ضرورت هاي اصلاح قانون مجازات در گفت وگو با مدير گروه حقوق دانشگاه علامه طباطبايي
نظام ترميمي به جاي روش هاي تنبيهي
سينا قنبرپور
سرقت در ماه هاي اخير شاهد تغييري بوده كه در آن وقوع اين جرم به وسيله اعضاي خانواده بيشتر لمس مي شود و در مقابل، قانون در برخورد با مرتكبان هيچ تحولي در خود نديده است. به عبارت ديگر قانون مجازات ما همچنان با همان شيوه هاي پيشين، از متهماني استقبال مي كند كه خود، معلول شرايطند تا علت ارتكاب جرم. دكتر حسنعلي موذن زادگان- استاد دانشگاه در رشته حقوق جزا و مدير گروه حقوق دانشگاه علامه طباطبايي- در تحليل اين وضعيت مي گويد: «قانون مجازات ما مجموعه اي از واكنش هاي سركوبگر يا كيفري است كه در ۸۰ سال گذشته، هيچ تحولي به خود نديده است» .
بحث حاضر، گفت وگويي است درباره اين معضل كه بسياري از افراد كه اتفاقاً عضو يك خانواده هستند متفق مي شوند تا مرتكب سرقت شوند و انگيزه خود را تأمين معاش و گريز از فقر عنوان مي كنند. دكتر مؤذن زادگان نيز در اين بحث به آسيب شناسي بهره برداري از كاركردهاي نهاد خانواده براي ارتكاب جرم پرداخته است. محور اين گفت وگو توجه به اصلاح قانون مجازات اسلامي و جايگزيني روش هاي ترميمي به جاي روش هاي تنبيهي است.
* * *
* در چند ماه اخير اخبار متعددي داشتيم مبني بر اينكه سرقت ها به وسيله اعضاي خانواده و با اين توجيه كه براي تأمين هزينه ازدواج يا معاش تن به جرم داده اند صورت گرفته است. چنين وضعيتي را شما چگونه آسيب شناسي مي كنيد؟
- خانواده ركن اساسي جامعه است و يكي از علل بزهكاري كودكان و نوجوانان، خانواده نابسامان است. مطالعه هاي جرم شناسي نشان داده كه خانواده هاي نابسامان، يعني آنها كه خشونت، تبعيض، فقر و جهالت در آنها حاكم است، زمينه مساعدي براي بزهكاري در ميان اعضاي خانواده دارند. به ويژه كودكان و نوجوانان را در فضايي مطلوب قرار مي دهد كه با الگوسازي نامطلوب، آنها را به سوي ارتكاب بزه سوق مي دهد. بنابراين اگر مشاهده مي شود كه سرقت يا هر جرم ديگري از طريق اعضاي خانواده با همدستي و همياري اعضاي فاميل صورت مي گيرد، در مرحله اول حكايت از نابساماني هاي اجتماعي دارد. اگر خانواده سامان بپذيرد و معضلات اجتماعي مرتفع گردد، تا اندازه قابل ملاحظه اي توانسته ايم با وقوع جرم مبارزه كنيم. ارتكاب اين قبيل جرائم به صورت خانوادگي با حضور يك فرد بزهكار در خانواده و سازماندهي از سوي او صورت مي گيرد.
* پناه بردن به سرقت براي تأمين هزينه ازدواج، هزينه معاش يا حتي تهيه خودرو شب عروسي تا چه ميزان توجيه قابل قبولي است؟ با توجه به اينكه سرقت معمولاً مجازات سنگيني در بردارد و با اين همه سنگيني در سرنوشت پس از ارتكاب، نتوانسته جلوي ارتكاب را بگيرد؟
- ببينيد! متهمان در دفاعياتي كه در برابر اتهام وارد به خود دارند، متوسل به توجيهات مختلفي مي شوند. اين قاضي است كه بايد از طريق بررسي دقيق پرونده به اين موضوع وقوف پيدا بكند كه آيا اين توجيهات مي تواند با واقع منطبق باشد يا خير. به طور كلي فقر و عدم توزيع عادلانه ثروت مي تواند موثر در ارتكاب جرم سرقت باشد. اينكه فرد خاصي متوسل به اينگونه فعاليت ها شود، كار دقيق علمي جرم شناسي لازم دارد كه قاضي بايد در پرونده خاص مورد توجه قرار دهد.
* يعني چنين مطالعه اي در سرنوشت متهم مي تواند مؤثر باشد؟ به عبارت ديگر آيا اينكه شما مي فرماييد قاضي است كه بايد از طريق بررسي دقيق پرونده وضعيت را تشخيص بدهد در صدور رأي براي متهم خاص مؤثر است؟
- قاضي در اعمال مجازات مي تواند از كيفيات مخففه لحاظ كند. مثلاً در جرائم تعزيزي، يكي از كيفيات مخففه توجه به ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامي است كه در آن وضعيت خاص مرتكب، مورد نظر بوده است.
اگر قاضي تشخيص بدهد علت ارتكاب جرم، موضوع فقر، تنگدستي، بيكاري و نظير آن بوده، در اين صورت با توجه به شرايط مي تواند مجازات تعزيري را تخفيف بدهد يا تبديل به مجازات مساعدي بكند. اما مهم اين است كه اين تخفيف، هيچ گونه واكنش مناسبي در مبارزه با پديده جرم سرقت نيست. قاضي بايد اين اختيار را داشته باشد كه به طور ريشه اي و اساسي با پديده سرقت مبارزه كند. متأسفانه اين كار هنوز از طريق نظام تقنيني ما صورت نگرفته است. بايد اين امكان براي قاضي در قانون لحاظ شود كه در چنين مواردي، شخص مرتكب را براي بازسازي شخصيت و رفع نيازهاي ضروري، به سازمان هاي خاص معرفي كند و تحت نظارت دقيق قرار بدهد و با رفع حداقل نيازها و ايجاد رفاه نسبي، با پديده سرقت مبارزه اي اساسي صورت بدهد. متأسفانه در نظام تقنيني و اجرايي ما در حال حاضر قضات از چنين اختيارات حياتي و مهمي برخوردار نيستند. اگر قانون جامع پيشگيري از وقوع جرم به تصويب نهايي برسد و به مرحله اجرا در بيايد، اميدي هست كه با وقوع جرم سرقت و ساير جرائم، مبارزه ريشه اي صورت بگيرد.
* همان طوري كه شما اشاره كرديد، قانون ما به اين موضوع نپرداخته است. قانون مجازات ما هم با وجود همه اين قبيل نقص ها و ايرادات، به صورت آزمايشي به اجرا در مي آيد و موعد اجراي آزمايش ۵ساله اخيرش نيز اسفند ۸۵ به پايان مي رسد. با چنين وضعيتي و در حالي كه اراده اي هم بر اصلاح اين قانون ديده نمي شود، شما فكر مي كنيد اين اوضاع، نيازمند اصلاح ساختاري است يا با همين رفع موردي نواقص قابل بهره برداري است؟
- فكر مي كنم اصلاح قانون مجازات اسلامي نيازمند يك تحول اساسي و بازنگري واقعي است. آنچه در حال حاضر به عنوان قانون مجازات داريم، مجموعه اي از واكنش هاي تنبيهي يا كيفري است كه در گذشته هم بوده و بعد از انقلاب نيز بخش تعزيرات و حدود و قصاص را به آن اضافه كرده ايم. تا به حال نظام تقنيني ما در مبحث واكنش هاي كيفري از ۸۰ سال قبل هيچ گونه تحولي نداشته است. تحول در اين است كه ما واكنش هاي تنبيهي را هر چه بيشتر محدود كنيم و به عنوان آخرين راه نگاه داريم. در عوض واكنش هاي اصلاح گر و ترميمي كه در دنيا مطرح است و تحولات اساسي را رقم زده، جايگزين آن كنيم. اگر نمايندگان مجلس شوراي اسلامي لايحه قانون مجازات هاي اجتماعي را كه مدتي است در آنجا مطرح شده و مي تواند پاسخگوي نياز جامعه باشد به تصويب برسانند، مي تواند تا حدودي پاسخگوي نياز جامعه باشد. البته مشروط به اينكه نيروي كارآمد لازم از نظر قضايي، پليسي و همچنين آمادگي فرهنگي- اجتماعي در جامعه فراهم شود. در قانون مجازات هاي اجتماعي سعي شده كه جنبه تنبيهي واكنش ها محدود بشود و حداقل در جرائم تعزيري سبك و متوسط، قانونگذار از راه هاي نو و جديدي استفاده كند.
|