گفت وگو با ليلي افشار، نوازنده نامي گيتار
موسيقي ايراني؛ حسي دروني
گفت وگو: سيد ابوالحسن مختاباد و هوشنگ ساماني
|
|
اشاره: ليلي افشار را بايد شاخص ترين نوازنده ايراني گيتار در غرب به شمار آورد كه به رغم علاقه شديدش به موسيقي كلاسيك، چند سالي است گوش سپاري به موسيقي سنتي و محلي را تجربه مي كند و همين امر سبب شده است تا فضايي تازه را در كارهاي اخيرش شاهد باشيم.
افشار داراي درجه پروفسوري نوازندگي گيتار از دانشگاه ممفيس ايالت تنسي آمريكاست. وي در سال ۲۰۰۰ جايزه بهترين گيتاريست زن را از آن خود كرد. وي در اكثر كشورهاي دنيا كنسرت برگزار كرده است. هفته گذشته افشار پس از تدريس مستركلاس گيتار در فرهنگسراي نياوران، دو شب در تالار وحدت به اجراي برنامه پرداخت. قرار است مجموعه اي از نواخته هاي اين نوازنده نامي در قالب چند سي دي انتشار يابد. گفت وگوي ما با وي در دفتر انتشارات ماهور انجام شده و در ميانه هاي گفت وگو، محمد موسوي- مدير انتشارات ماهور- نيز برخي پرسش ها را طرح كرده است.
* شما چند سال از ايران دور بوديد؟
- من در سال ۱۳۵۶ از ايران رفتم و هفت سال پيش كه براي نخستين بار در تهران كنسرت داشتم، به ايران آمدم.
* آيا دليل خاصي داشت كه در اين مدت طولاني به ايران نمي آمديد؟
- مشغول تكميل تحصيلاتم بودم. علاوه بر كنسرت ها، در بسياري از مسابقات گيتار شركت مي كردم و در واقع مي خواستم به بالاترين درجه اين رشته هنري برسم.
* مجموعه فعاليت هاي شما- چه در زمينه تحصيل و چه اجراي برنامه- آيا ارتباطي هم با موسيقي سنتي داشت؟
- تمام تحصيلاتم در حوزه موسيقي كلاسيك غربي بود.
* يعني هيچ ذهنيتي از موسيقي ايراني نداشتيد؟
- فقط همان چيزهايي كه در زمان بچگي شنيده بودم، در ذهنم بود. البته در آمريكا هم موسيقي ايراني به گوشم مي خورد، چون ايراني ها در آنجا زيادند ولي بعد خودم خواستم كه به دنبالش بروم.
* از چه زماني؟
- همين يكي دو سال اخير شروع كردم. يك سه تار خريدم و به صورت خودآموز ادامه دادم. البته هنوز مبتدي هستم.
* چرا زودتر از اين تاريخ، به فكر يادگيري موسيقي ايراني نيفتاديد؟
- چون مي خواستم گيتارنوازي ام را به يك سطح جهاني برسانم و بعد به كار ديگري روي آورم. اگر بخواهيم در كاري پيشرفت كنيم، بايد روي آن كار تمركز كنيم؛ بنابراين نمي خواستم حين پيشرفت گيتارنوازي ام به موسيقي و ساز ديگري فكر كنم. البته هميشه در ذهنم بود كه روزي به موسيقي زادگاهم بپردازم كه خوشبختانه در سال هاي اخير فرصت آن پيش آمد و اگر دير وارد اين حوزه شدم، به خاطر مشغله فراوان بود.
* چه اتفاقي باعث شد به اين موضوع فكر بكنيد؟
- اين اواخر، هنگام اجراي كنسرت هايم، خيلي علاقه مند بودم در لابه لاي قطعات موسيقي كلاسيك، قطعه اي موسيقي ايراني هم اجرا كنم، ولي متأسفانه هيچ قطعه ايراني براي گيتار وجود نداشت. كم كم به نظرم رسيد يكي از آهنگ هاي محلي ايران را براي گيتار تنظيم كنم و اين كار را كردم اما اين هم كافي نبود. دوست داشتم موسيقي سنتي را تقريباً با همان حس خودش اجرا كنم.
* رويكرد شما به موسيقي سنتي ايران آيا صرفاً برخاسته از يك حس دروني بود يا اينكه در قبال فرهنگ زادگاه خود احساس وظيفه مي كرديد؟
- هر دو، ولي بيشتر حس دروني بود. چيزي را كه من مي نوازم، در درجه اول به معني آن است كه آن را خيلي دوست دارم، بنابراين وقتي موسيقي سنتي ايران را دوست دارم، طبيعتاً مايلم آن را روي صحنه اجرا كنم. از سوي ديگر من در كنسرت هايم تقريباً از همه فرهنگ هاي جهاني اثري را اجرا مي كردم جز ايران و اين برايم يك سؤال بود كه چرا ايران نباشد. خوشبختانه آقاي رضا والي كه مقيم آمريكا هستند، قطعه اي را در دستگاه نوا براي من نوشتند و الان من مي توانم حداقل يك آهنگ ايراني را با گيتار اجرا كنم. البته چون گيتار ربع پرده ندارد، من دو پرده اضافي به سازم اضافه كردم تا بتوانم آن حس و حال واقعي دستگاه نوا را به شنونده انتقال دهم.
* ولي همين قطعه نوا را كه شما با گيتار مي نوازيد براي گوش هاي ما چندان حس و حال اصيل دستگاه نوا را ندارد. به نظرتان علت چيست؟ آيا به خاطر ساز گيتار است يا پرداخت آهنگ توسط آهنگساز، يا اينكه به نوازندگي مربوط مي شود؟
- آن قطعه، صددرصد ايراني نيست؛ يك مقداري مشخصات موسيقي غربي هم در آن وجود دارد. شايد به اين خاطر است كه براي شما چندان ايراني جلوه نمي كند. از طرفي ما در اول راه هستيم. من دوست دارم آهنگسازان ايراني قطعه هاي بيشتري براي ساز گيتار بنويسند و خصوصيات موسيقي سنتي را در آن لحاظ كنند. شايد در آينده به آن چيزي كه شما انتظار داريد، برسيم.
* آيا تجربه همنوازي گيتار با اركستر سازهاي ايراني را داشته ايد؟
- خير! پيش از اين كار، لازم است قطعه اي مناسب گيتار و سازهاي ايراني نوشته شود؛ ضمن اينكه ربع پرده هاي لازم نيز بايد روي دسته گيتار اضافه گردد.
* همين تعداد كه الان به سازتان اضافه كرده ايد، كافي نيست؟
- نه! من الان فقط مي توانم دستگاه نوا را اجرا كنم. براي ساير آهنگ هاي ايراني ربع پرده هاي بيشتري لازم است.
* براي شروع، چرا دستگاه نوا را انتخاب كرديد؟
- انتخاب من نبود؛ آقاي رضا والي قطعه را در دستگاه نوا نوشتند.
* پس اين صحبت شما با آن صحبت پيش كه گفتيد به صورت حسي و دروني به موسيقي ايراني متمايل شديد، در تناقض است؟
- گفتم كه تازه اول كار است. تا به حال فقط يك آهنگساز قطعه اي با ويژگي هاي موسيقي سنتي براي گيتار نوشته است. من يك نوازنده ام و براي كار نوازندگي به قطعه نوشته شده احتياج دارم. اگر آهنگسازان ايراني قطعاتي براي گيتار با حفظ ويژگي هاي موسيقي سنتي بنويسند، آنگاه دست من براي انتخاب و اجرا باز خواهد بود.
* شما غير از آقاي والي كسي را نمي شناسيد تا براي گيتار قطعه ايراني بنويسد؟
- من سال گذشته در روزنامه ها اعلام كردم كه علاقه مند به همكاري با آهنگسازان ايراني هستم ولي تا به حال كسي پاسخ نداده است.
* آيا شما مي دانيد آقاي حسين عليزاده علاوه بر تبحر در موسيقي ايراني به ساز گيتار نيز آشنايي دارند و حتي قطعه اي براي آن نوشته اند؟
- نه! من چون مدت زيادي ايران نبودم، نمي دانم چه كسي چه كار مي كند. البته برخي كارهاي ايشان مثل «تركمن» را شنيده ام كه حال و هوايي جديد دارد، ولي تاكنون نمي دانستم كه با ساز گيتار هم آشنا هستند. براي من خيلي جالب خواهد بود قطعه اي از ساخته هاي ايشان را با گيتار بنوازم.
* چه تفاوتي بين شنونده ايراني و شنوندگان ساير نقاط جهان ديده ايد؟
- شنونده هاي ايراني خيلي ساكت اند و من مي فهمم كه آنها به دقت كار را گوش مي دهند. سكوت سالن هاي ايراني را در هيچ جا شاهد نبوده ام.
* پس از اجراي قطعاتي از آهنگسازان اروپاي شرقي و ترك، ميزان تشويق شنونده هاي ايراني بيشتر از موقعي است كه قطعات ديگر را اجرا مي كنيد. فكر مي كنيد علت آن چيست؟
- موسيقي هايي كه شما اشاره كرديد به لحاظ ملودي، به موسيقي ايراني نزديك ترند و براي همين شنونده هاي ايراني بيشتر خوششان مي آيد و به اصطلاح به دلشان مي چسبد.
* اساتيد خارجي كه شما با آنها برخورد مي كنيد آيا ذهنيتي از موسيقي ايراني دارند؟
- معمولاً ندارند.
* آيا تاكنون تلاش كرده ايد چنين ذهنيتي در آنها ايجاد كنيد؟
- من تلاش ام را فقط روي صحنه صرف مي كنم. وقتي كه قطعه اي را مي نوازم آنجا ممكن است چنين اتفاقي بيفتد و عده اي به نوع موسيقي اجرايي من علاقه مند شوند. الان در آمريكا تازه با ساز سه تار آشنا مي شوند. بيشتر آنها فكر مي كردند اين همان سيتار هندي است. من آنجا در تلاش هستم تا اين ساز را به همان شكلي كه در ايران هست معرفي كنم. چند بار اين كار را كردم و قطعه «مرغ سحر» را با سه تار براي شنوندگان گيتارم اجرا كردم.
* بين سه تارنوازان ايراني كار كدام يك را مي پسنديد؟
- من كار خيلي ها را نشنيده ام. كار آقاي عليزاده را مي پسندم. كار آقاي طلايي را هم شنيده ام.
* با سازهاي محلي ايران مثل دوتار و تنبور آشنا هستيد؟
- نه! فقط دو تا را در جشن هنر شيراز از نزديك ديدم. البته آن موقع بچه بودم اما از شيوه نوازندگي آن اطلاعي ندارم.
* يادگيري گيتار سخت تر است يا سه تار؟
- سؤال سختي است! گيتار براي من خيلي سخت بود. فكر مي كنم سه تار هم براي آنكه به سطح بالايي از نوازندگي برسم، خيلي كار دارد. پاسخ درست اين سؤال را زماني مي توانم بدهم كه سطح نوازندگي سه تارم نيز به بالاترين حد ممكن برسد.
* اگر با تكنيك نوازندگي سازهاي محلي مثل دوتار و تنبور آشنا شويد، آيا ممكن است آنها را روي ساز گيتار امتحان كنيد؟
- بله! چون من تكنيك اجرايي ساز گيتار را دارم و هر كاري كه بخواهم روي اين ساز مي توانم انجام بدهم، منتها با شيوه نوازندگي سازهاي محلي ايران آشنا نيستم و آرزو دارم روزي اين آشنايي اتفاق بيفتد.
* شما در گيتارنوازي تان چيزي به نام بداهه نوازي هم داريد؟
- به صورت خيلي محدود، در برخي قطعات چنين امكاني داريم؛ يعني آهنگساز مربوطه از قبل اين فضا را به بداهه نوازي اختصاص داده است.
* از كلاس هاي تخصصي تان در ايران بگوييد.
- طي اين مدت كوتاهي كه به ايران آمدم، نزديك به نود نفر از گيتارنوازان ايراني از شهرهاي تهران، اصفهان، شيراز، همدان، اراك و تبريز پيش من آمدند و درس هاي تخصصي خود را گرفتند. علاوه بر اين با همكاري مؤسسه ماهور قصد دارم يك دستور آموزشي گيتار با رويكرد نوين در ايران منتشر كنم تا هنرآموزان از سردرگمي دستورهاي متعدد و نوعاً قديمي، خلاص شوند.
|