لاله زار، خياباني كه هميشه بورس است
يك نام هزار خاطره
محمد رضا فكري راد
|
|
نشاني از هر دوره
ساختمان هاي مخروبه و متروكه از چهل- پنجاه سال پيش به جا مانده و هر چه خيابان تغيير وضعيت و شكل داده اين بناها دست نخورده مانده اند. پلاك هاي ۵۴۵ و ۵۴۷ با درهاي چوبي كلون دار سنگين كنار هم ايستاده اند. ساختمان هايي متروكه با شيشه هاي شكسته و شيرواني هاي زنگ زده و نيم طاق هاي ضربي نشان از گذر عمر اين خيابان است. اين بناها مي تواند شناسايي و بازسازي شود يا تغييراتي ديگر كه مناسب شهرسازي امروزي باشد، «محمد ستوده نيا» يكي از كسبه لاله زار است كه وضعيت اين ساختمان ها را براي گردهمايي شبانه افراد مشكوك نگران كننده مي نامد. محسن حاجيان منش و مسعود كاشاني كسبه ديگري هستند كه حرفش را تاييد مي كنند و از شهرداري تقاضاي تعيين تكليف اين بناها را دارند.
جوي هاي خيابان لاله زار كه روزگاري نهري خنك بود و صدايش جلادهنده روح رهگذران ، پرآشغال ومرداب گون ايستاده و پيش نمي رود. نبش خيابان منوچهري يك رديف ساختمان كلنگي كنار هم به احتضار ايستاده كه دوران پهلوي اول بالا رفته است. بناهاي نئوكلاسيكي كه استحكامي براي ايستادن ندارد. اهالي محل مي گويند هر آن است كه اين ساختمان هاي كهنه بريزد روي سرمان. اين بناها كه شبيه كاروانسرا يا حجره سراهاي سابق است تنها يك در ورودي دارد. پلاك ۵۱۱.
با اينكه برخي ساختمان ها مخروبه اند ولي هنوز مي توان بنايي نئوكلاسيك با كاشي كاري اسليمي و طاق هاي ضرب خورده و ستون هاي تخت جمشيدي و تصويري از كشتي داريوش هخامنشي با شير نبش كوچه پيرنيا ۲.
كوچه هاي لاله زار بن بست است. انتهاي هر كوچه باريكي خانه اي با درخت هاي بلند و حياط ايستاده است. ساختمان هاي بلند اطراف كمر باد را شكسته اند. از اين رو شاخ و برگ اين درختان به دشواري سرب هواي اين منطقه از شهر را تنفس مي كنند.
هرگاه شهر شور و نشاطي داشته، آن هم نقش پررنگ خودش را بازي كرده است. لاله زار، نام خياباني است كه مدت هاي مديدي در شعله ور ساختن شعف شادي تهراني ها يك شاهرگ به حساب مي آيد. هنوز تهران را پايتخت نشينان طهران مي خواندند كه سرزمين لاله زار متولد شد. راسته اي كه بالاي خيابان مشق پا گرفت و آرام قد كشيد. گرچه گذر سالهاي زيادي را بر پيكر خود لمس كرده، ولي هنوز خياباني براي راه اندازي جشن ها و اعياد و شادماني هاست.خيابان لاله زار بيش از نيم قرن عمر دارد. اين دوران را با فراز و نشيب بسيار طي كرد و اين روزها تن متورمش كه نزديك به يك متر و نيم بالا آمده براي اين همه آمد و شد به زحمت افتاده است. وقتي هنوز تهران پوستي نتركانده بود و محصور بين دروازه هايش بود، خيابان سردر الماسيه كه ناصريه نيز ناميده مي شد و امروز پيشاني نوشت ناصرخسرو دارد، زيباترين و باشكوه ترين خيابان پايتخت بود. كالسكه شاهي و درشكه هاي درباريان بين نهرهاي دوسوي خيابان و زير درخت هاي چنار و بيد اين خيابان را بالا و پايين مي كرد. ناصرالدين شاه در شمس العماره اقامت گزيده بود. محله هاي مروي و خيابان هاي غربي شكل مي گرفت. درباريان براي نزديكي مسير خانه تا محل كار به ساخت و ساز در اطراف اين خيابان روي آوردند. كاخ صاحبقرانيه كه در نياوران بالا رفت، عمده درباريان به تبعيت از پادشاه سوي شمال طهران رفتند و در باغ هاي آن منطقه عمارت بنا كردند. اين سالها وقتي بود كه جمعيت تهران افزايش مي يافت. آنها كه دستشان به دهانشان مي رسيد و علاقه به ترقي و حركت به سوي مدرنسيم در وجودشان شعله اي داشت، آمدند در محله هاي فردوسي، منوچهري، سعدي و لاله زار آجر روي آجر گذاشتند.
مدرنيته در خيابان
نام خيابان لاله زار بخشي از هويت آن است. لاله هاي جاشمعي پايين خيابان فروخته مي شد. از ابتدا تا انتهاي اين خيابان را نور و روشنايي محصور كرده بود. وقتي صنعت چاپ به ايران آمد و مشروطه خواهان آن را به تهران آوردند تا براي مردم پايتخت روزنامه دربياورند، لاله زار محله خوبي بود. آن روزگار انگار اين خيابان شده بود محلي براي آزمون بازار نوگرايي. صنعت سينما هم در لاله زار پا گرفت. سينما ها در اين خيابان بود و اين راسته به تدريج شد پاتوق خوشگذراني پايتخت نشينان. در اين خيابان جديدترين خودروهايي كه وارد طهران مي شد به چشم مي آمد. مردم براي ورود به سالن تاريك سينما و تماشاي تصاوير عجيب روي پرده نقره اي در صف هاي طولاني مي ايستادند. از اين رو دكان هاي اين خيابان به تقليد از مغازه هاي اروپايي با سر و شكلي ديگر بالا رفت. خبري از مغازه هاي دخمه اي مركز شهر نبود. شيشه هاي زياد و نورها چهره شادابي به لاله زار غمگين امروز داده بود.دهه بيست و سي بود كه نام لاله زار به شهرهاي دور و نزديك ايران رسيده بود و هر كس طهران مي آمد براي تماشاي تمام اسباب مدرنيته كه وارد مرزها شده به ديدن اين خيابان و مردمش مي ر فت. لابه لاي هياهو و آمد و شد مردم، چاپخانه ها و محافل روشنفكري نيز در ساختمان هاي اين خيابان گرم تكثير كلمه بودند. آن روزها اين خيابان نفس مي كشيد. درشكه ها سنگين ترين بار سنگفرش هايش بود. خودرو آنقدر نبود كه مانند امروز پوست تنش را متورم كند.
ارتفاع ديروز تا امروز ۵/۱ متر
چهره امروزي لاله زار تغييرات زيادي كرده است. «علي مولاداد» كه نزديك ۲۰ سال با مرحوم علي حاتمي پژوهشگر و فيلمساز ايراني همكاري نزديك داشته درباره چگونگي پيدا كردن هويت لاله زار براي ساخت ماكت طهران قديم خاطراتش را نقل مي كند: «قرار بود اين شهرك را ايتاليايي هاي بسازند. قبل از انقلاب، ماكتي تهيه كردند و به ايران فرستادند. حول و حوش روزهاي پرتب و تاب انقلاب بود. طرح قابليت اجرايي نداشت. وقتي قرار شد پروژه پيگيري و اجرا شود مرحوم حاتمي تصميم گرفت خودش ماكت را تهيه كند. يادم مي آيد، رفتيم خيابان لاله زار. كارگر گرفتيم تا دل خيابان را بشكافد. پس از ۵/۱ متر به نخستين سنگفرش رسيديم. يك عدد از دلش بيرون كشيديم و از رويش قالب تهيه كرديم.»
اين روزها اگر از بالاي لاله زار يعني خيابان انقلاب وارد شويد، نه محلي براي تفرج و نه شادي مي بينيد. تنها وجه باقيمانده لاله زار بودن شعله اي براي راه اندازي آتش جشن و سرور در پايتخت است. آن هم به واسطه بورس فروشگاه هاي لوازم روشنايي و الكتريكي. كارتن هاي رسيده يا ارسالي فروشگاه ها، پياده رو را به اشغال خود درآورده و راه عبور عابران را دشوار كرده است. انواع لامپ هاي سيگنالي، صنعتي، پزشكي و يخچالي به علاوه جعبه هاي تقسيم برق پشت شيشه ها به تماشاي خيابان باريك و پرسر و صداي لاله زار نشسته است. پلاك ۷۵۸ با در چوبي طوسي رنگ مرده اي بين مغازه ها ايستاده و به زحمت نفس مي كشد. روبه رويش ميهمانپذير لاله كه يادگار آن روزهاست، با ۵ طبقه و يك پاركينگ عمومي به چشم مي آيد. نامش را مي شود از زير دود و غبار روي تابلو خواند.
سينماها تخته شدند
سينما كريستال تعطيل است. يكي از معروف ترين سينماهاي ايران كه سالهاي زياد شاهد هجوم جمعيت به سالن هايش بود، بدون فيلم در حال تعطيلي به سر مي برد. سينما رودكي با هزار سرسختي خودش را سرپا نگه داشته است. كاغذي پشت گيشه بليت فروشي چسبانده اند با اين مضمون: «سينما رودكي با نمايش بهترين فيلم هاي خارجي با دوبله زبان فارسي پذيراي شما ميهمانان گرامي مي باشد. »كارگران مشغول تعويض عكس ها و پارچه هاي تبليغاتي هستند.لاله زار، خياباني شمالي- جنوبي است. از راسته ميدان امام خميني(ره) تا خيابان جمهوري را لاله زار مي گويند و از جمهوري اسلامي تا خيابان انقلاب را لاله زار نو مي نامند. اين دو بخش با هم تفاوت هايي دارد كه اگر تمام لاله زار را از زير پاشنه در كنيد متوجه آن خواهيد شد.لاله زار نو سد معبر كمتري پيش رويتان مي گذارد. در پياده رو لاله زار نو فلاكس ها و منابع آب آشاميدني خنك گذاشته اند تا رهگذران لبي تر كنند و گرماي تابستان را از بدن بيرون برانند. در لاله زار كهنه اما، چرخ دستي ها و حجم موتورسيكلت ها وقتي در خودروهاي عبوري گره مي خورد آشوبي از بوق توليد مي كند كه روح و روان هر رهگذري را خدشه دار مي كند.گرچه لاله زار هميشه محلي براي خوشگذراني بود، ولي پايتخت نشينان حساب و كتابشان درست بود. پيشاني نوشت سر در ساختماني نام «هيأت عاشقان حسيني» به چشم مي آيد كه تاسيسش برمي گردد به حوالي سال ۱۳۴۷ هجري شمسي. بنيانگذاران اين هيأت حاج امين السلطنه و محمدعلي خان بوده اند كه هر دو دارفاني را بدرود گفته اند. جلوي هيأت تانكر كوچكي از آب براي رفع گرمازدگي رهگذران تعبيه كرده اند.كمي پايين تر سينما ايران در قاب نگاه مي نشيند. در آن را تخته كرده اند و تنها يك نام رنگ و رو رفته از آن به جاست. سينما البرز هم تعطيل شده و ديگر روي پرده نقره ايش «بروس لي» و «هفت سامورايي» راه نمي روند. سينما لاله كنارش نشسته و جز تخته چيزي جلوي درش ديده نمي شود. تنها تئاتر پارس هنوز تقلاي بودن دارد و با هنرمندان كمدين جوانش درپي جلب و خنداندن رهگذران است. سينما نادر انتهاي يك كوچه كم عمق ايستاده و دو فيلم را با يك بليت ۶۰۰ توماني مي فروشد. فيلم هايش را بارها تلويزيون نمايش داده است. در لاله زار پايين پيدا مي شوند آدم هايي كه يخدان به دست مشغول فروش آب هستند.
|