شنبه ۲۴ تير ۱۳۸۵
گفتن به زباني ديگر
نگاهي به عوامل تأثيرگذار بر فراگيري زبان دوم در گروه هاي سني مختلف
001395.jpg
عده اي از پژوهشگران، شاخص «سن» را يكي از عوامل مهم در پذيرش و به خاطر سپردن آموخته ها مي دانند و معتقدند هر چه سن كمتر باشد، فراگيري او نيز بيشتر است و اين شاخص به ويژه در آموزش هايي چون فراگيري زبان دوم و فعاليت هاي هنري تأثير بيشتري دارد.
اما گروهي نيز بر اين باورند كه علاوه بر شاخص سن، عوامل ديگري نيز در تسريع يا كند شدن روند آموزش- فراگيري مؤثر است و فراگيري زبان دوم و فعاليت هايي از اين دست، تنها وابسته به سن نبوده و عوامل ديگري نيز در روند فراگيري دخيل هستند.
آنچه مي خوانيم بررسي عوامل تأثيرگذار بر فراگيري زبان دوم در گروه هاي سني پيش دبستاني و دبستان، جوانان و نوجوانان است.
نخستين گام در راه آموزش
براي يافتن برنامه اي صحيح و آموزش بر مبناي آن لازم است تا پيش از هر اقدامي به سه پرسش مهم پاسخ داد: در حقيقت نخستين قدم، پاسخ به پرسش هايي است كه مي تواند خط مشي درست آموزش زبان دوم را مشخص كرده و فرآيند آموزش- فراگيري را در مسيري درست هدايت كند:
۱- آغاز آموزش زبان دوم چه سني است؟
۲- چه روش تدريسي براي آموزش انتخاب شود؟
۳- استعداد و توانايي لازم براي فراگيري زبان دوم چقدر است؟ از منظري ديگر چه ميزان استعداد توانايي براي فراگيري زبان دوم كافي و لازم است؟
آيا آموزش زبان دوم
بايد از سن بسيار پايين آغاز شود؟
اين نظريه كه كودكان به سرعت زباني را كه اطرافيان به آن زبان صحبت مي كنند، فرا مي گيرند به اثبات رسيده است و به همين ترتيب زبان دوم را نيز سريع تر از بزرگسالان مي آموزند، اما آيا آموزش زبان دوم الزاماً بايد از سن بسيار پايين آغاز شود؟
مقايسه كودكان و دانش آموزان نشان مي دهد توانايي كودكان در صحبت كردن، بيش از توانايي آنها در تلفظ صحيح كلمات- توجه كنيم كه گاه كودكان در تكلم به زبان مادري خويش نيز لغاتي را اشتباه تلفظ مي كنند- استفاده درست از دستور زبان (گرامر) و به خاطر سپردن لغات است و اين نشان مي دهد كه فرآيند فراگيري زبان دوم در كودكان به سرعت آغاز مي شود؛ اما با اين همه نمي توان به طور قطع درباره فوايد و اثرات آغاز آموزش زودهنگام زبان دوم نظري قطعي صادر كرد.
بسياري از پژوهشگران آغاز آموزش زبان دوم را پيش از شروع مدرسه و بسياري از دوره ابتدايي مي دانند، چرا كه معتقدند جدا از سن، عوامل ديگري نيز در آموزش زبان دوم دخيل است. در حقيقت پاسخ قطعي به اين پرسش كه «بهترين سن شروع آموزش زبان دوم چه زماني است؟» منوط به آن است كه بدانيم هدف از آموزش زبان دوم چيست؟ به اين معني كه اگر هدف تنها اثبات قدرت فراگيري بالاي كودكان نسبت به رده هاي سني ديگر باشد، مي توان سرعت فراگيري در دوره كودكي را با اين روش به اثبات رساند، اما اگر هدف، بررسي ميزان فراگيري واقعي كودكان باشد، بي شك بايد نكات ديگري را نيز در نحوه فراگيري و ميزان فراگيري آنها مؤثر دانست.
نتايج حاصل از پژوهش ها نشان مي دهد هر چند الزامي به آغاز آموزش زبان دوم پيش از سن ۶ سالگي (آغاز مدرسه) نيست، اما كودكان در اين دوره بيش از هر زمان ديگري فراگيري داشته و دروس آموزش داده شده را به سرعت به ذهن مي سپارند.
بنابراين اگر معتقد باشيم كه آموزش زبان دوم از قانون «شروع زود هنگام برابر با موفقيت حتمي» پيروي مي كند، بايد به اين نكات نيز توجه داشته باشيم:
- كودكان فراگيري زبان را با دريافت و به خاطر سپردن كلمات كه عموماً نيز برايشان نامفهوم و دشوار است، آغاز مي كنند، بنابراين براي تسريع روند فراگيري برنامه منظم آموزشي و روش تدريس مناسب الزامي است تا ابهامات آنها برطرف شود. تدريس آسان و صحيح زبان نه تنها روند فراگيري كودكان را تسريع مي بخشد، بلكه مي تواند اشتياق آنها را نيز براي فراگيري افزايش  دهد. اين نكته براي آموزش زبان به جوانان و نوجوانان نيز بايد مدنظر قرار بگيرد.
- تاثير سن روي آموزش و در نهايت مهارت و تسلط فرد در فراگيري صددرصد نيست. از نگاهي ديگر آموزش زبان به بعضي از كودكان تنها در حد فراگيري تلفظ صحيح كلمات يا لهجه خوب و فراگيري دستور زبان خلاصه مي شود، اما در عده اي ديگر از بزرگسالان آموزش زبان به حدي كامل است كه آن را مي توان در حد تسلط به زبان مادري دانست، بنابراين صرف نظر از سن، عوامل ديگري نيز در آموزش زبان دوم دخيل است.
- تفاوت فراگيري زبان دوم در كودكان و بزرگسالان به علايق اين دو گروه بازمي گردد. در كودكان علاقه به فراگيري «لهجه» بيش از فراگيري لغات و دستور زبان (گرامر) است و به همين دليل كودكان سريع تر از بزرگسالان از جهت «لهجه» پيشرفت كرده و مي توانند مانند افراد بومي با لهجه زبان مورد نظر تكلم كنند، اما روند فراگيري لغات و دستور زبان در بزرگسالان سريع تر از كودكان است.
اگر «مهارت» در فراگيري هدف باشد، آموزش زبان دوم به كودكان، آموزشي وابسته به «سن» است و لازم است تا با استفاده از مربيان مجرب، آموزش زبان دوم انجام شود. از اين رو برنامه هاي آموزشي بايد با پيروي از اين الگوها اجرا شود:
- تكميل آموزش زبان دوم با ادغام آموزش هاي پيشرفته و انتخاب بهترين شيوه آموزشي
- فرصت دادن به فراگيران براي درگير شدن با مطالب آموزش داده شده از طريق مطالعه شخصي و تبادل نظر با همكلاسان و آموزگار
- ارتباط زبان آموزان با افرادي كه زبان آموزش داده شده، زبان مادري آنهاست تا به اين ترتيب آموزش زبان دوم تكميل شود
- و تمركز روي آموزش واقعي و آموزش دقيق مهارت ها و نيازهاي آموزشي كودكان به دور از حذف آموزش هاي صحيح و دقيق به بهانه آسان كردن آموزش و فراگيري زبان دوم.
يكي از نكات مورد بحث و اختلاف، نگراني والدين و آموزگاران از آموزش زبان دوم است؛ به اين معني كه معتقدند توجه بيش از حد به فراگيري زبان دوم، عاملي جهت به تعويق افتادن آموزش هاي ديگر، حتي زبان مادري است.
اما مطالعات نشان مي دهد آموزش زبان دوم نه تنها باعث به تعويق افتادن فراگيري ساير درس ها نمي شود، بلكه دانش آموزاني كه زبان دوم را فرا مي گيرند در درس رياضي و درس هاي شفاهي نسبت به همسالان خود سرآمد هستند و مهارت آنها در حل مسائل رياضي و به خاطر سپردن درس هاي حفظي بيش از كودكاني است كه به اصطلاح «يك زبانه» بوده و غير از زبان مادري، زبان ديگري را فرانگرفته اند. از سوي ديگر قدرت تجزيه و تحليل و توان شناخت و تشخيص كودكان دوزبانه، بالاتر از كودكان يك زبانه گزارش شده است.
با اين همه نبايد چشم بر نواقص برنامه هاي مختلف و شيوه هاي مختلف آموزشي زبان دوم به ويژه برنامه هايي كه از آنها به عنوان «روش هاي برتر آموزش» ياد مي شود، بست، چرا كه مطالعات نشان مي دهد تعدادي از برنامه هاي اجرا شده در «كانادا» براي آموزش زبان فرانسه به عنوان زبان دوم به كودكان انگليسي زبان و يا آموزش زبان انگليسي به كودكاني كه زبان مادري آنها غير از زبان انگليسي است، با شكست مواجه شده است.
بنابراين دقت در انتخاب برنامه و شيوه آموزشي يكي از نكات بسيار مهم، جدا از در نظر گرفتن سن زبان آموز است.
آموزش زبان دوم
به پايه پيش دبستاني و دبستاني
«جذابيت» و ايجاد «اشتياق» در دانش آموز و به طور كلي «فراگيران» اگر تنها راه مطمئن براي آموزش نباشد، اما بي ترديد يكي از موثرترين شيوه هاي آموزشي است. براي دانش آموزان بالاتر از پايه پيش دبستاني و دبستاني يا به عبارتي نوجوانان و جوانان، آموزش مؤثر عبارت است از:
- آموزش مستقيم زبان موردنظر
- آموزش منظم و برنامه ريزي شده قوانين و دستور زبان (گرامر)
- آموزش مكالمه زبان با صحبت كردن به زبان آموزشي در تمام طول مدت كلاس درس.
در واقع هدف از آموزش بايد بر پايه فهماندن و فهميدن دقيق مفاهيم درسي، به جاي بيان كليشه اي ساختارهاي دستوري يا مكالمه اي زبان موردنظر استوار باشد.
تعادل در آموزش يكي از مهمترين نكات آموزشي است، چرا كه تمركز و تاكيد بيش از حد روي مفاهيم درسي باعث از بين رفتن قدرت خلاقيت و نامتعادل شدن آموزش مفاهيم ساختاري مي شود. از طرفي تمركز بيش از حد روي مورد ذكر شده باعث افت مهارت مكالمه شده و تمركز بيش از حد روي موارد ذكر شده، آموزش لغت را ناكام مي كند.
از اين رو لازم است آموزش به صورت هماهنگ و متعادل انجام شود، چرا كه تمركز روي هر بخش - مكالمه، دستور زبان يا آموزش لغت- باعث بي حوصلگي دانش آموز و افت شديد او مي شود.
در يك برنامه آموزشي صحيح، اندكي تمركز روي اصول دستور زبان ساختارهاي دستوري- مكالمه اي زبان موردنظر مي تواند استعدادهاي دانش آموز را شكوفا كرده و روند فراگيري او را تسريع بخشد؛ توجه كنيم تنها اندكي تمركز به دور از مكث و تمركز بيش از حد توصيه مي شود.
پژوهشگران معتقدند براي آموزش بهتر زبان مورد نظر مي توان از بازي با كلمات، جمله سازي، توجه به آوا و آهنگ كلمات و هر شيوه مناسبي كه مي تواند اشتياق زبان آموز را به فراگيري زبان بيشتر كند، استفاده كرد.
پژوهش هاي تكميلي نشان مي دهد برقراري تعادل بين ساختارهاي پايه اي زبان مورد نظر و مفاهيم كليدي مي تواند بهترين شيوه جهت آموزش بهتر زبان دوم باشد و اين نكته را نيز به خاطر بسپاريم كه تمركز بيش از حد روي هر يك از بخش هاي مكالمه، لغت و دستور زبان، افت شديد دانش آموزان را به دنبال دارد.
همه افراد مي توانند
زبان دوم را به خوبي فرابگيرند
نخستين شاخص جهت شناسايي توان فراگيري زبان دوم در افراد مختلف، استعداد هر فرد در فراگيري زبان دوم است. در ميان جوانان و نوجوانان، «استعداد» همراه با «اشتياق و انگيزه» دو شاخص مهم جهت فراگيري زبان دوم است.
«استعداد» دانش آموز براي فراگيري زبان دوم به راحتي و با استفاده از آزمون هاي ويژه قابل تشخيص است و نكته جالب اين كه براساس پژوهش هاي انجام شده، پس از شاخص «سن» ، «استعداد فرد» دومين عامل مهم جهت فراگيري زبان دوم است.
به عقيده پژوهشگران مفهوم «استعداد» در فراگيري زبان دوم، تركيبي از چند شاخص شامل، حساسيت در تشخيص اصوات كه عامل مهمي جهت تلفظ صحيح كلمات است، حساسيت به شناخت و فراگيري ساختارهاي زبان كه عاملي جهت فراگيري دستور زبان است و حافظه قوي براي فراگيري سريع آموزه ها به ويژه لغات جديد و كاربرد به جا و مجدد آن است كه مجموع اين شاخص ها «استعداد» فرد براي فراگيري زبان دوم را نشان مي دهد.
علاوه بر شاخص هاي ذكر شده - استعداد و اشتياق- سه شاخص سن، قرار گرفتن در محيطي كه به زبان موردنظر صحبت مي كنند و شناخت و شناسايي تفاوت هاي زباني - لهجه متفاوت افراد با يكديگر و تشخيص لهجه صحيح- عوامل مهم جهت فراگيري زبان دوم است.
در نهايت، استعداد - كه تعاريف متعددي براي آن ارائه مي شود- مهمترين شاخص جهت فراگيري زبان دوم به ويژه در ميان جوانان و نوجوانان است ، چرا كه كودكان اغلب به دليل كنجكاوي، بكر بودن و محدود بودن آموخته هايشان - در صورتي كه تحت تعليم صحيح قرار بگيرند- سريع تر از جوانان و نوجوانان زبان دوم را مي آموزند و به همين دليل بسياري از پژوهشگران معتقدند سن كم كودكان خود عاملي تأثيرگذار براي آموزش بوده و نوعي استعداد موسوم به «استعداد ناشي از پايين بودن سن» را در آنها ايجاد مي كند كه اين استعداد متفاوت از استعداد جوانان و نوجوانان در فراگيري زبان دوم است.
سفر به كشورهاي ديگر، قرار گرفتن در شرايط خاص مانند فراگيري زبان، دستيابي به هدفي خاص چون مطالعه كتاب، استفاده از اينترنت، تماشاي فيلم يا كارتون مورد علاقه و... برقراري ارتباط با ملت هاي ديگر و... از مهمترين علل ايجاد علاقه و اشتياق در جوانان و نوجوانان براي فراگيري زبان دوم است.
جمع بندي
انتخاب زبان دوم و تصميم براي فراگيري زبان دوم به عوامل متعددي به اين شرح بستگي دارد:
- سن شخص
- استعداد، انگيزه و اشتياق او براي فراگيري
- زمان مناسب براي آموزش
- تفاوت بين توان فراگيري افراد- به ويژه تفاوت در فراگيري يك فرد بومي و غيربومي
- شيوه و برنامه آموزشي
در كودكان، شروع آموزش از سن كم مي تواند باعث افزايش تسلط به زبان دوم- بدون تمركز بيش از حد براي درك و آموزش مفاهيم دشوار- شود كه البته ايجاد جذابيت براي آموزش يكي از نيازهاي اصلي آموزش در اين رده سني است. انتخاب برنامه هاي آموزشي منظم، اما با ساعت هاي كم و محدود در طول هفته و تكميل آموزش ها با استفاده از كتاب، فيلم، مجله، مسابقه ها و... بهترين شيوه آموزشي به كودكان است.
در جوانان و نوجوانان، علاوه بر توجه به نكات ذكر شده لازم است تا آموزش ها طبق برنامه اي منظم و تركيبي از تكرار و تمرين و برقراري ارتباط كلامي يا نوشتاري با افرادي كه زبان آموزش داده شده زبان مادري آنهاست، انجام شود.
فراموش نكنيم، آموزش مستقيم شامل پايه اي دستور زبان، فراگيري و به خاطر سپردن لغات جديد و آواشناسي زبان و حفظ تعادل در آموزش همه اين نكات است و آموزش بايد بر پايه آموزش متعادل مفاهيم و تكميل آموزش ها با استفاده از تجهيزات كمك آموزشي چون فيلم، كتاب و... استوار باشد.
گردآوري و ترجمه: مهتاب صفرزاده خسروشاهي

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سينما  |  فرهنگ   |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |