يكشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۵
نمايشگاه خودروهاي كلاسيك در كاخ سعدآباد
آمده از رؤياهاي دور
000219.jpg
عكس :جواد گلزار
ماني راد
پس از سال ها آنها آمده اند تا دوباره ما را با خود به اسرار جادويي خطوط و رنگ ها ببرنند. اگرچه سال هاست كه ردي از آنان بر خيابان ها باقي نيست، اما بي ترديد، حضورشان در خاطرات ما چنان پررنگ است كه از حضورشان به يكباره شگفت زده مي شويم.
اينجا كاخ سعدآباد است. يك بعدازظهر بهاري، بيش از ۹۰ خودروي كلاسيك با ظاهري آراسته و منحصر به فرد، به آرامي در كنار هم قرار گرفته اند و نمايشگاه خودروهاي كلاسيك را شكل داده اند؛ خودروهاي مختلف با طرح و مدل گوناگون. شايد هركدام از اين خودروها كه الآن ظاهري جذاب و متفاوت يافته اند، پر است از كوله بار خاطرات؛ چه از آن روزها كه در خيابان هاي تنگ و باريك پايتخت عبور مي كردند و يا خاطرات دوري از سال هاي اوليه زندگي شان. آن ها به يكباره از روياهاي ما به بيرون پرتاب شده اند و در كنار محوطه باز كاخ سعدآباد، در كنار هم جاي گرفته اند تا شايد با عبور از كنار هركدامشان، ما دوباره سري به رؤياهايمان بزنيم و دوباره آنها را زنده و پرقدرت بيابيم. شايد در يك بعدازظهر بهاري، سيماي خودروهاي قديمي، چهره اي ناآشنا باشد براي ما ؛ طرحي پيدا و پنهان از سال هاي دور. اما حضورشان روشن تر از هر رويا، در برابر ديدگان ما، جاني دوباره داده به تمام سال هاي دور.
نمايشگاهي كوچك اما جذاب
فضاي كاخ سعدآباد براي عده اي كه مشتاقان خودروهاي قديمي اند، در اين روزها، زيبايي هاي بسياري را به وجود آورده است. انواع مختلف خودروهاي قديمي بنز كه تقريباً ۷۰ درصد نمايشگاه را به خود اختصاص داده اند، سير تكوين اين صنعت را به مردم نشان مي دهد. هرچند در ميان مدل هاي مختلف اتومبيل بنز، مي توان، نمونه هاي قديمي از «استود بيكر پرزيدنت» يا «آلفا رمئو زاگاتو» را هم ديد. اما آنچه كه بسيار به چشم مي آيد، حضور يك كارخانه توليد خودرو است. بخش هاي مختلف اين نمايشگاه به شركت هاي مختلفي كه به لحاظ مالي در برپايي نمايشگاه شركت كرده اند داده شده است. هر شركت با اتومبيل هاي مختلف قسمتي را به خود اختصاص داده است. شايد بيش از هر چيز، در اين نمايشگاه كوچك، حضور مردم جلب توجه كند. با وجود آن كه هزينه بليت براي ورود به اين نمايشگاه گران است، اما مردم زيادي به تماشاي اين خودروها آمده اند.
در محوطه مياني نمايشگاه، بسياري از مشتاقان جمع شده اند و محو تماشاي خودرويي شده اند. اينجا تاريخ دهان به دهان مي شود. تاريخ ساخت خودرو، نمونه هاي ناپيداي آن در خارج از كشور و قدرت و شتاب خودرو. اگرچه بخشي از اين اطلاعات را مي توان از شناسنامه نصف و نيمه نصب شده در كنار خودرو كسب كرد، اما اطلاعات مختلف ديگري هم ردوبدل مي شود.
هر خودرو در قسمتي به آرامي ايستاده است. رنگ هاي مختلف فضاي نمايشگاه را جذاب كرده، اما اغراق آميز نيست اگر بگوئيم، اين خودروها مانند شيرهايي خفته، در چمن حاشيه كاخ سعدآباد آرام گرفته اند و هر بار با غرشي، سال هاي نه چندان دور پرشكوه خود را به ياد همه مي آورند. سال هاست سكوت در چرخ هاي اين خودروها جا خوش كرده است. اما هنوز هم نشاني از دوران پرفروغ گذشته بر سيماي آنان ديده مي شود.
از زبان ديگران
اينجا نه كسي به فكر خريد است و نه فروش بلكه همه در اسرار جادويي رنگ ها و طرح هاي به جا مانده از روزگار گذشته متحيرند. وجود يك كالسكه قديمي در ميان اين چهارچرخه هاي زيبا و مدرن، به همان اندازه جذاب است كه خودروهاي ديگر جلب نظر مي كنند. به آرامي قدم برمي داري و به درون كالسكه مي روي. پس از مدتي در دل كالسكه قديمي نشسته اي و به انبوه خودروهاي قديمي كه در كنار هم صف كشيده اند خيره شده اي. بازديدكنندگان در سنين مختلف از جلويت مي گذرند. كودكان با نشاط در اطراف خودروهاي قديمي مي چرخند و در حالي كه لبخندي بر لب دارند به حرف هاي بزرگترها گوش مي كنند. شايد آنان تصوير روشني از آنچه مي بينند در ذهن نداشته باشند، اما جاذبه هاي ناپيداي بسياري آنان را تسخير كرده است.
اينجا موزه سعدآباد است؛ پر از خودروهاي قديمي و ديدني. كمي آن سوتر و بيرون اينجا، در خيابان هاي اين شهر، فرزندان ناخلف اين خودروها در حركتند و بي هيچ ارج و قربي، زندگي خود را سپري مي كنند. اما اين خودروها، چنان خود را در حافظه ما حفظ كرده اند كه هر روز به ارزششان افزوده مي شود.
بسياري از بازديدكنندگان از عدم تنوع در اين نمايشگاه گله مندند. اگرچه شركت مجري اين نمايشگاه سعي كرده از انواع مختلف خودروهاي قديمي در نمايشگاه استفاده كند، اما انگار چندان موفقيتي به دست نياورده است. عده اي از مردم از كامل نبودن مشخصات خودروها اظهار ناراحتي مي كنند. شايد حق با آنان باشد كه اين نمايشگاه را با نمونه هاي خارجي مقايسه كنند. در كنار انواع مختلف بنز، نسل جديد آنها هم به نمايش درآمده است. مدل هاي CLK كه قيمت اش ۸۵ ميليون است. يكي از مسئولان اين شركت مي گويد: «شكي نيست كه شركت بنز بهترين توليدات را دارد، اما ممكن است كه در بخش سرعت و تكنولوژي به پاي ساير رقيبان نرسد. خودروهاي اين شركت به لحاظ ايمني ضريب بالايي دارند و هيچ توليد كننده اي نمي تواند با آن رقابت كند.»
وقتي به سراغ نمونه هاي قديمي مي رويم، او مي گويد: «اگرچه قيمت توليدات اخير شركت بسيار زياد است و خريداران معدودي دارد، اما اتومبيل هاي قديمي اينگونه نيست. اينجا (در اين نمايشگاه) خودروهايي وجود دارد كه اصلاً قيمت ندارند. نمي شود رقمي خاص برايشان گفت. با پرسه زدن در محوطه نمايشگاه و از نظر گذراندن اين خودروها، شايد اين حرف ها برايمان هم عينيت يابد.
آنچه خود داشت ز بيگانه...
جايي در همين تهران، در قسمتي كه كيلومترها از شهر دور است، در جاده مخصوص كرج، خودروهايي هستند كه هيچ كس از حضور آنان خبر ندارد. اكثر كساني كه به اين نمايشگاه آمده اند، از جايي به نام«تماشاگه خودرو» خبر ندارند. هيچ كس نمي داند اين خودروها كه اينجا جمع شده اند، شايد در مقايسه با آنچه در آن گنجينه است، تفاوت فاحش دارد. دليل اين ادعا هم يك بنز قديمي است كه از آنجا به اين نمايشگاه آورده شده است و توجه همه ناظران را به خود جلب كرده است.
ضعف هاي اين نمايشگاه آشكارتر از آن است كه بازديدكنندگان را به شكوه نيندازد. قيمت زياد بليت، عدم اطلاعات كافي در مورد خودروها، عدم تنوع در مدل و نوع خودروها و حتي نحوه خدمات رساني. اي كاش اين عده كه در اين چند روز مشتاقانه به كاخ سعد آباد رفتند تا با ديدن اتومبيل هاي قديمي، خاطرات و رؤياهاي خود را بارور كنند، سري هم به كيلومتر ۱۴ جاده مخصوص مي زدند. آنجا كه انبوهي از خودروهاي قديمي و گاه بي نظير در ميان تلي از خاك به فراموشي سپرده شده اند و صداي قدم هاي گاه گاه بازديدكننده اي، خواب سنگين شان را خراشي مي دهد.
چه كسي مي داند كه در همين تماشاگه خودرو، هستند مدل هايي كه نمونه اش حتي در جهان يافت نمي شود؛ خودروهاي دست سازي كه تنها يك نمونه از آن در جهان وجود دارد. اتومبيلي كه ساخت مشترك چند كارخانه (بنز، پورشه، فولكس واگن) است و براي اولين بار و آخرين بار اين سه كارخانه براي ساخت اين خودرو با هم همكاري كرده اند. اي كاش صدايي مي توانست اين جماعت مشتاق را به درهاي هميشه بسته تماشاگه خودرو بكشاند و سكوت چندساله آن را بشكند، اما هيچ كدام از آنان اطلاعي از جايي به نام« تماشاگه خودرو » نداشتند. آيا حق با آنان نيست اين نمايشگاه را با نمايشگاه هاي خارجي مقايسه كنند و عيارش را بسيار پائين تر بدانند. اگر همان عده پايشان به جاده مخصوص كرج برسد و در ورودي نمايشگاه دائمي خودرو متحير شوند، آيا يادي از نمايشگاه هاي خارجي خواهند كرد؟ راستش ما بسيار بزرگتر از آنچه فكر مي كنيم، هستيم و خود نمي دانيم.
ثروت ملي يا...
در يك روز بهاري، در حوالي كاخ  سعدآباد، حضور بيش از ۹۰ خودرو توانست بسياري از مردم را به آنجا بكشاند. اگرچه كيفيت نمايشگاه به تعبير بسياري از بازديدكنندگان پائين بود و تعداد خودروهاي آن اندك، اما بهانه اي كوچك بود تا دوباره رؤياي شيرين گذشته با خاطرات دور و درازش در ما جاني بگيرد و ما را با خود به سنگفرش هاي خيابان لاله زار ببرد. آن طور كه محمدرضا فراهانچي، يكي از بازديدكنندگان گفت:«در خودروهاي قديمي مي شود اثر هنر دست انسان را ديد. نمونه هاي امروزي با كمك تكنولوژي توانسته اند عرصه هاي جديدي را بپيمايند، اما اتومبيل هاي قديمي بسيار زيباتر و تأثيرگذارتر بوده اند. من هميشه عاشق خودروي جگوار بودم كه بالاخره در سال هاي جواني يكي از آنان را خريدم، هنوز هم دارم، اما به دليل نداشتن معاينه فني (به رغم سلامت كامل و حفظ استاندارد) ديگر از آن استفاده نمي كنم. من سراغ مدل هاي جديد خودرو نمي روم.» او در پايان مي گويد: «بايد قبول كنيم كه اين خودروها، جزو ثروت اين كشور است.»
او راست مي گويد. ياد دو سال پيش مي افتم؛ وقتي كه به تماشاگه خودرو رفته بودم و مسئول آن مي گفت: «اين اتومبيل ها قيمت ندارند؛ چرا كه برخي از آنها مدل هاي بي نظيري هستند كه حتي در جهان هم نمونه ندارند.»

زاويه ديد
زنگ خطر مي نوازد
آزاده بهشتي
سال هاست زنگ خطر در گوش پايتخت نشينان به صدا درمي آيد. شايع ترين آن هم تيتر «تهران تا چند سال ديگر قفل مي شود» بوده و حالا آن سال ها گذشته است و رسيده ايم به «چند سال ديگر» كه منتظرش بوديم و بايد بنويسيم تهران قفل شده است، گواه آن هم صف عريض و طويل ماشين هايي است كه صبح تا شب در خيابان ها رديف مي شوند و حركت لاك پشت وار آنها به علاوه خودرو يك دردسر ديگرش گريبانگير تهراني هاست.
سال ها پيش زنگ خطر اين اتفاق در گوش ها به صدا درآمد اما هنوز هم مسئولان و مديران شهري به دنبال مقابله با اين موضوع هستند، جديدترين و شناخته شده ترين آن هم طرح «زوج و فرد» عبورومرور ماشين هاست كه از زمستان سال گذشته در تهران آغاز شد، هر چند بار ترافيك خيابان هاي مركزي كمتر شد اما اين كاهش به قيمت بالا رفتن حركت خودروها در بزرگراه ها و شاهراه هاي اطراف تهران تمام شده است، با اين وجود هنوز هم در برخي خيابان ها ترافيك دست از سر پايتخت نشينان برنمي دارد. آنچه در اين ميان همواره بر آن تأكيد اما فراموش شده استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي است. اين موضوع با وجود تكرار شدن، هيچ گاه مورد توجه قرار نگرفته است، يكي از دلايل آن هم بي اعتمادي مردم به سرعت و زمان بندي اين وسيله نقليه است. از سوي ديگر كمبود و ترافيك وسايل حمل و نقل عمومي در جابه جايي افراد در سطح شهر در اين موضوع نقش داشته است.
تمام اين مشكلات را بگذاريد كنار و برويد سراغ «خط سبز» كه معاونت حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران به تازگي به سراغ آن رفته تا با كاهش مشكلات پيش روي وسايل حمل و نقل عمومي براي جابه جايي مسافران ميزان بهره برداري از آن را افزايش دهد.
«وقتي شهروندان ببينند با استفاده از خطوط ويژه بزرگراهي مي توانند خيلي سريع تر و در مدت زمان كوتاه تر به مقصد خود برسند بدون شك شاهد كاهش تعداد خودروهاي سواري، مخصوصاً خودروهاي تك سرنشين خواهيم بود.» اين ساده ترين توضيح و تعريف اين معاونت در مورد «خط سبز» يا همان «خطوط ويژه بزرگراهي» است .يك اتوبوس به اندازه ۴۰ الي ۵۰ خودروي سواري ظرفيت جابه جايي مسافر را دارد و با توجه به وضعيت ترافيكي تهران، تردد حمل و نقل عمومي بر تردد خودروهاي شخصي اولويت دارد، از همين رو مي توان اميدوار بود با راه اندازي اين خطوط ميزان استقبال در استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي افزايش يابد.
اما آنچه كه در اين مورد كمي تامل برانگيز است، محدود بودن باند بزرگراه ها و بالا رفتن ترافيك است. با توجه به اين كه اغلب بزرگراه هاي شهر تهران سه بانده هستند و يكي از باندها نيز غير از باند خط ويژه به واسطه وجود دوربرگردان در بخشي از آنها حذف مي شود، البته به اعتقاد كارشناسان معاونت حمل و نقل ترافيك شهرداري تهران، افزايش ترافيك ناشي از حذف يك باند از بزرگراه ها به واسطه اجراي اين طرح موقتي و گذراست، در عين حال شهروندان با استفاده از خطوط ويژه بزرگراهي مي توانند خيلي سريع تر و در مدت زمان كوتاه تري به مقصد خود برسند و اين موضوع در كاهش استفاده از خودروهاي شخصي مخصوصاً خودروهاي تك سرنشين موثر خواهد بود. مانند بسياري از طرح هاي ديگر ترافيكي موفقيت اجراي اين طرح نيز منوط به نهادينه شدن فرهنگ ترافيك بين شهروندان است. در حال حاضر خط ويژه بزرگراه چمران با توجه به اين كه دوربين هاي نظارتي آن نيز نصب شده است آماده اجراي طرح است اما براي شروع بايد منتظر حضور نيروهاي راهنمايي و رانندگي باشيم.

جهانشهر
بروكسل ؛ شهري افسانه اي
مانا لقماني
قلب بروكسل گراند پلاس يا گروته ماركت نام دارد كه گاه به آن ماركت پلاس هم مي گويند. اين مكان در حقيقت، نمادي است كه شهر با آن شناخته مي شود و تقريباً  توريستي ترين بخش شهر به شمار مي آيد. دور تا دور اين محل كه به صورت يك ميدان بزرگ است، مغازه هاي قديمي و عمارت هاي باشكوهي قرار دارند.
اين ميدان يكي از زيباترين ميادين شهري در اروپا به شمار مي رود و در همه روزهاي سال، مملو از توريست هايي است كه از مسافت هاي دور و نزديك به بروكسل مي آيند و هيچ جهانگردي فرصت گشت و گذار در اين ميدان و كوچه پس كوچه هايش را از دست نمي دهد. در گوشه  اي از همين ميدان يك نقاش ايراني به همراه تابلوهايش نيز به چشم مي خورد.
گراند پلاس در شب هاي تابستان و بويژه در فاصله ماه هاي آوريل تا سپتامبر كه هوا دلپذير تر مي شود، محل اجتماع مردم بروكسل و جهانگرداني است كه تقريباً  هر شب دور ميدان حلقه مي زنند. در اين شب ها ميدان و ساختمانهاي اطراف آن، بين ساعات ۳۰/۹ تا ۳۰/۱۱ شب براي اجراي موسيقي كلاسيك چراغاني مي شوند. جذابيت گراند پلاس تا آنجاست كه دختر فيليپ دوم اسپانيا، پس از بازديد از آن در سپتامبر سال ۱۵۹۹ مي نويسد: «من هرگز جايي بدين زيبايي و باشكوهي نديده ام؛ جايي كه بلندترين برج شهر سر به فلك كشيده و شكل ساختمانها بسيار فوق العاده است.»
مجسمه معروف منه كين پيس در نزديكي گراند پلاس و در بالاي حوضچه اي كوچك،  يكي از جاذبه هاي توريستي اين ميدان بويژه براي جهانگردان آسيايي است. منه كين پيس مجسمه كوچكي از يك پسر بچه عريان است و كسي به درستي نمي داند كه اين مجسمه چگونه و چرا در اين مكان بدين صورت قرار گرفته است.
منه كين پيس در اصل مجسمه اي عريان است؛ اما بيشتر مردم نمي دانند كه گاهي با لباس هاي گوناگون و با توجه به مناسبت هاي روزمره پوشانيده مي شود و داراي بيش از پانصد دست لباس است!درباره اين مجسمه افسانه هاي گوناگوني وجود دارد كه براساس يكي از آنها، در زمان هاي دور پسر بچه شيطاني در پشت خانه جادوگري ادرار مي كرده و جادوگر خشمگين از دست وي به ستوه آمده و او را به مجسمه تبديل مي كند و در بالاي همين حوضچه مي گذارد.!
در افسانه ديگري هم آمده كه پدري پسر كوچكش را چند روزي گم مي كند و در آخر او را در محل فعلي مي يابد كه به مجسمه تبديل شده است.!
آنچه مسلم است از قرن ۱۵ ميلادي اين حوضچه را با نام منه كين پيس مي خوانند و در طول جنگ هاي متعدد در بلژيك، اين مجسمه برنزي را پنهان مي كردند تا از گزند بمب ها و ساير آسيب هاي احتمالي در امان بماند و همچنين منه كين پيس بارها توسط سربازان دشمن و متجاوزان به سرقت رفته است. هنگام ورود به گراند پلاس، از يكي از هفت سوي خيابان چشم ها به طرف عمارت سر به فلك كشيده تاون هال مي گردد. معماري اين عمارت كه بيشتر به كليسا مي  ماند، به سبك گوتيك و ايجاد بنايي به اين سبك، نمادي از قدرت رو به  رشد بروكسل به عنوان پايتخت سلسله برابانت است. تا پايان قرن ۱۴ ميلادي، چند خانه چوبي و مسافرخانه هاي كوچك در جايي كه هم اكنون اين بنا ساخته شده قرار داشتند. سپس شهرداري در راستاي توسعه شهر، اين خانه ها را يكي يكي به تدريج خريداري و با تخريب آنها عمارت تاون هال را بنا كرد.

شهرآرا
ادبيات
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |