|
|
|
|
|
|
|
خيزش ويروس مرموز
تا دندان هاي اژدها هنو ز فاصله داريم
|
|
محمد سرابي
بيماري ايدز تا به حال دو مرحله را در ايران طي كرده است و پيش بيني ها نشان مي دهد اگر مبارزه با آن مؤثر نباشد وارد مرحله سوم خواهد شد. هر چند وقت يك بار كساني نسبت به اين مرحله سوم اعلام خطر مي كنند ولي معياري نيست كه نشان دهد چقدر تا خطر فاصله داريم.
گفته مي شود كه در اغلب جوامع ايدز ابتدا از راه فرآورده هاي خوني منتشر مي شود سپس ترزيق در ميان مصرف كنندگان مواد مخدر آن را منتقل مي كند و بعد از آن نوبت به انتقال از راه تماس جنسي مي رسد. در مرحله چهارم انتقال مادر به فرزند هم به موارد قبلي اضافه مي شود كه در آن بيماري كاملاً از كنترل خارج خواهد شد.
اژدهاي سرخ
به راستي همه گيري ايدز چه تفاوتي با الگوي همه گيري ديگر بيماري ها دارد؟ تفاوت هاي اين بيماري را مي توان در سه نكته خلاصه كرد. 1- ايدز واكسن ندارد: بنابر اين نمي توان مانند فلج اطفال يا سرخك تمام افراد مستعد را واكسينه كرد. 2- ايدز درمان قطعي ندارد و تنها مي شود با تقويت دستگاه دفاعي بدن عوارض آن را به تأخير انداخت. 3- ايدز در مرحله گسترش عمومي كاملاً مرتبط با رفتارهاي پرخطري است كه معمولاً انكار مي شوند و راه تحقيق را مي بندند.
ايدز به عنوان يك بيماري مشخصات ديگري هم دارد كه باعث مي شود ترسناك تر به نظر بيايد. عامل HIV پس از ورود به بدن انسان بين دو ماه تا يك سال قابل شناسايي در آزمايشات معمولي نيست. حتي بعد از فعال شدن بيماري و واكنش بدن نسبت به آن باز هم ممكن است تا ده سال در حالت نهفته باقي بماند و شخص از بيمار بودن خويش بي اطلاع باشد. اين ويژگي ها براي ترساندن مردم كافي هستند. آيا ترساندن براي پيشگيري از بيماري مؤثر است؟ ايدز براي ما بيشتر شبيه يك اژدها است تا يك بيماري مسري و علاوه بر آن كه از ابتلاي به آن مي ترسيم، مبتلايان را نيز با برچسب فساد اخلاقي از اجتماع خود دور مي كنيم.
يك اچ آي وي مثبت اگر در يك مدرسه، اداره، كارخانه يا بدتر از همه در يك درمانگاه پزشكي بيماري خود را ابراز كند به احتمال بسيار بالا با برخورد بسيار ناخوشايندي از آنجا رانده خواهد شد. اين شخص در درمانگاه دوم درباره بيماري خود چيزي نمي گويد و پزشكان، كاركنان و بيماران ديگر را در معرض خطر قرار خواهد داد.
فرد بيمار در اين صورت از فهرست آمارها و از برنامه درماني خارج خواهد شد. البته يك سري اقدامات در دولت و مجلس براي رفع تبعيض از اين بيماران انجام شده است ولي با تبليغاتي كه در گذشته صورت مي گرفت هنوز هم جامعه ما اين بيماري را مساوي با فساد اخلاقي مي داند. شايد به همين دليل است كه نزديك به يك چهارم بيماران راه ابتلاي خود را نامشخص ذكر كرده اند.
ناشناخته
با اين كه آمارهاي متفاوتي از گسترش ايدز وجود دارد ولي مي توان به نتايج تحقيقات اداره بيماريهاي عفوني وزارت بهداشت استناد كرد. تا پايان بهار 1385، 5/94 درصد از بيماران مبتلايان به ايدز و HIV مرد و 5/5 درصد آنها زن بوده اند. پس مي توان نتيجه گرفت كه ايدز در حال حاضر يك بيماري مردانه است.
درباره روشهاي چهارگانه انتقال نيز اين اعداد به دست آمده اند. فرآورده هاي خوني 8/1 درصد، اعتبار تزريقي 64 درصد، آميزشي 4/7 درصد و مادر به كودك 5/0 درصد. اين آمار نشان مي دهد كه عمده ترين روش گسترش ايدز در ايران اعتياد تزريقي است. ولي يك قسمت ديگر نيز وجود دارد، 3/26 درصد بيماران روش انتقال را نامشخص دانسته اند. با توجه به قبح اخلاقي ارتباط جنسي به نظر مي آيد سهم زيادي از اين 26 درصد متعلق به روش آميزشي باشد كه بيماران سعي كرده اند آن را پنهان كنند. مي توانيم در نهايت بدبيني اين دو را جمع زده و به رقم 35 درصد ارتباط جنسي برسيم. ولي باز هم اعتياد تزريقي رتبه اول خود را حفظ مي كند. بنابراين ما هنوز در مرحله دوم گسترش ايدز هستيم ولي بسياري از بيماريها به صورت تصاعدي رشد مي كنند و ممكن است ناگهان منفجر شوند. مصطفي اقليما از اعضاي انجمن مددكاران ايران عقيده دارد كه اطلاعات آماري درباره ايدز در ايران و جهان بسيار مبهم و نامشخص است و درباره ايدز به عنوان يك بيماري جديد نمي توان به سادگي پيش بيني كرد. او مي گويد هشت سال قبل شاهد بودم كه در فرانسه يك وحشت همگاني از ايدز وجود داشت. وسايل پيشگيري از انتقال جنسي همه جا، حتي در مدارس به رايگان عرضه مي شد. عده اي از مردم هراس داشتند كه تمام محيط اطرافشان آلوده باشد. نظام هاي بهداشتي كارايي نداشتند و حدس مي زدند كه تا چند سال آينده ايدز همه را به كشتن خواهد داد. ولي در همان كشور هم كساني بودند كه ابداً به اين مسائل اهميت نمي دادند. ايدز يك بيماري ناشناخته است. ما تنها مي توانيم انگيزه زندگي كردن را زياد كنيم تا مردم بيشتر مراقب سلامتي خود باشند. مدتي نيز شايع شده بود كه ممكن است ايدز از راه نيش حشرات (تقريباً مشابه مالاريا) منتقل شود.
هنوز فرصت هست
سؤال اصلي هنوز باقي مانده است. ما چقدر تا لبه پرتگاه فاصله داريم؟ دكتر عباس صداقت رئيس اداره ايدز وزارت بهداشت تعداد افراد +HIV را تا ابتداي تيرماه امسال 13300 نفر عنوان كرد ولي اين تعداد، مواردي هستند كه در وزارت بهداشت ثبت شده اند. احتمالاً افراد آلوده بايد بيشتر از ميزان فوق باشند. صداقت مي گويد: سازمان جهاني بهداشت WHO يك فرمول براي كشورهاي جهان تعيين كرده است كه با متغيرهاي محلي پر مي شود و در هر منطقه با منطقه ديگر تفاوت دارد. با استفاده از اين فرمول و قرار دادن وضعيت سني، جنسي، جمعيتي و... مي توان تخميني از تعداد مبتلايان پيدا كرد. براساس اين فرمول ما در سال 84 هفتاد هزار نفر و در سال 85 احتمالاً صد هزار بيمار +HIV خواهيم داشت. توجه داشته باشيد كه براساس همين فرمول اگر 20 درصد عدد تخمين در گزارشات كشف شده باشد نشانه يك موفقيت در مهار ايدز است.
يكي از سازمانهاي مردمي كه براي كمك به معتادان ساخته شده است مدتي قبل خبر داد كه براساس استاندارد سازمان جهاني بهداشت اگر ميزان ابتلا به ايدز از 15 درصد جمعيت بيشتر شود اين بيماري از كنترل خارج شده است. بنابراين ما هنوز فرصت داريم.
باور كنيد
صداقت مي گويد: يكي از مشكلات ما در دسترسي به بيماران +HIV (دسترسي به معناي معرفي، آمارگيري، درمان و...) شناسايي يكي از عوامل اصلي انتقال اين بيماري يعني زنان خياباني است. در كشور ما هنوز اين زنان كانون انتشار بيماري نيستند ولي اگر ايدز كنترل نشود و آلودگي به اين قسمت از اجتماع انتقال يابد مهار آن بسيار مشكل خواهد شد. جاي تعجب است كه وقتي هنوز عده اي حتي وجود زنان خياباني را انكار مي كنند، انتظار داشته باشيم كه آنان را شناسايي كرده و مورد آزمايش قرار دهيم. او يك الگو براي تغيير نحوه انتشار بيماري تعريف مي كند.
يك معتاد تزريقي از راه سرنگ مشترك اچ آي وي را دريافت كرده است. به احتمال زياد همسر او نيز به زودي آلوده خواهد شد. اين شخص پس از مدتي به زندان افتاده يا خواهد مرد و خانواده اش بدون سرپرست باقي مي مانند. همسر او شايد جزو كساني باشد كه ناگزير مي شود كه براي تأمين هزينه زندگي تن به خودفروشي دهد و فرجام چنين كاري معلوم است؛ دامن زدن به گسترش بيماري ايدز.
|
|
|
تاملي در دلايل مزاحمت هاي خياباني
واكنش هاي انحرافي
|
|
هانيه ورشوچي
هوا رو به تاريكي است. پياده رو از خيابان شلوغ تر است. گويي همه مردم به خيابان ريخته اند. كنار خيابان منتظر تاكسي ايستاده است. مشغله كاري اش امروز خيلي زياد بوده، فقط دعا مي كند هر چه زودتر به خانه برسد. اما خيابان، خستگي اش را دوبرابر مي كند، بوق هاي متعدد ماشين ها آزارش مي دهد. ماشيني مي ايستد، دختر خوشحال است، فكر مي كند راننده مسير مورد نظر را شنيده است، اما اين خوشحالي ديري نمي پايد زيرا زماني كه به داخل ماشين نگاه مي اندازد جواني را مي بيند كه با لبخندي مي گويد...!
با تنفر سرش را برمي گرداند و پيش خود مي گويد مردم چه مي گويند، فكر مي كنند اشكال از من است. به طرف ايستگاه اتوبوس مي رود، خستگي را فراموش مي كند و مي گويد: آبرو و امنيت مهمتر است.
مزاحمت خياباني بخشي از تجربه بسياري از زنان است. اين مزاحمت ها بلاهاي اجتماعي عصر ما نيست، بلكه سابقه طولاني دارد. در جوامع شهري و كلانشهرها بيشتر به چشم مي خورد و از رفتارهاي نابهنجار اجتماعي است كه در ايجاد ناامني اجتماعي و سلب آرامش افراد نقش بسزايي دارد. متلك پراني، ولگردي، تنه زني و اعمال غيراخلاقي در مجامع عمومي و نظاير آن به طور لفظي و غيرلفظي از مظاهر مزاحمت هاي خياباني است.
طبق ماده 619 قانون مجازات اسلامي هر كس در اماكن يا معابر، متعرض يا مزاحم اطفال يا زنان شود يا با الفاظ و حركات مخالف شئون و حيثيت به آنان توهين نمايد، به حبس از 2 تا 6 ماه و تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد. دكتر احسان قيصري استاد دانشگاه و روانشناس در خصوص علل و ريشه مزاحمت هاي خياباني مي گويد: از ديدگاه روانشناسي هر گونه روابط با جنس مخالف از غيرطريق طبيعي و پذيرفته اجتماعي به عنوان امري غيرعادي محسوب مي شود. لذا مزاحمت هاي خياباني نيز كه نوعي ارتباط (ارتباط غيرصحيح) با جنس مخالف است به عنوان امري مرضي و غيرعادي محسوب مي گردد.
دكتر قيصري با اشاره به اين امر كه مزاحمت هاي خياباني عموماً از طرف جنس مذكر صورت مي گيرد، عنوان مي كند: اين مسئله نوعي رفتار ناهنجار و شايد نوعي ارتباط غيرصحيح و غيرطبيعي با جنس مخالف است و مي توان از انواع انحرافات جنسي دانست و از اين جنبه به مطالعه آن پرداخت.
وي با اشاره به نقش محيط در بروز انحرافات جنسي، آنها را طبقه بندي مي كند و مي گويد: محيط اعم از خانواده، آموزشگاه و اجتماع، هر يك به نوعي در بروز انحرافات جنسي مؤثر است. اوضاع نامطلوب و نابساماني هاي خانواده به خصوص بي ثباتي و مختل بودن وضع خانواده كه زندگي ماشيني و كارگري و اقتصاد صنعتي به دنبال آورده است، همچنين معتاد بودن والدين به مشروبات الكلي، ناراحتي هاي عصبي كه هر يك از والدين گرفتار آن مي باشند و بالاخره مسئله طلاق و تجديد فراش، بزرگترين ضربت هايي هستند كه اطفال را پس از سن بلوغ از تشكيل خانواده سالم و اتخاذ خط مشي صحيح در ارضاي غريزه جنسي و توليد مثل بيزار مي كند و راه ناصحيح و انحراف جنسي را در برابر آنان مي گشايد. اين استاد مي گويد: از خانواده هايي كه خود به انحرافات مخرب و زيان آور آلوده اند، نمي توان انتظار داشت سرمشق خوبي براي فرزندانشان باشند زيرا آنان هيچ گاه خود متوجه غيرعادي بودن اعمال و رفتار خويش نيستند.
يك دختر دانشجو كه بايد شب ها بعد از اتمام كلاسش خيابان فرعي تاريكي را بگذراند و به خيابان اصلي برسد، مي گويد: براي رسيدن به خيابان اصلي بايد مسير طولاني را سپري كنم. هيچ گونه وسيله اي نيز وجود ندارد تا مرا سر خيابان برساند. گاهي اتفاق مي افتد در اين تاريكي شب ماشيني جلوي پايم ترمز مي زند. اول با خوشحالي از اينكه فرد مسني است سوار مي شوم اما بعد از مدتي متوجه مي شوم كه قصد او چيز ديگري است. در واقع مزاحمين خياباني رده سني خاصي ندارند.
دكتر قيصري به دومين محيط مؤثر در يادگيري رفتارهاي انحرافي (نابهنجار)، يعني آموزشگاه ها اشاره مي كند و مي گويد: آموزشگاه ها بايد در انتخاب معلمين و مدرسين دقت لازم را مبذول دارند تا آنها از صلاحيت اخلاقي لازم برخوردار باشند. همچنين مراقبت مستمر در رفتار و كردار نوآموزان و دانش آموزان نيز در جلوگيري از رفتار انحرافي مؤثر است.
وي مي گويد: محيط هاي بزرگ در بروز انحرافات جنسي مؤثرتر از محيط هاي كوچك است، زيرا محيط هاي بزرگ غالباً با وجود ويژگي خاص خود، ترويج امور جنسي منحرف را تسهيل مي كنند و همچنين هر محيطي استعداد خاصي براي پرورش و ترويج انحراف به خصوصي دارد.
علي- ف كه در يكي از دالان هاي بازار حجره دارد، مي گويد: اينجا يكي از شلوغ ترين دالان هاي بازار است. به دليل ازدحام جمعيت به خصوص خانم ها علاوه بر اينكه كيف قاپي و دزدي صورت مي گيرد، افراد به كارهاي ناشايست و غيراخلاقي نيز دست مي زنند.
دكتر قيصري به نقش ناكامي هاي افراد در زندگي كه تا حدودي مسبب انحرافات جنسي است، اشاره مي كند و مي گويد: پاداش ها و ناكامي ها و مسائلي كه از جانب محيط فرهنگي و اجتماعي شخص در سر راه او قرار مي گيرند، باعث مي شود راه هاي گمراه كننده و منحرفي براي كاهش فشار جنسي و احساس ارضاي حاصل از آن به وجود آيد.
اين روانشناس، بيكاري و بي برنامگي در اوقات فراغت را از جمله عوامل در بروز بسياري از رفتارهاي ناهنجار در نوجوانان و جوانان مي داند و مي گويد: اگر شاهد اين موضوع هستيم كه در مراكز غيرتفريحي مانند خيابان ها، فروشگاه ها و مراكز خريد جوانان به صورت گروهي و بدون هيچ گونه برنامه و هدفي دائم در حال تلف كردن وقت خود مي باشند، طبيعي است كه منتظر رفتارهاي ناهنجاري چون مزاحمت هاي خياباني باشيم. وي اضافه مي كند: آموزش هاي تربيتي و مذهبي نه به عنوان عوامل سركوب كننده نيازهاي جوانان، بلكه به عنوان هدايت كننده و آرامش بخش رواني مي تواند در تعادل رفتاري ايشان مؤثر واقع گردد.
دكتر حسين خدابخش، روانپزشك در اين خصوص مي گويد: افرادي كه براي ديگران مزاحمت ايجاد مي كنند ، معمولاً افرادي هستند كه در كودكي دچار سرخوردگي شده اند، در واقع اغلب آنان دچار بي هويتي هستند. اين افراد در مدارس از نظر اخلاقي در جايگاه خوبي قرار ندارند و به معلمين بي احترامي مي كنند و متخاصم هستند و در بين دوستانشان جسورترين فرد هستند. وي مي گويد: براي اين افراد قانون معنايي ندارد و به راحتي به حقوق ديگران تجاوز مي كنند و تفريح خود را آزار و اذيت ديگران مي دانند.
اين روانپزشك مي گويد: اين افراد خصوصيات شخصيتي نمايشي دارند زيرا در مجامع عمومي پذيرش اجتماعي ندارند و با انجام اين اعمال به نوعي ارضا مي شوند. در واقع وجدان جمعي در آنها شكل نگرفته است و به نوعي دچار خلاء وجداني هستند و زمينه اضطراب و افسردگي در آنها ديده مي شود.
دكتر خدابخش عنوان مي كند، بهترين راهكار اين است كه در مواجهه با چنين مزاحمت هايي بي اعتنا از كنار افراد بگذريم و هيچ واكنشي از خود نشان ندهيم، چراكه اين افراد خصوصيات شخصيتي خاصي دارند و معيار ارزشي براي اينها جا نيفتاده است.
|
|
|
راه گنج
مولوي؛ شاعر روانشناس-6
مثنوي معنوي، اثر مولوي، يكي از برجسته ترين آثار ادبيات تعليمي ايرانيان، از جنبه هاي متعدد و متفاوت قابل توجه و تعمق است. مجموعه مطالبي كه در ستون راه گنج ارائه مي شود، بخشي از تعاليم روانشناسانه مولوي را مورد توجه قرار مي دهد.
|
|
|
زنجيره غفلت
مهشيد سليماني
غفلت را مي توان از دو زاويه طولي و عرضي نگاه كرد. در نگاه طولي، ما به عواملي مي نگريم كه رابطه زنجيره اي با يكديگر دارند. يعني در يك حالت رواني، عاملي باعث به وجود آمدن حالت بعد و بعدي، باعث ديگري و همين طور پيوسته و ادامه دار. يك عامل، مقدمات خود را در پي مي كشد و تبعات خود را تعقيب مي كند. در اين زنجيره، تبعات و مقدمات به طور نيرومندي عامل خود را تقويت مي كنند و با تكرار آن، ثبات كاذب به وجود مي آورند.
نيروي تكرار به نيروي عادت تبديل مي شود و عادت، خود را تثبيت مي كند. عادات، يكي از بارزترين نمونه هاي غفلت هستند.
چند برش عرضي از غفلت: برش هاي عرضي، حلقه هاي از هم جدا و منفصلي هستند كه هر كدام به تنهايي مي توانند يك زنجيره متفاوت بسازند و در حركت آورند. اين حلقه ها همان صورت هايي هستند كه تضادها را به وجود مي آورند. وقتي شاد هستيم، غافليم. متضاد آن، وقتي غمگينيم، غافليم. از چه غافليم؟ از تماميت خود، از حركت خود، از جهان بيرون از خود و از هستي دروني خود. چگونه غافليم؟ اينگونه كه هر حالتي كه به آدمي دست دهد، گزينشي است از ميان مجموعه به هم پيوسته حالات ديگر. نفس اين گزينش ناخودآگاه، جداسازي و از مجموعه خارج كردن ذهن است. جداسازي، ايجاد عدم تعادل مي كند. عدم تعادل قطعاً با هوشياري رابطه معكوس دارد. هر چه نامتعادل تر مي شويم، ناهماهنگ تر و ناموزون تر به هستي خود و ديگران برخورد مي كنيم و مدار منظم و به قاعده آن را بر هم مي زنيم.
هر صورتي كه در ما خودآگاه شود، به ذهنمان مسلط شود و هدايت ما را به عهده بگيرد، موجب غفلت است.
مثال:
تا چه صورت باشد آن بر وفق خود
اندر آرد جسم را در نيك و بد
صورت نعمت بود شاكر شود
صورت مهلت بود صابر شود
صورت رحمي بود بالان شود
صورت زخمي بود نالان شود
صورت شهري بود گيرد سفر
صورت تيري بود گيرد سپر...
صورت محتاجي آرد سوي كسب
صورت بازووري آرد به غصب...
بي نهايت كيش ها و پيشه ها
جمله ضل صورتند انديشه ها
(نيكلسون، د،۶ ص 1224)
وقتي ميل و خواسته اي در ما قوي مي شود، غافليم. وقتي با آن ميل مي ستيزيم، غافليم. وقتي به آن ميل تن مي دهيم نيز غافليم. تمام صورت ها نمودار غفلتند. اصولاً هر سوي اضداد كه واقع شويم دستخوش غفلت هستيم. در شرايطي كه ما هنوز زندگي را فقط با ذهن خود درك مي كنيم اصولا،ً هم حركت موجب عدم تعادل است وهم سكون.
چون به هر فكري كه دل خواهي سپرد
از تو چيزي در نهان خواهند برد
هر چه انديشي و تحصيل كني
مي در آيد دزد از آن سو كايمني
پس بدان مشغول شو كان بهتر است
تا زتو چيزي برد كان كهتر است
بار بازرگان چو در آب اوفتد
دست اندر كالة بهتر زند
چون كه چيزي فوت خواهد شد در آب
ترك كمتر گوي و بهتر را بياب
(مثنوي)
فقط به شرط به هم پيوستن اضداد، هوشياري و بيداري رخ مي دهد. اين رخداد از مسير غفلت مي گذرد. خود ادراك غفلت، موجب به هم پيوستگي اضداد مي شود. مولوي مي گويد:
چونكه گم شد جمله، جمله يافتند
از كم آمد سوي كل بشتافتند
(د۶ بيت 3759)
وجود غفلت و تبعات رواني آن از دقيق ترين قانونمندي هاي آموزش در متن هستي است. غفلت، يك وضعيت رواني نظام دار است و جنس حركت خود را برمي تابد. اصولاً خطا و اشتباه، نظام دار است؛ درست مانند درستي و صحت كه قانونمند است. اگر نظام خطاهايمان را درك كنيم، سلوكي سرورآميز خواهيم داشت.
|
|
|
نگاه
بايد بياموزيم
گروه اجتماعي - اولين مورد حضور HIV خيلي پيشتر از اينها و در سال 1365 شناسايي شد. مورد يك كودك مبتلا به هموفيلي بود كه از راه انتقال خون HIV را دريافت كرده بود. سال 1371 نيز اولين مورد ابتلا در اثر تزريق مواد مخدر گزارش شد و سه سال بعد اعتياد تزريقي به عنوان شايع ترين راه انتقال ايدز معرفي گشت.
ولي دوران رشد اوليه ايدز به سال 75 برمي گردد كه تعداد مبتلايان از 29 نفر به 261 نفر رسيد كه اگرچه افزايش چنداني نبود ولي باعث شد كه نام اين بيماري به عنوان يك هشدار ثبت شود. اگرچه از همان ابتدا نيز جمعي با ناباوري و جمعي با وحشت به اين هشدار مي نگريستند.
اما آيا ايدز با همان شتاب قبلي گسترش مي يابد يا سرعت رشد آن تغيير كرده است. نمي توان در اين مورد به طور قطعي اظهار نظر كرد. برخي از نوسان هايي كه در آمارها ديده مي شود مربوط به دقت نظام مراقبت است كه چگونه وارد گروه هاي پرخطر شده است. ما توانسته ايم روي سرعت رشد تأثير بگذاريم ولي نه اين كه جلوي رشد را بگيريم. با اين وجود بر اساس تأييديه سازمان جهاني بهداشت در منطقه مديترانه و آفريقاي شمالي، ايران بهترين تجربه را در بحث كاهش آسيب تزريقي داشته است. همين طور موفق ترين كشور در منطقه است كه بيشترين كار را در مورد زندانيان انجام داده. مي دانيد كه درمان ايدز در ايران رايگان است.
مي توان گفت تمام جمعيت جوان مي دانند كه ايدز درمان ندارد و از راه تماس جنسي و خوني منتقل مي شود. ولي اين آگاهي بايد در الگوي رفتاري هم لحاظ شود. در همه گيري بيماريها بحثي داريم به نام انكار به اين معني كه شخص در معرض خطر تصور مي كند بيماري به سراغ او نخواهد آمد و باور نمي كند كه او نيز مانند تمام انسانهاي ديگر يك هدف محسوب مي شود. همين بي احتياطي او را بيمار خواهد كرد. در فضاهاي عادي مي دانيم كه تماس جنسي با افراد مشكوك خطر دارد ولي وقتي فردي در اين موقعيت قرار گرفت و مانع انتقال بيماري شد پيشگيري به عمل آمده است. اگر دانستن باعث احتياط كردن شد مي توان ايدز را مهار كرد ولي در غير اين صورت در كمتر از يك دهه آينده جمعيت عمومي ما در معرض اين خطر قرار خواهد گرفت. نشانه هايي از اميدواري هم ديده مي شود.
|
|
|
جدول اعداد (سودوكو) ۱۵۲
اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.
|
|
|