يكشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۸۵
گفت وگو با راضيه تجار، نويسنده و كارشناس شوراي داستان در بنيادهاي شهيد و حفظ آثار
نسل جديد نويسندگان دفاع مقدس
علي الله سليمي
003810.jpg
تجارب گوناگون در حوزه هاي مختلف ادبيات داستاني از راضيه تجار شخصيتي پركار در اين حوزه ادبي ساخته است. خلق و انتشار داستان هاي متعدد در قالب هاي داستان كوتاه،  بلند و رمان، تدريس ادبيات داستان ها در كلاس هاي داستان نويسي، مديريت جلسات داستان نويسي و داستان خواني در حوزه هنري (به مدت بيش از ۱۰ سال)، داوري در مسابقات متعدد داستان نويسي و كارشناسي در شوراي داستان بنياد شهيد و بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس و ... از جمله فعاليت هاي اوست. از كتاب هاي انتشار يافته او در حوزه ادبيات داستاني مي توان: «نرگس ها»، «زن شيشه اي»، «هفت بند»، «سفر به ريشه ها»، «شعله  و شب»، «از خاك تا افلاك»، «گمان مبر شعله بميرد»، «جايي كه  آسمانش آينه كاري است»، «آرام شب  به خير»، «شعله در عشق»، « كوچه اقاقيا»، «سنگ صبور» و ... اشاره كرد. براي آشنايي با وضعيت ادبيات داستاني دفاع مقدس در نگاهي به آثار رسيده به شوراي داستان بنيادهاي شهيد و حفظ آثار پاي صحبت هاي راضيه تجار نشستيم:
* خانم تجار! شما به عنوان كارشناس در دو نهاد متولي ادبيات داستاني معاصر ايران (بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس در بنياد شهيد) آثار رسيده به اين دو مركز جهت بررسي و انتشار را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- در يك ارزيابي كلي بايد بگويم كه كيفيت آثار رسيده جهت بررسي و در مرحله بعدي انتشار، متوسط به پايين است. البته طبيعي هم هست. چون اكثر آثاري كه براي بررسي و انتشار مي رسد، متعلق به نويسندگان تازه كار و بعضاً  گمنام است. گاهي از ميان ۱۰ اثر داستاني رسيده يك اثر خوب هم ديده نمي شود. ولي در مجموع از نظر كمي و كيفي تعداد آثار متوسط به پايين خيلي بيشتر از آثار خوب و قابل توجه است. امتياز اين آثار اين است كه يك جريان تازه و نو در ادبيات داستاني ايران- ادبيات دفاع مقدس- را تازه و زنده نگه داشته اند. هر چند در بسياري از موارد آثار نوشته شده در اين حوزه قابليت چاپ و انتشار ندارد، اما اميد به تلاش در اين زمينه را همواره به مسئولان مربوطه يادآوري مي كنند.
* به عنوان مثال سال گذشته، در طول يك سال، تيم كارشناسي شما چند اثر داستاني شاخص و قابل توجه را از ميان مجموع آثار رسيده، شناسايي و براي چاپ و نشر تأييد كرد؟
- با جرأت مي توانم بگويم سال گذشته در طول يك سال كاري، دو يا سه اثر داستاني درخشان در ميان آثار رسيده بوده است كه همكاران كارشناس براي تأييد و چاپ و نشر آنها اتفاق نظر داشتند. اين نكته را هم يادآوري كنم وقتي در ميان آن همه آثار سطحي يك اثر درخشان ديده مي شود، ما واقعاً  خوشحال مي شويم. چون نيت ما از حضور در آن جلسات كارشناسي همين اتفاق خجسته اي است كه گاه به وقوع مي پيوندد و از ميان انبوه آثار سطحي و بي كيفيت، يك كار قوي و مستعد را شناسايي و جهت چاپ و نشر معرفي كنيم.
* اين وضعيت براي شما و ساير اعضاي تيم كارشناسي شوراي داستان، تكراري و خسته كننده نيست كه مدام آثار سطحي را بخوانيد و گاه به يك اثر خوب و قابل توجه برسيد؟
- ما با آگاهي از اين وضعيت آن را قبول كرده ايم. چون هميشه همين جوري بوده است. يعني تمامي كساني كه اقدام به كار نويسندگي مي كنند، ذاتاً  نويسنده نيستند و از ميان آنها شايد درصد پاييني در اين زمينه موفق بشوند. در مراكزي كه من اشاره كردم، درها روي همگان باز است و هر كسي كه بخواهد مي تواند ايده هاي ذهني اش را در قالب داستان بنويسد و براي كارشناسي به آن مراكز بفرستند. ما هم طبعاً  سعي مي كنيم با حوصله تمامي آثار رسيده را بخوانيم و در نهايت نظر كارشناسي خود را پايين آثار بنويسيم. من فكر مي كنم اين شكل طبيعي كار است كه تمامي آثار رسيده را ما تأييد نكنيم و از ميان مثلاً  ۱۰ نفر علاقه مند به امر نويسندگي، با كار يك نفر موافق باشيم. البته معمولاً  موافقت  هاي ما صددرصد نيست و بسياري از آثار رسيده با شرايطي كه از طرف كارشناسان مطرح مي شود، پذيرفته مي شوند و گاه بعضي از آثار بعد از چند بار بازنويسي مجدد، براي چاپ و نشر تأييد مي شوند. به هر حال خطا و ريزش در اين كار خيلي زياد است و معمولاً  كساني موفق مي شوند كه پشتكار قوي و اراده محكم به اضافه اندك استعداد اوليه را داشته باشند. در چنين وضعيتي ما هم سعي مي كنيم تلاش و كمك كنيم كه آن شخص از موانع متعدد عبور كند. البته به شرطي كه آن شرايطي را كه گفتم، شخص داشته باشد.
* آخرين و جديدترين اثر داستاني را كه شما و تيم كارشناس همراهتان خوانده ايد و براي چاپ و نشر تأييد كرده ايد به خاطر داريد؟
- بله، اخيراً  در شوراي كارشناسي داستان در انتشارات شاهد (بنياد شهيد) يك مجموعه داستان براي چاپ و نشر تصويب شد كه متعلق به يك نويسنده جديد از استان كرمان است. اين مجموعه داستان ويژه گروه سني نوجوانان است كه به اتفاق آراي كارشناسان مورد تأييد قرار گرفت و در ماه هاي آينده توسط نشر شاهد چاپ و منتشر مي شود.
* نويسندگان صاحب نام و حرفه اي هم آثاري براي تصويب به مراكز ياد شده مي فرستند؟
- متأسفانه در حال حاضر يك رخوت و سكوتي در بين نويسندگان حرفه اي و معمولاً  صاحب كتاب در اين زمينه ديده مي شود.  آن چيزي كه من ديدم حضور كمرنگ نويسندگان تثبيت شده در اين حوزه است. به ندرت اتفاق مي افتد كه يك نويسنده شناخته شده و صاحب آثار قابل توجه، آثاري را براي كارشناسي به مراكز ياد شده بفرستد و اين اتفاق ناگواري است كه نبايد تداوم داشته باشد. چون قرار نيست ادبيات داستاني دفاع مقدس تماماً  به نويسندگان جوان و تازه كار تكيه كند. نويسندگان تثبيت شده اين حوزه بايد بيايند و با حضور خود به اين بازار فرهنگي و ادبي رونق بدهند. من اين مسئله را بارها به مسئولان مربوطه يادآوري كرده ام ولي متأسفانه تا به حال اقدام مؤثري در اين زمينه صورت نگرفته است و ما همچنان جاي خالي نويسندگان صاحب نام در اين عرصه را حس مي كنيم و اين وضعيت معمولاً  براي تمامي دوستداران ادبيات انقلاب اسلامي و دفاع مقدس نگران كننده است كه بايد فكر اساسي به حال آن بشود.
* با اين توصيف آينده اين «گونه» از ادبيات را چطور ارزيابي مي كنيد؟
- من فكر مي كنم چاره اي نداريم جز اين كه به چهره هاي جديد و جوان اميدوار باشيم كه خوشبختانه اكثر آنها با انرژي بيشتري به ميدان آمده اند و بايد به آنها بال و پر داد و به گونه اي فضاي ادبي را براي پذيرش آنها مساعد كرد. در چنين وضعيتي ما مي توانيم اميدوار باشيم كه در چند سال آينده طيف جديدي از نويسندگان از راه خواهند رسيد؛ نويسندگاني كه حرف هاي تازه اي براي زدن دارند. نگاهشان هم نسبت به نسل هاي پيش از خودشان تقريباً تازه و نو است. شكوفايي واقعي اين نسل جديد از نويسندگان دفاع مقدس در گرو سرمايه گذاري درست در اين زمينه است. در اين بخش نهادهاي متولي ادبيات داستاني در كشور ما به مراتب وظيفه سنگين تري دارند. آنها بايد با شناسايي درست استعدادها به پرورش آنها همت گمارند. در صورت عملي شدن اين باور است كه ما در آينده نزديك صاحب يك جريان نو و پويا در حوزه ادبيات داستاني دفاع مقدس خواهيم بود. در غير اين صورت فكر مي كنم وضعيت به منوال كنوني باقي خواهد ماند.
* شما شخصاً چهره هاي جديدي را سراغ داريد كه نياز به حمايت در مرحله اول نويسندگي شان داشته باشند؟
- بله، بسياري از افرادي كه آثارشان را براي بررسي و چاپ به نشر شاهد و يا بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس مي فرستند از استعدادهاي بالقوه اي برخوردارند كه درصورت پرورش درست همين استعدادها، اميد خلق آثار شاخص در اين طيف به مراتب بيشتر از نويسندگان صاحب كتاب و شناخته شده است. بسياري از آنها در شهرستان هاي دورافتاده زندگي مي كنند و دسترسي به امكانات نويسندگان پايتخت نشين را ندارند. اگر امكانات اوليه به درستي در اختيار اين عده قرار گيرد به طور حتم فعاليت هاي ادبي آنها گسترش خواهد يافت و ما همه ساله شاهد خلق و انتشار كتاب هاي شاخص و قابل تأمل در حوزه ادبيات داستاني دفاع مقدس خواهيم بود.
* شما به عنوان يك كارشناس ادبيات داستاني، علاوه بر اعلام نظر كارشناسي خود نسبت به آثار رسيده، تا به حال پيش آمده كه با نويسندگان تازه كار شهرستاني مكاتبه اي داشته باشيد تا نسبت به پيشرفت كار نويسندگي شان راهنمايي و يا كمك كنيد؟
- بله، چندي پيش مجموعه داستاني از يك نويسنده شهرستاني براي بررسي به دفتر انتشارات بنياد شهيد رسيد كه من بعد از مطالعه داستان ها، احساس كردم، رگه هاي زيبا و بكري در تك تك داستان ها ديده مي شود. ولي به خاطر عدم تسلط نويسنده به انواع تكنيك ها و شگردهاي داستان نويسي، داستان ها خوب پردازش نشده اند. طبيعي هم بود يك نويسنده شهرستاني كه دور از مركز زندگي مي كند و امكان حضور در كلاس ها و جلسات داستان نويسي و داستان خواني را ندارد، نمي تواند به طور ذاتي به همه تكنيك  ها و شگردهاي امر نويسندگي احاطه كامل داشته باشد. من در داستان هاي آن نويسنده استعداد اوليه را ديدم و مواد لازم را يادداشت كردم و به صورت مكتوب به آدرسي كه از او داشتم پست كردم.
چندي بعد جواب نامه آمد كه در آن نظرات من نسبت به داستان هاي خودش را لحاظ كرده و بازنويسي كرده بود. براي بار دوم نظرات تكميلي خودم را نوشتم و برايش ارسال كردم. اين مكاتبه ادامه داشت تا اين كه متوجه شدم نويسنده داستان ها يك جانباز است. پتانسيل هايي قوي در آثار او ديدم كه با تسلط به شگردهاي داستان نويسي مي توانست آنها را عملي كند. او صحنه هاي واقعي جنگ را تجربه كرده بود و حالا دنبال شيوه هايي براي بيان آن واقعيت ها بود. من احساس كردم بايد به اين طيف از علاقه مندان به نويسندگي كمك كرد. براي همين تك تك داستان هايش را به سر كلاس هاي داستان نويسي خودم بردم و از شاگردانم خواستم آنها را بخوانند تا در جلسات متعدد به نقد و بررسي آن داستان ها بپردازيم. ماه ها روي آن داستان  كار كرديم و حالا همان مجموعه داستان در نوبت چاپ و انتشار است.
* داستانهايي كه براي بررسي و چاپ و انتشار به بنيادهاي شهيد و حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس مي رسد، بيشتر از كدام گونه است. منظورم قالب هاي رمان، داستان بلند و كوتاه است؟
- تا به حال از داستان هاي بلند بيشتر استقبال شده. البته نويسندگاني را هم كه علاقه مند به نوشتن داستان هاي كوتاه راجع به موضوع دفاع مقدس و حواشي پيراموني آن هستند، در مجموع اكثر قالب هاي نوشتاري مورد استفاده قرار مي گيرد. اخيراً هم يك رمان موفق از يك نويسنده ايلامي رسيده كه احتمالاً تصويب خواهد شد.
* در يك نگاه كلي وضعيت ادبيات داستاني دفاع مقدس را چگونه ارزيابي مي كنيد و فكر مي كنيد به چه موضوعاتي و در چه قالب هايي در اين حوزه مي شود پرداخت؟
- جنگ ناخواسته اي اتفاق افتاد كه حادثه سنگين و شگرفي بود و نسل حاضر نويسندگان به عنوان كساني كه خودشان ناظر بودند و با ابعاد و زواياي اين جنگ و بازخورد و پسامدش آشنا شدند، نمي توانستند و نمي توانند سكوت كنند. به همين جهت هم هر كس و هر گروهي از مردم در حد بضاعت خويش سعي كردند گوشه اي از كار را بگيرند و در اين دفاع شريك باشند. آنهايي كه احساس كردند وطنشان مورد هجوم قرار گرفته و ارزش هايشان مورد هجمه قرار گرفته به ميان آمدند. بالطبع نويسندگان هم نمي توانستند ساكت بنشينند و به همين دليل از اين قالب استفاده كردند تا بتوانند اداي دين كنند و توانستند با انتخاب قالب هاي داستان كوتاه و رمان حرف هايي را كه مي خواستند بزنند. به طور مثال نوشتن زندگي نامه داستاني در حال حاضر به صورت يك رويكرد جدي درآمده به اين صورت كه نويسندگان سعي مي كنند وقايع اتفاق افتاده اي كه طرح داستاني دارد، ماجرا دارد، كشمكش دارد و شخصيت هاي ناب و خالص و خاص دارد را به راحتي در قالب داستان بياورند، سامان بدهند و بنويسند. اگرچه زندگي نامه داستاني تعريف خاص خودش را دارد و يك كار خلاقه هنري نيست ولي از آن جهت كه ابعاد اين جنگ و رشادت ها و دلاوريها و ماجراهايي كه اتفاق افتاده ماندگار شود، اين كار صورت مي گيرد.
به هر حال از قالب هاي مختلفي مثل خاطره، داستان كوتاه، داستان بلند، رمان و حتي زندگي نامه داستاني مي شود استفاده كرد تا نويسندگان بتوانند اداي دين كنند و از آنچه در طول ۸ سال رخ داده برداشت خودشان را به نوعي ارائه دهند.

نگاه
چشم به دست هاي پايتخت
رضا يونسي
003813.jpg
هميشه همين طور بوده است: آنها كه در شهرستان زندگي مي كنند و استعداد داستان نويسي هم دارند، عقب مي مانند. مركز كه ما پايتخت اش مي ناميم، همه چيز را در خود گرفته است و انگار حصاري دور اين «همه چيز» كشيده تا حتي نقطه اي از آن به بيرون، يعني شهرستان ها، نرسد.
داستان نويسان بزرگ را اگر نگاه كنيم، غالباً در شهرستان متولد شده اند اما تا به تهران نيامدند نتوانستند، خودي نشان بدهند و اثرشان راهي بازار شود. پس تهران يا همان پايتخت حرف اول را مي زند و اگر كسي در خط تهران بيفتد و بيايد اينجا مي تواند داستانش را بنويسد، چاپ كند و از امكانات بهره ببرد و اين خط معيوب، تهران مركزي همچنان ادامه دارد.
حال برسيم به دفاع مقدس و داستان اين حوزه. در جريان جنگ همه جنگيدند. از روستا، شهر كوچك، شهر بزرگ و پايتخت، همه و همه رفتند به جبهه و آنچه مي توانستند انجام دادند.
حالا همان ها كه از روستاهاي دور افتاده و شهرهاي كوچك به جبهه رفتند، دوست دارند درباره آن روز بنويسند، مثلاً داستان بنويسند. يكي در خانه كاهگلي خود در روستايي دور افتاده، قلم به دست گرفته و مي خواهد بنويسد. ديگري در شهري كوچك و در خانه اي حياط دارد كه طبقات خانه از يك بيشتر نمي رود كاغذي گذاشته و شروع به نوشتن مي كند. هر دو مي نويسند، خوب هم مي نويسند، يعني استعدادش را دارند، اما هيچ كدام نمي دانند داستان شان را به چه كسي بدهند كه بخواند و عيب هايش را بگيرد. يعني كسي نيست كه از تكنيك بگويد، از فرم حرف بزند، از ساختار سخن بگويد و... آن داستان ها مي مانند، دو، سه، چهار يا حتي ده داستان ديگر هم.
نوشته مي شود اما نه عيب هايش معلوم مي شود، نه جايي چاپ مي شود و نه انگيزه اي به همراه مي آورد. داستان نويس، كاغذ و قلم را به كنار مي گذارد. استعدادي، به همين راحتي مي ميرد. داستان دفاع مقدس در آن روستا و شهر كوچك پا نمي گيرد و همه چشم انتظار مي مانند تا در مركز خبري بشود.

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |