند تا آنجا كه يك خطور قلبي به انگيزه خود برتر بيني را مدنظر داشته و اصحاب را از عواقب شوم آن برحذر مي داشتند.
مردي را نزد آن حضرت خيلي تعريف مي كردند. از قضا روزي آن مرد به مجلس پيامبر(ص) آمد، اصحاب گفتند: يا رسول الله اين همان شخصي است كه تعريف مي كرديم. رسول اكرم(ص) به محض مشاهده او فرمود «در پيشاني او، نفخه اي از شيطان مي بينم» آن مرد بعد از اين كه نزديك شد و سلام داد، حضرت خطاب به وي فرمود: «تو را به خدا سوگند مي دهم آيا در دلت گذرانيدي كه در بين اين گروه از تو برتر نيست» ؟ گفت بلي به خدا سوگند.
امام صادق(ع) مي فرمايد: مردي نزد رسول خدا(ص) آمد با حالتي كه حاكي از فخر و مباهات بود، گفت يا رسول الله من فلاني هستم پسر فلاني و... تا نه پدر خود را شمرد. رسول اكرم(ص) در پاسخ او فرمود: تو دهمين ايشاني در دوزخ.(۴)
حضرات ائمه اطهار عليهم السلام نيز به تأسي از رسول اكرم(ص)، همواره ياران و صحابه خود را به تواضع دعوت كرده و از خودخواهي و كبر پرهيز مي دادند.
«احمد بن محمدبن ابي نصر بزنطي» كه از بزرگان اصحاب امام رضا(ع) محسوب مي شد، نقل مي كند كه من با سه تن از ياران ديگر امام، خدمت آن حضرت شرفياب شديم و ساعتي نزد امام نشستيم. چون خواستيم بازگرديم، امام به من فرمود: اي احمد، تو بنشين. همراهان من رفتند و من خدمت امام ماندم و سؤالاتي را كه داشتم به عرض رساندم و امام پاسخ مي فرمود، تا پاسي از شب گذشت، خواستم مرخص شوم، فرمود: مي روي يا نزد ما مي ماني؟
عرض كردم: هر چه شما بفرماييد، اگر بفرماييد بمان. مي مانم و اگر بفرماييد برو، مي روم. فرمود: بمان و اين هم رختخواب (و به لحافي اشاره فرمودند). آن گاه امام برخاستند و به اتاق خود رفتند. من از شوق به سجده افتادم و گفتم: سپاس خداي را كه حجت خدا و وارث علوم پيامبران، در ميان ما چند نفر كه خدمتش شرفياب شديم تا اين حد به من محبت فرمود، هنوز در سجده بودم كه متوجه شدم امام به اتاق من بازگشته اند، برخاستم. حضرت دست مرا گرفته و در حالي كه مي فشرد، فرمود: اي احمد! امير مؤمنان عليه السلام به عيادت «صعصعه بن صوحان» (كه از ياران ويژه آن حضرت بود) رفت و چون خواست برخيزد، فرمود: «اي صعصعه. از اين كه به عيادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مكن- عيادت من باعث نشود كه خود را از آنان برتر بداني- از خدا بترس و پرهيزكار باش و براي خدا تواضع و فروتني كن كه خدا تو را رفعت مي بخشد.»
امام عليه السلام با اين عمل و سخن خويش، هشدار داده اند كه هيچ عاملي جاي خودسازي و تربيت نفس و عمل صالح را نمي گيرد و به هيچ امتيازي نبايد مغرور شد، حتي نزديكي به امام و عنايت و لطف آن حضرت نيز نبايد وسيله فخر و مباهات و احساس برتري بر ديگران شود.

۱- شعرا، ۲۱۵.
۲- اميرالمؤمنين علي عليه السلام نيز به تأسي رسول اكرم(ص) رفتاري اين گونه داشتند، چنان كه وقتي به جنگ صفين مي رفتند در راه شام روستائيان انبار (شهري است در كنار فرات در غرب بغداد) در برابرشان به پايكوبي و جوش و خروش دسته جمعي پرداختند. اميرالمؤمنين فرمود: «اين چه كاري است كه كرديد» ؟ گفتند: اين يك اخلاق رسمي است كه اميران خود را با اين رفتار تعظيم مي كنيم. فرمود: «سوگند به خدا، امراي شما از اين گونه كارها سود نمي برند و شما در اين دنيا خود را به مشقت مي اندازيد و در آخرتتان هم دچار شقاوت مي گرديد. چه خسارتي بدتر از مشقتي است كه عذاب الهي را در دنبال دارد و چه سودي بالاتر از آن آسودگي كه امان از آتش در پي آن است.»
۳- معاني الاخيار، باب ۶۷.
۴- اصول كافي.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |    حوادث    |
|   خارجي    |    فرهنگ و آموزش    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |    شهري    |
|   علمي فرهنگي    |    راهنما    |    ورزش    |    يادداشت    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |