دوشنبه ۲۶ تير ۱۳۸۵
تأملي در جشنواره پوشش هاي ايراني - اسلامي
روسري هاي گلوني، كويناك هاي تركمني
محمد مطلق
001473.jpg
پارچه و لباس ايراني فقط زيبا نيست. زيبايي يكي از ويژگي هاي لباس هاي ما ايرانيان است؛ دامن هاي پرچين و شكن قاسم آبادي، چادرهاي سبز ضربدري و برقع هاي بوشهري، بالاپوش هاي مردانه لري، لباس هاي متين كردي با آن مچ پيچ هاي سفيد، روسري هاي زرد گل وني  زنان خرم آباد و كويناك هاي سرخ تركمن فقط و فقط زيبا نيستند، اين لباس ها محل تلاقي فرهنگ و اخلاق و طبيعتند. برقع يعني پوشش براي جلوگيري از آفتاب سوختگي، برقع يعني حجاب، برقع يعني هزار سال فرهنگ. مچ پيچ يعني دستمالي براي پاك كردن پيشاني، مچ پيچ يعني جلوگيري از نفوذ حشرات موذي به درون لباس، مچ پيچ يعني دستمالي براي پايكوبي، مچ پيچ يعني... البته كسي از شما انتظار ندارد با بالاپوش هاي نمدي مردان لرستان يا كويناك هاي زنانه تركمن به پارك لاله برويد، هرچند اگر چنين كاري هم كنيد اتفاق بدي نيفتاده است. اتفاق بد آن است كه با كلاه نمدي سيب زميني كاران مكزيك و يا دستمال سر دزدان دريايي به خيابان برويد، بگذريم. تا همين سال هاي نه چندان دور پارچه ايراني حرف اول را در جهان مي زد و طرح و دوختي كه روي اين پارچه ها انجام مي گرفت هنري شگفت انگيز بود نه تنها هنري بومي و محلي، بلكه هنري آكادميك.
تأسيس رشته طراحي پارچه و لباس در دانشگاه هاي ايران به ۴۲ سال پيش برمي گردد؛ رشته اي كه بسياري از دانش آموختگان آن به طراحي پارچه و لباس در سراسر جهان كمك مي كنند، اما به اعتقاد كارشناسان در ايران هنوز ارتباطي معنا دار ميان دانشگاه و صنعت توليد پارچه و پوشاك وجود ندارد، باز هم بگذريم.
گويا سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران تصميمي جدي براي زنده كردن صنعت پوشاك ايراني گرفته است و اولين جرقه اين تصميم نيز اولين فستيوال طراحي پوشش اسلامي است كه در دانشگاه الزهرا برگزار شد.
حميد مستوفي، مدير آموزش هاي شهروندي مركز آموزش سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران و دبير اين جشنواره، مي گويد: «اين همايش به صورت كارگاهي- مسابقه اي با حضور هنرمندان، دانشجويان و اساتيد رشته طراحي لباس و پارچه دانشكده هاي هنر برگزار شد. ما از تمام دانشگاه هاي هنر كه داراي اين رشته بودند دعوت كرديم تا در محيط كارگاهي مسابقه بدهند و در طول اجرا انجمن طراحان لباس و پارچه ايران و نيروي انتظامي نيز با ما همكاري داشتند.»
وي هدف از برگزاري همايش يا جشنواره پوشش اسلامي را اين گونه بيان مي كند: «هدف اول شناسايي توانايي ها و استعدادهاي بالقوه طراحان تحصيلكرده و جوان بود و نيز ارايه الگوها و طرح هاي متناسب با معيارهاي ايراني- اسلامي براي مقابله با پوشش هاي نامتعارف.
همان طور كه مي دانيد رشته طراحي لباس و پارچه در دانشگاه هاي ايران پيش از ۴۰ سال سابقه و قدمت دارد، اما هيچ گاه فستيوالي براي تشويق هنرمندان لباس نداشته ايم و از ارائه الگوهاي متناسب با معيارهاي بومي حمايت نكرده ايم، از طرف ديگر نمي توانيم با جوانان برخوردهاي تندي داشته باشيم و بدون ارايه الگويي مناسب آنان را مورد انتقاد قرار دهيم كه چرا لباس غيرمتعارف دارند. جوان به دنبال زيبايي است و ما بايد در پي راهكارهايي باشيم تا حلقه هاي گم شده اين موضوع را به هم نزديك كنيم. يعني سليقه جوان، تخصص دانشگاهي و دانش آموختگان رشته طراحي لباس و پارچه، بازار و معيارهاي ايراني- اسلامي.»
مستوفي معتقد است: قانون گذاري براي جلوگيري از پوشش هاي نامتعارف لازم است، اما بيش از آن و پيش از آن بايد از پتانسيل هاي هنري در جهت ارائه الگوها استفاده كرد: «جوانان ما بزرگ شده همين آب و خاكند و غيرممكن است جواني در اين فضا بزرگ شده باشد و پيوندي با ارزش هاي قومي و ملي خود نداشته باشد. اما قبول دارم كه چنين حسي نياز به بيداري دارد. ما بايد منش ايراني را در انتخاب لباس بيدار كنيم، اين منش، منشي دور از ذهن نيست، بلكه قواعدي علمي است كه قابل كنترل است.
چه طور امكان دارد كه ديگران خارج از مرزهاي ما بتوانند سليقه ها را تغيير دهند، اما خود ما ناتوان از آن باشيم، اين نشان مي دهد آنها با اصول روانشناسي، هنري، اجتماعي و اقتصادي پيش مي آيند و به نفع خود ذائقه ها را تغيير مي دهند.»
تغيير ذائقه و پسند مشتري به واسطه اصول علمي سخني به جا و منطقي است. به عنوان مثال ارتباط ميان تنوع طلبي و ارزاني كالا كه اگر براي توليدكنندگان به خوبي تبيين شده باشد مي تواند در روند بازار، تأثيري عميق برجاي گذارد. صديقه پاك بين، عضو هيأت علمي دانشگاه و موسس و دبير انجمن طراحان لباس و پارچه ايران، در اين رابطه مي گويد: «يكي از ويژگي هاي دنياي امروز ما تنوع طلبي است، روحيه تنوع طلبي هم با قيمت بالاي اجناس ارتباط عكس دارد. يعني هر اندازه افراد تنوع طلب تر مي شوند دوست دارند كالايي با قيمت پايين تر بخرند، مدتي استفاده كنند و دور بيندازند. در مورد لباس هم اين قاعده صدق مي كند. در حال حاضر مانتوهاي زنانه از آن سوي مرز با نازل ترين قيمت وارد مي شود. به طور مثال مشتري براي يك مانتوي خارجي نهايتاً ۱۳ تا ۱۵ هزار تومان پول پرداخت مي كند در حالي كه يك مانتو دوخت خودمان ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان قيمت دارد. در اين شرايط مشتري ترجيح مي دهد همان كالاي خارجي را مصرف كند.»
خانم پاك بين نيز برگزاري چنين جشنواره و همايش هايي را براي تحرك بخشيدن به پوشاك ايراني مثبت ارزيابي كرده و هدف از برگزاري آن را چنين ارزيابي مي كند: «هدف از برگزاري اين كارگاه آموزشي معرفي طراحان به بخش صنعت بود؛ طراحاني كه جايگاهي در صنعت ندارند. مردم تا به حال با طراحان آشنا نبوده اند و صاحبان صنايع هم كه مي شناخته اند علاقه اي براي به كارگيري آنها نداشته اند. حتي بسياري از طراحان به ويژه فارغ التحصيلاني كه براي پايان نامه هاي خود نياز به حضور در بخش توليد دارند، حاضرند طرح هاي خود را به صورت رايگان در اختيار آنها قرار دهند ولي باز با پاسخ منفي مواجه مي شوند. اين موضوع در بخش زنانه توليد پوشاك وحشتناك تر است.» وي در مورد بخش زنانه توليد پوشاك مي گويد: «توليد پوشاك زنانه ما تقريباً فاقد تكنولوژي است. حتي مي توان گفت پارچه هاي پوشاك زنانه به هيچ وجه در ايران توليد نمي شود مگر در موارد استثنايي و خيلي كم.»
در جشنواره پوشش اسلامي ۱۶ گروه از دانشكده هنر دانشگاه هاي الزهرا، آزاد اسلامي كرج، يزد، علم و فرهنگ و دكتر شريعتي شركت كرده كه انتخاب طرح نهايي هر گروه توسط يكي از اساتيد همان دانشگاه بوده است. از نكات جالب اين جشنواره آن كه ابزار و وسايل مورد استفاده در تمامي گروه ها از جمله پارچه، يكي است كه علاوه بر رعايت موقعيت يكسان در مسابقه ظرفيت بالاي طراحي را نيز در صنعت پوشاك به نمايش مي گذارد.
حميد مستوفي در مورد برنامه هاي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در راستاي فرهنگ سازي براي پوشش ايراني مي گويد: «ما در مركز آموزش سازمان دو نوع آموزش را مد نظر داريم؛ يكي آموزش شهروندي و ديگري آموزش مهارتي. اين مركز با ايجاد تيم هايي از متخصصان به شناسايي معضل ها در سطح آموزش فرهنگي تهران پرداخت كه نمايشگاه و كارگاه پوشش اسلامي محصول همين فكر و نگاه است.»
وي خبر از اختصاص لااقل دو خانه فرهنگ در سطح تهران براي نمايشگاه پوشاك بانوان را مي دهد و عنوان مي كند: «اختصاص مراكز رسمي براي طراحي لباس، نمايشگاه پوشاك بانوان با معيارهاي پذيرفته شده باعث مي شود شهروندان خواسته هاي خود را از مجراهاي غيرقابل كنترل به دست نياورند.»

درد دل يك پدر با فرزندان جوان
بي مهري تا كجا؟
رضا دادگر
001476.jpg
اشاره:
بعضي از جوانان به دليل سلائق متفاوت و دستيابي به تجارب اقتصادي، علمي، اجتماعي و ورزشي، خودشان را برتر از نسل گذشته و حتي والدين خود مي دانند كه گاهاً  منجر به بريدن از خانواده و فراموشي آنها در دوران پيري و احتياج مي گردد. به همين دليل بر آن شدم تا گوشه كوچكي از اين معضل اجتماعي را تحت عنوان «درد دلي با همه فرزندان جوان» به اميد جلب توجه جوانان با قلمي لرزان به رشته تحرير درآورم؛ اميد آنكه مؤثر افتد.
عزيزانم!
اين نامه كه ترجمان عمق احساس پدر و مادر پيرتان مي باشد را به نام كسي كه عشق پاك دوست داشتن را در قلب بي رمق ما به امانت گذاشت- قلبي كه از تپيدن آن چند صباحي بيش نمانده- آغاز مي كنيم. اين عشق نيز آغازي دارد كه مي تواند ما را به دوران نوزادي توأم با ناتواني ها، كودكي با شيطنت ها، جواني با غرورهاي شما بازگرداند.
آري عزيزانم! آن زمان كه نوزاد بوديد و ناتوان و فقط گريه كردن را ياد داشتيد. چه شب  ها كه بدون ملاحظه حال ما، ما را از خواب، با آهنگ غم انگيز و گوشخراش گريه بيدار مي كرديد.
در سكوت آن شب ها با نگاه به صورت معصوم تان، آينده تان را معماري مي كرديم. با خود مي گفتيم كه بايد با تلاش فراوان نگذاريم فرزند خوب مان محتاج ديگران شود و در تلاش معاش، كمبودي حس كند.
مسلماً  مي خواستيم كه شما بهتر از ما زندگي كنيد؛ اين لياقت را در چهره شما به وضوح مي ديديم.
اولين حرفي كه دوست داشتيم يادتان بدهيم و معني آن را بفهميد، دوست داشتن بود.
به تدريج، شيطنت هاي دوران كودكي جاي خودش را به قبول مسئوليت و پا گذاشتن در راه علم و دانش داد و دوران دبستان شروع شد. چه لذتبخش بود روز اولي كه شما را براي رفتن به دبستان آماده مي كرديم. دل كندن از عزيزان مان حتي براي چند ساعت دوري براي مان خيلي سخت و سنگين بود، ولي فكر مي كرديم چيزي براي مان عزيزتر از خودتان وجود دارد و آن، آينده شما بود.
عزيزانم! اكنون دست تقدير، شماها را از ما ظاهراً دور كرده و فقط خاطرات تان را با تراشي عميق در قلب مان باقي گذارده است. فكر نمي كرديم كه فعاليت اقتصادي ما كه در جهت رفاه شما بود باعث دوري شما از ما بشود. قدري فكر كنيد و با قلب تان در نيمه شب خلوت كنيد و از او بپرسيد آيا ما در اين سن و سال سزاوار اين همه بي  مهري هستيم؟ خطاب اين نامه به همه عزيزان و همسران شان كه والدين خود را فراموش كرده اند مي باشد. آيا واقعا ثروت و قدرت دنيا با تمام جذابيت هايش قادر است كه ما را از ديدن فرزندان و نوه هايمان محروم كند؟ متاسفانه بايد بگوييم كه فعلا چنين كرده. چطور مي توان عشق جاودانه مادري كه جلوه اي از عظمت قدرتي شگرف و جاودانه دارد را با مال و ثروت فناپذير عوض كرد؟
دست من گير كه اين دست همان است كه من
سال ها در غم هجران تو بر سر زده ام
اي كاش دوران گذشته با تمام زيبايي ها و شيريني هايش تكرار مي شد و همه در يك جا با خوبي و خوشي در كنار هم زندگي مي كرديم. اي كاش هر صبح كه بيدار مي شديم، چهره معصوم و دوست داشتني نوه هايمان را به جاي غريبه ها مي ديديم.
مطمئن هستيم كه هنوز عشق به پدر و مادر در قلب شماها از بين نرفته و اگر مايل باشيد مي توانيد آن را شعله ور كنيد تا با شعله آن، ايام سرد بقيه عمر را به گرمي سپري كنيم. فرزندان عزيزم! اين نامه از روي رنجيدگي از شما گل هاي زندگي نوشته نشده كه هيچ گاه باغبان از خار گل هاي باغچه زندگي اش كه آنها را با عشق پرورش داده نناليده، بلكه فقط به خاطر عشقي كه به شماها داريم به رشته تحرير درآمده است.
ما را ببخشيد اگر نتوانستيم بيشتر در كنار يكديگر بوده و با خوشي زندگي كنيم. اين فرصت را خودتان از ما گرفتيد و از ما دور شديد. انتظار ما اين بود كه اقلا در اين ايام كه به محبت شما نياز داريم ما را تنها نگذاريد.
اي كاش كه باز هم در يك ساختمان بدون توجه به پرخاشگري ها و رنجش هاي گذشته و با اميد به آينده اي بهتر به زندگي در كنار هم ادامه مي داديم. با آرزوي سلامتي و خوشبختي براي همه شما عزيزان.
در پايان از عزيزانم يك سؤال دارم و يك خواهش.
به ما بگوييد در مقابل اين همه عشق و محبت و انجام وظيفه و در كنار شما بودن در تمام دوران ناتواني و پيشرفت، شما براي ما چه كرده ايد؟
اين نامه را نگهداريد تا اگر فرزندان شما بزرگ شدند و خواستند همين رفتاري را كه شما با ما كرديد را نسبت به شما انجام دهند، آن را بخوانند.

جدول اعداد (سودوكو)
اعداد ۱ تا ۹ را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك ۳ در ۳ طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود .پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.
001494.jpg

اجتماعي
اقتصاد
سياست
شهرآرا
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |