آسيب شناسي سينماي كودك و نوجوان ايران
روزي روزگاري فيلم كودك و نوجوان
سعيد مستغاثي
|
|
شايد بتوان گفت كه هيچ نوع و يا گونه فيلم در تاريخ سينماي اين كشور به اندازه آثاري كه به مخاطب كودك و نوجوان نسبت داده مي شود، مورد حمايت هاي مختلف مادي و غيرمادي قرار نگرفته است. شايد به اين دليل كه همواره گفته شده جامعه ما در ميان كشورهاي دنيا يكي از جوانترين جوامع را داراست و درصد قابل توجهي از آن به قشر كودك و نوجوان اختصاص دارد. اگر چه اساساً به لحاظ تئوريك نمي توان ژانري به نام كودك و نوجوان در تاريخ سينما سراغ گرفت به جز انيميشن يا همان كارتون كه آن هم ديري است از حوزه علايق كودكان فراتر رفته و به ورطه هاي اجتماعي و سياسي و حتي فلسفي افتاده است، با اين حال تنها ژانري است كه بيش از ساير فيلم ها به كودكان نسبت داده مي شود اگر چه بينندگانش به قول معروف از بچه 5 ساله تا پيرمرد 95 ساله را دربرمي گيرد.
به هر صورت تقريباً از 40 سال پيش يعني از اواسط دهه 40 شمسي، به نوعي سينمايي كه در رابطه با كودكان و نوجوانان تلقي مي شد، در اين كشور مورد حمايت قرار گرفته است. از همان سالي كه نخستين جشنواره بين المللي در اين مملكت تحت عنوان جشنواره بين المللي فيلم هاي كودكان و نوجوانان برگزار شد.(در حالي كه در كل دنيا چنين جشنواره اي سابقه نداشت و بعد از اين جشنواره بود كه فستيوال هاي فيلم كودكان در ساير كشورها پا گرفت) به دنبال آن نهادي به نام كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان تأسيس شد كه براي ساخت فيلم و انيميشن براي گروه هاي مختلف سني تا 17 سال در طول اين سالها اهتمام خاصي ورزيد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي هم فعاليت هاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با عمق و كارشناسي و تحرك بيشتري ادامه يافت، آن جشنواره بين المللي كودكان و نوجوانان با سبك و سياق آموزشي به جشنواره رشد تغيير نام داده و همچنان برگزار گرديد و در كنارش جشنواره ديگري با همان عنوان جشنواره فيلم هاي كودكان و نوجوانان برپا شد كه امسال بيستمين سال خود را نظاره مي نمايد.
در كنار همه اينها، جشنواره فيلم فجر هم چه قبل و يا بعد از رونق جشنواره كودك و نوجوان همواره به فيلم هاي كودكان عنايت خاصي داشته و حتي زماني خود را ملزم مي ديد كه در هر دوره به يك بازيگر كودك و نوجوان هم جايزه بدهد و برخي فيلم هاي برگزيده اين جشنواره در سالهاي مختلف به همان تلقي مرسوم از سينماي كودك و نوجوان تعلق دارند. به همه اين موارد بيفزاييد نهادهاي گوناگوني كه براي حمايت از اين گونه سينما به وجود آمدند؛ از واحد كودك و نوجوان بنياد سينمايي فارابي گرفته (كه كليد حمايتي جدي از توليد براي اين دسته از آثار بود) تا مجمع سينماي كودك و نوجوان تا انجمن نويسندگان سينما كودك و نوجوان و تا خيل همايش ها و سمينارها و مقالات و مطالب متعددي كه در باب اين سينما و تعاريف و حدود و ثغورش و بايدها و نبايدهايش ارائه گرديد و ...
اما عليرغم همه اين توجهات و عنايات و تمركزات ياد شده بر مقوله سينما و فيلم كودك و نوجوان در ايران به نظر مي آيد كه محصول چندان قابل تأمل و توجهي به بار نيامده است. نه اين كه خداي ناكرده بخواهم همه تلاش ها و كوشش ها و مرارت هايي كه براي رشد و ارتقاي آن سينما صرف شده را بي اجر بخوانم كه اولاً نيات صادقانه به خودي خود هم مأجور است و ثانياً از قديم هم گفته اند به دعاي گربه سياه باران نمي بارد! اما اين نظر اغلب كارشناسان و منتقدان و حتي دست اندركاران و مسئولان و متوليان ديروز و امروز سينماي كودك و نوجوان است كه آنچه امروز در برابرمان قرار دارد، خيلي از انتظارات و پيش بيني ها و حتي از يك روند معمولي و پروسه عادي توليد و نمايش آثار خاص كودكان و نوجوانان دور است.
اگر چه دو سه سالي فيلم هاي پرمخاطب براي بچه ها ساخته شد كه اغلب از وجهه هنري هم برخوردار بودند اما امروز مخاطبان اصلي سينماي كودك و نوجوان از آن گريزان شده اند و يا لااقل فيلمي ساخته نمي شود كه بچه ها را به خود جذب نمايد. اگر چه زماني گروه سينماهاي نمايش دهنده فيلم هاي كودك و نوجوان تشكيل شدند، اما امروز از آن سالن ها خبري نيست. اگر چه در سال هايي، بسياري از فيلمسازان حتي كارگردانان موج نوي سينماي ايران به ساختن فيلم كودك و نوجوان روي آورده بودند، اما امروز حتي اكثر آنان كه با فيلم كودك به سينماي حرفه اي آمدند و به فيلمساز كودكان و نوجوانان معروف شده بودند، نيز به ژانرهاي ديگر روي آورده اند.
امروز اگر چه هنوز هم در زمره جوانترين جوامع دنيا هستيم ولي فيلم كودك و نوجوان توليدي در عرصه سينماي حرفه اي مان درصد ناچيزي از كل توليدات را شامل مي گردد. براساس آمار رسمي معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در طول سالهاي اخير به طور متوسط سالانه حدود 5 -4 فيلم براي كودكان ساخته شده كه از ميان همين تعداد قليل، برخي اكران كوتاه مدت داشته و يا اصلاً نمايش عمومي نداشته اند و در بين آنها ميزان توليد فيلم انيميشن بلند سينمايي كه امروزه از پرمخاطب ترين ژانرهاي سينمايي دنيا به شمار مي آيد، تقريباً صفر است!
شايد بتوان اولين و مهمترين آسيب سينماي كودك و نوجوان امروز ايران را متوجه معضل مقوله توليد و نمايش در كليت سينماي ايران دانست كه تا همين يكي دو سال پيش به عنوان بحراني فزاينده، همه موجوديت آن را تهديد مي كرد و هنوز هم به دليل باقي ماندن ساختارهاي غيراستاندارد در عرصه هاي مختلف تهيه و توليد و توزيع و اكران آن، سايه اش بر بدنه آن سينما سنگيني مي كند و به هر حال از يك سينماي بحران زده چه انتظاري براي ساخت فيلم كودك و نوجوان مي تواند وجود داشته باشد؟
اما بدون ترديد آسيب هايي كه امروز سينماي كودكان و نوجوانان را حتي از ديگر ژانرهاي همين سينما ضعيف تر نگاه داشته است به برخي پس زمينه ها و ديدگاه هاي فرهنگي و تاريخي برمي گردد كه تأثيرات آنها مختص همين نوع سينماست.
به نظر مي آيد آنچه ابتدا به ساكن سينماي كودك و نوجوان ايران را به نوعي رو به افول برده و آن را ابتر ساخته است، گونه اي سردرگمي در نگاه به اين نوع سينما از جانب آنهايي است كه دستي در مديريت و هدايت و يا حداقل برنامه ريزي و تئوري پردازي براي سينماي ايران در سالهاي پس از انقلاب داشته اند. به اين مفهوم كه تعريف مشخصي براي اين نوع سينما نزد مسئولان و متوليان آن وجود نداشته است. اگر چه سينما اساساً تعريف بردار نيست و اصولاً هنر در رهايي و سياليت ذهن و انديشه خلاقيت مي يابد ولي به دليل حاكميت سينماي هدايتي- حمايتي در سالهاي بعد از انقلاب و تأثير ديدگاه هاي مديران سينمايي كشور در سمت و سو يافتن آن از يك طرف و همچنين عدم وجود پس زمينه اي بين المللي و جهاني و يا الگوهاي روشن براي سينماي كودك و نوجوان از طرف ديگر (برخلاف انواع ديگر سينما مانند: ملودرام، كمدي، حادثه و حتي ژانرهاي بسيار خاص مثل نوار كه در جاي خود پارامترها و عناصر محتوايي و ساختاري شناخته شده اي در تاريخ سينما دارند)، لزوم وجود يك ديدگاه كلي درباره فيلم كودك و نوجوان لااقل ميان هدايتگران سينماي ايران مؤكد مي شود.
پرواضح است كه به دليل همين مبهم بودن ژانر، هر مسئول سينمايي بنابر سليقه و برداشت و تجارب خود، ديدگاهي در مورد اين نوع آثار داشته باشد و طبيعي است كه اين ديدگاه را هنگام مسئوليتش به بدنه سينماي مربوطه تزريق نمايد: از طريق همان واحد كودك و نوجوان بنياد فارابي، يا شوراهاي مختلف تصويب فيلمنامه و صدور پروانه ساخت و مجوز اكران و يا ...
و باز هم طبيعي است كه با تغيير مسئول فوق الذكر، ديدگاهي ديگر و متفاوت و حتي متناقض با نظرگاه مدير قبلي، عرصه توليد و نمايش فيلم كودك و نوجوان را متأثر سازد و طبيعي تر اين كه تغييرات مسئولين بعدي و بالطبع آن نحوه سياستگذاري ها و هدايت ها و حمايت ها، سردرگمي ياد شده در ابتداي اين مقال را ايجاد و حتي تشديد نمايد.
مسئولي معتقد است كه فيلم كودك با مخاطبش شناخته مي شود. به اين مفهوم كه فيلمي در حيطه سينماي كودك قرار مي گيرد كه يك گروه سني از كودكان، بدون اجبار آن را تا آخر به تماشا بنشينند. مسئول ديگر بر اين باور است كه نيازي نيست حتماً بچه ها مخاطب فيلم كودك و نوجوان باشند بلكه اگر اثري بتواند بزرگترها را با دنياي كودكان آشنا سازد هم در ميدان سينماي كودكان و نوجوانان قرار مي گيرد و مسئول ديگر مي گويد هر اثر سينمايي كه به نحصوي از انحاء به كودكان و نوجوانان و حتي گزينه هاي ذهني آنها مربوط مي شود، يك فيلم خاص اين قشر سني محسوب شده و مي تواند به معرض نمايش آنان گذاشته شود.
با اين تعاريف متفاوت و بعضاً متناقض، چه فيلم هايي بودند كه در دوره يك مسئول سينمايي، كودكانه به شمار آمدند و در دوره جانشين وي بزرگسالانه و حتي مضر براي كودكان! و همين طور بالعكس، در يك دوره اي كه مسئول سينمايي، فيلم هاي فانتزي- تخيلي را براي بچه ها مي پسنديد، اين نوع فيلم ها گرامي داشته و فيلم هاي واقع گرايانه، مغضوب شدند و در دوره اي ديگر برعكس.
در تمام اين دوره ها، هيچ اجماعي براي نوعي نگاه كلي به سينماي كودك و نوجوان، تبيين و تشريح نگرديد. از همين رو، كارگردان و فيلمسازي كه با علاقه و اشتياق و با تحمل همه مشكلات رو به ساخت فيلم براي بچه ها آورده بود، سردرگم و بلاتكليف ماند كه بالاخره سينماي كودك چيست؟ آيا فيلم كودك يعني خلق فضاهاي افسانه اي و رويا گونه و تخيلي صرف، يا نمايش بي پرده تلخي ها و برخي واقعيات دردناك جامعه و يا نصيحت و شعر و شعار مستقيم؟ آيا اصلاً لزومي دارد كه براي ساختن فيلم كودك و نوجوان به مخاطب اصلي آنها يعني بچه ها فكر كرد (چنانچه به نظر نمي آيد بعضي فيلمسازاني كه به اصطلاح فيلم كودك ساختند، به چنين مقوله اي انديشيده باشند!) يا اين كه فقط بيان دلمشغولي هاي فيلمساز و دغدغه هاي ذهني اش، كفايت مي كند؟ چه خط قرمزهايي براي كودكان در سنين مختلف وجود دارد؟ آيا نمايش خشونت به هر شكل، حتي با توجيه بيان واقعيات براي همه طيف هاي سني كودكان، مطلوب است؟ آيا خشونت تصويري تنها در قتل و كشتار و خون و خونريزي خلاصه مي شود؟
... و سؤال هاي متعدد ديگري وجود دارد كه پاسخ قطعي به آنها حداقل براي ترسيم خطي روشن در سينماي كودك و نوجوان، به وجود همان تعريف و ديدگاه مشخص بستگي داشته و دارد و نبود آن ديدگاه و اين پاسخ باعث شده كه در مقابل سينماي كودكان و نوجوانان، بويژه براي سينماگران همچنان اين علامت سوال بزرگ باقي بماند كه اصلاً سينماي كودك چيست؟
|