شنبه ۱۷ تير ۱۳۸۵
شيوه برخورد با پرخاشگري بچه ها در خانه
فقط به چشمهايم نگاه كن
001113.jpg
آيا فرزندتان در مدرسه و هنگام بازي بهترين رفتار را دارد، ولي در خانه عصباني و خودخواه است؟ هنگامي كه فرزندتان در مدرسه است، احتمالاً او به حرف هاي معلم خوب گوش مي دهد و با دوستانش به خوبي بازي مي كند و همه چيز به آرامي پيش مي رود. با وجود تمام كارهاي مشكل از جمله گوش دادن به درس و چيزهاي ديگري كه در مكان هاي عمومي اتفاق مي افتد او كاملاً آرام و صبور به نظر مي رسد، ولي آيا در منزل نزد شما نيز اين گونه رفتار مي كند؟ او توفاني از خشم و فرياد و عصبانيت است.
هنگامي كه وقت دكتر داشتم قرار شد كه فرزند ۶ ساله ام را به جاي اين كه همراه خود ببرم، در خانه يكي از بستگان بگذارم. پس از اين كه فرزندم از خانه آنها به منزل بازگشت، او در مورد ساعات خوشي را كه آنجا داشته با خوشحالي صحبت مي كرد، ولي به محض اين كه در بسته شد و من گفتم كه الان موقع انجام تكاليف مدرسه است با عصبانيت فرياد زد: «من تكاليفم را انجام نمي دهم و شما نمي توانيد مرا مجبور كنيد!» هنگامي كه من به او گفتم كه بايد چند دقيقه ديگر تكاليفت را بنويسي، او با تندي گفت: «خب حالا همه آنها را خودم به تنهايي انجام مي دهم.» و به طور عجيبي همه تكاليفش را بي دقت و بدخط نوشت. كاملاً طبيعي است كه كودكان ۶-۵ ساله شخصيتي دوگانه داشته باشند: يك شخصيت وقتي با ديگران هستند و شخصيتي كاملاً متفاوت هنگامي كه با والدينشان هستند. كودكان براي بدرفتاري با پدر و مادرشان مستعدتر هستند چون آنها در مقابل رفتاري كه از خود در برابر آنها نشان مي دهند احساس امنيت بيشتري مي كنند.
به عقيده يكي از كارشناسان: «به طور عمومي، عاطفي و عقلاني، شايد مدرسه براي كودكان ۶-۵ ساله خسته كننده باشد. آنها بايد يك جا بنشينند و از قوانين خاصي اطاعت كنند. رعايت كردن نوبت ممكن است براي آنها خسته كننده باشد، در صورتي كه كودكان مي خواهند، معلم از آنها راضي باشد و دوست ندارند كه به عنوان فردي شلوغ شناخته شوند. به علاوه، ممكن است در آن جا بچه هاي بزرگ تري باشد كه كودكان ۶-۵ ساله از آنها بترسند. در نتيجه تمام انرژي و جنب و جوش آنها طي روز يك جا جمع مي شود. وقتي به خانه بازمي گردند، مي خواهند استراحت كنند. همان كاري را كه ما بزرگترها انجام مي دهيم، ولي با اين تفاوت كه ما استراحت كردن را به معني پا روي پا گذاشتن و روزنامه خواندن مي دانيم، ولي كودكان آن را به معناي انجام دادن و گفتن هر آنچه كه مي خواهند، تلقي مي كنند.
او را به احترام گذاشتن تشويق كنيد- به طور كلي، شما مي دانيد كه چرا فرزندتان بعضي از كارها را انجام مي دهد، ولي اين بدان معنا نيست كه مجبور باشيد همه اينها را قبول كنيد. در حقيقت، آن چه پيش از همه اهميت دارد اين است كه او را در مقابل بعضي از كارها محدود كنيد و مطمئن شويد از اين كه فرزندتان تشخيص مي دهد كه چه رفتاري مناسب است. شما بگوييد: تو معلمت را با اسم كوچك صدا نمي كني و اجازه نداري مرا با نام ديگري بخواني. همچنين اگر احساسات كودكتان را بشناسيد بسيار مفيد است (به عنوان مثال:« مي دانم كه الان عصباني هستي، اما اجازه نداري كه با من بد رفتاري كني .» يا « مي دانم كه خسته هستي، ولي امروز بايد تمام تكاليفت را انجام دهي. آخر هفته به اندازه كافي براي انجام كارهاي ديگر وقت داري »). با استفاده از روش هاي زير مي توان آرامش را در خانه برقرار كرد.
برنامه معيني براي بعد از مدرسه مشخص كنيد- با استفاده از يك برنامه مخصوص، فرزندتان مي داند كه بعد از آمدن از مدرسه بايد طبق آن برنامه عمل كند. بسياري از والدين با اين پيشنهاد براي فرزنداني كه تكليف شب دارند، موافقند، ولي كودكان ۶-۵ ساله نياز به برنامه ريزي ساده تري دارند.
به تغذيه و رفتار او توجه كنيد- ممكن است در آخر روز فرزندتان خيلي گرسنه باشد و اين باعث بدرفتاري او شود. به جاي اين كه او را تا شام گرسنه نگه داريد، به او يك عصرانه سالم نظير ميوه، گردو و خشكبار بدهيد.
به او اجازه بازي دهيد- اگر به دنبال فرزندتان مي رويد به جاي اين كه او را مستقيماً به خانه بياوريد اجازه دهيد كه در حياط مدرسه بازي كند، زيرا كه با اين كار انرژي ذخيره شده در كودك آزاد مي شود.
به جدول زمان بندي شده فرزندتان توجه كنيد- آيا فعاليت هاي بعد از مدرسه او خيلي زياد و فشرده است؟ حتي اگر فرزندتان ادعا كرد كه همه آنها را دوست دارد، ممكن است قدري سنگين باشد. سعي كنيد برنامه اي بريزيد كه كودكتان فرصت بيشتري داشته باشد تا با دوستانش يا به تنهايي بازي كند. برنامه بعد از مدرسه اش طوري باشد كه زمان بازي و سرگرمي او را نيز دربرگيرد.
او را به عذرخواهي تشويق كنيد- اگر فرزندتان بي ترتيب و گستاخ است، از اين فرصت براي آموزش عفو و گذشت استفاده كنيد. به او موقع خواب بگوييد:« هفته گذشته يادت مي آيد وقتي كه من عصباني شدم و سپس برگشتم و از تو معذرت خواهي كردم؟ وقتي كه تو هم عصباني مي شوي، انتظار دارم كه عذرخواهي كني ». اگرچه براي كودكان اين سن پذيرفتن اين كه كار اشتباهي انجام داده اند، سخت است، ولي پافشاري در معذرت خواهي كمك مي كند تا آنها ياد بگيرند كه چگونه اشتباه خود را جبران كنند. در نهايت، سعي كنيد كه از رفتار نامناسب فرزندتان برداشت بدي نداشته باشيد. در حقيقت اين گونه رفتار به اين معنا نيست كه او معلم و والدين دوستانش را بيشتر از شما دوست دارد و بيشتر احترام مي گذارد، بلكه او مي داند كه خانه جايي است كه او را از همه جا بيشتر دوستش دارند، بنابراين برايش مهم نيست كه چه كار مي كند.
مدرسه براي كودكان خسته كننده است؟ كارشناسان مي گويند كه جاي تعجب نيست كه كودكان در آخر روز بداخلاق مي شوند، چون استانداردها در مقاطع تحصيلي بالا، آمادگي ها و مهدكودك ها به شدت آموزشي و علمي، ساختاري و هيجان آور شده است. با يك همه پرسي از كودكان مشخص شده است كه تكاليف مدرسه، كارهاي كلاسي و امتحان هاي آخر هفته خيلي زياد و فشرده است. حتي بعضي از مدارس زنگ تفريح را كوتاه و يا حذف كرده اند. اگر به نظر مي رسد مدرسه فرزندتان برنامه آموزشي سختي دارد، اين مسأله حائز اهميت است كه فعاليت هاي خارج از مدرسه او كمتر با برنامه آموزشي مدرسه او مرتبط باشد همچنين فعاليت هاي او را بيشتر به بازي هاي خلاق اختصاص دهيد.
ترجمه: رزيتا شاهرخ
منبع: تwww/Parents.com

خاطرات روزانه
در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
***
توهين خوش سرانجام
از بچگي با هم دوست بوديم خيلي صميمي و از راز رمز هم با خبر. از قضا يك روز در جمع دوستان با هم اختلاف نظر پيدا كرديم و كار به مشاجره لفظي كشيد. ايشان يك مرتبه با زبان شيرين تركي اهانت غيرقابل تحملي را بيان كردند و گفتند برو عملي. از آن جمع كه دور شدم هر چه فكر كردم ديدم بجز استعمال روزي دو پاكت سيگار از هيچ مواد خانمانسوز ديگر استفاده و استعمال نكرده و نمي كنم. همانجا تصميم  گرفتم سيگارهاي موجود خود را خرد كرده و از آنها براي هميشه خداحافظي كنم و به جايش ورزش را جايگزين  سازم. اول به پياده روي بعد كوه بعد رشته نشاط آور شنا و بعد رشته مفرح تنيس روي آوردم. اكنون ۲۷ سال از آن زمان سپري شده و من حتي يك روز هم ورزش را ترك نكرده ام و هر روز صبح زود در مجموعه ورزشي شهيد شيرودي تنيس بازي مي كنم و خداوند مهربان را سپاسگزارم كه اين اراده را به بنده عنايت فرمود تا عادت بد را كنار گذاشته و به عادتهاي خوب روي آورم.
جالب توجه اينجاست در آن زمان بعد از مدتي كه با دوستم آشتي كردم از او گله مند شدم كه فلاني تو كه مرا از خودم بهتر مي شناختي چرا در ميان جمع به من گفتي عملي خيلي برام گران تمام شد؟ ايشان با تعجب گفتند كي بتو گفتم عملي من عمله خطابت كردم.
فرامرز زرين قلم
دختر خجالتي
يك روز مهمان هاي زيادي به خانه ما آمده بودند و من كه از ابتدا با آنها روبه رو نشده بودم، ديگر خجالت مي كشيدم وارد اتاق شوم، تا اين كه مادرم آمد و گفت:
- بيا و با صداي بلند سلام كن.
من هم كمي خود را مرتب كرده و گلويم را صاف كردم و همراه مادرم وارد اتاق شدم و به جاي اين كه بگويم سلام، هول شده و با صداي بلند گفتم: «بسم الله الرحمن الرحيم.»
ناهيد دالايي

نگاه
پرسش هاي كودكانه
فرزند سه ساله ام، دائماً همه چيز را از من سؤال مي كند: چرا؟ چرا آسمان آبي است، چرا ابرها وجود دارند؟ چرا من نمي توانم سريع بدوم؟ چرا من بايد خوب باشم؟ گاهي اوقات به نظر نمي رسد آن چه پاسخ است، اهميت داشته باشد. او هرگز راضي نيست و من خشمگين هستم. چه طور به پرسش هاي او جواب دهم؟
- پرسشي كه مطرح شده است را والدين سراسر دنيا بارها شنيده اند. ما دوست داريم به محض اين كه مهارت هاي زباني فرزندانمان شكوفا مي شود، رشد اصطلاحات زيباي آنها را بفهميم، اما گاهي اوقات به نظر مي رسد سؤالات مصرانه آنها كمي شبيه به چك چك طولاني آب، آزاردهنده است. ما به دو دليل افسرده  شده ايم: ۱-اغلب ما پاسخ واقعي به پرسش هاي معصومانه اي را كه آنها مي پرسند نمي دانيم. ۲- حتي اگر هم بدانيم، پاسخ هاي ما از سرعت سؤالات بي وقفه آنها كم نمي كند.همين طور است، زيرا ما زبان و تفكر آنها را وقتي مي پرسند «چرا؟» نفهميده ايم. علت و تأثير پاسخ هاي ما قانع كننده نيست و بنابراين آنها راضي نمي شوند. ما به شما براي باز كردن زبان آنها كليدي خواهيم داد؛ طوري كه شما بتوانيد سؤال  واقعي را كه در پشت بسياري از چراهاي آنهاست، جواب دهيد.سپس هر دوي شما بتوانيد از شادي ارتباطتان لذت ببريد. وقتي پسر شما متولد شد، روش ارتباط او فقط گريه كردن بود. او از همان صدا براي هر منظوري استفاده مي كرد:من گرسنه ام. من بي حوصله ام. اين پوشك ها، خيلي تنگ است. شكم من خيلي درد مي كند.مامان، من تو را نمي بينم و هزاران چيز ديگري كه او داشت تجربه، احساس و فكر مي كرد.اتفاق شگفت انگيزي مي افتد، شما شروع مي كنيد به حدس زدن درباره اين كه گريه او چه معنايي دارد.و او شروع مي كند به استفاده محدودي از گريه هاي متفاوت براي بيان نيازهاي متفاوت.حركت شما در ابتدا ناشيانه بود، اما در يك زمان محدود، هر دوي شما زبان پرواز با هواپيماي بدون موتور كلام را با دامنه اي از شيوه و لطافت حركتي مخصوص به خود توسعه داديد.وقتي بچه ها، يادگيري واژه هاي واقعي را آغاز مي كنند، معمولاً  واژه ها با شيوه اي كه بزرگسالان آنها را به كار مي برند، به طور دقيق همخواني ندارند. اغلب يك واژه خاص براي اشاره به يك طبقه كلي به كار مي رود. به عنوان مثال، سگ ممكن است به معناي هر حيواني باشد؛ در حالي كه «ميو» ممكن است به معناي گربه باشد، اما فقط يك گربه.
اين ناهمخواني هاي اوليه، قشنگ و ديدني هستند و اگر امكان پذير باشد، بايد به وسيله نوار ويدئويي شكار شوند. اما تا زماني كه بچه ها قادر شوند به وسيله جمله هايي صحبت كنند، اين صداها، ظاهراً  شبيه همان منظوري است كه ما به كار مي بريم. اين اتفاقات همزمان با كنجكاوي، قدرت تخيل، خلاقيت و رشد سريع آنهاست. آنها سؤال كردن را آغاز مي كنند: «چرا؟» «چرا؟» «چرا مامان؟» «چرا؟»
من دريافته ام كه وقتي تلاش مي كنم به بچه ها در اين مرحله از رشد، با ارائه دليل براي مسائل پاسخ دهم، آنها بي علاقه اند. بعد از صحبت با هزاران بچه، من دريافته ام كه منظور واقعي آنها اين است: «آن برايم خيلي جالب است. لطفاً  بيا تا درباره آن با هم حرف بزنيم. لطفاً  به من بيشتر بگو.»
وقتي من با بچه ها ارتباط برقرار كرده ام و براي پاسخگويي به سؤال آنها يك داستان سر هم كرده ام، آنها با شيفتگي تمام نشسته اند. آنها نيازي به زيرا، بنابراين، علت و تأثير ندارند.آنها نياز ندارند كه بدانند «چرا؟» تمام چيزي كه آنها نياز دارند، مهيج و با نشاط است. من درباره هر چيزي كه درباره موضوع به ذهن آنها آمده است، حرف مي زنم.بعد از يك مبادله كوتاه، هر دو خوشحال هستيم. اجازه دهيد كه مثالي را براي شما بياورم.به ياد مي آورم وقتي را كه يكي از پسرانم از من پرسيد: «چرا آسمان آبي است؟»به او گفتم كه: «در روزهاي آفتابي، آسمان آبي و در روزهاي ابري، آسمان طوسي است و در شب ها، خيلي خيلي تاريك است. گاهي اوقات در بين روز و شب، صورتي يا نارنجي است و چيزهاي آرامش بخشي در آسمان وجود دارد. خورشيد به ما گرما و نور مي دهد. شبيه ستاره هاست، فقط گرمتر است.سياره هايي وجود دارند كه دور خورشيد مي گردند و ما روي يكي از آنها زندگي مي كنيم كه زمين ناميده مي شود.»
توجه داشته باشيد كه من در تمام جوابم به او، درباره اين چرا آسمان آبي است، چيزي نگفتم. اما من با او و پاسخ سؤال واقعي اش ارتباط برقرار كردم. او با مبادله مان خرسند بود و من آرامشي توأم با شور و اشتياق داشتم نه چراهاي بي وقفه. ما هر دو پيروز بوديم. وقتي بچه ها گريه مي كنند، آنها فقط غذا يا پوشك جديد نمي خواهند، آنها شما را مي خواهند.دانشمندان جوان ما، براي كشف جهان، كنجكاو و علاقه مند هستند، اما هنوز شما را مي خواهند.آنها مي خواهند به وسيله مردمي كه در اطرافشان هستند، اين جهان مسحور كننده را كشف كنند.اين حركات ارتباطي با عبارت روبه ر شد «چرا» پايان ندارد. همانطور كه بچه ها رشد مي كنند، مهارت هاي ارتباطي آنها زيركانه تر مي شود. «اين برايم جالب است. بياييد درباره آن با هم حرف بزنيم» اغلب به سختي شنيده مي شود.از آن جايي كه ما در جست وجوي ارتباط با زندگي فرزندانمان و توجه به علائق آنها هستيم، فرصت هاي بي شماري را براي پرداختن به آنها پيدا مي كنيم. اين حركات ارتباطي در ابتدا راحت نيست. به نظر مي رسد هر زماني كه ما قدم هايي را ياد مي گيريم، آنها سطح جديدي از رشد را توسعه مي دهند.
بنابراين پرسيدن: «مامان، من مي توانم سوئيچ ماشين را قرض بگيرم؟» واقعاً چه معنايي دارد؟
زهرا گيتي پسند

جدول اعداد (سودوكو)
001104.jpg
اعداد ۱ تا ۹ را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك ۳ در ۳ طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود .پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.
حل جد ول شماره ۱۰۸

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |