چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۸۵
خاورميانه ناآرام
زهرا ابراهيمي
به ترتيب از راست به چپ:صفاالدين تبراييان(پژوهشگر تاريخ عراق)-حسين احمدي(دبير همايش)-محمد جعفري(عضو شوراي عالي امنيت ملي)-علي زعيتر(معاون فرهنگي حزب الله لبنان)-صلاح فحص (جانشين نماينده جنبش امل در ايران)
004617.jpg
بعد از حادثه يازده سپتامبر سال 2001 و انفجار برج هاي دوقلو در آمريكا و سپس حمله به افغانستان، بحث طرح خاورميانه بزرگ به صورت عملي و جدي مطرح شد. اما به نظر مي رسد اين طرح، متعلق به اين دوران نبوده و از زمان هاي گذشته قدرت هاي بزرگ جهاني در صدد نظام دادن به منطقه اي بودند كه انرژي جهاني از آن تأمين مي شود، زماني بريتانيا كه آفتاب در سرزمين هايش غروب نمي كرد به دنبال اين طرح بود و اكنون آمريكا آن را دنبال مي كند. آنچه كه بيش از همه طي ساليان دراز، منطقه خاورميانه را در برابر اين طرح قرار داده، فرهنگ، سنت، مذهب و تاريخ كشورهاي آن بوده است و اكنون نيز همين عوامل در برابر اين طرح ايستاده اند.
اگرچه طرح خاورميانه بزرگ با هدف تأمين امنيت منطقه و تثبيت آن جهت ايجاد آرامش خاطر براي مصرف كنندگان انرژي كه بزرگترين آنها، قدرت هاي بزرگ جهان هستند طراحي شده است، اما آنچه كه در عمل مشاهده مي شود تحميل جنگ هاي متعدد به بهانه ايجاد ثبات و امنيت است. تضادي كه معلوم نيست در نهايت چگونه قابل حل و رفع است.
از آنجا كه منطقه خاورميانه را كشورهاي اسلامي تشكيل مي دهند، بررسي روند تحولات اين منطقه در سده هاي اخير مي تواند گوشه اي از نحوه اجراي طرح خاورميانه بزرگ و مقاومت هايي كه در برابر آن صورت گرفته و مي گيرد منعكس كند.
شهريور ماه در موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، همايش بررسي تحولات جهان اسلام در سده اخير با همكاري مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، حزب ا... لبنان، جنبش امل لبنان، بنياد فرهنگي كوثر افغانستان و جنبش  حماس فلسطين برگزار شد.
اين همايش در سه جلسه و با سخنراني ميهمانان، استادان دانشگاه و دو تن از مسئولان وزارت امور خارجه و شوراي عالي امنيت ملي كشور، تحولات جنبش هاي اسلامي منطقه در گذشته و حال را مورد بررسي قرار داد.
جلسه اول
رياست جلسه اول را خانم فاطمه فاطمي عضو لويه جرگه افغانستان و نماينده مجلس اين كشور و عضو موسس بنياد فرهنگي كوثر بر عهده داشت.
نخستين سخنران اين جلسه، اسامه  عبدالمعطي، نماينده جنبش حماس در ايران بود كه در ارتباط با شكل گيري چهار مرحله  از مقاومت فلسطين سخنراني كرد. وي به تشريح مراحل چهارگانه اشغال كشور فلسطين، شكل گيري مقاومت مسلحانه و تكوين گروه هاي چريكي عليه اسراييل، درگيري هاي رسمي و غيررسمي بين اعراب و اسراييل و مرحله آخر، شكل گيري مقاومت فعلي فلسطين كه ماهيت و وضعيت جديدي را ايجاد كرده است پرداخت.
عبدالمعطي، پيدايش جنبش هاي اسلامي با توجه به رويكرد منطقه به سوي اسلام بعد از پيروزي انقلاب اسلامي را از مشخصه هاي مرحله چهارم دانست كه تولد جنبش حماس و جهاد اسلامي از آن جمله بوده اند.
سخنران دوم صفا ءالدين تبرائيان، پژوهشگر ارشد تاريخ عراق بود كه بحث خود را به طرح ايجاد خاورميانه بزرگ توسط انگليسي ها در پي اشغال عراق و قيام نجف در سال 1918 اختصاص داد.
وي پس از مقدمه اي كه در مورد اشغال عراق توسط عثماني ها و پس از آن درگيري شيعيان با عثماني ها و خروج آنها از عراق بود به اهميت كشور عراق براي انگليسي ها اشاره كرد و كشف نفت براي چرخه صنايع نظامي بريتانيا و راه خشكي عراق به هند به عنوان نزديكترين و كم هزينه ترين راه رسيدن به هند را از جمله مهمترين دلايل توجه انگليسي ها به موقعيت عراق عنوان كرد.
تبرائيان آن گاه به تشريح قيام نجف در سال 1918 عليه انگليسي ها و ترور فرماندار انگليسي نجف اشاره كرد كه اين قيام 46 روز به طول انجاميد و در حالي كه قيام گران هزار نفر بيشتر نبودند از سوي 20 تا 25 هزار نيروي انگليسي در شهر نجف(با 50 هزار نفر جمعيت) محاصره شدند. در اين زمان مرجع شيعيان سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي بود كه يكسال بعد فوت كرد. پس از آن دو مرجع مسلم شيعه آيت ا... شيخ محمدجواد جزايري و سيد محمد علي بحرالعلوم معتقد به مشي مسلحانه اقدام به قيام عليه انگليس مي كنند كه منجر به اعدام همه رهبران قيام و صدور حكم اعدام براي دو مرجع فوق شد.
ولي با وساطت علماي بزرگ حكم اعدام اين دو تن به حبس ابد و سپس تبعيد به محمره(خرمشهر) تبديل مي شود كه پس از 15 ماه و اعلام عفو عمومي آنها به عراق باز مي گردند. قيام نجف در شرايطي انجام شد كه انگليس بعد از جنگ جهاني اول، طرح خاورميانه جديد را در دست اجرا داشت، اما اجراي اين طرح با قيام هاي متعدد در شهرهاي شيعه نشين عراق نظير كربلا، حله، سماوه و در مجموع كل منطقه فرات مركزي به جز ديوانيه روبه رو شده و در نهايت پس از استقلال عراق در سال 1920 با شكست مواجه مي شود.
به گفته اين پژوهشگر تاريخ عراق طرح خاورميانه جديد انگليس يا همان طرح ويلسون صدر اعظم اين كشور چهار محور داشت: 1- هندي ساختن عراق با كوچ دادن هندي ها به عراق، 2- كوچ دادن يهوديان به عراق(جمعيت عراق در آن زمان 2 ميليون و 700 هزار نفر بود كه 5/1 ميليون نفر شيعه، نزديك به يك ميليون نفر سني، 86 هزار نفر يهودي و 78 هزار نفر مسيحي و چند هزار نفر نيز پيرو اديان ديگر بودند).
پيش از اين رهبران آژانس يهود در مذاكره با سلطان عبدالحميد عثماني خواستار استقرار يهوديان در بين النهرين بودند كه سلطان عثماني به دليل وجود شيعيان و عتبات عاليات در اين منطقه با آن مخالفت مي كند، اما سياست مهاجرت يهوديان به بين النهرين همچنان پيگيري مي شد كه با عملي نشدن اين سياست در عراق، كشور فلسطين براي اين موضوع انتخاب شد، به عقيده اين پژوهشگر تاريخ عراق سومين پايه طرح ويلسون براي خاورميانه جديد، جدايي بصره از عراق و قرار گرفتن آن تحت اختيار حكومت هند و تبديل خليج فارس به خليج انگليسي هندي بود. (در آن زمان عراق تنها داراي سه شهر بزرگ بغداد، بصره و موصل بود و شهر سليمانيه تحت حاكميت عثماني ها قرار داشت). آخرين مؤلفه طرح ويلسون جدايي موصل از عراق و دادن آن به فرانسه بود كه اين طرح در آن زمان با شكست روبه رو شد.
دكتر عبدالحميد معصومي از بنياد كوثر افغانستان سخنران بعدي بود كه به قيام هاي شيعيان در سال 1919 در منطقه و از جمله افغانستان عليه سلطه انگليس اشاره كرد.
قيام هايي كه به رهبري روحانيون ديني انجام شد، قيام عبدالكريم خطابي در مراكش- عبدالقادر جزايري در الجزاير، عمرمختار در ليبي و انقلاب 1920 در عراق كه با همكاري شخصيت هاي ديني به ثمر نشسته بود.
جلسه دوم
رياست جلسه دوم با عليرضا بيگدلي ،رئيس اداره آسياي وزارت امور خارجه و رئيس بخش افغانستان بود.
نخستين سخنران جلسه دوم حجت الاسلام سيد محمد حسيني عضو بنياد كوثر افغانستان بود كه سخنراني خود را به ارائه گزارشي از وضعيت افغانستان پس از سقوط طالبان اختصاص داد.
حسيني، ملت افغانستان را در دوره طالبان به دليل آنچه كه وي حاكميت نظام فاشيستي و خطرناك طالبان عنوان كرد در عسر و حرج دانست و نتيجه گرفت كه به دليل اين عسر و حرج و ناتواني ملت در مبارزه با طالبان، آنها با آمريكا همكاري كردند.
وي انتخاب بين آمريكا و طالبان را انتخاب بين بد و بدتر دانست و گفت: ما بايد از شر نظام طالبان رهايي مي يافتيم.
وي شرايط كنوني افغانستان را آرام توصيف كرد و از شروع بازسازي در اين كشور، تدوين قانون اساسي، تشكيل لويي جرگه، تشكيل پارلمان و تشكل ها و احزاب خبر داد و گفت: مناطق افغانستان آرام است مگر در جاهايي كه نزديك مرز است و تروريست ها از آن مناطق به داخل نفوذ مي كنند.
حسيني، مشكل افغانستان را كوه هاي سر به فلك كشيده و غارهاي متعدد و وسعت و پهناوري اين كشور دانست كه پناهگاه تروريست ها شده و مانع از برقراري كامل امنيت در اين كشور مي شود.
عبدا... صفي الدين، نماينده جنبش حزب الله در ايران سخنران بعدي بود كه مطالب خود را به تحولات اخير لبنان اختصاص داد. او با ارائه گزارشي از موقعيت حزب الله در لبنان پس از پيروزي بزرگ بر اسراييل به ارائه اطلاعاتي در اين زمينه پرداخت.
صفي الدين از اعتراف مفسران و تئوريسين هاي اسرائيل پس از شكست رژيم صهيونيستي در لبنان خبر داد كه اگر در همان هفته يا ده روز اول، حزب الله شكست مي خورد، امكان حمله سريع به سوريه و سپس حمله به تأسيسات اتمي ايران در كمتر از 6ماه بعد نيز وجود داشت در حالي كه پيروزي حزب الله باعث شد پرونده هسته اي ايران شكل و روند ديگري به خود بگيرد.نماينده حزب الله لبنان، افزايش محبوبيت حزبش در ميان مردم لبنان را يكي از آثار جنگ اخير دانست و تأكيد كرد كه حزب الله سلاح را به زمين نخواهد گذاشت و به جاي ديگري هم نخواهد رفت زيرا خانه و كاشانه آنها در جنوب لبنان است و حق دارند در برابر دشمني كه تجاوز مي كند، از خود دفاع كنند.
صفي الدين، كشته شدن 140 نظامي اسرائيلي در هدف گيري تانك هاي آنها را در تاريخ جنگ هاي اسرائيل با اعراب بي نظير خواند. رژيمي كه در سال 1967، در جنگي 6روزه بر همه ارتش هاي بزرگ عربي غلبه كرد، اين بار 33 روز در برابر يك گروه پارتيزاني و چريكي متوقف شد.
سيد محسن حكيم- مشاور سياسي رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق- نفر بعدي بود كه گزارشي از وضعيت مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق داد و گفت كه شيعيان، اكنون موقعيت ممتازي در اين كشور دارند.
محسن حكيم وجود 16 وزير ائتلاف شيعيان را در كابينه 33نفره فعلي عراق كه 4 تن از اين وزرا عضو مجلس اعلاء هستند و وجود يك معاون رئيس جمهور (عادل عبدالمهدي) را نشانه اي از اين موقعيت ممتاز خواند.
محسن حكيم از وجود پنج شبكه تلويزيوني و يك شبكه ماهواره اي مجلس اعلاء در شهرهاي مختلف عراق خبر داد.
شبكه  هاي النخيل در بصره، الغدير در نجف، الوطن در بغداد، الاحوار در ناصريه، النحرين در كوت، النبأ در كركوك و شبكه ماهواره اي سراسري الفرات توسط مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق در حال فعاليت هستند. استانداران بغداد، نجف، سماوه، حله، ناصريه و ديوانيه نيز وابسته به مجلس اعلاء هستند و دو دانشگاه شيخ طوسي و علوم اسلامي در نجف نيز توسط اين مجلس تأسيس و در مقطع كارشناسي دانشجو مي پذيرند.
جلسه سوم
رياست جلسه سوم با دكتر محمد جعفري- عضو شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران- بود كه به بررسي مواضع شيعيان عراق پس از سقوط صدام پرداخت.
وي اتهام همكاري شيعيان با نيروهاي آمريكايي را براي اشغال اين كشور رد كرد و به سخنان رامسفلد- وزير دفاع آمريكا- هنگام اشغال عراق اشاره كرد كه گفته بود بدريون (لشكر بدر) حق ورود به عراق و بغداد را ندارند و اگر وارد خاك عراق شوند با آنها همانند بعثي ها رفتار خواهد شد. رامسفلد حتي هشدار داده بود كه (شهيد) محمدباقر حكيم حق ورود به عراق را ندارد و با فرستادن نماينده اي، به حكيم اعلام كرد اگر قصد ورود به عراق را دارد، نبايد از ايران وارد شود بلكه بايد به كشور ثالثي رفته و سپس با هواپيماي سازمان ملل به عراق بيايد، در حالي كه حكيم اين شرايط را نپذيرفت و با فرستادن سيد عبدالعزيز حكيم از منطقه غرب (مريوان) به داخل خاك عراق و در جايي كه لشكر بدر در كنار اتحاديه ميهني كردستان عراق بود، زمينه اي فراهم شد كه سيد محمد باقر حكيم توانست از مرز شلمچه وارد عراق شده و مورد استقبال مردم قرار گيرد، در حالي كه اشغالگران با استقبال شيعيان مواجه نشدند.
جعفري تأكيد كرد با اينكه بيست كشور عربي تحمل تشكيل يك دولت شيعه درعراق را نداشتند، اكنون شيعيان زمام امور عراق را برعهده گرفته اند. اين در حالي است كه تعداد وزيران شيعه از سال 1920 تا به حال، بيش از 10 يا 15درصد كابينه عراق نبوده اند؛ آن هم در شرايطي كه شيعيان، جمعيت بيشتري از ديگر طوايف عراق داشتند.
جعفري، بي تفاوتي دولت هاي عربي در برابر حمله تروريستي به كاظمين و شهادت 1500 شيعه را در اين شهر، به عنوان يكي از دلايل مخالفت كشورهاي عربي با حكومت شيعيان در عراق عنوان كرد.
وي گفت كه نيروهاي آمريكايي در عراق از تنها جايي كه اجازه ورود مي گيرند، بيت آيت الله سيستاني است در حالي كه ايشان تاكنون با هيچ يك از مقامات آمريكا ديدار نكرده اند.
جعفري به سفر پل ولفو وتيز - معاون وزير خارجه آمريكا و طراح طرح خاورميانه جديد- در سال 2005 به عراق اشاره كرد كه پس از سفر به نجف، درخواست ملاقات با آيت الله سيستاني را كرد كه ايشان نپذيرفت؛ همان طور كه درخواست پل برمر و زلماي خليل زاد را رد كرد.
صلاح فحص- جانشين نماينده جنبش امل در تهران- سخنران جلسه سوم بود كه به نقش امام موسي صدر- بنيانگذار جنبش امل در لبنان و تشكل هاي شيعي در منطقه- اشاره كرد و سپس به همگرايي شديد جنبش امل با حزب الله لبنان در جريان جنگ اخير پرداخت و گفت: حزب الله در بعد نظامي فعال بود و جنبش امل از طريق نبيه بري، بعد سياسي و رايزني را پيگيري مي كرد.
علي زعتير - معاون فرهنگي جنبش حزب الله در تهران- هم سخنان خود را به تكوين مقاومت اسلامي در لبنان و سير تطور حزب الله پس از شهادت سيد عباس موسوي اختصاص داد.
وي بر نزديكي مواضع حزب الله با مواضع امام خميني- بنيانگذار انقلاب اسلامي ايران- تأكيد كرد؛ مواضعي كه از نظر حزب الله لبنان، در حال حاضر توسط آيت الله خامنه اي پيگيري مي شود.
دكتر حسن لاسجردي- استاد دانشگاه- آخرين سخنران همايش بود كه به موضوع اهداف اوليه آمريكا در طرح خاورميانه بزرگ و آنچه تاكنون به آن رسيده است پرداخت.وي با اشاره به اينكه آمريكا در حال حاضر 130هزار نيرو در منطقه دارد كه با نيروهاي محلي به 200هزار نفر مي  رسد، گفت: آمريكايي ها از مرحله تغيير رژيم ها به تحول عميقي در منطقه نرسيده اند. آنها اكنون در شرايطي هستند كه فقط مي خواهند دموكراسي بر نظام هاي منطقه حاكم شود؛ ديگر به نوع آن كاري ندارند. هر چند قبلاً مايل بودند نوع دموكراسي را هم خودشان تعيين كنند.
وي وضعيت بومي كشورهاي منطقه را مانع عمده رسيدن آمريكا به اهداف خود (طرح خاورميانه بزرگ) خواند و گفت: هدف آمريكا از برقراري دموكراسي در منطقه، پيشگيري از رواج بنيادگرايي است زيرا از نظر آنها استبداد و وجود حاكمان مستبد، باعث شكل گيري گروه هاي بنيادگرا مي شود.
در پايان همايش، ميزگرد كارشناسان و سخنرانان براي بررسي طرح خاورميانه جديد و اهداف آمريكا از آن، تشكيل شد.

راز ديرين
پرونده ربوده شدن امام موسي صدر - بخش آخر
گزارش هيات امنيتي لبنان
004620.jpg
گروه سياسي - در بخش هاي پيشين اين گزارش كه پرونده مفصلي از اسناد و مدارك ربوده شدن امام موسي صدر است به نكاتي از جمله انگيزه سفر امام صدر به ليبي و نهايتاً اتفاقاتي كه افتاد، بيانيه وزارت امور خارجه ليبي و پاسخ جنبش امل به اين بيانيه و ديدار هيأت لبناني با قذافي، همچنين نامه سفارت ليبي ،اظهارات مقامات ايتاليا و بخش اول گزارش هيات امنيتي لبنان اشاره شده است. اينك ادامه اين گزارش كه آخرين بخش اين پرونده نيز است، از نظرتان مي گذرد.
* * *
۸ - در فرم پذيرش نام موسي صدر تبعه لبنان براي اقامت از تاريخ 1سپتامبر تا 8سپتامبر 1978در اتاق 702ثبت شده و موسي به خط و زبان فرانسوي ورقه را امضا نموده است. (سند شماره۶)
درفرم ديگر براي اتاق 701به جاي محمد يعقوب نام محمد شحاده درج شده (نام اصلي او محمد شحاده يعقوب است) و هزينه آن نيز پرداخت شده است.
فرد لباس شخصي به همراه باربر هتل با چهار چمدان، شامل دو چمدان بزرگ، يك ساك چرمي كوچك و يك كيف دستي بالا ميژروند. او به باربر اشاره ميژكند كه چمدانژها را در اتاق روحاني قرار دهد.
سپس فرد لباس شخصي به اتاق خودش رفته و بلافاصله پس از بيرون رفتن باربر به اتاق روحاني وارد ميژشود. ده دقيقه بعد هر دو آنها با لباس شخصي از هتل بيرون ميژروند و پس از آن ديگر كسي آنان را در هتل مشاهده نكرده است.
گذرنامهژهاي باز برروي ميز اتاق و عبا و عمامه امام بر روي تخت بوده و چمدانژها نيز بدون آن كه قفل شده باشند، در اتاق رها شدهژاند.
مدير هتل تمام وسايل را در روز 11سپتامبر 1978به دفترخود انتقال ميژدهد اما از آنجا كه گذرنامهژها در هتل جا مانده بودند، به پليس خبر نميژدهد زيرا مطمئن بوده است كه آنها حتماً باز خواهند گشت زيرا به گذرنامهژها نياز دارند.
9 - پس ازآن كه تصوير امام و شيخ يعقوب و عباس بدرالدين به كارگران هتل نشان داده شد، آنان نه تنها احتمال اين كه تصاوير متعلق به افراد مراجعه كننده به هتل باشد را نفي كردند، بلكه بعضي از آنها تفاوت ميان مشخصات ظاهري آنان با تصاوير نشان داده شده را به ويژه شخصي كه خود را محمد يعقوب معرفي كرده بود، فاحش  قلمداد نمودند.
10 - اسناد شماره 7و 8عبارتند از صورت حساب اتاقژهاي 701و 702كه در آنها تنها اجاره بهاي اتاق و سرويس بدون هيچ هزينه ديگر درج شده است. اسناد شماره 9تا 13در بردارنده اظهارات كاركنان هتل است.
11 - چمدانژهاي كشف شده در اتاق متعلق به امام موسي صدر و شيخ محمد يعقوب بود و چمدان عباس بدرالدين پيدا نشده است.
12 - اسناد شماره 14تا 18تصاوير مربوط به چمدانژها است.
13 - اسناد شماره 19تا 22تصاوير گذرنامه امام موسي صدر است.
در گذرنامه امام براي وي ويزاي ورود به فرانسه از طرابلس در تاريخ 31اوت 1978دريافت شده است. (سند شماره 23) در حالي كه ايشان ويزاي فرانسه را كه تا تاريخ 24اكتبر(يك ماه و 24روز بعد) معتبر بوده، در اختيار داشتهژاند و بر روي اين ويزا مهر باطل زدهژاند.
مهر خروج از فرودگاه طرابلس به تاريخ 31اوت 1978درج شده است. مهر ورود به فرودگاه رم ناخوانا است.
براي امام ويزاي ورود به رم (ايتاليا) از طرابلس در تاريخ 31اوت 1978دريافت شده است.
14 - اسناد شماره 34تا 45تصاوير گذرنامه شيخ محمد يعقوب است. براي وي نيز ويزاي ورود به فرانسه از ليبي در تاريخ 31اوت 1978دريافت شده است.
(سند شماره 42) در حالي كه پيش از آن ويزاي ورود به فرانسه كه تا 8اكتبر 1978(يك ماه و 8روز بعد) معتبر بوده، در گذرنامه وي وجود داشته است.( سند شماره 39)
ويزاي ورود به ايتاليا از طرابلس در تاريخ 31اوت 1978براي وي دريافت شده است. (سند شماره 41)
مهر خروج از ليبي به تاريخ 31اوت 1978در گذرنامه درج شده است. (سند شماره 4) مهر ورود به ايتاليا (رم) ناخواناست. (سند شماره 4)
15 - نكاتي درباره محتويات چمدان امام
در يكي از چمدانژهاي ايشان دوازده عكس پرسنلي 4* 3متعلق به امام،دوازده عكس متعلق به شيخ محمد يعقوب و دوازده عكس نيز متعلق به عباس بدر الدين در پاكتي كه نام يكي از عكاسيژهاي طرابلس، پايتخت ليبي، بر آن درج شده به دست آمد كه هيچ يك از آنها مورد استفاده قرار نگرفته بود.
در سر رسيدي كه امام خاطرات روزانه خود را همه روزه بدون استثنا در آن ثبت ميژكرده از تاريخ 28اوت 1978به بعد مطلبي اضافه نشده است و از تاريخ 29اوت 1978به بعد تمامي صفحات سفيد است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
شهرآرا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |