پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۵
موقعيت و آينده كشتي در گفت وگو با منصور مهدي زاده، رئيس كميته فني فدراسيون كشتي
سي سال انتظار
مريم رضايي
002286.jpg
تمرينات تيم ملي كشتي - عكس: مجتبي جانبخش
002247.jpg
تيم ملي كشتي آزاد ايران قهرمان جهان در سال ،۱۹۶۵ مسابقات جهاني منچستر ايستاده از راست به چپ: مرحوم نبي سروري (مربي)،  ابراهيم سيف پور(مدال طلا)، منصور مهديزاده (مدال طلا)، قره گزلو(رئيس فدراسيون)، محمد خادم حقيقي (دبير فدراسيون)، محمدعلي صنعتگران(مدال نقره)، عبدالله موحد(مدال طلا)، محمدعلي فرخيان (مدال نقره)
002244.jpg
عكس: عليرضا بني علي
منصور مهدي زاده يكي از نوابغ كشتي ايران است. مي خواستيم با او از وضعيت امروز كشتي و مسئوليتي كه پذيرفته است صحبت كنيم اما نوستالژي هاي شخصي و ميدان هاي بزرگ قهرماني جهان و پهلواني كه به ميان آمد، پهلوان راز موفقيت خود را از دوران كودكي با بياني شيرين برايمان تعريف كرد. منصور مهدي زاده از معدود قهرمانان كشتي جهان است كه پهلواني كشور را نيز يدك مي كشد. بي پيرايه دعوت ما را پذيرفت و به تحريريه روزنامه آمد. هنوز استواري را در اندام پهلوان مي توان ديد، اما زانوان خسته از كنارماندن و چشمان تيز كم سوي، فاصله هاي جواني را نشان مي دهد. دل پري داشت. روحش آزرده بود، اما صبور و پرحوصله نشان مي داد و بالاخره در فدراسيون يزداني خرم دعوت به كار شد. حاجي توان فكري و تجربه گران بهاي او را خوب مي دانست و منصورخان هم به خواسته هاي او جواب مثبت داده است. او درد كشتي را در ريشه هاي بلند تاريخي مي شناسد. او كمبودهاي موجود را در بعد روانشناسي قهرماني درك مي كند و به دليل ريشه داشتن در اين رشته سنتي و انساني، اخلاقيات را در لابه لاي قهرماني يافته است. مهدي زاده، صادقانه آنچه را كه در سينه حبس كرده بود برايمان با شيريني كلام و واژه هاي قديم و جديد گفت. او از عشقش به خاك ايران هرگز دريغ نكرد. بازوان ستبر او اگرچه قهرمان افكن نبود، اما نشانه هايي از پهلواني داشت كه در تاريخ، ماندگار شده بود.
* چه عاملي باعث شده است تا شما به عنوان شخصي كه هيچ نوع نياز مادي يا رياستي و معنوي نداريد، بعد از اين همه سال، قبول مسئوليت كنيد؟
- من سال هاي مفيد عمرم را صرف كشتي كرده و عاشق كشتي بوده ام اما در سال هايي كه گذشت، نسبت به تجربه من بي تفاوتي نشان داده شد و اين بي تفاوتي فاقد استدلال بود. من در طول زندگي، تجربه هاي بسياري در عرصه كشتي اندوخته ام و در دانشكده تربيت بدني تحصيل كرده و افسر بوده ام. مسئوليت هاي مختلفي را تجربه كرده ام و با مقوله مديريت آشنا هستم و نسبت به جوانان امروز صاحب تجربياتي هستم كه در يك پست مديريتي بدون اين تجربيات، نتايج خوبي نمي توان گرفت. با مقوله قهرماني جهان و پهلواني ملي آشنا هستم و نسبت به مسائل كشتي گيران حساس هستم. يادم هست كه در سال ۱۳۴۳ يك شب علي غفاري را ديروقت در خيابان ديدم و حالش هم خوب نبود و تا من را ديد، زد زير گريه و گفت: مهدي جان! بچه ام كفش مي خواهد و ندارم كه برايش بخرم! ناچارم ديرتر بروم تا بخوابد!
هنوز كه هنوز است اين موضوع مرا ناراحت مي كند و به نظر من اين نوع مسائل، اثر منفي در كار يك كشتي گير مي گذارد. اين بار آمده ام تا نروم و آمده ام كه بسازم.
* چه ديده ايد كه به اين جمع نظر رسيده ايد؟ چه تفاوتي با گذشته احساس كرده ايد؟
- امروزه ورزش كشتي دچار از هم پاشيدگي شده است و صفات و سجاياي كشتي به فراموشي سپرده شده؛ صفاتي مانند راستي، درستي، متعهدبودن به جامعه و مردم و پهلواني.
شما امروزه مي بينيد بچه هايي كه در كشتي به مقام هايي رسيده اند همه مايلند مشاغل سياسي بگيرند و اين وضعيت خوبي نيست.
كشتي گير براي كشتي است و قهرمانان، هر چه دارند از اين مردم دارند كه به اينجا رسيده اند. تخصص ها را بايد در جاي خودش خرج كرد و آدم ها بايد در جايگاه خودشان كار كنند و كشتي گير بايد در كشتي خدمت كند.
* قديم ترها، اين چنين نبود؟
- شايد فقط يكي اينگونه رفتار كرد؛ حبيبي بود كه او هم از ديد مردم طرد شد. امروزه شما ببينيد كه بچه هاي ما حاضر به فداكاري نيستند. تحقيق كنيد چرا؟!
انگيزه و هدف اصلي من خدمت كردن به كشتي و زنده نگاه داشتن ورزش كشتي و پهلواني در كشور است. رسالت ما از اين جهت خيلي مهم است تا جوانان امروز هم الگوهاي پهلواني و قهرماني را به دنيا بازگردانند.
* آيا اين نگاهي كه شما امروز داريد، به دليل مساعدبودن شرايط موجود در كشتي است؟
- خير! امروز شرايط مناسبي نداريم اما من معتقدم كه ما توانايي آن را داريم كه اول از نشدني ها شروع كنيم. من آمده ام بگويم كه مديراني در اين كشور وجود دارند كه احساس تعهد به مردم و جوانان مي كنند و مي آيند تا كاري انجام دهند.
* آيا منتظر نتيجه هم هستيد؟
- من همين قدر كه مي بينم براي اولين بار بعد از اين همه سال كه افرادي مثل من نبودند اما امروز دعوت شده اند، آرزو مي كنم كه كارها هم به خوبي پيش برود. اكنون كشتي ما ايده آل نيست اما با تشكيل انستيتو و گزينش افراد تحصيل كرده از خانواده كشتي، ما به انتظار دگرگوني در كشتي هستيم. ۳۰ سال بود كه ما منتظر بوديم كسي بيايد كه با زبان كشتي بگويد و زبان كشتي را بفهمد. بايد بگويم كه مديريت يزداني خرم از نظر من خيلي بي ادعاست. او يك مدير راستگوست و همه امكانات را در طبق اخلاص گذاشته تا كشتي، جان تازه بگيرد. يادم هست وقتي ايشان تازه مسئوليت فدراسيون كشتي را قبول كردند به من تلفن زدند و گفتند: آقا ما آمديم «خانه شما» ميهماني و شما ميهمان آمده را نمي خواهيد بپذيريد!؟
همان لحظه فكر كردم كه او با زبان خاص اهالي كشتي مي گويد. به طور طبيعي اين موضوع گواراي وجودمان شد. او آمده تا از اهالي كشتي مدد بگيرد و كار را به اهالي كشتي واگذار كند.
* در چه سني وارد ميدان كشتي شديد؟
- من در سن ۱۴سالگي وارد كشتي شدم. در محله درخوانگاه به دنيا آمدم و در اميريه بزرگ شدم. اول به باشگاه فردوسي رفتم و در آنجا يك معلم و مربي دلسوز و علاقه مند به نام عنايت الله ضيايي بود. روز اولي كه رفتم، فردا ديگر به باشگاه نرفتم. برايم تمرين ها خيلي سخت بود اما آقاي ضيايي همان شب به منزل ما آمدند و پي گير شدند. من خودم در مدرسه رازي واليبال بازي مي كردم. به هر حال در آن زمان در وزن ششم(۷۵كيلوگرم) كشتي گرفتم.
* پدرتان براي حضور شما در كشتي مخالفت نكردند؟
- نه، اما من را زير نظر داشت. وقتي يك سال تمام كشتي گرفتم و قهرمان تهران شدم، شب پدر با شيريني به خانه آمدند و مادرم گفتند كه شيريني براي توست. آن زمان نقش پدر و حرف او در خانه حجت براي ما بود و اين كار پدرم براي من خيلي مهم بود.
در حقيقت با همت يك مربي دلسوز و رابطه مستقيم او با خانواده ام من در كشتي مسير خوبي را طي كردم.
* مربيان شما چه كساني بودند؟
- اول در باشگاه فردوسي عنايت الله ضيايي بودند و بعد از مدتي هم مرحوم سيدتقي اشراق و علي عرب زاده مربيان من بودند. بعد از چند ماه تمرين در باشگاه پولاد هم زير نظر عبدالحسين فيلي تمرين كردم و بعد مرحوم مجتبوي و مرحوم بلور مربيان من بودند. در آن زمان در باشگاه پولاد قهرمانان بزرگ حضور داشتند و ضمن تمرين كشتي، ورزش باستاني هم تمرين مي كرديم.
* چه سالي به تيم ملي رفتيد؟
- در سال ۱۳۴۸ در سن ۱۹سالگي به تيم ملي رفتم و در وزن ۷۹ كيلوگرم. در اين وزن نبي سروري حضور داشت و از ستاره هاي كشتي زمان خود و با اخلاق ترين آنها بود. در آن زمان با مرحوم سياوش تيموري كشتي گرفتم و بردم و با سروري هم مساوي كردم و اين آخرين حضور سروري بر تشك كشتي بود. در مجموع با سروري دو بار كشتي گرفتم؛ يكي را باختم و يكي را مساوي كردم.
* در وزن بالاي شما چه كساني بودند؟ 
- در وزن هفتم(۸۷كيلوگرم) مرحوم تختي بود و در وزن هشتم (۹۶ كيلوگرم-سنگين وزن) حسين نوري بود. پدر خادم ها در وزن سوم، سيف پور وزن اول و يعقوبي وزن دوم بودند.
* مدال هاي جهان شما در چه سال هايي بوده است؟
- در سال ۱۹۶۱ همراه تيم ملي در ژاپن قهرمان اول جهان شديم و مدال طلا را گرفتم. در سال ۱۹۶۲ در توليدو آمريكا باز هم اين افتخار تكرار شد. در سال ۱۹۶۳ در صوفيه مدال برنز جهان و در سال ۱۹۶۵ در مسابقات جهاني منچستر مدال طلاي قهرماني را به دست آوردم.
* درباره مسابقات ۱۹۶۰ و مشكلاتي كه موجب ناكامي تيم ملي ايران شد، بگوييد؟
- ۱۹۶۰ سالي بود كه در المپيك رم شركت كرديم؛ با يك تيم خوب و با مهره هاي قوي اما عليرغم اين ويژگي ها ما موفق از اين ميدان بيرون نيامديم. متاسفانه هرگز دليل اين عدم موفقيت هم بررسي نشد. يادم هست كه شب اول با وجود اختلاف ۱۳ امتيازي، من از نيوزلندي جلو بودم، زمين خوردم! بعد محمد خادم از حريف روسي شكست خورد و بعد حبيبي از بلوباخ آمريكايي و تاجيك هم در ۳۰ ثانيه آخر مسابقه بازي را باخت. در آخر هم مرحوم تختي به ميدان آمد و به عصمت آتلي كه مي خواست فقط به دست تختي ضربه نشود، باخت!
دليل اين ناكامي بزرگ كه آن روز را عزاي عمومي نام گذاشتند مديريت و كوچينگ تيم ملي بود كه با اشكال مواجه بود. بي توجهي و عدم هدايت صحيح مديريت فني تيم باعث اين شكست ها شد! اما در سال ۱۹۶۱ بلو ر كار خود را اصلاح و تكميل كرد و شكست ها جبران شد.
در آن سال ايران ۵ مدال طلا گرفت. سيف پور، حبيبي، صنعت كاران و مرحوم تختي و من اول شديم و سلطاني هم دوم شد.
حسين نوري در وزن هفتم مقام پنجم و توكل هم مدال گرفتند. اين موفقيت در ۱۹۶۵ باز هم در آمريكا تكرار شد.
به نظر من اگر در هر كاري افراد لايق و دلسوز عاشق حاضر شوند و كار را بخوبي بشناسند بايد منتظر ترقي و شكوفايي شد. چه در كشتي و چه در مديريت كشتي، شجاعت، گذشت و جسارت مي خواهد.
شما پرسيديد چرا آمدم؟ دوباره مي گويم آمده ام كه تا آن اشتباهاتي كه در گذشته ما را رنج داد ديگر اتفاق نيفتد. در طول سالهاي گذشته ورزش به دليل فقر مديريتي دچار لطمات سنگيني شده است. من ديدم با اين همه تجربه و دانش بايد چه كنم آن را به گور ببرم! ما در المپيك ها شكست خورديم و گريه كرديم. اگر اكنون تا اين حد ناراحت مي شوم هم به دلايلي است كه گفتم.
* شما اشاره كرديد كه كشتي جسارت و شجاعت مي خواهد، يكي از اين نوع تجربه ها در كشتي گرفتن شما چه بوده است؟
- در المپيك ۱۶۶۴ آمدم كشتي گرفتم و در حين تمرين ماهيچه زيربغلم قطع شد. پروفسور عدل گفت كه دستت را بايد عمل كنيم. پرسيدم باز هم مي توانم كشتي بگيرم؟ گفت: نه ديگه بايد با كشتي وداع بگويي. لباسم را پوشيدم و بيرون زدم. اين جوري نبود كه تا يك جايي از بدنمان دچار لطمه شود كنار بكشيم. ما مي گفتيم مگر نمي گويند كه قطع مي شود بگذار قطع شود، بعد ديگر كشتي نمي گيريم!
در مسابقات ۱۹۶۲ در آمريكا حبيبي با يك دست موبرداشته و شكسته كشتي  گرفت و مرحوم تختي با مشكل پروستات كشتي مي گرفت كه وقتي دكترها ديدند با تعجب گفتند چطور تو زنده اي؟! در مسابقات ۱۹۶۳ پايم شكسته بود و تازه از گچ باز كرده بودم با يك بار نرمش راهي شدم و در حين تمرين ها و مسابقات پايم ساخته شد و نفر سوم شدم .
* آخرين باري كه روي تشك كشتي گرفتيد در كجا و در چه زماني و با چه كسي بود؟
- در ۱۹۶۸ در مكزيك من كاپيتان تيم و به عنوان قديمي ترين عضو كشتي حاضر بودم. همه آرزوي من اين بود كه پرچم دار المپيك باشم. هر ورزشكار يك اهدافي را دنبال مي كند. هدف من اين بود كه به نام كشورم پرچم را بدست بگيرم. آقاي بهمنش آمدند پرچم را از دست من گرفتند و به دست انوري دادند. وقتي پرسيدم كه چرا پرچم را از من مي گيريد؟ گفتند تيمسار گفته كه قد انوري بلندتر است. آنجا تمام آمال و آرزوي من كه گرفتن مدال بود، از بين رفت! دچار يك يأس شديد شدم. در آن زمان رئيس فدراسيون خسرواني و رهنوردي دبير كميته المپيك و زندي مربي تيم بود.
با چنين حركتي آن هم با يك ورزشكار قديمي، تفسير كنيد يعني چه؟ در حين مسابقه با كاهش زياد وزن دچار نارسايي قلبي شدم و سكته قلبي كردم و هنوز هم كه هنوز است از اين موضوع رنج مي برم. در كشتي اول يعني با بالو روماني دچار اين مشكل شدم كه او كشتي گير خيلي خوبي هم نبود اما داراي دستهاي بزرگي بود و دست من بزرگ نبود و در هر صورت اين ضربه روحي بدي برايم محسوب شد.
وقتي از بيمارستان هم مرخص شدم ديگر سراغي هم از من نگرفتند و پرونده من بسته شد! المپيك ۱۹۶۸ آخرين كشتي من بود. در ۱۹۶۹ ديگر شركت كننده نبودم و سرمربي تيم هاي نظامي شدم و اين مشكلات با من بود. در ۱۹۷۳ آمدم سرمربي تيم ملي شدم كه خاطرات آن سالهاي سرمربيگري من حداقل اين شد كه اثرات مديريتي آن را بچه هايي كه با من بودند، از خود برجا گذاشتند.
* مثل چه كساني؟
- مثل آقا برزگر، فره فرشي، سوخته سرايي، نه از نظر فقط قهرماني بلكه از نظر ابعاد اجتماعي، راههايي براي آنها ايجاد شد كه بعدها اثر خود را نشان داد.
* در سطح داخلي چند دوره قهرمان و پهلوان بوديد؟
- ۱۳ - ۱۲ سال قهرمان اول كشور بودم. يعني از سال ۱۳۴۲ قهرمان و مدت ۳ سال هم پهلوان ايران بودم.
* به نظر شما بين قهرماني و پهلواني چه تمايزي وجود دارد؟
- قهرماني يعني ارائه خوب تكنيك با هنرهاي فردي خاص و بيشتر در آن فرد به پيشرفت خودش فكر مي كند و اينكه آن مقام را حفظ كند. اما يك پهلوان فردي است كه خودشكن و صبور است. حتي اگر ظلم هم بر او واقع شد، او از شجاعت و صبر بالايي برخوردار است و در مقام سكوت بي نظير است. پهلوان به كار ناحق تن نمي دهد و دچار روابط و دسته بندي نمي شود. رنج خود را بر آسودگي بقيه مي پذيرد و ادب و متانت را داراست. ريا و تزوير ندارد و حسن نيت دارد و صداقت و درستي منش يك پهلوان است و ورزش هدف پهلواني نيست.
امروزه آن چه كه ضرورت دارد ورود پهلواني در جرگه قهرماني است.
* مديريت هاي امروز را در امر ورزش و كشتي چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- امروزه مديريت ها غيرمتخصص و متشبثي و با رابطه سازي است. به نظر من مدير با بينش يك مدير هدفدار و پرقدرت با افكار نو براي بهبود و توسعه كار خود است. تخصص و سلسله مراتب حرف اصلي را در آن مي زند.
* امروزه مديريت از شكل سنتي خود خارج شده و علمي تر شده، به نظر شما كشتي تا چه حد به اين سو حركت كرده است؟
- مديريت كشتي سنتي در گذشته بويژه در بخش تيم هاي ملي كمتر به مسائل اجتماعي و خانوادگي اعضا رسيدگي مي كرد، اما امروزه اين مهم جزو اصول كار شده و زندگي قهرماني در ابعاد وسيع مورد توجه مديريت قرار مي گيرد.
* شما خودتان را با روند كشتي روز دنيا تا چه حد هماهنگ و منطبق مي بينيد؟
- من سعي كرده ام كه تكنيك را زنده نگاه دارم و فرهنگ تفاهم را در كشتي برقرار كنم؛ فرهنگ احترام گذاشتن به يكديگر، تفاهم و نزديكي بين قديمي ها و جديدترها و اگر مي خواهيم بقا يابيم، بايد با اين فرهنگ همسو شويم. به نظر من در كشتي بايد داوري، مسئوليت ها و كارهاي اجرايي را به اهالي آن واگذار كرد و كشتي گير را درگير همه مراحل كار كرد. آنهايي كه راستگو بوده و فرهنگ پهلواني را طالب هستند.
البته امروزه بيشتر داوران ما از بين قديمي ترها هستند. به هر حال هدف اين است كه با مديريت راحتي كه ايجاد شده در جهت اتحاد و يكپارچگي گذشته با حال و سازندگي آينده حركت كرد. وعده وعيدها و ريا با كشتي يك جا قابل جمع نيست.
* تعريف شما از كشتي با تكنيك روز و علمي چيست؟
- تكنيك قديم را داشته باشيم و سرعت را به آن اضافه كنيم. همان كاري كه حبيبي در آن سالها انجام داد و بنيانگذار كشتي سرعتي در حقيقت اوست. كارشناسان كشتي دنيا به اين امر رسيدند كه كشتي هم تكنيك و هم سرعت و هم زيبايي است. اين علم براي ما تازه نيست، بلكه تجربيات و اتفاقاتي است كه در گذشته وجود داشته و بايد از آنها استفاده كرد.
در گذشته هنر ما زيرگيري و بدل كاري ها بود. اكنون كار ما به جايي رسيده كه زيرگيري را در بغل ما مي گذارند، اما نمي دانيم با آن چه كار كنيم! تحليل رفتن اجراي فنون و زحمت نكشيدن، پرتوقع بودن، قناعت را توشه راه خود در زمان آموزش و فراگيري براي دوران قهرماني قرار ندادن، به اينجا كشانده مي شود.
بايد خيلي زياد زحمت كشيد و كمتر توقع داشت، زيرا توقع زياد مانع رشد و فعاليت مي شود. رقابت هاي مادي، تكنيك و اخلاقيات و اتحادها را به فراموشي مي كشاند. اگر با هم متحد باشيم مسائل مادي ما هم تامين مي شود.
* با اين اوصاف مي توان اين نتيجه را گرفت كه كشتي پسرفت داشته نه پيشرفت؟
- يك اصل مهمي است كه بايد به آن توجه كرد و آن را فراموش نكنيم. وقتي بزرگترين معلم و مربي كشتي در دوره اي بوده كه فقط ۳۵هزار تومان درآمد داشته است و امثال مثل او دوام آورده اند تا كشتي به اينجا رسيده است. بايد يك بازبيني در امر آموزش ها رخ دهد و در زندگي همه مربيان تاثير بگذارد.
ما از مربيان شهرستاني كه اخيراً جمع شدند، خواستيم كه اسامي مربيان خود را اعلام كنند و در برنامه اي از همه مربيان پيشكسوت تقدير كرديم و البته اين نوع كارها را بايد تداوم داد و با قدرشناسي بايد به جلو حركت كرد.
* جايگاه كشتي ايران چگونه است؟
- كشتي ما بنا به گذشته اي كه پشت سر گذاشته و آن نامي كه از بزرگمردان ايران و هنر كشتي گيري بايد باشد، امروز نداريم. كشتي ما اكنون تحليل رفته و امروزه فقط از كشتي به بيرون هل دادن و آمادگي جسماني محدود شده ايم. در حالي كه آمادگي جسماني براي توانايي  انجام تكنيك هاست نه هل دادن به بيرون، اين كه كشتي گرفتن نيست!
كشتي ما بايد زمان اكنون را غنيمت بداند، زيرا هميشه برزگرها و افرادي در اين سطح وجود ندارند تا مسائل را پيگيري كنند.
آنچه كه واقعيت دارد آنهايي كه امروز مسئوليت كشتي را قبول كرده اند به فكر بچه هاي كشتي هستند و اصل هم بايد اين باشد. اينها افرادي هستند كه به شغل و جايگاهشان اعتبار مي دهند نه اينكه جايگاه ها به آنها اعتبار دهند!
* بهترين دوران داوري كشتي ايران چه زماني بوده است؟
- مربوط به زمان هايي بود كه افراد بي نظر بودند. نه اينكه عناوين و القابي براي خودشان درست كنند. اينها دلچسب كشتي نيست.
اگر به كسي لقب بزرگي مي دهيم بايد كارهاي بزرگي هم انجام داده باشد.
* الگوهاي شما در كشتي چه كساني بودند؟
- اگر بخواهم از كسي نام ببرم از عباس زندي به عنوان الگو نام مي برم. وقتي شما چندين بار قهرمان شويد ديگر آن تازگي را برايتان ندارد و خيلي ها هم تلاش مي كنند آن جايگاه را از شما بگيرند. من هم روزي به اين جا رسيدم كه ديگر كشتي نگيرم.
اما وقتي ديدم كه بزرگترهاي من هنوز كشتي مي گيرند و مرحوم تختي هنوز نگفته و زندي نگفته، خب طبيعي است كه بررسي كردم ببينم رمز موفقيت آنها چيست و   فقط يك اصل را يافتم؛ اصل خدمت در تخصص و بدون نظر.
به نظر من كساني كه در كشتي مي آيند و ماندگار مي شوند كساني هستند كه ادعايي نداشته اند و با تلاش بي حد براي بيدار نگه داشتن كشتي قدم گذاشته اند و اين موضوع را در همه اعمال و رفتارشان بروز داده اند.
* آقاي مهدي زاده دو ميدان سنگين جهان پيش روي كشتي قرار دارد. اولي مسابقات مقدماتي جهان در چين و دومي بازي هايي ۲۰۰۶ دوحه. چه پيش بيني هايي براي اين دو بازي با توجه به شرايط موجود داريد؟
- پيش بيني من اين است كه حتي اگر بازنده هم شويم، بايد سرفراز جهان باشيم و اين يك موفقيت است. تيم حاضر اغلب جوان و جديد هستند، البته يكي دو نفر قديمي هم داريم.
همه تلاش ما اين است كه در مسابقات چين براساس توانايي هايمان تلاش و مقام كسب كنيم و نتايج خوبي بياوريم. البته آنچه كه پيش بيني شده اين است كه نتايج غيرقابل باوري هم در اين بازي ها نصيب كشتي ايران شود.
در كميته فني سعي شده است كه رقابت هاي تيمي و رقابت هاي داوري را ايجاد كنيم. سعي شده تا فرهنگ سازي شود و احترام به يكديگر تاكيد شود و همه كارها براساس سلسله مراتب انجام شود. تيم ملي اين آمادگي را دارد كه چنانچه براساس اصول قانونمند و اتحاد رفتار كند به عزت و موفقيت دست يابد. مديريت جديد تلاش كرده است كه يك سري ناهنجاري ها و حسابرسي ها و تعهدات به موقع انجام شود تا تاثير بدي بر روي جريان فني نگذارد.
* با توجه به اينكه فاصله كمي بين اين دو رقابت جهاني وجود دارد، آيا قصد تدارك دو تيم ملي را داريد؟
- چنانچه حضور تيم ملي كشتي در چين قدرتمندانه ثابت شود، بر مبناي آن تيم را ارنج خواهيم كرد.
البته يك نكته را تاكيد مي كنم در روند كلي تيم ها تلاش شده است كه از جنجال ها كاسته شود و پرخاشگري نباشد و تحمل ها را بالا ببريم و با ملايمت و گذشت در عين قدرت رفتار شود.
وقتي آدم هاي بزرگ گماشته شوند نتايج بزرگي هم به دست مي آيد.

نگاه امروز
پهلوان بزرگ پايتخت گريست
جهانگير كوثري
از دبستان بازي را آغاز كرده بود. تنها مدرسه اي كه چاله پرش! داشت و يك سالن مجهز كه در زمستان دانش آموزان بتوانند در آنجا ورزش كنند. يك مدير عاشق كه ورزش را چون رياضي دوست داشت و به آن اهميت مي داد و آقاي قريب زبانزد عام و خاص بود. اندام ورزيده و كشيده او در ۱۳ سالگي او را رئيس انتظامات مدرسه كرد. از همان دوران نوجواني يك نوع مديريت پنهان در درونش مي جوشيد. فرزند دوم يك خانواده مذهبي و بازاري بود. هر كس هم جاي مربي باشگاه فردوسي بود او را به كشتي دعوت مي كرد، در حاليكه او بيشتر واليبال و بسكتبال را دوست داشت. طولي نكشيد در ۷۵ كيلوگرم همه را زمين زد. در بازارچه درخونگاه مي گفتند آقا عنايت (عنايت الله ضيايي) مدير و مربي باشگاه فردوسي يك كشتي گير كشف كرده كه همه را زمين مي زند. نامش منصور است فرزند حاجي مهدي زاده. همشاگردي هاي منصور در دبيرستان پس از آن به شكل ديگري به او نگاه مي كردند. كمي كه بزرگتر شد ديگر در باشگاه رقيبي برايش نبود و پس از اولين پيروزي پدرش با جعبه شيريني به خانه آمد. منصور خودش مي گويد: «موضوع انشاء ما نامه به پدر بود و دوست داشتم به پاس حمايت او از ورزش و روحيه اي كه به من داده بود برايش نامه اي مي نوشتم. اما ورزش و تمرينات سخت اجازه نمي داد مجبور شدم در ساعت درس انشاء از روي كاغذ سفيد انشاء بخوانم! برادر بزرگترم دوچرخه داشت و شنيده بودم براي قوي شدن پاها بايد دوچرخه سواري كرد. ساعت اتميك خودم را به او قرض مي دادم و او دوچرخه اش را در ازاي آن براي ساعتي به من مي داد. دبيرستان ابومسلم درس مي خواندم. معلم نازنيني در ورزش داشتيم به نام سكاكي كه نقش زيادي در هدايت ما داشت. پس از آن ما را سپردند به حاج عبدالحسين فيلي، خدا رحتمش كند، هر چه فن كشتي بود ما از حاجي ياد گرفتيم و بالاخره در سال ۱۳۴۸ به عضويت تيم ملي درآمدم. مرحوم نبي سروري حريف من بود. با زحمت با او مساوي كردم و او ديگر به روي تشك نيامد و من رفتم در كنار سيف پور، پدر خادم ها، حبيبي، يعقوبي، تختي و حسين نوري و المپيك رم ۱۹۶۰ و خاطرات مبارزه با حسن كنگور و گارچف بلغاري و بالو روماني. همه باختيم؛ تختي هم به عصمت آتلي باخت و براي ورزش ما عزاي عمومي بود؛ درد نداشتن يك مربي روز، كوچينگ اشتباه و شكست هايي كه در خور نام كشتي ايران نبود.
و همين نداشتن، امروز مرا واداشته تا در ۶۷ سالگي تجربيات خود را در اختيار نسل امروز قرار دهم. حاجي يزداني خالصانه آمده است و مديريت را مي شناسد. مي خواهم خدمت كنم. قهرماني من در جهان و پهلواني من در ايران مهم نيست، من رمز اين رشته را مي شناسم و من خاك اين ورزش را حس كرده ام. من با بوي تشك كشتي شب ها به خواب رفته ام و روياهاي خودم را با ورزش پيوند زده ام. آخرين كشتي من در سال ۱۹۶۸ مكزيك بود و از آن روز ۳۸ سال مي گذرد. اما هنوز سلولهاي من با كشتي است. سرمايه هاي من تماما تجربه است، آنها را كه با خودم به گور نخواهم برد، بايد براي نسل هاي بعدي باقي بگذارم تا شايد اندكي در سرنوشت و آينده آنها موثر واقع شود.»
منصور مهدي زاده پهلوان بزرگ ايران و قهرمان جهان به اين نقطه كه رسيد اشك در چشمانش حلقه زد و چون كودك دبستان رازي گريست.

گفت و گو با مربي هرتابرلين
بازيكنان مغرور جايي در تيم ندارند
ترجمه:مريم دري منش
002253.jpg
002256.jpg
باشگاه بوندسليگايي هرتابرلين در دور دوم مقدماتي جام يوفا بايد به گرجستان سفر كند. هرتا در اين كشور بايد به مصاف قهرمان جام حذفي، اف.ث.آمدري تلفيس برود. بر اساس قرعه كشي جمعه گذشته در نيون سوئيس، تيم برليني روز ۱۰ آگوست در خانه و دو هفته پس از آن در پايتخت گرجستان با آمدري روبه رو خواهد شد.
فالكو گوتس مربي هرتا مي گويد: «اصلاً از اين قرعه  راضي نيستم. آمدري حريف جالبي نيست و بايد سختي سفر طولاني را هم به آن اضافه كرد. ترجيح مي دادم با حريفي نامدارتر روبه رو مي شديم».
ديتر هوينس مدير باشگاه هرتابرلين نيز مي گويد: «من اين تيم گرجستاني را نمي شناسم ولي شانس خوبي براي صعود داريم. البته نبايد حريف را هم دست كم بگيريم.»
باشگاه آمدري كه تازه در سال ۲۰۰۲ تأسيس شده، به عنوان تازه وارد در ليگ گرجستان، در اولين فصل حضور مقام هفتم جدول را از آن خود كرد. اين باشگاه با پيراهن زرد- مشكي در دور اول مقدماتي در مقابل بانانتس ايروان، نماينده ارمنستان به پيروزي رسيد.
تيم برليني هم در دور اول با نتيجه ضعيف صفر بر صفر در ديدار رفت و پيروزي ۲ بر صفر در ديدار برگشت در مقابل اف.كا.مسكو به دور بعدي راه يافت. برنده دوئل برلين- تفليس براي اولين مرحله جام يوفا در ۱۴ و ۲۸ سپتامبر انتخاب خواهد شد.
خبرنگار روزنامه دي ولت با فالكو گوتس مربي هرتابرلين در مورد اين تيم، مارسلينيو و اهداف باشگاه گفتگو كرده است.
* هرتابرلين قهرمان جام حذفي ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ شده است. آيا سومين قهرماني نيز امسال به دست مي آيد؟
- من مرحله به مرحله به بازيها فكر مي كنم. گذشتن از سد هامبورگ خيلي دشوار است. هر چه باشد هامبورگي ها تيم شگفتي ساز فصل گذشته بودند.
* جايزه ۸/۱ ميليون يورويي قهرمان مي تواند با توجه به تعهد تقريباً ۵۰ ميليون يورويي هرتا خيلي كاربرد داشته باشد.
- درست است كه جام حذفي يك تورنمنت سودآور و پرمنفعت است. اما مفهومي ندارد كه بازيكنان جوان تيم را با انتظارات بالا از آنها تحت فشار قرار دهم. به هر حال شش تيم برتر ليگ در اين مسابقات حضور دارند.
* براي فصل آينده هم نه شما و نه ديترهوينس مدير باشگاه، هيچ مكاني را در جدول به عنوان هدف تيم نام نبرده ايد. علتش چيست؟
- چون همه چيز مبتني بر نتايج به دست آمده نيست. مهم تر از همه اين است كه تيم با شور و علاقه و نيز شجاعت و شهامت بازي كند. ما مي خواهيم هواداران را با فوتبالي جذاب و ديدني به وجد آوريم.
* معنايش اين است كه ديگر اعتقاد نداريد دوباره در بين شش تيم برتر قرار بگيريد؟
- نه، منظورم از اين حرفها اين نبود. ما بايد امكانات اقتصادي و مالي باشگاه را هم در نظر بگيريم و سپس اهدافي واقعي براي خودمان تصور كنيم. ما در كنار بازيكناني نظير ييلديراي باشتورك و يوزيپ سيمونيچ كه تجربه هاي بين المللي دارند، از بازيكنان خوب ديگري كه مي توانند تيم را رو به جلو هدايت كنند استفاده كنيم. باشگاه هاي ديگر بيشتر از ما مي توانند سرمايه گذاري كنند و اين كار را هم مي كنند. با توجه به اين موارد دستيابي ما به مكاني در بين شش تيم برتر در فصل گذشته، موفقيت بزرگي به شمار مي رود.
* در اين فصل كدام باشگاه ها جلوتر از بقيه قرار خواهند گرفت؟
- بايرن مونيخ و وردربرمن تقريباً در يك سطح بازي مي كنند. بعد از آنها گروه تيم هاي هامبورگ، لوركوزن، شالكه، استوتگارت و هرتا قرار دارد. البته من در اين گروه تيم خودم را در رده آخر به حساب مي آورم.
* آيا يكي از دلايلش اين است كه در اين فصل هشت بازيكن از هرتا جدا شده و با آمدن سرژان لاكيچ تنها يك نفر به تيم اضافه شده است؟
- فكر مي كنم فراموش كرده ايد كه چند بازيكن جوان هم از مدرسه فوتبال خود باشگاه به تيم حرفه اي بزرگسالان پيوسته اند. مخفي نمي كنم كه از داشتن چنين بازيكنان خوب و جواني احساس غرور و افتخار مي كنم. به خصوص كه چند تن از آنها را از زماني كه خيلي كوچك و كم سن و سال بودند همراهي كرده و مي شناسم. كوين بوتنگ، ماليك فتحي و سوفيان كاهد، سه بازيكن از مدرسه فوتبال هرتا به جمع تيم اصلي آمده اند. با اين وجود تيم ما هنوز به دو، سه سال وقت نياز دارد تا بتواند در بين تيم هاي تراز اول قرار بگيرد.
* اما انتظارات از تيم در برلين بسيار بالاست. وقتي فصل گذشته هرتا در ۱۳ ديدار رسمي نتوانست پيروزي كسب كند، شغل و جايگاه شما با خطر جدي مواجه شد.
- آن موقع چند چيز دست به دست هم داد تا ما نتيجه مطلوب را نگيريم. بازيهاي زيادي داشتيم و تعداد بازيكنان مصدوم هم زياد بود. به علاوه آن شور و اشتياقي كه در فصل قبل از آن، ما را از ديگر تيم ها متمايز مي كرد، در آن فصل در تيم ديده نمي شد و از آنجايي كه بازيكنان اعصاب راحتي نداشتند تعداد اخراجي ها هم در طول فصل زياد شده بود. اما ما با قدرت و تلاش از اين بحران بيرون آمده و حتي توانستيم دوباره براي جام يوفا انتخاب بشويم.
* از اين مرحله سخت و دشوار چه درسي گرفتيد؟
- باعث شد تا كمي سرسخت تر از گذشته شوم.

ديدگاه
عباس زندي قهرمان جهان و پهلوان كشور
قوي تر از منصور هرگز نديدم
عباس زندي همان كسي است كه شگفتي  سازترين نتيجه ممكن را بعد از ناكامي برابر «گيوي كارتوزيا» كشتي گير، فرنگي كار شوروي سابق در دوره اول مسابقات جهاني ۱۹۵۴ توكيو صاحب شد. او پهلوان سه ساله و صاحب بازوبند پهلواني و حاضر در سه المپيك ۱۹۴۸ ، ۱۹۵۲و ۱۹۵۶ است.
وقتي او در بازي هاي ۱۹۶۶ توكيو و ۱۹۶۸ مكزيكو به عنوان سرمربي، ملي پوشان را همراهي كرد، فرصت كافي داشت تا مهدي زاده را زير ذره بين بگذارد.
او درباره مهدي زاده كه روز چهارم اكتبر ۱۹۶۴ بر دارندگان مدال هاي طلا و نقره غلبه كرد، گفت: من يك كشتي گير سنگين وزن بودم و در سه المپيك هم در ميدان مبارزه با قوي ترين حريفان ۷۹ و ۸۷ كيلو مبارزه كردم، مبارزه ديدم و همه را مورد سنجش قرار دادم، اما وقتي در ترازوي قياس و برابري، مهدي زاده را با تمام آنها مقايسه مي كنم، هيچ كس را قوي تر از منصور نديدم.
او كشتي گيري بود فوق العاده نيرومند كه اجازه نمي داد كسي به حد و مرز او نزديك شود. اگر چند مدال طلا در ويترين افتخاراتش مي بينيد آن را نشانه برتري حريفانش ندانيد؛ او به واسطه وزن كم كردن ۱۴ كيلويي و مسائل حاشيه اي نتوانست شمار مدال هاي قهرماني خود را بالاتر ببرد.

قهرمان بدشانس جهان
002250.jpg
منصور مهدي زاده در عين توانايي، از كسب مدال المپيك رم محروم شد و پس از كسب عنوان هاي قهرماني سال هاي ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ يوكوهاما و توليدو آمريكا و به خاطر شكستگي انگشت در صوفيه، بدون شكست به مدال برنز رسيد.
در جامعه كشتي، او را قهرمان بدشانس هم نام نهادند. خود او مي گويد كه هر زمان تيم به المپيك رفت با عدم مديريت روبه رو شد. يعني هميشه در كارهاي تداركاتي تيم مشكل داشت. در ۱۹۶۰ المپيك رم مرا بد«كوچ» كردند و من نتوانستم موفق شوم. در آن المپيك نفر اول را بردم، با نفر دوم مساوي كردم و نفر سوم را هم بردم، اما خودم حذف شدم! تجهيزات ما در آن زمان خيلي كم بود. در المپيك ها با مشكلات روحي مواجه بوديم.
مهدي زاده براي توكيو دورخيز خوبي داشت، اما متاسفانه رهبران كشتي آن زمان تفاوتي بين طلا و مفرغ قائل نبودند. در آن زمان مهدي زاده را وادار كردند براي مبارزه با يك حريف بي عنوان و بي سابقه ۱۰ كيلو وزن كم كند.
شايد در طول تاريخ المپيك ها براي هيچ قهرماني بدشانسي هاي مهدي زاده تكرار نشده باشد و نشود. در المپيك رم در حالي كه مدال بايد بر سينه او مي درخشيد به دليل مقررات پرايراد آن زمان، اين شانس از او گرفته شد.
چرا كه انتونسون سوئدي همانكه مدال برنز را برد در دور دوم مغلوب او شد و حسن كنگور ترك قهرمان بازيها مبارزه اش برابر مهدي زاده مساوي به آخر رسيد.
در توكيو، همه به خاطر مظلوميت، دلاوري و توانمندي او گريستند. او بعد از شكست دادن قهرمان گارچو بلغاري و پيروزي بر حسن كنگور به دليل ۶ امتياز منفي، از جدول حذف شد و بعد از وزن كشي به واسطه اينكه سنگين تر از حريف آمريكايي بود به رتبه چهارم قناعت كرد.
مبارزه گارچف و كنگور هم مساوي به آخر رسيد و اين بلغاري خوش شانس به علت سبكي وزن طلاي الپيك را برد.

ورزش
اقتصاد
انديشه
سخنگاه
سياست
كتاب
شهرآرا
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |