پس از دستگيري در كلانتري تهرانسر مشخص شد
زن رمال قول مي داد جلوي مرگ را بگيرد
|
|
گفت وگو با زن فالگير
فال گيري را كي ياد گرفتي؟
- ۱۵ ساله بودم كه اين كار را از «پيرمان» ياد گرفتم.
خانواده ات مي دانستند ؟
- پدرم به تازگي متوجه شده بود، اما من به خاطر مشكلات مالي مجبور بودم اين كار را بكنم. اين كار درآمد خوبي داشت.
با طلاها و پول نقد كه از مشتريانت مي گرفتي، چه كردي؟
- همه را خرج مي كردم و خانواده ام را اداره مي كردم.
تو هميشه ادعا مي كردي كه مي تواني جلوي سرنوشت بد آدمها را بگيري. پس چطور نتوانستي دستگير شدن خودت را پيش بيني كني ؟
(سكوت)...
گروه حوادث - مهديه مصطفايي: زن فالگير، با فريب زنان جوان و دختران ساده لوح به آنها وعده مي داد در مقابل گرفتن پولهاي هنگفت از سرنوشت تيره و مرگ خانواده شان جلوگيري خواهد كرد، اما او از سرنوشت بدي كه در انتظار خودش بود خبر نداشت: «دستگيري به اتهام كلاهبرداري».
به گزارش همشهري، بعدازظهر جمعه گذشته، هنگامي كه مأموران گشت كلانتري ۱۵۰ تهرانسر به سرپرستي سروان شادمان در حال گشت زني در شهرك پاسداران بودند، متوجه شدند در داخل خيابان طهماسبي چند زن با زن جوان فالگيري درگير شده اند و ادعا مي كنند كه او سر آنها را كلاه گذاشته است. مأموران كلانتري با گزارش موضوع به بازپرس كشيك به بررسي هاي مقدماتي دست زده و دريافتند زن جواني به نام يلدا از مدتها قبل با چاپ اعلاميه هايي در سطح تهران، اقدام به شناسايي زن و دختران جوان كرده و با عنوان فالگيري با ورق، شمع و قهوه پس از جلب اعتماد زنان و دختران جوان با عنوان رفع مشكلات و باز كردن بخت آنها، اقدام به كلاهبرداري هنگفت از آنها كرده است.
بررسي ها نشان مي داد اين زن رمال با جمع كردن وسايل خانه اش قصد نقل مكان و فرار داشته و از اين رو به كلانتري تهرانسر انتقال يافت. روز گذشته سرگرد حسين يزدان جو- جانشين كلانتري تهرانسر- با اعلام خبر دستگيري اين زن در خصوص جزئيات حادثه گفت: در بازجويي هاي اوليه از اين زن مشخص شد كه وي سودابه معروف به يلدا، ۲۸ ساله است.
جانشين كلانتري ۱۵۰ تهرانسر ادامه داد: بنا بر اطلاعات به دست آمده، اين زن قبلاً نيز به اتهام جعل و فالگيري دستگير شده اما با جلب رضايت شاكيان آزاد شده است. به گفته سرگرد يزدان جو تاكنون ۲۲ شاكي با طرح شكايت خود مدعي شده اند كه رمال جوان از هريك از آنها مبالغي بين ۲۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان كلاهبرداري كرده است.
فالگير كلاهبردار در جريان تحقيقات درباره شگرد خود در كلاهبرداري از زنان جوان گفت: زنان و دختراني را كه احتمال مي دادم مي توانم فريب دهم به خانه خود كشانده و به بهانه هاي مختلف از جمله اين كه به آنها مي گفتم كه پدر يا مادرت به زودي خواهند مرد ادعا مي كردم كه مي توانم از سرنوشت شوم آنها جلوگيري كنم و به اين طريق به عنوان زنده نگهداشتن آنها از طريق ورد خواندن از شاكيان پول مي گرفتم.
سرگرد يزدان جو تصريح كرد: وي همچنين مدعي شده بود كه مجوز فعاليتش را يكي از مسئولان انتظامي تهران به وي داده است. متهم ظهر ديروز براي تحقيقات بيشتر به اداره آگاهي تهران انتقال يافت.
گفت وگو با شاكيان فالگير كلاهبردار
روز گذشته شاكيان پرونده در گفت وگو با خبرنگار همشهري به توضيح شگردهاي عجيب زن كلاهبردار پرداختند. يكي از شاكيان كه دختر ۲۲ ساله اي به نام سميه است در خصوص آشنايي با سودابه گفت: حدود دو ماه قبل كارت ويزيت سودابه را از طريق يكي از آشنايان به دست آوردم. پس از چندين مرتبه مراجعه، يك روز او به من گفت مي خواهد حقيقت هايي را به من بگويد.
او با حالتي عجيب به من گفت: مادرم سرطان دارد و ظرف ۲۰ روز آينده مي ميرد، او وقتي كه متوجه شد محو حرف هاي او شده ام گفت: بدبختي بدجوري به ما رو آورده است چرا كه به زودي پدرم نيز در يك سانحه تصادف با كاميون كشته مي شود. من كه بسيار از اين اتفاقات شوم نگران شده بودم از او خواستم هر كاري مي تواند برايم انجام دهد و آن وقت بود كه او به من گفت اگر ۵۰۰ هزار تومان به وي بدهم او مي تواند با خواندن «وردهايي» از مرگ والدينم جلوگيري كند. من كه پول نقد نداشتم هرچه طلا همراهم بود به او دادم و چون اتفاقات رخ نداد خيلي خوشحال بودم تا اين كه پس از يك ماه از اين واقعه وقتي در خانه يكي از بستگانمان جمع بوديم متوجه شدم او عيناً همين حرف ها را به تمامي مراجعه كنندگانش گفته است و به آنها از مرگ مادر و پدرشان خبر داده است. از همان لحظه بود كه متوجه دروغگويي او شدم و تصميم به شكايت از او گرفتم.
يكي ديگر از شاكيان زن فالگير منشي او بود كه از سوي اين زن فريب خورده بود. اين دختر جوان در توضيح شگرد متهم براي فريب وي گفت: وقتي براي اولين بار به خانه اين زن رفتم او گفت چشمانت به زودي نابينا خواهد شد. او افزود: براي اين كه اين اتفاق برايم نيفتد بايد در فضاي خانه او كه در آن چشمهايم شفا پيدا مي كند حضور داشته باشم. بنابراين به من پيشنهاد كرد به عنوان منشي تلفن هايش را جواب دهم تا چشمانم خوب شود. اما او تنها براي منشي گري ماهي ۲۰ هزار تومان حقوق مي داد.
يكي ديگر از شاكيان نيز دختر جواني بود كه براي بهبود شنوايي اش، به اين زن كلاهبردار مراجعه كرده بود و زن كلاهبردار در مقابل گرفتن ۲۰۰ هزار تومان يك دانه تسبيح به وي داده بود تا در گوشش بگذارد.
|