يكشنبه ۴ تير ۱۳۸۵
تقدير از داستان نويسان آغاز شد
صداي بلند ارادت
000675.jpg
مرتضي نصيري
«كتاب، مظهر بارز خردمندي و فرهيختگي آدمي و كتاب خوب، نمونه اعلاي اين فرهيختگي است.» و به همين دليل، مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران مدتي پس از پيروزي انقلاب اسلامي جايزه اي را با محوريت انتخاب برترين كتاب سال طرح ريزي كردند؛ چون تلاش بر خردمندي و فرهيختگي جامعه ايراني داشته و دارند. «كتاب سال جمهوري اسلامي ايران» كه به نوعي كارنامه نشر كشور و بازتاب دهنده فراز و فرودهاي حوزه كتاب است، براي اولين بار برپا و به بهترين هاي موجود، جوايزي اهدا شد.
يكي از ويژگي هاي برجسته نهاد «جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران» گستردگي و وسعت دامنه شمول آن است، چون مسئولان برگزاري اين جايزه، تمامي كتاب هاي چاپ شده در مدت يك سال را با موضوعات گوناگون مورد داوري قرار داده و در بخش هاي مختلف به بهترين هاي موجود جوايزي اهدا مي كنند.
اما از ميان ۱۱ رشته موجود در داوري هاي كتاب سال جمهوري اسلامي ايران، رشته «ادبيات» با هفت زيرشاخه، هميشه محل بحث در ميان نويسندگان و منتقدان بوده است، چون در مدت برپايي ۲۳ دوره از اين جايزه، تنها در دوره بيستم، كتابي در رشته «ادبيات» زيرشاخه «نثر معاصر» به عنوان كتاب ممتاز معرفي و از «زويا پيرزاد» به دليل تاليف كتاب «چراغ ها را من خاموش مي كنم» تجليل به عمل آمد.
با روي كارآمدن دولت نهم و انتخاب محمدحسين صفارهرندي به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، توجه نويسندگان، بيش از پيش به اين جايزه معطوف شد، چون صفار هرندي محوريت فعاليت وزارتخانه خود را «ترويج فرهنگ كتابخواني» اعلام كرده و بارها تكرار كرد كه توجه ويژه وزارتخانه متبوعش به امر كتاب و كتابخواني است.
اما با نزديك شدن به برپايي مراسم بيست و سومين دوره انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران، بار ديگر زمزمه هايي مبني بر عدم وجود داستان و رماني (تاليفي) برگزيده در ميان منتخبان اين دوره شنيده مي شد. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي هم قبل از اعلام اسامي برترين ها، آب پاكي را روي دست نويسندگان ريخته و مي گويد: «سال هاست زماني كه برندگان جايزه كتاب سال معرفي مي شوند، ما با يك بحث تكراري روبه رو هستيم و آن اينكه در ارتباط با موضوع ادبيات داستاني، كتابي كه در خور عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران باشد، نداريم. البته اين حسرت را امسال هم خواهيم داشت».
وي ادامه مي دهد: «اما به خاطر قدرنهادن و ارج گذاشتن به زحمت كساني كه در اين زمينه تلاش كرده اند، تقدير ويژه اي را بنا داريم از اشخاصي به عمل آوريم كه به طور نسبي آثار قابل قبولي را در سطح يك كتاب سال در زمينه ادبيات داستاني توليد و عرضه كرده اند».
با برگزيده شناخته نشدن اثري در موضوع ادبيات داستاني در اين دوره، بالاخره قرار بر اين مي شود كه تقدير از نويسندگان ادبيات داستاني و رمان در نوزدهمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران انجام گيرد. مجيد حميدزاده- مديركل كتاب و كتابخواني وزارت ارشاد- پيش از اهداي اين جايزه درباره معيارهاي گزينش نويسندگان برتر مي گويد: «اين جايزه به ژانر خاصي از ادبيات داستاني اختصاص ندارد و با نگاه كلي به آنچه كه ادبيات داستاني اطلاق مي شود، بهترين نويسنده اثر داستاني و رمان انتخاب خواهد شد».
نوزدهمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران از راه مي رسد. در جريان افتتاح اين نمايشگاه، «داوود غفارزادگان» ، «محمدرضا بايرامي» ، «احمد دهقان» ، «محسن مؤمني شريف» و «مصطفي مستور» به عنوان پنج نويسنده برتر ادبيات داستاني جايزه خود را از دستان رئيس جمهور دريافت مي كنند؛ جايزه اي كه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي هدف از اهداي آن را توجه ويژه به ادبيات داستاني عنوان كرده و مي كند.
امير حسين فردي- نويسنده، منتقد و دبير جايزه ادبي شهيد حبيب غني پور- به هيچ وجه بر اين باور نيست كه اين جايزه به ايجاد انگيزه در اين نويسندگان كمك كرده يا خواهد كرد. امير حسين فردي با بيان اين مطالب كه در اولين فرصت، مراتب اعتراض خود را به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي عنوان خواهم كرد، بيان مي دارد: «از زواياي مختلف مي توان به اين قضيه نگاه كرد و چگونگي انجام آن را نقد كرد، اما آنچه كه مسلم است اينكه انجام چنين كاري بسيار شتاب زده بود. انگار پيرامونش، خيلي فكر نشده بود. اي كاش اگر قرار بود ما نويسنده اي را انتخاب كنيم، از همان فرآيند انتخاب كتاب سال ارشاد به آن مي رسيديم؛ اين كار، خيلي بهتر و پخته تر بود و حتي معقول تر و منطقي تر».
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا از ديدگاه شما با انجام اين كار، از ارزش نويسنده ها كاسته شده است، مي گويد: «به نظر من اين طور است. اگر از اينها در جاي خودشان تجليل مي كرديم، خيلي بهتر از اين بود كه بيائيم پنج نفر را به اين شكل انتخاب كرده و از آنها تجليل كنيم».
رضا اميرخاني هم با اميرحسين فردي موافق است، هر چند به مانند او نقش اهداي اين جايزه را زير سوال نمي برد. نويسنده رمان «من او» با اشاره به اينكه اگر در كتاب سال جمهوري اسلامي ايران به ادبيات داستاني توجه مي شد، اين جايزه غيرضروري مي نمود، مي گويد: «قطعاً بايد در كتاب سال وزارت ارشاد به ادبيات داستاني توجه شود، چرا كه بالاخره در اين گزينش، يكي از بقيه بهتر است. البته اين اميد هست كه در سال هاي بعد، به اين موضوع بيشتر توجه شود».
رئيس انجمن قلم ايران در ادامه با تاكيد بر اين نكته كه «اي كاش اين جايزه عنوان خاصي داشت» يادآور مي شود: «سال هاست كه در جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران، ادبيات داستاني سهمي نداشته است و به هر صورت، جايزه اي در اين سطح كه توسط رئيس جمهوري اهدا شد، در نگاه كلان به نفع ادبيات داستاني است».
اميرخاني بيش از اين توضيحي نمي دهد، اما فردي وقتي با اين سوال مواجه مي شود كه اگر شما متولي بوديد، چه مي كرديد، تأكيد مي كند: «من اصلاً نمي توانم به اين صورت نويسنده اي را انتخاب كنم. اينگونه كاركردن خيلي سخت است. بحث حساسي است؛ خيلي ها قهر مي كنند و بهشان برمي خورد». با اين دلايل سست نمي توانيم آدم ها را بالا ببريم، بلكه زمينشان مي زنيم و انگيزه كار را به راحتي از آنها مي گيريم و در يك كلام مي شود گفت كه اينها را هزينه مي كنيم؛ آن هم خيلي ارزان».

پنج سال پس از تعطيلي هنرستان ادبيات داستاني
داستان نويسان و جايي براي تخته سياه
000678.jpg
علي الله سليمي
در بسياري از دانشگاههاي معتبر جهان، نويسندگي (داستان نويسي) به عنوان يكي از رشته هاي آموزشي پذيرفته شده و سالهاست دانشجويان علاقه مند و فراواني در اين رشته تحصيل مي كنند و در نهايت مدرك كارشناسي خود را در اين رشته دريافت مي كنند.
شناخته شده ترين زير شاخه اين رشته «نويسندگي خلاق» است كه بسياري از نويسندگان نام آشناي امروز در جهان آن را گذرانده و تجارب ارزشمندي در زمينه هنر نويسندگي به دست آورده اند.
اين وضعيت در كشور ما كاملاً برعكس است. در هيچ يك از دانشگاهها و يا مراكز آموزش عالي كشور ما، رشته مستقل و معتبري براي هنر داستان نويسي وجود ندارد. شايد از اين رهگذر است كه در جامعه ما هنوز نگرش رسمي به نويسندگي جا نيفتاده است. اغلب نويسندگان ما براساس ميل و سليقه شخصي خود به هنر نويسندگي روي مي آورند و متأسفانه هيچ گاه شانس گذراندن دوره هاي آكادميك اين رشته را ندارند. البته اگر به گوشه و كنار خود نگاه دقيق تري بيندازيم تك و توك كلاس هاي داستان نويسي را مي بينيم كه هيچ يك از آنها مورد تأييد سيستم رسمي آموزشي كشور نيستند و تنها برپايه علايق چند شاگرد و يك استاد شكل گرفته اند و بيشتر جنبه محفلي دارند تا عمومي و فراگير كه همگان با ديدگاه ها و سليقه هاي متفاوت در آن شركت كنند. معمولاً دستاورد چنين كلاس هايي تربيت يك شكل چند شاگرد است كه استاد خود را كه اتفاقاً داستان نويس هم هست، بزرگترين داستان نويس دوره خود مي دانند. اگر بخواهيم منصفانه به قضيه نگاه كنيم بايد بگوييم از رهگذر اين كلاس ها گاه نويسندگان قابل تأملي هم به جامعه ادبي معرفي مي شوند ولي درصد اين عده به شدت كم است و نمي توان به عنوان يك ادعاي قابل دفاع مطرح كرد.
هنرستان ادبيات داستاني
تنها مركزي كه در كشور ما به داستان نويسي، نگرشي آكادميك داشت هنرستان ادبيات داستاني بود. اين مركز طي بيش از دو سال فعاليت پرجنب و جوش حدود ۱۵۰ هنر جوي ادبيات داستاني را با رشته هاي مختلف داستان نويسي آشنا كرد. ۷۰ نفر از اين عده در دو مرحله فارغ التحصيل شدند و مابقي با توقف يكباره فعاليت هاي اين هنرستان به فراموشي سپرده شدند.
خبر تأسيس هنرستان ادبيات داستاني به شهريورماه ۱۳۷۷ برمي گردد. در آن زمان محمد جواد جزيني، كه همزمان مسئوليت پيك قصه نويسي، حوزه هنري را هم داشت، با اعلام خبر تأسيس هنرستان« ادبيات داستاني» در ايران ادعا كرد اين مركز براي نخستين بار است كه در سطح آسيا و ايران تأسيس مي شود و پيش از آن چنين اقدامي بي سابقه بوده است.
سرانجام از پانزدهم بهمن ماه ۱۳۷۸ به مدت يك ماه ثبت نام از علاقه مندان براي شركت در آزمون ورودي اولين هنرستان ادبيات داستاني در ايران آغاز شد.
محمد جواد جزيني كه تجربه بيش از ۱۰سال فعاليت آموزشي در پيك قصه نويسي را داشت با شور و شوق كارها را دنبال مي كرد. در مقام اولين مدير هنرستان ادبيات داستاني، از زاويه اي ديگر بنيانگذاري اين مركز سعي مي كرد با برشمردن مزاياي تحصيل در اين مركز آموزشي كه رويكردي آكادميك داشت، دانشجويان زيادي را جذب كلاس هاي تئوريك ادبيات داستاني بكند.
كلاس هاي هنرستان مورد تأييد رسمي ترين ارگان آموزشي در ايران (وزارت آموزش و پرورش) قرار داشت و اين اشتياق هنرجويان را افزون تر مي كرد. در بخشي از اساسنامه هنرستان به كيفيت و اعتبار دروس اشاره شده بود: «استاندارد مهارتي داستان نويسي در سال ۱۳۷۷ به پيشنهاد حوزه هنري طي جلسات و نشست هاي كارشناسي مشترك به تأييد وزارت آموزش و پرورش رسيد و براي نخستين بار در ايران هنر داستان نويسي به عنوان رشته آموزشي شاخه كار و دانش به رسميت شناخته شد و با شماره ۳۰۴-۱۱۰-۱۰-۳ در گروه هنر و زير گروه فرهنگي ادبي ثبت شد. در بهمن ماه ۱۳۷۷ اين مركز با پذيرش و ثبت نام اولين علاقه مندان مستعد داستان نويسي فعاليت هاي خود را آغاز كرد. اين هنرجويان در اين مجموعه در كنار دروس عمومي ۴۶ واحد دروس تخصصي ادبيات داستاني را مي گذرانند و پس از آزمون نهايي موفق به اخذ ديپلم مهارتي كار و دانش خواهند شد.»
استقبال علاقه مندان از اين مركز نشان دهنده اهميت آن براي هنرجويان رشته ادبيات داستاني بود. در اولين فراخوان بيش از ۳۰۰ نفر ثبت نام كردند. براي دست اندركاران و صاحب نظران حوزه ادبيات داستاني مواجهه با اين واقعيت هم تلخ بود و هم شيرين. تلخ از اين روي كه امكان ساماندهي و آموزش همه آن
۳۰۰ نفر با شرايط موجود در آن زمان كمي دور از انتظار بود و امكان داشت با اطلاع رساني وسيع تر سيلي از علاقه مندان از راه برسند و كمبود امكانات مورد نياز و عدم پذيرش غالب آنها باعث يأس و دلسردي آنها گردد. اما از زاويه اي ديگر طعم شيرين حضور وسيع علاقه مندان به فراگيري دروس داستان نويسي آن هم به صورت آكادميك، آنها را اميدوار مي ساخت كه در صورت رفع موانع موجود، نسل جديدي از داستان نويسان با رويكردي كاملاً آكادميك تربيت خواهند شد كه مي توانند خلأهاي موجود در داستان نويسي معاصر ايران را پر كنند.
هنرجوياني كه با هزار اميد و اشتياق پاي به هنرستان ادبيات داستاني گذاشته بودند طي دو دوره
۲ ساله و در مجموع در طول ۴ سال بخشي از دروس تئوريك ادبيات داستاني را فرا گرفتند و با تغيير مديريت در حوزه هنري يكباره درس هاي خود را نيمه تمام گذاشته، با هنرستاني كه روياهاي بي شماري را در ذهن آنها زنده مي كرد خداحافظي كردند.بخشي از هنرجويان با تعطيلي هنرستان، در مراكز غيررسمي ديگر، دانش داستاني خود را كامل كردند و تعداد بي شماري با سرخوردگي از روياهايي كه در سر پرورانده بودند براي هميشه داستان و داستان نويسي را به كناري گذاشتند.
ماجراي تلخ تعطيلي هنرستان ادبيات داستاني، پايان قصه داستان نويسان جوان ايراني نبود چرا كه اكنون با گذشت حدود ۵ سال از آن واقعه ناگوار، ثمرات آن ۴ سال تلاش هنرجويان يكي پس از ديگري به بار مي نشيند؛ هنرجوياني كه اكنون در كسوت نويسندگان صاحب اثر در جامعه ادبي فعاليت دارند. از جمله داود اميريان (نويسنده عرصه دفاع مقدس) حميدر ضا داداشي، بهاره رضايي، ابراهيم پاكزاد، مريم خدادايان، محسن سعيد السادات، نوشين غريب دوست، ابراهيم خدادوست، مريم سقلاطوني، طاهر شاهبلاغي، مرضيه گلابگير اصفهاني و... و هر روز كه مي گذرد به جمع اين تعداد افزوده مي شود.
اين روزها مباحث و دروس تئوريك ادبيات داستاني در حوزه هاي آكادميك روبه فراموشي است. اميد است تجاربي همچون تجربه هنرستان ادبيات داستاني بار ديگر در دستور كار مسئولان مربوطه قرار گيرد؛ تجربه اي كه در صورت استمرار مي توانست ثمرات شيريني را در اين سال ها به بار بنشاند. كلاس هاي داستان نويسي در گوشه و كنار كشور ما انسجام لازم را ندارد. اين واقعيت تلخي است كه بايد مسئولان توجه جدي به آن داشته باشند.

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |