آشنايي با بيماري هيستري در گفت و گو با دكتر بابك زماني
سرگردان ميان جسم و روان
سميه شرافتي
|
|
در يك لحظه ناگهان احساس كردم تمام دنيا روي سرم خراب شده و عرق سردي روي پيشاني ام نشسته است. در حالي كه از سرزنش هاي مكرر اطرافيانم به ستوه آمده بودم خود را بر روي تخت بيمارستان مي ديدم. نمي توانستم حرف بزنم ولي صداي آنها را مي شنيدم. حس مي كردم نيمي از بدنم فلج شده و حتي قادر به راه رفتن هم نيستم. همه دوروبرم را احاطه كرده اند و مي شنوم كه مي گويند انگار به كما رفته . همسرم را مي ديدم كه با نگراني مدام به اين طرف و آن طرف مي رود و كساني كه هميشه مرا مورد آزار قرار مي دادند حالا بيش از اندازه دلواپس شده اند. همين احساس خوبي به من مي داد. در ميان اين فضاي تشويش زده ناگهان صداي پزشكي را شنيدم كه مي گفت: نگران نباشيد. هيچ اتفاقي نيفتاده، او كاملاً سالم است.
***
با واكنش هيستري تا چه حد آشنا هستيد؟ آيا با مرور خاطره فوق به اين فكر كرديد كه شايد شما هم در زمان هايي از زندگي خود به اين حالات دچار شديد و يا اين كه شكايت هاي جسمي مكرري داشته ايد در حالي كه هيچ كدام از آنها واقعيت خارجي نداشتند و حتي پزشك هم آن را تاييد نكرده است؟
هيستري پديده اي است كه شايد بتوان آن را در زمره بيماري هاي اعصاب و روان قرار داد. واكنش هايي كه در نتيجه اين اختلال ظاهر مي شوند به صورت شكايات مختلف جسمي از قبيل سردرد، درد اعضا، دردهاي شكمي، تهوع و استفراغ است كه مي توان كري، كوري، فلج به خصوص فلج نيمه بدن را به آن اضافه كرد. هيستري معمولاً در پي ناكامي، محروميت و شكست بروز مي كند و بيمار با بروز اين واكنش ها به طور ناخودآگاه خود را ارضا مي كند. در مورد اين اختلال، علت آن و همچنين تصورات غلط برخي از پزشكان در مورد هيستري با دكتر بابك زماني متخصص مغز و اعصاب گفت وگو كرده ايم. ايشان معتقدند تشخيص بيماري هيستري و درمان آن فقط بايد از سوي روان پزشك انجام گيرد و تشخيص آن از سوي پزشكاني كه تخصصي در زمينه بيماري هاي اعصاب و روان ندارند اصلاً كار صحيحي نيست.
* آقاي دكتر! بهتر است بحث مان را از تعريف هيستري شروع كنيم.
- هيستري نمايش يك سري از علائم جسمي به دليل عوامل روحي است. اين علائم جسمي در حقيقت وجود ندارند. ممكن است كساني كه دچار هيستري هستند مبتلا به بيماري باشند كه به آن واكنش تبديلي مي گوييم و يا اين كه مبتلا به تمارض شوند. كسي كه دچار فلج نيمه بدن شده ولي سكته مغزي نكرده ممكن است دچار تمارض يا واكنش تبديلي شده باشد.
* آيا تمارض و واكنش تبديلي شكلي از اختلال هيستري هستند؟
- بله، به عنوان مثال در اختلال تبديلي فرد مشكلاتي را در زندگي عاطفي، اجتماعي، اقتصادي و... دارد كه اين مشكلات فشارهاي زيادي را بر او تحميل مي كنند و همين باعث مي شود كه اين فشارها به صورت علائم جسمي خودشان را نشان دهند. البته خود فرد متوجه نيست كه مشكلات روحي سبب شده تا او يك سري از علائم جسمي را از خود نشان دهد. در واقع فرد احساس مي كند خودش را در معرض نمايش گذاشته و به اين صورت ارضا مي شود. در تمارض نيز در واقع فرد، بيمار نيست بلكه كسي است كه خود را كاملاً از روي عمد به بيماري مي زند تا از اين طريق از طرف مقابلش امتيازي به دست بياورد. مثل سربازي كه خود را به مريضي مي زند تا به هدفش كه گريز از انجام وظايف است برسد. به همه اين واكنش ها هيستري مي گويند. البته بايد مواظب بود كه اين موارد را از هم كاملاً افتراق داد يعني به كسي كه تمارض دارد مارك اختلال تبديلي نزد و بالعكس.
* نوع هيستري و علائم آن به چه عواملي بستگي دارد؟
- در طول تاريخ نوع هيستري همواره در حال تغيير بوده و به فرهنگ جامعه بستگي دارد. مثلاً در گذشته علائم جسمي بارزتر بوده و افراد اغلب خودشان را به مردن مي زدند و يا علائم كماي شديد در آنها ديده مي شد. ولي به تدريج اين علائم شكل حركتي به خود گرفت و به خصوص در فرهنگ هاي پايين تر، فلج نيمه بدن و يا فلج اندام تحتاني شايع شد. در حال حاضر نيز هرچه بيشتر جلو مي رويم اشكال هيستري ظريف تر مي شوند و شكل پيچيده تري به خود مي گيرند. سردردهاي عجيب و غريب، دردهاي مبهم، سندرم خستگي روزانه و... از انواع آن هستند. البته اغلب اوقات اين علائم خود را به شكل هيستري واضح نشان نمي دهند و اين باعث مي شود كه پزشكان فكر كنند فرد واقعاً دچار بيماري جسمي است.
* نحوه برخورد پزشكان و اطرافيان با بيمار مبتلا به هيستري به چه گونه اي بايد باشد؟
- همان طور كه گفتم در اين اختلال هدف بيمار جلب محبت اطرافيان است؛ بلكه از اين طريق شرايطش كمي تغيير كند، در حالي كه هر محبت و توجهي از طرف اطرافيان ممكن است اين بيماري را تشديد كند. متاسفانه اطرافيان بيمار حتي بعد از اين كه پزشك تشخيص مي دهد او بيماري خاصي ندارد همچنان به محبت و توجه بيش از حد خود نسبت به فرد ادامه مي دهند. از طرف ديگر نيز بعضي از پزشكان وقتي كه مي بينند بيمار هيچ مشكل جسمي خاصي ندارد حالت تمسخرآميزي به خود مي گيرند كه اين اصلاً صحيح نيست و باز هم متاسفانه بعضي از پزشكان جوان فكر مي كنند كه كشف هيستري در يك بيمار كشف بزرگي است و در موارد اورژانس سعي مي كنند اين بيماري را در او كشف كنند. با ادامه اين روند ما تعداد بسيار زيادي از بيمار نيازمند مداواي پزشك را مي بينيم كه به آنها مارك هيستري زده شده و از آنها مراقبت پزشكي صورت نمي گيرد؛ مخصوصاً كساني كه دچار تشنج مي شوند. از اين پيچيده تر اين است كه در بسياري از واكنش هاي تبديلي يك هسته ارگانيك وجود دارد. يعني دچار بيماري است ولي چون نمي تواند آن را بيان كند سعي مي كند آن را با حركاتش نشان دهد (مثل تشنج) و چون نقش خود را ماهرانه بازي نكرده پزشك آن را هيستري قلمداد مي كند.
* آيا پزشكاني كه فقط در حيطه سلامت جسمي بيمار دخالت دارند مي توانند هيستري را تشخيص دهند؟
- اين نكته بسيار مهمي است. پزشكاني كه به كار جسم مي پردازند فقط متولي بيماري هاي جسمي هستند و اگر نتوانستند وجود بيماري جسمي را در فرد تشخيص داده و ثابت كنند، صلاحيت اين را ندارند كه ببينند بيمار مشكل روحي يا هيستري دارد يا نه. در اين موارد آنها بايد بيمار را به روان پزشك ارجاع دهند و يا اين كه خودشان با اين پزشكان وارد مشورت شوند.
|