يكشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۴۱ - Jul 23, 2006
پس از دستگيري در كلانتري تهرانسر مشخص شد
زن رمال قول مي داد جلوي مرگ را بگيرد
007770.jpg
گفت وگو با زن فالگير
فال گيري را كي ياد گرفتي؟
- ۱۵ ساله بودم كه اين كار را از «پيرمان» ياد گرفتم.
خانواده ات مي دانستند ؟
- پدرم به تازگي متوجه شده بود، اما من به خاطر مشكلات مالي مجبور بودم اين كار را بكنم. اين كار درآمد خوبي داشت.
با طلاها و پول نقد كه از مشتريانت مي گرفتي، چه كردي؟
- همه را خرج مي كردم و خانواده ام را اداره مي كردم.
تو هميشه ادعا مي كردي كه مي تواني جلوي سرنوشت بد آدمها را بگيري. پس چطور نتوانستي دستگير شدن خودت را پيش بيني كني ؟
(سكوت)...
گروه حوادث - مهديه مصطفايي: زن فالگير، با فريب زنان جوان و دختران ساده لوح به آنها وعده مي داد در مقابل گرفتن پولهاي هنگفت از سرنوشت تيره و مرگ خانواده  شان جلوگيري خواهد كرد، اما او از سرنوشت بدي كه در انتظار خودش بود خبر نداشت: «دستگيري به اتهام كلاهبرداري».
به گزارش همشهري، بعدازظهر جمعه گذشته، هنگامي كه مأموران گشت كلانتري ۱۵۰ تهرانسر به سرپرستي سروان شادمان در حال گشت زني در شهرك پاسداران بودند، متوجه شدند در داخل خيابان طهماسبي چند زن با زن جوان فالگيري درگير شده اند و ادعا مي كنند كه او سر آنها را كلاه گذاشته است. مأموران كلانتري با گزارش موضوع به بازپرس كشيك به بررسي هاي مقدماتي دست زده و دريافتند زن جواني به نام يلدا از مدتها قبل با چاپ اعلاميه هايي در سطح تهران، اقدام به شناسايي زن و دختران جوان كرده و با عنوان فالگيري با ورق، شمع و قهوه پس از جلب اعتماد زنان و دختران جوان با عنوان رفع مشكلات و باز كردن بخت آنها، اقدام به كلاهبرداري هنگفت از آنها كرده است.
بررسي ها نشان مي داد اين زن رمال با جمع كردن وسايل خانه اش قصد نقل مكان و فرار داشته و از اين رو به كلانتري تهرانسر انتقال يافت. روز گذشته سرگرد حسين يزدان جو- جانشين كلانتري تهرانسر- با اعلام خبر دستگيري اين زن در خصوص جزئيات حادثه گفت: در بازجويي هاي اوليه از اين زن مشخص شد كه وي سودابه معروف به يلدا، ۲۸ ساله است.
جانشين كلانتري ۱۵۰ تهرانسر ادامه داد: بنا بر اطلاعات به دست آمده، اين زن قبلاً نيز به اتهام جعل و فالگيري دستگير شده اما با جلب رضايت شاكيان آزاد شده است. به گفته سرگرد يزدان جو تاكنون ۲۲ شاكي با طرح شكايت خود مدعي شده اند كه رمال جوان از هريك از آنها مبالغي بين ۲۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان كلاهبرداري كرده است.
فالگير كلاهبردار در جريان تحقيقات درباره شگرد خود در كلاهبرداري از زنان جوان گفت: زنان و دختراني را كه احتمال مي دادم مي توانم فريب دهم به خانه خود كشانده و به بهانه هاي مختلف از جمله اين كه به آنها مي گفتم كه پدر يا مادرت به زودي خواهند مرد ادعا مي كردم كه مي توانم از سرنوشت شوم آنها جلوگيري كنم و به اين طريق به عنوان زنده نگهداشتن آنها از طريق ورد خواندن از شاكيان پول مي گرفتم.
سرگرد يزدان جو تصريح كرد: وي همچنين مدعي شده بود كه مجوز فعاليتش را يكي از مسئولان انتظامي تهران به وي داده است. متهم ظهر ديروز براي تحقيقات بيشتر به اداره آگاهي تهران انتقال يافت.
گفت وگو با شاكيان فالگير كلاهبردار
روز گذشته شاكيان پرونده در گفت وگو با خبرنگار همشهري به توضيح شگردهاي عجيب زن كلاهبردار پرداختند. يكي از شاكيان كه دختر ۲۲ ساله اي به نام سميه است در خصوص آشنايي با سودابه گفت: حدود دو ماه قبل كارت ويزيت سودابه را از طريق يكي از آشنايان به دست آوردم. پس از چندين مرتبه مراجعه، يك روز او به من گفت مي خواهد حقيقت هايي را به من بگويد.
او با حالتي عجيب به من گفت: مادرم سرطان دارد و ظرف ۲۰ روز آينده مي ميرد، او وقتي كه متوجه شد محو حرف هاي او شده ام گفت: بدبختي بدجوري به ما رو آورده است چرا كه به زودي پدرم نيز در يك سانحه تصادف با كاميون كشته مي شود. من كه بسيار از اين اتفاقات شوم نگران شده بودم از او خواستم هر كاري مي تواند برايم انجام دهد و آن وقت بود كه او به من گفت اگر ۵۰۰ هزار تومان به وي بدهم او مي تواند با خواندن «وردهايي» از مرگ والدينم جلوگيري كند. من كه پول نقد نداشتم هرچه طلا همراهم بود به او دادم و چون اتفاقات رخ نداد خيلي خوشحال بودم تا اين كه پس از يك ماه از اين واقعه وقتي در خانه يكي از بستگانمان جمع بوديم متوجه شدم او عيناً همين حرف ها را به تمامي مراجعه كنندگانش گفته است و به آنها از مرگ مادر و پدرشان خبر داده است. از همان لحظه بود كه متوجه دروغگويي او شدم و تصميم به شكايت از او گرفتم.
يكي ديگر از شاكيان زن فالگير منشي او بود كه از سوي اين زن فريب خورده بود. اين دختر جوان در توضيح شگرد متهم براي فريب وي گفت: وقتي براي اولين بار به خانه اين زن رفتم او گفت چشمانت به زودي نابينا خواهد شد. او افزود: براي اين كه اين اتفاق برايم نيفتد بايد در فضاي خانه او كه در آن چشمهايم شفا پيدا مي كند حضور داشته باشم. بنابراين به من پيشنهاد كرد به عنوان منشي تلفن هايش را جواب دهم تا چشمانم خوب شود. اما او تنها براي منشي گري ماهي ۲۰ هزار تومان حقوق مي داد.
يكي ديگر از شاكيان نيز دختر جواني بود كه براي بهبود شنوايي اش، به اين زن كلاهبردار مراجعه كرده بود و زن كلاهبردار در مقابل گرفتن ۲۰۰ هزار تومان يك دانه تسبيح به وي داده بود تا در گوشش بگذارد.

راز باند بين المللي قاچاق انسان به اروپا فاش شد
007821.jpg
گروه حوادث - با دستگيري «علي آگور»سردسته باند بين المللي قاچاق انسان كه اتباع هند، پاكستان و بنگلادش را به اروپا منتقل مي كرد، راز يكي از پيچيده ترين باندهاي قاچاق انسان به اروپا فاش شد.
پيگيري ماجراي اين باند قاچاق انسان هنگامي در دستور كار پليس قرار گرفت كه در ماههاي گذشته كارآگاهان پليس استان تهران از طريق منابع اطلاعاتي خود اخباري درباره فعاليت يك باند بين المللي قاچاق انسان كه اتباع هندي، پاكستاني و بنگلادشي را پس از انتقال به ايران از طريق تركيه و يونان به طور قاچاق به اروپا انتقال مي دادند دريافت كردند.
با توجه به اهميت موضوع، سردار رضا زارعي فرمانده انتظامي استان تهران با دستور ويژه اي به تيمي از كارآگاهان پليس استان تهران ماموريت داد عمليات تحقيقاتي گسترده اي را براي شناسايي اعضاي باند و مخفيگاههاي آنها آغاز كنند.
تيم پليسي در نخستين مرحله با نفوذ به باند دريافتند سركرده اصلي باند شخصي به نام علي معروف به آگور است كه از مجرمان سابقه دار و حرفه اي در زمينه قاچاق انسان است و پيش از اين نيز به دليل قاچاق انسان به تركيه در شهر ماكو به ۵ سال زندان محكوم شده است.
به اين ترتيب كارآگاهان پليس مخفيگاههاي احتمالي آگور را تحت مراقبت هاي مخفيانه قرار دادند و سرانجام توانستند محل سكونت وي را در «شهرك سهرابيه» كرج شناسايي و در يك عمليات ضربتي مرد قاچاقچي را دستگير كنند.
مسيري براي قاچاق انسان
بنا به اين گزارش، در بازجويي هاي فني و تخصصي صورت گرفته از سوي ماموران اطلاعات پليس استان تهران مشخص شد «علي آگور» از سركرده هاي اصلي يكي از بزرگترين شبكه هاي قاچاق انسان مي باشد كه مسير آن از شرق آسيا (پاكستان، هند و بنگلادش) آغاز شده و اتباع قاچاق شده پس از ورود به ايران به طور غير قانوني به پايتخت منتقل شده و سپس از مسيري بسيار عجيب كه تنها اعضاي تركيه اي و يوناني باند از آن اطلاع داشتند و پليس اين كشورها نتوانسته بودند اين مسير را كشف كنند، به تركيه و يونان ترانزيت شده و از  آنجا به اروپا انتقال مي يافتند.
با دستگيري مرد قاچاقچي وي درخصوص شگرد اعضاي باند براي انتقال غيرقانوني اتباع خارجي به اروپا گفت: با تبليغاتي كه در كشورهاي پاكستان، هند و بنگلادش انجام داده بوديم، اتباع اين كشورها را با عنوان طرح «اعزام به اروپا» جذب مي كرديم و پس از  آنكه مبالغ قابل توجهي از آنها مي گرفتيم، آنها را وارد خاك ايران كرده و آنها را در مرزهاي شرقي كشور تحويل گرفته و از طريق مسيرهاي پيچيده به تهران و شهرستانهاي استان تهران و اصفهان منتقل كرده و سپس آنها را به عنوان گروگان در مخفيگاههايي پنهان مي كرديم. در اين مرحله اقدام به اخاذي هاي سنگين تا سقف ۱۰ هزار دلار از آنها كرده و سپس اين پناهجويان غير قانوني را به خوي و ماكو انتقال داده و آنها را تحويل اعضاي باند در كشورهاي تركيه و اروپايي مي داديم.

موبايل دزد رستوران دار
007767.jpg
گروه حوادث - مرد سارق بعد از دستگيري اعتراف كرد كه با ولخرجي و خوشگذراني تمام سرمايه چند ميليوني خود را از دست داده و درنهايت گرسنگي او را به «موبايل دزدي» كشانده است.
به گزارش همشهري، مرد ميانسال به نام احمد درحالي كه در چهره اش اثري از پشيماني وجود نداشت وارد دفتر رضا جعفري معاون دادسراي امور جنايي تهران شد. او به اتهام سرقت تلفن همراه در پارك استقلال توسط پليس دستگير و تحويل مراجع انتظامي شده بود.شاكي درخصوص چگونگي سرقت تلفن همراهش و دستگيري مرد ميانسال گفت: «عصر روز پنجشنبه براي قدم زدن به پارك استقلال رفتم. دقايقي از حضورم در بوستان نگذشته بود كه مرد ناشناسي به بهانه اي به من نزديك شد و شروع به گفت وگو كرد .چند دقيقه اي كوتاه به صحبت با او گذشت و سپس مرد ناشناس دور شد. بعد از رفتن وي متوجه شدم تلفن همراهم ربوده شده است. او به عنوان اولين مظنون در سرقت تلفن همراه در ذهنم مطرح شد براي پيدا كردنش تمام پارك را جست وجو كردم ولي اثري از مرد ناشناس نبود. فرداي همان روز بار ديگر به پارك استقلال رفته بودم كه با مرد ناشناس مواجه شدم. پليس پارك را در جريان ماجرا قرار داده و مأموران او را دستگير كردند.
درحالي كه احمد بعد از دستگيري منكر سرقت تلفن همراه شاكي شده بود ولي در بازرسي بدني از وي كارت و گوشي تلفن همراه مسروقه كشف شد. اين متهم بعد از كشف اموال مسروقه به پليس گفت: «گرسنه بودم، براي همين تلفن همراه اين مرد را سرقت كردم مي خواستم با فروش آن پولي براي خريد غذا بيابم ولي چون موفق به فروش تلفن همراه نشدم به پارك برگشتم تا صاحب گوشي را پيدا كرده و تلفن همراهش را به او پس بدهم كه بازداشت شدم.»
چرا مرتكب اين سرقت شدي؟
جهالت كردم. گرسنه بودم. آن روز صبح كراك كشيده بودم و فكر مي كنم در اثر مصرف مواد مخدر مرتكب اين عمل شدم.
شغلت چيست؟
بيكارم، سال ۷۰ به همراه همسر و دختر يكساله به كشور آلمان رفتيم. در آن كشور رستوران داشتم و از وضعيت مالي مناسبي برخوردار بودم. ولي كم كم با همسرم دچار مشكل شدم. هر روز دعوا و درگيري داشتيم. تا اين كه يك روز درپي درگيري خانوادگي، همسرم به پليس مراجعه كرده و از من شكايت كرد. در آن كشور قانون به اين صورت است كه اگر زوجي بخواهند از هم جدا بشوند اموالشان تقسيم مي شود من حاضر به انجام اين كار نبودم و درنهايت اين دعوا و جدل به اخراج من از كشور آلمان منتهي شد. پس از آن به ايران آمدم.
بعد از مراجعه به ايران چكار كردي؟
از آلمان نمي خواستم پولي خارج كنم ولي وقتي به ايران رسيدم چند ميليون تومان را كه از بانك داشتم برداشته و در اين دو سال اقامت در ايران با آن پول ها وقت گذراني كردم.ولي هيچ كدام از اين تفريحات آرامم نمي كرد. دلم هميشه پيش دختر و پسر كوچكم است كه   در آلمان به دنيا بود. كم كم تمام دارايي ام را در ايران از دست دادم. چون اقامت آلمان را داشتم فكر كردم خلاصه يك روز پيش فرزندانم برخواهم گشت. با اين كه با داشتن مدرك زبان آلماني قادر به تدريس يا ترجمه نيز بودم اما هيچ وقت دنبال كار نرفتم.روز حادثه بعد از مصرف كراك به پارك استقلال رفتم.
پول نداشتم گرسنه بودم ناگهان يك فكر غيرمعقول به ذهنم خطور كرد و اقدام به ربودن تلفن همراه شاكي كردم ولي باور كنيد قصد داشتم تلفن را به او بازگردانم كه دستگير شدم. برپايه اين گزارش، پرونده اين متهم براي بررسي قضائي به شعبه ششم دادياري دادسراي امور جنايي تهران ارجاع داده شد.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |