در اين شب هاي كوتاه تابستان، عده زيادي از مردم با رغبت پاي تلويزيون مي نشينند تا مجموعه تلويزيوني «نرگس» را تماشا كنند، شايد اين طور شايع  شده باشد كه حضور مرحوم «پوپك گلدره» با خاطرات ماندني از سريال دريا در اين مجموعه، موجب اين استقبال شده است. بازي مرحوم «پوپك گلدره» در جلب توجه مردم بي تأثير نيست، اما عامل اصلي اين كشش مطرح شدن يكي از مشكلات مهم جامعه امروز ايران در اين سريال تلويزيوني است، اين كه اين مجموعه چه نقاط ضعف و قوتي دارد، در عهده نگارنده نيست، چون قصد نقد آن را ندارم، هدف من باز شكافتن مسئله مهمي است كه اين سريال گوشه اي از آن را مطرح كرده است؛ مسئله اي كه با توجه به جوان بودن جمعيت ايران و رشد سريع و شوك آور فناوري در دو دهه اخير، در بسياري از خانواده ها نمود داشته و اي بسا باعث كدورت ها، درگيري ها و حتي فروپاشي كانون هاي گرم خانوادگي شده است. من نام اين مسئله را برخورد نسل ها، مي گذارم. پدران و مادران دلسوز، نيك انديش و دوستدار فرزندان خويش به شدت راغب اند، آن آينده مطلوبي را كه همواره در قالب روياهاي شيرين براي نوباوگان خود در سر داشته اند، در عالم واقع هم در حد وسع خودشان برآورده سازند. اين خيرخواهي و شور فرزند دوستي تا آنجا پيش مي رود كه حتي انتخاب شريك زندگي آينده فرزندان را در چارچوبي خاص پي  مي ريزند و دوست دارند، فرزندان نيز بي كم و كاست آنها را رعايت نمايند. همچنان كه در مجموعه «نرگس» هم مي بينيم، پدر همه مساعي خودش را به كار مي گيرد و با آن كه دوران كودكي و نوجواني و حتي جواني سخت و جانكاهي را پشت سر گذاشته  و فقر را با تمام وجودش تجربه كرده است، اما در نهايت دست و دلبازي به فرزندش يا همان يك دانه پسرش، مغازه چند صد ميليون توماني هديه مي كند. اما پسر به ظاهر طغايانگر، دل بسته دختري است كه از آمال و روياهاي دور و دراز پدر فاصله زيادي دارد. به اين ترتيب هر چه حوادث به جلو مي رود، دامنه برخوردهاي دو نسل گسترده تر مي شود، تا جايي كه پسر را به كارهاي خلاف عرف و منش جامعه وا مي دارد.
عصر ما عصر ارتباطات و انقلاب رايانه اي است، در اين عصر نسل جوان و از جمله جوانان ما، نه با داده ها و اطلاعاتي كه پدران و مادران بنا به مصلحت خويش طي قرون و اعصار متمادي در اختيار فرزندانشان مي گذاشتند، بلكه از طريق وسايل ارتباط جمعي فرامرزي، آنها را دريافت مي كنند و در اين راستا به بسياري از اطلاعات متعلق به حوزه مناسبات انساني كه در سده هاي گذشته جزو اسرار مگو و راز سربه مهر خانواده ها بود دست مي يابند و در مجموع در عصري كه انسان تك ساحتي و نه وابسته به قوم و خانواده را تبليغ مي كند، براي خود محدوده استقلال برمي گزينند و بي آن كه به زبان بياورند، توقع دارند اين حريم از جانب پدر و مادر نيز مراعات شود. اما علائق سنتي جامعه ما با اين ويژگي هاي عصر ارتباطات همخواني ندارد و باعث اختلاف و درگيري هاي غم انگيز خانوادگي مي شود. پس چه بايد كرد. پاسخ به اين سؤال مجال بيشتري مي طلبد كه اگر امكان پذير بود، در آينده و از طريق روزنامه محترم همشهري، مطرح خواهم كرد. اما خلاصه و مفيد بايد بگويم كه عصر ما به نوعي زمانه دوستي و رفاقت پدران و مادران با فرزندان هم هست. به جاي تحكم و دامن زدن پدرسالاري، بايد با آنها به گفت وگو و رايزني بپردازيم و از اوضاع و احوالشان با خبر باشيم. اين تعامل مانع از شكل گيري كدورت هاي سخت و جبهه گيري ميان فرزند با پدر و مادر مي شود. هر نوع مصلحت انديشي و نيك خواهي در حق فرزندان بايد در مدار گفت وگو و رفاقت با آنها تحقق يابد.
حامد روشن روان

نوشته واقع گرايانه آقاي «طهماسب صلح جو» را در صفحه سخنگاه همشهري پنج شنبه ۵ مرداد خواندم و متأسف شدم كه چرا قوانين و مقرراتي كه براي رفاه جامعه و بازداشتن افراد از زياده روي و تضييع حقوق همنوعان آنها وضع شده، در مواردي باعث تحميل مشكلات اقتصادي و روحي- رواني مي گردد.
اما اين واقع نگري، همان طور كه نويسنده اشاره دارد، نافي قانون نيست و اين واقعيت مهمتر را پنهان نمي كند كه در طول ساليان دراز همواره اين زنان بوده اند كه در حين جدايي از همسر خود، به هر دليل، متحمل انواع و اقسام تضييقات شده اند. حال اگر قانون براي دفاع از حقوق زنان به اجرا درآمده است، البته در مواردي موجب فرصت طلبي و سوءاستفاده هاي احتمالي هم مي شود كه نيازمند توجه و دقت بيشتر و يافتن راه حل است، اما نويسنده مطلب مطمئن باشند كه اصطلاح رايج «مهرم حلال، جانم آزاد» بابت تفنن سر زبان ها نيفتاده است، بلكه گوياي ستم عميقي است كه در طول سالهاي دراز بعد از طلاق و جدايي، بر زنان رفته است.
اجراي قانون جديد و از جمله پرداخت مهريه به صورت عندالمطالبه و با در نظر گرفتن ارزش روز آن، چتر حمايت را بر سر بسياري از زنان كه در شرايط نامطلوب زندگي مشترك قرار دارند، گسترده است؛ زناني كه ناچار نباشند تا پايان عمر با همسراني كه به عنوان مثال دچار اعتياد شده اند يا با خصلت زن بارگي، اخلاق و منش انساني خود و حقوق همسرشان را زير پا گذاشته اند، زندگي كنند و دم برنياورند.
البته آن اصطلاح شيرين «مهريه را كي داده و كي گرفته...!» هم گوياي مهر و عطوفت و اعتمادي بوده است كه همسران جوان و خانواده هاي آنان در آغاز زندگي با خوشبيني كامل در مناسبات آينده فرزندانشان مي ديده اند، اما وقتي روحيه سوداگري و توجه به ماديات روزبه روز در زندگي اجتماعي ما بيشتر ريشه مي دواند و به عنوان نمونه مشكلات ملكي و ارث و ميراث، برادر را در برابر برادر، خواهر را در برابر خواهر و فرزند را در برابر پدر و مادر قرار داده است ديگر آن ضرب المثل شيرين هم نمي تواند جز در موارد بسيار استثنايي محلي از اعراب داشته باشد.
نويسنده محترم خاطرجمع باشند كه روح كلي قانون جديد مهريه، متكي بر دفاع از حقوق خانواده و حفظ صيانت و جايگاه آن مي باشد تا زناني كه به هر علت مجبور به طلاق و جدايي مي شوند، بتوانند در شرايط امروزي ما، زندگي اقتصادي خود را سامان دهند و آواره و دربه در نشوند.
اين بر عهده قانونگذار است كه در موارد استثنايي، پيش بيني هاي لازم را به عمل آورد و مواد و تبصره هاي لازم را در قانون بگنجاند تا فرصت طلبان از موقعيت قانون سوءاستفاده نكنند و در ازاي دفاع از حقوق زنان، حقوق مردان پايمال نگردد.
آذر اميدي

تاج گل هاي طبيعي گران قيمت كه در مدت كوتاهي پژمرده مي شوند، مي توانند جاي خود را به تاج گل هايي دهند كه در كنار زيبايي و طراوت، هيچ گاه زرد و پژمرده نمي شوند.
موسسه خيريه محبان الزهرا(س) با ساخت و تهيه تاج گل هاي مصنوعي، اين امكان را فراهم كرده است كه به بهترين شكل ممكن و بدون اسراف و هزينه گزاف، اين تاج گل ها را براي هديه دادن انتخاب كنيم. اين موسسه خيريه كه در حال حاضر حدود ۷۰۰ خانواده بي بضاعت را زير پوشش خود دارد و از سال ۱۳۷۶ فعاليت خود را آغاز كرده، درآمد حاصل از فروش اين تاج گل هاي مصنوعي را در كنار ديگر منابع درآمدي خود، صرف امور خيريه مي كند. عمده درآمد اين موسسه خيريه از محل وجوهات و صدقات تامين مي شود كه جوابگوي نياز افراد مراجعه كننده نيست.

صداي مشاور ۱۴۸ در سازمان بهزيستي بر اساس يك نياز مبرم و براي پاسخگويي به مشكلات مردم به ويژه جوانان به وجود آمد. اغلب كساني كه براي چنين كاري جذب شدند از ميان دانش آموختگان رشته هاي روانشناسي بودند و طي سالهاي اخير، كارنامه درخشاني نيز از خود ارائه دادند. اما در فراز و نشيب هاي مشكلات پرداخت در سازمان بهزيستي، اين قشر نيز بي نصيب نمانده اند، زيرا پولي كه به نام كاركنان بخش صداي مشاور از دولت دريافت شده، در مورد خود آنها هزينه نشده است. اين گروه  از كاركنان از هيچ گونه مزاياي حمايتي ازجمله بيمه برخوردار نمي باشند و برقراري بيمه مشروط به پرداخت حق بيمه كامل توسط پرسنل است. ضرورت ايجاب مي كند، كساني كه در اين قسمت فعاليت دارند، از آرامش عصبي برخوردار باشند تا بتوانند به مراجعان خدمت كنند، به خصوص كه اغلب مراجعان از جواناني هستند كه با مشكلات گوناگوني روبه رو مي باشند. اغلب كاركنان صداي مشاور بهزيستي از دارندگان مدارك كارشناسي ارشد و دكتري هستند، اما ميزان حقوق دريافتي آنها، به هيچ وجه پاسخگوي نيازهاي اصلي و تأمين معيشت زندگي شان نمي باشد.
علاوه بر اين، قراردادهايي كه با مشاوران بسته شده، دربرگيرنده مفادي است كه به هيچ وجه با طبيعت اين حرفه سازگاري ندارد. مثلاً اجباري بودن يك هزار بار ويزيت مراجعان در ماه كه نه عملي است و نه منطقي، زيرا كار مشاوره، يك كار فني و تخصصي است و نمي توان آن را با عدد و رقم، مورد ارزيابي و سنجش قرار داد. راه حل اصولي براي ساماندهي دقيق و مؤثر صداي مشاور در سازمان بهزيستي، توجه به وضعيت پرسنل اين بخش مي باشد كه اغلب از دانش آموختگان داراي كارشناسي ارشد، دكتراي روانشناسي و مشاوره هستند.
در وهله نخست بايد به مشكلات رفاهي اين قشر توجه شود و دغدغه هاي آنان از اين بابت برطرف گردد تا بتوانند پاسخگوي نياز هزاران نفر از مردم نيازمند كمك و مشاوره، در طول سال باشند.
نام محفوظ نام و نشان ارسال كنندگان نامه در همشهري موجود است

بخش مهمي از معضل حمل و نقل شهري در تهران و به ويژه مسأله ترافيك، افزوني تعداد خودروها در مقايسه با ظرفيت خيابان ها و گذرگاه هاي شهر مي باشد. بنابه اظهار بعضي مسئولان شهري، تعداد خودروهاي تهران حدود ۶ برابر ظرفيت خيابان ها و معابر آن مي باشد. از جمله اقدامات شهرداري تهران براي كاهش مشكلات ترافيك ايجاد معابر جديد، ايجاد دوربرگردان ها و تقاطع همسطح است كه البته در خور قدرداني است، اما هرگز پاسخگوي مشكلات كنوني حمل و نقل شهر تهران نيست. در يك برنامه ريزي اصولي، برنامه توليد خودرو آن هم در شرايطي كه بخش اعظم آن به يك كلانشهر تزريق مي شود، بايد متناسب و هماهنگ با برنامه هاي كلانشهري باشد، در غير اين صورت مشكلي پديد مي آيد كه امروزه در تهران، همه اقشار جامعه را درگير نموده و زيان هاي بسيار سنگين و غيرقابل جبراني به جامعه وارد ساخته است. تزريق بي حساب و كتاب انواع خودروهاي توليد داخل و وارداتي به شهر تهران تا آنجا كه شمار آنها ۶ برابر بيشتر از ظرفيت خيابان هاي شهر شده است در نهايت شهرداري و ساير دستگاه هاي ذيربط را به مسير چاره انديشي در قالب طرح هاي اضطراري و نه اساسي و پايدار مي كشاند. نمونه يكي از اين طرح ها تردد زوج و فرد خودروها در طول روزهاي هفته مي باشد. اين طرح علاوه برآن كه از لحاظ حقوقي به دليل سلب اختيار از يك شهروند براي استفاده از خودرو تحت مالكيت اش موجه نمي باشد، در خصوص كاهش بار ترافيك و آلودگي هوا نيز بازدهي موفقي نداشته است، چرا كه طبق نظر يكي از كارشناسان برجسته محيط زيست و استاد دانشگاه، اين طرح آلودگي هواي تهران را به پيرامون شهر رانده است. به همين نسبت نيز بار ترافيك، از خيابان هاي مركزي متوجه مناطق پيراموني شهر تهران شده است، خودروهاي شخصي  مسافربر به خيابان ها و بزرگرا ه هاي اطراف تهران هجوم آورده اند و ترافيك سنگين را به اين مناطق تحميل نموده اند.اين طرح كه به طور عمده عده زيادي از مردم جنوب را تهران از حق ورود به محدوده هاي مركزي شهر محروم مي كند، روي قيمت املاك داخل محدوده تأثير معكوس گذاشته است؛ يعني در واقع پيامدهاي مختلف اقتصادي و اجتماعي به همراه داشته است.

كاريكاتور
اثر: تينا صفاهيه-دانشجو از تهران

راه حل هاي زيادي براي حل اين جدول موجود است و همچنين تكنيك هايي كه به شما كمك مي كنند تا بتوانيد به راه حل دست پيدا كنيد. در اينجا مي خواهيم يك نمونه از حل جدول كاكورو را به شما نشان داده و نكته هايي را به شما گوشزد كنيم.
نكته اول: تركيب حداقلي اعداد- اين جدول اعدادي را در انتها و ابتداي هر سطر و ستون مشخص كرده است كه بايد با جمع اعداد احتمالي از ۱ تا۹ بدون تكرار به عدد مورد نظر رسيد. بهترين روش براي حل جدول، جست و جوي خانه هايي است كه حداقل از جمع دو عدد حاصل مي شوند. معمولاً اين اعداد از دو خانه در جدول تشكيل شده است. به اعداد۳ و ۴ در جدول زير دقت كنيد. به طور مثال براي عدد ،۳ دو احتمال وجود دارد(۲و۱)،(۱و۲) (در ضمن مانند جدول سودوكو، از عدد صفر نمي توانيم استفاده كنيم).و براي عدد ۴ سه احتمال(۱و۳) و(۳و۱)و(۲و۲) وجود دارد كه احتمال(۲و۲) پذيرفته نيست چون در حل جدول از عدد تكراري نمي توانيم استفاده كنيم.
نكته دوم: اعداد مشترك- متوجه شديم براي جمع اعداد۳ و ۴ احتمالات(۱و۲) و(۲و۱) براي عدد۳ و احتمالات(۱و۳) و (۳و۱) براي عدد ۴ وجود دارد. عددي كه بين اين احتمالات مشترك است، عدد يك است. نكته: اعداد بالاي مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون افقي و اعداد پايين مربع نشان دهنده مجموع اعداد ستون عمودي است.

اعداد ۱ تا ۹ را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك ۳ در ۳ طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود .پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.
حل جد ول شماره ۱۳۱