پنجشنبه ۲۹ تير ۱۳۸۵
گفت وگو با محمد سلامتي، دبير كل سازمان مجاهدين انقلاب
حزب مرزبندي ها
امير اكبرزاده
عكس-گلناز بهشتي
001569.jpg
محمد سلامتي، دبير كل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و از اعضاي معتدل اين تشكل سياسي است كه تأكيد زيادي بر روي نقاط تمايز سازمان مجاهدين و نهضت آزادي و ملي مذهبي ها دارد.
وي هاشمي رفسنجاني را شخصيت قابل احترامي مي داند، ولي معتقد است كه سازمان مجاهدين انقلاب تنها به خاطر مبارزه با تفكري كه آن را قبول نداشت در دور دوم انتخابات رياست جمهوري نهم از هاشمي رفسنجاني حمايت كرد.سلامتي تأكيد زيادي بر ائتلاف و اجماع اصلاح طلبان دارد و شركت مداوم در جلسات شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات را دليل ضرورت ائتلاف اصلاح طلبان مي داند.

* هميشه عنوان شده كه مرزبندي خاصي ميان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با نهضت آزادي و ملي مذهبي ها وجود دارد، مرز مشخص شما با اين گروهها كجاست؟
- معمولاً  مرز ديدگاههاي هر يك از احزاب و تشكل هاي سياسي با ديگر تشكلها در مسائل اقتصادي، سياست داخلي، سياست خارجي و فرهنگي است. ما چند سال پيش گروههاي داخلي را تقسيم بندي كرديم و آنها را به راست مدرن، راست سنتي، چپ و چپ جديد تقسيم كرديم و در آنجا زواياي فكري و ديدگاههاي آنها را در زمينه هاي مختلف بررسي و مشخص كرديم.
البته طبيعتاً  برخي از آن گروه ها مواضع خود را به طور شفاف بيان نكرده بودند و چارچوب فكري شان خارج از ديدگاه هاي مدنظر ما بود كه خيلي به آنها نپرداختيم مثل نهضت آزادي و ملي مذهبي ها.
البته آنها هم ديدگاههاي خاص خود را دارند گرچه خيلي شفاف و تنظيم شده ارائه نكرده اند، اما ديدگاه هايي دارند كه براي گروهها و شخصيت هاي سياسي مشخص شده است. به هر حال ما با اينها تفاوتهايي در عرصه هاي سياست داخلي، سياست خارجي و مسائل اقتصادي داريم.
* مدتي قبل، آقاي بهزاد نبوي با آقاي سحابي ديداري داشتند كه هيچ گاه خبر آن ديدار از سوي سازمان مجاهدين منتشر نشد اما آقاي سحابي آن را مطرح كرد.
- آقاي سحابي به دنبال نامه اي كه به ما ارسال كرد پيشنهاد آن ملاقات را نيز داد. محتواي نامه با واقعيت ها و ديدگاههاي سازمان مجاهدين انقلاب تطبيق نداشت. از سوي ما آقاي نبوي براي پاسخ به دعوت آقاي سحابي رفتند تا ضمن صحبت پيرامون نامه اشكالات آن نيز تبيين شود. در آن نامه آقاي سحابي تأكيد كرده بود كه به هيچ عنوان محتواي نامه نبايد منعكس شود ما نيز همان كار را كرديم.به رغم آن كه آقاي سحابي در خواست كرده بود كه نامه و ديدار جايي منتشر نشود اما در مصاحبه  اي ،هم مقداري از محتواي نامه و هم قضيه ديدار را عنوان كرد.
* عنوان مي شود كه پس از انتخابات سوم تير رابطه سازمان مجاهدين انقلاب با هاشمي رفسنجاني نزديكتر  شد؟ اين را قبول داريد؟
- رابطه ما با هاشمي رفسنجاني هيچ گاه نه خيلي دور بوده و نه خيلي نزديك.هميشه با توجه به احترامي كه براي ايشان قائل هستيم كاري نكرديم كه ارتباط ما حالت خاصي پيدا كند. اگر قبل از انتخابات نيز ايشان را به عنوان كانديداي خود مطرح نكرديم با توجه به ديدگاه هاي خاص ايشان و با توجه به ديدگاه هاي خاص ما اين اتفاق صورت گرفت.
اما در مرحله دوم كه وي را كانديدا كرديم با توجه به اولويتها بين دو كانديدا طبيعي بود كه ايشان را انتخاب كنيم به دليل اين كه با ديدگاهي مبارزه شود كه آن را قبول نداريم. از آن به بعد نيز همواره احترام ايشان را داشتيم و احساس كرديم كه يك سري اهدافي را كه جبهه اصلاحات تعقيب مي كند آقاي هاشمي نيز در شرايط فعلي كم و بيش دنبال مي كند، در نتيجه ما موضع مخالفت يا تخريبي نسبت به ايشان نداشتيم. موضعي داشتيم كه با توجه به يك سري مسائل مشترك توانسته بود فضاي تبليغاتي و سياسي خاصي را بين ما ايجاد كند تا احساس نشود كه ما از هم دور هستيم يا مخالف هم هستيم كه عليه يكديگر تبليغات كنيم. حتي قبل از انتخابات رياست جمهوري نهم اعلام كرديم كه از ورود آقاي هاشمي به صحنه انتخابات حمايت مي  كنيم اما ايشان كانديداي ما نيستند و اين نشان دهنده آن است كه ما هيچ وقت حالت دوري افراطي يا نزديكي افراطي نسبت به آقاي هاشمي نداشتيم.
* شما براي اولين بار در مصاحبه اي عنوان كرديد ليست نهايي خبرگان را به آقاي هاشمي عرضه خواهيد كرد، اين نشانه چيست؟
- در آن زمان صحبت من درست منعكس نشد.
ببينيد در جبهه اصلاحات تقريباً  گروه ها پذيرفته اند كه در خصوص انتخابات خبرگان كار را بايد عمدتاً  به مجمع روحانيون مبارز و مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم محول كنند. بنابراين مي توان گفت كه اكثريت قريب به اتفاق گروه هاي جبهه اصلاحات جمع بندي مشترك مجمع روحانيون مبارز و مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم را خواهند پذيرفت،منتها براي اين كه قضيه كاملتر شود در بسياري از گروه ها اين آمادگي و پيشنهاد وجود دارد كه نظر هاشمي رفسنجاني نيز لحاظ شود. همين طور آقاي كروبي نيز كه به دنبال تهيه ليستي هستند چه بهتر است كه آنها هم نظر داده و ليستها را با دو گروه مجمع روحانيون و مجمع محققين هماهنگ كنند تا ليست واحدي به وجود آيد. طبيعي است كه اگر از اين طريق ليست مشترك به وجود آيد جبهه اصلاحات بهتر مي تواند نسبت به قضيه برخورد كند.
* خيلي شفاف بگوييد چرا عضويت در جبهه دموكراسي خواهي را رد كرديد؟
- همان طور كه قبلاً  نيز عنوان كرده ايم از ايجاد جبهه دموكراسي خواهي استقبال مي كنيم به دليل اينكه در جهت توسعه سياسي، كارساز و مفيد است و مي تواند حرف  بخش هايي از گروهها و تشكلهايي را كه در عرصه سياسي حضور دارند بهتر منعكس كند. اما فكر كرديم كه جبهه اصلاحات يعني گروه هاي عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات همين هدف را تعقيب مي كنند و فلسفه وجودي جبهه اصلاحات مسائلي از قبيل تقويت و گسترش دموكراسي و دفاع از حقوق شهروندان است، بنابراين ما كه عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات هستيم در آنجا نيز همين مسائل را تعقيب مي كنيم و نيازي نيست كه جبهه ديگري را تدارك ببينيم زيرا ممكن است در جبهه اصلاحات نيز تفرقه ايجاد شود.
*يعني عدم عضويت شما در جبهه دموكراسي خواهي هيچ ارتباطي به عضويت نهضت آزادي و ملي مذهبي ها در آن جبهه نداشت؟
- البته ما با آنها مرزبندي هايي داريم اما طبيعتاً با گروههايي كه در جبهه اصلاحات هستند آن مرزبندي ها را نداريم. بنابراين معمولاً يك حزب سياسي بايد عمدتاً  با گروه هايي هم پيمان شود كه بيشتر با اهداف اجتماعي آن حزب نزديكي دارند. الان دقيقاً ما همين كار را كرده ايم و اگر بخواهيم به سوي جبهه دموكراسي خواهي برويم دست به يك حركت تناقض آميز زده ايم، در ضمن هم پيمانان خود را نيز رنجيده خاطر خواهيم كرد.
* تأسيس جبهه دموكراسي خواهي پيشنهاد آقاي معين بود و وي نامزد مورد حمايت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بود. وقتي شما در اين قضيه با آقاي معين تفاهم نداشتيد چه تضميني وجود داشت كه در صورت رئيس جمهور شدن وي با هم به مشكل برنخوريد؟
- در زماني كه سازمان مجاهدين انقلاب دكتر معين را به عنوان كانديداي خود مطرح كرد حرفي از جبهه دموكراسي خواهي مطرح نبود. بسياري از شعارهايي كه در انتخابات داد نيز در ابتدا مطرح نبود. بنابراين مسير طوري طي شد كه برخي چيزها از جمله جبهه دموكراسي خواهي مورد نظر سازمان نبود ولي مطرح شد و خب شخصيت دكتر معين اين گونه بود كه نظرات خاص خود را داشت. البته به نظر من در ابتدا خيلي روشن و شفاف نبود اما رفته رفته روشن تر شد و ما اين ديد را نداشتيم كه بخواهيم در جبهه جديد وارد شويم.
* چه چيزي باعث بروز اين تعارضات شد؟
- سيستم تبليغاتي كه در ستاد دكتر معين به وجود آمد كار را به جايي رساند كه عرصه مطرح كردن ديدگاه هاي سازمان مجاهدين انقلاب به طور شفاف فراهم نشد و ما بعدها كه يك تحليل داشتيم اعلام كرديم كه در آستانه انتخابات نتوانستيم شعارهاي اصلي خود را مطرح كنيم و مواضع خود را به شكل شفاف منعكس كنيم. اين يكي از ضعف هايي بود كه ما نتوانستيم در توده هاي ميليوني آن طور كه بايد و شايد رسوخ كرده و طرفداران خودمان را جذب كنيم.
* اگر آقاي معين از همان ابتدا جبهه دموكراسي خواهي را مطرح مي كردند باز هم حاضر به حمايت از وي بوديد يا سراغ كس ديگري مي رفتيد؟
- در آن زمان اين موضوع مطرح نبود. اين ذهنيت بعداً به وجود آمد. يعني مسير تبليغات به سمتي رفت كه احتمالاً ستاد تبليغاتي آقاي معين يا خود ايشان احساس كردند كه اين شيوه تبليغ كارساز است و مخاطبين بايد عمدتاً روشنفكران باشند و اين روشنفكران هستند كه بر جامعه تأثيرگذارند؛ در نتيجه شعارهاي تبليغاتي بايد آنها را اغنا كند. اين كار را كردند و چون اين كار انجام شد ديگر سازمان مجاهدين انقلاب نيز نتوانست به شكل انفرادي تبليغات خاص خود را انجام دهد.
* فكر مي كنيد تا چه زماني اصلاح طلبان دور از قدرت باشند؟
- در عرصه اجتماعي همه بايد اين واقعيت را بپذيرند كه يك جناح، يك حزب يا يك جريان با استفاده از فرصت هاي سياسي، اجتماعي، غيراجتماعي، قانوني و غيرقانوني قدرت را به دست مي گيرد و موظف است پاسخگوي مطالبات مردم باشد؛ به خصوص مطالباتي كه شعارش را قبل از انتخابات داده است. اين حزب يا جريان اگر خيلي حساب شده و دقيق عمل كند مي تواند چندين دوره در قدرت بماند و به مردم خدمت كند، اما اگر حساب نشده عمل كند، مديريت درستي نداشته باشد و از ظرفيت ها استفاده نكند به تدريج حركتش به عنوان يك حركت منفي در اذهان عمومي منعكس مي شود و به دليل اين كه نمي تواند پاسخگو باشد به تدريج ارزيابي مردم نسبت به آن جريان منفي خواهد شد و همين قضيه باعث مي شود كه مردم سراغ شعارها و افراد جديدي بروند. در آنجا اگر جناحي كه در قدرت نيست خوب عمل كند و شعارهاي منصفانه دهد، زمينه ذهني مثبتي را در جامعه به وجود مي آورد كه مي تواند به قدرت برسد. اين قضيه مدت هاست كه در هر كشوري تكرار مي شود. در ايران نيز پس از انتخابات مجلس چهارم كه تقريباً قدرت يكپارچه شد و جناح خط امام و چپ از بازگشت به قدرت مأيوس شد، به تدريج زمينه هاي ذهني فراهم شد تا مردم از جناح اصول گرا خسته شده و ديديم كه در مجلس پنجم كمي و در مجلس ششم و رياست جمهوري هفتم مردم نسبت به دوره مجلس چهارم ۱۸۰ درجه تغيير جهت دادند و اصلاح طلبان را برگزيدند.
بعد ديديم كه اصلاحات در همه مراحل شكست خورد و جناح مقابل قدرت را به دست گرفت.
* ارزيابي شما از چينش سياسي احزاب و گروه ها در انتخابات پيش  رو چيست؟
- در انتخابات پيش رو جناح هاي مختلف حضور خواهند داشت. تلاش جبهه اصلاحات اين است كه گروه هاي عضو اين جبهه منسجم تر عمل كنند و البته تجربيات به دست آمده، برخي از گروه هاي جبهه اصلاحات را متقاعد كرده كه بيشتر با جمع همراه شوند. شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات مرتب تشكيل جلسه مي دهد و قضايا را پيگيري مي كند.
در جبهه مقابل شكاف هايي به وجود آمده كه به تدريج بيشتر شده و احتمال زيادي وجود ندارد كه اصولگرايان به صورت متحد در عرصه خبرگان و شوراها شركت كنند. گرچه ممكن است بعضي از اشخاص در هر دو ليست اصولگرايان باشند اما به احتمال زياد ليست واحدي در آن جناح وجود نخواهد داشت. در مورد شوراها هم همين طور است چون طيف جديدي از اصولگراهاي جديد كه جريان امور را در دست گرفته اند به شكل افراطي دنبال مسائل خاصي هستند كه اصولگراهاي سنتي را به راحتي نمي توانند بپذيرند.به نظر مي رسد فاصله آنها با اصولگراهاي سنتي بيشتر مي شود و وحدت نظر در طيف آنها بسيار بعيد است.
* يعني به نظر شما آن اتفاقي كه در دور دوم شوراها براي اصلاح طلبان پيش آمد براي اصولگرايان تكرار خواهد شد؟
- بله. شايد هم شديدتر. كما اين كه در رياست جمهوري نهم هم كه انتظار نمي رفت اصولگرايان بيش از يك كانديدا داشته باشند، بيش از سه كانديدا داشتند.
* چه قدر احتمال دارد آقاي كروبي با كارهاي تشكيلاتي جديدي كه انجام مي دهد به عنوان محور اصلاحات قرار گيرد؟
- گروه ها و احزاب جبهه اصلاحات پذيرش هيچ شخصي را به عنوان محور ندارند. تنها مي توان مجموعه اي از گروه ها و شخصيت ها را به عنوان محور قرار داد.بهترين كاري كه در جبهه اصلاحات مي توان انجام داد تقويت شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات است كه گروه هاي جديدي به آن بپيوندند و به عنوان محور حركت قرار گيرد.
* برنامه هاي سازمان مجاهدين انقلاب براي انتخابات پيش  رو شامل چه برنامه هايي است؟
- رعب سازمان مجاهدين انقلاب هميشه اين بوده كه در ارتباط با انتخابات  مختلف سعي كند تا با گروه هاي جبهه اصلاحات هماهنگي و همفكري كرده و همراه با آنها مسير را طي كند. در انتخابات شورا، خبرگان و ميان دوره اي مجلس كه در پيش روست نيز روش ما همين طور است و تلاش داريم تا با ديگر گروه هاي جبهه اصلاحات گام برداريم. به همين علت سعي مي كنيم كه در شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات بحث انتخابات جدي تر مطرح شود.
* به نظر مي رسد كه نظارت خارجي ها بر انتخابات كه از سوي آقاي آرمين مطرح شد قابل پسند هيچ كدام از احزاب نباشد. دليل طرح اين مسأله چه بود؟
- ما به هيچ وجه نبايد اجازه دهيم كه خارجي ها كارهاي ما را بررسي كنند، اما اين برمي گردد به اين كه خود ما درست عمل كنيم. وقتي كه قانون را رعايت كنيم، مسئله حقوق احزاب و گروه ها را رعايت كنيم و در مجموع سلامت انتخابات را رعايت كنيم نبايد اجازه داد كسي از خارج بيايد، ولي كساني كه انحصار طلب هستند براي اين كه چند صباحي در قدرت باشند زمينه اي را فراهم مي آورند كه اين بحث ها مطرح مي شود.
* باز هم به نظر مي رسد نبايد بحث نظارت خارجي ها بر انتخابات، مطرح شود؟
- ما حضور خارجي ها را ترجيح نمي دهيم ،منتها گاهي مسئله اي پيش مي آيد كه مجامع بين المللي آن را بر ما تحميل مي كنند.
* مطرح كردن اين بحث ها توسط خود ما چراغ سبزي براي مجامع بين المللي نيست؟
- نمي توان گفت افرادي كه آن را در داخل مطرح كردند في البداهه بوده، بلكه قبلاً مجامع بين المللي زمزمه آن را طرح كردند و هشدار از سوي آقاي آرمين بود.

فاجعه سردشت
الياس نادران*
هر چند براي اولين بار رياست محترم جمهوري اسلامي براي همايش برگزار شده در سردشت پيام كتبي فرستادند وليكن متأسفانه جاي مسئولان بنياد شهيد و امور ايثارگران مركز در اين روز و در اين شهر خالي بود
001566.jpg
روز هفتم تير ماه به قصد شركت در مراسم بزرگداشت شهداي بمباران شيميايي عازم سردشت شديم. در راه به مظلوميت اين مردم و مَسئولان و به زخم هايي كه از استكبار جهاني ديده اند، مي انديشيديم. در هفتم تير ماه ۱۳۶۰ جمعي از مسئولان عالي رتبه نظام به همراه سيدالشهداي انقلاب اسلامي به دست منافقان كوردل در تهران به شهادت مي رسند و ۶ سال بعد نوكر ديگر نظام سلطه جهاني، صدام جنايتكار دستور بمباران شيميايي مردم مظلومي را مي دهد كه جرم آنها زندگي در مرزهاي جمهوري اسلامي ايران است، اعم از زنان و مردان و كودكان بي گناهي كه هنوز آثار آن جنايت را تحمل مي كنند.
عجيب آن كه تأمين كننده هاي مواد بمب هاي شيميايي رژيم بعثي معدود، مشخص و در كشورهايي هستند كه فرياد انسان دوستي و حقوق بشرآنها گوش دنيا را كر كرده و ايران قرباني انواع سلاح هاي شيميايي و ميكروبي و كشتار جمعي را از حق دستيابي به فناوري صلح آميز هسته اي محروم و ادعا مي كنند به ايران اعتماد ندارند! چگونه است كه كشورهايي كه بارها و بارها دستشان به خون مردم اين منطقه آلوده شده و هنوز كشورهاي همسايه، زير چكمه هاي سربازان آنها در ناامني به سر مي برند به جاي جبران زيان هاي مادي و معنوي به اين ملت مدعي مي شوند؟!
بايد اذعان كنيم كه متأسفانه به اين حادثه آنچنان كه بايد، بهاي لازم داده نشده است. هر چند براي اولين بار رياست محترم جمهوري اسلامي براي همايش برگزار شده پيام كتبي فرستادند و ليكن متأسفانه جاي مسئولان بنياد شهيد و امور ايثارگران مركز در اين روز و در اين شهر خالي بود. حتي اگر عذر رياست بنياد براي دفاع از لايحه جامع خدمات رساني به ايثارگران براي حضور در مجلس شوراي اسلامي پذيرفتني باشد، عدم حضور ساير مسئولان بنياد براي دلجويي و همدردي با آسيب ديدگان و بازماندگان اين واقعه تاريخي در سردشت هيچ توجيهي ندارد. به اين مناسبت ذكر چند نكته ضروري است:
۱- درست است كه از جنوبي ترين نقطه مرزي جمهوري اسلامي ايران تا شمالي ترين نقطه آن قرباني سلاح هاي شيميايي دشمن بعثي شده اند و ليكن در اين ميان اتفاق سردشت در هفتم تير ماه شصت و شش از برجستگي فوق العاده اي برخوردار است و لازم است به آن ابعاد بين المللي داده و به اين مناسبت مطالبات مردم و دولت ايران از حاميان و تأمين كنندگان رژيم صدام احصاء، اعلام و مرتباً پيگيري شود. جا دارد اين روز را (و نه هشتم تير ماه) را روز ملي مبارزه با سلاح هاي شيميايي و ميكروبي بناميم و هر ساله همايش بين المللي در خور شأن حادثه برگزار كنيم.
۲- براي رسيدگي پزشكي و درماني به مصدومان شيميايي لازم است كلينيكي تخصصي دائمي در سردشت مستقر و براي تمامي افراد شهر پرونده پزشكي تشكيل و افراد مشكوك به آسيب ديدگي شيميايي را براي ادامه تشكيل پرونده به بنياد شهيد و امور ايثارگران معرفي كند.
۳- مسأله اساسي ديگري كه مشكل قريب به اتفاق ساكنان مناطق جنگي است به مين هاي جمع آوري نشده - و به خصوص در ارتفاعات و زمين هاي شيب دار كه اين مين ها جابه جا شده اند- برمي گردد. افرادي كه براي امرار معاش به امر كشاورزي، دامداري و يا تجارت مرزي مي پردازند و گاه و بي گاه در اثر انفجار مين ها دچار نقص عضو مي شوند و علاوه بر مشكلات درماني، براي هميشه از كارافتاده مي شوند هر چند تعداد اين افراد نسبت به مجموعه جانبازان و شهداي كشور زياد نيست و ليكن به دليل آسيب ديدگي نان آور خانواده- به دليل حضور در منطقه جنگي- تكليف اسلامي و انساني دولت ايجاب مي كند كه تكفل آنها را بر عهده گيرد. سعه صدر كميته ماده ۲ آيين نامه آسيب ديدگان از مواد انفجاري در رسيدگي به پرونده افراد و تعيين مستمري يك زندگي آبرومندانه و شرافتمندانه براي آنان رافع مشكل خواهد بود.
* نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي

تقسيم كار در سياست خارجي
علي اكبر رضايي
با روي كار آمدن دولت خاتمي به تدريج حوزه سخت افزاري از حوزه نرم افزاري سياست خارجي تفكيك شد. شوراي عالي امنيت ملي در اين دوره و برخلاف دوره هاي پيشين به طور جدي و عملي وارد صحنه سياست خارجي گرديد
تدوين و اجراي سياست خارجي جمهوري اسلامي ظرف چند سال گذشته نوعي تقسيم كار را تجربه كرده كه مراحل پاياني آن با تشكيل شوراي راهبردي روابط خارجي همراه شده است. با روي كار آمدن دولت خاتمي به تدريج حوزه سخت افزاري از حوزه نرم افزاري سياست خارجي تفكيك شد. شوراي عالي امنيت ملي در اين دوره و برخلاف دوره هاي پيشين به طور جدي و عملي وارد صحنه سياست خارجي گرديد كه اوج آن واگذاري پرونده هسته اي به اين نهاد بود.
خوشبختانه اين وضعيت به رغم پتانسيلي كه براي ايجاد رقابت و كارشكني در سياست خارجي توسط اركان مذكور داشت به سمت نوعي تقسيم كار در سياست خارجي ميل نمود. بخش عمده اي از اين رويكرد به دليل نظرات و انديشه هاي خاتمي در سياست خارجي بود كه از ماهيتي نرم افزاري برخوردار بود. وي با طرح ايده گفت وگوي تمدنها ابزار كارآمد و نويني به سياست خارجي معرفي نمود كه تا آن زمان كمتر كسي به آن توجه و اقبال نشان داده بود.
اقدام وي در واقع همان چيزي است كه در ادبيات ديپلماسي به «سياست گفتار» (LanguageتPolitics) اشتهار دارد. اين حوزه از سياست خارجي هيچ نيازي به سخت افزار نداشته و صرفاً با شناسايي فضاهاي موجود و با كمترين تغييرات رفتاري موجبات بر هم خوردن بسياري از معادلات را فراهم مي آورد.
به  هر حال به نظر مي رسد كه مزيت نسبت دولت در تدوين سياست خارجي در ايران به اين حوزه محدود گرديده كه در دوران خاتمي شروع و در دوران احمدي نژاد قوام يافته است. حوزه مانور دولت جديد نيز غالباً در همين محدوده مشاهده شده است. طرح مفاهيمي از قبيل عدالت محوري، آپارتايد هسته اي، مخالفت با هلوكاست در واقع با هدف بهره برداري از مزيت نسبي گفتار در سياست خارجي مطرح مي شود.
حوزه ديگري از سياست خارجي كه توجه به  آن تا حد زيادي منجر به جبران كاستي هاي دو حوزه پيشين مي گردد را مي توان «سياست ايده اي» (IdeaتPolitics) ناميد. قرار است اين اقدام از اين پس در شوراي راهبردي روابط خارجي دنبال شود. بنابراين، تعريف حوزه و مزيت نسبي آن در پيشبرد سياست خارجي كشور منوط به عملكرد اين شوراست.
اما بنا به رويه هاي جاري در جهان، اين شورا مي تواند فضايي براي نخبگان علمي و اجرايي كشور به وجود آورد تا با توليد «ايده هاي» جديد به سياست خارجي كمك كنند. تفاوت اين ايده ها با گفتارهاي بخش اول در آن است كه ايده بايد بتواند به تعريف ما از جهان كمك كند در حالي كه گفتار سعي مي كند ما را براي دنيا تعريف نمايد. علاوه بر اين، ايده به دنبال كشف و كنترل تبعات غيرمادي و ذهني اقدامات قدرت محور در بخش دوم نيز هست. بي شك سياست مبتني بر قدرت، في نفسه توجهي به تبعات و آثار جانبي بر روابط اجتماعي ميان ملت ها ندارد.
همچنين نبايد فراموش نمود كه ايده ها پس از توليد، به قول آنتوني گيدنز، به توانايي بازيگري (Agency) دست مي يابند و در صحنه معادلات بين المللي نقش مستقل ايفا مي كنند. معروفترين ايده كه به نوعي دربرگيرنده اين نكات است طرح مفهوم جنگ سرد در روابط بين الملل بود كه معرفي آن به عده نهادي مشابه شوراي روابط خارجي ما قرار داشت. ايده پايان تاريخ و برخورد تمدنها نيز از موارد اخير به حساب مي آيند.
اگر حوزه هاي مذكور به خوبي به ايفاي نقش بپردازند و در عين پايبندي به تعامل و همكاري، تقسيم كار را نيز رعايت نمايند مي توان در رسيدن به سياست خارجي موفق تري اميدوار بود.

سياست
اقتصاد
انديشه
جامعه
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  جامعه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |