بررسي روند اجراي طرح پزشك خانواده و نظام ارجاع
طبيب پشت در خانه ماند
سميه شرافتي
|
|
هنگامي كه مسئولان وزارت بهداشت، اواخر مرداد ماه سال 81 از اجرايي شدن طرح پزشك خانواده در كشور خبر دادند، چشم انداز روشني در برابر ديدگان اكثريت جامعه ايجاد شد، چرا كه نظام ارجاع و پزشك خانواده مي توانست تغييرات مطلوبي را در نظام اقتصاد بهداشت كشور در جهت رفع كمبودها و نابساماني ها به وجود آورد و در كنار آن امكانات بهداشتي- درماني به بهترين نحو ممكن در اختيار اقشار مختلف جامعه قرار بگيرد. پزشك خانواده مسئول يك جامعه 2000 نفري است كه طبق برنامه هاي از پيش تعيين شده، هر 6 ماه به سراغ بيمار مي رود و سلامتي او را كنترل مي كند و در اين صورت از بروز يك بيماري جلوگيري مي شود يا در مراحل اوليه شناخته شده و تحت درمان قرار مي گيرد.
پس از جنگ جهاني دوم و در حين آن، با افزايش تخصص هاي متعدد براي آنكه پزشكان عمومي به انزوا كشيده نشوند پزشك خانواده به رسميت شناخته شد. به دنبال آن در كشورهايي همچون كانادا، انگلستان، چين، ويتنام، تايلند، ژاپن، عربستان، فلسطين و 60 كشور ديگر، اين طرح به اجرا درآمد كه هر كدام پيامدها و نتايج خاص خود را داشته است. اين طرح از سال 82 در ايران در چند استان به صورت آزمايشي به مرحله اجرا درآمد، اما ساختار آن با مشكلات زيادي روبه رو بود.
دكتر غلامرضا حيدري مدير توسعه شبكه بهداشت خانواده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در پاسخ به اين پرسش كه علت الگوبرداري از اين طرح در ايران چه بوده، مي گويد: به دليل موفقيت هايي كه در اجراي اين برنامه در كشورهاي مختلف از جمله كشورهاي اروپايي وجود داشته، براي اجراي آن در سطح كشور توسط مجلس شوراي اسلامي بودجه اي اختصاص داده شد؛ با هدف اينكه اين برنامه سطح سلامت را در بين مردم ارتقاء بخشد و در كاهش هزينه ها در بخش هاي مختلف از جمله هزينه هايي كه مردم از طرف خودشان مي پرداختند، اثربخش باشد. ضمنا بتواند تمام روستاها و شهرهاي زير بيست هزار نفر را تحت پوشش اين برنامه قرار دهد.
طرح پزشك خانواده علاوه بر رفع مشكلات بهداشتي- درماني مردم مي توانست بستر مناسبي را براي اشتغال فارغ التحصيلان رشته پزشكي فراهم كند. به كارگرفتن خيل عظيمي از پزشكان بي كار كه بعد از سال ها تلاش و تحصيل به دليل نبود شرايط شغلي مناسب به كارهايي غير از تخصص خود روي آوردند، يكي ديگر از اهداف اين طرح بود. در مورد طرح استقرار اين پزشكان، دكتر غلامرضا حيدري مي گويد: در سال 1384 بحث استقرار پزشكان مطرح شد و طبق آن پزشكان در مناطق مختلف مستقر شدند و نيروهاي كمكي از جمله ماماها در اين برنامه علاوه بر پزشكان گنجانده شدند. تاسيس مراكز درماني و تدارك داروهاي اساسي و امكانات تشخيصي نيز در كنار استقرار پزشكان، از اهداف دنبال شده بود. در نتيجه بيش از 80 درصد ماماها و 75 درصد پزشكان بخش خصوصي در اين طرح جذب شدند .
اينكه با وجود طرح استقرار پزشكان، چقدر اين افراد از طرح پزشك خانواده استقبال مي كنند(با وجود تمام محدوديت ها و كمبودها) بسيار مهم است. تعدادي از پزشكان عمومي كه به عنوان پزشك خانواده معرفي مي شوند صرفاً براي گذراندن دوره طرح شان به مناطق محروم مي روند و پس از تكميل طرح، محل را ترك مي كنند. در نتيجه مردم روستا ناچار مي شوند جهت امر درمان به استان ها مراجعه كنند، در حالي كه به گفته حيدري هدف عمده طرح پزشك خانواده اين است كه با ارائه خدمات پيشگيري، از بيمار شدن مردم جلوگيري كند؛ ضمن اينكه اگر آنها بيمار شدند خدمات سرپايي مناسب به آنها ارائه شود تا بيماران مجبور نشوند براي درمان به شهرهاي بزرگ مراجعه كنند.
آيا مردم به اندازه كافي استقبال مي كنند؟
حيدري در خصوص استقبال مردم از طرح پزشك خانواده مي گويد: مردم ما هنوز به اين مسئله كه نزد پزشك خاصي بروند و آن پزشك به تمام جوانب پيشگيري و درمان آنها رسيدگي بكند، اعتقاد ندارند و هنوز با بروز بيماري، ترجيح مي دهند كه مستقيماً نزد يك متخصص بروند . وي ادامه مي دهد: كيفيت و تنوع خدمات و فرهنگ سازي از سوي رسانه ها و همچنين وزارت بهداشت، از جمله اقداماتي است كه در ترغيب مردم به سوي پزشك خانواده مي تواند موثر باشد .
آيا پزشك خانواده تخصص كافي دارد؟
اين موضوع بسيار مهم است كه بدانيم پزشك خانواده در پيگيري روند يك بيماري از علم و تخصص كافي برخوردار است و آيا آموزش هاي لازم را مي بيند؟ مسلماً اين پزشكان بايد تحت آموزش هاي لازم قرار بگيرند تا بتوانند به بهترين شكل ممكن در جهت خدمت رساني به بيماران تلاش كنند. دكتر حيدري در اين رابطه مي گويد: انتخاب يك نفر به عنوان پزشك خانواده بايد به گونه اي باشد كه او بتواند از همه جوانب به بيمار رسيدگي كند. حتي اگر لازم باشد كه بيمار به بيمارستان مراجعه كند، پزشك بايد بتواند براي او وقت بگيرد تا بيمار از نظر بستري شدن و اقدامات ديگر با مشكل مواجه نشود. ضمن اينكه پس از ترخيص از بيمارستان، پزشك بايد اقدامات تخصصي بيمارستان و پزشكان متخصص را در روستا و در خانواده پيگيري كند .
وي با اشاره به اقدامات در نظر گرفته شده در اين طرح جهت بالابردن سطح علمي پزشكان مي گويد: برنامه هاي آموزشي و تهيه بسته هاي خدمتي متناسب با نياز شهر يا روستا و درج اطلاعات بيماري ها در اين بسته ها از جمله اقدامات طرح پزشك خانواده است. علاوه بر آن از پزشكان خواسته شده كه در بدو شروع فعاليت شان بايد در جمعيت تحت پوشش خود عمل غربالگري را انجام دهند و ببينند مردم آن جمعيت داراي چه بيماري هايي هستند تا بتوانند متناسب با نياز روستاي تحت پوشش خود، داروهاي مورد نياز را درخواست كرده و خدمات موثري را به مردم ارائه دهند .
رضايت پزشكان
از ميزان حقوق دريافتي
مسلماً تيم پزشكي مستقر در طرح پزشك خانواده تا زماني مي تواند بهترين و مطلوب ترين خدمات پزشكي را به روستاييان ارائه دهد كه خود نيز از شرايط مطلوبي برخوردار باشد. كمبود تسهيلات و امكانات از جمله مشكلات عمده اي است كه در بسياري از مناطق- بخصوص مناطق محروم- ديده مي شود. دكتر حيدري در خصوص اين كمبودها مي گويد: عدم وجود فضاي مناسب براي بيتوته كردن، عدم وجود امكانات بهداشتي، عدم دسترسي جاده اي و كمبود موادغذايي از مشكلات عمده پزشكان است. به علاوه، ميزان حقوق دريافتي پزشكان در مناطق محروم در مقايسه با پزشكان در مناطق برخوردار، تفاوتي ندارد. از اين رو يكي از اقدامات در دست بررسي، نظارت بيشتر بر ميزان دريافتي پزشكان- به خصوص در مناطق محروم- است .علاوه بر اين دكتر حيدري با اشاره به مشكلات اساسي طرح پزشك خانواده مي گويد: در اين نظام شبكه اي كه دو دهه از زمان آن مي گذرد، از نظر تجهيزات و بناهاي ساختماني، دارو، تجهيزات، آزمايشگاه (به خصوص بخش راديولوژي)، نظام ارجاع و دستمزد پزشكان در مناطق محروم، مشكلات عمده اي به وجود آمد و با توجه به اينكه درآمد ناخالص ملي متناسب با فعاليت هاي وزارت بهداشت نيست(حدود 55 درصد)، اين رقم بايد مانند بقيه كشورها دورقمي شود. در اين صورت ما مي توانيم هم در بخش پيشگيري و هم درمان سرپايي بيماران خدمات بهتري را ارائه دهيم .
|