يكشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۵
چالش هاي پيش روي رسميت يافتن شغل نويسندگي
شما چه كاره ايد؟
000216.jpg
علي الله سليمي
نوشتن، موضوعي دوسويه است: نويسنده و خواننده. طبيعي است كه هر عنصري وارد حوزه نويسندگي شود به مخاطب هم مربوط مي شود. از همين زاويه مي توان به موضوعي به نام شغل شدن نويسندگي پرداخت. چندي است بحث مربوط به نويسندگي به عنوان يك شغل در ميان اهل قلم مطرح شده و اقداماتي نيز براي قانونمندكردن آن از سوي انجمن قلم ايران انجام شده است. شغل شدن نويسندگي و قانوني شدن آن و نيز تاثيرات آن در خواننده، بحثي است كه در مطلب زير مي خوانيد:
نوشتن يك امر غريزي است و آن كس كه قرار است بنويسيد در هر شرايطي مي نويسد. به عبارت ديگر مي توان با كمي اغراق گفت كه نويسنده براي نوشتن، انتخاب مي شود و همين انتخاب شدن، كار او را چند برابر سخت مي كند.
باز هم به جرات مي توان گفت كه اكثر نويسندگان در اوايل كار نويسندگي خود، هرگز به تنها چيزي كه فكر نمي كنند، كسب درآمد از اين طريق است. نويسندگان مي نويسند تا پنجره اي ديگر به مجموع پنجره هاي روبه هستي گشوده شود. اگر از خود بپرسيم: هدف اصلي نويسنده از نوشتن چيست؟ بي گمان به تعداد نويسندگان پاسخ هاي گوناگون خواهيم شنيد و در اين ميان شايد ساده ترين و سرراست ترين جواب اين باشد: معمولا ماجراها و تفكرات عمده و اصلي زندگي نويسنده مهم ترين عامل نوشتن است. به عبارت ديگر، هر حادثه اي كه بتواند نويسنده مي خواهد حرفش را به جامعه خودش بگويد و از همين رو سوژه اي انتخاب مي كند تا ديدگاه هايش را در قالب داستان بيان كند.چنين تصميمي از جانب نويسنده طبعا وقت و انرژي قابل توجهي از او مي گيرد و طبيعي است كه نويسنده به هر ميزان از وقت و انرژي خود را صرف خلق يك اثر ادبي بكند به همان ميزان به زيبايي و ظرافت اثرش افزوده مي شود. انتظار مخاطبان آثار نويسنده و همچنين منتقدان ادبي كه آثار خلق شده توسط نويسندگان را معمولا زير ذره بين مي گذارند اين است كه نويسنده با حوصله و صرف وقت كافي اثري كامل و به دور از نقايص چشمگير خلق كند.
در اين ميان مصائب و مشكلات كار نويسندگان معمولا براي خوانندگان آثارشان پوشيده مي ماند. اغلب خوانندگان بر اين باورند كه نويسندگان با نوشتن داستان هايي كه در قالب كتابهاي مختلف چاپ و منتشر مي شود امرار معاش مي كنند و كاري جز نوشتن ندارند. در راستاي اين باور خوانندگان، طبيعي هم هست كه توقع آنها نيز بالا برود. اما واقعيت امر آن است كه شرايط كار و زندگي نويسندگان (در كشور ما) آن طورها هم كه خوانندگان آثارشان فكر مي كنند،  نيست. نويسندگان با موانع و مشكلات متعددي درگير هستند. از جمله اين كه هنوز براي خودشان هم اين مسئله جا نيفتاده كه آيا كاري كه در راستاي نوشتن انجام مي دهند شغل شان محسوب مي شود و يا بايد شغل ديگري داشته باشند و در كنار آن به كار نويسندگي هم بپردازند. البته اكثر نويسندگان بر سر اين موضوع توافق دارند كه نويسندگي شغل نيست و يا اگر هم شغل محسوب شود، شرايط براي آنها مساعد نيست تا به عنوان شغل اصلي به آن بنگرند.
محمدرضا يوسفي يكي از نويسندگان فعال و پركار كشورمان است كه تا به حال صد و پنجاه (۱۵۰) عنوان كتاب از نوشته هايش چاپ و منتشر شده است. اين داستان نويس معتقد است: در شرايط فعلي اصلا ممكن نيست يك نويسنده از طريق نويسندگي بتواند هزينه هاي زندگي اش را تامين كند.يوسفي يادآوري مي كند: البته در كشور ما نويسندگاني هم داريم كه از طريق نوشتن امرار معاش مي كنند. مثلا در عرصه مطبوعات كه ژورناليست هاي حرفه اي به اين مقوله (نوشتن) به منزله شغل اصلي نگاه مي كنند. ولي در حوزه ادبيات كودكان و نوجوانان كه فعاليت اصلي من در آن بخش متمركز شده از طريق نويسندگي نمي توان امرار معاش كرد. آن هم اگر فقط به چاپ كتاب خلاصه شود. در مجموع در عرصه ادبيات خلاق، نويسندگي شغل اصلي نويسنده محسوب مي شود، حتي در نهادهاي دولتي كه كار نويسندگان با نوشتن گره خورده است.
محمدرضا يوسفيان مي گويد: به عنوان مثال در كشور آلمان تيراژ چاپ كتاب بين پانصد هزار تا يك ميليون است در آن شرايط نويسنده با خيال راحت مي  نشيند و ايده هايش را به آثار ادبي تبديل مي كند در حاليكه ما اصلا چنين شرايطي نداريم.
در همان جامعه آلمان نگاه شهروندان به يك نويسنده به عنوان يك خادم فرهنگي است و براي همين امتيازهايي را براي نويسندگان در نظر مي گيرند كه در قالب خدمات پوششي و جانبي به نويسندگان ارائه مي شود. جمال ميرصادقي يكي ديگر از نويسندگان پيشكسوت كشورمان است كه اكنون در سن ۷۳ سالگي همچنان بي وقفه مي نويسد. اولين مجموعه داستان او با عنوان مسافرهاي شب در سال ۱۳۴۱ به چاپ رسيده درست زماني كه ۲۹ سال سن داشته است. از آن زمان ۴۴ سال گذشته است و به عبارت ديگر جمال ميرصادقي به مدت ۴۴ سال است كه بي وقفه كار داستان نويسي را دنبال كرده است. حاصل آن بيش از ۳۰ عنوان كتاب چاپ شده است. با اين حال ميرصادقي مي گويد: در ايران هيچ وقت، هيچ پولي كه از بابت تاليف كتاب به دست نويسنده مي رسد، كفاف يك ماه زندگي اش را نمي دهد. اين نويسنده سالخورده كه اين روزها در كنار نويسندگي به تدريس ادبيات داستاني هم مي پردازد يادآوري مي كند: براي نوشتن يك رمان قابل قبول حدود سه سال وقت لازم است آن وقت پولي كه از بابت نوشتن اين رمان به دست نويسنده مي رسد هزينه هاي دو ماه از زندگي او را هم تأمين نمي كند.براي همين من در طول اين سال ها كه به نويسندگي هم مي پرداختم كارهاي ديگري هم انجام داده ام. به عنوان مثال مدتي آموزگار بودم. يك مدتي هم مسئول اسناد يكي از ادارات بودم. در دانشگاه هم تدريس كرده ام خلاصه كارهاي جانبي مختلفي را در طول سال هاي گذشته انجام داده ام تا بتوانم در كنار آنها به كار نويسندگي هم بپردازم. «در اين ميان نويسندگاني هم هستند كه كمتر به جنبه هاي شغلي امر نويسندگي فكر مي كنند. ازجمله ليلا صادقي كه تابه حال ۴ عنوان كتاب تاليفي منتشر كرده و در انتشار ده عنوان كتاب ديگر كارهاي ويرايشي را عهده دار بوده است. او مي گويد: به نظر مي رسد كه شغل و نويسندگي تجانس چنداني باهم نداشته باشند. چراكه شغل براي كسب درآمد است و اگر نويسندگي به شغلي براي كسب درآمد تبديل شود از اصالت هنري اثر كاسته مي شود. درصورتي كه اگر قرار باشد نويسندگان تحت پوشش ارگان و يا موسسه اي در آيند كه به خاطر نوشته هايشان حقوقي دريافت كنند پس از مدتي مجبور به رعايت خط مشي و خواسته هاي آن موسسه خواهند شد. به گمانم ايجاد تسهيلات و امكانات بهتر از حقوق بگيركردن نويسندگان است.وقتي نويسنده ها براي خريد كتاب همان بهايي را بايد بپردازند كه ديگران مي پردازند و وقتي براي تقديم كتابشان به ديگران مجبور به خريد كتاب خودشان باشند، ديگر به رسميت شناختن شغل نويسندگي بلندپروازي مغرضانه اي به نظر مي رسد كه به محدودكردن ايده ها و تخيلات آنان منجر مي شود. به عنوان مثال، مي توان به كارتي به عنوان كارت تخفيف فكر كرد كه به همه نويسندگان تعلق بگيرد و همه جا به رسميت شناخته شود يا به تسهيلاتي از اين قبيل.اكنون سئوال من اين است كه چرا در كشوري كه ۷۰ ميليون جمعيت وجود دارد، تيراژ كتاب تنها ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نسخه است؟ وقتي يك خارجي تيراژ كتابمان را مي پرسد. اول طفره مي روم و بعد با شرمندگي ده درصد حق نويسنده از اين تيراژ را عنوان مي كنم. فكر نمي كنيد مجلس بهتر است درباره فرهنگ كتاب خواني چاره اي بينديشد كه حداقل نويسندگان در قبال كتابشان، حق الزحمه اي بگيرند كه بيش از مصرف يك ماهشان باشد؟ »
تعريف نشدن عنوان نويسنده
عدم تعريف دقيق و درست از عنوان نويسنده هم ازجمله شائباتي است كه به اين آشفته بازار بلاتكليفي نويسندگان در دستيابي به شغل به عنوان«نويسندگي »دامن مي زند. بلقيس سليماني، نويسنده و منتقد ادبي در اين باره مي گويد: اينقدر نويسنده (در معناي عام) در سطوح مختلف داريم كه تشخيص مرز جايگاه آنها در حوزه نويسندگي حرفه اي را دچار مشكل كرده است. تفكيك اين قضيه واقعا كار سختي است. مخصوصا درجه بندي آنها باتوجه به تنوع كاري كه دارند.نويسندگاني داريم كه پاورقي مي نويسند عده اي هم زندگينامه مي نويسند.داستان نويسان جدي هم داريم. سفارشي نويس هم داريم، تاريخي نويس هم داريم و خلاصه اينكه به كي مي شود گفت نويسنده واقعي و يا به كي نمي شود گفت نويسنده .اينها ازجمله پرسش هايي است كه تابه حال پاسخ دقيق و مشخصي به آن داده نشده و براي همين است كه تعريف شغل نويسندگي پيش از مشخص  شدن اين تعاريف واقعا كار سختي است.
تلاش براي رسميت يافتن شغل نويسندگي
در سال هاي اخير تلاش هايي جهت به رسميت شناختن شغل نويسندگي در جامعه توسط نهادهاي صنفي مربوطه صورت گرفته كه درصورت تصويب نهايي در مراكز قانون گذاري، افق هاي روشني به روي نويسندگان گشوده خواهد شد.محمدرضا سرشار، نويسنده و منتقد ادبي و روزنامه نگار فعال در سال هاي اخير كه از بنيانگذاران انجمن قلم ايران نيز است و تا چندي پيش رياست هيأت مديره اين انجمن را به عهده داشت درباره تلاش هاي دست اندركاران انجمن قلم ايران درجهت به رسميت شناختن شغل نويسندگي در جامعه مي گويد:« در ادامه پيگيري هاي انجمن قلم ايران، به كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي نامه اي نوشتيم و موضوع به رسميت شناختن شغل نويسندگي در جامعه را مطرح كرديم.متعاقب آن، از طرف كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي دعوتي صورت گرفت كه بنده به اتفاق آقايان محسن پرويز (معاون فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در زمان حال) و محمدرضا اصلاني كه از اعضاي انجمن قلم ايران هستند به كميسيون فرهنگي مجلس رفتيم و جلسه اي در آن كميسيون برگزار شد كه در آن اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس اعلام آمادگي كردند در اين زمينه با انجمن قلم ايران همكاري كنند و زمينه هاي لازم درجهت قانون گذاري را فراهم خواهند كرد.البته آنها از ما خواستند ماده قانوني مربوط به ساير رشته هاي صنفي را استخراج كنيم كه براساس آنها عمل شود. يعني مواردي كه درباره ساير اصناف هنري در قانون كار وجود دارد. البته اين بخش از كار وظيفه ما نبود ولي ما قبول كرديم و روند ماجرا تا به اينجا پيش رفته است.»
سرشار باتوجه به ضروري بودن طرح هايي از اين دست مي گويد:«در ادارات دولتي وقتي افراد را استخدام مي كنند علاوه بر مدرك تحصيلي، تخصص هاي جانبي آن فرد هم مدنظر قرار مي گيرد.مثل مكانيكي و يا مسئول شوفاژ يك اداره كه علاوه بر حقوق عادي يك حقوق ويژه هم بابت تخصص خود مي گيرد. گاهي هم نمي گويند كه فلاني مدرك ششم ابتدايي دارد مي گويد متصدي تاسيسات است و حقوق ويژه آن فرد از قبال همان تخصص جانبي به او تعلق مي گيرد. درحالي كه درباره نويسندگان اين امر صدق نمي كند. حتي نويسنده اي كه دهها عنوان كتاب دارد همان مبلغي را دريافت مي كند كه يك فرد غيرنويسنده دريافت مي كند.»
نويسنده كتاب«آنك آن يتيم نظر كرده»معتقد است:« در رده هاي سازماني و مناسب اداري خصوصي و دولتي هيچ پستي به نويسندگي تعلق نمي گيرد. چون هيچ كس نويسندگي را به عنوان يك شغل به رسميت نمي شناسد. قدم اول در اين قضيه اين است كه در قانون كار جمهوري اسلامي ايران اين مساله پذيرفته شود.در شرايط فعلي هيچ تشكل ادبي قانوني و غيرقانوني صنفي نيستند و حتي اگر هم بخواهند صنفي باشند نمي توانند و اگر هم ادعايي در اين زمينه داشته باشند نشان دهنده آن است كه از قانون صنوف و قانون كار اطلاع ندارند. » سرشار در توصيف مزيت هاي پذيرفته شدن نويسندگان در گروه صنوف قانوني تحت پوشش قانون كار مي گويد: در كشور ما ساليانه ۵ ميليارد تومان بين احزاب مختلف تقسيم مي شود تا صرف هزينه هاي سرپانگه داشتن احزاب مختلف گردد كه اگر صنوف نويسندگان هم به رسميت شناخته شود طبعا از چنين امتيازهايي برخوردار خواهد شد و آن وقت است كه مي توان خواسته هاي ديگر نويسندگان را پيش كشيد.نيازهايي مثل وام، بيمه و ساير احتياجات نويسندگان كه با آنها درگيرند.رييس سابق هيات مديره انجمن قلم ايران اعتقاد دارد: اگر نويسندگي به عنوان يك شغل توسط جامعه به رسميت شناخته شود آن وقت دولت موظف است در طول سال كمك هايي به اين قشر فرهنگي جامعه اختصاص دهد كه اين امر باعث مي شود فعاليت هاي اين تشكل ها جدي و قانونمند نشود. در حال حاضر خيلي ها احساس نياز نمي كنند عضو اينگونه تشكيلات بشوند. چون امتيازهايي به آن ها تعلق نمي گيرد. اما اگر تشكل هايي از اين دست صنفي شدند همان افراد ناگزير مي شوند به عضويت اين تشكل ها در بيايند چون دولت فقط از طريق صنوف به آنها امكانات مي دهد. در نتيجه تعداد اعضا بيشتر مي شود و خود به خود فعاليت اين انجمن ها و تشكل ها جدي گرفته مي شود. به هر حال وقتي قانون يك كشور يك نويسنده را جدي نمي گيرد، ديگر چه انتظاري از نهادها، يا افراد جامعه مي توان داشت.از نظر اكثر نويسندگان نويسندگي يك شغل است اما تأمين اقتصادي ندارد. ميترا داور (داستان نويس) با اشاره به اين موضوع مي گويد: «من از ده سال پيش مي نويسم. به همان اندازه كه به كار اصلي ام غير از نويسندگي وقت مي گذارم به نويسندگي هم وقت مي گذارم ولي مبلغي كه بابت ده سال فعاليت نويسندگي ام دريافت كرده ام يك ماه از گذران زندگي ام را نمي دهد. بنا بر اين من به نويسندگي به عنوان محملي براي كسب درآمد نگاه نمي كنم چون اگر بخواهم چيزي به دست نمي آورم.»داور مي گويد: «دود ناشي از اين واقعه به چشم دو گروه نويسندگان و خوانندگان مي رود. چون نويسندگان اغلب مجبورند در وقت هاي سوخته خود به اين كار بپردازند كه اگر كاري غير از اين بكنند از تأمين هزينه هاي زندگي خود باز مي مانند. خوانندگان هم اغلب با آثاري مواجه هستند كه با عجله و كم حوصلگي نويسنده نوشته شد. چون يك نويسنده اي كه مجبور است هنگام نوشتن به ده ها موضوع ديگر در جهت تأمين هزينه هاي زندگي اش فكر كند چيزي بهتر از آن نمي تواند خلق كند.»
راضيه تجار (داستان نويس) هم به اين باور اعتقاد دارد و مي گويد: نويسنده اي كه زندگي به سامان تري نداشته باشد طبعاً نمي تواند آثار ادبي قابل توجهي خلق كند. نويسنده پريشان از كار كه اغلب چندين كار موازي را انجام مي دهد يقيناً بهترين وقتش را براي كاري نمي گذارد كه درآمد چنداني از بابت آن ندارد.
البته تجار معتقد است: نويسندگان بنا بر استعداد و توان و عشق يك رويكرد جدي به مقوله نويسندگي دارند. كه بايد منتظر ماند و ديد پاسخ از آن طرف (جامعه، ارگانها و نهادهاي مربوطه) چگونه است؟
عضو انجمن قلم ايران درباره تلاش هاي خود در جهت به رسميت شناختن شغل نويسندگي توسط دولت و جامعه مي گويد: من از يك سال پيش به طور مرتب اين موضوع را از طريق خانم رهبر، نماينده مجلس شوراي اسلامي پيگيري مي كنم و اميدوارم در آينده نزديك نتيجه بدهد.بد نيست بدانيد در كشور ما بيش از دويست انجمن صنفي داراي مجوز از نهادهاي رسمي وجود دارد كه در بخش هاي فرهنگي و هنري مي توان به انجمن هاي صنفي عكاسان مطبوعات ايران، هنرمندان موسيقي ايران، روزنامه نگاران ايران و... اشاره كرد. نويسندگان (داستان نويسان) هنوز از چنين جايگاهي برخوردار نيستند و از مزاياي آن محروم هستند.همچنين اولين قانون كار در ايران تحت تأثير شرايط جهاني و منطقه اي و داخلي، در سال ۱۳۲۵ خورشيدي به تصويب رسيد. اين قانون دو بار اصلاح شد. بار اول در سال ۱۳۲۸ و بار دوم در سال ۱۳۳۷ .قانون كار مصوب سال ۱۳۳۷ تا سال ،۱۳۶۹ زمان تصويب قانون كار فعلي، قانون ناظر بر روابط كار كشور بود. البته اين قانون هم مورد اصلاح و تغيير، به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي قرار گرفت. استفاده از مزاياي موجود در اين قانون مي تواند تا حدودي به ساماندهي وضعيت معيشتي نويسندگان كمك كند.

نگاه
تأمين اجتماعي نويسندگان
در حال حاضر استفاده از مزاياي بيمه تأمين اجتماعي يكي از عمده حمايت هاي ارگانهاي دولتي از نويسندگان است. دستورالعمل اجرايي بيمه تأمين اجتماعي پديدآورندگان آثار فرهنگ و هنري مصوب شوراي برنامه ريزي جلسه ۷۴ مورخ ۱۴/۴/۸۳ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مؤيد اين نكته است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در راستاي سياست هاي كل خود مبني بر حمايت از پديدآورندگان آثار فرهنگي و هنري كشور و به منظور تحقق بند ۱۲ راهكارهاي اجرايي برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي (طرح بيمه تأمين اجتماعي و درماني پديدآورندگان آثار فرهنگي و هنري) را تهيه و تدوين كرده است.براساس اين طرح در بخش پديدآورندگان كتاب تعريف ذيل آمده است:« پديدآورنده كتاب به شخصي اطلاق مي شود كه حداكثر دو عنوان كتاب در سطح بزرگسالان و سه عنوان در سطح كودكان و نوجوانان براي اولين بار تأليف، ترجمه و گردآوري، تهيه و تنظيم و بازرسي، تصحيح و نقد و بررسي يا تحقيق نموده و براساس ضوابط انتشار كتاب آن را چاپ و منتشر نموده و در بانك اطلاعات مؤسسه خانه كتاب ثبت كرده باشد.»
صندوق اعتباري حمايت از نويسندگان و روزنامه نگاران و هنرمندان از ديگر موارد كمك وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به نويسندگان است كه بخش وسيعي از نويسندگان را تحت پوشش قرار مي دهد.در مجموع حمايت هايي از اين دست هنوز آنقدر چشمگير و قابل توجه نيست كه براي نويسندگان مايه دلگرمي محسوب شود و بخشي از دغدغه هاي معيشتي آنها را برطرف سازد. نويسندگان در هر حال مجبورند علاوه بر كار نويسندگي، يك شغل و يا مشاغل ديگري هم داشته باشند تا بتوانند در شرايط اقتصادي كنوني از عهده مخارج يك زندگي متوسط و معمولي برآيند.وضعيت كنوني نويسندگان خواه ناخواه بر كيفيت آثار توليدي آنها تأثير خواهد گذاشت و خوانندگان مجبورند آثاري را مطالعه كنند كه در صورت حمايت از وضعيت معيشتي نويسندگان آن آثار، توقع توليد همان آثار با كيفيتي به مراتب بهتر و بالاتر امكان پذير بوده است. در پايان به لطيفه اي از قول محمدرضا سرشار اشاره مي كنيم كه زبان حال نويسندگان و شاعران كشورمان است: مي گويند شاعري بزرگ بعد از سالها به روستاي زادگاهش برمي گردد تا ديد و بازديدي با اقوام و آشنايانش داشته باشد در حين احوال پرسي يكي از روستائيان مي پرسد: خب حالا در شهر چكار مي كني؟ شاعر با خوشحالي مي گويد: من شاعرم و شعر مي گويم. فرد روستايي با سادگي به او مي گويد: مي دانم شاعري اما شغلت چيست؟!

ادبيات
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
ورزش
|  ادبيات  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |